بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
31043
متن پرسش
سلام و عرض ادب: حوصله گفتن از اینکه به واقع انتخابات در ایران آزاد نیست را ندارم. از چپ و راست یکی را اسطوره می کنن و با هر ترفندی شده از تکرار اصلاحات یا مشارکت حداقلی با تئوری پدرخوانده ها کسی را قالب می کنند. خب بگذریم. آقای طاهرزاده! من مناظرات را خوب رصد کردم. برنامه های دکتر جلیلی و دیگران را دقیق و عمیق بررسی کردم. آقای طاهرازاده من این آیه را در پیشانی دکتر جلیلی دیدم. «انامَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَ آتَيْناهُ مِنْ كُلِّ شَيْ‌ءٍ سَبَباً» من خدا را در چهره جلیلی دیدم، من خدا را در بیان جلیلی دیدم، من جلیلی را شهید زنده دیدم، من به واقع سیلیِ خدا را می‌بینم اگر با بازی های سیاسی جلیلی را کنار بزنن شما بگویید چه خبر است؟! و لطفا برایم از آقای ریسی نگویید چون من او را فقط مقداری کم فرد مفیدی دیدم اما ما دنبال مفید نیستیم. ما دنبال حق هستیم. ما پیرو غدیر و اشک های زهراییم نه پیرو سکوت مدینه!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله خداوند در بستر انقلاب اسلامی همان‌طور که برای حضور انقلاب در منطقه، حاج قاسم‌ها را تربیت کرد و برای حضور نظامی ما در منطقه، سازمان موشکی ما را با تهرانی‌مقدم‌ها شکل داد؛ برای نظام اجرایی هم افرادی را می‌پروراند تا معلوم شود راه رسیدن به مقاصدی که در نظام اجرایی به آن‌ها نیاز داریم، بسته نیست. حال، این مردمند که بر این اساس در راه قدم بگذارند. مسلّماً نظام اسلامی ما امثال آقای جلیلی را کنار نمی‌گذارد ولی مردم باید همت کنند و هوشیاری به خرج دهند تا فرزندان انقلاب در صحنه بمانند. البته نباید طوری سخن گفت که شخصیت جناب آقای رئیسی تضعیف شود. موفق باشید 

29637
متن پرسش
سلام و رحمت خداوند بر شما استاد گرامی: سوالی از حضورتون داشتم، فکر کردن به نامحرم چه آثار زیانباری در سیر و سلوک سالک میتونه داشته باشه و چه جوری میشه این طوق رو از گردن ذهن و فکر جدا کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم همین‌که نامحرم، نامحرم است یعنی جای او در حریم جان و روح ما نیست و ما را از آنچه مهمِ ما است و باید بر آن بیندیشیم، باز می‌دارد. باید بر آنچه محرم ما است یعنی حضرت معبود، دل بست و قرآن و روایات وقتی بر آن‌ها تدبّر شود، نمایش قصه‌ی حضور اوست. هر اندازه در این وادی اندیشه به خرج دهیم، به همان اندازه با محرم جان خود مأنوس می‌شویم. آری! «خلوت دل نیست جای صحبت اغیار / دیو چو بیرون رود فرشته درآید». موفق باشید    

27959

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: سوره ها و ذکرهای زیادی برای قبل از خواب توصیه شده برای آرامش در آن و نداشتن پریشانی و اضطراب یا دلهره بعد از آن و داشتن خواب سبک تر و یکنواخت بدون بیداری مکرر و احساس کرختی در اندام ها و جلوگیری از خوابهای عمیق کوتاه مدت و مکرر در طی روز و....، خیلی برای من مهم است که کدام را استاد توصیه می کند؟ و اینکه دعاهای زیادی برای درخواست حاجت هست، اصرار در کدام برای گرفتن حاجت بهتر است؟ من هنوز توفیق پیدا نکرده ام که از مباحث مطرح شده توسط استاد در سایت بهره کافی را ببرم ولی در یکی از گفته های ایشان توصیه به ختم مکرر قرآن شده است، برای شخصی مثل من که شاید این‌کار در توان او نباشد، سوال این است که کدام سوره یا سوره ها آرامش بیشتری به انسان می بخشد، غصه ها و غم ها و عصبانیت و اضطراب های ناشی از آن را کم می‌کند در مجموع صبر انسان را در مقابله با دشواری ها بیشتر می‌کند و مداومت در آن بهتر است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به ذوق خود انسان بستگی دارد که کدام دعا در قبل از خواب با روحش هماهنگ است. دعایی که گفته می‌شود: «بسم الله آمنت بالله و کفرت بالطاغوت اللهم احفظنی فی منامی و فی یقظتی.» دعای خوبی است و پس از آن آیه‌ی آخر سوره‌ی کهف ۲. سیر مطالعاتی سایت تا رسیدن به سوره‌هایی مثل سوره‌ی زمر، إن‌شاءاللّه مفید است. موفق باشید

