بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
27102
متن پرسش
سلام استاد: متن زیر تحلیل آقای وحدتی فر هستش از برنامه عصر جدید و اون دختره که مادرش هر عددی مینوشت می فهمید. نظر شما رو هم می خواستم بدونم استاد در مورد این اتفاق عجیب و دقیق: سلام علیکم همون طور که استاد فرموده اند، نفس انسان توجه به زمان و مکان ندارد از طرفی هم این نفس متوجه جسم خود است، بدن را تدبیر می کند، و علاقه ای که به بدنش دارد یکی از علتهایی است که می تواند بدن را با جزئیات بفهمد حالاتش را، دردهایش را، و ...لذا می بینیم که از طرفی این دختر خانم چون جسمش به طور مادرزادی ضعیف تر از روح اوست، پس همین موضوع موجب می شود تمرکز روح از جسم به طور مختص برداشته شود،(کاری که عرفا با ریاضت شرعی می کنند) چون زیاد مثل انسان عادی نمی تواند به آن جسم دستور دهد و تدبیرش کند، همین، موجب شده که کمی فرا تر از بدنش هم برود و در بُعد دیگر: آن علاقه ای که روح به جسم دارد (چون یکی از علل این علاقه به علت حاکمیت به آن است و چون به طور کامل این حاکمیت در اینجا محقق نشده)، به علاقه دیگر خود یعنی (مادرش) هم متمرکز می شود، به عبارت ظریف تر، وقتی نمی تواند مثلا دستش را حرکت دهد و چیزی بردارد، یک مادری دارد که برای او با عشق همان کارِ دست او را انجام می دهد، همان کارِ پای او را انجام می دهد، لذا روح هم از طرفی اراده های خود را محقق می بیند در کارهای مادرش! و مادر نیز اراده روحی می کند که آن کار فرزند را با عشق انجام دهد، لذا اراده روح فرزند و اراده روح مادر یکی می شود، و همین موضوع آرام آرام با مخلوط شدن در عشق بین مادر فرزند موجب اتحاد اراده، و سپس اتحاد روحانی می گردد و هرچه مادر کند، فرزند خواهد فهمید، ولی می بینیم که مادر نمی تواند به قوت فرزندش مسائل را بیابد، چون جسم مادر سالم است و تمرکزی به روی بدن خویش هم دارد. مولوی در مورد این اتحاد چه خوش می‌گوید: «چه نزدیک است جانِ تو به جانم / که هرچیزی که اندیشی بدانم» و حکایت، حکایت الله است و عبدش که وقتی اراده عبد و رب یکی شد مثل یکی شدن اراده این دختر و مادر، نفس قوی تر هرچه اراده کند به زبان آن دیگری جاری می شود، چنانچه فرمود: «مَا أَخْلَصَ عَبْدٌ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً إِلَّا جَرَتْ یَنَابِیعُ الْحِکْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ» همونطور که استاد فرموده اند، نفس انسان توجه به زمان و مکان ندارد. از طرفی هم این نفس متوجه جسم خود است، بدن را تدبیر می کند، و علاقه ای که به بدنش دارد یکی از علتهایی است که می تواند بدن را با جزئیات بفهمد، حالاتش را، دردهایش را، و ... لذا می بینیم که از طرفی این دختر خانم چون جسمش به طور مادرزادی ضعیف تر از روح اوست، پس همین موضوع موجب می شود تمرکز روح از جسم به طور مختص برداشته شود،(کاری که عرفا با ریاضت شرعی می کنند) چون زیاد مثل انسان عادی نمی تواند به آن جسم دستور دهد و تدبیرش کند. همین، موجب شده که کمی فرا تر از بدنش هم برود. و در بُعد دیگر: آن علاقه ای که روح به جسم دارد (چون یکی از علل این علاقه به علت حاکمیت به آن است و چون به طور کامل این حاکمیت در اینجا محقق نشده)، به علاقه دیگر خود یعنی (مادرش) هم متمرکز می شود، به عبارت ظریف تر، وقتی نمی تواند مثلا دستش را حرکت دهد و چیزی بردارد ، یک مادری دارد که برای او با عشق همان کارِ دست او را انجام می دهد، همان کارِ پای او را انجام می دهد، لذا روح هم از طرفی اراده های خود را محقق می بیند در کارهای مادرش! و مادر نیز اراده روحی می کند که آن کار فرزند را با عشق انجام دهد، لذا اراده روح فرزند و اراده روح مادر یکی می شود، و همین موضوع آرام آرام با مخلوط شدن در عشق بین مادر فرزند موجب اتحاد اراده، و سپس اتحاد روحانی می گردد، و هرچه مادر کند، فرزند خواهد فهمید، ولی می بینیم که مادر نمی تواند به قوت فرزندش مسائل را بیابد، چون جسم مادر سالم است و تمرکزی به روی بدن خویش هم دارد. مولوی در مورد این اتحاد چه خوش می گوید: چه نزدیک است جان تو به جانم که هرچیزی که اندیشی بدانم و حکایت، حکایت الله است و عبدش، که وقتی اراده عبد و رب یکی شد، مثل یکی شدن اراده این دختر و مادر، نفس قوی تر هرچه اراده کند به زبان آن دیگری جاری می شود. چنانچه فرمود : «مَا أَخْلَصَ عَبْدٌ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً إِلَّا جَرَتْ یَنَابِیعُ الْحِکْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که فرموده‌اند می‌باشد. به‌خصوص که می‌دانیم نفس ناطقه مجرد است و تجردش «لایقف» می‌باشد و لذا جایی نیست در عوالم که نفس انسان در آنجاها نباشد. کافی است شرایطی فراهم شود تا نفس در موضوعی متمرکز گردد. در آن صورت همان‌طور که انسان از خود، آگاه می‌باشد، از آن موضوعات آگاه می‌‌شود. موفق باشید

