بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
14483
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد عزیز: جدیدا حرفهای در مورد آیت الله نمر می زنند که ایشان در برخی از اظهار نظرهای خود درباره بشار اسد گفته که ایشان ظالم است و هرکه از بشار اسد دفاع کند او هم ظالم است. نظرتان در مورد این حرف چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً این سخنان را در ابتدای امر فرموده‌اند ولی بعد که مشخص شد جریان سوریه، جریان مقابله با بشار اسد نیست، بلکه جریان از بین‌بردنِ یکی از جبهه‌های مقاومت است؛ موضع ایشان تغییر کرده. موفق باشید

14482
متن پرسش
سلام: جناب آقای مصباح یزدی در نگاه مقام معظم رهبری شهید مطهری زمان هستند. آقا از چه جهت این را فرموده اند؟ از جهت اینکه شیوه تفکر ایشان روشن فکرانه است مانند آن شهید؟ یا ابعاد دیگری هم دارد؟ 2- کتب ایشان به عنوان یک متفکر عمیق کمک کار است در مسایل عقیدتی؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر صورت جناب آیت‌الله مصباح هم در امور دینی تعمّق دارند و هم در موضوعات اجتماعی در راستای اهداف انقلاب اسلامی مثل مرحوم شهید مطهری حساسیت‌های لازم را دارند. موفق باشید

14481
متن پرسش
با سلام و احترام: ببخشید استاد زن چقدر باید نسبت به رزق حلال همسرش حساسیت نشون بده؟ مرزش کجاست؟ آیا اینکه همسر بگه من خمسم رو دادم و توی کاسبی هم حق کسی رو نمی خورم و کسی علیه ایشون شهادت بده که دیده تقلب میکنه تو کاسبی وظیفه زن هست که کنجکاوی کنه تو این موضوع؟ لطفا راهنمایی بفرمایید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نباید در این مورد شما حساس باشید. کاری به گفته‌ی بقیه نداشته‌باشید اکثرا برداشت‌های خودشان را می‌گویند؛ ممکن است آن فرد کاسب برای خود توجیهاتی داشته‌باشد. موفق باشید

14480
متن پرسش
سلام: 1. جلسه دوشنبه که دعای مکارم بود تمام شده است؟ تا آخر شرح فرمودید دعای مکارم را؟ 2. استاد این قسمت کمی برایم گنگ بود اگر می شود توضیح می دهید؟ ممنون: «مخاطبِ حافظ ساقی است و سخن را با او آغاز می‌کند زیرا اوست که «میّ» می‌دهد و مست می‌کند ولی نه «میّ انگوری» که نتواند مشکلات عالم را حل کند بلکه میّ‌ای که ساقی همچنان ادامه دهد و آن را بگرداند تا منقطع نشود، مثل حرکت دوری که بر عکس حرکت افقی و مستقیم که پایان‌ناپذیر است.» منظور از می و ساقی مستی چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ بلی 2ـ در مسیر محبت، مبشّرِ رجوع به حق را «ساقی» گویند و شعفی که در مسیر محبت به حق ارائه می‌گردد «میّ» نامیده می‌شود. حضرت امام در این رابطه می‌فرمایند:

14479
متن پرسش
سلام: استاد بنده عذر خواهی می کنم از خدمتتان. از این پس حتما در سوالها چرخی می زنم اگر جوابی نیافتم سوالم را خواهم پرسید از محضرتان. 1. اقای حمید رضا طالبیان که از انتشارات شما دو کتاب نوشته اند کیستند؟ کتاب معرفت نفسشان چگونه است؟ 2. کتاب عرفان که نوشته اند چگونه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب آقای طالبیان از طلبه‌های قدیم و از دوستانی‌اند که در مباحث معرفت النفسی و عرفان زحمت کشیده‌اند و آثارشان مفید خواهد بود. موفق باشید