27743

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: سلسله بحث ها تون که فرمودید در مورد سفر به سرزمین بیگانه برای برگشت به وطن جزوه است یا صوتی؟ در سایت تحت چه عنوانی موجود است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جزوه‌ی «زمان‌شناسی و نظر به فطرت تاریخی امروز ما» در همین رابطه بحث شده است و خود کتاب «گوش‌سپردن به ندای بی‌صدای انقلاب اسلامی» نیز با همان رویکرد، مسائل خود را در میان گذاشته است. موفق باشید

27537

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت شما: ۱. به خدا رسیدن به چه معناست؟ ۲. اتصال به خدا به چه معناست؟ ۳. خدا را یافتن به چه معناست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید إن‌شاءاللّه با دنبال‌کردنِ مباحث «ده نکته در معرفت نفس» این‌گونه سؤالات جواب داده شود. عرایض بنده با فرض آن است که کاربران محترم مباحثی مثل «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» را کار کرده باشند. موفق باشید

27060
متن پرسش
سلام علیکم: آقای مهدی نصیری اخیرا در حال طرح مباحثی بنام عصر حیرت هستند و در مصاحبه اخیرشان در اسفندماه ۹۸ بیان کردند باید با توجه به ساز و کار تسلط غرب اومانیستی و ماتریالیست و تکنیک ذیل هویت مدرن و هم چنین غیبت حضرت بقیه الله الاعظم (ارواحنا فداه) بعنوان ولی معصوم و مختصات غیبت کبری، به جمهوری اسلامی توصیه می کنند از سودای تحقق دین حداکثری دست بردارد و به حداقلها رضایت دهد و الا هم به دین و دینداری آسیب زده و هم باری را بر دوش خود نهاده است که دین و خدا بر دوش او ننهاده اند. هم چنین حتی اگر جمهوری اسلامی آن قدر در وجه ایجابی دینی ضعیف و ناکارآمد شود که مثلا نتواند اکثریت جامعه را متشرع و مثلا زنان را محجبه کند اما کسی را وادار و ملزم به بی دینی و بی حجابی نکند (آن گونه که بعضا حتی در نظامهای سکولار اروپایی می کنند) آن را قابل و بلکه لازم الدفاع می دانند البته مشروط به این که حداقل های مشروعیت دینی و مردمی و کارآمدی دنیایی را داشته باشد و خلاصه بیاناتشان با توجه به غیبت حضرت و سلطه مدرنیسم در همین بخش بود که اگر مقصود از این تمدن سازی نسبتی محدود و حداقلی از آن باشد، قابل فهم به نظر می رسد اما اگر منظور این باشد که می توانیم جامعه و تمدنی در تراز آموزه ها و ارزشهای دینی مانند عدالت و معنویت و اخلاق و فقدان شکاف فقر و غنا و ... بسازیم و بر سر دست بگیریم و بگوییم دنیا! ببینید ما چه الگوی زیبایی از جامعه دینی و اسلامی ارائه کرده ایم و مردم ما هم غرق در رضایت هستند، این همان موضوعی است که در کتاب عصر حیرت مورد بررسی و نقد قرار داده اند و ضمن ارائه ادله امتناع آن، ادعا شده چنین تکلیفی بر دوش جمهوری اسلامی نیست و اگر ما به جای آن که بیش از توانمان بر تحقق جامعه دینی تاکید کنیم به مدیریت جامعه بر اساس قواعد روز و تجربیات دنیای امروز بپردازیم هم کارآمدی نظام را افزایش داده ایم و هم دین و اعتقادات مردم را تقویت کرده ایم. استاد عزیز، به نظرم این دیدگاه واقعا به جایگاه تاریخی انقلاب در عصر ما نظر ندارد و با وجود فهم سیطره مدرنیته و غیبت حضرت حجت، اما به نظرم با گفتمان تمدن نوین اسلامی و تصرف و استحاله تکنیک و عناصر غربی درون روح فرهنگی و اعتقادی مان چنانکه بزرگوارانی مثل شهید آوینی هم اعتقاد