26636

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد گرامی شبتون خوش: من سوالی کردم اما متاسفانه جوابی نشنیدم. پسر۱۰ ساله ی بنده در باغ رضوان گلدانی شکستند که بنده طی چند هفته بر سر مزاری که گلدان را شکست می رفتم که شاید بستگان مرحوم را ببینم و خسارت گلدان را بپردازم اما متاسفانه کسی را ندیدم. بنده در قبال این چه کاری می توانم بکنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد را بهتر است از دفتر مرجع تقلید خود سوال بفرمایید. موفق باشید

26363
متن پرسش
با سلام: ما وجودمان از خداست، تمامی ادراک و علم و قدرت و اختیارمان از خداست، آیا این درک کننده خارج از خداست؟ خارج از خدا که وجودی نداریم، پس ما انسان ها، این موجود ادراک کننده که احساسات و عواطف دارد، رنج می بیند و عذاب می شود و ... چگونه جزوی از خدا نیست و در عین حال همه چیزش از خداست؟ همان موجودی که اختیار دارد و البته اختیارش هم از خداست. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بودن ما از خدا است ولی خدا بر اساس نحوه‌ی تحقق خلقت ما که همان امکان ذاتی ما می‌باشد، بودن ما را به ما داده است، پس از جهت بودنِ از خدا جدا و بیرون نیستیم، ولی نحوه‌ی بودن‌مان از خودمان است. در این مورد خوب است به بحث «رجوع به اصلِ اصل‌ها» که در قسمت یادداشت ویژه‌ی سایت هست رجوع فرمایید. موفق باشید

26248

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: وقت تون بخیر. استاد یک سوالی داشتم، حاج آقا معمار منتظرین در تفسیر قرآن، در خصوص بحث اولی الامر معتقدند که ولی امر فقط و فقط به معصوم اطلاق میشه و نباید کس دیگر رو با این عنوان نامید، مثلا نباید رهبری رو بگیم ولی امر مسلمین جهان. در واقع ولی امر با اون مختصات خودش فقط برای معصوم هست و لاغیر. نظر شما چیه ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف ایشان از نظر ادبیات قرآنی، حرف درستی است. إلا این‌که بگوییم آن‌هایی که عنوان «اولی‌الأمر» به حضرت آقا می‌دهند، از نظر معنایِ کلمه منظور خود را دنبال می‌کنند یعنی کسی که امور مسلمین را به عهده گرفته است. موفق باشید

26166

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز، حضرتعالی در کتب و مقالات تون از نقد عقل غربی و جزوات تان می نویسید و آن را تبیین می فرمایید. به نظرم آمد شاید مطلب این باشد که عقل غربی، انسان را حیوانی می داند که باید بوسیله جامعه پذیری و تبلیغات و روابط عمومی، به تاهل برسد و سپس تمدن بسازد و البته این تمدن بدون اتصال به ماوایی قدسی و همچنان بر مبنای مدیریت آن قوای شهوانیه و غضبانیه و به تعبیری تعادل آنهاست. اگر ممکن است کمی در این مورد توضیح بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده رویهمرفته با نگاه شما همراه هستم. در آن نوشته‌ها غرب به اعتبار روح اُمانیسمی‌اش نقد شده است و این غیر از نظر به عقل تکنیکی است که در مباحث «ماهیت عقل تکنیکی» در ۹ جلسه عرض شده. در آن جلسات، بیشتر مقاله‌ی «پرسش از تکنولوژی» جناب هایدگر مورد بررسی قرار گرفته است و جزوه‌ی مذکور که بر روی سایت هست نیز، خلاصه‌ی مقاله‌ی «پرسش از تکنولوژی» است بد نیست به آن جزوه و صوت جلسات سری بزنید. موفق باشید

