بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
29498

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: نظر جنابعالی در مورد این نظریه آقای حیدری چیست؟ ❇️ پرسش و پاسخ موضوع: حجاب زنان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم جناب آیت الله علیدوست نقد عالمانه‌ای به بعضی از نظرات ایشان داشتند. خوب است که به کانال پیام‌رسان ایشان به آدرس زیر رجوع فرمایید. موفق باشید

@alidost_fiqh

28168

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام. استاد خبر زیر را دیدم، تعجب کردم، من تابحال فکر میکردم حکومت دستش به خون معترضین آبان آلوده نشده، تا این متن را خوندم، خب ما اگر که خودمون معترضین را بکشیم چطور به آمریکا بگیم مردم معترضشو نوشت ذوالنور: ۲۳۰ نفر در حوادث آبان‌ماه ۹۸ کشته شدند
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً نسبت به اصل خبر عنایت داشته‌اید که این کشته‌ها، کشته‌هایی نیست که توسط نیروهای نظامی وانتظامی انجام شده باشد، موفق باشید

27682
متن پرسش
سلام علیکم: استاد، تلاشم بر این بوده اگر کسی از دوستان و نزدیکان با ولایت و انقلاب مخالفت دارد و یا چندان اعتقادی ندارد و پر از شبهه هست، با رحمت و مهربانی و حجت و دلیل واضح صحبت کنم و صبر به خرج دهم. اما گاهی هر چقدر صبر می‌کنم و دلیل میاورم باز هم حرف خودشان را می‌زنند و دوباره همان شیوه تحلیل را پیش می‌برند و حتی گاهی ناراحت می‌شوم که این بحث فایده ندارد و دارم خودم را ناراحت و عصبانی می‌کنم و حتی باعث می‌شود از جهت جسمی هم ناراحت بشوم و با خودم می‌گویم هر میزان هم گویی با صبر صحبت کنم و دلیل بیاورم باز دوباره مطالب خود را می‌گویند و مطالب ام رو به نحوی نادیده می‌گیرند و می‌گویند وضعیت کنونی حتی با مبانی متفکران این انقلاب مثل امام و شهید بهشتی و شهید مطهری نمی‌خواند و شما دارید دفاع بیجا می‌کنید و فکر می‌کنید واقعا مردم برایشان نظام مقبول و کارآمدست و اگر در پاسخ هم با شدت و محکم و یا دافعه صحبت کنم می‌گویند شما بی منطق هستید و این منطق شماست و منطق شما شدت و دفع بقیه است و خودم هم در این حالت اذیت می‌شوم. هر چند در راه انقلاب به نظرم چشیدن این سختی ها خودش عامل رشد و ثابت قدمی بتواند باشد، ولی این هم بحث است که این حدود رحمت و خوشرویی با شدت و قاطع بودن کجاست تا هم دلایل روشن شود و هم اتمام حجت باشد و خودم هم ناراحت این چنین نشوم و متاسفانه بعضی اوقات نسبت به انقلاب و این وضعیت و دفاع و تعهدم به آن و هندسه انقلاب دلم به لرزه می افتد و خب تاثیر ناراحت شدن و احساس بی ثمری بحث با سایرین برای خودم هست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که در مباحث سوره‌ی جاثیه عرض شد انقلاب اسلامی در شرایطی نیست که از نداشتن چنین طرفدارانی به‌خصوص با روش توحیدیِ رهبر معظم انقلاب ضربه‌ای بخورد. می‌ماند که خوب است انسان از سر دلسوزی جهت کمک به افرادی که در گردونه‌ی توحیدی انقلاب اسلامی نیستند، متذکر برکات آن حضور بشود و چشم‌اندازی از آینده‌ی قدسی را در مقابل آن‌ها به روشی حکیمانه بگشاید و هرگز کار، به جدال نکشد به این معنا که یا باید دلایل ما را بپذیرند و یا رد کنند، لازم نیست. وظیفه‌ی ما آن است که با استحکامی حکیمانه متذکر حقیقتی شویم که نیاز هرکس در این دوران است و ردّ شویم و در بودنِ گسترده‌ی انقلابیِ خود از آنچه خدا برای ما تقدیر کرده است، بهره‌ی لازم را ببریم. نهایتش آن است که آن‌ها، آن‌قدر خود را در امور دنیایی غرق می‌کنند که مصداق این آیه می‌شوند که خداوند به پیامبر خود فرمود: «قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ» خدای را پاس بدار و آن‌ها را در فرورفتن‌شان در بازی‌های دنیایی به خودشان واگذار. موفق باشید  

27575

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز در اینکه فلاسفه شک گرای غربی در انحراف فکری و عقیدتی هستند شکی نیست و در اینکه مسیری که در تفکر خود طی کرده اند به این انحراف منجر شده در این‌هم شکی نیست، و اینکه حق و حقیقت و واقعیت کاملا واضح و آشکار است و کسی که در درک ادراکات بدیهی خود دچار مشکل و شک است دچار نوعی مرض فکریست هم شکی نیست، که به قول روانشناس دچار وسواس یا هذیان است، حال می‌خواهد اسمش هیوم باشد یا کانت یا ...‌، در کل مسیر فکری که به حق و حقیقت ختم نشود دچار انحراف و بیماریست که فلسفه شک گرای غرب نمونه بارز این انحراف و بیماریست، و به هیچ وجه قابل تایید نیست، و باید به این تفکر شک گرا که در انتها به سفسطه می انجامد به عنوان بیماری نگاه کرد و در پی داروی فکری مناسب جهت درمان این بیماری فکری بود، که البته حکمای اسلامی با طرح حکت متعالیه که به حق داروی فکری این بیماریست توانستند بر این تفکر شک گرای بیمارگونه غلبه کنند، درود خدا بر ملاصدرا و حکمایی که راه او را ادامه دادند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که حکمت صدرایی راهِ گشوده‌ای در این تاریخ است، برای حضور در چنین جهان پرآشوب و تأکید حضرت امام نیز بر همین اساس است؛ شکی نیست. ولی امثال شهید مطهری در برخورد با فیلسوفان غربی این‌طور که شما برخورد می‌کنید، برخورد نکردند و به قول آقای دکتر طالب‌زاده از اساتید فلسفه‌ی دانشگاه تهران، با رجوع به فیلسوفان غربی و برگشت به فلسفه‌ی اسلامی می‌توانیم نشاط و طراوتِ از دست‌رفته‌ی فلسفه‌ی اسلامی را به آن برگردانیم. موفق باشید  

