بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
26472

وظیفه مربیبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم عرض ادب و احترام: می خواستم اگر لطف کنید نظرتون را راجع به این متن بفرمائید‌. مربی حقیقی فقط خداوند متعال است و او رب العالمین و تربیت کننده است. همچنین اعتقاد داریم که موثر حقیقی تنها خداست و «لا موثر فی الوجود الا الله». همچنین با مبانی که در کتاب «آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شود» جلسه هفتم متوجه می شویم که عامل اصلاح اخلاق و ایجاد اخلاق صحیح امام است. پس عنوان مربی عنوان مناسبی در مراکز فرهنگی نیست و مسامحتا از این تعبیر استفاده می شود. نقش ما مربیان در مراکز فرهنگی صرفا ایجاد زمینه ای است برای تفضل و فیض بخشی خداوند و تربیت حقیقی توسط اهل بیت علیهم السلام. و به هیچ وجه ما مربی واقعی و عامل اصلاح نیستیم بلکه صرفا می توانیم زمینه سازانی باشیم که با فراهم کردن علل معده علت حقیقی و وجود بخشی اجرا شود. و تربیت حقیقی توسط خداوند متعال و اهل بیت علیهم السلام انجام شود. در نتیجه از قواعد اصلی فعالیت به عنوان مربی داشتن این نگاه و این بینش به مسئله تربیت است تا با وجود بینی و حقیقت بینی بتوانیم زمینه های تربیت را ایجاد کنیم. و با متصل بودن خودمان به این حقیقت فیاض و اینکه حتی الفاظی که از دهان ما بیرون می آید به اراده اوست می توانیم ذیل فعل الهی بهترین عملکرد را داشته باشیم و در این عرصه خود کنار رویم تا خداوند حاضر شود و در این صورت بهترین نتیجه ایجاد خواهد شد. و این خود کنار رفتن معنای حقیقی اخلاص است. شاید عنوان همراه، رهیار، هم رشدی، ارشد یا سرگروه عنوان بهتری باشد به جای مربی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار سخن درستی است. آری! مربی باید با عدمِ طرحِ منیّت خود مانع تجلیات انوار حضرت حق نشود. موفق باشید

26471
متن پرسش
سلام علیکم: بعضی دوستانم معتقدند پس از گذشت چهل و یک سال از پیروزی انقلاب، از شعائر و آرمانهای انقلاب چیزی جز پوسته و جسم و حتی جسدی از آن نمانده و نه عدالتی محقق شده و نه نیروهای قوی را بصورت کادرسازی تربیت کردیم نه تایید صلاحیتها درست است و بانکداری و اقتصادمان ربوی است و از جهت صنعت، غذا، دارو هم بشدت نابسامانی دارد و القصه، چنین وضعیت اسف باری است و ما کجا و آن انقلاب و چشم اندازهایش کجا؛ و می گویند نقطه روشنی برای دفاع از نظام نیست و واقعاً وضعیت نظام قابل توجیه و دفاع و سینه سپر کردن نیست. خود من بعنوان کسی گه دوستدار انقلابم با این حرفها دلم لرزید و شک های متنوعی کردم که نکند واقعا ظاهر و پوسته ای بصورت شعاری از انقلاب مانده و امروز ما به هیچ وجه امیدواری و دلگرم کننده ای که ما را برای دفاع از انقلاب ترغیب کند، نیست؛ با چنین مطالبی چگونه رفتار شود و چه پاسخی می توان داد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با انقلاب اسلامی، راهی برای انسانِ این عصر گشوده شده است برای عبور از سیطره‌ی استکبار. و بحمداللّه هر روز بهتر از روز قبل در این راه جلو می‌رویم و معلوم است که استکبار، بیکار نمی‌نشیند و شعبِ ابیطالب‌ها برای ما درست می‌کند، ولی بصیرت اقتضاء می‌کند که متوجه‌ی اراده‌ی الهی در این تاریخ باشیم که بناست همه‌چیز با افول استکبار، تغییر کند. این افرادی که می‌فرمایید «زمان» را نمی‌شناسند و از بصیرت بهره‌ای ندارند. موفق باشید

24610

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد گرانقدر خدا قوت، لطفاً نظرتون در مورد همایش عفاف و حجاب که اخیرا در تهران برگزارشده و به زودی هم قرار است در اصفهان برگزار شود بفرمایید.آیا این همایش ها به نفع حجاب و عفاف است و یا با شکل دیگر و روش دیگری باید وارد میدان عمل شد؟ لطفاً راهنمایی بفرمایید. موید باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به جواب سؤال شماره‌ی ۲۴۵۳۲ رجوع فرمایید. موفق باشید