26083

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: چرا بسیاری از گروه ها یا افراد مجوز حضور و بیان عقاید بصورت آشکار در ملا عام را پیدا نمی کنند و یا حتی ممنوعیت بصورت قاطع برای برخی فرقه ها مثل بهائی ها و گروه احمد الحسن و منتقدین و مخالفان سیاست ها و ساختارهای نظام جمهوری اسلامی و ... وجود دارد و آنها در محدودیت اند؟آیا این مصداق دیکتاتوری و ایجاد فضای تک صدایی و اینکه مردم دنبال کننده و تابع آنچه که حکومت می خواهد و می طلبد، محسوب نمی گردد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر خداوند به ما اجازه می‌دهد جامعه‌ی مردم متدیّن را در اختیار دروغ‌پردازان و دشمنان اسلام قرار دهیم؟ موفق باشید

25586
متن پرسش
سلام استاد عزیز: تو یکی از سوالات جوانی گفت که من هر روز بعد از نماز صبح هزار مرتبه «لا اله الا اللهن میگم و هر روز زیارت عاشورا با صد لعن و سلام میگم و گفته بود که یه عالمی من رو از این کار نهی کرد. چون ذکر «لا اله الا الله» باعث میشه آدم تنها بشه و زیارت عاشورا هم چون لعن داره فقط ۴۰ روز بگه نه بیشتر. سوالم اینه که اگه آدم با اون ذکر تنها بشه و از خواص اون ذکر تنها شدن هست آیا اون تنها شدن عیب داره؟ خب بشه چی میشه مگه. سوال دوم اینکه لعن داشتن زیارت عاشورا چه تاثیر منفی میتونه داشته بشه که اون عالم نهی کرد که هر روز با صد لعن و سلام بخونه؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بالاخره انسان با انسان، انسان می‌شود. تنهایی به خودیِ خود خوب نیست مگر در مواردی که باید تنها بود ولی نباید از اجتماع مؤمنین و دوستان فرار کرد. مؤمن باید اهل الفت باشد. ۲. نمی‌دانم. زیرا بالاخره لعن‌کردنِ بدان، جایگاه قرآنی دارد. در آیه ۱۵۹ سوره بقره می‌فرماید: «ان الذین یکتمون ما انزلنا من البینات و الهدی من بعد ما بیناه للناس فی الکتاب اولئک یلعنهم الله و یلعنهم اللعنون» آنهایی که آنچه ما نازل کردیم از بینات و هدایت کتمان می کنند پس از آن که بیان کردیم آن را برای مردم در کتاب. این کتمان کننده ها مورد لعن خدای متعال است و آن ها لعن کنندگان لعن می کنند. دقت در متن، ابتدای آیه کتمان ما انزل الله است، انتهای آیه این افراد مورد لعن و نفرین خدا و بندگان خداست. موفق باشید

24922

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: میرم سر اصل سوال، آیا ما چند دنیا داریم در کل که جلوه اش هی نزول پیدا کرده و شده این دنیای مادی؟ غیر از یکیه؟ بذارین اینجوری بپرسم مگه ما چند تا خالق داریم؟ خدا شاهده همش یکیه و هر چه بالاتر بریم معانی بیشتری دارند، خب چرا من باید بیام این معانی رو برم دنبال همش؟! بحث بنده روی شهداست، آقا مگه شهید ۱۳ ساله چی داشت که به وصال رسید، خدا شاهده هدف وصال و فناست و خداوند متعال داور و راهنما و اصل هستند، بنظرتون این، یک دنیای خلق شده که در آیه داریم بازیه ما باید توش بتابیم و هی بخوایم همه چیزشو بفهمیم، قصد وصاله و بسیار سخته گذشتن از همه دنیا مگه حضرت رب العالمین کافی نیستند برای ما؟ البته اگر این حرف ها برای مردم زده بشه جز تنبلی و گناه و قتل عام و فساد ازشون به ندرت آدم حسابی در میاد اما خدا وکیلی غیر از اینه؟ حالا شایدم من دارم اشتباه می کنم من تعصب ندارم رو هیچ چیز و جز شرع مبین اسلام و پی روی چیزی نیاز نمی بینم در خودم گر چه بازم شک کردم به نوع نوشتارم چون در نیومد و اون نشد آخر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که خداوند چگونه با جلوات مختلف، حقایقی را در افق جان کسانی که صادقانه با او برخورد می‌کنند، قرار می‌دهد. موفق باشید

23126

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام: در کتاب «ادب عقل و قلب و خیال» شما می فرمایید انسان سه بعد داره، و همین سه قوه را نام می برید، پس جایگاه واهمه چی میشه؟ استاد اگه بخواهیم انسان را موجودی دو بعدی تعریف کنیم بعد ملکی و ملکوتی، خیال شامل کدام بعد انسان میشه؟ ملکی یا ملکوتی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در تقسیم اولی، واهمه به یک معنا در حوزه‌ی خیال قرار می‌گیرد و در تقسیم دومی، خیال جزو ملکوت محسوب می‌گردد به اعتبار این‌که وجهِ متعالی‌تر از وجهِ مادی انسان می‌باشد. موفق باشید

