بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
16465
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد فرزانه و عزیزمان: جناب استاد همه مي دانيم كه ريشه مشكلات فرهنگی و اقتصادی این مملکت بر می گردد به دولت سازندگی و اقتصاد لیبرالی آن و براستی باید عدول از ارزشهای انقلاب بی توجهی به فرهنگ و فقر و فساد و تبعیض موجود و شکاف عمیق طبقاتی و قربانی شدن عدالت و له شدن محرومین زیر چرخ توسعه را در آن دوران و سیاستهای دولت سازندگی و حزب کارگزاران جستجو کرد. به عنوان مثال مگر نه این است که آنچه امروز تحت عنوان فیش های چند ده ملیونی افشا می شود ریشه در، سیاست رسیدگی به مدیران آن دوران دارد که حتی «ماهنامه صبح» آن روز فیشهایی را در همان زمان چاپ کرد. خود جنابعالی و بسیاری از صاحب نظران همواره به آن انحراف عمیق اشاره کرده اید تا جایی که استاد فرامرز رفيع پور در کتاب توسعه و تضاد به خوبی مسئله را تبیین نموده اند و حقیقتا تغییر آنچه در آن دوران نهادینه شد کار بسیار دشورای بود چنانچه دیدم وقتی احمدی نژاد خواست با آن مبارزه کند چگونه به زمین خورد و خود گرفتار شد گرچه اشتباهات و بی تدبیری های هر دولت در جای خود قابل بررسی است. حال با این مقدمه چرا رهبر معظم انقلاب مشكلات را متوجه سياستهاي دولت فعلي و دولت سابق و دولت اسبق مي داند و حداقل نفرمودند دولتهای اسبق تا اشاره به ریشه انحراف هم شده باشد انحرافی که در دولت هاشمی نهادینه شد، به قول دکتر حسن عباسی یکی از جرایم هاشمی نهادینه کردن اقتصاد لیبراستی است آن وقت چطور رهبر انقلاب به لایه های روین اشاره می کند و از ریشه و باطن ایجاد کننده و زمینه ساز مشکلات سخن نمی گوید؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید حضرت آقا بخواهند متذکر همین مشکل بشوند که از دولت سازندگی شروع شد و متأسفانه دولت‌های بعدی نیز، همان مسیر را ادامه دادند و حتی دولت آقای احمدی‌نژاد با مشغول‌شدن به حاشیه‌ها، مسیر جدیدی را باز نکردند هرچند که به گفته‌ی خود حضرت آقا؛ دولت ایشان شعارهای اصیل انقلاب را در ابتدای امر، بازخوانی نمود. موفق باشید

16464
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: یکی از سخنران های اصفهان از قول شما می فرمود: که گاهی خوردن یک فست فوت انسان را 10 سال از سیر و سلوک عقب می اندازد آیا صحیح است؟ این کلام به چه معناست و جایگاه آن در کجاست؟ لطفا کمی شرح دهید. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌چه از رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» رسیده است آن است که حضرت می‌فرمایند تا زمانی که غذا و لباس امت من شبیه غیر مسلمان‌ها نشده است، نگران امتم نیستم. و از این جهت باید مواظبت کرد غذاهایی را که با فرهنگِ غیر اسلامی تهیه می‌شود، وارد زندگی خود ننمود، ولی نه آن‌طور تعصب داشت که تصور کنیم فعل حرام انجام داده‌ایم. موفق باشید

16462
متن پرسش
سلام استاد: خیلی رک و بی پرده می فرمایید که آیا ورود به عرفان عملی و سیر و سلوک برای رسیدن به کمال انسانی ضروریست برای همه؟ و یا اینکه بعضی از خواص باید این راه را بروند؟ اگر این طریق عمومیت دارد با مشکل کمبود استاد عرفان که خوب می دانیم انگشت شمارند چگونه قابل جمع است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با این‌که رعایت حرام و حلال الهی، همان ورود به سیر و سلوکِ حقیقی است، نظر جنابعالی را به جواب سؤال شماره‌ی 16428 جلب می‌کنم. موفق باشید

16461
متن پرسش
با سلام و تحیت: ببخشید 1. آیا به نظر شما اقای بهجت (ره)، به تجلیات ذاتی رسیده بودند؟ 2. نظر شما درباره ملاصدرا چیست؟ یعنی آیا ایشان به این درجه رسیده اند یا خیر؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دوی این بزرگواران به کمالات لازم رسیده‌اند، ولی «و ما ادریک ما الملاصدرا»؟ ملاصدرا چیز فوق‌العاده‌ای است. به تعبیر حضرت امام، او صدر الحكماء المتألهين و شيخ العرفاء الكاملين است. موفق باشید

16459
متن پرسش
عرض سلام خدمت شما: عادت به گناهی بد دارم هر چه توبه می کنم باز دچار آن گناه می شوم کلافه شدم و نمی دانم چکار کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باز توبه کنید و متوجه‌ی نوری باشید که از طرف خدا به شما می‌رسد و شما را مفتخر به توبه می‌نماید. شرایطِ حفظ توبه را فراهم کنید و اگر باز غفلت شد، باز توبه کنید، بالاخره شیطان مأیوس می‌شود. موفق باشید  

16457
متن پرسش
حضور با سعادت استاد طاهرزاده سلام علیکم: مطابق نظرات اساتید، تمدن نوین اسلامی بدون عمومی شدن عقلانیت اسلامی بوجود نمی آید؛ لذا اولین قدم در راه دستیابی به چنین هدفی ایجاد زمینه مناسب برای ترغیب و سوق دادن افکار عمومی جامعه به سمت شناخت و معرفت عمیق دینی در پرتو عقلانیت است. در این میان مساجد به عنوان یکی از مهمترین نهادهای دینی و فرهنگی سهم اساسی را برعهده دارند؛ چرا که با توجه به پیشینه ی تاریخی خود در مورد ارائه کارکردهای گوناگون نشان داده اند توانایی رقابت با سازمان ها و نهادهای مدنی مدرن، را دارا می باشند. از مطالب حضرتعالی در باب تمدن نوین اسلامی بهره های وافری برده ایم اما در باب نظام سازی مطالب زیادی در دسترس نیست. لذا از حضرتعالی خواهشمند است ما را در خصوص نقش مساجد در نظام سازی فرهنگی دینی راهنمایی بفرمایید. باسپاس از محبتتان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظام‌سازی به یک معنا به حمداللّه با انقلاب اسلامی شروع شده. از آن به بعد با به صحنه‌آوردنِ عقلانیت قرآنی باید انسان‌ها تربیت شوند تا بتوانند در مقابل تمدن غربی مطابق اهدافِ متعالی اسلام و انقلاب زندگی‌های خود را شکل دهند. در متن چنین رویکردی، آرام‌آرام تمدن اسلامی که تصحیح نسبت انسان با خود و با خدا و با طبیعت است، شکل می‌گیرد. کارهای اصلی زمین‌مانده‌ی ما از این قرار است که عرض شد. موفق باشید

16456
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد عزیز: می خواستم بدانم برای آشنایی با حکمت متعالیه و مکتب حکمت متعالیه باید کدام کتابها مطالعه شوند؟ در واقع می خواستم بدانم با کدام کتاب ها باید شروع کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» و کتاب «معاد، بازگشت به جدّی‌ترین زندگی» و کتاب «خویشتن پنهان» و کتاب « معرفتِ نفس و حشر» در این رابطه خوب است. موفق باشید

