باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر اسرا در آن حالت تقیه میکردند گناهی بر آنها نبود ولی طوری با حضرت امام (ره)یگانه شدهبودند که نمیتوانستند خود را راضی کنند که در مقابل دشمن کوچکترین اهانتی به حضرت روح الله بکنند و همین خود حماسهای شد که دشمن متوجه باشد با جبههی بسیار مصممی روبرو است و موجب تضعیف روحیهی دشمن شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میاید همینطور باشد بهخصوص در رؤیای رحمانی. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوع قابل تحمل است که آیا قیام با شمشیر به معنای تقابل نظامی در کنار فعالیت فرهنگی نیست؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فؤاد به معنای بُعدی از ابعاد نفس ناطقه جمعِ بین عقل و قلب میتواند باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اطلاعی در این مورد ندارم. موفق باشید
با سلام و عرض ادب: استاد در شرح انفسی سوره مبارکه نباء جلسه اول اینطور فرمودید: ‹‹در نباء عظیم با هم اختلاف پیدا کردند گویا دعوایشان شده است، بعضی ها می گویند که نخیر نیست و بعضی ها می گویند خیلی بعید است که باشد بعضی ها می گویند می شود که باشد ولی ما تردید داریم» آیا از واژه کلاّ در آیات ۴ و ۵ سوره چنین یافتی را خواهیم داشت؟ كَلَّا سَيَعْلَمُونَ ﴿۴﴾ ثُمَّ كَلَّا سَيَعْلَمُونَ ﴿۵} منظور این است که از یک منظر آیا می توان گفت «کلاّ» در ابتدای آیه چهارم به این معنی باشد که بعضی می گویند می شود که باشد ولی ما تردید داریم. و«کلاّ» در ابتدای آیه پنجم به این معنا باشد که بعض ها می گویند خیلی بعید است که باشد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: «کلاّ» در آیهی 5 را میتوان مژدهای دانست که دیر یا زود آن نبأ عظیم ظهور میکند که در اسلام، مصداق کامل آن مولایمان علی «علیهالسلام» هستند، و در انقلاب اسلامی حاج قاسم سلیمانیها. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است حتی وجود شیطان در نظام عالم باید باشد هرچند نسبت به ما خیر نیست و نباید از آن پیروی کرد. خیر و شرّ در ذات، نسبی نیستند ولی نسبت به ما انسانها، آری! نسبی هستند. مثل آنکه ممکن است یک عمل برای یک نفر خیر باشد و انجامدادنِ آن برایش مفید باشد مثل کمککردن به انسان نیازمند از طرف صاحب ثروت. و همین عمل برای کسی که نزدیکان او و همسر و فرزندش نیازمندترند، کار خیری نباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اساساً شروحی مثل قیصری و کاشانی هم سعی دارند مبنای عقلیِ إشراقاتِ جناب ابنعربی را حفظ کنند و بنده نیز در آن شرح، کاملاً در افق خِرد جناب صدرالمتألّهین با جناب ابنعربی همراهی دارم، همانطور که جناب صدرا با ابنعربی همراهی میکند و در کنش و واکنش میباشد. نمیدانم آیا شرحی هست که به قول شما از نوع تفکر حِکمی و عقلی جهت نگاه به فصوص، جدا باشد؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید. بیچارهها در همین حدّ از فهم بودند که میپنداشتند اگر رقیب خود را در عین آنکه متذکر توحید الهی است به قتل برسانند، میتوانند باقی بمانند و از جهانی که اولیای الهی در آن قرار داشتند و انسانها را متذکر آن می کردند؛ غافل بمانند. این، همهی مصیبت جریانهای غافل از مسیر انبیاء و اولیای الهی میباشد که متوجهی جهان حیّ و حاضر و کیفیِ اولیای الهی نیستند. جهانی که ذات همهی انسانها، حقیقتاً آن را میطلبد و در آن مأوا میگزیند. بر فرض که جسد