22842

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: خسته نباشید، استاد بعد از نماز صبح داشتم به صحبتهای شما در مورد چگونگی فعلیت یافتن باورهای دینی فکر می کردم و سعی کردم به لایقف بودن و بیکرانه بودن و حاضر بودن روح در همه عوالم و حضور حق توجه کنم، که یه کم که احساس حضور در محضر حق و حقایق دیگر هستی رو کردم، این حالات بهم دست داد: فشار روی جسم، سوزش قلب که تا چند دقیقه این سوزش ادامه داشت، رخوت و سستی و خواب آلودگی در حدی که انگار زبونم سنگین شده بود که حرف بزنم و یا اندام رو حرکت بدم، خیره شدن به نقطه ای، خالی شدن ذهن از فکر و تلاش برای فکر کردن به چیزی، استاد دلیل این حالات چی میتونه باشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی دانم. آن‌چه خوب است روی آن فکر کنید توجه به نحوه‌ی حضورتان در عالم است تا به مرور حجاب‌ها برطرف شود. موفق باشید

31690

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام: در قصیده مرحوم لبید عامری دو نکته به نظرم رسید یک تعبیر «الا کل شی ما خلا الله باطل» که می دانید از حیث عرفانی در عرش است ما را در اینکه نمی توان مثل قرآن آورد به تردید انداخت. آیا این مثل قرآن و حتی فوق نیست چون در قرآن تعبیر «کل شی هالک الا وجهه» است اما باز بنظر می‌رسد تعبیر لبید چیز دیگریست چون از هالک بذهن متبادر می‌شود که هر چیزی می میرد ولی تعبیر لبید فصیح مشخص است چه می گوید و از این حیث برتری دارد و اگر هالک را به این معنی بگیریم همین الان هر چیزی جز خدا در هلاکت است باز کافی نیست چون هالک یعنی یک چیزی بود بعد نابود شد بر خلاف باطل که از ابتدا سالبه به انتفاء موضوع می‌کند مثال بزنم خدایان هالکند یعنی خدایانی بودند که بعد الان در حال هلاکتند اما خدایان باطلند یعنی خدایانی در کار نیست وحده لا اله الا هو فصاحت بیت لبید بنظر می‌رسد بالاتر است و عامری تعبیر الله را آورده که هم از وجهه روشن تر است هم الله را می‌توان الله ذاتی در نظر گرفت که فوق العاده عمق می یابد بر خلاف وجهه که تازه در روایات فکر کنم به معصومین اطلاق می‌شود بنابرین نهایت به انسان کامل یا قول بعض محققین را بپذیریم تعین اول اما الله را می‌توان تا ژرفترین ژرفنای حق هم سرایت داد اما سوال دوم در قصیده عامری آمده است «وَكُلُّ اِمرِئٍ يَوماً سَيَعلَمُ سَعيَهُ» در قرآن کریم هم به این مضمون آمده است «أَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُري» حال سوال اینست که عامری که قبل از قرآن همین را گفته بود امکان دارد اقتباس صورت گرفته باشد چون سابق خوانده بودم که اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ از امرو القیس است گویا ایشان می فرمایند دنت الساعه و انشق القمر من غزال صاد قلبی و نفر محبت کنید در مورد اقتباس های قرآن توضیح دهید. اما لینک آن قصیده غرای مرحوم عامری رضوان الله تعالی علیه واقعا هر چه فکر می‌کنم فوق آن مصرعش امکان ندارد کلامی گفته شود و هر چه آیت الحق ابن عربی اعلی الله مقامه الشریف را با اندک دانشم مورد مداقه قرار می‌دهم باز احساس می‌کنم جز بسط آن کلام عرشی چیز دیگری نیست. https://www.aldiwan.net/poem21189.html
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید آنچه قرآن به عنوان معجزه و کلام خدا مطرح می‌کند، سوره‌های قرآن است با آن نوع انسجامِ خاصی که سازمان فکری انسان را شکل می‌دهد و لذا می‌فرماید: «وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَىٰ عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ» وگرنه جملات و اشعار خوب در هر فرهنگی می‌توان پیدا کرد. آیا جناب کنفسیوس چنین جملاتی حکیمانه کم دارند؟! موفق باشید

30994
متن پرسش
سلام و خدا قوت خدمت استاد بزرگوار: در بیانات اخیری که داشتید بر روی نقش شورای نگهبان در نظام سیاسی جمهوری اسلامی تاکید فراوان شد تا جایی که فرمودیت با فهم نقش شورای نگهبان عملا نحوه ای از خدایی کردن جامعه را به میان آورده ایم. منظور از فهم نقش شورای نگهبان چیست که با آن فهم نحوه ای از خدایی شدنِ جامعه به صحنه می آید؟ و از چه جنبه ای فعالیت شورای نگهبان در این حد مهم است؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: شورای نگهبان از یک جهت یعنی پاسداشتِ قانون اساسی و از جهت دیگر یعنی پاسداشتِ شریعت. و اعضای آن شورا در جایگاه انطباق قوانین و یا انطباق افراد با مبانی تعریف‌شده هستند. همان‌طور که وقتی به پزشک رجوع می‌شود به علم پزشکی رجوع شده است و نه به فرد پزشک. و این مسئله مهمی است که در نظام اسلامی شورای نگهبان نسبت افراد یا قوانین را علاوه بر آن‌که از جهتی با قانون اساسی تطبیق می‌کند، که این در همه‌ دنیا معمول است بلکه با شریعتِ الهی نیز تطبیق می‌دهد و این یعنی انسان‌ها در میدانی که خداوند در صحنه است، انتخاب خود را انجام می‌دهند و نه در میدانی که هوس‌ها در میان باشد. موفق باشید

