بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
25823

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: بنده از یکی از علما ذکر اربعینی می گیرم و الان در انتهای چهارمین چله خود هستم. همیشه ابتدای این اربعین ها با نشاط خاصی آغاز می شود و ترک گناه دوام ذکر سمت و جوع و.... در حالت خوبی هست. هرچه بیشتر به انتهای چله نزدیک می شوم یکی یکی سنگر های فتح شده را پس می دهم به طوری که در انتهای چله یک انسان گناهکار هستم و تنها کالبد بی روحی از اذکار و نماز شب و قرآن و عبادات بدون حضور قلب باقی می ماند. این مسئله برایم آزار دهنده است و وقتی برای اربعین بعدی نزد استاد می روم تا ذکر جدید بگیرم احساس می کنم که اذکار اربعین قبلی به خاطر گناهان بی اثر شده. پس نیت شروع جدید می کنم و بدون اجازه استاد اذکار چله قبل را همراه چله جدید می گویم و این شرایط دارد به وسواس تبدیل می شود. آیا گناهان باعث از بین رفتن خاصیت اذکار می شوند؟ چه کار کنم؟ دلم می خواهد یک چله بدون گناه داشته باشم تا اذکار ان چله بر جانم اثر کند و بعد ذکر جدید بگیرم. اما عمر کوتاه است و فرصت کم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روحیه‌ی انقلابی و ارادت به مقام معظم رهبری و اُنس با رفقا و فعالیت‌های اجتماعی، فراموش نشود. موفق باشید

25680

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد، بسیاری معتقدند پس از انقلاب دینداری مردم کمرنگ تر شده است و تقید مردم به دیانت، کاهش پیدا کرده است و مصادیق و عناوینی هم بیان می کنند و روی اون صحه می گذارند. و عجیب برای من بود که آقای زائری هم در فضای مجازی مطلبی منتشر کردند که ارتباط تنگاتنگی با این مطلب داشت. حقیقتاً دینداری مردم ما کمرنگ و کاهش یافته است و اساساً اصلی ترین بررسی شاخصه دینداری در جامعه ما چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور نیست. دینِ فردی که هرکس نمازش را خواند مسلمان است؛ به دینِ جمعی تبدیل شده است. نمونه‌اش حضور این‌همه مردم در روز دوشنبه‌ی این هفته در میدان انقلاب، چرا این افراد این موارد را نمی‌بینند؟!! موفق باشید

25048

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: ایام سوگواری حضرت اباعبدالله (ع) را به شما تسلیت عرض می کنم. استاد امسال روز عید غدیر برای عرض ارادت و دیدار درب منزل آمدیم که متاسفانه با درب بسته مواجه شدیم و دکتر قدوسی گفتند امسال برنامه دیدار نداشتید خلاصه سلب توفیق شدیم. استاد دو تا سوال داشتم ببخشید خیلی عمیق نیست و وقت گرانبهایتان را می گیرم. چند وقت پیش ها با جمعی خانوادگی رفته بودیم نزدیکهای باغبهادران و کنار زاینده رود سکویی گرفته بودیم و نشسته بودیم که دو تا دختر آمدند سمت سکوی ما و شروع کردند به عکس گرفتن. هر دو بد حجاب بودند اما یکی از آنها کلا روسری اش را انداخته بود و با موی کاملا باز با خیال راحت داشت عکس می گرفت. من مدام خودم را به تغافل زدم ببینم از اینجا می رود یا خودش را جمع و جور می کنه یا نه، دیدم عین خیالش نیست. دیگر تاب نیاوردم و رفتم طرفش و فقط گفتم «خانم اینجا مکان عمومیه یک چیز سرتان کنید، اینجا خانه خودتان نیست ها» البته با تحکم گفتم. آن هم خودش را جمع کرد (البته با کمی تاخیر) و بعد دو تا متلک هم گفت و رفت. بعد دوستم که اتفاقا درجه دار سپاه هم بود گفت این کارت باعث میشه بدتر کنند و اثر ندارد و نیاز نبود بروی تذکر بدی. خواستم نظر شما را بدانم. چون واقعا احساس می کنم اگر چیزی نگوییم چند صباح دیگر، جایی برای تفریح مذهبی ها باقی نمی ماند و همه فضا دست آنها می افتد و ما بدهکارشان می شویم. سوال دوم اینکه توی دهه محرم دو شب بعد از مراسم، حدودهای ساعت دوازده شب که داشتم می رفتم خانه با منظره دختر خانمهای تنهایی کنار خیابان مواجهه شدم که منتظرند یکی سوارشان کند! این جور مواقع باید چکار کرد؟ (موردهایش هم جوری نبود که بشود حمل بر صحت کرد. خیلی تابلو بود از سر و وضع و حرکات و رفتارهایشان.) باید از کنارش گذشت؟ زنگ زد به پلیس؟ باز هم حمل بر صحت کنیم؟ به آن دختر تذکر بدهیم؟ با آن پسر یا مرد برخورد کنیم؟ وظیفه شرعی ما چیه؟ ممنونم از پاسخگویی تان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده در مورد صحنه‌ی اول، کار خوبی کردید که به او تذکر دادید. ولی شاید نیاز به تندی نبود، از سر دلسوزی باید این امور انجام شود. اما در مورد دوم اگر بتوانیم از پلیس کمک بگیریم تا محیط برای این افراد امن نباشد، کار خوبی است و پلیس هم باید وظیفه‌ی خود بداند که محیط را برای چنین اعمالی سختْ نماید. موفق باشید