27548

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
این حدیث که می فرماید اگر زمین از حجت خدا خالی باشد زمین اهلش را می بلعد. اولا چرا خداوند نظام عالم را اینگونه آفریده و ثانیا در فاصله بین برخی پیامبران که پیامبری نبوده تکلیف چه بوده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به هدف خلقت که ظهور انسان کامل و تجلیّات انوار اسماء الهی است، باید آن روایت را معنا کرد. پس عالَم بدون حجت نیست، حتی اگر آن حجت غایب باشد. در دوران فترات هم باز انسان کامل در عالم حاضرند هرچند که ظاهر نباشند به همان معنایی که خلقت نوری اولیای الهی متذکر این امر هستند. موفق باشید

27149
متن پرسش
سلام علیکم: اینکه نفس مجرد انسان و من او، مجرد و لایقف هست و می تواند در تمام عوالم و در قیامت حاضر شود و این وحدت و حضور را بیابد، آیا اینجا هم بحث ظهور و حضور روح مجرد مطرح هست که حضور روح همگانی در عوالم و قیامت است ولی ظهور آن با جلوه ای خاص است یا اینکه چون در سیر بسوی عالم قدس و معناست دیگر حضور مطرح است نه ظهور؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال ظهور نفس ناطقه در اعمال و گفتار، در محدوده‌ی عالَم ماده به میان می‌آید هرچند حضورش وسیع‌تر از آن است. موفق باشید

27076
متن پرسش
با سلام استاد عزیز: ۱. در مورد آیات ۲۷ و ۲۸ سوره مبارکه شورا «ولو بسط الله الرزق لعباده لبغوا فی الارض ولکن ینزل بقدر ما یشا انه بعباده خبیر و بصیر» و «و هو الذی ینزل الغیث من بعد ما اقنطوا و ینشر رحمته و هو الولی الحمید.» دو تفسیر مطالعه کردم، اما در مورد اشاره به غیبت و ظهور امام زمان (عج) چیزی نیافتم، آیا نمی توانیم رزق را بودن امام در نظر بگیریم که بخاطر ظلم برخی انسانها از ما گرفته شد و با توجه به اینکه در انتهای آیه دوم، اسم ولی آمده نزول باران را ظهور رحمت او به اسم ولی بدانیم. ۲. استاد عزیز، آیا می توانیم اینطور بگوییم که قبل از انقلاب اسلامی، جهان شاید تبدیل به یک کفر واحد شده بود و طبق سنت الهی که اگر خداوند برخی از مردم را بوسیله برخی دیگر نابود نکند، کفر فراگیر می شود، با ظهور انقلاب اسلامی و ماهیت کلی آن که طبق فرموده بنیانگدار کبیر آن این است که حکم خداوند در کشور حکمفرما باشد، جبهه ای ایجاد شد که همچون رقیقه ای و پیشواز ظهور تام امام زمان (عج) است که دشمنان خط کلی جبهه انقلاب در اصل دشمنان امام زمان (عج) بوده اگر انقلاب را درست فهمیده باشند، که با ایجاد این جبهه ها اراده های مدافع انقلاب در مقابل دشمنان واقعی انقلاب، دو جبهه ای هستند که با شدت گرفتن جنگ بینشان، یاران و دشمنان زمان ظهور امام از این جبهه ها ساخته می شوند. ۲. استاد عزیز نطر شما در مورد این مطلب چیست؟ ۳. آیا بسته به میزان شدت اراده در جبهه دشمن، میزان اراده در جبهه حق شکل می گیرد؟ ۴. در آخر اینکه اگر ظهور امام زمان (عج) را ظهور باطنی ترین بعد هستی بدانیم که برای غلبه بر پلید ترین دشمنان تاریخ بشریت ظهور می کنند و ایجاد حکومت صالح، اگر طبق سوال ۳ بخواهم بپرسم آیا می توانیم بگوییم که بنیان جبهه یاران امام زمان (عج) با انقلاب اسلامی گذاشته شده آیا به موازات شدت گرفتن جبهه دشمنان، اراده جبهه حق قوی شده و در اوج این شدت ها باید منتظر ظهور شد؟ آیا این درست است که مبنا را در میزان شدت جبهه باطل گرفته و به موازات آن هم که جبهه حق قوی می شود؟ ۵. آیا می توانیم بگوییم در عین خودسازی که ما باید داشته باشیم، هر وقت پلیدترین بشر تاریخ ظهور کرد برای غلبه بر آن ظهور اتفاق می افتد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر بنده جا دارد که این‌طور نسبت به آیات که فرمودید فکر شود ۲. حرف خوبی است. ولی بعضی از سر جهالت با انقلاب اسلامی مخالفت می‌کنند، این‌ها را نباید دشمن بدانیم. ۳. همین‌طور است. ۴. هرچه جبهه‌ی حق با صفای بیشتر، حق را بنمایاند، مخالفانِ آن خود به خود بیشتر در باطل‌بودنِ خود فرو می‌روند و آن را ظهور می‌دهند تا در زمان حضور حضرت، حیرانی بشر چندان نسبت به جبهه‌ی حق و باطل شدید نباشد. ۵. تشخیص پلیدترین افراد، کار مشکلی است و به همین جهت نمی‌توانیم به آن بپردازیم، مگر آن وقتی که حضرت ظهور کنند و سردمدارانِ جبهه‌ی مقابله با حضرت به میدان بیایند. موفق باشید