16455
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده: شما توی کتاب «جایگاه رزق در هستی» گفته بودید که یک مقدار از روزی برای هر آدمی مقدر شده است و در صورتی که این آدم مرتکب گناه نشه و سستی و تنبلی نکنه خدا روزی مقدر شده رو به هر شکل بهش میرسونه. به نظر من این سنت توی شرایط فعلی جامعه دیگه تحقق پذیر نیست. مثلا شما فرض کنید یک آدم برای انتخاب شغل با مال حلال، سر یک دو راهی قرار بگیره که مثلا معلمی رو انتخاب کنه یا اینکه دندانپزشکی رو انتخاب کنه و هر دو هم متناسب با استعدادها و روحیاتشه. ولی درآمد این دو شغل زمین تا آسمان با هم فرق داره. (بنده خودم توی دانشگاه صنعتی اصفهان 5 سال مهندسی مکانیک خوندم و الان می بینم که اگر دوران دبیرستان مثلا رشته ای مثل دندانپزشکی رو انتخاب می کردم الان شرایط مالی و زندگی ام خیلی متفاوت بود در حالی که از نظر تلاش و کوشش این دو رشته تحصیلی در یک حد و اندازه اند) ممکنه بگید که در شرایط الان بدلیل ناعدالتی این قبیل مشکلات پیش میاد. سنت الهی و دستور دینی ای که بخواد با توجه به شرایط جامعه تغییر کنه چه ارزشی داره؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که هر ثروتی، رزق محسوب نمی‌شود. رزق واقعی آن اندازه از ثروت است که ما بتوانیم نیازهای حقیقیِ خود را برآورده کنیم، نه آن‌که ثروت‌مان موجب فخر و تکبرمان گردد. از این جهت تفاوتی بین رشته‌های درآمدزا با رشته‌های ساده‌تر نیست، تنها باید به حکم وظیفه در خدمت مردم بود. موفق باشید

16452
متن پرسش
در آخر نامه ی 31 نهج البلاغه آمده است: «زنان را در پرده ی حجاب نگاهشان دار، تا نامحرمان را ننگرند، .... بیرون رفتن زنان بدتر از آن نیست که افراد غیر صالح را در میانشان آوری و اگر بتوانی به گونه ای زندگی کنی که غیر تو را نشناسند، چنین کن.» خب این متن واضح می گوید حتی الامکان نگذار زن بیرون برود مگر موارد ضروری. حال چطور با بیرون رفتن زنان و این همه حضور آنان در اجتماع سازگاری دارد؟ ظاهرا حتی مذهبی ها هم مقید به این فراز از نهج البلاغه نیستند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» عرایضی در این مورد شده است. فراموش نفرمایید در آن تاریخ که حالت قبیله‌ای حاکم بوده است، همه‌ی نیازهای زندگی در همان خانه و قبیله قرار داشته، فروشگاهی نبوده تا کسی بخواهد از آن خرید کند. لذا معنا نداشته زنان از خانه بیرون آیند. از طرفی مشهور است که بعضی مردان در کوچه می‌نشستند برای چشم‌چرانی، و در این رابطه آن دستورات داده شده است. با این‌همه بالاخره تا آن‌جا که ممکن است انسان چه مرد و چه زن، نباید بدون دلیل با نامحرم ارتباط داشته باشد. موفق باشید

16451
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: استاد محترم در قرآن شریف آیه ای داریم با این مضمون که: «ولقد یسرنا القران للذکر فهل من مدکر» ولی عملا" (به نظر بنده) قرآن کتاب راحتی که نیست هیچ بلکه خیلی هم سخت و سنگین است چرا که گاهی با مراجعه به تفاسیر می بینیم که یک جمله یا آیه شریف در بر گیرنده کلی معنی و مفهوم است. با توجه به اینکه به سفارش حضرت عالی با جناب آقای مهدی وحدتی نیز در ارتباط هستم، از ایشان نیز سوال کردم و جواب فرمودند ولی به توصیه ایشان نظر شما را هم جویا شدم. در ضمن بنا به گفته آقای وحدتی قسمتی از جواب ایشان را هم در ادامه می آورم تا حضرت عالی ملاحظه و ارشاد بفرمایید. با تشکر. سلام علیکم. همانطور که دقّت فرمودید: اولا این آیه نفرموده: قرآن را آسان کردیم، بلکه فرموده قرآن را برای پند گیری آسان کردیم. نکته بعدی اینکه: آسان بودن مفهومی قرآن کریم، منافاتی با عمیق بودن آن ندارد، مثلا دریا را تصور کنید که کنار آن ایستاده اید، چقدر راحت می توانید یک کاسه آب از آن بردارید؟ به راحتی، ولی آیا عمق دریا کم است؟ ابداً اینطور نیست. در مورد قرآن هم همینطور است، بقول علامه حسن زاده آملی : قرآن به تعداد انسانهای روی زمین قابل تفسیر است و ممکن است همه آنها هم درست باشد. پس بحث عمق و سهل بودن استفاده از آن (برای پند گیری ) دو مساله است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده، برادر‌مان آقای وحدتی نکته‌ی خوبی را در رابطه با آیه‌ی مذکور مطرح کرده‌اند. آری! خداوند می‌فرماید برای کسی که بخواهد متذکر حضور خدا در عالم باشد و بخواهد با خدا مأنوس گردد، خداوند قرآن را در این رابطه برای او آسان نموده، آیا کسی هست که اهل انس با خدا باشد تا متوجه چنین امکانی در قرآن بگردد؟ موفق باشید

16450
متن پرسش
با سلام: خواهشمندم نسبت به اعتکاف ماه رمضان در سایت اطلاع رسانی شود. زمان و مکان و چگونگی اطلاع یافتن از ثبت نام.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اعتکاف ماه رمضان، اعتکاف ساده و بی سر و صدایی است که از 26 تا 28 ماه مبارک رمضان در مسجد خدیجه‌ی کبری«سلام‌اللّه‌علیها» - اول جاده‌ی ذوب آهن، محله‌ی گلزار - برگزار می‌شود. برای همه‌ی افراد اعم از خواهران و برادران آزاد است زیرا در این سه روز هرکس باید غذای مختصری برای افطار با خود بیاورد که در این مدت از آن استفاده نماید. موفق باشید

16449
متن پرسش
سلام استاد: برای شرح زیارت جامعه شما، پیش نیازاش چیا هستد که کار کنم بعد به زیارت جامعه کبیره برسم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحثی چون «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» و کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» به عنوان مقدمه برای ورود به مباحث زیارت جامعه خوب است. موفق باشید

16448
متن پرسش
سلام علیکم: در شرح حدیث ابن جندب هستم استاد، خیلی قشنگه، عالیه، حس خوبی به من میده، خدا خیرتون بده. یه سوالم داشتم: در جلسه دوم شما این قسمت از حدیث رو شرح نکردید و سریع گذشتید، گفتم از خودتون بپرسم بهتره: سطر چهارم حدیث: «دنیا در نظر اینها مثل اژدهایی خوش خط و خال است و دشمنی زبان نفهم» اگر میشه اینجا رو شرح بدید. ما را هم دعا کنید تو این ماه. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه هستید وقتی انسان با نظر به نور خداوند به دنیا بنگرد متوجه جایگاه به ظاهر جذاب دنیا می‌شود که اگر به ظاهر دارای جلوه‌هایی برای نفس امّاره است، در همان حال، زهرهای خطرناکی به جان و روح انسان‌ها فرو می‌کند و انسان را از تعادل لازم می‌اندازد و یا همچون دشمن زبان‌نفهمی بی‌هیچ مقدمه‌ای اساس زندگی انسان را دگرگون می‌کند، در آن حدّ که امید یک زندگی مفید در انسان می‌میرد. موفق باشید  

16446
متن پرسش
با سلام: استاد آیا تمام اشکالاتی که به نظریات ملاصدرا اعم از النفس جسمانیت الحدوث.. و حرکت جوهری و... وارد کرده اند، پاسخ گرفته و رفع شده و کلا اشکالاتش وارد نبوده؟ لطفا کمی توضیح دهید. ممنون
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر از طرف صاحبانِ تفکر اشکالاتی به سخنان استدلالی و فلسفی جناب صدرالمتألهین شده است که حکایت از تفکرِ برتر مستشکل باشد؟ بحث حوزه های متفاوت فلسفی بحث دیگری است و این به معنای درست بودن یکی و غلط بودن دیگری نیست. موفق باشید