30455

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: با توجه به این که مبنای فکری و فلسفی طب سنتی ایران، مثل کتاب معروف قانون بوعلی، طبق فلسفه ارسطویی است و با وجود تمام مزایا و ویژگی های برجسته موجود در کتب طب سنتی که در قالب فلسفه ارسطو پایه ریزی شده، چه می‌شود که از مبانی فکری و فلسفی دیگر حکما و فلاسفه مثل شیخ اشراق و حکمت متعالیه غفلت شده و یک بار طب را با نگاه حکمت متعالیه تدوین نمی‌کنیم. اصلا چرا نباید طب را با نگاه ابن عربی پایه ریزی کرد‌‌؟ در این اینکه این کار انجام نشده و اگر شدنی شود قطعا در طول زمان شاهد رشد روز افزون طب خواهیم بود، به نظر بنده شکی نیست. اما مشتاقم استاد بزرگوار در صورت امکان چند مثال را به عنوان نمونه از طب، طبق حکمت متعالیه و یا طب با نگاه ابن عربی را ذکر کنند. قصد دارم کمی در این ماجرا به صورت کلی آشنایی پیدا کنم. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موضوعات ورودی نداشته‌ام که بتوانم رابطه‌ای بین حکمت متعالیه و طب سنتی پیدا کنم. ظاهراً آیت الله حسن‌زاده‌ی آملی در این موارد قدم‌هایی برداشته‌اند. موفق باشید

30092

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: انسان کامل انطوری که تعریف شده یعنی جامعیت اسما الهی را دارا بودن و در پاسخ یکی از سوالات بنده مطلب روشن نشد که آیا ائمه از همان ابتدا طفولیت در این مرتبه هستند؟ یا صرفا معصومند و بعدها به این مقام می‌رسند؟ حضرت امیر تربیت شده دست پیامبر اکرم است و تربیت به سوی هدفی متعالی معنا می‌دهد که فعلا نیست مگر اینکه قایل شویم که انسان کامل بودن اشاره به مقام متعالی و به تعبیر عرفا مخزن الهی آنهاست گه زمان بردار نیست؟ درک دقیقی از مطلب ندارم. جزاکم الله خیرا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همان‌طور که عرض شد اولیای معصوم در همان ابتدا در مقام عصمت‌اند و لازمه‌ی چنین مقامی حفاظت از طریق همه‌ی اسمای الهی می‌باشد. منتها حفظ آن عصمت و حاضرشدن در پرتو اسمای الهی به طوری‌که اسمی آن‌ها را از اسمی غافل نکند؛ هنر بزرگ آن‌ها می‌باشد. پیشنهاد می‌شود کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» مطالعه شود. موفق باشید

29255

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: من در حال خواندن نهایه الحکمه هستم. راستش یه سوال برام پیش اومده. واقعا خوندن مباحث مربوط به ماهیات و مقولات عشر و ... چیه؟ واقعا دلزده شدم از این مباحث و حس می‌کنم بیخوده که زیاد در این مباحث بمونم. می‌خواستم راهنماییم کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بیخود روی مباحث نمانید ولی تفکری که پایه‌های تفکر بالاتر می‌شود از طریق همان مباحث از دست ندهید. آری! بفهمید و رد شوید. موفق باشید

29166
متن پرسش
سلام: چطور بتونیم با امام زمان (عج) انس بگیریم‌؟ اصلا حس خاصی نسبت به این امام در وجودم نیست، یعنی نمیدونم چرا اینطور شدم، علت کجاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به نایب آن حضرت و رهنمودهای او، راه نظر به حضرت حجت «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف» گشوده می‌شود. موفق باشید

28989
متن پرسش
سلام بر سالک راه، از یک مفلک راه، استاد بزرگوار، قصدم از نوشتن این کلمات فقط درد دلی بود آبی برآتش، که ای کاش کسی که خود رو در راه گذاشته رو حرفی زده باشم با او. کلامی بگویید تا آرام شوم. سرگردانم و غرق.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس به جای این‌که خود را با خود ادامه دهد، بهتر است خود را بی‌نام و نشان با انسان‌های بزرگ ادامه دهد تا با ادامه‌ی آن‌ها و در وسعتی که آن‌ها در عالَم حاضرند، ادامه‌ی خود را احساس کند. این تنهایی و بی‌نام و نشان‌بودن، انزوا نیست، نوعی وطنِ جاودانه‌ای است که اصحاب امام حسین «علیه‌السلام» در کربلا و یاران امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در ایران بدان دست یافتند. موفق باشید