14477
متن پرسش
چقدر این متن قشنگہ . . . «ﺧﺪﺍ» ﻓﺮﻗﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺗﻮ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﺨﻮﺍﻧﯽ ﯾﺎ ﻧﻪ، ﻓﺮﻗﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺭﻭﺯﻩ ﺑﮕﯿﺮﯼ ﯾﺎ ﻧﻪ، ﻓﺮﻗﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﮐﻪ ﭼﻪ ﺁﯾﯿﻨﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ ... ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﻓﺮﻕ ﻣﯿ ﮑﻨﺪ. ﻭ ﺍﯾﻦ ﻓﺮﻕ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺧﺪﺍﯾﻤﺎﻥ ﺟﺪﻝ ﮐﺮﺩﯾﻢ؛ ﻣﻦ ﮔﻔﺘﻢ: ﻣﻦ ﺑﺎ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺗﺮﻡ، ﺗﻮ ﮔﻔﺘﯽ: ﻣﻦ! ﻭ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺧﺪﺍﯼ ﻫﺮﺩﻭﯾﻤﺎﻥ ﯾﮑﯿﺴﺖ ﻓﻘﻂ ﺭﺍﻩ ﺍﺗﺼﺎﻟﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﺩ. ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﻫﺎﯼ ﺍﺗﺼﺎﻝ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺩﺳﺖ ﻧﺰﻧﯿﺪ! ﺷﺎﯾﺪ ﮐﺴﯽ ﺑﺎ ﭘﻨﺪﺍﺭ ﻭ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﻭ ﮐﺮﺩﺍﺭ ﻧﯿﮑﺶ، ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻧﺰﺩﯾﮑﺘﺮ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺑﺎﺷﺪ... ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﺪﻫﯿﺪ ﻫﺮ ﮐﺲ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ ﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﯾﺶ ﻭﺻﻞ ﺷﻮﺩ ﻧﻪ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺷﯿﻮﻩ ﯼ ﺗﻮ . ..
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری خدای هر دوی ما یکی است ولی راه اتصال ما به تبعیّت از شریعت الهی یا عدم تبعیّت از شریعت الهی بستگی دارد. موفق باشید

14476
متن پرسش
سلام علیکم: آیا این سخن درست است: «حق همان خداست، این حق تشریعی جلوه همان حق تکوینی است و لذا است که هرجا پا روی حق بگذاریم پا روی آن حق تکوینی گذاشته ایم؟»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر درست نیست؛ زیرا حق به معنای خالق هستی در منظر ما به عنوان معبود مطرح است و آثار حضرت حق معبود محسوب نمی‌شوند که این نوع قضاوت‌ها پیش آید. موفق باشید

14475
متن پرسش
باسمه تعالی با سلام خدمت شما استاد بزرگوار و طلب توفیق روز افزون و طول عمر پر برکت از درگاه حضرت حق برای جنابعالی: 1. برای بنده سوال پیش آمد که شما فرمودید طبق روایت حضرت نوح (ع) چند صد حج عمره و تمتع بجا آوردند خانه کعبه قبل از حضرت ابراهیم (ع) بنا شده بوده است منبع رجوعی برای مطالعه هست؟ 2. سوال دیگر بنده مبنی بر این است که چرا قبلا اینقدر مردم به حج نمی رسیدند وقتی دقت می کنم به زندگی گذشتگان و اطرافیان و خودمان اینقدر حاجی نداشتیم منکر این عمل نیستم چون واقعا از عاشقان دین شدم متذکر این نکته ام که اینقدر پول به چه راهی بدست می آید که صرف زیارت می شود؟ آیا معرفت انسانها هم بالا رفته و آیا سایر احکام را هم بجا می آورند و آیا در این حقوق ها حق دیگران ضایع نمی شود تا بقیه راهی مکه شوند؟ 3. استاد با این همه تکیه در مورد نماز شب و روایات گاه سخنانی از شما در بعضی قسمتهای مباحث می شنوم مبنی بر اینکه اگر کسی در این انقلاب نقشی نداشته باشد - البته چیری که برداشت کردم شاید درست نتوانم منظورم را برسانم - این نماز شب فایده ای ندارد شاید بعضی ها نتوانند نقشی بیافرینند یا به نوعی محدودیتهایی دارند و باز هم عنوان کنم که تضادی با انقلاب ندارند یعنی تا جایی که بتوانند در حد خودشان از مدافعان امام و رهبری هستند آیا این هم به نوعی نماز شبش فایده ای برای او ندارد؟ 4. سوال آخر بنده این است که جدیدا حالتی برایم پیش می آید که اگر مثلا بگم چند وقتی فلان اتفاق برام نیفتاده یا قبلا سیستم بدنم فلان عمل را این طور انجام میداده چندی است به آن حالت نیست واقعا برایم به زودی پیش می آید آیا این تدبیر نفسم است؟ آیا این نحوه ای تجرد است؟ اجرکم عندالله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ نزدیک‌ترین منبعی که می‌توانید به آن رجوع کنید کتاب «صهبای حج» آیت‌الله جوادی است. 2ـ در گذشته مسیر بسیار سخت و طولانی بوده است و باید با پای پیاده عموما این راه را طی می‌کرده‌اند. 3ـ آن‌چه که باید مورد نظر باشد، روایاتی است که می‌فرمایند «اگر کسی نسبت به ولایت امامان معصوم عناد داشته‌باشد عبادات او قبول نمی‌شود»که امروز مصداقش انقلاب اسلامی می‌تواند باشد. 4ـ فکر نمی‌کنم لازم باشد نسبت به این موضوع حساس باشید. موفق باشید