16445
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز، یک شخصی که در رشته فلسفه دکتری داشت، صحبت می کرد و می گفت که اولین شخصی که صحبت از وجود کرد و اصالت وجود، پارمنیدس بوده، و بعد از آن هیچ کسی بیشتر از آن چیزی اضافه نکرده، و بقیه همه از او گرفته اند. آیا این حرفی درست است یا غلط؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که متفکران پیشاسقراطی اساساً به صورت فلسفی سخنی را مطرح نمی‌کردند، مگر آن‌که بتوان از سخنانِ محدود آن‌ها که به صورت اجمالی است، مطالبی را دریافت کرد. حال چگونه می‌توان آن تاریخ را با تاریخی که فلسفه به تفصیل آمده است، مقایسه کرد؟ موفق باشید

16444
متن پرسش
با سلام: استاد من کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ می شود» شما را تقریبا قسمت بیشترش رو مطالعه کردم، خوب شما در این کتاب خطر سطحی و در حد مفهومی شدن دین را بسیار زیاد گوشزد فرمودید اما اینکه چگونه دین را از مفهوم به حضور ببرم و کلا حضوری شدن ارتباط با خدا اول اینکه دقیقا برایم واضح نیست، ثانیا دقیقا نمیدونم باید چکار کنم برای رفتن به حضور؟ آیا فقط تهذیب نفس کافیست؟ لطفا کمی توضیح بفرمایید. البته توضیحتان را بپای شرحی بیشتر از کتاب بگذارید و کم فهمی من، و گرنه شما بسیار عالی و با تفصیل در کتاب توضیح فرمودید. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرح 75 جلسه‌ای کتاب مذکور، عرض شده است که مقدمه‌ی آن کتاب، مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و شرح «برهان صدیقین» همراه با صوت آن‌ها است. فکر می‌کنم اگر آن مقدمات دنبال شود و شرح 75 جلسه‌ای آن نیز استماع گردد، مطالب دقیقی به میان آید. موفق باشید

16443
متن پرسش
استاد سلام: استاد به نظر شما چرا در کشورهای دیگر مردمشان با آنکه مرام و مسلک های بی پایه و بی محتوا و پوچی مثل شینتو و بت پرستی و سایر فرق و... دارند، نسبت به همان بسیار مقید هستند، ولی ما دینی با عظمت و ژرفا و زیبایی اسلام رو نسبت بهش بی اعتناییم. آیا بخاطر عظمت این دین و ظاهر نگری و اکتفابه سطح دین توسط ماست؟ استاد در کشورهای دیگری که هیچگاه عظمت تمدنی و دینی ایران را ندارند، گاهی می بینیم که مثلا در ساخت یک خیابان انواع و اقسام جنبه های روانشناسی و اجتماعی و حتی دینی حالا طبق دین خودشان برنامه ریزی می کنند، ولی ما دین و قرآن و... را محدود به یک سری از افراد خاص واگذار می کنیم و در مثلا بحث تجارت صرفا و مطلقا فقط به تجارت فکر می کنیم و اگر در تجارت آیه قرآن بخوانیم، برای افراد کاملا نامانوس است. به نظر شما با توجه به اینکه عالم عالم عقلانی است از ذره تا کهکشان، امروز برای بحث تمدن زایی شیعه و اسلام نیاز به این نداریم که اسلام و قرآن و شیعه و اعتقادات و شرع مقدس را تا ریز ترین مورد زندگی وارد کنیم. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته‌ی دکتر رضا داوری در کتاب ارزشمند «خِرَد سیاسی در زمان توسعه‌نیافتگی» ما اگر بنا است پیشرفتی مانند پیشرفت غرب داشته باشیم، باید عقلانیت خاص آن پیشرفت را در جامعه شکل دهیم و این ربطی به دیانت این ملت و آن ملت ندارد، مگر آن‌که آن ملت، عقلانیت خاص خود را که مطابق اهداف متعالی‌اش می‌باشد بخواهد به صحنه بیاورد که در حال حاضر، ما نه این هستیم و نه آن، معلّق در هوا با این‌همه عقب‌افتادگی در امرِ عقل معاش. موفق باشید

16440
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز این صحبت که زن از دنده چپ خلق شده، اول اینکه آیا درست است یا نه؟ و ثانیا اگر درست است معنی آن چیست؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» از قول حضرت صادق«علیه‌السلام» عرض شده است که این حرف‌ها پایه و اساسی ندارد. موفق باشید

16438
متن پرسش
سلام: با توجه به سخن رهبر که فرمودن روشنگری کنید و با توجه به عملکرد ضعیف دولت در زمینه های مختلف، نظر شما در مورد روشنگری و آگاه کردن مردم از خسارتهای وارده دولت به نظام و کشور و عملکرد دولت چیه؟ بهترین روش روشنگری به چه شکلی هست و به نظر شما در این مورد چگونه به وظیفه خود عمل کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما هنوز از نظر تاریخی، در بسیاری موارد خوب و بد خود را نمی‌شناسیم و مردم خود را مناسب اهداف انقلاب اسلامی تربیت نکرده‌ایم. به تعبیر رهبری عزیز«حفظه‌اللّه» کارهای زمین‌مانده‌ی بسیاری داریم. عین سخنان رهبری که پس از روی‌کار آمدن دولت آقای روحانی در تاریخ 2/2/92 در جمعِ دلسوزان فرهنگی مطرح فرمودند خدمتتان ارسال می‌شود. بسم الله الرحمن الرحیم

دریچه ای به دنیای زیبایی از وضعیت مطلوب فرهنگی

خیلی جلسه شیرین و مطلوبی شد امروز بحمدالله؛ برادران عزیز با بیانات خودشان یک دریچه‌ای باز کردند به یک دنیای زیبایی از وضعیت مطلوب فرهنگی و همچنین نشانه‌های بسیار خوب و امیدوارکننده‌ای را دادند از انگیزه‌های جوشان و متراکمی که در این نسل جوان ما الحمدلله هست. آنچه که بنده وظیفه دارم انجام دهم در درجه اول، شکر خداست. ما خیلی چشم انتظار شما‌ها بودیم در طول چندین سال. خب الحمدلله شماها حدس ما هم همین بود. این دوستان پیشکسوتی که مشاهده می کنید، در یک دوره هایی (که ما خُب از نزدیک این برادران پیشکسوت هنری و فرهنگی را خیلیشان را از نزدیک می شناسیم) در یک دوره‌ای واقعا در اقلیت بودند، در غربت بودند؛ هر کدامشان، چه در دنیای ادبیات، چه در دنیای هنر و بقیه عرصه‌های فرهنگی. امروز خوب شما الحمدلله جوانان آمدید توی میدان و من پیش‌بینی می‌کردم، امیدوار بودم که یک چنین اتفاقی بیفتد. یک وقتی هم در نماز جمعه اشاره کردم، سالها پیش؛ شاید ده - دوازده سال پیش، گفتم که بعضیها می‌گویند ریزش داریم، من هم قبول دارم ریزشها را، اما معتقدم رویش‌ها از ریزش‌ها قویتر و ان شاءالله پربرکت‌تر است. الحمدلله همین هم شده. ان شاء‌الله موفق و موید باشید.

گزارش کم مطلب و پر حجم                                                                                             حسن این گزارش‌‌های شما، هم این بود که پرمطلب و در واقع کم حجم بود؛ یعنی با اینکه حالا مثلا برادرمان آقای حاج حسین یکتا (حدود، نمی دانم چقدر صحبت کردید شما؟ چهل دقیقه) اما خوب به نظرمی رسید که بیش از چهل دقیقه ایشان حرف ریختند توی دایره و به خصوص بیان ایشان هم خوب، خوش بیان، خوش ذوق و خوش تعبیر. (اینها همش امتیازاته) همچنین برادران دیگری که گزارش دادند، آدم احساس می کند که آنچه پشت این گزارشها، پشت این الفاظ، وجود دارد در ذهن‌ها و در دل‌ها، خیلی وسیع‌ترو شاید عمیق‌تر است. حالا وسعتش که قطعی است از آن چیزی که در الفاظ و کلمات بیان می شود.