24401
متن پرسش
جناب استاد با سلام: با توجه به جواب سوال ۲۴۳۹۷ : نفس این صورت ذهنی را حتما از روی داده های حسی یا همان صورت واقع در قوه مربوطه که توسط قوای حسی مثل قوه بینایی احساس شده می سازد، آیا همین داده های حسی یا صورت واقع در قوه بینایی مادی نیست؟ اگر این داده های حسی یا صورتی که در قوه بینایی هست مادی هست که نفس از روی آن صورت ذهنی مطابق با واقع را می سازد که این هم می شود ادراک مادی، چون وقتی می گوییم نفس با استفاده از صورت واقع در قوه بینایی صورت ذهنی مطابق را می سازد پس باید نفس قبل از ساخت صورت ذهنی آن صورت واقع در قوه بینایی را ادراک کرده باشد تا پی به وجودش برده باشد تا بتواند مطابق آن صورت ذهنی بسازد پس ادراک مقدم بر ساخت صورت ذهنی هست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جای خود به طور مفصل بحث شده است که آن‌چه از طریق انعکاس قرنیه به شبکیه می‌رسد طول موجی از نور است و از آن به بعد نیز از شبکیه تا مغز، انعکاسی از الکتریسته است و همه‌ی این‌ها مُعدّات است تا نفس صورتی مطابق خارج ابداع نماید. اولین پیشنهاد بنده مطالعه‌ی کتاب «معرفتِ نفس و حشر» و سیری در آرشیو سؤالات در رابطه با معرفت نفس است. موفق باشید

23375

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
اگر سعی بفرمایید خداگاهیِ خود را نسبت به هر امری محفوظ بدارید شماره سوال: 23343 تاریخ ارسال: شنبه ۲۲ دی ۹۷ آخرین تغییر: یکشنبه ۲۳ دی ۹۷ موضوع: قلب، عقل، خیال و وهم، عشق، سلام خسته نباشید: من قبلا شاید با آثار شما ارتباطی می گرفتم اما از نظر زمانی شاید بعد از اشو دیگر به هیج بند شده ام. چه کار کنم؟ باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم اگر سعی بفرمایید خداگاهیِ خود را نسبت به هر امری محفوظ بدارید، بعد از مدتی متوجه می‌شوید در این مسیر که قرار گرفته‌اید، بیشتر با توهّمات‌تان زندگی کرده‌اید و نه با واقعیات، در حالی‌که ما را گریزی از واقعیات نیست. سلام خسته نباشید در مورد این جمله «اگر سعی بفرمایید خداگاهیِ خود را نسبت به هر امری محفوظ بدارید.» راهنمایی بفرمایید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متوجه شوید که در دستورات اشو به کجا اشاره می‌شود؟ آیا جز به خودمان مشغول می‌شویم، و به حالات خودمان متمرکز می‌گردیم؟ با غفلت از ملکوتی که برای ورود به آن تنها باید راه شریعت الهی را در پی گرفت. موفق باشید

21971
متن پرسش
با سلام: قضیه غیبت امام زمان (عج) برایم مشکوک است. خوب امام به جای غیبت هجرت را برمی گزیدند اگر در عراق جانش در خطر بود به کشورهای دیگر می رفتند و مبارزه را ادامه می دادند نه اینکه ما را تنها رها کنند.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌چه ما می‌توانیم به عنوان معرفت به وجود انسان کامل داشته باشیم، دلایل عقلی آن است که در کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» که بر روی سایت هست، مطرح شده است. ولی این‌که چرا امام به جای غیبت، هجرت نکرده‌اند، مربوط به حضوری است که آن حضرت باید در تمام تاریخ داشته باشند. موفق باشید

6814
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر،برهان صدیقین را خوانده ام ولی عروج حضرت عیسی را طبق برهان صدیقین نمی توانم تحلیل درستی کنم.امکان دارد توضیح بفرمایید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی در برهان صدیقین متوجه شدید که وجود دارای مراتب است و هر مرتبه ای خواص خود را دارد می فهمید که وقتی جسم مبارک حضرت عیسی«علیه السلام» بالا رفت دیگر خواص مادی ندارد که برای آن به دنبال جا باشیم. موفق باشید
30748