24497
متن پرسش
استاد گرامی با عرض سلام و تسلیت بابت درگذشت فرزند عزیزتان نظر شما در مورد متن زیر چیست؟ تبیین رابطة روح و بدن با تکیه بر نظریة سیستم‏ها و تجربه‏ های نزدیک مرگ برخی از محققان در حال حاضر شواهد کافی برای رابطه روح و بدن ارائه کرده ‏اند، امّا باید بر این نکته تاکید کرد که چگونه می ‏توان یک بررسی تجربی روی این موضوع انجام داد. مبنای این پژوهش، رویکرد سیستمیک[3] است و انسان را به عنوان سیستمی می‏ داند که در آن دو جزء یا بخش، در یک کل واحد به هم پیوند خورده ‏اند. این در اصل همان نظریه دکارت می ‏باشد که روح و بدن را تشکیل دهنده یک واحد می‏ دانست. ابزارهای نظری برای انجام چنین تحلیلی در اواسط قرن بیستم با طرح تئوری سیستم‏های عمومی توسط برتالانفی فراهم شد Rousseau, 2011,1 :406)). اهمیت مفهوم سیستم از این جهت است که هنگامی که اجزای سیستم در یک مجموعه با هم پیوند می ‏یابند، ویژگی‏های جدیدی در سطح سیستم ظاهر می‏ شود. این در حالی است که برخی ویژگی‏های ذاتی هر یک از اجزا -که مستقلاً واجد آن هستند- محو می‏ شود. برای نمونه آب مایع است و ویژگی مرطوب بودن دارد، امّا ترکیبات آن، اکسیژن و هیدروژن، گاز و بدون رطوبت هستند. به این پدیده، ویژگی‏های نوخاسته[4] می ‏گویند. از سوی دیگر یک تکه چوب از لحاظ بار الکتریکی، خنثی است، امّا ذره‏ های تشکیل دهنده آن –پروتون‏ها و الکترون‏ها- باردار هستند. به این پدیده، ویژگی‏های پنهان[5] می ‏گویند. گاهی چند بخش ویژگی‏های خود را برای انجام عمل خاصی با هم ترکیب می ‏کنند. مثلاً وقتی دست، چکشی را برمی ‏دارد می‏ تواند کاری را انجام دهد که نه از عهدة دست و نه چکش به تنهایی برنمی ‏آید. این پدیده را هم ‏افزایی[6] می‏ گویند. اگر روح و بدن، دو جزء از یک سیستم یکپارچه باشند، خصوصیات هم ‏افزایی و نوخاسته ‏ای از سیستم کلی انسان مشاهده خواهد شد که هیچ ‏کدام از دو بخش تشکیل دهندة سیستم واجد آن‏ها نیستند. از طرفی، برخی ویژگی‏های روح و بدن نیز پنهان می‏ مانند. واضح است که اگر بتوان زمینه ‏ای تجربی برای بررسی چنین فرضیاتی یافت، بهتر می‏ توان به تبیین آن پرداخت. اینجاست که تجربه‏ های نزدیک مرگ به عنوان نمونه‏ ای تجربی برای بررسی فرضیات نظریه سیستمی اهمیت ویژه ‏ای می ‏یابد. اگر پیوندهای بین اجزای سیستم ضعیف شود، مفاهیم کلی سیستم شروع به کم‏رنگ شدن می ‏کند و خصوصیات مستقل اجزا ظاهر می‏ شود. در این وضعیت ویژگی‏های نوخاسته و هم‏ افزایی تضعیف می ‏شوند و ویژگی‏های پنهان ظاهر می ‏شوند. تجربه ‏های نزدیک مرگ زمینة مناسبی را برای انجام چنین تحلیلی در ارتباط با سیستم روح - بدن فراهم می ‏آورند. چنان‏که در ادامه خواهد آمد در طول تجربه نزدیک مرگ، روح در حالی ‏که ارتباط و تعاملش با بدن را کاملاً و یا تقریباً از دست داده است، ویژگی‏هایش که مستقلاً مربوط به خود روح است، ظاهر می‏ شود. این وضعیت فرصت خوبی را برای مشاهده و بررسی تفاوت‏های خصوصیتی در حالت یکپارچه و گسسته فراهم می ‏آورد. علاوه بر این هر اندازه که گسستگی بین اجزای سیستم بیشتر باشد، شانس کمتری برای برقراری مجدد پیوندها وجود دارد و این خود فرصتی دیگر برای مطالعه سیستم تحت درجات مختلف یکپارچگی فراهم می‏ کند. به نظر می‏ رسد ایست قلبی یک گسستگی شدید سیستم یکپارچة فردی می‏ باشد که می‏ توان امیدوار بود فرد زنده بماند. علاوه بر این مراحل بازیابی معمولاً کند است و اغلب یک آسیب پایدار در بدن و یا سیستم کنترلی بدن به وجود خواهد آمد. هنوز به روشنی مشخص نیست که آیا ویژگی‏های روانی، خودپنداره، شخصیت و عاملیّت انسان متأثر از روح می ‏باشند یا خصوصیات نوخاسته سیستم یکپارچه روح-بدن هستند. برای نمونه، گفته می‏ شود که بعد از تباهی و نابودی بدن، هوشیاری شخصی در هوشیاری جمعی ادغام می‏ شود و بنابراین فردیت و شخصیت انسان فقط تا زمانی پابرجاست که بدن زنده و فعال است (ibid). از طرفی طبق نظریه دوگانگی روح و بدن، این ویژگی‏ها ناشی از ماده نیستند، چراکه هیچ ماده فیزیکی خالصی نمی ‏تواند چنین ویژگی‏هایی داشته باشد. در ادامه با مباحثی که مطرح می ‏شود، بیشتر به تبیین این موضوع می ‏پردازیم. تعریف مفاهیم ۱. سیستم سیستم مجموعه ‏ای از عناصر و اجزای مرتبط و در حال کنش و واکنش متقابل است و بر اساس برنامه ‏ای خاص، یک هدف مشخص را تحقق می‏ بخشد (علاقه‏ بند، 1384: 120-121). ویژگی‏های عمومی سیستم‏ها عبارتند از: الف) اینکه حداقل از دو جزء تشکیل شده‏ اند. ب) هر جزء حداقل با یک جزء و به طورکلی با اجزای دیگر در تعامل است. ج) هر تغییر در یک جزء از سیستم بر کل سیستم تاثیر می‏ گذارد. د) سیستم مرز دارد و یک هدف اصلی را دنبال می‏ کند. همچنین مجموعه اجزا، خصوصیاتی متفاوت با تک تک اجزا دارد. در هر سیستم ویژگی‏های نوخاسته ‏ای وجود دارد که ناشی از خاصیت کلی و یکپارچگی سیستم می ‏باشد که در صورت قطع رابطه بین اجزا، این ویژگی ‏ها از بین می‏ روند. در عین این‏که هر یک از اجزا، واجد ویژگی‏هایی است که تنها در صورت از هم‏پاشیدگی سیستم بروز می‏ کنند و در سیستم یکپارچه پنهان هستند Rousseau, ibid)). ۲. تجربة نزدیک مرگ[7] اولین ‏بار در سال ۱۹۷۵، ریموند مودی در کتاب خود با نام «زندگی بعد از زندگی» اصطلاح تجربة نزدیک مرگ را به کار برد.