نگرانی حقیقی بنده، نگرانی فرهنگی است

من اولین مطلبی که می خواهم عرض بکنم به شما این است که در زمینه فرهنگی، که آقای سرلشگر جعفری توضیح دادند، درست از قول بنده نقل کردند که حقیقتا بنده نگرانی ام در طول سالهای متمادی، بیش از نگرانی سیاسی و اقتصاد و اجتماعی، نگرانی فرهنگی بود. علت هم برای شما واضح است، البته برای خیلی‌ها واضح نیست، اما شما خودتان اهل فرهنگید می‌دانید که فرهنگ هواست، اگر این هوا سالم بود یک بدن مستعد با تنفس آن، خوب انرژی می‌گیرد، اگر هوا مسموم بود آدم‌های سالم هم صرف تنفس تو این هوا، مریض می‌شوند. ناتوان می شوند، معلول می شوند، فرهنگ یک چنین حالتی دارد. پشت این ناهنجاری های فرهنگی یک برنامه ریزی احساس می شود.

این نگرانی‌ یک نگرانی به جایی بود. این نگرانی‌های بنده از روی آشنایی و آگاهی و واقعیت‌های جامعه بود، توهمات نبود. آنی که من در مجموع احساس کردم در این سال‌های متمادی این است که، این کار‌های فرهنگی که در واقع ناهنجاری‌های فرهنگی که در گفتار، در آثار فرهنگی و در رفتار مشاهده می‌شود نه اینکه بخواهیم بگوییم که همه‌اش را دشمنان دارند ترتیب می دهند و تزریق می‌کند، این را نمی شود گفت؛

لکن پشت این ناهنجاری‌ها یک برنامه وجود دارد. انسان این را احساس می کند، یعنی این طور نیست! حالا گاهی هستش که فرض بفرمایید در یک جمع، یک آدمی خیال و مست که کارهای عجیب و غریب انجام می دهد، نمی شود گفت که این حرکتی که این آدم‌ ناباب یا مست یا بی خیال انجام داد این را قبلاٌ بهش دستور دادند مثل یک هنرپیشه، که می گویند این کار را بکن انجام داده؛ نه! لکن گاهی اوقات پشت صحنه یک نفر، دو نفر نشسته‌اند، این حرکات را رصد می‌کنند، و آنجایی که باید تشدید کرد، تشدید می‌کنند، آنجایی که بایدتضعیف کرد تضعیف می‌کنند، آن جایی که باید باهم جفت و جور کرد، جفت و جور می‌کنند. یک برنامه ریزی انسان احساس می کند پشت این حوادث فرهنگی وآفتهای فرهنگی که سر راه ما پیدا شده در طول این از افراد و حتی مجموعه‌ها به تنهایی کار بر نمی‌آید، باید یک کار وسیع جبهه ای انجام دادخُب وقتی انسان نقطه مقابل خودش را نگاه می‌کند، یک جبههای می‌بیند. ما در مقابلمان جبهه فرهنگی سیاسی غرب وجود دارد که در دل این جبهه، باز یک جبهه سرمایه‌داری خطرناک و آدم خوار وجود دارد، باز در کنار این، یک جبهه صهیونیستی با اهداف مشخص وجود دارد، باز در کنار این، یک جبهه ارتجاع فکری و خوک صفتی در زندگی بشری وجود دارد، سلاطین و این مسئولان و متولیان امورخیلی از حکومت ها، زندگی حیوانیشان مثل خوک و اهدافشان، اهداف دشمنان و فکرشان، فکرهای متحجر، که این‌ها همه یک مجموعه‌ای را تشکیل دادند در مقابل ما؛ یک جبهه هستند، ما اگر بخواهیم در مقابل این جبهه کار کنیم هم ماباید تنوع داشته باشیم، هم بایدابتکار داشته باشیم، هم باید انگیزه داشته باشیم، هم باید برنامه داشته باشیم، کارمان هدایت شده باشد و این نمی‌شود مگر با تشکیل جبهه. این طرف هم بایستی جبهه تشکیل داد. از افرادو حتی مجموعه‌ها به تنهایی کاربر نمی‌آید، باید یک کار وسیع جبهه ای انجام داد،این کار هم جز با حضورمردم امکان ندارد؛ یعنی ابتکارات مردم خیلی از کارها را میکند.

متشکل کردن تشکل های مردمی ؛ باری بر زمین مانده حالا شما آمارها‌یی دادیدکه برای من جدید بود، من این آمارها را نمی‌دانستم، اما می‌دانستم یک حجم عظیمی از فعالیت‌های مردمی در زمینه های فرهنگ وجود دارد.در طول این سال‌ها به افراد متعددی هم،من تکلیف کردم، که بروید این تشکل های مردمی، این مجموعه ها، این واحدهای مردمی راکه دارند کارفرهنگی خودشان میکنند، بروید اینهارا پیدا کنید، تشویق کنید، متشکل کنید، پشتیبانی ممکن، در حدود ممکن پشتیبانی کنید، نتوانستند. آن کسانی که بنده به آنها تکلیف کردم نتوانستند. یک چنین حرکت عظیمی لازم

است،خوب حالا شما وارد این میدان شدید،این مسئولیت را به عهده گرفتید، بسیار کار خوبی است، بسیار کارتقدم ابتکارات و جوشش های فردی و درونی بر اقدامات متمرکزلوازمی دارد این کار،یک لوازمی دارد که این لوازم را باید رعایت کرد. البته من در همین جا هم به شماعرض بکنم که تقدم ابتکارات اشخاص را و جوشش‌های فردی و درونی آدمهای متنوع رابه آنچه که حالابه صورت متمرکز به ذهن بنده و امثال بنده ممکن است بیاید، این تقدم را من قبول دارم. یعنی معتقدم آنچه که از مجموعه شماها بر میآید راقی‌تر وعمیق‌تر از آن چیزی است که به ذهن من می رسد،لکن چیزهایی هم به ذهن من می آید که میخواهم بگویم که به آن توجه کنید.

آفت شناسی کار جزء واجب ترین کارهاست یک مسئله این است که وقتی شما یک حرکتی به این عظمت را شروع میکنید، کار، خیلی کار بزرگی شماشروع کردید،ابعاد این کار خیلی ابعاد وسیع و بزرگی است.از جمله اولین کارهایی که باید انجام بدهید این است که یکجایی برای آفت‌شناسی این بگذارید. چون کار بزرگ است و وقتی کار بزرگ بود،آفتش هم خسارت‌باراست. از همین اول کار، شما نگاه کنید ببینید این کار وسیع و عظیم شما، چه آفت هایی می تواندپیدا کند. این به نظر من از واجبترین کارها است.اینکه از اول این کار، نگاه کنید این کار عظیم شما چه آفت‌هایی می‌تواند پیدا کند، نه نظر من جزء واجب ترین کارهاست. ماداشتیم؛ مجموعه‌هایی البته نه با این وسعت، که خوب شروع کردند،لکن خوب تمام نکردند؛نمونه‌های ازاین قبیل ما داشتیم، متعدد هم داشتیم.اگر

مراقبت نکنید و از اول آفت‌ها را نبینید با دقت تمام،گرفتار خواهید شد.آفات هم به خصوص در زمینه های فرهنگی تدریجی وارد می شوند. یک‌باره وچشم‌گیر وارد نمی‌شوند، به تدریج میآیند. یک وقت انسان احساس میکند که یک ضربه سختی خورده‌که تدارکش دشوار خواهد بود. این یکی از توصیه های بنده است این چنین کار بزرگ و گسترده ای , پشتوانه فکری و نظری بسیار محکمی لازم دارد