14471
متن پرسش
سلام علیکم: 1. استاد فرق دوست داشتن زمینی با دوست داشتن آسمانی چیه؟ چه طوری بفهمیم محبت ما نسبت به شخصی از کدوم نوعه؟ 2. وقتی ما در درون با امام زمان (عج) صحبت می کنیم اون تصویری که از ایشون داریم ممکنه به خیالاتمون آلوده بشه؟ و تصویری متفاوت از ایشون رو در نظر بگیریم؟ منظورم شخصیتشون هست نه تصویر ظاهری. چه طوری میشه با امام زمان (عج) گفتگوی واقعی داشت یعنی من فقط حرف نزنم ایشون هم با من حرف بزنند و جواب سوالاتم رو بدهند. منظورم این نیست که جسم ایشون رو ببینم میخوام ببینم اینکه رهبر می فرمایند با امام زمان حرف بزنیم چه طوری جواب امام زمان به حرفامون رو بشنویم؟ ببخشید از اینکه مصدع اوقاتتون شدم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- دوست‌داشتنِ آسمانی با عبودیت نسبت به حضرت حق پیش می‌آید و با تکبّر می‌میرد. 2ـ عرایضی در کتاب «بصیرت و انتظار فرج» شده‌است؛ اصل کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

14470
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید محضر استاد گرامی: من با وجود اینکه دخترم ولی اصلا عاطفه و احساس ندارم مثلا دیدن صحنه هایی در رابطه با فاجعه ی منا یا حمله ی عربستان به یمن یا کشتار مردم توسط داعش به هیچ وجه منو ناراحت نمی کنه و وقتی اطرافیانم مشکل یا غمی رو که در زندگی شون دارن بیان میکنن نمی تونم باهاشون هم دلی کنم و از ناراحتی اونا ناراحت بشم و چون از بچگی تو زندگیم مشکلاتی داشتم و دارم وقتی در مورد مشکلات اطرافیانم مطلع میشم به جای ناراحتی ته دلم احساس خوشحالی می کنم اگه همین طور ادامه بدم هلاک میشم لطفا راهنماییم کنین.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره هر انسانی در عمق جان خود نسبت به سایر انسان‌ها احساس یگانگی دارد و غم آن‌ها را غم خود احساس می‌کند. باید سعی کنیم آن وَجهِ باطنی خود را ظهور دهیم. موفق باشید

14469
متن پرسش
با سلام حضرت استاد: 1. شما در یکی از فرمایشاتتون این طور فرمودین که پیامبر اکرم (ص) اولین مخلوق حق تعالی هست از بین تجلیات خلقی، آیا منظور شما همین روح متشخص و جزئی پیامبر (ص) هست که در زمین به بدن مادی ایشون تعلق گرفته؟ و چون به این بدن مادی تعلق گرفته حقایق مافوق رو تا حدودی فراموش کرده.. فرمودین در مبانی مهدویت اینو توضیح دادین اما من صوتش رو توی سایت ندیدم. 2. آیا میتونیم حقیقت محمدیه رو همون تعین اول و حضرت احدیت بدونیم به این اعتبار که همین یک ظهور تجلی میکنه و ظهورات حقی و خلقی بعدی رو ظاهر میکنه و به عبارت دیگه حقیقت محمدیه همون احدیت و واحدیت و مادون رو تشکیل میده؟ و در واقع حقیقت محمدیه همه مراتب هست از احدیت به مادون اما به نزول حضرت احدیت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولین مخلوق فوقِ سایر مخلوقات است و بر بقیه‌ی مخلوقات ولایت دارد و نفس ناطقه‌ی رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» با آن روحْ متحد است. کتاب «مبانی معرفتی مهدیت» به صورت کتاب تدوین شده است نه به صورت صوت 2- مقام حقیقت محمدیه مقام اتحاد با نور اللّه یعنی مقام واحدیت است و مقام احدیت باطنِ حقیقت محمدیه است. حضرت امام در کتاب «مصباح الهدایه» از آن جهت که خواسته‌اند مقام خلافت الهی را روشن کنند این موضوع را تا حدّی به صورت مبسوط طرح کرده‌اند. موفق باشید