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و آرزوی توفیقات روز افزون استاد بزرگوار در ماه مبارک رمضان: استاد حقیقتش الان در اولین سحر ماه رمضان روی سجاده نشسته ام و نمی‌توانم سراغ مفاتیحم بروم و ادعیه را بخوانم. وقتی که در اوج غربت دین و قرآن فقط در کل کوچه مان و آپارتمانهای چند طبقه اش فقط چراغ دو سه تا خانه روشن شده. چراغهایی که هر سال نسبت به قبل خاموشتر می مانند و امسال تاسف بیشترم ازین است که شاید خادمان دو مسجد محله مان فکر کرده اند حتی با پخش صدای اذان ممکن است ویروس کرونا را در سطح محله پخش کنند و کلا مساجدمان را به سکوت کشانده اند! این بوده جواب خون شهدا؟! این بوده عمل به فرمایشات بنیانگذار مومن و بصیر انقلاب که فرمودند: «مساجد سنگرند، سنگرها را پر کنید!» در حالیکه ما سنگرهایمان را دودستی تقدیم دشمن کردیم و گفتیم: چشم؛ شما هر چقدر می‌خواهید بتازانید ما هم مطیع امر شما هستیم «آقای فائوچی» غربی و سازمان جهانی بهداشت و دستهای سازمانهای معلوم الحال جهانی در ایران و وزارت مربوطه. استاد یاد خاطرات شهید علم الهدی که می افتم برای خودم متاسف می‌شوم که چرا نمی‌دانم درین موقعیت حمله ی دشمن به تمام اعتقادات ما باید دقیقا چه کار کنم؟ باید همینجور ادعیه فردی بخوانم و ثواب جمع کنم؟! یا اینکه باید حرکتی یا اعتراضی اجتماعی به وضع دین هراسی موجود در جهت تعجیل در فرج داشته باشم؟! استاد در این یکساله که فتنه ی خطرناک کرونا در کشور پیاده شد با توجه به نیمچه تخصصم در علوم پزشکی تمام تلاشم این بود که دیگران را تا حد امکان با پشت پرده های این فتنه آشنا کنم و بگویم من به عنوان یک پرستاری که در بخش آی سی یو کار کرده است و با دیدن اتفاقات ناخوشایند ناشی از تسلط روح غربی و مدرن بر اکثر کادر درمانی در محیطهای بیمارستانی و همچنین علم ناقص پزشکی (یا به گفته ی امام خمینی رحمت الله علیه در کتاب کشف الاسراشون ؛طب استعماری) به خصوص این بخش بیمارستان نتوانستم بیش ازین شاهد مرگ عزیزان و یا زجر کشیدن بیمارانی باشم که با راههای خیلی ساده تر و بسیار ارزانتر و کاملا حکیمانه طب ایرانی اسلامی به اذن الهی درمان می شوند و شفا می یابند و به خانواده های خود بر می گردند. استاد من از بیمارستان با وجود حقوقهای چندین برابری (نسبت به فعالیت فعلی ام) بیرون امدم و از کار انصراف دادم چرا که صادقانه بگویم نمی‌خواستم شریک جرمی برای این سیستم معیوب درمانی و کالبدی برای تدابیر روح مدرنیته‌ باشم. استاد یکسال است که زبانم مو در آورد از بس به سایرین و به خصوص مدعیان انقلابی گری گفتم زدن ماسک برای جلوگیری از نشر ویروس مثل استفاده از تور والیبال برای پشه بند است و رهبری به خاطر فهم ضعیف مردم مجبورند ماسک بزنند و ایشان خود در یک سخنرانی فرموده بودند اگر نظری علمی و کارشناسی مخالف نظر اینجانب باشد این اختلاف فکری به معنای ضد ولایت فقیه بودن آن کارشناس نیست توهینی که این یکسال زیاد بهم شد و گفتند چون رهبر ماسک زده و شما ایرادات علمی می گیری یعنی ضد ولایت فقیهی) (البته بنده ماسک زدن را نمادی از تقلید کورکورانه می‌دانم) دوست دارم ازین دوستان مدعی بپرسم رهبری، سالها به خاطر اینکه خودشان را در سطح پایین مردم قرار دهند از خوردن میوه جات امتناع می کردند آیا شما هم در تبعیت بی چون و چرا از ایشان میوه نمی خورید؟ یا چند درصد ازین تابعین گوشیهای موبایلشان ساخت داخل است (تاکید رهبری بر استفاده از تولیدات داخل)؟ یا مثلا چرا وقتی که رهبری دقیقا در سیاستهای ابلاغی خودشون در حوزه سلامت در سال ۹۳ در چند بند از استفاده از ظرفیتهای طب سنتی در حوزه وزارت بهداشت تاکید کرده اند و ابن ابلاغیه لازم الاجراست که چنانچه مدعیان اطاعت بی چون و چرا؛ پیگیر و خواستار اجرای این سیاستهای مهم توسط وزارت بهداشت بودند، طی این شش سال وضعیت طب را باید آنقدر ارتقا می دادند، که الان با یک ویروس منحوس حقیر (به فرمایش حضرت آقا) کل کشور از پا در نمی آمد و مساجدمان در ماه مبارک رمضان تعطیل نمی‌شد و اربعینمان با تمام عظمت برگزار می‌شد و مناطق جنگی مان دقیقا در همان ماه اسفند با توطئه ای از پیش تعیین شده ناگهان قرمز نمی شد و توفیق حضور در اردوی روح افزای راهیان نور از ما گرفته نمی‌شد راه کربلا بسته و راه ترکیه و انتالیا باز نمی‌شد! یک سوال: چرا باوجود اینکه در عراق انواع تجمعات مذهبی ویژه اربعین، نیمه شعبان، شهادت امام موسی کاظم (ع) آمار کرونا به وضعیت قرمز در نیامد (با وجودیکه در عراق هم نمایندگان سازمان کشتار جهانی حضور دارند و خیلی ساده انگارانه است که فکر کنیم در عراق آمار مرگ و میر کرونایی درست اعلام نمی‌شود به خصوص که در این فتنه دین گریزی شاهدیم که مثلا بهداشت جهانی از کاه کوه می‌سازند و مغرضانه یکی را صد نشان می دهند. و الان که مساجد می‌توانست بهترین مکان برای حضور نامزدهای انقلابی ریاست جمهوری باشد به دستور آقایان با مداد رنگی قرمزی که دست گرفته اند تعطیل و تحقیر نمی‌شد! استاد در سوم آبان ۹۹ (بنا به اهمیت موضوع) رهبری بعد از ماهها غیبت در محافل جمعی؛ اولین جلسه حضوریشان را با ستاد کرونا برگزار کردند و طبق گفته شاهدان، تذکرات جدی را پیرامون بی تدبیریهای ستاد کرونا به ایشان دادند و به ایشان معترض شدند که چرا از ظرفیتهای طب سنتی استفاده نمی کنید؟ و یا در سخترانی نوزدهم دی ماه دقیقا در بخش مهم از فرمایشاتشون، به استفاده از طب سنتی و داروهای تولیدیش دستور دادند اما با کمال تاسف (فرزندان همان پدرانی که وقتی پیغمبر اسلام (ص) در روز رحلتشون کاغذ طلبیدند تا حقایقی را برایمان روشن کنند گفتند پیغمبر دچار هذیان شده است همان آبا و اجدادی که عظمت غدیر را به حب حضرت علی تقلیل دادند. همان خائنین و نفوذیهایی که تا خانه ی امام حسن واردم شده بودن و کلا فرزندان پدرانی که جز خسارت برای دین نیت و عملکرد دیگری ندارند) باز هم متاسفانه در کانالهای «خامنه ای و لبیک دات آی ار» که وظیفه ذاتی شان نشر تمام و کمال فرمایشات رهبریست در اقدامی فتنه برانگیز این بخش از صحبتهای رهبری را سانسور کردند و نگذاشتند صدای حقیقت این بار از حلقوم مبارک نائب امام زمان شنیده شود تا یک سری نادان بگویند: غرب توانسته است واکسن کرونا بسازد و ما باید به این واسطه در برابر غرب کرنش کنیم و بگوییم اینبار خورشید علم و معرفت از غرب طلوع کرده! وای که چقدر نادانند، وقتی یکسال است اطبای متعهد طب ایرانی اسلامی با تمام بی توجهی ها و بی مهری ها و حتی توهین و تمسخرهای وزارت بهداشت باز هم توانسته اند به مدد الهی ازین طب فاخر و شفا بخش برای درمان و بهبودی درصد بسیار بالایی از بیماران بهره ببرند و اتفاقا در بیماری شاید ساختگی و مجهول الهویه ای که کل سیستم معیوب درمانی جهان نتوانسته است و البته بهتر است بگویم «نخواسته است» برای آن تدبیر و علاجی پیدا کند، این طب ایرانی اسلامیست که پرچمش بالاست و معجزه کرده است چه بسیار بیمارانی که به توفیق الهی خودم به شخصه با آنها مواجهه داشتم و تنها با تقویت قدرت ایمنی بدن با حجامت و تغذیه صحیح و مصرف داروی منسوب به امام کاظم علیه السلام و سایر داروهای گیاهی، الحمدلله بهبودی حاصل کرده اند و البته اساتید بنده که کاملا درین مورد الحمدلله موفق و موید بوده اند چرا که با وجود رعایت تمام تدابیر طب ایرانی اسلامی هیچ نیازی حتی به واکسن داخلی هم نبوده چه برسد که واکسنهای کاملا مشکوک و پر عارضه ای که رهبری در مورد سلامتی آن هشدار داده بودند و ورود آنها را ممنوع کردند و متاسفانه دولت ما با تحمیل هزینه های سنگین برای خرید، آنها را بر خلاف دستور رهبری وارد کشور کردند. راستی مدعیان تبعیت از رهبری؛ پس چرا الان ساکتند وقتی واکسن‌های استرازانکا وارد کشور شد؟ چرا نرفتید جلوی وزارت بهداشت تجمع کنید که چرا دقیقا حرف رهبری را زیر پا گذاشتند؟ استاد درین فتنه کرونا، فتنه آخرالزمانی یک سوال بی جواب و یک دغدغه ی بسیار غمبار از تمام «ندبه خوانان» دارم اگر احیانا خدا به ما رحم کرد و بقیه غیبت حضرت را بر ما بخشید و ایشان ظهور کردند وظیفه ی ما چیست؛ اگر مسئولین بهداشتی گفتند: نروید با ایشان بیعت کنید چون تجمع برای بیعت موجب نشر ویروس کرونا می شود؟ آیا این‌بار هم ما در نقش کوفیان نیستیم؟ استاد وقتی مشهد رفتم در جوار عالم آل محمد این سوال را از خادمها و حتی قاری قرآن و هر کس از مسئولین استان مقدس می پرسیدم اما با رفتاری کاملا ناشایست بدون این که جوابی داشته باشند من را طرد کردند و گفتند اینجا جایش نیست! از قاری که آیات سوره مومنون را قرائت می کرد پرسیدم: به نظر شخصی خودتون فارغ از اینکه قاری هستید آیا ما درین فتنه ی کرونا همان زیانکاران مصداق آیه سی چهارم سوره ی مومنین نیستیم «و یقینا اگر بشری مانند خود را اطاعت کنید زیانکاراید»؟! (تازه ما از بشری که دشمنی اش در طول تاریخ بر ما ثابت شده و آمار بیماریهای ساختگی و مرگهای خاموش این سازمان که در کشورهای ضعیف در تاریخ ثبت شده است را اطاعت کردیم) و قاری هیچ جوابی نداشت! و من واقعا تاسف خوردم که کاش قطره ای از اقیانوس علم الهی حضرت رضا در وجود خادم و زایر و قاری قران و مدعیان تشیع بود و چقدر متاسف شدم از غربت قرآنهایی که به عنوان شی آلوده از دسترس مردم دور می‌کردند که همان قرآنی که دقیفا در سوره اسراء اشاره شده «و ننزل من القرآن ما هو الشفا و رحمة للمومنین» با این فتنه غریب و غریب و غریب‌تر شده! و ما نباید درین غربت امام و قرآن و دین و معنویت متاسف باشیم که چرا آسمان با ما قهر کرده و میزان بارندگی و نزول رحمت شهر اصفهان بسیار کمتر از سال قبل شده و به نظر بنده که هیچ ادعای ایمانی و حتی انقلابی گری واقعا ندارم، تابستان جهنمی کمترین تنبیه و شاید عذابیست که خدا برای کشور ساکت و خاموش ایران در نظر گرفته است. استاد خیلی ممنون میشم اگر در دلهایم را نشر دهید و برای این شاگرد معترض خود که نیتش زینبی بودن است هر چند در عمل ایرادات فراوانی دارد بسیار دعا کنید و امیدوارم بعد از ایام ماه مبارک باز هم از شنبه های قرآنی شما فیض ببرم و حداقل درب مسجد انبیا (ع) را بتوانیم با دلایل کاملا عقلی و علمی باز کنیم تا بیشتر از این آب به آسیاب دشمن از خدا بیخبر ریخته نشود.‌ ان شاءالله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً در شرایط سخت برای امتحان‌دادن قرار گرفته‌ایم بخصوص که جوانب مختلفی در میان است. البته و صد البته در این‌که مردم چیزی نمی‌گذرد و در رجوع به دینداری به خود می‌آیند؛ بحثی نیست. و در این‌که به راحتی نباید از ترس آن ویروس مساجد را تعطیل کرد هم، بحثی نیست. عمده آن است که با بصیرت مقام معظم رهبری طوری عمل کنیم که حکیمانه از این مرحله بتوانیم عبور نماییم و خرد شیعی و ایرانی خود را در این صحنه به ظهور آوریم، إن‌شاءالله. موفق باشید