یک توصیه دیگرکه اینهم به نظر من خیلی مهم است، البته شما در گزارش تان اشاره کردید که به این توجه داشتیدمن میخواهم تأکید کنم، این است کهاین چنین کار بزرگ وگسترده‌ای،پشتوانه فکری و نظری بسیارمحکمی لازم دارد.اگر این پشتوانه فکری و نظری رانداشتید،وسط راه ، تشکیلاتتان در درون خودش ممکن است دچار انحراف بشود،دچار رکود و ارتجاع بشود.اگر این پشتوانه فکری وجود نداشته نباشد، این خطرها درکمین شماست.یک کار به شدت قوی وعمیق نظری و نرم افزاری حتما احتیاج دارید. خُب حالا آقایانی را که اشاره کردند آقای جعفری،که اینها پشتوانه اند، اسم آوردند چند نفر از آقایان را، همه شان را تا آنجایی که من می شناسم،بسیار خوبند؛ لکن من وزن این کار عمیق و وسیعی را که شما شروع کردید، خیلی وزن سنگینی می‌بینم که این به نظر من میرسد که این پشتوانه فکری و فرهنگی بایستی خیلی مورد اطمینان باشد. اگرنشد،دچار سطحی نگری میشوید، دچار انحراف می‌شوید. نه این که شما منحرف بشوید،تشکیلاتتان آفت انحراف پیدا خواهد کرد، آفت سطحی نگری پیدا خواهد کرد،آفت تکرار پیدا خواهد کرد،احیانا آفت تحجرهای خطرناک پیدا خواهد کرد. این هم یک نکته ای است که باید به آن توجه بکنید.ببینید چه کاری زمین مانده است ؛ نگاه کنید ببینید خلاء کجاست , آن خلاء را پرکنید

یک نکته ی دیگری که وجود دارد بحث اولویت‌هاست.نگاه کنید ببینید چه کاری زمین مانده است.حالا یک وقتی هست یک مجموعه‌ای دارند کاری را خودشان انجام می‌دهند، شما برای آن نظیری هم سراغ ندارید؛خوب پشتیبانی میکنید اشکالی هم ندارد. چنانچه هرجا ملاحظه کردید این کاری که شما می‌خواهیدانجام دهید قبلاً یک جایی دیگری برای این کار تدارک دیده شده،خوب اقدام اول این است بروید سراغ آنجا،ببینید این تدارک،تدارک کافی و قانع کنندهای هست یا نیست. اگر بود، بار از دوش شما برداشتهاست و شماتوجهتان را به آنجا جلب کنید، تشکیلات و افراد راهم به آنجا ارجاع میدهید. اگر نبود، سعی میکنید تکمیل کنید.کم پیش می‌آید که انسان یک مرکزی را به این شکل پیدا بکند بعد ببیند که صد در صد نمیشود با این همکاری کرد. مجبوریم یک کار تاسیسی به وجود بیآوریم،که البتهمعلوم نیست زیاد از این قبیل مواردپیش بیاید، حالا مثلا فرض کنید نمونه روشن اش کار تبلیغ است که شمااشاره کردید.این که شما به فکر کار تبلیغ هستید خیلی خوب است، لکن دوجور کار است. یک جور کار مثلآن کار حجاب و مدرسهکه ما هیچ جانظیرش را نداریم،یعنی این یک کار کاملاً جدیدی است ودر آن موازی کاری علی الاجاله حالاحالاهاقابل تصورنیست؛به خاطر این که حالا یک زوجی پیدا شدند که مثلا ده تا مدرسه را پوشش میدهند اگر ده تا زوج همراه با اینها شدند، صدتا مدرسه را پوشش خواهند داد،صدتا مدرسه از هزاران مدرسه تو کشور کم، مابقیش هنوزاحتیاج دارد.یا مثلا آن کاری که گفتید مثل فرستادن مبلغ در مترو و جاهایی که گفتید، جدید است و کارهایی است که نظیر ندارد، لکنیک وقت بحث فرستادن مبلغ است، خُب دوستان حوزه و یا همین دوستانی که اشاره کردید تشریف دارندمیداننددر حوزه کارهای تبلیغاتی زیادی انجام می گیرد حتی آنجاها موازی کاری بود، ما به بعضی ازمجموعه ها گفتیم اعزام مبلغ نکنند. بنشینند برای اعزام مبلغ برنامه ریزی کنند. یعنی دیدیم یک خلأیی وجود دارد گفتیم این کار را بکنید. شما نگاه کنید ببنید خلا کجاست، آن خلأ را پر کنید.

یا در زمینه مسائل قرآنی هم همین جور است. تفصیلات را حالا خود شما باید بگردید پیدا کنید. منظور این است که موازی کاری به معنای دوباره کاری درست نیست. حالا نه این که هر کار موازی غلط باشد. نه!گاهی کارهای موازی چون نیاز زیاد است، لازم است، اما دوباره کاریها واضافه‌کاری‌های بی منطق رامواظب باشید پیش نیاید و جلویش را بگیرید.

تو همین کار بسیار خوب سایبری که ایشان اشاره کردند به وجود آمده و کارهای بسیار خوبی انجام گرفته،خوب این مرکزی که تشکیل شد برای سایبری، مراقب باشید ناهماهنگی بوجود نیاید یعنی یک کاری انجام نگیرد که در جایی دیگر هم آن کار دارد انجام می گیرد یعنی کاملا همدیگر را بپوشانند. بنابراین این هم مسئله مهمی است که سرخودتان را خیلی شلوغ نکنید به کارهایی که دیگران هم دارند انجام می دهند و یک گوشه چشمی می تواند خلأیی را یا کمبودی را از آنها پر کند، باز شما خودتان بروید مشغول شوید این خیلی لزومی ندارد، کارهای نشده ونکرده که شما باید انجام دهید خیلی هست. نگاه کنید ببینید اولویت ها چیست. این مجموعه ها را به خودتان وابسته نکنید؛ محاذیری داردیک مطلب دیگر هم این است که شما پشتیبانی های مالیتان خوب است،یعنی امکانات مالی ,یکی از مسائل مهم یک چنین کارهای فرهنگی، مسائل مالی و بودجه و پشتیبانی های اینجوری است. از این جهت شما وضعتان خوب است، دستتان باز است اینطور که من اطلاع دارم و کارهای خوبی انجام می گیرد به خصوص که تشریفات و گرفت وگیریهای تشکیلاتی و بروکراسی در میان نیست،لکن اگر بتوانید به جای کمک مالی، آن جاهایی که ممکن است- یک جاهایی هست که احتیاج به کمک مالی است، بدون آن امکان ندارد کار پیش برود- اما یک جاهایی هست که کمک‌های مالی می‌تواند تبدیل شود به زمینه‌سازی برای روی پا ایستادن این‌ها باشد،که شما خودتان هم گفتید که بعضی ها می گویند که با ما این طور رفتار کنید، درست هم همین است. یعنی شما اگر چنانچه مثلاً وسیله پخش محصولات آنها را فراهم بکنید، اینها احتیاج به کمک مالی شماندارند یعنی به خودتان وابسته نکنید مجموعه ها را، -که من دیروز به مناسبتی این را به آقای جعفری اشاره ای کردم - محاذیری دارد، یعنی در آینده مشکلاتی را برای شما و برای آنهافراهم می‌کند.