مبارک جناب مسلم بن عقیل را از بالای دارالعماره به پایین بیندازند، آیا جهانی برای آنها گشوده شد و آیا بشریت را از جهانی که جناب مسلم در آن حاضر بود و متذکر آن میشد، بیرون کردند؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده توهمی که صاحبان رسانه دارند، نباید مورد غفلت قرار بگیرد. این بیچارهها ۴۱ سال است این همه تلاش میکنند تا به سرنگونی نظام اسلامی برسند و درست بر عکس، هر روز با این همه تلاش کمترین نتیجه را خواهند گرفت. آری بسیاری به آن پایگاه خبری از جمله بنده رجوع میکنند برای آنکه به حماقت و کینه و خریت آنها پی ببرند. مطمئن باشید بیش از پیش ناکام خواهند بود. مشکل در خود ما نهفته است که آنطور که باید و شاید از معارف حقه و روحیهی توحیدی خود کمتر استفاده میکنیم و متوجه نیستیم خداوند اراده کردهاست که از طریق انقلاب اسلامی دنیای استکبار را از بین ببرد؛ چرا همانطور که حاج قاسم متوجه شد، ما خود را ذیل ارادهی الهی قرار ندهیم؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این موضوع مفصل و مفید است. مسلّم سخنان فاخر، القائات ربّانی میباشند و این غیر از سخنان روزمرّه است که عموماً القاء وَهمیات است. امروزه در مباحث فلسفهی زبان نکات بسیار مهمی را به میان آوردهاند. عرایضی در جلسهی دوم کتاب «گوشسپردن به ندای بیصدای انقلاب اسلامی» و جلسهی یازدهم شرح «مناجات التّائبین» از مناجات خمس عشر شده است که البته جلسه یازدهم هنوز در دست ویرایش است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در برنامهریزی که کار بسیار لازم و خوبی است، سختگیری نکنیم. برنامهای بریزید که از اعمالی مثل صلهی رحم و خدمت به والدین و تفریح و ورزش هم در آن باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم. در مواجهه با تمدن غربی برای تحقق تمدن نوین اسلامی، بیش از این حرفها باید به میدان بیاییم. نکتهای از یادداشتهای خود در این رابطه را خدمتتان ذیلاً ارسال میکنم. موفق باشید
طریقت فکری این دوران
انقلاب اسلامی طریقت فکری این دوران است، آن نوع طریقت فکری که به راحتی نمیتوان بر آن نام و نشانی خاص نهاد مگر آنکه معتقد به تقدیر الهی باشیم و انقلاب را از زاویهی ایمان به تقدیر تاریخی بنگریم و از طریق آن نیوشایِ پیام تقدیر الهی باشیم و بتوانیم از آن خبر بیاوریم، تا هرکس بنیانِ تفکر خود را باز جوید، به شرطی که اهل پرسش باشد و بگذارد آنچه تقدیر است در «گفت» آید و ظاهر شود تا همسخنی با آیندگان نیز معنای خود را بیابد. آیندگانی که نسبت به فهم انقلاب اسلامی در جمعِ بین ظاهر و باطنِ انقلاب، و جمع بین وجودِ تاریخی آن و باطن اشراقیاش از ما تواناترند. باطنی اشراقی که بیواسطه درک نمیشود، بلکه با نظر به وَجه تاریخی آن، قابل درک و فهم است.
وقتی انقلاب اسلامی را از زاویهی ایمان به تقدیر تاریخی مدّ نظر آوریم، عملاً در وادی تفکر قدم گذاشتهایم، از آن جهت که تفکر، نظر به افقی است که در تاریک و روشن صبحگاهانِ تاریخ در حال ظهور است و معنای زندگیکردن در امروز را که در گرو حضور در آینده است، از آن طریق بر جان خود میچشانیم و این یعنی استقرارِ وجودی در ظاهر و باطن و آشنایی با مدینهی درونی که ظهورِ بُعد چهارمی را نوید میدهد، به همان معنایی که در انقلاب اسلامی حماسهی قهرمانیِ سرداران به حماسهی عرفانی تبدیل شد و دوگانگیِ بین حماسه و عرفان، به یگانگیِ آن دو تبدیل گشت، مانند آنچه در مولایمان علی (ع) به میان آمد.