داشتند رسما در تضاد است و حتی با سیره امام و رهبری هم همخوانی ندارد. اگر قرار بود بصورتی که هم در وجه ایمانی باشیم و منتظر ظهور ولایت حجت الله باشیم و دینداری پیشه کنیم و هم بیش از حد توقع ایجاد جامعه دینی را نکنیم و از تجربیات روز و غربی و تکنیک مدرن بهره ببریم، چه نیازی بود امام دم از تشکیل هسته های بین المللی مقاومت بزند و بگوید ما بر آنیم تا پرچم توحید را بر قلل کرامت و عزت تمام انسانها بالا ببریم و حضرت آقا در بیانیه گام دوم از فرآیند جهانی چله دوم نهضت بگویند؟ اگر چنین بود چه نیازی بود امامین انقلاب از لزوم علوم انسانی اسلامی و ساخت ابزارهایی مطابق عقل و قلب قدسی بگویند و امثال مرحوم مددپور و شهید آوینی به بحث تصرف و استحاله تکنیک روی بیاورند؟ واقعا با این دیدگاه آقای نصیری اگر بخواهم خودم وارد مباحث تمدنی حضرت آقا شوم به ابهام می رسم و برایم عجیب می شود که امسال در اربعین فرمودند هدف هر مسلمان باید تمدن نوین اسلامی باشد و بایستی فقه تمدن ساز در حوزه های علمیه تقویت شود؟ قبول دارم ما در عصر سختی هستیم و عدم حضور قطب عالم امکان دردی عظیم بر جان ما و جامعه بشری است و امروز با مدرنیته ای مواجهیم که علیرغم اینکه توانست بصورت شاخص روی عقل تکنیکی و روحیه آزادی اجتماعی افقی باز کند ولی با دیدگاه بیکن که از دلش لعاب فلسفی دکارتی و تئوری سیاسی هابز و ماکیاول درآمد، انسان ابزار ساز جهت ارضای امیال و آرزوهای او را ساخت، ولی با دیدگاه امثال آقای نصیری که می خواهند به نحوی هم از تفکر تمام منفعلانه حجتیه دور باشند، ولی واقعا بعید نیست جهت گیری مان مدرنیته اسلامی و افتادن در تکنوکراسی و ژاپن اسلامی شود و بجای اینکه قواره و اندام و علوم و تکنیک متمایز با وجود حوالتها و محدویتهایمان بسازیم، منتظر موعود به حداقل ها راضی شده و سطح توقع از تمدن سازی را تقلیل داده و فی الحال هم با تجربیات روز بسازیم و منتظر افق آینده باشیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار خوشحال شدم که متوجه‌ی ضعف نگاهِ آقای مهدی نصیری شده‌اید. ریشه‌ی یأس آقای نصیری را باید در آقای نصیریِ ۳۰ سال پیش پیدا کرد که چگونه می‌خواستند بدون فلسفه و عرفان اسلامی، راه آینده را شکل دهند و مخالفت‌های صریح ایشان با فلسفه و عرفان برایشان بن‌بستی ایجاد کرد که حاصل آن بن‌بست، چنین یأسی است که ملاحظه می‌کنید. در حالی‌که جهان تشنه‌ی حیاتی است که کاملاً بیرون از عالمی می‌باشد که دنیای مدرن پیش آورده. و در همین رابطه حضرت امام در مقابل گورباچف، حکمت صدرایی و عرفان ابن‌عربی را قرار دادند. گویا آقای نصیری عکس‌العمل‌های نیهیلیستیِ جهان مدرن را که منجر به آن نوع سرگمی‌های سراسر غفلت شده است را، نوعی از زندگی گرفته‌اند و پیشنهاد می‌کنند که ما چندان مقابله‌ای برای بیرون از آن اردوگاه را پیشه نکنیم. ولی شهادت حاج قاسم نشان داد که مردم چه اندازه به دنبال نوعی از زندگی هستند که با روحیه‌ی قدسی در جهان حاضر شوند و اگر اسیر زندگیِ غربی‌اند ولی آن را به رسمیت نمی‌شناسند. آری! برای حضور در تاریخی دیگر، همتِ همت‌ها را نیاز داریم که آن در حضرت امام و مقام معظم رهبری به‌خوبی به چشم می‌خورد. چرا از این همت‌های بلند غافل باشیم و چنین توصیه‌های که مربوط به روح‌های بیمار و ناتوان و شکست‌خورده است را مطرح کنیم؟ موفق باشید