28969

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب: یه سوال داشتم: آیا ما می‌توانیم برای فردی که خیلی ظالم است و ظلم می‌کند آرزوی مرگ کنیم؟ و آیا این جمله از امام خمینی (ره) است که اگر فردی ظالم بود و به ظلم خود ادامه می‌داد برایش آرزوی مرگ کنید تا وضعیتش در آن دنیا بدتر نشود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه؟! ظالمان که جای خود، قرآن در مورد منافقان می‌فرماید: «قَاتَلَهُمُ اللَّهُ» خدا آن‌ها را بکشد. موفق باشید

28633
متن پرسش
سلام استاد عرض ادب: برای فهم کتاب گلشن راز شیخ محمود شبستری، چه کار کنیم؟ چه کتاب هایی و شرحی مطالعه کنیم؟ خصوصاً فهم این بخش : تفکر رفتن از باطل سوی حق به جزو اندر بدیدن کل مطلق حکیمان کاندر این کردند تصنیف چنین گفتند در هنگام تعریف که چون حاصل شود در دل تصور نخستین نام وی باشد تذکر وز او چون بگذری هنگام فکرت بود نام وی اندر عرف عبرت تصور کان بود بهر تدبر به نزد اهل عقل آمد تفکر ز ترتیب تصورهای معلوم شود تصدیق نامفهوم مفهوم مقدم چون پدر تالی چو مادر نتیجه هست فرزند، ای برادر ولی ترتیب مذکور از چه و چون بود محتاج استعمال قانون دگرباره در آن گر نیست تایید هر آیینه که باشد محض تقلید ره دور و دراز است آن رها کن چو موسی یک زمان ترک عصا کن درآ در وادی ایمن زمانی شنو «انی انا الله» بی‌گمانی محقق را که وحدت در شهود است نخستین نظره بر نور وجود است دلی کز معرفت نور و صفا دید ز هر چیزی که دید اول خدا دید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مقدماتی مثل «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» و شرح تفسیر حمد حضرت امام، آمادگیِ ارتباط با فرهنگ عرفانی شیخ محمود را به شما می‌دهد تا إن‌شاءاللّه با شرح لاهیجی بتوانید به سوی فهم کتاب «گلشن راز» شیخ محمود بروید. موفق باشید

28255

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: خنده و شوخی در محل کار با نامحرم چگونه باید باشد؟ در صورت اجتناب ناپذیری و نیاز به کار مربوطه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال اگر انسان در ارتباط با نامحرم، حیا را رعایت کند چه مانعی دارد که در زندگی اجتماعی خود فعّال باشد. عرایضی در جزوه‌ی «قهقهه و جهالت، تبسم و حکمت» که روی سایت هست، شده است. موفق باشیدhttp://lobolmizan.ir/leaflet/1301/%D9%82%D9%87%D9%82%D9%87%D9%87%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%84%D8%AA--%D8%AA%D8%A8%D8%B3%D9%85%D8%AD%DA%A9%D9%85%D8%AA

27861
متن پرسش
سلام علیکم: زبانم از تشکر قاصره که این مباحث رو به میدان و دسترس همگان در عصر انقلاب اسلامی آورده اید. خدا خیرتان بده. در بحث حرکت جوهری می‌فرمایید که این تفکر که کسی بگوید فقط می‌خواهم بیابم و مباحث عقلی را دنبال نمی‌کنم خیلی خطرناک است. حال آنکه جایی دیگر مثال آیت الله بهاءالدینی و امام خمینی رحمه الله رو می‌زنید که آیت الله فلسفه رو کار نکردند اما چیزی رو هم از دست ندادند اما امام جلسات اسفار را رفتند. حال دو سوال برایم مطرح است یک اینکه کار نکردن مبحث حرکت جوهری و فلسفه چه خطری را برای انسان دارد؟ دو اینکه این دو کلام فوق الذکر را چطور جمع کنیم؟ مجموعا در این چند جلسه شروع حرکت جوهری حس می‌کنم بحث چنان ذهنی است که به کلی با مباحث معرفت النفس متفاوت است. هر چند به امید انتها و نتایج نورانی بحث به لطف خدا و دعای شما به جد ادامه خواهم داد اما الان این سوال ذهنم را درگیر کرده بود که حال که انسان می‌تواند اتحاد با حقایق پیدا کند جایگاه مباحث عقلی کجاست؟ دوستدار شما هستم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. برای سلوک فردی، عدم ورود به مسائل فلسفی هیچ خطری ندارد. ۲. جایگاه مباحث عقلی، مربوط به حضور اجتماعی و تمدن‌سازیِ اسلام است. مسلّم اگر بخواهیم با عقل مردم معارف اسلامی را در میان بگذاریم، نقش فلسفه‌ی اسلامی به‌خصوص با قرائتِ صدرایی که درست در طلیعه‌ی تاریخ مدرن به میان آمده است، فوق‌العاده می‌باشد. موفق باشید