27987

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام‌ ببخشید شرمنده. در مورد جایگاه مسئله جنسی در زندگی مشترک صحبت یا متنی موجوده تو سایت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متن نمی‌خواهد. خود خداوند مسیر آن را در بستر طبیعی‌اش معلوم کرده و بنا به روایت موجود در این رابطه زن و مرد نباید رعایت حیا داشته باشند. حیا مربوط به غریبه‌ها است. موفق باشید

27260

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: ۱. نگاه کلان به قرآن مثل نگاه رهبری در طرح کلی ... ، با نگاه های ریز بینانه به جزئیات آیات، هرکدام چه جایگاهی دارند؟ ۲. در مورد نحوه حضور ملائک در عالم «در قرآن»، جایی فرموده بودید آیت الله جوادی املی مباحثی در سوره ای داشتند، می خواستم سوره و آیه را بی زحمت از شما بپرسم. ۳. بنظر شما اگر شخصی با رویکرد نشر معارف بخواهد زبانی بیاموزد، در شرایط امروزی دنیا، کدام زبانها در اولویت قرار دارند؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. هر دو لازم است، ولی اولی تقدم دارد. بحث نگاه قرآن را برایتان نفرستادم؟ ۲. یادم نیست. ۳. برای نشر معارف، زبان انگلیسی، ولی برای فهمِ تفکر، زبانِ آلمانی. موفق باشید

27130
متن پرسش
سلام علیکم: بخشی از کتاب «آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شود» را مطالعه کردم و واقعا بعنوان کسی که در آموزش و پروش است و فعالیت های فرهنگی دارد، یک دغدغه ملموس و واقعا عظیم بشمار می رود. به نظرم، اصلی ترین مشکل فعالیتهای فرهنگی مان ویژه در آموزش و پرورش، این است که به دانش آموز به چشم خلیفه الله و برترین آفریده و شخصی که می تواند خود یک امت باشد و در مسیر تمدن سازی حاضر شود نگاه نمی کند. اصلا در برنامه های آموزشی ما، گویی جایی این فرد برترین آفریده الهی ویژه در این تاریخ نیست و سعی نمی شود با وجود متعالی او صحبت شود و اصلا توجه ندارند او امروز نیازمند توحید تمدن ساز و باید اندیشه و شریعت را به نحوی برای او تبیین کرد که وجودش را در آن حاضر و به عظمت ابدیتی ببیند که باید در آن حاضر شود و در این مسیر با اندیشه و شریعت توحیدی، تاریخ سازی و تمدن سازی کند و انسان امروز تمدنی باید فکر کند و نگاه کلان و همه جانبه به مباحث دارد. مباحث دین و زندگی که واقعا اسف بار است و بجای اینکه هر چه بیشتر انس با شریعت و بودن در تاریخ انقلاب اسلامی را به ارمغان بیاورد، آشنایی با یکسری مفاهیم کلی است که معلوم نیست چگونه می شود با آنها مانوس شد و حتی استدلال و برهان و معارفی هم که می خواهند ارائه دهند، نارسا است. واقعا عجیب است ما در بستر انقلابی هستیم و در تاریخی هستیم که دو رهبر و زعیم انقلابمان، می خواهند انسان این تاریخ را در بستر انقلاب که رجوع به آزادی حقیقی او و تعالی خود عالی بشرست و حضور او در شان خلیفه الله می باشد، حاضر کنند و شخص رهبر انقلاب ۳۰ جلسه در ماه رمضان ۵۳ مباحث طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن که امروز یک کتاب شده را مطرح می کنند و دقیقا نگاه تمدنی و جامعه سازانه و نظر به ظرفیت عظیم نفس انسان و مقام متعالی بشریت دارند و خودشان اصرار بر توحید تمدن ساز و انقلاب ساز دارند آنوقت امروز رسما آموزش و فرهنگی را ببینیم که رنگ و بوی آن معارف زلال و ناب در آن نیست و اصلا با وجود متعالی دانش آموز صحبت نمی شود و قصد ندارند مقابلش افقی را باز کنند که با انقلاب اسلامی متناسب این زمانه در طرح کلان توحیدی حاضر شود و رسما دیدگاه و نگاهی حداقلی و پراکنده با دیانت و سیره معصومین دارند و آنوقت توقع ما هم تربیت حججی ها و سلیمانی ها و آوینی ها و شهریاری ها از دل چنین بستری است و فکر می کنیم آموزش و پرورش محل انسان سازی در تراز انقلاب و افقی است که به آن نظر داریم و حتی این دانش آموز را آشنا نمی کنیم که او کیست و اصل او و خود اصیل و عالی او چه معنایی دارد و چگونه می تواند به آزادی بندگی بعنوان هدف بعثت انبیا برسد و این درد سنگینی است که ان شاء الله از آن با خودآگاهی و ثبات قدم امیدوارم در گام دوم، عبور کنیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همین‌طور است که می‌فرمایید. ما در آموزش و پرورش خود به دلایل مختلفی در مواردی متفاوت، زمین‌گیر هستیم. زیرا روحی که بر آن حاکم است بیشتر برای ساختن انسان‌هایی است تا کارمندِ اداراتی شوند که نهادهای شهریِ مناسب فرهنگ غربی را ادامه دهند و هر اندازه وارد اهدافی شویم که از نهادهای دولت‌شهرِ غربی فاصله داشته باشد، بیشتر امکانِ تجدید نظر نسبت به ساختار آموزش و پرورش در ما پیش می‌آید که بحث آن مفصل است. عمده آن است که آرام‌آرام روشن شود از کجا باید شروع کرد و این مربوط به هدفی است که باید مدّ نظر قرار دهیم، هدفی که در آن بنا نیست کارمندهایی بسازیم برای چنین اداراتی. موفق باشید 