26441

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد: آیا این عقیده درستی است. اگر جایی اشتباه است و یا ناقص است بفرمایید. با عقل فهمیدیم که خدا کمال مطلق است و فقط به خدا نیاز داریم، حال قلب نمی تواند حق را انتخاب کند و متصل شود. اولاً چون نفس اماره بر ما حکومت می‌کند و چون  غیر از دنیا و باطل را نمی شناسد به آن امر می کند. دوماً قلب توجهش به دنیا است و چیز دیگری در منظرش نیست که آن را انتخاب کند. حال ما باید با ریاضات شرعی اولاً عقل را حاکم بر خود و نفس عماره کنیم و دوماً با ریاضت و رفع حجاب حق در منظر قلب قرار می‌گیرد و می تواند آن را انتخاب و با او انس بگیرد. خدا توفيقتان دهد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. به همین جهت بر تقوا تکیه می‌شود. در این مورد خوب است به جواب سؤال شماره‌ی ۲۶۴۳۸ رجوع شود. موفق باشید

26330

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
خدمت جناب استاد سلام عرض می کنم: بنده می خواستم بدانم برای ابتدا با مفاهیم قرآنی و حدیثی چگونه شروع کنم؟ لطفا جوابم را بدهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تفاسیر قرآن جهت فهم اشارات قرآن تدوین و تعریف شده است. در حدیث هم همین‌که مدتی با کتب حدیث به‌خصوص با کتاب ارزشمند «تحف العقول» مأنوس شوید، نتایج خوبی جهت فهم روح احادیث برایتان حاصل می‌شود. موفق باشید

26163
متن پرسش
سلام و عرض ادب: فتنه ۸۸ گرچه آنچنان سنی نداشتم ولی در تحلیل نوجوانی خودم اضطرابی نداشتم و می دانستم همه چیز به نفع اسلام خواهد ماند. در ۹۶ همینطور، در آبان همینطور، در شهادت حاج قاسم با آن همه غم باز هم همینطور، ولی در این اتفاق اخیر، در مورد هواپیما و شلوغیهای دیشب تهران، که یکی از بچه های هیئت ما را هم زخمی کردند از خدا بی خبر ها، کمی استرس گرفتم استاد! نمی دانم، شاید از ضعف ایمان حقیر است. ولی: از بدِ حادثه اینجا به پناه آمده ام.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید شیطان تلاش خود را می‌کرد، یک مرتبه احساس کرد همه‌چیز از دستش رفت. معلوم است که سعی می‌کند با یارانِ قسم‌خورده‌اش از مردم انتقام بگیرد، ولی نمی‌داند مردم با بصیرتی بیشتر و عزمی به قوت عزم آن سردار شهید، هویت انقلابی و قدسی خود را بهتر ادامه می‌دهند زیرا همیشه معلوم شده است در این صحنه‌ها «إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا». مگر آن مرد الهی یعنی شهید بهشتیِ بزرگ نفرمود آمریکا از ما عصبانی باشد و از عصبانیت خود بمیر. آری! آمریکا با آن تشییع با شکوه، نه‌تنها حیرت‌زده بلکه بسیار عصبانی است و معلوم خواهد شد با این چهار نفر طرفدارانش باز شکستی بر شکست‌های خود اضافه خواهد کرد و باز انقلاب اسلامی چهره‌ای دیگر از توانایی‌های خود را به میان می‌آورد. موفق باشید 