27715
متن پرسش
با سلام و تشکر: ۱. میزان علم به اصول دین چگونه و چه میزان باید باشد؟ آیا صرف علم اجمالی و عامیانه که مثلا خدا یکی است و معادی هم هست، کفایت می کند؟ ۲. انجام فروعات دینی بدون علم به اصول دین، منجر به فایده و نجات می شود؟ اگر بله، چگونه؟ ۳. به نظر شما اگر حد تربیت دینی جامعه تمرکز مفصل و مجمل بر فروعات و در طاقچه گذاشتن اصول باشد، رشد اتفاق افتاده یا سوء استفاده مدرن از احساسات؟ هنگامی‌که تلفظ حروف عربی، مقدم بر توحید شد، هدایت است یا بهره کشی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. هرچه عمیق‌تر بهتر. در این مورد خوب است به شرح حدیث ۱۲ از کتاب «چهل حدیث» حضرت امام در مورد تفکر در دین رجوع فرمایید. ۲. در همان حدّ که معرفت در صحنه باشد، عمل، نتیجه‌بخش و مورد قبول است. ۳. اگر معرفتِ توحیدیِ لازم در جامعه شکل نگیرد، در دنیای امروز نمی‌توانیم با روح سکولاریته‌ی دنیای مدرن مقابله کنیم و از آن عبور نماییم. موفق باشید

24648
متن پرسش
سلام علیکم: استاد جان. وقتتون بخیر. استاد من حدود چهل سالمه به خاطر اختلافات خانوادگی مجبورم تنها زندگی کنم. هر کاری کردم ازدواج کنم اما نشد. تنهایی نابود کننده است. خیلی احساس یاس می کنم. نمی توانم در این شرایط سخت به قرب الی الله فکر کنم. استاد جان خیلی شرایط سختیه. دلم می خواهد بمیرم. مثل شما هم ایمان قوی ندارم که در هر شرایطی عاشق خدا باشم. نه دنیا دارم نه آخرت. بسیار خسته و دل شکسته ام. سرگردان و حیرانم و روزها را به سختی شب می کنم. در عجبم چطور بعضیها به راحتی زندگی خانوادگی برایشان مهیا می شود بدون اینکه زحمتی کشیده باشند و من با این سنم زندگیم همچنان پر از تجرد و تنهایی است. تنهایی کشنده است استاد. با این همه غم چگونه رابطه ام با خدا خوب باشد؟ اگر هم تحت فشارهای روحی شدیدی که به من وارد می شود با پدرم تلخی کنم یا کسی را برنجانم یا غیبتی کنم باید قیامت جواب بدهم. نمی توانم این امتحان را پشت سر گذارم. به مشاور هم مراجعه داشته ام هیچ نتیجه ای نداشته. دیگر نمی توانم روحیه ام را حفظ کنم. خیلی از خدا شاکیم که این چه زندگی ای شد. نمی دانم چه کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا به تقدیر الهی و افقی که با پذیرفتنِ آن تقدیر در مقابل‌تان گشوده می‌شود، فکر نمی‌کنید؟ به هزینه‌ای که باید برای حفظ عفت و عفاف در این شرایط می‌پردازید، و نتیجه‌ای که خواهید گرفت؛ فکر کنید. در این صورت مطمئن باشید نوعی از زندگی در مقابل شما گشوده می‌شود که به‌کلّی حسرت زندگی‌های معمولی را نخواهید خورد. به این فکر کنید که قرآن می‌فرماید خداوند به هرکس، خلقتِ خودش را می‌دهد و هرکس در خلقتِ خودش مأوایِ حقیقی را می‌تواند جستجو کند. فرمود: «رَبُنا الذی اعطاء کلّ شیئ خلقه ثم هدی». موفق باشید

24359
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار: درباره بحث نفس٬ براهین مختلف و واضحی وجود دارد بر این که نفس ما اعضای ظاهری بدن یا کل بدن نمی باشد. اما اینکه نفس غیر از مغز می باشد٬ برای بنده واضح نیست. در اشارات نمط سوم٬ ابن سینا بیان می نماید که اگر نفس همان مغز نیست چون انسان از آن غافل است مگر به تشریح. اما انصافا این مطلب برای من قابل قبول و اثبات کننده نیست. ممکن است دلایل متقن تری در این باره بفرمایید؟ متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که ما در علمِ به خود، خود را بدن نمی‌دانیم طبق مغایرت بین عالِم و معلوم پس باید ما بدن خود نباشیم اعم از دست و پا یا مغز و نخاع. موفق باشید

23938

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر. نظر من در مورد اینکه اگه کسی در بیمارستان فوت بشه اونو میبرن خونه اش تا از خونه اش برای دفعه آخر خداحافظی کنه بعد میبرنش خاکش میکنن اینه که کار بیهوده ای است. چون تو دستورات دینی چنین رسمی نیست، علاوه بر اون میت باید از تمامی اونچه بهش تعلق داشته خودشو رها کنه دنیا و حتا بدن دیگه نداره چه لزومی به این کار هست؟ باید زودتر به خاک سپرده بشه که سیر برزخیش شروع بشه. نظر استاد گرانقدر چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که گفته‌اند متوفی را چنان‌چه در خانه قبل از دفن باشد، خوب است او را در محل نمازش و رو به قبله بخوابانند؛ به جهت آن است که نظر به آن حالت معنوی که داشته است موجب می‌شود تا در این شرایط، راحت‌تر با خود باشد. ولی اگر در بیمارستان فوت کرده است و بخواهند یک لحظه در منزلش بیاورند و سپس او را به محل دفن ببرند، ظاهراً قضیه فرق می‌کند. ولی در هر حال نباید در این مورد نیز سخت‌گیری کرد. موفق باشید

