باسمه تعالی: سلام علیکم: بیباکی وقتی مطابق شرع باشد و عقل، انتهای آن را درست بررسی کرده باشد شجاعت محسوب میشود. ولی وقتی برای خودنمایی باشد و به انتهای آن فکر نشود، «جُربزه» نامیده میشود و یک عملِ غیر عقلانی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در هرحال خداوند به ما عقل و شرع داده تا مطابق آن دو نور الهی انتخابهای خود را شکل دهیم و استخاره در مرحلهی بعد است. به همین جهت علمای بزرگ چندان در امور خود استخاره نمیکردند 2- عنایت داشته باشید که عقل و قلب هر دو در ساحت انسانیت شما حضور دارند و در همین رابطه عقل، متوجهی حقایق میشود و قلب، با رفعِ حجاب با آن حقایق مأنوس میگردد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم اگر از طریق معرفت نفس جلو بروید هم دانشآموزان جذب میشوند و هم خودشان بهراحتی جوابِ شبهات خود را خواهند داشت. کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و شرح صوتی آن بر روی سایت هست. از جمله کتاب «آشتی با خدا» و «چه نیاز به نبیّ» و «جوان و انتخاب بزرگ» میتواند کمککار باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جنابعالی به نکتهی بسیار مهمی اشاره کردهاید و این مشکلی است که بیش از آنکه فردی باشد، ریشهی تاریخی دارد و بدین لحاظ چون معارف الهی در جایِ خود قرار نمیگیرند، تأثیر لازم را نیز نخواهند داشت. زیرا «تفکر» در جامعه حاکم نیست و عموماً افراد در فضای خصومتهای ژورنالیستی بهسر میبرند. به همین جهت از سالها قبل بنده به این نتیجه رسیدم که اگر «تفکر» به جامعه برنگردد و انسانیت انسانها مدّ نظر قرار نگیرد، ما از دیانت خود بهرهی کافی نمیبریم، به همان معنایی که قرآن در ابتدایِ سورهی بقره می فرماید: «این کتاب برای متقین، کتاب هدایت است». یعنی آنهایی که بنا دارند از کدورتها و تنگنظریها آزاد شوند. کانونهای دینی ما بهجای آنکه انسانیتِ دیگر انسانها را درک کنند؛ غیرِ خود را با نگاه غیرِ حق میبینند و این تا آنجایی ریشه دارد که ما در تاریخ گذشته، اهل سنت را غیرِ خود میدانستیم و همین روحیه، از آن به بعد به نحوه دیگری وارد جامعهی خودی یعنی شیعه شد، و هنوز با اینکه بنا است در بلوغِ آزادشدن از غیرِ خودیدیدنِ اهل تسنن رسیده باشیم، روحیهی تحقیر دیگران در ما باقی مانده است. میفرمایید: «آیا درکی که از ایمان و انسانیت دارید، غلط است یا صحیح؟» کاملاً صحیح است. متأسفانه ما عادت کردهایم رقیبسازی کنیم و لذا در تذکرات اخلاقی هم بهجای آنکه خود را متهم کنیم، رقیبِ ذهنی خود را متهم میکنیم که چرا رعایت اخلاقیات را نمیکند! و اینجا است که حتی درس اخلاق، نتیجهی ضدِ خود را میدهد. در کتاب «امام خمینی«رضواناللهتعالیعلیه» و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه» صفحه 351 عرض شده است: «ما هنوز گمان میکنیم با تحقق انقلاب اسلامی امری ساده به وقوع پیوسته که میتوانیم در جزیرهای به نام ایران با آن به سر ببریم و به همین جهت نیازی نمیبینیم تا نسبت خود را با اطرافیانی که در یک گروه قرار داریم و با دیگر جریانها باز تعریف کنیم. در این صورت باید بپذیریم ما با خیالات خود در این واقعهی عظیم یعنی انقلاب اسلامی وارد شدهایم. و هرگز نباید برای خود امید پیروزی داشته باشیم زیرا نه خود را مجهز به سعه صدری کردهایم که در آینده سخت به آن نیازمندیم و نه تلاش میکنیم جامعه را از دو قطبی بودن بین جناحهایی که به اهداف انقلاب معتقدند، خارج کنیم؛ همچنان اسیر جناحبندیهای گذشته هستیم، زیرا معنای حضور در آیندهای را که در میان سایر ملتها برای ما رقم خورده است متوجه نمیباشیم.» تا وسعت خود را و افراد جامعه را در این تاریخ وارد نکنیم، هنوز