26818
متن پرسش
سلام به حضرت استاد: ارادمندیم. آیا همه این مطالب مورد تأیید است؟ در مورد شهاب سنگی که ناسا در موردش می گویید و مخفی کاریهایی را هم به دنبالش انجام داده و صدایش را هم در نمی آورد. پس موضوع چیست؟ باید گفت که این شهاب سنگ نیست بلکه ستاره طارق است که به زمین دارد نزدیک می شود. در قرآن کریم سوره ای به نام طارق وجود دارد که به همین دلیل نام مقاله را از نام این سوره گرفته ایم. در این سوره به طارق قسم یاد شده و آن را ستاره ثاقب لقب داده. در تفسیر این سوره آمده است که طارق همان ستاره دنباله داری است که در آخر الزمان به زمین نزدیک می شود و با زمین برخورد می کند. منظور از طارق، رونده در شب یا کوبنده شب، که در قرآن کریم به آن قسم یاد شده ستاره درخشانی است که نور آن بسیار با نفوذ و زیبا می باشد. ثاقب به معنای فرو رونده و نفوذ کننده است. ظهور این ستاره دلیلی بر نزدیک بودن آخر الزمان است و در انتهای سوره نیز به کافران هشدار داده شده. این سوره یکی از معجزات علمی قرآن است. قرنها طول کشید تا اینکه دانشمندان دریابند اولین نشانه های حیات بر روی زمین با سقوط شهاب سنگها ظاهر شد. دانشمندان معتقدند شهاب ها که از فضا می آیند با خود آب و دی اکسید کربن، منو اکسید کربن و واحدهای آمونیاک و گازهای یونیزه را وارد جو زمین می کنند و در اثر تغییرات جوی بارندگی آغاز می گردد و زمین رویش آغاز می کند و این موضوع به وضوح در آیات ۵ تا ۷ درباره خلقت انسان و در آیات ۱۱ و ۱۲ به پیدایش حیات در روی زمین و بارش باران از آسمان و شکافته شدن زمین و رویش گیاهان اشاره می کند. در حالیکه تا چند دهه قبل دانشمندان از این راز بی اطلاع بودند. در آخرین آیه این سوره به نزدیکی عذاب کافران و بی اثر بودن کید آنان در مقابل آیات و نشانه های خداوند و مهلتی که به کافران داده شده تاکید می کند. همچنین، در خبری دیگر از کعب الأحبار، می خوانیم: نابودی بنی عبّاس هنگام آشکار شدن ستاره ای در دل آسمان و صدای شدید فروافتادن چیزی از آسمان و شکافته شدنی است. همۀ اینها در ماه رمضان خواهد بود. سرخی میان پنجم تا بیستم رمضان است و صدای شدید فروافتادن چیزی از آسمان در نیمه تا بیستم ماه می باشد و شکافته شدن از بیستم تا بیست و چهارم خواهد بود. و ستاره ای دیده می شود که مانند ماه نورافشانی می کند و سپس چونان مار در هم می پیچد تا جایی که نزدیک است دو سر آن به هم برسند. و دو لرزش در شبِ پدیدآمدنِ دو فرورفتن خواهد بود، و ستاره ای که شهابی به وسیلۀ او پرتاب می شود و از آسمان فرو می افتد؛ با آن صدایی شدید است تا آنکه در مشرق می افتد و مردم از آن دچار بلایی سخت می شوند. (الفتن، ج ۱، ص۲۳۰، جزء ۳، ح ۶۴۳، مکتبة التوحید، قاهره، چاپ اوّل، ۱۴۱۲ هـ. ق. ) این صیحه همراه با سقوط قسمتی از این ستاره دنباله دار در مشرق زمین می باشد. زمان سقوط قسمتی از این ستاره در وقت طلوع آفتاب در روز جمعه نیمه ماه مبارک رمضان است بطوریکه خواب را بیدار و بیدار را به ترس و وحشت می افکند و زنان را از سراپرده بیرون می آورد و صدای آن به حدی بلند و شدید است که همه مردم آن را می شنوند. در سقوط بخشی از این ستاره، عده زیادی کشته می شوند و عده زیادی کر و گنگ و کور می گردند. در روایت وارده از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، از ایشان سئوال می شود که در آن زمان ما را به چه امر می فرمایید؟ و حضرت پاسخ می دهند صدقه بدهید و بر شماست نماز و تسبیح و تکبیر و قرائت قرآن در آن هنگام. سپس سوال می شود چه علامتی برای آن است که ( صیحه) وقت دیگری از سال نباشد؟ و حضرت می فرمایند اگر نیمه ماه مبارک رمضان گذشت و این اتفاق نیفتاد در آن سال ایمن می باشید. به تاریخی اعلام شده نگاه کنید اردیبهشت ۹۹ نیمه ماه رمضان روز جمعه
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با این‌همه افقِ توحیدی خود را دائماً مدّ نظر داشته باشید که حضرت حق مدبّر عالم‌اند و ما با شکل‌دادنِ نسبت خود با پروردگار عالم، از طریق رعایت شریعت الهی در امنیت خواهیم بود. موفق باشید   