24397
متن پرسش
استاد گرامی با سلام: نفس برای ادراک اشیا و یا برای دیدن آنها از روی چه چیزی وجود ذهنی می سازد، باید ابتدا چیزی را احساس کند بعد از احساس آن چیز وجود ذهنی را بسازد، یعنی احساس شی مقدم بر وجود ذهنی است، یعنی یه چیزی نفس باید اول دریافت کند تا مطابق آن وجود ذهنی را بسازد، آن چیز دریافتی چیست؟ فرق احساس و ادراک چیست؟ آیا احساس مقدم بر ادراک است و یا نه این دو یکی است؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! انسان از محسوسات از طریق حواس پنجگانه‌ی خود که در خارج هست متأثر می‌شود و این امر موجب می‌گردد تا نفس ناطقه‌ی او آماده‌ی ابداع صورتی شود که مطابق صورت شیئ خارجی است. در این رابطه فرقی بین واژه‌ی «احساس» و «ادراک» نیست. زیرا در هر صورت به نحوی شیئ خارجی را احساس و ادراک کرده است مگر آن‌که بگوییم احساس، آن قسمت از عملیاتی است که شیئ خارجی، نفس را متأثر می‌کند. موفق باشید

23276
متن پرسش
با سلام: استاد درد دلی داشتم، نمیدونم گیج شدم. بنده پدری دارم تو جبهه بوده جنگ ایران و عراق، حاج‌آقا: پدرم سواد هم ندارند، یه چیزایی می فهمند ولی نمیدونم به خاطر بیسوادیه به خاطر کم‌کاریِ فرهنگیه؟ نمیدونم علت چیه؟ فکر می کنم ایشون کم آورده، گیج شده حاضر نیست زیر بارِ هیچ عالمی بره، فکر می کنم میخاند خودشون مسیر را طی کنند. مباحث عرفانی تلویزیون را دنبال می کنه ولی فکر می کنم چون تو عالَم غیرمجازیه، زیر بار نمیره، گیج میزنه، نمیدونم به خاطر شغل‌شونه، ایشون فرهنگی نبودند، یعنی سوادشو برا تو آموزش و پرورش بودن نداشتند، نمیدونم کم کاری فرهنگیِ بنیاد هست؟ شصت و خورده‌ای سال دارند، گاه به خاطر خطا و تجربه کردن بنده را هم بهم میریزه، مدام تحقیر و.. با این‌که از نظر تربیتی تو مراکز مدرسه و.. خوب تربیت شدم، ولی به خاطر امر و نهی زیاد پدر و مادر اصلاً تمام استعدادهام از بین رفته، و هیچ به هیچ. البته میدونم دلایل سیاسی و.. هم هست. ولی به نظرم خانواده خیلی مهمه، گاه فکر می کنم اینها اصلاً خودشونو با اجتماع تعریف نکردند. گاه هم فکر می کنم اصلا نفهمیدند برای چی رفتند جنگ؟ نمیتونم تشخیص بدم کجای کار می‌لنگه؟ حاج آقا! خسته شدم، حاضر هم نیستند حرف هیچ‌کس را گوش بدن، با کارهاشون منو هم از بین بردن، فکر می کنم اصلاً تحلیل ندارن، هرکی هرچی میگه دنبالش میرن، شاید عدم تمرکز فکرشون باشه! گاه میگم اگه درس بخونن بهتره! ولی اصلاً سرکلاس و نمره و اینها نمیتونند بند بشن. نمیدونم برای این‌ها باید تدابیر خاص داشت؟ چند وقت پیش یه بحث تو تلویزیون راجع به سند تحول سوادآموزی می‌گفت که طرحش در سمنان اجرا و موفق بوده، ولی شهرهای دیگه هنوز نیست، نمیدونم چکار باید کرد به گمانم تربیت، مهمترین مشکل اجتماع ما باشه. حاج آقا کمک کنید چکار کنم؟! ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرایط بحران، عموماً افراد با تحلیل‌های قبلی خود از شرایط، نمی‌توانند خود را ادامه دهند. به لطف الهی ما در حالِ بازخوانیِ آن چیزهایی هستیم که در گذشته‌ی خود از آن‌ها خوب استفاده نکردیم. دین را در حدّ احکام فقهی و عقاید را در حدّ کلامِ جدلی تقلیل دادیم و انقلاب را در حدّ یک اتفاقِ سیاسی پایین آوردیم و غافل شدیم از این‌که باورهای دینی باید راهِ ما را به سوی حقایق بگشاید و مأوایی گشوده جهت ادامه‌ی زندگی گردد و انقلاب اسلامی بسترِ بازگشتِ خدا در امورات اجتماعی باشد و عبور از جهانِ سکولار. که البته آرام‌آرام در بازخوانیِ خود به آن‌چه باید نزدیک شویم، نزدیک خواهیم شد. پس بدون درگیری، فرصت دهید تا به مرور به خود آیند. موفق باشید    

22443

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بر استاد طاهرزاده: از این سه ترجمه از هستی و زمان هایدگر کدام را بهتر می دانید و اگر ترجمه دیگری سراغ دارید معرفی نمایید. وجود و زمان، مارتین هایدگر، ترجمهٔ محمود نوالی، تبریز: انتشارات دانشگاه تبریز، ۱۳۹۱ هستی و زمان، مارتین هایدگر، ترجمه عبدالکریم رشیدیان، تهران: نشر نی، ۱۳۸۹ هستی و زمان، مارتین هایدگر، ترجمه سیاوش جمادی، (ویراست دوم)، تهران: انتشارات ققنوس، ۱۳۸۹
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده بیشتر با ترجمه‌ی آقای جمادی سر و کار دارم و آقای دکتر صافیان هم همین ترجمه را تدریس می‌کنند که به نظرم خوب است به نحوی شرح صوتی ایشان را تهیه کنید. قبلاً در تلگرام به آدرس  @nedayeandishe درس‌های ایشان گذاشته می‌شد. موفق باشید