[8] این کتاب بر مبنای مصاحبه ‏هایی است که وی با افرادی انجام داده بود که بعد از مرگ دوباره به زندگی بازگشته بودند. او مشاهده کرد این افراد تجربه ‏های مشابهی دارند. تجربة نزدیک مرگ که در فرهنگ اسلامی به عنوان خلسة عارفانه‌ پیش از مرگ شناخته می‌شود، به حوزه گسترده‌ای از تجربیات شخصی اشاره می‌کند که به مرگ قریب‌الوقوع مربوط می‌شود. این تجربیات شامل احساسات مختلفی از جدا شدن از بدن گرفته تا احساس شناور شدن، وحشت زیاد، آرامش مطلق، امنیت، تجربة از هم‏پاشیدگی کامل و رؤیت نور که برخی افراد آن‌را خدا یا وجود روحانی تلقی می‌کنند، می‏ باشد. بعضی افراد و فرهنگ‌ها تجربه نزدیک مرگ را یک نگاه آنی روحانی و ماوراءالطبیعه زندگی پس از مرگ می‌دانند. بروس گریسون، روان‏پزشک و محقق برجسته در زمینة تجربیات نزدیک مرگ، این تجربیات را چنین تعریف می‏ کند: رویدادهای روان‏شناختی عمیق با مولفه‏ های رمزآلود، روحانی و متعالی که برای افرادی روی می‏ دهد که در آستانة مرگ و یا در وضعیت‏ های شدید آسیب جسمانی قرار می ‏گیرند (Greyson, 2000 :318-319). جنیس هلدن، دیگر محقق مشهور در این زمینه، تجربة نزدیک مرگ را خاطرة رویدادهای روان‏شناختی ماوراى پدیده‏ هاى علمى مکشوف و روحانی‏ای می‏ داند که توسط فردی که در آستانة مرگ قرار گرفته است، گزارش می‏ شود (Nouri, 2008 :6-7). چنین مواردی معمولاً بعد از این‏که فردی مرگش از لحاظ بالینی قطعی شده، یا خیلی نزدیک به مرگ است، گزارش شده ‌است. از این ‏رو آن را تجربة نزدیک مرگ نامیده‏ اند. این تجربه‏ ها شامل موارد زیر می ‏باشد: یک صدای ناخوش‌آیند، اولین ادراک حسی است که گزارش شده‌است. احساس مردن، تجربة خروج روح از بدن (حس شناورشدن در بالای بدن و دیدن فضای مجاور)، حس حرکت به طرف بالا از میان تونلی از نور یا راهروی دراز و باریک، ملاقات با بستگانی که فوت کرده‌اند، ملاقات با اشخاص روحانی، مرور خاطرات دوران زندگی و احساس بازگشت به بدن همراه با بی‌میلی (Moody, 1975,1 :18). این تجربه ‏ها در اشخاص مختلف تحت تاثیر اعتقادات آنهاست. کودکان که زمان کافی برای پرورش قوی ایمانشان ندارند، تجربة بسیار محدودی در این زمینه دارند. همچنین برخی افراد، تجربة نزدیک مرگ بسیار دردناکی داشته‌اند که نشان‏ دهنده وحشت از پایان زندگی است. شرایط بالینی که گمان می‌رود منجر به تجربه نزدیک مرگ می‌شود شامل موارد زیر است: ایست قلبی، شوک، خونریزی هنگام وضع حمل یا عوارض پیش از عمل جراحی، برق گرفتگی، کُما، خونریزی مغزی، سکته مغزی، خودکشی ناموفق، افراد در حال غرق یا خفه شدن و حبس نفس. برخی از موارد تجربة نزدیک مرگ بعد از یک تجربة بسیار سخت روی می‌دهد. به عنوان نمونه وقتی مریضی از پرستار یا پزشک می‌شنود که بزودی خواهد مرد، یا زمانی که فرد در یک وضعیت مُهلک، مانند شنیدن صدای تصادف از نزدیک، قرار می‌گیرد. تجربة نزدیک مرگ به مثابة یک مدل تجربی برای تحلیل سیستم روح- بدن انسان پژوهش‏ ها نشان می‏ دهند حدود ۴% از جمعیت دنیا تجربة نزدیک مرگ داشته ‏اند. مراکز مختلفی برای گردآوری گزارش‏ها و نمونه‏ های این‏چنینی تشکیل شده ‏اند. از جملة این مراکز، «بنیاد تحقیقاتی نزدیک مرگ» می ‏باشد که نزدیک به ۴۰۰۰ نمونه همراه با گزارشات آنها را آرشیو کرده است. یکی از شرایط بالینی که ممکن است منجر به تجربة نزدیک مرگ شود، ایست قلبی است. ایست‌ قلبی‌ عبارت‌ است‌ از فقدان‌ کامل‌ پمپاژ ‌خون‌ توسط‌ قلب که ۱۰ الی ۲۰ ثانیه طول می ‏کشد تا فرد به وضعیت قطع تنفس، قطع ضربان قلب و قطع فعالیت‏های الکتریکی مغز برسد. تأخیر در درمان‌ این‌ حالت‌ حتی‌ برای‌ ۵-۳ دقیقه‌ ممکن‌ است‌ باعث‌ مرگ‌ یا آسیب‌ دایمی‌ مغز شود و ۱۰ دقیقه لازم است تا فرد دچار مرگ واقعی شود. تنها حدود 10% از افرادی که دچار ایست قلبی می‏شوند، زنده می‏مانند Ballew,1977:152)؛ Nichol,2008:1423-1424). نشانه‏های مرگ بالینی و واقعی یکی هستند. تنها تفاوت در این است که بیماران مرگ بالینی با اقدامات و تدابیر پزشکی مناسب می‏توانند دوباره به حیات بازگردند. اعتبار گزارشات جمع‏آوری شده از بیماران ایست قلبی با توجه به دقت بالای آنها تقویت می‏شود. جنیس هلدن در پژوهشی نشان داد که 90 درصد گزارشات تجربیات ادراکی افرادی که در وضعیت ایست قلبی و ایست تنفسی بوده‏اند، خطایی نداشته است. همچنین پنی سارتوری (2005) در پژوهش دیگری نشان داد که افرادِ دچار ایست قلبی که تجربه نزدیک مرگشان را گزارش کرده‏اند، زمان احیای خود را بدون هیچ خطایی توصیف می‏کنند، درحالی که افراد دچار ایست قلبی که تجربه نزدیک مرگ گزارش نکرده‏اند قادر به توصیف و یا حدس صحیح از آنچه در زمان احیای آنها رخ داده بود نبودند. به نظر می‏رسد در حال حاضر زمینه‏های خوبی وجود دارد که نشان می‏دهد بعضی از افراد دچار ایست قلبی تجربیات ذهنی واقعی در طول این حالت دارند و در حالی‏که در وضعیت مرگ بالینی می‏باشند، همچنان هوشیارند. هلدن در پژوهشی نشان داد که اکنون بیشتر محققان تجربة نزدیک مرگ بر این باورند که پارامترهایی نظیر هوشیاری، هویت، حافظه و ادراک می‏توانند حتی زمانی که بدن از کار افتاده است، فعال باشند. اما این پارامترها برای فعال بودن باید ناشی از عامل و یا عواملی باشند. حال اگر این عامل، بدن نباشد عاملی غیر از بدن حتماً وجود خواهد داشت. همین است که می‏تواند دلیلی بر صحت این مدعا باشد که روح چیزی فراتر از بدن است و به نوعی دوگانگی جوهری[9] بدن و روح را تایید نماید .(Holden,2010:364-365) این باور با شواهد بیشتری، که اثبات می‏کنند ارواح انسان‏ها می‏توانند در وضعیت مرگ بازگشت‏ناپذیر زنده بمانند تقویت می‏شود. یکی از این شواهد مهم، ملاقات افراد با ارواح اقوام فوت شده و اجدادشان وهمچنین با ارواح کسانی است که در آن زمان اطلاعی از مرگ آنها ندارند[10] (Greyson,2010:40-41). شواهد تجربیات نزدیک به مرگ، به‏خصوص شواهد مربوط به ایست قلبی، اثبات می‏کنند که روح چیزی مستقل از بدن، و در عین حال متعلق به آن است و روح می‏تواند بعد از مرگ بدن نیز بماند و به حیات خود ادامه دهد. به عنوان نمونه ادعا می‌شود: زنی که مورد جراحی قرار گرفته بود، بعد از به هوش آمدن، به دقت ابزار جراحی‌ای که قبلاً ندیده بود را توصیف کرده و گفتگویی که بین پرستاران و پزشک در هنگام بیهوشی کامل او صورت گرفته بود بیان کرده ‌است (Sabom,1998:53). در مورد دیگری، گفته می‌شود: پرستاری دندان مصنوعی بیمار بیهوشی که دچار حملة قلبی شده بود را از دهانش بیرون آورد و بعد از به هوش آمدن آن بیمار از همان پرستار خواست که دندانش را به او برگرداند. در شرایط عادی ممکن است توجیه این مسئله مشکل باشد که چگونه یک مریض بیهوش توانسته بعد از به هوش آمدن همان پرستار را شناسایی کند .