26055
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: ضمن تسلیت خدمت شما به علت چهارمین سالگرد رحلت آیت الله محمد شجاعی رحمةالله‌علیه دلنوشته‌ یکی از عزیزان از شاگردان ایشان رو محضر شما می فرستم و امید دارم خداوند در این یاد از ما دستگیری فرماید و شما هم برای ما دعا بفرمایید استاد تا آنچه باید بشود، بشود. #دلنوشته ای در فراق استاد استاد بزرگوار سلام: چهارسال گذشت، چهار سال از یتیم شدن ما می گذرد، چهار سال درد یتیمی را، چهار سال درد بی پدری خود را در سکوت فریاد کردیم. استاد عزیز شما برای همه شاگردانتان چون پدری مهربان بودید. استاد بزرگوار چهار سال گذشت، ای ولیّ خدا چهار سال، دلتنگی، برایمان چهل سال گذشت، اما با وجود تمام دلتنگیهایم هنوز رفتنتان را باور نمی کنم، هنوز چهره زیبا و ملکوتی و صدای دلنشین و الهی شما، بر گوشم طنین انداز است. هنوز وجود نازنینتان را احساس می کنیم، شما هستید، اما دیگر چشمانم لیاقت دیدار شما را ندارد. استاد عزیز دلتنگم، دلتنگ نگاه مهربان و الهی شما، دلتنگم، آنقدر دلتنگ، که دلتنگیم، در هیچ جمله و واژه ای نمی گنجد، استاد بزرگوار، ما شما را در اوج نا باوری از دست دادیم، ما در تدارک بر آوردن نذوراتمان بودیم که آسمان بر سرمان و زمین زیر پایمان خراب شد. استاد بزرگوار ندیدنتان و به ظاهر نبودنتان بر ما سخت و گران گذشت. سخت است برای کسی که حتی تاب لحظه ای فکر کردن به این را نداشت که در دنیایی نفس بکشد، که شما استاد بزرگوار و آیت الله بهجت در آن به ظاهر نباشید، حتی فکر آن هم برایم سخت بود. اما اکنون، آه ... در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود. کاش لحظه ای، فقط لحظه ای می توانستم، چهره زیبا و ملکوتیتان را ببینم و با شما سخن بگویم. در این چهار سال چه حرفهای بسیاری که در دلم ماند که ماند، و با کسی یارای گفتن نیست، و چه بغضهای سنگین و گلو گیری که امانمان را بریده و می برد و بر قلبمان سنگینی می کند. سوختیم، آقا، سوختیم، شاید برخی ندانند که بر ما چه می گذرد، معنای سوختن را کسانی می داند که شعله های آتش را، چشیده و یا از نزدیک دیده و درک باشد. چهار سال در آتش هجران و فراق سوختیم و سوختیم و چهار سال سوختم در آتش حسرت و ندامت اینکه چرا شما را نشناختم و چرا از انفاس قدسی شما استفاده نکردم. استاد عزیز و بزرگوار من طفل نوپایی بودم، در این راه، که می خواستم راه رفتن بیاموزم، که با رفتنتان زمین خوردم، در این داغ کمرم شکست. اما بوی گل را از چه جوییم از گلاب، گر چه شما استاد عزیز و بزرگوار از میانمان پر کشیدید. البته به ظاهر، چرا که «العماء باقون مابقی الدهر». شما زنده اید، نام و یادتان همیشه زنده و باقی است. و آثار ارزشمندتان که همه برگرفته از آیات و روایات وارده از حضرات معصومین (علیهم السلام) است، (به اذن الله) راه گشای هر طالب صادق است. و این را هم می دانم، که نمی توانم رفتنتان را، بهانه کرده و از راه رفتن دست بردارم. شما حجت را بر همه ما تمام نمودید، در آثار ارزشمندتان، هر آنچه لازمه راه هست را مطابق با آیات و روایات وارده از حضرات معصومین (علیهم السلام) بیان نمودید، و دیگر عذر و بهانه ای برای هیچ یک از ما باقی نگذاشته اید، چه آنهایی که چهره زیبا و ملکوتی شما را دیده اند و می سوزند و چه آنهایی که ندیده اند و می سوزند. اما استاد عزیز و بزرگوار، با دلِ تنگم چه کنم؟ با دل بهانه گیرم چه کنم؟ به دل وعده وصال داده بودم و در سر هوای وصال داشتم، اما وقتی به اعمال ناپسند خود می نگرم، می نگرم من کجا و دیدار چون شمایی کجا؟!. باید دیدار شما را به خواب ببینم، آن هم اگر ببینم. آقا کاش در ظاهر هم بودید، کاش. سخت است، قاب عکسی به جایتان سخت است. بارالها! تو را سپاس، بخاطر همه نعمتهایت تو را سپاس، بخاطر تمام لحظه های سخت زندگیم که در کنارم بودی و مرا تنها نگذاشتی، تو را سپاس. پروردگارا! تو را سپاس، که پروردگارم تویی، ای مهربان بی همتا. بارالها برسان صاحب زمان «عج» را، برسان منجی بشریت را، برسان حضرت بقیة الله الاعظم «عجل الله تعالی فرجه الشریف» را. پروردگارا ظلم بیداد می کند، شیعیان و مسلمانان، و مظلومان و کودکان بی جرم و بی گناه کشته و یا یتیم می شوند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً خداوند آیت اللّه شجاعی را با عنایت خاصی پرورانده بود و او نیز با نگاه خاصی به حضرت معبود نظر داشت. امید است که رفقا با توجه «رازبینانه» آثار آن مردِ بزرگ را دنبال کنند، چه آثار مکتوب ایشان و چه صوت‌هایی که از ایشان باقی مانده است. موفق باشید

25452

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده و آرزوی توفیق: برخی اساتید تاریخ و یا مباحث انسان شناسی اینجانب، معتقدند در بررسی روندهای تاریخی باید بی طرف بود و رویکرد فقهی و دینی که بدنبال طرفداری از جبهه حق در طول تاریخ هست، در فلسفه تاریخ درست تدبر نکرده و گرنه مورخ باید خودش رو کاملا بیرون بکشه و مثلا در بررسی حتی پدیده ای مثل انقلاب اسلامی، در نظر گرفتن افق تمدنی را دیدگاه موافقین انقلاب میداند و سعی می کند بر اساس روشهای سایر انقلابها بر فرض حتی انقلاب های مذهبی اون رو بررسی کنند و اعتقاد دارند روح تاریخ در بیطرفی و نگاه کردن از بیرون صحنه است و به تعبیری کاملا نمی توان در تشخیص جبهه حق مطمئن بود و از آن طرفداری کرد و گفت این حادثه متمایز و مستحکم است مثل انقلاب خودمان. در مقابل ما در بینش قرآنی، سیر دیگری از تاریخ و زمان شناسی رو داریم که در این قائل بودن به اختیار افراد، روبروی نسبی بودن حقیقت ایستاده و میاد رودرویی جبهه انبیاء و اولیاء با جبهه طواغیت رو میگه و اینکه جریان هدایتگری انبیاء در راستای تذکر عهد الهی بشر با واجب الوجود و عالم قدس است. و در عین حال در حدیثی از امام سجاد (ع) داریم، افراد خنثی مقابل حق و باطل، خوک صفت هستند. آیا واقعاً روح تاریخ شناسی، با نسبیت گرایی و بی تفاوتی رقم خورده؟ در این صورت حتی ما در تحلیل حوادث سیره ائمه یا انقلاب هم باید بگیم این نظر دوستان و موافقین اونهاست و از جهت تاریخ شناسی ما کاملا نمیتونیم به اون متکی باشیم و بگیم مسیر انبیاء، تداومش انقلاب اسلامی است و زمینه ساز سعادت بشره و حقیقت راه انبیاء هم همچنین نسبی هست و نه مطلق؟ با تشکر و عذر خواهی از اینکه وقت شریفتون رو گرفتم
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در مباحثِ پدیدارشناسی که بحمداللّه امروزه به رشد خوبی رسیده است، بحث می‌شود که باید مجال داد تا پدیده، خود را با همه‌ی هویتش از جمله روحِ تاریخی‌اش بنمایاند. آیا می‌توان در نظر به انقلاب اسلامی روح دینی آن را نادیده گرفت و مدعی شد به عنوان یک استاد تاریخ پدیده را شناخته‌ایم؟ موفق باشید