23779
متن پرسش
عرض سلام و ادب. وقت بخیر. استاد من کتاب «فرزندم این چنین باید بود» را به طور کامل مطالعه کرده ام. ولی اگه ممکنه دوست دارم باز هم در مورد جایگاه رقابت در بین انسانها متوجه بشوم که رقابت سالم هم داریم یا رقابت کلا یه نوع انتخاب نفسانی هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم با تفکیک بین حسد و غبطه بتوان رقابتِ سالم و نا سالم را مشخص کرد. در حسد، به عنوان رقابتی نا سالم، انسان حسود طالب نفیِ توفقیقات محسود است ولی در غبطه انسان، طالب آن است که توفیقات طرف مقابل برای او هم تقدیر شود. موفق باشید

23308

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: خداوند می خواست خود را ببیند و بخود نظر کرد و انسان بوجود آمد سوال این است که چرا خداوند می خواست خود را ببیند؟ اگر نمیدید چه می شد؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است که جلسه‌ی اول و دوم شرح فصوص را از کانال «ندای اندیشه» استماع فرمایید. موفق باشید @nedayeandishe

22860
متن پرسش
استاد سلام خدا قوت: ببخشید برای جوانان تازه کار کتاب سروناز مرحوم خانوم نصرت امین رو مناسب می دونید؟ نفحات الرحمانیه ایشون چی؟ خیلی ممنونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا رحمت‌شان کند. هرچه از قلب مبارک ایشان سرازیر شده است پاک و پاکیزه است. مگر داشتن «نفحات الرحمانیه»ای که به قول خودشان تماماً نسیم‌هایی از عالم دوست است، کم ارزش دارد؟!! موفق باشید

22453
متن پرسش
سلام: حضرت امام فرمودند ما باید این انقلاب را به سایر بلاد صادر کنیم. حالا سوال این است با توجه به این موارد: بانکداری ربوی، تضعیف حقوق محرومان، شکاف طبقاتی، برباد دادن محیط زیست، اختلاس و چپاول بیت المال توسط مسئولین، عدم کارایی مسئولین رده بالا، تبعیض در بین اقشار مردم از بیت المال، حساب ویژه آقازاده ها از بیت المال و بلوکه کردن آن در خارج از کشور و.... آیا این انقلاب نیاز به انقلابی دیگر ندارد و ما چه چیز از این انتقلاب را باید صادر کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون انقلاب اسلامی حقیقتی دارد ماوراء این ضعف‌ها؛ می‌تواند حساسیت لازم را نشان دهد، وگرنه مثل سایر حکومت‌های دنیا هضمِ این چپاول‌ها می‌شد. آری! چون معده‌ی انقلاب سالم است، این نوع غذاهای مسموم را بیرون می‌ریزد و این‌هم به جهت نورِ ولایت فقیه است وگرنه دولت‌ها به خودی خود هضم این نوع چپاول‌ها می‌شدند. موفق باشید

20542

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد: آیا شیطان می تواند در فکر و تعقل انسان تصرفی داشته باشد و چیزی را از یاد انسان ببرد و یا ناگهان چیز ناپسندی را به یادش آورد و فکرش را به سمتی که خود فرد نخواهد سوق دهد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بلی! به همین جهت باید با توسل به حضرت حق، کارِ او را خنثی کرد. عرایضی در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» در این رابطه شده است، کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

19118
متن پرسش
سلام: وقتتون بخیر. کتابهای شما رو بسیار دوست دارم. نکات بسیار خوبی دارند. اما ریتم کتاب اکثرا کند و تکراری و خواب آوره. شاید اگر یک مقداری بعضی مباحث تکرار نمی شد بدون اینکه به اصل مطلب صدمه بخوره بهتر بود. مخصوصا با در نظر گرفتن اینکه نسل جدید زیاد اهل کتاب نیستند و بیشتر اهل دیدن هستند. رسانه ای مثل توئیتر هم به همین دلیل برای رساندن مطلب در موجز ترین و کوتاه ترین حالت ممکن بوجود آمده اند. البته متوجه مساله اجمال و تفصیل هستم اما گاها احساس می کنم مطالب تکراری و کند و خواب آورند. بازم ممنون از توجهتون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هنگاه تنظیم مطالب کتاب‌ها سعی بر آن است که مطلبی تکراری نباشد و اگر موضوعی تکرار می‌شود برای آن است که مقدمه برای نکته‌ی دیگری باشد و حالت حضوری و احساسیِ موضوع مدّ نظر قرار گیرد همان‌طور که در قرآن کریم می‌توان گفت هیچ موضوعی تکراری نیست هرچند مکرر به جریان حضرت موسی«علیه‌السلام» اشاره دارد. موفق باشید

18893

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد: کسی از رفقا کمی سئوال و شبهه دارد در مورد نظرات اهل سنت و می خواهد شناخت بیشتری نسبت به آن پیدا کند، لطفا کتاب آسان برای شناخت معرفی کنید؟ توجه ایشون قشر جوان هستند و می خواستم ساده باشد و نه خیلی تخصصی و...؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا مباحثی مثل «جوان و انتخاب بزرگ» و «چه نیازی به نبی» را دنبال کنند تا معارف لازم برای فهم شبهات مذکور در اختیارشان قرار گیرد. موفق باشید