در تنگیِ فردانیت خود با افراد برخورد میکنیم. پیشنهاد بنده آن است که سعی کنیم حیطهی انسانها تغییر کند. وقتی افراد خود را به وسعت حضور در تمدن اسلامی احساس کردند، معنای خود را آنچنان تغییر میدهند که دیگر نهتنها به کسی بدی نخواهند کرد، از بدیِ دیگران نیز خواهند گذشت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است ابتدا از جزوات «فلسفهی غرب» که بر روی سایت است شروع بفرمایید و سپس صوت جلسات آقای دکتر مهدی بنائی را از سایت «روزگار نو» بگیرید و در آخر، به کتابهای «تاریخ فلسفه» کاپلستون رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: دلِ زلال این مرد الهی از هزارهزار کتاب معرفت النفس زلالتر بود. خداوند ما را از چنین عالِمانِ باللّهی هرگز جدا نکند. بر سر مزار مبارک ایشان و زیر سایهی ایشان به خداوند توسل جویید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم:
اصل ارتقایی خواندن از آن جهت که به معنای خواندن دروس در زمان کمتر از زمان در نظر گرفته شده است، بدون شک دو آفت را به دنبال دارد؛ یکی عدم تعمّق و دیگری تبدیل نشدن به حالت ملکه. حتی اگر عدم تعمّق را به شکلی جبران کنید، گرفتار مشکل دوم خواهید ماند. بنابر این در مورد ارتقایی خواندن باید به سه نکته توجه کرد:
اولا: در ارتقایی خواندن نهایت خسّت را به خرج داده و اصل را بر این قرار دهید که کتاب را نه به صورت ارتقایی بلکه در زمانی که برایش برنامه ریزی شده و در کلاس همراه با مطالعه و مباحثه و در صورت نیاز همراه با تقریر نویسی بخوانید و تا ضرورت ایجاب نکرده است، به سمت ارتقائی خواندن نروید.
ثانیا: کتبی که قصد ارتقایی خواندن آن ها را دارید حتما با مشورت اهل فن انتخاب شود و به توانمندی هایی که در آینده ی حیات حوزوی تان مورد نیاز است لطمه وارد نکند. مثلا کتاب هایی که به نظر اساتید جنبه ی رجوعی داشته و یا تکرار مکررات است برای ارتقایی خواندن انتخاب گردند. البته باید توجه داشت که مثلا برخی کتب فقهی به صرف این که فروع زیادی مطرح کرده کنار گذاشته نشود بکله سعی کنید در همان فروع، مبانی استنباط و تطبیق آن ها را بیاموزید و پس از یادگیریِ آن مبانی و روش، در صورت تکرار بیش از نیازِ آن موارد، آن گاه به عنوان مواد ارتقایی انتخاب گردند.
ثالثا: این چنین نباشد که به خواندن تلخیصی از کتاب بسنده گردد بلکه کتابی که برای ارتقایی خواندن انتخاب کرده اید، با استاد و یا فایل صوتی ولی به صورت سریع خوانده شود و در کنار آن، از مطالعه و مباحثه غفلت نگردد؛ چرا که ارتقایی خواندن به معنای بد خواندن نیست بلکه به این معنی است که پس از مشورت به این نتیجه رسیده اید که در یادگیریِ کتاب مد نظر، سرعت بیشتری به خرج دهید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: سری هم به کتاب «بصیرت و انتظار فرج» بزنید خوب است. کمک میکند تا جایگاه روایات بهتر معلوم شود. ولی در هر حال این نوع کتابهای روایی خزینهی بسیار ارزشمندی هستند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات ارزشمندی را در آن فصّ مطرح کردهاند و ظاهراً از الهامات قلبی ایشان میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «مفردات راغب» در مورد لغات قرآن یک کتاب اساسی است و ترجمهی آن تحت عنوان «قاموس قرآن» نیز چاپ شده است. و آقای فیاضبخش در این موارد شخصیت قابل اعتمادی هستند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه درک کاملی از عرفان و حکمت متعالیه ندارند. مطالب را خیلی سطحی و گذرا فهمیدهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خواب سرّ اللّه است ولی آن غیر از اضغاث و احلام است با اینهمه، خواب حجت نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این کتابها سرمایههای مهم فکری ما جهت اثبات حقانیت دین است. عمدتاً باید اصول و مبانی آنها را شناخت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در تمام این موارد شیطان در صحنه بوده است و سراسر کار ایشان شیطانی بوده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- چرا که نه! 2- آری! هرکس را که دوست داشته باشیم با آن محشور میشویم ولی اگر دنیا را دوست داشته باشیم؛ دنیا در قیامت به صورت آتش است و با آتش محشور میشویم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم. شاید موضوع را بتوان به تقدیر الهی نسبت داد از آن جهت که تقدیر الهی در نسبت با شخصیت انسان سرنوشت انسان را مقدّر میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه بهخوبی متوجهی ضعفهای خود شدهاید و اینرا لطف خدا بدانید و خیلی خوب ضعفهای خود را کند و کاو نمودهاید و میدانید که راهِ عبور از این ضعفها؛ حسن ظنّ به خلق و خالق است و هر اندازه بیشتر رعایت خطورات قلبی را بکنید، بیشتر رقّت قلب پیدا مینمایید. کاری که عرفا در این مسیر انجام دادهاند. به نظر میرسد با نظر به این ضعفها بتوانید به ازدواج اقدام کنید و در متن ازدواج، ایثار و تواضع و احترام به بقیه از جمله به همسرتان را به میدان آورید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تنظیمی است بسیار عالی در موضوع رزق. حقیقتاً هر اندازه انسان به رعایت این نکات توفیق بیابد، به همان اندازه رزقی پاک و با برکت نصیب او خواهد شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت شخصی جواب داده شده است. آیا ما مسئولیتی بیش از این داریم؟!!! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: امید است کاربران محترم نیز بتوانند از آن کانال استفاده کنند. ولی در هرحال مسئولیت محتوی آن کانال به عهدهی خود آن عزیزان است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: میگوید شریعت قبض و بسط دارد ولی نه بر اساس تعمق عالمانِ دین در مبانیِ اصیل قرآن و سنت، بلکه با مطابقت شریعت با علمِ جدید آنهم علمی که نهتنها بر مینای حس و تجربه شکل گرفته، بلکه در بسیاری موارد مبتنی بر حدس علمای تجربی است و به یک معنا میخواهد بگوید دین ذیلِ علم تجربی و آنهم با نگاه غرب به آن قرار گیرد که در عمل دینی برای بشر باقی نمیماند و غرب بر همهچیز سیطره مییابد. که البته بعداً از این هم عدول کرد و اعلام نمود، «اساساً نبوتی وجود ندارد، آنچه پیامبر گفته است آنهایی است که به فکرش رسیده ولی پنداشته است پیامبر است». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هم در کتاب «جایگاه رزق در هستی» و هم در کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» عرایضی شده است. در ضمن سؤال شمارهی 14912 نکات ارزشمندی را، سؤالکننده تنظیم کردهاند، خوب است که به آن سؤال نیز رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فراموش نکنید راه رجوع ما به خدا فقط از طریق نبوتِ نبیّ است و نبوت یعنی بشارت به سعادت در مسیر شریعت و توجهدادن به خطرات دوری از دستورات شرع. لذا به رسول خود میفرماید: «قُلْ لا أَمْلِكُ لِنَفْسي نَفْعاً وَ لا ضَرًّا إِلاَّ ما شاءَ اللَّهُ وَ لَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَ ما مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلاَّ نَذيرٌ وَ بَشيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ» (اعراف/188) «ای پیامبر! به بشریت اعلام کن که من هیچچیزی از خود که موجب نفع و ضرر من باشد ندارم، مگر آنکه خدا بخواهد و اگر به عالم غیب آگاه بودم چیزهایی از