(vanLommel,2001:2040) بیشتر افرادی که تجربه نزدیک مرگ داشته‌اند آن را برای خودشان به منزله نشانه‌ای بر وجود زندگی پس از مرگ دانسته‌اند. اشروتر کونهاردت بیان می‏کند که اگر چه برخی عناصر تجربه نزدیک مرگ را می‌توان از طریق تحریک الکتریکی لب گیجگاهی در نیمکره راست مغز و نیز با استفاده از مواد توهم‌زا به نحو مصنوعی پدید آورد، اما با وجود این، برخی دیگر از عناصر تجربه نظیر مرور رویدادهای زندگی یا دست‏یابی به اطلاعات عینی از محیط اطراف در حین تجربه، نه تنها قابل بازآفرینی نیستند، بلکه اصولاً تبیین‌های فیزیولوژیکی روشنی در بارة آنها وجود ندارد. وی نظریه‌هایی که با استناد به واکنش‌های دفاعی مغز در مواجهه با مرگ (نظیر واکنش آرزومندانه در راستای انکار مرگ) در پی توجیه فیزیولوژیکی این پدیده هستند را نیز نابسنده می‌انگارد و برآن است که اکنون اطلاعاتی در باب تجربه‌های نزدیک مرگ در دست است که می‌تواند بر واقعیت فرامادی و قابلیت‌های فراطبیعی انسان دلالت داشته باشد .(Kunhardt,1993:165-166) جفری لانگ متخصص درمان تومورهای سرطانی از طریق پرتوافکنی با همکاری پل پری در سال 2010 با انتشار کتاب «شواهد حیات پس از مرگ» مدعی شد که دیگر حجت بر شکاکان تمام شده است و شواهد روشنی از رهگذر بررسی تجربه‌های نزدیک مرگ به دست آمده، که بر بقای آگاهی و حیات پس از مرگ دلالت دارد. شواهد لانگ در این اثر که حول 9 محور اصلی سامان یافته، بر واقعی بودن تجربه نزدیک به مرگ اصرار می‏ورزد long, 2010:8-9)). تجربیات نزدیک به مرگ و یکپارچگی روح - بدن در این قسمت ابتدا باید نشان داد که تجربة نزدیک مرگ یک حالت گسستگی بین روح و بدن در سیستم روح - بدن انسان است. آنگاه فرصتی برای تحلیل نظری سیستمیک فراهم کرد. همان‏طور که گذشت، پیوستگی روح - بدن لزوماً شامل یک تبادل اطلاعاتی و تأثیری می‏باشد، چرا که روح بر آنچه بر بدن یا نسبت به بدن در حال رخ دادن است، آگاهی دارد و بدن نیز به نوعی اجراکننده خواسته‏ها و فرامین روح است. آغاز تجربه نزدیک مرگ همراه با از دست دادن کنترل بدن و همه احساسات جسمانی می‏باشد. همه این‏ها با تمام شدن تجربه نزدیک مرگ دوباره باز می‏گردند. افراد تجربه کننده در ابتدا به همین موضوع اشاره می‏کنند. آنها احساس درد را از دست می‏دهند و دوباره درد را احساس می‏کنند. آنها همچنین متوجه می‏شوند که در طول تجربه خروج از بدن نمی‏توانند با افراد دیگر به طور فیزیکی ارتباط برقرار کنند. در اینجا دو نمونه از این تجربیات آورده می‏شود: الف) درد شدیدی در بازوی خود احساس می‏کردم. ناگهان احساس کردم در حال از دست دادن هوشیاری خود هستم و اطرافیانم را می‏دیدم که در حال حرکت به سوی من هستند. بعد از آن هیچ چیز نبود، هیچ دردی احساس نمی‏کردم. من نزدیک سقف اتاق در حال تماشای بدن خودم بودم که روی تخت خوابیده بود، احساس آرامش داشتم، ناگهان با ضربة شدیدی به سمت بدنم هل داده شدم و دوباره درد شروع شد (Fenwick,1995:5). ب) بعد از تولد دخترم خونریزی شدیدی داشتم. اطرافم را کادر پزشکی و مراقبتی احاطه کرده بودند. درد شدیدی داشتم. ناگهان احساس کردم دردی ندارم. از بالا در حال تماشای حاضرین بودم. صدای دکتر را شنیدم که می‏گفت سیگنالی وجود ندارد. سپس خودم را در تونلی از نور که پایان نداشت در حال حرکت دیدم. صدای آرامی مرا خطاب کرد تو باید برگردی. توسط دستگاه شوک با ضربه به تخت بیمارستان برخورد کردم و درد دوباره بازگشت (Morse,1993:114-115). پدیده انتقال ناگهانی از وضعیت درد شدید به وضعیت بی‏دردی و بازگشت مجدد درد در پایان این تجربه، بسیار مهم و قابل توجه است. اندورفین‏های طبیعی می‏توانند درد را برای حدود دو ساعت کاهش دهند و این در حالی است که تجربة نزدیک مرگ تنها چند ثانیه یا دقیقه طول می‏کشد .(Greyson,2007:118-119) بنابراین این احتمال وجود ندارد که این تاثیرات ناشی از مکانیسم‎‏های بدن باشد. این موضوع با نمونه‏هایی می‏تواند تقویت شود که در آنها افراد می‏توانستند بدن خود را در حال دریافت شوک ببینند، اما هیچ احساس جسمانی نداشتند Moody,1975:78)). به نظر می‏رسد در طول تجربه نزدیک مرگ جریان‏های تقابلی اطلاعاتی و تاثیری که برای تعامل روح - بدن نیاز است، به شدت یا کلاً دچار اختلال می‏شود. شایان ذکر است که انتقال به دورة بی‏حسی و بی‏دردی همیشه کامل صورت نمی‏گیرد. در یک تحقیق که روی تجربه کننده‏های ایست قلبی انجام شده، 10درصد تجربه کنندگان احساس درد خفیفی را در طول تجربة خروج از بدن گزارش دادند (Schwaninger,2002:213). این یافته‏ها نشان می‏دهد یکپارچگی روح و بدن یک حالت همه یا هیچ نیست و می‏تواند جزئی نیز باشد.این تحلیل اثبات می‏کند مرگ واقعی وقتی رخ می‏دهد که گسستگی سیستم روح - بدن، هم کلی باشد و هم بی‏بازگشت در دنیا. شرایطی که گسستگی را بی‏بازگشت می‏کند هنوز نامشخص است. اما در برخی موارد گزارش شده است که تجربه کننده در خلال تجربة نزدیک مرگ در بازگشت یا ماندن مخیر شده است (Ring,1980:68). با توجه به این مسئله که در تجربه نزدیک مرگ پیوند سیستم روح-بدن دچار گسستگی می‏شود، ویژگی‏های روح در حالت گسستگی بررسی می‏شود. 1) هشیاری در طول ایست قلبی گزارش‏های هشیاری در طول ایست قلبی و عموماً در تجربه‏های نزدیک مرگ بسیار شگفت‏آور است. تجربه کننده‏ها گزارش می‏کنند در زمان تجربه، نه تنها هشیار هستند، بلکه تفکر آنها روشن‏تر، سریع‏تر و منسجم‏تر از حالت عادی است. در تحلیلی که روی مجموعه‏ای بزرگ از افراد تجربه کننده در دانشگاه ویرجینیا شد 80 درصد تجربه کنندگان گزارش دادند که در طول NDE تفکرشان روشن و واضح بوده است (45% واضح‏تر از حالت عادی و 35% به وضوح حالت عادی). 74% گزارش دادند که سرعت تفکرشان دچار آسیب نشده است (37% سریع‏تر از حالت عادی و 37% سرعت مشابه با حالت عادی). 65% گزارش دادند منطق و استدلال آنها دچار آسیب نشده است (29% منطقی‏تر از حالت عادی و 36% مشابه حالت عادی). 