32319
متن پرسش

سلام استاد: عذرخواهی می کنم بابت زحمتی که ایجاد می شود. ان شاء الله خداوند جبران کنند. مباحث وحدت وجود، اسفار، تفسیر سوره توحید و وحدانیت خدا و... در حد فهم تئوری مطالعه شده است هرچند فهم و درک واقعی محقق نشده است. سوالی برای من پیش آمده که با تفکر و مطالعه نتوانستم پاسخش را پیدا کنم لطفا راهنمایی بفرمایید. با توجه به اینکه فقط الله وجود دارد و مخلوقات تجلی او هستند و جز او وجود ندارد، بودن مخلوقات به خصوص انسان به عنوان تجلی حق متصور است کشش انسان به سمت حق و اطاعت و انجام عمل صالح هم متصور ست، هرچند درکش سخت است، اما قوه اختیار او و رودررویی و مخالفت با الله توسط چه چیزی انجام می شود؟ الله که با خودش مخالفت نمی کند آیا می توان گفت؟ شدت و ضعف این تجلی عامل کشش و دوری می شود، انسانی با شدت وجود بیشتر به سمت درجات بالاتر وجود میل دارد و انسانی با ضعف وجود نسبت خود را با عدم و نیستی بیشتر حس می کند و به آن سمت حرکت می کند. و هرچه وجود ضعیف تر باشد، حق پوشیده تر و فرد در غفلت بیشتری است. با این توصیف عامل حرکت شدت و ضعف وجودی فرد است که رنگ و بوی اختیار ندارد. و اگر انتخابگری انسان را بپذیریم، هویت انتخاب گر انسان گویی یک هویت استقلالی است که با توجه به وحدانیت خدا قابل فبول نیست. استاد بی زحمت راهنمایی کنید و اگر منابعی برای فهم این مطلب موجود هست معرفی کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. علامه طباطبایی می‌فرمایند ما در مختاربودن، مجبوریم به این معنا که اختیار، نوعی عطای الهی در وجه تکوینی ما است تا خداوند در بستر اختیار ما یعنی در آینه مخلوق به نحوی خاص به ظهور آید تا خود را در آینه خود بنگرد و این احساس بودن، احساس بودن دیگری است نسبت به آنچه خداوند خود را در خود احساس می‌کند. ۲. به انسان فکر کنید و امکانات مختلفی که در مقابل او هست بر عکس سایر موجودات که دارای امکانات مختلف نیستند. همین‌که انسان در مقابل خود امکانات مختلف را می‌یابد، خود به خود ترجیح یکی بر دیگری موجب به ظهورآمدن اختیار در ذات او است و از این جهت می‌توان گفت اختیار، ذاتیِ انسان است زیرا امکان، ذاتی او است. ۳. شدت و ضعف ظهور انسان برای خود نسبت به بنیانی که دارد که همان فطرت اوست، در راستای اختیار او معنا دارد چرا که می‌تواند نسبت خود را از طریق عبادات و تقوا به فطرتش نزدیک کند و با شدت بیشتر از کمالات در خود و در محضر خداوند حاضر شود. بنابراین نه اختیار موجب استقلال انسان در مقابل خداوند می‌شود و نه اختیار، امری است که توسط آن خدا با خود مخالفت کرده باشد بلکه در ذات انسان و پیرو خلقت او به میان می‌اید از آن جهت که انسان در مقابل امکانات مختلف قرار می‌گیرد و خود را باید در درون یکی از آن امکانات به ظهور آورد و این خود به خود موجب ظهور اختیار می‌گردد. و این‌جا است که سخن علامه طباطبایی معنا می‌دهد که چرا می‌فرمایند انسان در مختار بودن، مجبور است زیرا همچنان‌که عرض شد و جناب شیخ الرئیس نیز بر آن تأکید دارد «امکان، ذاتیِ انسان است»[۱] و اختیار را به امکان‌های مختلف انسان باید ربط داد. موفق باشید

[۱] - جمله مشهور شیخ اشاره به همین دارد که می‌فرماید: «ما جعل الله المشمشة مشمشة بل اوجدها».

30897

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: من با دیدن برنامه زندگی پس از زندگی و هم چنین تفکر زیاد تصمیم گرفتم بنده خوبی بشم و توبه کنم و درست تر از قبل زندگی کنم‌. حالا سوالاتی برایم پیش آمده. یکی اینکه گناهان گذشته را چطور جبران کنم؟ مخصوصا حق الناس یا غیبت مخصوصا متأسفانه غیبت و نمیتونم که برم به تمام آدم ها بگم و حلالیت بخوام. و هم چنین نماز و روزه های قضا که اونم متاسفانه زیاده و این ها باعث ناامیدی من شده. چون من بچه کوچک دارم و صبح تا شب درگیر اونم و عملا وقت کمی دارم برای همین خیلی نگرانم که چطوری پاک بشم و گناهانم را جبران کنم؟ خواهش می‌کنم کمکم کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: در حدّ توان تصمیم بگیرید که جبران مافات بکنید، بخصوص در عبادات، هر آن‌قدر که فرصت دارید قضای آن‌ها را انجام دهید. ثانیاً: در مورد حق‌الناس در حدّ ممکن آن‌هایی که می‌شناسید و می‌توانید، جبران کنید و آن‌هایی که نمی‌شناسید و یا نمی‌توانید، برایشان استغفار کنید و اگر موجب فتنه نمی‌شود از خودشان حلالیت بطلبید. عمده تصمیم و عزمی است که می‌گیرید و خداوند به نیّت و عزم شما نظر می‌کند. موفق باشید

نمایش چاپی