این دنیا بیش از آنچه دارم نصیب خود میکردم و در آن صورت سختیهایی که به من میرسید، نمیرسید؛ من هیچچیزی نیستم مگر نذیر و بشیری برای مؤمنین.» ملاحظه فرمایید چگونه خداوند به پیامبرش تأکید میفرماید که نبوت تنها حذردادن از خطرات و بشارتدادن به سعادتها است. بدین معنا که پیامبران وارد تاریخ شدهاند تا روشن کنند ادامهی وضع موجود، بشر را دچار بیثمری و پوچی میکند. و از طرف دیگر افقی را در مقابل بشر گشودند که اگر مطابق شریعت الهی عمل کند نهتنها از بنبست موجود نجات مییابند؛ بلکه در حیاتی بس متعالیتر از زندگیِ سراسر پر از بحران قرار میگیرد. و از آنجایی که زندگی یعنی قرارگرفتن در زیر سایهی احکام شریعت؛ ما نمیتوانیم مقیّد به تمام احکام شریعت نباشیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: دعای صباح با مضامین فوقالعادهای که دارد ابداً محال است که از غیر معصوم صادر شده باشد. عوارض آن این است که میخواهد ما را از دنیا بِکَند. «طوبی» به چنین لطفی! در این فراز از خدا تقاضا میکنیم بداخلاقیهای ما را با مقیّدشدن به قناعت، از ما جدا فرماید- زیرا هر انداره که انسان قانع باشد واز کسی انتظار نداشته باشد کمتر بد خلقی دارد- و در ادامه اظهار می داری،این نفس من تماماً در اختیار خواسته و مشیت و ارادهی خدا قرار گیرد تا هر طور او میخواهد برای من اراده کند که این زیباترین نحوهی حضور در این عالم است و چه زیباست که انسان صبح خود را با چنین فرازهایی آباد و آبادان و نورانی کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: زبانِ عبوردادنِ نسلي را که کمّيتگراست ما در دفاع مقدس آموختيم، ما در دفاع مقدس متوجه شديم استعدادي داريم که مکر ليل و نهار دنياي مدرن نميگذارد آن را ببينيم. ولي چون شرايطِ بروز آن استعداد در دفاع مقدس پيش آمد، آن را ديديم و استفاده کرديم و با نگاه به آينهي دفاع مقدس بنده به راحتي ميتوانم بگويم ما در تاريخي قرار داريم که بالاتر از منافع مادي با مردم ميتوان سخن گفت و جواب مناسب شنيد. مردمي که حاضرند با نگاه به حضرت امام«رضواناللهتعاليعليه» و اشاراتي که آن مرد بزرگ داشت، جانشان را بدهند معلوم است که آمادهي شنيدن چيزهايي هستند که ماوراء منافع مادي آنها است. ما با اين انقلاب اين را تجربه کردهايم و به خوبي هم جواب داد. فراموش نفرمائيد که مردم در حال حاضر در گرفتاري دورهي فَتْرت هستند، يعني نه از عهد گذشتهي خود که آلوده به غربزدگي است درست بُريدهاند، و نه بر عهد خود با خداوند که حضرت امام متذکر آن عهد است درست وارد شدهاند. انسانها يک وجه ميمني دارند و يک وجه مَشْئَمي، که بشر غربزده در تقلاّي غلبهدادن وجه مَشْئَمهي خود است. خوبي اين دوره آن است که وجه يميني بشرِ امروز هم قابل ديدن شده و ميتوانيد آن وَجه را مورد خطاب قرار بدهيد. با نظر به حضرت امام خميني«رضواناللهتعاليعليه» ميتوانيم متذکر وَجه يميني انسانها باشيم و از اين طريق معناي زندگي در فضاي اقتصاد مقاوتي را به او متذکر شويم و جواب بگيريم. بنده به شما عرض کنم چه بخواهيد و چه نخواهيد بحمدالله در اين تحريمها کارد به استخوانتان ميرسد و در متن اين تحريمها يک نحوه حياتي که دوست و دشمن پيشبيني نميکردند ظهور ميکند، همان نوع حياتي که در رابطه با مقابله با دشمن در دفاع مقدس ظهور کرد و امثال دکتر چمرانها از همان ابتدا فهميدند که اين انقلاب استعداد آن را دارد که در مقابله با دشمن به آنچنان حياتي برسد که شما در دفاع مقدس ملاحظه کرديد و لذا نهتنها عقب ننشستند بلکه با اميدواري تمام جهت تولّدِ حياتي که با دفاع مقدس ظهور کرد کار را جلو بردند. بني صدر هرگز فکر نميکرد اين انقلاب چنين استعدادهايي را دارد.