25114

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز. من از سال ۹۵ پیگیر مباحث شما هستم. من با اینکه میدونم رذایلی مثل حسد خیلی بد هستن، ولی انگار اینها در وجودم نهادینه شدن. تازه ازدواج کردم و جهیزیه ام رو خیلی ساده و جنس ایرانی گرفتم و با یه مراسم کوچیک زندگیمون رو شروع کردیم. چون می خواستیم ساده زیست باشیم و در شان یه انقلابی نمیدونستیم که تجملی زندگی کنه. اما جاری من که بلافاصله بعد از ما جهیزیه گرفتن وسایل خارجی و بهتر از ما گرفتن و مراسمی مفصل. الان من میرم خونشون احساس ناراحتی و کمبودی رو دارم. دوست ندارم این حالت وجود داشته باشه چون شوهرم متوجه میشه و مطمئنا تاثیر میذاره رو زندگی. استاد من چیکار باید بکنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بر عهد خود باید ماند تا إن‌شاءاللّه حقانیت موضوع بیش از پیش گشوده شود. موفق باشید

24391
متن پرسش

سلام علیکم استاد گرامی: جناب استاد اگر خاطر شریفتون باشه سال نود و پنج در معیت شما مشرف به پیاده روی اربعین شدم و در حین سفر سفرنامه ای نوشتم که وقتی تقدیم شما کردم منت گذاشتید تقریظی بر اون نوشتید و فرمودید یا چاپش کنم و یا در فضای مجازی در معرض دید علاقمندان قرارش بدم. حقیقتش خیلی دنبال چاپش بودم منتها چون تمام هزینه اش بر عهده خودم بود توان مالی این کار را نداشتم. پارسال می خواستم قبل از اربعین در فضای مجازی نشرش بدم که به علت فوت مادرم روحیه این کار را نداشتم. اما اگه خود امام حسین قبول کنه با اجازه شما مدتیه در فضای اینستاگرتم و تلگرام با آدرس (hampayedel) همپای دل این سفرنامه را نشرش دادم. الان هم مزاحم وقت شریفتون شدم که اگه شما استاد تایید می فرمایید این پیام من در معرض دید سایر مشتاقین و عشاق حسین علیه السلام قرار بگیره شاید به این وسیله حتی یک نفر زائر به این جمعیت باشکوه و عاشق اضافه بشه. سایه لطف شما بر سر ما مستدام

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم سفرنامه‌هایی که رفقا در راستای عشق به مولایمان حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» به نگارش درآورده‌اند به یک معنا خودش نوعی زیارت به حساب می‌آید و ما را در فضای اُنس با امام می‌برد. به همین جهت خوب است که رفقا با آن سفرنامه‌ها مأنوس باشند. موفق باشید  

24188

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: ممنون به پاسخگویی شما عزیز. از خدای مهربان برای شما شهادت در رکاب امام زمان (عج) خواستارم جواب «۲۴۱۶۹» را ندادید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت شخصی در ایمیل‌تان این‌طور جواب داده شد: باسمه تعالی: سلام علیکم: شما به عنوان عبادت و کسب روزی حلال، کمی ساعت کار را افزایش دهید، إن‌شاءاللّه نتیجه می‌گیرید. موفق باشید

23608
متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید در گزارشی که از جلسه با رهبری نوشتین من متوجه منظور ایشون نشدم که فرمودن زیاد درگیر مباحث نظری نشید و به عمل بپردازید. مثلا مباحث شما زیاد درگیر مباحث نظری شدن هست؟ من در حال حاضر دانشجو هستم و مباحث شما رو هم پیگیرم. اما فعالیتی به جز مطالعه و کلاس رفتن ندارم و شدیدا این مساله برام استرس زا هست چون فکر می کنم سر وظیفم نیستم از طرفی هم نمیدونم اگر بخوام فعالیت کنم چیکار کنم و کجا برم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چنان‌چه ملاحظه کرده باشید عرایض بنده تنها نظر به داناکردنِ مخاطب ندارد، بلکه سعی می‌کند زندگی او را معنا ببخشد، حال چقدر موفق است، خدا باید کمک کند و این برعکسِ بعضی از نوشته‌هاست که در صرف دانایی مخاطب متوقف‌اند. تذکر مقام معظم رهبری آن بود که اندیشه باید معطوف به عمل باشد. که البته نمونه‌ی کامل آن خود قرآن است. موفق باشید.