55% گزارش دادند کاهشی در کنترل افکار خود مشاهده نکردند (19% کنترل بیشتر از حالت عادی و 36% به مقدار حالت عادی) (Kelly,2007:386-387). نکتة مهم درباره این یافته‏ها این است که چون هشیاری و تفکر منطقی می‏تواند حتی در حالتی که عملکرد مغز به شدت دچار اختلال شده است باقی بماند، منتج به این امر می‏شود که هشیاری، آگاهی، خصوصیات روانی مانند تفکر، یادآوری و احساسات از ویژگی‏های روح می‏باشند. بنابراین این ویژگی‏ها اثرات جانبی فرآیندهای بدنی و ویژگی‏های نوخاستة سیستم روح- بدن نمی‏باشند. 2) فردیت در طول تجربه‏های نزدیک مرگ چنانکه گذشت تجربه‏های نزدیک مرگ می‏تواند به اشکال مختلف ظاهر شود. معمول‏ترین این تجربه‏ها تجربه خروج از بدن[11] و تجربه ورود به جهانی دیگر[12] می‏باشد. تجربة خروج از بدن تجربه‌ای است که عموماً با حس شناور شدن خارج از جسم همراه است و در برخی از موارد شخص ممکن است بدن فیزیکی خود را از نقطه‌ای خارج از بدنش مشاهده کند.در عرفان این تجربه‏ها را «خلع بدن» می‏نامند که گفته می‌شود و در واقع سالک به اختیار و اراده خود روح خود را از بدن خلع (جدا) می‏کند (برای اطلاع از مصادیق آن ر.ک: حسن‏زاده آملی، 1379). در تجربة ورود به جهانی دیگر که برخی از با آن روبرو می‏شوند، فرد خود را در دنیای دیگری حس می‏کند که بسیار زیبا و تماشایی است و عموماً با موجودات روحانی مهربان یا دوستان و اقوام فوت شده روبرو می‏شود. در تجربه‏هایOBE و ORE، فردیت (هشیاری یکپارچه از دید شخص)، شخصیت (حقوق و مسئولیت‏های اخلاقی) و عاملیت (توانایی تصمیم‏گیری و انجام آن) دست نخورده باقی می‏مانند (Mays,2008:15-16). بنابراین این خصوصیت‏ها همگی از ویژگی‏های روح هستند نه بدن یا سیستم روح- بدن. 3) توانایی های تاثیری و اطلاعاتی روح دلیل اصلی برای اعتبار شواهد آگاهی، هشیاری، پدیده‏های روانی و تفکر منطقی هنگام ایست قلبی این است که در این گزارش‏ها اطلاعات دقیقی دربارة آنچه که در اطراف بدن فرد رخ می‏دهد، ارائه می‏شود. هنگامی که تجربه نزدیک مرگ به تجربه خروج از بدن تغییر شکل می‏دهد تجربه کننده قادر است محیط فیزیکی را مشابه ادراک بینایی معمولی ادراک کند. افراد دچار ایست قلبی بیان می‏کنند که این ادراکات ناشی از توانایی‏های جسمانی نبوده است. این یافته با بررسی تعداد نمونه‏های جمع‏آوری شده توسط رینگ و کوپر که شامل افراد نابینا نیز بوده، تأیید شده است. برای تقویت اینکه این ادراکات جسمانی نیست گزارش‏های زیادی مبنی بر دیدن در سطحی پیچیده‏تر از دیدن جسمانی جمع‏آوری شده است. برای نمونه، می‏توان به توانایی مشاهده محیط اطراف در همه جهات در یک زمان، دیدن یک شی از تمامی زاویه‏ها Ring,1999:7-8)) دیدن اشیا از مکان‏های دور Tart,1981:202-203)؛ Tyrrell,1945:59) اشاره کرد. با این حال ادراک بینایی تمام داستان نیست. گزارش های NDE شامل بقیه حواس ظاهری نیز می‏شود. شنوایی، بویایی، حس جهت‏یابی، حس حرکت که توسط رابرت و سوزان مایز اخیرا مورد بررسی قرار گرفته‏اند. علاوه بر این، افراد در حالت تجربة خروج از بدن توانایی خواندن افکار افراد دیگر را دارند و در برخی موارد قادرند از طریق تله‏پاتی اطلاعاتی را به دیگر افراد انتقال دهند. در حالت تجربة ورود به دنیایی دیگر آنها حتی می‏توانند از طریق تله‏پاتی با هم مکالمه داشته باشند (Mays,2008:18-19). برای چنین اتفاقی در بین کانال‏های ارتباطی جسمانی رایج، مشابهی وجود ندارد. با این حال یک نمونة خوب در زندگی روزمره وجود دارد که افراد، ظرفیت و توانایی چنین ارتباطی را به صورت خیلی ضعیف دارند. به عنوان مثال، توانایی فهمیدن اینکه کسی به آنها زل زده است Sheldrake,2005:26)) یا توانایی درک اینکه کسی دارد به آن‏ها فکر می‏کند (Sheldrake,2001:148). این توانایی‏های شناختی غیرعادی در تحقیقات روانی و فرا روان‏شناسی تحت عنوان ادراکات فراحسی[13]، روشن‏بینی[14] و psi شناخته می‏شوند. قسمت جنبشی این توانایی‏ها جنبش روانی[15] نامیده می‏شود. انسان به عنوان یک سیستم روح- بدن، ادراکات فراحسی و جنبش روانی ضعیفی دارد. از نگاه سیستمیک توانایی جنبش روانی انسان ویژگی نوخاستة سیستم روح –بدن است، در حالی که ادراکات فراحسی از ویژگی‏های روح است که در سیستم یکپارچه روح- بدن پنهان می‏شود (ویژگی‏های پنهان). نتیجه‏گیری در این پژوهش، با استفاده از نظریه عمومی سیستم‏ها و بررسی تجربیات نزدیک به مرگ، نشان داده شد روح و بدن به شکل یک سیستم یکپارچه است که هر کدام از آن‏ها واجد خصوصیات و ویژگی‏های منحصر به خود می‏باشد. انسان فراتر از بدن مادی خویش است و ماورای این جسم طبیعی، حقیقتی انکارناپذیر و بی‏زوال به نام روح وجود دارد. در حیات مادی، سیستم روح- بدن انسان یکپارچگی خود را حفظ می‏کند و هر دو قسمت روح و بدن در تعامل با یکدیگر هستند. در تجربه ی نزدیک مرگ که یک حالت گسستگی بین روح و بدن در سیستم روح-بدن انسان می باشد، این یکپارچگی و وحدت تضعیف می شود. با بررسی تجربیات نزدیک مرگ، ماهیت روح به عنوان حقیقتی منفصل از بدن رخ می‏نماید. گزارش‏های هشیاری در تجربه‏های نزدیک مرگ، آگاهی، خصوصیات روان‏شناختی مانند تفکر منطقی، یادآوری، احساسات، هشیاری یکپارچه از دید شخص و توانایی تصمیم‏گیری و انجام آن، در طول تجربة نزدیک مرگ افراد تجربه کننده باقی می‏مانند. با تبیینی سیستمیک مشخص شد که این ویژگی‏ها نشأت گرفته از روح هستند که در پی گسستگی ارتباط روح و بدن در تجربه نزدیک مرگ، پایدار مانده و حتی برخی از این ویژگی‏ها نظیر تفکر منطقی نسبت به حالت یکپارچگی سیستم روح- بدن قوی‏تر و منسجم‏تر می‏شوند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که در سیستم‌ها استعدادهایی به ظهور می‌آید که در تک‌تکِ اجزاء آن سیستم ظهور ندارد، ولی در هر حال از ساحتِ هویت مادی خارج نمی‌شود. ولی موضوع نفس ناطقه‌ی انسانی چیزی است ماورای پدیده‌های مادی، و هیچ‌وقت علتِ موجود مجرد نمی‌تواند اجزاء مادی باشد، هرچند که اجزای ماده سیستمی را تشکیل دهند. این‌جا است که نگاه ما بیشتر متوجه‌ی آیاتی از قرآن می‌شود که روح را نفخه‌ی الهی می‌داند که در جسم دمیده می‌شود. موفق باشید  