در کتاب سلوک سعي شده متذکر استعدادهايي شويم که با ظهور امام خميني«رضواناللهتعاليعليه» در اين تاريخ نهفته است و در همين رابطه است که ملاحظه ميکنيد هر اندازه دنيا با تحريمهاي اقتصادي ميخواهد کمّيتها را براي ما برجسته کند شما گوشتان بدهکار آنها نيست. زيرا مردم ما چيز ديگري را ميبينند که دشمن از ديدن آن ناتوان است. مردم ما با حضورشان در اين تاريخ متوجه افقي هستند که ديگر کمّيتگرائي در آن جايي ندارد و کمّيت مغلوب معنويت ميشود. مجلهي «سورهي انديشه» در شمارهي 78 و 79 بحث «کار» و جايگاه آن را در فرهنگهاي مختلف به ميان آورده که آيا کار، عملي است که سود و ثروت به ما ميدهد يا زندگي و هويت؟ مجله را با جملهي شهيد آويني شروع کرده که ميگويد: «وقتي پول تنها انگيزهاي باشد که انسان را به «کار» وا ميدارد، ديگر کار معناي حقيقي خويش را از دست ميدهد و به شرِّ واجبي تبديل ميشود که بايد بيشتر و سريعتر از آن خلاصي يافت». يعني يکي از چيزهايي که شما اتفاقاً بايد از آن عبور کنيد کاري است که عين بهدستآوردن ثروت است. بنا نيست کار تنها براي بهدستآوردن ثروت باشد. کار در سنت بشر به خودي خود فرهنگ و ادب و سلوک خاصي دارد که مدرنيته آن را به حاشيه برده و ملاحظه ميکنيد که با انقلاب اسلامي دارد آن ادب و فرهنگ به تاريخ ما برميگردد. نمونهاش همين عزيزاني که در حال فعاليتهاي فرهنگي در ذيل انقلاب هستند. اگر توانستيم اين را درست نشان دهيم ملاحظه خواهيد کرد چگونه اين ثروت و زندگي مطابق دنياي مدرن از چشم مردم ما ميافتد. از خود پرسيدهايد اين مردمي که اينگونه براي امام حسين (ع) کار ميکنند به دنبال ثروتاند يا به دنبال هويت؟ مدرنيته فضايي ايجاد کرده که به قول آقاي ميرشکاک: «همگان کار ميکنند تا نان بخورند و هزينههاي زندگي مدرن را تأمين کنند و زندگي مدرن روز به روز نيازهاي تازهتري پديد ميآورد».[1] زيرا از کار خود به دنبال هويتي که روحشان را راضي کند نيستند. لذا کار آنها بيکاري است مثل فوتباليستها که ثروت هنگفتي از طريق فوتبال بهدست ميآورند ولي کار آنها عين بيکاري است و به همين جهت همهي کارهايشان بيسرانجام است و انقلاب اسلامي متذکر اين اشکال است و بشر امروز آماده شنيدن و نيوشيدن چنين تذکري است که چگونه به هويتِ از دسترفتهي خود برگردد و ديگر يک شيئي نباشد که يا بايد مصرف کند و يا مصرف شود. انقلاب اسلامي از اين طريق راه عبور از غلبهي کمّيت است و روحانيت اصيل در انقلاب اسلامي جرياني است که کارش برايش ثروت نميآورد. شغلش برايش يک کار است بدون اين که هويتش را در ثروتمندي جستجو کند. شما اگر متذکر همين امر بشويد که «کارِ افراد در فضاي فرهنگ مدرنيته براي توليد نيست بلکه براي مصرف است و وقتي کار براي مصرف شد و انسانها خواستند هويت خود را از طريق مصرف کسب کنند کار و زندگي از هم جدا ميشود و زندگي، ديگر کار نيست بلکه مصرف است و کار در خدمت مصرف قرار ميگيرد و نه براي زندگي و نه براي هويت بخشيدن به خود.» بهراحتي ميتوان مردم را متوجه اشکالات کمّيتگرايي کرد و دلاّلي و واسطهگري را از چشم مردم انداخت و اين تولد جديدي خواهد شد در راستاي بازگشت به هويت از دسترفته که در آن که شرف بر ثروت مقدم ميشود و مردم ريشهي خود را در کار و اقتصاد مقاومتي جستجو ميکنند و ميفهمند اصولاً کار، از بنياديترين منابعي است که هرکس براي تغذيه روح خود به آن نياز دارد و شما اين سؤال را به عنوان يک آسيب اجتماعي مطرح ميکنيد که چرا پولدرآوردن از خودِ کار مهمتر شده است؟
موفق باشید
[1] - مجله سوره انديشه شماره 80-81