20601
متن پرسش
با عرض سلام: جناب آقای طاهرزاده؛ یک سوالی داشتم. چرا اکنون که اینقدر قوه قضاییه دارای فساد و بی نظمی شده و هر روز حق مردم مستضعف دارد پایمال می شود: آیا این نشان از بی تدبیری و ناکارآمدی رئیس این قوه نیست؟ چرا انقلاب اسلامی عزیز ما که واقعا ابرقدرت ها را به چه کنم، چه کنم انداخته و عجز آن ها را می توان در سخنان اخیر ترامپ که از عصبانیت نمی دانست چه دارد می گوید دید؛ آیا شایسته است که از درون اینگونه تضعیف بشود و مردم اعتماد خود را روز به روز از دست بدهند؟ آیا این درست است که رویش صولگرایان (که مثلابه انقلاب نزدیکترند) تتلو، و ریزش آنها ناطق نوری باشد؟ سرانجام چه می شود؟ نکند انقلاب به سرانجام نرسد و حسرت و افسوس بماند و دوباره حکومتی طاغوت جایگزین گردد؛ با این همه مشکلات درونی و ادبار روز به روز و ناامیدی مردم؟ که نمونه های آن را می توان در تاریخ یافت که اول قدرتی در دست یک حکومت شیعی افتاد ولی بعد نتوانست به سرانجام برسد. سرانجام چه می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه‌ای هرجا و هراندازه در تبیین درست انقلاب و در تربیت نیروهای تراز انقلاب کوتاهی کنیم، به همان اندازه با مشکل روبه‌رو خواهیم شد. ولی در نظر داشته باشید ما مشکلات تاریخی داریم و هنوز تعدادی از قضات ما از درک تاریخیِ درستی غافل‌اند که با روح اسلام و انقلاب باید همخوانی داشته باشند. درست است که در دنیا در نظام قضایی هزاران بیرحمی وجود دارد، ولی در عین دلسوزی و نیّت خیر مسئولان، کم‌کاری‌ها را و درست‌ندیدنِ آینده را نباید ساده گرفت. موفق باشید

33122

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: در مباحث معادشناسی حدیثی را مطرح کردید از امام رضا (ع) که می فرمایند: هر کس که بگوید قیامت بعد می آید از ما نیست. اگه ممکنه منبع این حدیث رو بگید. من از این حدیث در جایی استفاده کرده ام و از من منبع خواستند

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در روايت داريم كه راوي از حضرت‌امام‌رضا (ع) مي‌پرسد: مرا از بهشت و جهنم خبر دهيد، آيا هم اكنون آن‌ها خلق شده‌اند؟ حضرت فرمودند: بلي، و رسول‌الله (ص) وقتي به معراج رفتند داخل بهشت شدند و آتش را ديدند. راوي مي‌گويد: عده‌اي از مسلمانان مي‌گويند بهشت و جهنم مقدر شده‌اند ولي خلق نشده‌اند. حضرت فرمودند: آن‌ها از ما نيستند و ما هم از آن‌ها نيستيم:

«مَنْ اَنْكَرَ خَلْقَ الْجَنَّةِ وَالنّار كَذَّبَ النَّبِيُّ (ص) وَ كَذَّبْنا وَ لا مِنْ وِلايَتِنا علي شَيْئٍ وَ يَخْلُدُ في نارِ جَهَنَّم. قال‌الله عزوجل: هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتي يُكَذِّبُ بِهَاالْمُجْرِمُونَ يَطُوفُونَ بَيْنَها وَ بَيْنَ حَميمٍ انٍ».

پس كسي كه منكر خلقت فعلي بهشت و جهنم شود، پيامبر و ما را تكذيب كرده است و از دوستان ما نيست و براي هميشه در آتش است. خداوند در آيه ۴۴ سوره الرحمن فرمود: اين است جهنمي كه گناهكاران انكار مي‌كردند و هم اكنون گناهكاران بين آن جهنم و آب‌جوشان در حال طواف‌اند.[1] موفق باشید

 

[1] - قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا(ع): يَابْنَ رَسُولِ اللَهِ! أَخْبِرْنِي‌عَنِ الْجَنَّةِ وَالنَّارِ، أَهُمَا الْيَوْمَ مَخْلُوقَتَانِ؟! فَقَالَ: نَعَمْ، وَ إِنَّ رَسُولَ اللَهِ(ص)قَدْ دَخَلَ الْجَنَّةَ، وَ رَأَي‌النَّارَ لَمَّا عُرِجَ بِهِ إلَي‌السَّمَآءِ. قَالَ: فَقُلْتُ لَهُ: فَإنَّ قَوْمًا يَقُولُونَ: إنَّهُمَا الْيَوْمَ مُقَدَّرَتَانِ غَيْرُ مَخْلُوقَتَيْنِ! فَقَالَ(ع): مَا أُولَئِكَ مِنَّا وَ لاَ نَحْنُ مِنْهُمْ. مَنْ أَنْكَرَ خَلْقَ الْجَنَّةِ وَالنَّارِ فَقَدْ كَذَّبَ النَّبِيَّ(ص)وَ كَذَّبَنَا وَ لَيْسَ مِنْ وَلاَيَتِنَا عَلَي‌شَيْءٍ وَ خُلِّدَ فِي‌نَارِ جَهَنَّمَ! قَالَ اللَهُ عَزَّوَجَلَّ: هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي‌يُكَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ * يَطُوفُونَ بَيْنَهَا وَ بَيْنَ حَمِيمٍ ءَانٍ. (توحيد صدوق، باب ما جاء في‌الرُّؤْيَه، حديث 21 ص 118).