21118
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار طاهرزاده: استاد مستقیم می روم سر اصل مطلب، با توجه به چیز هایی که از شما و معرفت النفس آموختیم، حقیقت ما روح و نفس ما می باشد و جان نفس ما امام زمان (ع) می باشند و جان جان ما خداوند متعال می باشند. این بحث حقیقت ما که بصورت بالقوه در تمام نوع بشر مستور است می باشد و اگر هر یک از ما نوع بشر با دستورات شریعت الهی که توسط پیامبر اعظم (ص) آورده شده به تزکیه خویش نپردازیم و این گوهر را نمایان نسازیم و به شهوات و لهویات و لعویات و.... بپردازیم و خویشتن خویش را فراموش کنیم و از حقیقت خویش گریزان باشیم و قبولش نداشته باشیم و زیر پاش بزاریم، قطعا دچار خساران و بد عاقبتی و دچار خواری و خلود در آتش می شویم ولا غیر. حال با این اوصاف اگر در ارتباط با این نوع بشر بشینیم و خوشخیالی کنیم و بگیم نه او درست است که به شهوات و انواع و اقسام گناهان ریز و درشت آلوده است، ولی حقیقتش که امام زمان (ع) و حضرت زهرا (س) است، پس اصلا این چیزا مهم نیست، او سرانجام نیکویی دارد و بالاخره عاقبت به خیر می شود. قطعاً این جواب منتتهی می شود به اینکه بگیم سخنان قرآن و اهل بیت در ارتباط با خسران و خلود در آتش حرفهای درستی نیست، چون بالاخره حتی ترامپ هم حقیقت و فطرش همین امام زمان (ع) و حضرت زهرا (س) می باشد. و همه اهل عقل می دانند که این حرف چقدر نا مربوط هستش. حال این روش معرفت النفسی را در ارتباط با جمهوری اسلامی عزیز که حقیقت و باطنش این حقایق عظیم می باشد را اگر به کار ببریم چه می شود؟ آیا با این همه کوتاهی و گناه و اشتباه مسئولان که به منزله عمل آن فرد می باشد، آن فردی که حقیقتش آن گوهر نایاب ولی عملش آن پستی و شهوترانی و اختلاس و دزدی است، آیا درست است که بگویم این فرد (جمهوری اسلامی) باز هم عاقبت خوشی دارد. حتی اگر بگوییم بله این فرد عقلی (ولی فقیه) داشت که هی به او گوشزد می کرد آقا این راه که می روی به ترکستان است، ولی بالاخره در عمل که می رسید آن عمل صالح نتیجه نمی شد و آخر سر هم این فرصت بسر آمد. بالاخره باید به پذیریم درست است که این انسان (جمهوری اسلامی) دارای عقل و رسول باطنی است (ولایت فقیه) ولی اگه بهش گوش نده و کار خودشو کنه و اعمال صالح (قوه مجریه که اعمال حکومت است) نداشته باشه، خوش عاقبت نخواهد بود. با این اوصاف فقط باید بگیم بله شخص رهبر عاقبت به خیر می شود چون به وظایف خودش عمل کرده. نمی دونم منظورم و سوالم و تونستم بیان کنم یا نه، بالاخره اینا چیزایی است که از شما بزرگان آموختیم، هر جایش که اشتباه است را ممنون می شم متذکر شوید. التماس دعا
متن پاسخ

بباسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً همین‌طور است که می‌فرمایید؛ در شرایطی که حجت تمام شده، اگر ما به حقیقت پشت کردیم در حالی‌که استعداد رسیدن به آن را داشته‌ایم، در بدترین شرایط ممکنه قرار می‌گیریم. مثل تشنه‌ای که سختْ به آب نیاز دارد ولی آب را در دوردستِ خود می‌بیند و به جهت اعمالش هرگز نمی‌تواند به آن برسد. موفق باشید

30900

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: خدا قوت. من همسرم ی مدته نمازشون ترک کردن و حرفشون اینه که میخوان بفهمن فلسفه نماز چیه و دوست دارم به روش خودم عبادت کنم. لطفا کتابی اگه در این زمینه میشناسبن و اسم عنوان بیان کنین و مساله ی تناسخ هم میخوام بیشتر بدونم البته خودم قبول ندارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. کتاب «آداب الصلواة» از امام خمینی ۲. جناب صدرالمتألّهین در  «اسفار» دلایل خوبی در راستای نفی تناسخ آورده‌اند مبنی بر آن‌که وقتی نفس ناطقه سیری را از قوه به فعل داشت و در آن راستا نیاز به بدن جهت ادامه خود ندارد، محال است باز به بدنی برگردد؛ چه به بدن انسانی دیگر یا به بدن حیوان دیگر. موفق باشید