تشکیلاتتان را حتی المقدور ستادی نگه دارید و وارد صف نشوید مطلب دیگر این است که تشکیلاتتان را حتی‌المقدور ستادی نگه داریدوحتی‌المقدور وارد صف نشوید،صف را به عهده همین مجموعه‌های مردمی بگذارید. بنشینید تدبیر کنید. هدایت کنید، مدیریت کنید، مدیریت به معنای مورد نظر در این قضایا، نه به معنای تصدی‌گری. در واقع یک مرزی برای خودتانقائل بشوید بین

صف و ستاد؛ و حتی المقدور وارد کارهای عملیاتی نشوید، عملیات را بگذارید به عهده دیگران و شمابنشینید تدبیر کنید. یک کار به این وسعت، به نظر میرسد که اگر بخواهد ادامه پیدا کند، این بیشتر امیدهم خودتان و هم کسانی که با شما مربوط هستند را توجه بدهید به خودسازی یک نکته دیگری هم که لازم است توجه کنید این است که شماها که گردانندگان این کار هستید در بخشهای مختلف، هم خودتان و هم کسانی که با شما مربوط هستند را توجه بدهید به خودسازی، ببینید شما اشاره کردیدبه جهاد اکبر و جهاد اصغر، جهاد اکبر این است، یعنی اگر ما توانستیم، با بت درونی و شیطان درونی مبارزه کنیم در همه این میدان‌ها پیروزیم. اگر آنجا شکست خوردیم و مغلوب شدیم در این میدان‌ها پیروزی پیدا نخواهیم کرد.حالا ممکن است در این میدان‌هاجوله‌ای یک وقت انسان پیدا کند اما دولت حق نخواهدشد، آنجارا بایستی علاج کرد،درونمان را باید درست کنیم. مراقب باشند جوان‌هایی که متصدی بخش‌های مختلف هستند که تقوا را، پرهیزگاری را و پاکدامنی را در درون خودشان تقویت کنند، اینها چیزهای لازمی است. اگر این را ما توجه نکردیم و رعایت نکردیمکمیتمان لنگ خواهد بود در بسیاری جاهای گوناگون، به در زمینه مالی , نظارت مومنانه و نه دیوان سالارانه لازم است در زمینه‌های مالی هم، من اعتقادم این است که همان جاهایی که کمک می کنید و باید کمک کنید یک نظارت مومنانه و نه نظارت دیوانسالارانه لازم است، باید وجود داشته باشد. بالاخره نگاه کنید ببینید چه قدر هزینه می‌کنید، کجا و چطور هزینه می کنید؛ به اینها توجه کنید، این طور نباشد که یک بی‌حساب و کتابی تلقی بشود. نفستان را نفس عمیق قرار بدهید، نگذارید نفستان بین راه قطع بشود کارها، کارهای بسیار مهمی است آنچه که شما به آن همت گماشته‌‌‌اید،مهم این است که کار ادامه پیداکند.نفستان را نفس عمیق قرار بدهید، نگذارید نفستان بین راه قطع بشود. البته این الزاماتی دارد؛ اگر می خواهید نفستان، نفس عمیقی باشد، الزاماتی دارد؛ هم الزامات روحی و معنوی و هم الزامات مدیریتی و تدبیری دارد و اگر چنانچه به این الزامات توجه نشود کار چنانچه باید و شاید ادامه پیدا نخواهد کرد. به هر حال اینها چیزهایی است که باید رعایت کرد. ممکن است من برخی از تذکراتی که لازم هست را بعداً به شما منتقل کنم.

از گسترش نفوذ و کلمه در سطح کشور در مسائل زودبازده، سعی کنید استفاده نشود.

یک چیز مهم که الان به این مناسبت، به خصوص در این برهه زمانی لازم است عرض کنم، از گسترش نفوذ و کلمه در سطح کشور در مسائل زودبازده، سعی کنید استفاده نشود. مثل انتخابات و فلان و اینها.حیف است که کار وسیع فرهنگی را که انسان می خواهد انجام دهد، این را وسیله ای قرار بدهد که در انتخابات یکی جلو بیاید و یکی عقب برود. به نظر من حیف است این تشکیلات را تا جایی که ممکن است صرف این جورکارهای زودبازده کنید. البته من انتخابات را به عنوان مثال گفتم ما باید یک بنیه فرهنگی قوی هم در خودمان , هم در مجموعه نظام و هم در تک تک مردم به وجودبیاوریم این کار‌ها را باید برای تقویت بنیه فرهنگی به کار برد. ما باید یک بنیه فرهنگی قوی هم در خودمان و هم درمجموعه نظام به وجود بیاوریم، هم در تک تک مردم به وجود بیاوریم.ما اگر بخواهیم به آن هدف والایعنی ایجاد یک تمدن اسلامی به معنای حقیقی کلمه ، که در آن هم دنیا است و هم آخرت، هم عزت در ملأاعلی هست و هم عزت در روی زمین است. این آن هدفی است که ما داریم. اگر بخواهیم به این برسیم که این خودش وسیله‌ای است برای تعالیم عنوی روح انسان و عبودیت واقعی که خدای متعال ,ما را برای آن خلق کرده، اگر اینها را بخواهیم دسترسی پیدا کنیم احتیاج داریم خیلی کار بکنیم، خیلی تلاش بکنیم و بنیه قوی لازم داریم برای پیشرفت. باید بنیه فرهنگی خود را قوی کنیم، بنیه آحاد مردم و تک تک مردم را. ان شالله خداوندادامه راه با استحکام زیرساخت‌ها ممکن است سوال مطرح کردید ادامه راه چگونه خواهد بود؟من عرضم این است که ادامه راه با استحکام زیرساخت‌ها ممکن است.اگرچنانچه زیر‌ساخت‌ها را محکم کردید، کار در ادامه آسان خواهد شد.هرچه بی سر و صداتر و بی‌انتساب حرکت کنید بهتر است هرچه بی سرو صداتر حرکت کنید بهتر است.تعبیر چراغ خاموش، که چند نفر از دوستان مطرح کردند تعبیرخوب و درستی است. منتها بعضی کارهایی که گفتید خیلی هم چراغش خاموش نیست. بعضی کارها بروز وظهور بیرونی هم دارد، در یک حدی لازم است، اشکالی هم ندارد، اما هرچه بی‌سر و صدا و بی‌انتساب وجودبارها ما عرض کردیم برخی ها، کار را نکرده، تابلو می‌زنند. از یک جاده ای بنده عبور میکردم نزدیک یک شهری، چند سال همانطور از آنجا عبورمیکردیم یک تابلویی من دیدم روی زمین افتاده، یک چیزی روی آن نوشته اند، روی زمین هم افتاده. امسال افتاده بود، سال قبل افتاده بود، بعد هم نرفتیم ببینیم، شاید تا حالا هم،آدم برود، تابلوی آن بالا باشد و زمین هم همینطور افتاده باشد. این فایده ای ندارد . بعضی جاها هست که هیچ تابلویی هم ندارد اما جوشش کار و حرکت آنجا فراوان است، این با ارزش است.

این کارها را یک جایی آماده کنید من بیایم ببینم حالا این کارهایی هم که اشاره کردید بعضی هایش، چون من ندیدم این کارها، بعضی هایش بد نیست با اینکه وقت هم نمی کنم متأسفانه، متاسفانه بنده مجال اینکه، خودم هم بلد نیستم این کارهای دستی را، برقی را، اینهارا باید بیایند برای ما درست کنند لذاست که کمتر مجال پیدا می کنم، چاره ای نیست جز اینکه برخی از کارها را بینیم ما، هم کارهای پویانمایی را، سرود و از این چیزهایی که اشاره کردند یا آن برنامه پانصد شبانه روز را، یا یک روز آماده شده را، بد نیست اینها را یک نگاهی بکنیم، بد نیست اینها را یک جایی آماده کنید من بیام ببینم. بد نیست آدم دلش خوش بشود. ما که شماها را دعا می‌کنیم اما خوب وقتی آدم می بیند گرمتر دعا می‌کند. انسان گرمتر دعای عاقبت به خیری می‌کند. والسلام .  موفق باشید

 