31653

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و ادب: منظور از برهان رب که در قرآن آمده چیست؟ لطفا توضيح دهید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یعنی همان نورانیتی که حضرت یوسف «علیه السلام» در دل آن نورانیت، زشتی آن گناه را دیدند. در این مورد خوب است که به تفسیر قیّم «المیزان» رجوع فرمایید و از دقت‌های آن مرد بزرگ در رابطه با آیه فوق یعنی آیه ۲۴ سوره یوسف بهره‌مند شوید. موفق باشید

31012
متن پرسش
سلام علیکم: ارتباط غیبت کبری با رحمت واسعه الهی چیست؟ آیا غیبت کبری با رحمت واسعه الهی سازگار است؟ بر فرض مثال ساکنان اروپا و آمریکا اون دسته ای که غافل هستند و واقعا به منجی نیاز دارند و تا کنون هم منجی نیامده و خیلی از اون ها در غفلت از حقایق از دنیا رفته اند. چرا؟ این انسان های ضعیف النّفس اروپا و آمریکا که در بند طبیعت و شهوت اند ثابت کرده اند که خودشان نمی‌توانند به مقامات انسانی برسند و از طرفی می‌دانیم که شیاطین جن و انس هم بیکار نمی‌نشینند و این انسان ها به یک مرد الهی و قهرمان آسمانی نیاز دارند تا آنها را به انسانیّت الهی برساند. پس چرا با ابن توجّه غیبت تا کنون ادامه داشته؟ آیا انسان های ضعیف می‌توانند به امامشان کمکی کنند؟ اصلا خودشان به یک شخصی نیاز دارند تا کمکشان کند و آن هم امام زمان (عج) است. پس چرا انسان های جهان هنوز نجات پیدا نکرده اند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در آن است که تمام مردم دنیا به حکم هدایت الهیه به نحوی با حقیقت از طریق یک شخصیت آرمانی و الهی که انسانیت آن‌ها را متذکر شود، روبه‌رو هستند، حال چه آن شخصیت حضرت عیسی «علیه‌السلام» باشند که به آسمان رفتند و به زمین برمی‌گردند و چه آن شخصیت، حضرت مهدی «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» باشند که غایب‌اند و ظهور می‌کنند. مشکل، خودِ ما هستیم. مگر مردم ما با توجه به باور به حضرت مهدی «عجل‌الله‌تعلی‌فرجه» توانسته‌اند شایستگی خود را نشان دهند؟ آری! غیبت کبری حکایت از وقوع حضوری بس بزرگ دارد و بشری که باید ظرفیت جهانی و الهی پیدا کند که شواهد حکایت از آن دارد چنین بشری در حال تولد است. عرایضی در کتاب «انقلاب اسلامی؛ جهانی بین دو جهان» در این رابطه شده است. موفق باشید

30793
متن پرسش
سلام علیکم و رحمت الله: استاد جان طاعات قبول. در آیه ۳ سوره شریفه مائده بحث الیوم اکملت لکم مطرح شده که اهل سنت معتقدند اکمال دین به معنای اکمال بیان احکام دین است و تشیع عقیده دارد این بخش از آیه به عید غدیر و ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام اشاره دارد. در آیه ۵ همان سوره‌ آمده است: الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ ۖ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ ۖ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلَا مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ ۗ وَمَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿٥﴾ با توجه به اینکه لغت «الیوم» مجدد تکرار شده و این بار صراحتا پس از آن احکام تبیین شده و به نوعی جمع بندی است، فارغ از روایات ماثوره، سیاق آیات بیشتر دیدگاه اهل سنت را تصدیق می کند. می‌خواستم نظر حضرتعالی را جویا شوم. متشکرم از لطفتان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً در آیه ۵ سوره مائده هم بحث در تغییر شرایط تاریخی است به همان معنایی که آنچه تا دیروز حرام بوده، «الیوم» یعنی امروز حرام نیست تا متوجه شویم آیه 3 سوره مذکور نیز نظر به امری تاریخی دارد که همان ولایت امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» است. اتفاقاً مرحوم علامه امینی در کتاب «الغدیر» در این مورد از خود علمای اهل سنت نکاتی را نقل فرموده‌اند. عرایضی نیز در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که روی سایت هست، در این مورد مطرح شده است. موفق باشید

30759
متن پرسش
سلام و خسته نباشید: من سوالی خیلی ذهنم رو درگیر کرده. من کاملا با دلایل عقلی و شهودی قبول دارم که همه چیز بر اساس و قضا و قدر و امتحان الهی است. اینکه میگن سرنوشت انسان به دست خودش ساخته میشه رو هم قبول دارم منتها چیزی که فکرم رو درگیر کرده اینه که اختیار برای هر فرد زمانی معنا داره که هر فرد در صحنه امتحان خاص خود قرار بگیرد و با اختیار خود بهترین پاسخ را داشته باشد. اما چجوری ما در صحنه امتحان خود قرار می‌گیریم؟ آیا این قرار گرفتن خارج از اختیار ماست و خدا ما را به سمت مسیر امتحانی خود هدایت می کند به این صورت که اختیار ما در انتخاب اون مسیر کمترین نقش را دارد و ما اون راهی رو که خدا به ذهنمان انداخته به صورت مسمم انتخاب می‌کنیم تا در صحنه مورد نظر خداوند قرار بگیریم اما به محض اینکه در صحنه امتحان خود قرار گرفتیم اختبار ما نقش پررنگی در زمینه پاسخ دادن قرار می‌گیرد؟ مثلا من قصد دارم برم دکتر قلب اما اینکه از بین دکترهای قلب کدام دکتر برم اختیار من در این مورد نقش کمی دارد و خداوند هست که من را به سمت دکتری که بناست باهاش بهترین امتحان رو داشته باشه هدایت می‌کند. اما بیشترین نقش من در رفتن یا نرفتن به سمت دکتر است. و همچنین در انتخاب همسر من خودم را در نظام زوجیت جهان قرار می‌دهم یعنی می‌خواهم که ازدواج کنم اما اینکه در کجا و با چه همسری ازدواج کنم اختیار من کمترین نقش را دارد و خداوند ذهن من را به سمت همسر امتحانی من هدایت می‌کند و بعد نقش اختیار من در ازدواج پررنگ می‌شود به اینصورت که چگونه برخوردی داشته باشم با همسر و انجام وظایفم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو نکته‌ای که می‌فرمایید قابل فهم است. لذا به ما فرموده‌اند: «إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَ إِمَّا كَفُورًا» (انسان/۳) راهی را به صورت کلّی در مقابل ما گشوده‌اند تا هرکس در راستای جستجویِ خود و معنابخشیدن به خود، در آن راه، خود را معنا ببخشد. حال چه نسبت به آن راهِ گشوده، بهترین برخورد را نماید و شاکرِ آن نحوه حضور باشد، و یا نسبت به آن نعمت الهی، چشم‌پوشی داشته باشد و خود را در آن میدان وارد نکند. موفق باشید