24476

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در موضوع رابطه نفس با بدن بنده معتقدم این رابطه چون از عالم امر ایجاد شده و نشانه قدرت الهی می‌باشد و قدرت الهی چون مطلق است و هر چه اراده کند می شود پس چه نفس و بدن دوگانه باشند و چه متحد در هر حال دست قدرت الهی این ارتباط را اراده کرده و معقول نیست وقتی انسان محدود نمی‌تواند خدای نامحدود را در تمام صفات ذاتی و... درک کند تلاش کند برای توجیه، ما می توانیم بفهمیم که قدرت و اراده خالق لایتناهی باعث این ارتباط هست و همانگونه که معجزه که امری خارق‌العاده هست که نشان قدرت و اراده باریتعالی است و با عقل دودوتا چهارتا نمی شود آن را توجیه کرد مانند معجزه تبدیل شدن عصای حضرت موسی به اژدها، عصای جماد مادی تبدیل می شود به موجود زنده دارای نفس حیوانی به اسم اژدها یا هر اسم دیگر، تنها با قدرت الهی این امر محیرالعقول امکان پذیر هست که عصای ماده جامد طوری از نظر وجودی شدید شود و یا تغییر موجودیت دهد که تبدیل به موجودی با نفس حیوانی شود که از نظر سنخیت هم به هم ربطی ندارند، پس قدرت الهی چرا و چگونه ندارد، پس باید تسلیم محض بود و بی چون و چرا پذیرفت، و ارتباط نفس و بدن را همانند نوعی معجزه روزمره و همیشگی و شاید ابدی چون در آخرت هم نفس بدن دارد البته از جنس اخروی که تحت اراده و قدرت خداست دانست، در ضمن شاید در آینده شخصی بیاید که در فلسفه ابداعاتی انجام دهد که نظرات حکمت متعالیه هم همچون نظرات ابن سینا که توسط ملاصدرا زیر سوال رفت توسط آن ابداع کننده زیر سوال برود و جای حکمت متعالیه را بگیرد. موفق باشید
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی مومنین همین اعتقاد را دارا هستند. می‌ماند که چون معتقدیم خداوند در نظام علت و معلول‌ها اراده‌ی خود را اعمال می‌کند، انسان‌ها تلاش می‌نمایند عقلِ خود را جهت فهمِ مسیر آن اراده‌ها رشد دهند و این به معنای معرفتِ به نظام الهی است. موفق باشید

23576

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام در رابطه با جلسه دوشنبه (امشب) دو سوال داشتم: ۱. چرا رهبر در قسمت معنویت و اخلاق واژه «اعتماد به نفس» را بکار بردند در حالی که همانطور که خودتان قبلا اشاره کردید این واژه در فرهنگ دینی ما نیست و ما چیزی به نام اعتماد به نفس نداریم اعتماد به خدا داریم لطفا توضیح دهید. ۲. فرمودید برای توفیق حضور در صحنه هایی که خدا به میدان آمده باید اخلاق را رعایت کنیم. یعنی تمام افرادی که در ۲۲ بهمن حضور پیدا کردند اخلاق رو رعایت کرده اند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. قبلاً هم عرض شد که در این‌جا به معنای اعتماد به خودی است که در صحنه‌ی دفاع از سنت خدا به میان آمده. ۲. به هر حال باید از فضائل اخلاقی بهره‌ها برده باشند که این توفیق نصیب‌شان شده است. موفق باشید

23486
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: پیرامون موضوع تمدن نوین اسلامی گذشته از همه بحث هایی که در مورد آن مطرح می شود یک سوال پایه ای برای بنده مطرح است که من شیعه چه نگاهی به این موضوع باید داشته باشم؟ آیا تلاش برای تحقق تمدن نوین اسلامی یک وظیفه شرعی در حوزه اجتماع برای یک شیعه می باشد؟ استدلال شما برای این جمله که «یکی ازبرنامه های اصلی پروردگار برای مسلمانان تحقق تمدن جهانی اسلامی است» چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی قرآن می‌فرماید: «واعتصموا بحبل اللّه جمیعاً» و بر روی «جمیعا» تأکید دارد، پس در حرکت دینی نظر به اجتماع دارد و در نشستِ اخیر در خدمت مقام معظم رهبری، اشاره فرمودند به آیه‌ی ۹۷ سوره نحل که می‌فرماید: «مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مَن ذَکَر أَوْ أُنثَی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیینَّهُ حَیاةً طَیبَةً وَلَنَجْزِینَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُواْ یعْمَلُونَ»؛ هر کس، از مرد یا زن، کار شایسته کند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگی پاکیزه ای، حیات می بخشیم و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام می دادند، پاداش خواهیم داد. خواستند بگویند وقتی حیات طیبه را در مقابل مردم قرار دهیم، حتماً ذهن مردم را از رُعبِ به غرب و گرایش به آن تخلیه کرده‌ایم. فرمودند: ما هنوز ذهن مردم خود را از رعب به غرب به معنای مهم‌دانستنِ آن خالی نکرده‌ایم. موفق باشید

21389
متن پرسش
سلام علیکم: سوالی خدمتتون داشتم. چندی پیش که یکی از مباحثتون رو گوش می دادم سخنی با این مضمون فرمودید حال می خواهم صحیح و کاملش رو بفرمائید. سخن با این مضمون بود که اصلا گردشگری به این معنای امروزی اصلا یک امر مذموم است و این عمل وجهی ندارد. آیا روایتی در این باره داریم؟ لطفا با دلیل توضیح دهید. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن می‌فرماید: «لا يَغُرَّنَّكَ تَقَلُّبُ الَّذينَ كَفَرُوا فِي الْبِلادِ» (196)/آل‌عمران) ای پیامبر! تو را رفت و آمدهای کفار از این شهر به آن شهر شیفته نگرداند. یا در روایت داریم: سفر یا باید برای زیارت باشد و یا برای تجارت. شاید جهانگردی و گردشگری برای عبرت‌گیری نیز جایی در فرهنگ دینی داشته باشد. موفق باشید

17944

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: چرا نگوییم خداوند حی لا وجود است این خیلی قدرت درک بالایی نمی خواهد. التماس دعا خداوند عاقبت محبین ولایت مولا متقیان علی بن ابیطالب (ع) و منتظران آقا صاحب الزمان عج الله را بخیر گرداند. خدایا ما را وسیله آزمایش ستمگران قرار نده و ما را بیامرز. آمین یا رب دلباختگان ابالفضل العباس بن علی بن ابیطالب (ع)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که خداوند حیّ است پس وجود دارد. چگونه بگوییم او «لا وجود» است؟ موفق باشید