16433
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: 1. امامان بزرگوار ما با چه نگاهی ادعیه (کمیل، ابوحمزه و مناجات شعبانیه) را بیان کردند؟ آیا خود را در مقام بندگان می گذارند و طلب آنها را می بینند و دعا می کنند یا این ادعیه را با زبان خود و در وصف ذل عبودیت خود می خوانند و شرح حال خودشان است؟ 2. افق ادعیه و مناجات ما تا کجاست و انسان را به کجا سیر می دهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که می‌فرمایید ادعیه، زبان حال خود آن بزرگان است 2- تا فنایِ از خود و بقایِ به حقّ. موفق باشید

16431
متن پرسش
با سلام و خدا قوت خدمت بچه های سایت: دو نوبت سوالی از خدمت استاد پرسیدم ولی جوابی در یافت نکردم، ممنون می شوم بفرمایید سولات نرسیده و..... علت چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به پیر و به پیامبر قسم، همواره جواب سؤالاتتان را داده‌ایم و همواره شما نوشته‌اید که چرا جواب سؤالاتتان نمی‌رسد. در این وسط، ما نمی‌دانیم چه‌کار باید بکنیم؟! گفت:  «گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله‌ی من / آنچه البته به جایی نرسد فریاد است». موفق باشید

16429
متن پرسش
سلام خدمت استاد: 1. شما در بحث وحدت شخصی وجود و بحث تفسیر سوره ی حمد امام فرمودید در عرفان تشکیک نداریم. این را بنده متوجه هستم که در هر مرتبه از وجود خود حق در صحنه هست، ولی شما فرمودید این زمین و آسمان نازله الله نیست خود الله است. اینکه هر مخلوقی به اعتبار وجودش تمام کمالات حق را به نازله دارد متوجه هستم ولی این که می فرمایید خود حق هست نه نازله مگر خدا مستقیم موجود دانی خلق می کند؟ اصلا اگر حق نازل نشود مگر موجودی خلق می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در نگاهی که می‌فرماید «اللّه نور السموات و الارض» آسمان و زمین را با نظر به جنبه‌ی نوری‌شان می‌نگرند نه جنبه‌ی ماهیت‌شان. هیچ عاقلی نمی‌گوید این زمین و آسمان، خدا است. موفق باشید

16428
متن پرسش
سلام علیکم و رحمت الله و عرض خسته نباشید خدمت برادر بزرگوارم جناب آقای طاهرزاده عزیز: بنده یکی از مدرسین حوزه و شاگردان بالواسطه ی حضرت استاد حسن زاده آملی و آیت الله جوادی آملی. با آثار مفید و ارزنده شما هم از دیرباز سر و کار داریم، بخصوص ترجمه ج ۸ و ۹ اسفار صدرالمتالهین رحمت الله که با کمک این کتاب شما دو بار تدریس هم کردیم. غرض از گرفتن وقت این برادر بزرگوار این است که چند وقت پیش یکی از حوزویان که پیگیر کارها و آثار شماست، به ما خبر داد که: آقای طاهرزاده گفتن: بدون استاد هم می شود سیرو سلوک داشت، اول که این حرف را شنیدم جا نخوردم، چراکه همانطور که می دانید: تقریبا نیمی از عرفا اینگونه روشی اختیار می کنند که شخص وارد سیر و سلوک بشود و آنجایی که استاد لازم خواهد شد خودش به نور الله خواهد فهمید و بدنبال استاد می رود، یعنی خود راه گویای بقیه ی راه می شود. چندی گذشت و از چند تن دیگر از طلاب فاضل حوزه شنیدم که آقای طاهرزاده علاوه بر اینکه گفتند می شود بی استاد سالک الی الله بود، تاکید کرده اند (تا آخر) می شود سالک بود، بی استاد! اینجا بود که قدری تعجّب کردم و شگفت زده شدم که چرا آقای طاهرزاده ی فاضل و عالم و انصافا کار کرده این سخن را گفته اند! باز هم باورم نشد، گفتم متن ایشان را بیاورید، دوستان آوردند و دیدم ظاهرا در پاسخ به یکی از دوستان که پرسیده بود می شود تا آخر بی استاد بود؟ شما فرموده بودید: بله می شود. (البته ناگفته نماند که دوستان، استناد شما به امام (ره) و آیت الله بهجت (ره) و شهدا را هم نشان دادند). بخاطر این قضایا بر این شدم تا اصل مطلب را از خود جنابتان بپرسم، چراکه تا از شما نپرسم اصل مطلب ظاهر نمی شود و مبتلا به تهمت و ... می شویم معاذالله. بنده با اندک تجربه ای که در سیر و سلوک عقلانی و هم روحانی داشته ام، به هیچ وجه نمی توانم بپذیرم که سالکی در مرحله ترک عادات بدون استاد بتواند کاری کند، و یا حداقلّ بتواند ادب خود را در قبض و بسط رعایت کند، آن هم بدون مشاوره بالینی مداوم با استاد. چگونه می تواند سالک بی استاد به فقر برسد؟ بقول خواجه عبدالله که فقر را سه مرحله می داند: الف) دست کشیدن از دنیا ب) ندیدن اعمال و حالات معنوی و چشم به فضل او دوختن ج) اضطرار حقیقی و حبس شدن در انقطاع از غیر خدا. حال فرض کنیم سالکی خود موفق به طی دو مرحله اول بشود، آیا می دانید در مرحله سوم چقدر راه دشوار می شود؟ آیا می دانید که اشتباهاتی اگر رخ بدهد چه می شود؟ تحصیل انس را چه می کند؟! حتما اینها را بهتر از من می دانید. من زیره به کرمان نیاورم. غرض اینکه : 1. آیا شما برای عوام و عوام طلاب این سخن را گفته اید؟ 2. و یا اینکه برای همه و بطور مطلق گفته اید؟ اگر دوم صحیح باشد باید با عرض پوزش بگویم کاملا اشتباه است، تا جایی که ما خاطرمان است شما خود را همیشه مدیون علامه طباطبایی و امام و آیت الله جوادی آملی می دانید. حال آنکه سخن هر سه این بزرگواران را رد می کنید! چند وقت پیش یکی از دوستان هم از استاد جوادی دوباره سوال کرده بودند، ایشان فرمودند: بروید پیش فلانی و فلانی تربیت بشوید، تا حال هیچگاه ایشون نفرمودن بی استاد هم می توان تا آخر راه رفت. آری! این اوایل راه نیازی به استاد نیست، ولی تا آخر جای بسی تامل دارد. نظر علامه حسن زاده آملی را هم بهتر از بنده می دانید، ایشان هم تاکید بسیار جدی بر امر ولایت در سلوک دارند، الان در حال حاضر یکی از موفقین در امر سلوک جناب آقای حجت الاسلام محمد باقر تحریری می باشند که ظاهرا استاد جوادی هم چند نفر را به ایشان ارجاع دادند، بنده شخصا از ایشان هم سوال کردم که قضیه اینجوریست، می شود؟ ایشان گفتند: تا آخر، خیر. تفسیر سوره حمد امام خمینی (ره) و آن سخن آیت الله بهجت (ره) هیچکدام دلیل و استدلال نیستند آقای طاهرزاده! امام (ره) با بیان آن تفسیر خواستند جوّ جامعه به این سمت حرکت کند و بقول خود ایشان: بگذارید این کفریات را همه بدانند، ولی اینکه این استدلال باشد برای این امری که شما فرمودید، خیر اینجور نیست و تفسیر عرفانی و تربیتی با خود تربیت عرفانی فرق دارد و دو مقوله جداست. و تمام نزدیکان و پسر حضرت آیت الله بهجت این موضوع را رد کردند که ایشان اعتقادی به استاد نداشته. ایشان اهلش را کم می دیدند. بسیار کم. و دستوری عام می دادند. مثل دستور استادشان مرحوم قاضی اعلی الله مقامه: هرکس نماز اول وقت بخواند و به مقامات نرسد مرا لعن کند، همه می دانیم که با خواندن فقط نماز اول وقت همچین اتفاقی نمی افتد و منظور ایشان چیز دیگر است. سر درد آوردم برادر گرامی. معذرت می خواهم. فقط اگر می شود به بنده توضیحی بفرمایید که از اصل قضیه مطلع شوم. چرا که بنده شما برادر عزیز را قلبا دوست می دارم، والسّلام علیکم و رحمه الله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از این‌که با دلسوزیِ تمام و از سر تعهدِ دینی متذکر چنین مورد مهمی شده‌اید، کمال تشکر را دارم. عنایت داشته باشید بنده در چه فضایی آن سخن را عرض می‌کنم، در فضایی که سیره‌ی شخصیت‌هایی همچون حضرت امام خمینی و مرحوم قاضی و علامه‌ی طباطبایی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیهم» و شاگردان بزرگوار آن‌ها، همه مدّ نظرند و وارد تاریخی شده‌ایم که معنای توحید در همه‌ی مراحل آن، ظهور کرده. در این فضا است که آیت اللّه بهجت«رحمة‌اللّه‌علیه» می‌فرمایند: علم تو، استادِ توست. بنده سعی کرده‌ام این جمله را که به نظر می‌رسد از جهت سلوکی جمله‌ی بسیار کلیدی است؛ شرح دهم. آری! همان‌طور که می‌فرمایید «حقیقتاً تفسیر عرفانی و تربیتی با تربیت عرفانی فرق دارد». و در این رابطه در کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» عرایض موسعی شده است که به نظر می‌رسد روحِ ارتباط وجودی که گوهر رابطه‌ی بین استاد و شاگرد در سلوک است، در آن مدّ نظر قرار گرفته است.