بلوغ هر انسانی در آن است که آگاه شود در کجای تاریخ و عالم قرار دارد و سرداران ما با درک حضور تاریخی خود، در طریقت فکری این دوران، یعنی انقلاب اسلامی وارد شدند و فهمیدند در کجای تاریخ و عالم قرار دارند و بدین شکل زندگی را چون جریانی یافتند عطشناک به سوی خلق جهانی که از دست رفته بود.
با انقلاب اسلامی ارتعاشی جدید به میان آمده است که نه مانند جهان صوفیان است که در شور و شیدایِ فردیِ خود حاضرند و نه مثل جهان مذهبیهای سنتی است که در محدودهی عبور از جهنم و ورود به بهشت، مقیّد به رعایت شریعت الهیاند و نه مثل اندیشمندانی هستند که به سنتگرایان مشهورند، مثل دکتر سید حسین نصر و مرحوم داریوش شایگان که سعی دارند آزاد از آسیبهای فرهنگ مدرن، راهی به سوی حکمت خالده بجویند. آری طریقت فکری انقلاب اسلامی از یک جهت، جهانی است غیر از جهانهایی که عرض شد، ولی از جهت دیگر راهی است که اگر در آن گام نهیم، همهی آن جهانها که برشمردیم را خواهیم «فهم» کرد و از آنِ خود دانست؛ زیرا طریقت خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» طریقتی است در میان زمین و آسمان و وقتی به زمین میآید که همهی آن جهانهایی که بر شمرده شد را از آنِ خود بدانیم؛ زیرا در طریقتِ حضرت روح اللّه خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» که عهدی است با انسانیت این دوران، در سیرهی مولایمان علی بن ابیطالب (ع) که در فضای عهدی قدسی به کلّ انسانیت گشودهاست. راهی که بشر میتواند در این تاریخ در آن زندگی کند، راهی در میان راههای متضاد که خود را به دل زندگی میسپارد بدون آنکه خودخواهی پیشه کند.
طریقت حضرت روحاللّه؛ انسانِ وَهمزدهی این دوران را به میخانهی «وجود» رهنمون میشود. شهیدانِ این طریقت از آن مِیّ که همه به دنبال نوشیدن آن هستند، نوشیدند و هنوز قطرهای از آن کاسته نشده. به جای نشاطهای شکست خورده، به ضیافتخانهی نشاطهای اصیل رسیدند که جایی است برای هر روزمان؛ جایی که باید به آن چشم دوخت و در مواجهه با آن، «بودنِ» خود را شکل داد. بودنی که در پرتوِ ذات الوهیت، انسان را به اندیشهورزیِ حقیقی وارد میکند، با رشتهی پیوندی اصیل به نام انقلاب اسلامی از آن جهت که طریقت انقلاب اسلامی جهانی را نسبت به آیندهی بشر ترسیم میکند که انسان برای زیستن در این جهان میتواند در آن مأوا گزیند، با نگاهی سرشار از فهم و عشق نسبت به حضرت روح اللّه«رضواناللهتعالیعلیه» تا از یک طرف راه رجوع به خدا به سوی بشر گشوده گردد و از طرفی دیگر در این دوران به زندگی در این جهان درست نگاه شود. نگاهی که بالاخره به تمدن نوین اسلامی نظر دارد؛ زیرا تمدن، با روحی که خداوند بر ملتی و تاریخی میوزاند و طبق فرایندی که همراه با قبض و بسط است، خود را در مناسباتی جدید ظاهر میکند و نباید از قبض آن مأیوس شد بلکه باید به ذاتِ تاریخیِ آن توجه نمود و درک زمانی که حکایت از طلوع زمانِ دیگری میکند، غیر از زمان گذشته است، طریقتی است همراه با تفکّر نسبت به زمانه و درک شواهد تاریخی که در آن هستیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به کتاب «مبانی عرفان نظری» از استاد یداللّه یزدانپناه رجوع فرمایید. زیرا مباحث «وحدت وجود» چیزی نیست که در یک سیر سؤال و جواب بتوان روشن کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جزوه عرفان نظری عرایضی شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حکما و فیلسوفان مکرر