34155
متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد عزیز و گرامی: شبهه ای در ذهن بنده هست که تا حالا جواب های زیادی رو در موردش شنیدم ولی من رو قانع نکرده. و اون این هست که چطور ممکنه که غیرت الله حضرت امیر علیه السلام در خانه باشند و با این وجود حضرت زهرا علیها السلام به تنهایی پشت در خانه بیایند و با اون جماعت صحبت کنند که بعد منجر به اون حادثه تلخ بشه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این مورد در کتاب «بصیرت فاطمه زهرا «سلام‌الله‌علیها» شده است از آن جهت که جلسه‌ای در خانه حضرت با بعضی از اصحاب رسول خدا«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» در رابطه با کودتایی که منجر به خلافت ابابکر بود تشکیل شده بود و خلیفه دوم خبر دار شد و خواست بزعم خود خانه را آتش بزند و آن جلسه را به هم بریزد. و زهرای مرضیه «سلام‌الله‌علیها» با شجاعت کامل در مقابل کسی ایستادند که در تندی مشهور بود و متأسفانه مداحان ما طوری موضوع را مطرح می‌کنند که سنت خدا در عزّتمندی مؤمنین فراموش می‌شود و متوجه نیستیم به همان معنایی که خداوند فرمود: «وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ» (منافقون/8) هیچگاه خداوند طوری صحنه‌ها را به‌وجود نمی‌آورد که مؤمنین تحقیر شوند، حتی اگر به قیمت شهادت حضرت امام حسین «علیه‌السلام» باشد. موفق باشید      

31610

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: این سوال یکی از دوستان است. ایشان تازه پیوسته اند به لب المیزانی ها، خدا حفظشان کند. چطور می‌شود که عرفان به این پیچیدگی و دقت و ظرافت آیت الله بهجت میگن: نماز اول وقت حتی بدون حضور قلب انسان را به درجات عالی می‌رساند!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان در بستر سنت محمدی «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» قرار گرفت، در مسیری که در مقابل خود می‌یابد و جلو می‌رود به کمالاتی می‌رسد که مربوط به آن حضرت است. مثل آن‌که به نور حضرت، طلب رفع حجاب بین خود و حضرت حق می‌کند. در این جا است که علاقه‌اش برای رفع حجاب بیشتر به معارف عالیه و عرفان می افتد زیرا «غرق حق خواهد که باشد غرق‌تر». موفق باشید

30959

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: وقتتون بخیر. ۱. رمز موفقیت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه در کنار زدن همه ی حجب چه بود؟ ۲. به نظر شما مدرسه زدن با مکتب معارف بیشتر برای جامعه نیازه یا کلینیک روانشناسی با زیربنای تفکر توحیدی و تربیت روانشناس در این زمینه؟ کدومش عمیق‌تره. ۳. ورود به عرفان عملی دقیقا از چه زمانی باید انجام بگیره؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. صداقت و معرفت و اعتماد به خدا و احساس مسئولیت نسبت به جامعه ۲. فکر نمی‌کنم تفاوتی داشته باشد، هر دوی آن‌ها خوب است بستگی به شرایطی دارد که برای شما پیش می‌آید. ۳. عرفان عملی یعنی رعایت احکام الهی در راستای رضایت و قرب به حضرت حق. و این زمان خاصی نمی‌خواهد. موفق باشید

30081

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض خسته نباشید: می خواستم بدانم از نظر شما تاثیر گذاری روی بچه های دبستانی موثر تر است و در نفسشان پایدارتر است یا مقاطع بعدی؟ و اینکه برای اینکه در امر هدایت دیگران بخواهیم وارد شویم طلبگی بهتر است یا وارد شدن در مدارس که سن کمتری دارند؟ (لطف می‌فرمایید دقیق پاسخ بفرمایید) آرزوی توفیق جنابعالی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو خوب است و بستگی به شرایط و روحیه‌ی شما دارد. دبستان بسیار مهم است ولی همه نمی‌توانند در آن فضا فعالیت کنند. از طرفی بین طلبگی و معلمی باید ببینید که خداوند کدام را پیش می‌آورد زیرا هر دو نوع حضور، حضورهای با برکتی می‌تواند باشد. موفق باشید

29342

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد جونم: راستش من قبل از آشنا شدن با این بحثهای معرفتی با عبادت بیشتر مانوس بودم اما الان خیلی اهمیت نمیدم و دغدغه ام این بحثها شده، به نظرتون باید چیکار بکنم؟ از یه طرف با خودم میگم وقت گذاشتن برای عبادت به درد کسایی میخوره که از عبادت، علمی چیزی گیرشون میاد و من باید تمام وقتم رو روی مطالعه بذارم (آخه راستش خیلی شیرینه برام) از طرف دیگه با خودم میگم بالاخره اونایی که با خلوتهاشون عنایاتی بهشون می‌شده از اول که شروع به تهذیب نفس کردن که عنایت نمیشده بشون. لطفا راهنماییم کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جمع آن خوب است. بالاخره لطافتی که در رکوع و سجود طولانی پیش می‌آید را نباید از دست داد. موفق باشید

27885

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: چرا اهل بیت با وجود علم غیبی که داشتند و ارتباط شان با عالم قدس، با وجود علم به مسموم بودن زهر یا غذایی که آن‌را می‌خوردند چرا از طریق امدادهای غیبی اگر در مذیقه برای خوردن زهر قرار می‌گرفتند، دشمن را دفع نمی‌کردند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن به صور مفصل تحت عنوان «علم امام» در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که روی سایت هست شده‌است. می‌توانید به آن‌جا رجوع فرمایید. عمده آن است که متوجه باشیم اولیاء الهی سعی دارند در امور شخصی و تا آن‌جا که ممکن است در زندگی به طور عادی و با رعایت اسباب ظاهری زندگی کنند مگر آن‌جایی که خطر از بین رفتن دین در میان باشد لذا حتی حضرت ابا عبد الله علیه السلام از آن جهت که در کربلا شهادت ایشان موجب رونق دین می‌شد از قدرت غیبی استفاده نمی‌کنند. موفق باشید

27010

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام استاد طاهرزاده: سال ۹۷ معلم استثنایی بودم چون اداره از عملکردم راضی نبود مي خواست لغو پیمان کند با پیگیری مرخصی یک ساله دادند بنظرتان این چند ماه باقی مانده چکنم کتابی مدنظرتان اگر هست یا معلمینی سراغ دارید که مشورت کنم یا راهکاری که خود را به سطح معلم معیار برسانم بیان نمایید. متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم در این مورد باید با مشاوری که در این موارد صاحب‌نظرند مشورت کنید مثل آقای دکتر قاسم‌زاده به شماره‌ی ۳۲۳۰۶۲۹۵ . موفق باشید 

26126

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: آیا این پاسخ موشکی انتقام بود؟ شاید حتی سیلی هم نبود اینطور که شواهد حاکی ست قبل از زدن موشک‌ها دولت عراق خبر داشته و شاید به آمریکایی‌ها خبر داده اند و آنجا را تخلیه کرده اند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست به جواب سؤال شماره‌ی ۲۶۱۲۲ رجوع شود. عنایت داشته باشید ایران، تنها به جناب آقای عادل المهدی که از طرفداران خوب ایران است و چوب همین طرفداری از ایران را می‌خورد، خبر داد. موفق باشید

25925

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: ببخشید تذکر دادن به خانمایی که روسریشون رو تو خیابون کامل انداخته اند دور گردنشون، کار درستیه؟ برخیشون شروع میکنن به داد زدن و فحش دادن.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر شرایط مساعد باشد خوب است از سر دلسوزی به آن‌ها تذکر داده شود ولی درگیری صلاح نیست. موفق باشید

 

 

25576

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: اگر مدتی را جهالت و تاریکی گذرانده باشیم آیا به قصد برگشت و میل به معرفت و کمال خداوند دست ما را خواهد گرفت؟! آیا چنان ما را پرورش خواهد داد که چون امام و رهبری مظهر نور حضرت بقیة الله شویم؟! یا اینکه ما را محروم از علم و معرفت و عرفان و عشق خواهد کرد؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی به ما فرموده‌اند توبه موجب محو آثار گناه می‌شود؛ دیگر نباید دغدغه‌ی این حرف‌ها را داشت. موفق باشید