26730

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عرضم به خدمتتان ايکاش جلسه اي با آقاي نصيري مي گذاشتيد و نظر ايشان را نسبت به فلسفه و عرفان تغيير مي داديد. ايشان در حرفهايشان بنظر مي آيد دنبال حقيقت است فقط صاحبدلي بايد ايشان را صميمانه و بدون اضطراب به حقيقت رهنمون سازند. نوري در ايشان مي بينم که گويا آن روز را مي يينم که ايشان در راه فلسفه و عرفان پا گذاشته اند. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند به ایشان کمک کند. در مباحثه با جناب حاج آقا واسطی بعضا انصاف را رعایت نمی‌کردند. موفق باشید

26439
متن پرسش
سلام علیکم: در کتاب سلوک ذیل شخصیت امام خمینی (ره) در بحث کانت و شکاکیت جدید غرب پس از نقد کانت ویژه این مطلبش که می گوید ما در قلمرو پديدارها فقط می توانيم بدانيم در ذهن ما چه مي گذرد ولي نمي توانيم بدانيم در واقعيت چه هست از تاثیر این نوع افکار از جهان و تفکرات دکارتی اشاره داشتید و فرمودید عملاً در دنيایی که دکارت ساخته تقابل با انقلاب اسلامی حتمی خواهد بود. علت این نظرتان چیست و چرا تفکر دکارتی و کانتی با حکمت انقلاب اسلامی و تفکر شخص امام چنین تضادی و مقابله دارد؟ امروز آیا واقعاً جبهه مخالف و معاند انقلاب ویژه در عالم غربی، امروز همچنان تحت تاثیر تفکرات دکارت است یا خیر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عقل بشر مدرن، عقل دکارت و کانت است که از رسیدن به حقیقت در موضوعات، مأیوس است لذا به آن‌چه به نظرش می‌رسد قانع شده و این یک نحوه قرارگرفتن در گردونه‌ی توهم است. در صورتی که ذات انقلاب اسلامی آمده است تا به کمک ره‌اوردِ وحی بر حقیقت تأکید کند. موفق باشید

26272

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام آقای طاهر زاده وقتتون بخیر: ما خانواده مذهبی هستیم و پسر دومم طلبه هست. پسر بزرگم قبلا مرتب نماز می خواند و روزه می گرفت ولی یه یک ماهی است که نمازش را نمی خواند و به دین اسلام اعتقادی ندارد. و می گوید دین را برایم اثبات کنید. میگه قرآن تحریف شده یا اینکه شق القمر اصلا اتفاق نیفتاده و فقط یه داستان است. میگه حضرت محمد فقط دنبال عیش و نوش خودش بوده. میگه در کتاب کافی نوشته حضرت محمد (ص) و حضرت علی (ع) در یه روز هفتصد نفر رو سر بریدند. و خیلی چیزهای دیگه. خواهش می کنم راهنمایی کنید. چکار کنیم که به دینش برگرده.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: راه اثبات حقّانیت قرآن، تدبّر در قرآن است تا معلوم شود این سخنان، سخنان خالق هستی است و خود خداوند حافظ آن است. ثانیاً: در مورد موضوع اخیر، این از دروغ‌های یهودیان است برای مظلوم‌نمایی. کتاب آقای مصطفی صادقی تحت عنوان «پیامبر» جریان آن دروغ را بررسی و روشن کرده‌اند. موفق باشید

25470

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: در اینترنت از قول آیت الله جوادی آملی نقل شده که در فوت آقای هاشمی فرموده اند: سلام بر تو روزی که به دنیا آمدی روزی که از دنیا می روی و روزی که رزنده می شوی. البته این ترجمه آن آیات است. نظرتان در این رابطه چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اشاراتی که مقام معظم رهبری در گله‌مندی از آقای هاشمی نشان دادند، به نظرم کمی در سخنان استاد افراط شده است. موفق باشید

نمایش چاپی