متذکر این امر شدهاند. به نظرم در کتاب «الاشارات و التنبیهات» شیخ الرئیس ابوعلی سینا بتوانید مطلب را دنبال کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این ربطی به خداوند ندارد. ذات سلوک اقتضای چنین قواعدی را دارد. مثل راهرفتن برای رسیدن است، ذاتِ رسیدن به هر مکانی در إزای رفتن است. اینطور نیست که خداوند قرار گذاشته باشد اول راه بروید و بعداً برسید، بلکه رسیدن، عین راهرفتن است. در سلوک هم بالاخره باید منازلی طی شود تا نتیجه حاصل گردد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در هر حال نظامی که انسانهای معاند در آن نظام با اعمال خلاف خود روبهرو میشوند و عذاب میبینند، نظام الهی است. ۲. در بحث «معرفت نفس» عرض شد بعضی از مکانها و زمانها امکان ظهور عالم غیب را بیشتر دارند مثل چشم که در نشاندادنِ احساسات روح، استعداد بیشتری نسبت به بقیهی اعضای بدن دارد ۳. جامعیت، با شدت و ضعف در مراتب قابل جمع است مثل نور بیرنگ که در عینِ جامعیت، شدت و ضعف دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اندازهی مراتب روح محل اختلاف است که آیا هفتگانه باید باشد و یا کمتر و بیشتر. ولی در هر حال انسان دارای مراتب روحی است که پایینترین آن در تقسیمبندیِ خواجه عبداللّه انصاری، «نفس» است که نزدیکترین مرحله به جسم میباشد و بعد از آن «قلب» و بالاتر از قلب، «روح» و بالاتر از روح، «سرّ» قرار دارد. 2- آری! عموماً این هست که در مرتبهی بالاتر آثار مرتبهی پایینتر نیز احساس میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه مبنای اصلی هر شریعتی نظر به انتخاب انسان تا آخرین مرحله دارد، عرض بنده آن است که آن کتاب هم نظر به انتخاب کلی ما دارد که در بستر آن عمل میکنیم. کتاب، آن شخصیتی است که ما برای خود تعریف کردهایم و به آن میپردازیم. باید سعی کنیم بستر تحقق آن شخصیتِ مطلوب را از دست ندهیم. این یک نوع فکر انتزاعی است که چیزی جدای انسان برای کتاب در نظر بگیریم و واقعیت ندارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: سیرهی رسول خدا «صلواتاللهعلیهواله» در مورد زنان آن بود که در عین رعایت همهی انسانها، طوری با همسران خود برخورد میکردند که بعضاً میگفتند پیامبر خدا، زنان را لوس کردهاند. قرآن ما را متوجهی روح انسانهایی میکند که در مسیر رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» هستند و میفرماید این افراد «رُحماء بینهم» بین خود در راستای معیّت با پیامبر خدا برخورد صمیمی و با صفا دارند، چرا ما نتوانیم همدیگر را تحمل کنیم تا در جهان و در افقی حاضر شویم که رسول خدا حاضر بودند؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده این نسل باید در حضور تاریخی که با حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» ظهور کرده است، خود را احساس کند. در این رابطه خوب است در کنار دروس رسمی، بحث «ده نکته در معرفت نفس» و کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» با آنها در میان گذاشته شود. کتاب اخیر «انقلاب اسلامی و جهان گمشده» میتواند تذکراتی برای این نسل باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید نتوان این تقسیمبندی را به صورتی کلّی مطرح کرد. زیرا لطافت روح زنان در راستای تربیت فرزندان است و این غیر از آن لطافتی است که همراه با معرفت توحیدی حاصل میشود و زن و مرد در این مورد تفاوت ندارند. موفق باشید