25538
متن پرسش
سلام علیکم: استاد، با وجود تمام ایراداتی که بر نظریه داروین حتی از بُعد زمین شناسی و علوم تجربی هم گرفته می شود و آن را دچار معضل می سازد، ولی خود این شخص در جلد پانزده کتابش اعتراف به وجود خالق میکنه و اشاره دارد نظریه مسیحیت در مورد خلقت دفعی بشر مغایر با نظر اوست نه تمام دیدگاه ها. پس چرا هنوز که هنوزه بسیاری به اندیشه این شخص برای حمله به توحید بهره می جویند؟ برخی معتقدند چون طبق نظریه داروین هر کس قوی تر است پس امکان بقا برایش فراهم است، امروزه تبدیل به منطق استکبار و طرح های استعماری ویژه در بین مسلمانان داره، آیا این دیدگاه هم درسته؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که نظریه‌ی داروین اشکالاتی دارد؛ بحثی نیست و بنده در جلسات اولیه‌ی بحث سوره‌ی سجده، عرایضی در این مورد داشته‌ام. ولی اشکالِ قضیه در بهره‌برداریِ ایدئولوژیک از موضوع است در حدّی که انگلز نامه‌ای به مارکس دارد و می‌گوید: از نظریه‌ی داروین برای بحث‌های مارکسیسم می‌توانیم استفاده کنیم. موفق باشید

19160
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز ملاک و معیار اینکه بفهمیم یک چیزی و عملی، ملکه ی ما شده و در قیامت با آن مواجهیم چیست؟ یعنی از کجا بفهمیم یک چیزی ملکه ی ما شده؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی چیزی ملکه‌ی انسان شد، بدون هر تعللی و تردیدی، اگر آن چیز عقیدتی باشد آن را تصدیق می‌کند و اگر عملی باشد آن را انجام می‌دهد. موفق باشید

18845

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: خسته نباشید. زمان خواب دیدن، چه تأثیری در ارتباط آن خواب با حقیقت دارد، که می گویند معمولا خوب بین الطلوعین، صرف خیالات است و اضغاث احلام؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید اگر کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن که بر روی سایت است را دنبال کنید، تا حدّی به جواب سؤال خود برسید. موفق باشید

30936

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: طاعات قبول ان شاءلله. بنده طلبه هستم کوچکترین اشتباه و خطای بنده خجالت و شرمندگی عجیبی در من ایجاد می‌کند و همین شرمندگی بنده را به این فکر میندازه که طلبگی را رها کنم و اینکه شهریه ای که دریافت می‌کنیم خود را مستحق دریافت آن نمی‌دانم چون در حال حاضر کاری برای دینمان نکردیم ما که باشیم که یاری گر دین باشیم متاسفانه هیچ برنامه جهادی سراغ ندارم که حداقل کاری برای مستضعفان انجام بدهم شرم دارم که اسم خودم را طلبه بگذارم لطفا حقیر را راهنمایی کنید با آرزوی طول عمر و سلامتی برای شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در موقعیت طلبگی، بیشتر باید خود را آماده کرد تا وقتی شرایط استفاده از طلبه فراهم می‌شود، او کم نیاورد. در این مورد عرایضی در جواب سؤال شماره‌ 30910 تحت عنوان «طلبگی و اصیل‌ترین احساس حضور تاریخی در افق حاج‌ قاسم‌های تاریخی» شده است. خوب است که به آن جواب رجوع فرمایید. موفق باشید

30910
متن پرسش
با سلام و آرزوی قبول عبادات: جناب استاد طاهرزاده بنده با انگیزه بسیار زیادی وارد حوزه علمیه شدم تا بتوانم به بهترین نحو وظایف دینی خود را انجام دهم. ولی پس از چند سال احساس می‌کنم گویا نقش مهمی نمی توانم برای خود و جامعه ام داشته باشم و شاید همین امر موجب شده تا بعضی از طلبه ها به سمت کارهای غیر طلبگی روی آورند و مباحثی را که باید در ساعات غیر درسی دنبال کنند آن طور که شایسته است دنبال نمی کنند. پیشنهاد شما چیست؟ ما باید چه کار کنیم؟ آیا طلبگی را ادامه دهم؟ و یا به کار دیگری بپردازم؟ و اگر بخواهم طلبگی را ادامه دهم با چه انگیزه ای باید آن کار را بکنم که جدّی گرفته شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع، موضوعی است بسیار مهم و درک شرایط تاریخی جهت فهم جایگاه طلبگی در این زمانه، امر مهمی است. آری! اگر بنا است با هویت سیصد سال پیش که انسان‌ها محدوده خود را در حدّ حضور در جهانی می‌یافتند که عملاً قبیله‌ای بیش نبود، و دین‌داری نیز در حدّ رعایت حرام و حلال الهی مدّ نظر قرار می‌گرفت؛ نمی‌توان انگیزه مناسبی جهت ادامه طلبگی در خود ایجاد کنید. ولی اگر متوجه باشید بشر جدیدی متولد شده است که خود را در جهان احساس می‌کند، حال یا باید امثال انسان‌های غربی، جهانِ خود را در محدوده حیات سکولار دنبال نماید و با انواع بی‌معنی‌های منجر به پوچی و نیهیلیسم روبه‌رو شود، و یا باید در عین احساس حضورِ جهانی و درک بیکرانگیِ خود در اکنون‌اش، وجهِ قدسی بشر امروز را مدّ نظر قرار داد و وارد تاریخی شد که بشرِ جهانی‌شده نیاز به نظر به ابعاد قدسی خود دارد، و طلبه امروزین این تاریخ، مسئولیت فهمِ چنین بشری و هدایت قدسی چنین بشری را باید در خود احساس کند تا نه‌تنها احساس بی‌انگیزه‌ای نداشته باشد، بلکه در احساسی گشوده نسبت به انسان‌ها همراه با شور ایمانی، خود را می‌یابد و می‌فهمد چه اندازه عمیق باید موضوعات طلبگی را دنبال کند تا جوابگوی بشر امروز و فردا باشد. مسلّماً دیر یا زود رجوع گسترده‌ای به سوی شما می‌شود و اگر بتوانید با آمادگیِ لازم که در خود ایجاد کرده‌اید جوابگوی بشر جدید باشید زیباترین معنای زندگی را به همان صورتی که حاج قاسم‌ها در خود احساس کردند، در خود احساس می‌کنید. موفق باشید 

29649
متن پرسش
با سلام: گفته شده که در ۷ سال اول تربیت فرزند، دوران سیادت اوست و ۷ سال بعد دوران ادب و فرمانبرداری او سوال اینجاست هر چند در ۷ سال اول سیادت و آزادی او باید معقول باشد اما بعد از ۷ سال اول و در ۷ سال دوم این تغییر فضا باعث دلزدگی او و محدودیت ها باعث انجام کار با اکراه نمی شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هفت ساله‌ی دوم با آگاهی مختصری که نوجوان پیدا کرده است، علت دستورات اصلاحی که به او داده می‌شود را می‌فهمد و احساس نمی‌کند آن دستورات به او تحمیل می‌شود، برعکسِ هفت‌ساله‌ی اول. و به همین جهت فرموده‌اند در هفت‌ساله‌ی اول چندان به او سخت‌گیری نشود. موفق باشید

نمایش چاپی