تاریخی شروع شده که اگر افرادی اراده کنند تا در سلوکِ إلی اللّه قرار گیرند راه، در مقابل آن‌ها گشوده است. آیا هیچ زمانی مثل این زمان با شرح فصوص الحکم محی‌الدین و از آن مهم‌تر، شرح «منازل‌السائرین» خواجه عبداللّه انصاری تا این حدّ در معرض نگاه چنین افرادی قرار داشته‌ است؟ و از آن طرف آیا اساتید عزیزِ انگشت‌شماری که بتوانند در جمعِ عرفانِ نظری و عملی راهنما باشند، توانِ جواب‌گویی به این‌همه طالبانِ سلوک را دارند؟ یا این‌که باید به این فکر افتاد که تقدیرِ دیگری به میان آمده است، تقدیری که آیت اللّه انصاری همدانی‌ها ذیل آن پروریده شده‌اند.

با این‌همه اگر انسانِ طالب حقیقت، استادِ ره‌رفته‌ای را یافت که با ذوق او همخوانی دارد، نه‌تنها در مسیر تبعیت از او دست او را، بلکه پای او را باید ببوسد. ولی باز غفلت نکنیم در تاریخی قرار داریم که به حکمِ «کلّ یومٍ هو فی شأن»، دارای وسعت خاصی است به همان معنایی که حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در پیام عملیات فتح‌المبین می‌فرمایند: «لكن آنچه انسان را در مقابل رزمندگان جبهه‏ ها و پشتيبانان آنان ... به خضوع وادار مى‏ كند، بُعد معنوى آن است كه با هيچ معيارى نمى‏ توان سنجيد و با هيچ ميزانى نمى‏ توان عظمت آن را دريافت. ما عقب‏ ماندگان و حيرت‏ زدگان، و آن سالكان و چله‏ نشينان و آن عالمان و نكته‏ سنجان و آن متفكران و اسلام‏ شناسان و آن روشنفكران و قلم داران و آن فيلسوفان و جهان‏بينان و آن جامعه‏ شناسان و انسان‏ يابان و آن همه و همه، با چه معيار اين معما را حل و اين مسأله را تحليل مى‏ كنند كه از جامعه مسمومى كه در هر گوشه آن عفونت رژيم ستم‏شاهى فضا را مسموم نموده بود، بازار و مغازه‏ هايش مسموم، خيابان‏ ها و گردشگاه‏ هايش‏ مسموم، مطبوعات و رسانه‏ هاى گروهى‏ اش مفتضح و مسموم، از كودكستان تا دانشگاهش مسموم، و نونهالان و تازه جوانان ما در يك چنين محيطى به جوانى و رشد رسيده بودند كه به حسب موازين و عادت بايد سرشار از مسموميت و فساد اخلاق و عقيدت باشند، كه اگر معلم و مربى اخلاق و مهذب نفوس بخواهد تنها يكى از آن‏ها را با صرف سال‏هاى طولانى متحول گرداند ميسر نگردد، چگونه در ظرف سال‏هاى معدود از بطن اين جامعه و انقلاب - كه خود نيز اگر معيارهاى عادى را حساب كنيم بايد كمك به فساد كند - يك همچو جوانان سرشار از معرفت الله و سراپا عاشق لقاء الله و با تمام وجود داوطلب براى شهادت، جان نثار براى اسلام كه پيران هشتاد ساله و سالكان كهنسال به جلوه‏ اى از آن نرسيده‏ اند، بسازد؟ جز دست غيبى و دستگيرى الهى و تصرف ربوبى، با چه ميزان و معيار مى‏ توان تحليل اين معما كرد؟».

در آخر می‌توان نسبت به این نکته تأمل نمود که آیا مسیر سلوک إلی اللّه در این تاریخ، در چه راهی و با نظر به چه اهدافی محقق می‌شود که بر قله‌ی افتخارآمیز گذشته‌ی سلوکی خود، آینده‌ی خود را معنایی همه‌جانبه بخشیم؟ موفق باشید    

16427
متن پرسش
سلام استاد عزیز: این حرفی که شما در پایان کتاب «ادب خیال، عقل و قلب» گفتید را اگر کمی واضح تر کنید ممنون می شوم. «آنچه در آخر فقط تذکر مي‌دهم و نمي‌توانم به شرح آن بپردازم؛ توجه به عالمان عالَم‌دار در علم فقه است که ما به جهت نوع مخاطبمان متذکر امثال شيخ انصاري‌ها نشديم که آن بزرگان شاخصه‌ي کاملي از عالمان عالَم‌دار‌اند و عموماً تا مجتهدان در رشته‌ي خاص خود عالَم‌دار نشوند داراي ملکه‌ي اجتهاد نمي‌شوند و لذا طلاّب عزيز بايد از ورود به عالَم عالمان علمِ فقه غافل نگردند، تا لذّت دروس فقهي برايشان صدچندان شود. إن‌شاءالله. یعنی منظورتان این است که با یک عالم که عالَم دارد باشیم و با توجه به دو نکته یکی اینکه طلبه هستم و قصد شروع فقه (لمعه) را دارم، و دوم این حرف امام رحمة الله علیه که می گویند باید فقه جواهری خواند. یعنی در فقه هم روش خواسی دارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که یک طلبه در درس خارج فقه مدتی با استادِ درس خارج‌اش مأنوس شود و مطالب را با جدّیت دنبال نماید، إن‌شاءاللّه با عالَم آن استاد مأنوس می‌گردد و این چیز بسیار ارزشمندی است که پس از آن می‌تواند برای خود به عنوان یک سرمایه‌ی شخصیتی داشته باشد. موفق باشید

16424
متن پرسش
سلام استاد عزیز: برنامه اعتکاف ماه رمضان امسال در چه تاریخی است؟ مدت آن سه روز است یا بیشتر؟ در اعتکاف امسال چه کتاب و مبحثی را دنبال خواهید کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اعتکاف ماه رمضان إن‌شاءاللّه به مدت سه روز، روزهای 26 و 27 و 28 ماه مبارک رمضان می‌باشد. إن‌شاءاللّه بحثی از کتاب «چهل حدیث» به میان می‌آید. موفق باشید

نمایش چاپی