30575

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد بزرگوار: بنده دانشجوی ارشد هستم. یک سالی هست که از مشهد، شاگرد مجازی شما هستم و حکمت متعالیه رو از شما یاد می گیرم. باید برای یکی از درس هام مقاله بنویسم. موضوع مقاله رو تحقیق پیرامون حکمت متعالیه و نهج البلاغه انتخاب کردم. اینکه آیا نهج البلاغه و معارف سلوکی امیرالمومنین، حکمت متعالیه رو تایید می کنه یا خیر؟ و می خوام بدونم آیا تا به حال کسی تحقیقی روی این موضوع انجام داده یا خیر؟ امکان داره چند تا منبع به بنده معرفی بفرمایید؟ از شما متشکرم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً کار شده. ولی بنده در حال حاضر حضور ذهن چندانی از آن کارها ندارم. بعضی از خطبه‌ها که شرح داده شد، مثل خطبه‌ی 1 و خطبه‌ی 183 از مبانی صدرایی استفاده شده است. موفق باشید

30488

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی: سال ها قبل زیاد غیبت می‌کردم متاسفانه، بعد کم کم، کم شد، بعد هم که مشغول بچه داری شدم و ارتباطاتم خیلی کمتر شد خیلی کمتر. چند سال اخیر به خاطر مشغله فراوان کمتر شده به فکر غیبت بیافتم و همین مساله باعث شده میلی هم به غیبت نداشته باشم، مدتی هم نیروی حال اکهارت تله رو کار می‌کردم. هر چند که به نظرم هر چه بوده کار خدا بوده نه من بی عرضه. دو سال اخیر مساله ای به شدت آزارم می دهد آنقدر که هر بار راهی را که برای سلوک در پیش می‌گیرم به شدت بهم می‌ریزد. متاسفانه احساسات و حرف های آدم ها را در مورد خودم از طریق احساساتم می شنوم و حتی وقتی به شدت در کنترل ذهن و نیروی حال پیشرفت می‌کنم باز هم آزارم می‌دهد، بهم ریخته می شوم و گاهی حس می‌کنم کسی از گوشت تنم چیزی می کند و آن شخص را هم می شناسم و می‌دانم کیست. ارتباطاتم به خاطر بچه هایم و شرایطی که دارم کم است اما همان ارتباط کم آزار دهنده می شود. تمرکزم را کم می‌کند و هر آنچه را به دست می آورم در خشم و غضبی درونی از دست می دهم و گاهی میلم را به غیبت شدیدا زیاد می کند و مرتکب این گناه می شوم و سقوط پشت سقوط ادامه می یابد و خسته از این همه درگیری درونی هیچ میلی به عبادت و هیچ رغبتی برای از سرگیری کارهایی که داشتم برای کم کردن خیال انجام می‌دادم ندارم. چه کنم؟ از تکرار این همه خطا و از ناتوانی خسته شده ام. سیر سایت را هم به همین خاطر رها می‌کنم و به شدت نامنظم و تنبل می شوم. خیال پرداز و ناراضی، چه می شود کرد؟ من کجای این کنترل خیال هستم که از جانب احساساتم اینقدر آسیب می‌بینم؟ و البته احساسات دیگران هم اینقدر رنجم می‌دهد؟ راهی هست؟ ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در افق حضور حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» با خاطرات شهدا و مزار شهدا، کار را جلو ببرید. اگر زیارت شهید محسن حججی و شهید حاج قاسم برایتان مقدور است، به آن شهدا رجوع فرمایید و خردی که با آن‌ها در این تاریخ به ظهور آمد را، در خود جستجو کنید. موفق باشید. 

30199
متن پرسش
سلام علیکم: با اینکه احترام فوق العاده ای برای شما قائلم و همیشه شرکت در جلسات و مطالعه کتابهای شما را به عزیزترین نزدیکانم سفارش کرده ام هیچ گاه نتوانسته ام از مباحث مطرح شده شما استفاده کنم چرا که احساس می کنم برایم سنگین و صغیل است و قبل از اینکه از آن بهره ای بجویم خسته و وامانده کتاب یا جلسه را رها کرده و... خیلی حسرت میخورم هم سن و سالانی یا حتی جوانهای کم سن تر از من از راههای دور و نزدیک از مباحث شما بهره می بردند و من هیچ. لطفا راهنمایی فرمایید خیلی غبطه می خورم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا نیست از عرایض بنده چیزی بیاموزید و شاگرد این‌جانب باشید. بنا بر آن است که با ارتباط با مباحث، هرکس به خود آید و با عزمی که مربوط به خودشان است، راهِ حقی را که می‌شناسند با جدّیت دنبال کنند. موفق باشید

نمایش چاپی