30873

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: جناب استاد؛ این که می فرمایید انسان در برزخ نزولی و عوالم قبلی دارای نقائصی هست که وقتی به طبیعت هبوط می کند آشکار می شود، آیا این نقائص همان نقص در ظهور جامع اسماء است؟ یعنی مثلا حضرات معصومین علیهم السلام که مظهر اسم جامع الله هستند هنگام هبوط نقصی نخواهند داشت اما بقیه ذوات انسانی به نسبت نقصی که در ظهور اسماء دارند دچار کمبودهایی هستند که با ورود به عالم طبیعت آشکار می شود؟ و اگر چنین است، آیا در عوالم قبل، این نقص برای او مزاحمت و محدودیتی محسوب می شد؟ که مثلاً مانع از شهود و التذاذ مناسب او در آن عالم بشود و جهت رفع آن مجبور باشد به عالم دنیا بیاید؟ با تشکر و سپاس فراوان از توجهات بی دریغ شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم منظور از نقص، در برزخِ نزولی و عوالم قبلی چیست؟ زیرا اساساً در آن عالَم هنوز میدان، میدانِ عمل نیست تا نسبت به عمل‌کردن و یا نکردن نقصی ظاهر شود و در این رابطه نمی‌توان آن فرض را در نظر گرفت که نقصی باشد مزاحم حضور. موفق باشید

30863

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: اخیرا صوتی از آیت الله بهجت رضوان الله علیه منتشر شده است مبنی بر تشیع غزالی و محیی الدین؛ ایشان می‌فرمایند آنچه محیی الدین از مناقب معصومین در کتب خودش آورده است در کتب شیعه پیدا نمی‌شود! استاد عزیز آیا برای صلوات محیی الدین بر ۱۴ معصوم شرحی هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به یاد ندارم که شرحی بر آن کتاب نوشته شده باشد. ولی همان‌طور که اساتید محترم از جمله آیت الله جوادی در شرح فصوص می‌فرمودند جناب ابن عربی در عقیده، شیعه است هرچند از نظر فقهی به رسم حنفی عمل کند. موفق باشید

29118

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی: بنده طلبه ی پایه چهارم هستم و ۱۸ سال سن دارم. با توجه به اینکه رهبری خیلی بر کار تربیتی روی نسل جوان تاکید دارن حدود دو سال هست من تو یکی از مساجد حلقه ی تربیتی دارم و با دانش آموزان حدود ده، یازده ساله مباحث دینی رو کار می‌کنم. دو سئوال: آیا درحال حاضر که بنده زمان زیادی هم نگذشته که وارد حوزه شدم باید فقط برای درس های حوزوی وقت بزارم یا اینکه میشه در این سن و موقعیت حوزوی، درس و کار تربیتی کنار هم باشه؟ آیا بنده که هنوز خیلی از صفاتم به تعادل نرسیده، میتونم رو بقیه تاثیر گذار باشم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خوب و شروعِ ارزشمندی است و إن‌شاءالله جهت تعمق در دروس خود نیز کمک‌تان می‌کند به شرطی که دروس رسمی حوزه را با جدّیت و دقت دنبال بفرمایید. موفق باشید

28376

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد لطف می فرمایید پاسخ سوال ۲۸۳۴۵ را شرح بیشتری بفرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جواب سؤال جنابعالی که می‌فرمایید خود را در محضر کدام از اسماء الهی قرار دهیم، همان‌بود که ربّ ما «اللّه» است. در این مورد خوب است به شرح سوره‌ی حمد حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» رجوع فرمایید. موفق باشید

28258

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: به‌نظر می‌رسد که در جلسه اخیر جاثیه به موضع شکاکیت رسیدید چون فقط من را لاریب و یقینی دانستید و خارج از من را با مثال خواب و بیداری از ساحت یقین خارج فرمودید عجیبست که سابق این موضع دکارتی سوبژه ابژه را مطابق نظرات هایدگر مردود می‌دانستید حال خود در آن ماوا گرفتید البته موضع حق اینست که من را نیز یقینی ندانیم فقط بپذیریم احساسات و ادراکاتی در لحظه حال وجود دارد. اصطلاحا اصالت نفس لحظه ای اگر چه همین هم برای من یقینی نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متوجه نشدم چگونه به این نتیجه که می‌فرمایید، رسیدید. شاید اصالت رابه یقین عقلی می دهید. در صورتی که یقین حقیقی قلبی است. موفق باشید

28063

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: به نظر شما، بهترین و جامع ترین شارح آثار مولانا و اشعار حافظ کیست؟ کدام نویسنده ها خوب در زمینه شرح آثار این دو بزرگ، کار کرده اند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکدام از شروح حُسنی دارند ولی هر دو بزرگوار، بزرگ‌تر از شرح‌های موجود هستند. شرح مرحوم علامه محمدتقی جعفری و آقای کریم زمانی برای مولوی می‌تواند شروع تفکر باشد، ولی برای جناب حافظ چیزِ دندان‌گیری ندیدم. بالاخره حافظ از عهدِ ازلی ما سخن می‌گوید، کیست که در عهد ازلی‌اش حاضر باشد تا با حافظ به‌سر ببرد؟!! موفق باشید

27115

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد گرانقدر: مگر لازمه اشک و تضرع و مناجات به درگاه خداوند «معرفت» نیست که به وسیله آن، این حالت تضرع به انسان دست می دهد. پس چگونه می توان تضرع افرادی مثل خوارج در گذشته که رنج عبادت را بر خود هموار می کردند یا تکفیری ها که در زمان حال با اخلاص انتحار می کنند را توجیه کرد؟ اینها با اعتقاد راسخ قلبی و از سر معرفت «هرچند معرفتی غلط» و متعاقب آن با «اخلاص» اعمال احمقانه شان را انجام می دهند. اولا خواهشمندم این تناقض را رفع بفرمایید دوما چرا خداوند اینها را که توان و ظرفیت الهی شدن را داشته اند هدایت نکرده است؟ سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نقش شیطانی که ۶ هزارسال عبادت داشته است را نباید در این موارد ساده گرفت که برای این بیچاره‌ها که در تنگ‌نظری‌شان نسبت به دینداری غرق‌اند؛ چه دام‌های خطرناکی پهن کرده است. اگر از این تنگ‌نظری دست بردارند، خداوند آن‌ها را هدایت می‌کند. بد نیست به سؤال و جواب شماره‌ی ۲۷۱۰۵ رجوع شود. موفق باشید

25685
متن پرسش
سلام علیکم: به چه علتی اجازه فعالیت اجتماعی به مذاهب و گروه هایی نظیر بهائیت یا عرفان حلقه داده نمی شود؟ آیا بهتر نیست مناظره و مجلس علمی دو طرفه برگزار بشه تا عیوب این تفکر روشن بشه و اونها تا حدودی فعالیت اجتماعی داشته باشن تا آزادی بیان هم محفوظ بمونه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مگر جریان بهائیت در اختیار خودشان هستند که به عنوان یک جریان فکری با آن‌ها بتوانید منازعه کنید؟ آن‌ها مزدوران سرویس‌های دشمن اسلام می‌باشند و به راحتی با تهمت و دروغ، همه‌چیز را به هم می‌زنند. ۲. در مورد «عرفان حلقه»، خودمان مقصر هستیم که عرفانِ ناب را مطابق نیاز مردم مطرح نکردیم و مردم به آن‌ها رجوع کرده‌اند که در بسیاری موارد با توهّماتِ مردم بازی می‌کنند. موفق باشید

25123

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: در کتاب جایگاه رزق انسان در هستی صفحه ۲۳ ، پاراگراف سوم، خط سوم، در ابتدا حدیثی از امام علی (ع) نقل شده بود که رزق دو نوع است یا تو به دنبال آنی یا آن به دنبال تو. همین! اما در اینجا شما منسوب کرده اید به این حدیث که رزق یا به دنبال تو می آید یا هرچه بدوی به آن نمی رسی این بخش به آن نرسیدن را بر چه اساس گفته اید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مبنایِ سخن در رابطه با رزق مقسوم و رزق غیر مقسوم مطرح است به آن معنا که رزق غیر مقسوم که همان رزقی است که انسان به دنبال آن است و به آن نمی‌رسد. موفق باشید

24880
متن پرسش
با عرض سلام: من فارغ التحصیل فوق لیسانس نساجی دانشگاه صنعتی اصفهانم، طبق علاقه ای که در دوران تحصیل حاصل شد علاقمند به دروس دینی شدم و با مخالفت خانواده نتونستم حوزه برم، اما آتش آن همواره در سینه ام هست، آیا به نظر شما با تفسیرقرآن و سیر مطالعاتی کتب شهید مطهری این حس من جواب داده میشه یا دارم اشتباه میرم؟ البته خیلی آهسته هم دارم حفظ قرآن می کنم. من الان متاهلم و دو تا بچه کوچولو دارم. با سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تدبّر در قرآن و روایات بسیار امرِ کارسازی است و ما را در دنیایی بس گشوده و گسترده که تا ابدیت گشوده است، قرار می‌دهد. موفق باشید

24212
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: در کتاب ده نکته از معرفت نفس (نکته اول)، مطرح شد که: در هنگام خواب در عین اینکه خداوند نفس انسان را تمام و کمال گرفته تدبیر بدن توسط نفس از بین نمی رود. و نکته مهم تر اینکه فرمودید: اینکه ما خودمان را در بدن احساس می کنیم نه به این جهت است که ما در بدن ایم، بلکه به خاطر این است که ما نظر به تن داریم. سوال اینکه: اگر ما اساساً در بدن حضور نداریم و فقط متوجه بدن هستیم یعنی نظرمان به بدن است، پس این توفی و گرفتن، به معنای انصراف توجه نفس از بدن است. نه خارج شدن نفس از بدن چون اساسا داخل در آن نبوده که خارج شود. اما در انتهای صوت شماره یک تدریس، درضمن سوالی که از شما پرسیده شد درباره معلولیت یک عضو از بدن، شما فرمودید که به دلیل آن است که نفس از آن قسمت از بدن خارج گردیده. (در حالی که فرمودید داخل در بدن نیست) مگر اینکه منظور شریفتان این باشد که توجه نفس از آن قسمت از بدن خارج گردیده. سوال دیگر اینکه: اگر توجه نفس از چیزی منصرف شد آیا می‌توان توجه آن را باز هم به آن شئ برگرداند؟ مثلا رفع معلولیت. و اساسا چه می شود که نفس توجه خود را از عضوی منصرف می کند. بدون آنکه انسان قصد آن را کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان طور که متوجه شده اید خارج شدن نفس از بدن به معنای انصراف از آن است. اری به همین جهت اگر زمینه ی تدبیر عضو معلول شده فراهم شود نفس تدبیر خود را اعمال می کند. موفق باشید

24163

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد یک بار همین پیام را برایتان ارسال کردم شما لطف فرمودید و جواب ندادید اگر امکانش هست این بار جوابم را بدهید چون شدیدا به جوابتان نیازمندم. ان شاءلله خدا جوابتان را بدهد، در صورت لزوم به ایمیلم ارسال کنید یا در همین سایت جوابم را بدهید: استاد عزیز من پدر و مادری ۷۰ ساله دارم که با هم بر سر مسائلی مشاجره و بحث کردند و پدرم خانه را برای چندمین بار ترک کرده و در شرکت محل کار اینجانب اسکان گزیده، ضمنا پدرم این بار هم به خاطر خانم همسایه! با مادرم مشاجره کرده است، حالا هم فکر می کنم از من انتظار دارد (البته به صورت ناگفته) که مادرم را به پابوسش ببرم، ولی من اینکار را نکرده ام و در خانه مادرم برای اسکان یک همخانه ساخت و ساز کرده ام، می خواستم ببینم که آیا کار بنده اشتباه و جفا به پدر بوده؟ و آیا تکلیف من در این درگیری ما بین پدر و مادر چیست و سوم اینکه آیا مادرم باید دوباره با پدرم زندگی کند یا نه؟ چون مادرم می گوید من از دست او خسته شده ام و دیگر نمی خواهم با او زندگی کنم. آیا من باید او را ترغیب به زندگی دوباره با پدرم کنم یا نه؟ و آیا حمایت من از مادرم که به طور ضمنی باعث جدایی آن دو نفر شده است اشکال دارد؟ چون مادرم تنهاست و نمی تواند شبها تنها در منزل بماند. ضمنا بنده نیز بر سر همین مسائل با پدرم مشاجره کرده ام، آیا کارم اشتباه بوده و حالا باید از وی رضایت بگیرم؟ التماس دعا و آرزوی عاقبت به خیری برای خودم و شما استاد بزرگوار.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور جواب داده شد: ۲۴۱۵۷. باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد را باید با کسی در میان بگذارید که کلیّت فضای زندگی شما را می‌شناسد. رویهمرفته هر کدام از زن و شوهر که برای ادامه‌ی زندگی کوتاه بیایند، مطمئن باشند برکات دنیوی و اخروی بیشتری نصیب خود کرده‌اند. موفق باشید

22099
متن پرسش
سلام علبکم: خدا قوت و التماس دعا. لطفا مکان و زمان جلسات «گوش‌سپردن به ندای بی صدای انقلاب اسلامی» را مرقوم بفرمایید. بحث اشراق و شهود است، حضور در جلسات خود اشراقی دیگر است. ممنون. ان شاءالله با انبباء و صدیقین و شهداء و صالحین محشور باشید، که آنان بهترین رفیقانند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در جلسه‌ی اول آن بحث عرض شد این جلسه حالت خطابه‌ای و سخنرانی ندارد که بشود جمع کثیری را مورد خطاب قرار داد. لذا نباید جلسه، جلسه‌ی شلوغی باشد. با این‌همه اگر با توجه به نکات مطرح‌شده در جلسه‌ی اول، احساس می‌کنید لازم است در جلسه حاضر باشید محل برگزاری جلسه در ابتدای اتوبان ذوب آهن، حاشیه‌ی دست راست، بلوار شفق، مجتمع کوه نور واقع در مسجد امام علی«علیه‌السلام» در روزهای یکشنبه ساعت 6 بعد از ظهر می‌باشد. موفق باشید

18778

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم 1. اگر برخی وقایعی که در زندگی برایم اتفاق افتاده برای مردم تعریف کنم، به من خواهند گفت که تو چقدر بدشانسی و بد بیاری میاری! بنده نمی دانم اساسا در دین ما چیزی راجع به شانس یا مرتبط با آن هست؟ 2. اگر نیست پس این بدشانسی ها و بدبیاری ها و گرفتاری ها چه منشا و دلایلی می تواند داشته باشد؟ 3. و آیا قابل پیشگیری است؟ چگونه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر در اعتماد به خدا و رعایت حقوق مردم، خود را رشد دهیم همه‌چیز به نفع ما تمام می‌شود. موفق باشید

نمایش چاپی