14468
متن پرسش
سلام استاد: کسی از بنده سوال کرد: اگر ما در نماز مثلا صورتمان به خارش افتاد، چه کنیم؟ بنده گفتم اگر خود را کنترل کنید روح یا نفستان را قوی کرده اید. ایشان پرسیدند چه رابطه ای بین قوی شدن روح و انجام ندادن حرکت در نماز وجود دارد؟ بنده (بنا بر چارچوب و قالبی که شما به ما آموختید) اینگونه جواب دادم: اگر در بدن حالتی پیش بیاید که باعث شود روح امر کند این ضعیف می کند روح را. یعنی باید در هر حالتی روح یا نفس حرف اول و آخر را بزند. یعنی اگر صورتمان آنطور شد، در واقع بدن دارد امر را به روح تحمیل می کند که (زود باش دستور بده که دست را بالا بیاورد). وقتی شما دستتان را بالا نمی آورید امر مستقیم روح را اجرا کرده اید که باعث تعالی و تقویت روح می شود. درست گفتم به ایشان یا اشتباه کردم استاد؟ (البته چون به مباحث شما مربوط می شد می پرسم تا ببینم چقدر پیشرفت کرده ام در نحوه ی پیگیری مباحثتان) التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف در جای خود درست است ولی بالاخره ما در بدن خود نسبت به کشش‌های آن، آزادِ آزاد نیستیم و همین‌طور که بعضاً گرسنگی را بر ما و حتی بر اولیاء معصوم تحمیل می‌کند، سایر عکس‌العمل‌های بدن مثل حرکت خون در رگ‌ها موجب خارش آن قسمت می‌شود. آری! می‌توان روح را در یک تمرکز عالی نسبت به عکس‌العمل‌دادن به آن آزاد کرد، ولی نه به معنای این‌که نباید این خارش وجود داشته باشد و یا روح مجبور باشد اگر مشغول خاراندن آن قسمت شود، از حضورش باز بماند. موفق باشید

14467
متن پرسش
با سلام حضرت استاد: در وحدت ذات و مظاهر آیا مظاهر غیر از وجود هستن؟ اگر غیر و جدای از وجودند که این اشکالاتی دارد از جمله جدا کردن حق تعالی از مخلوقات و تجلیات و محدود شدن حق. اگه جدا نیست پس عین وجوده که در واقع مظاهر همون وجود نازل شده حق تعالی میشن، در واقع وجود تجلیات همون وجود حق تعالی هست اما اولی که ایراد داشت اینم اگر بپذیریم که همون وحدت تشکیکی درست کردیم که تفاوت وحدت تشکیکی ذات مراتب با وحدت شخصی ذات مظاهر در چیه؟ چون در واقع مظاهر هم همون وجودند. البته نازل شده، خوب این که شد تشکیک در وجود پس تشکیک ظهور تفاوتش با این چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی بگوییم مخلوقات از جهت «وجود» نازله‌ی حق هستند در حالی‌که خداوند در مقام خداوندی‌اش کمال مطلق است، نازله‌ی او چون کمال مطلق نیست، پس خدا نیست و از این جهت نازله‌ی خداوند معنا ندارد بلکه باید بگوییم تجلیّات اسماء الهی در عالم ظهور دارد. و در مورد تشکیک در مراتب، برای وجود مرتبه قائل شده‌ایم. در حالی‌که در وحدت شخصی برای وجود مطلق، مرتبه‌ای قائل نیستیم، بلکه در نسبت خود با حق تفاوت قائلیم. موفق باشید

14465
متن پرسش
سلام خسته نباشید استاد: برای این که اسم علیم ظهور کند چه کارهایی می شود کرد؟ برای بالا رفتن علم، آن هم علم از جنس علم او ...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در قرآن تدبّر کرد. موفق باشید

14464
متن پرسش
سلام عليکم: نفرموديد بطور موضوعی از چه کلمه قرآنی شروع کنم و کتابهای حضرت استاد را به غير از يکی مطالعه کرده ام بيشتر راهنمايی کنيد. آيه 10 سوره فاطر فرق دو کلمه «يصعد» و «يرفعه» چيست؟ ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده به صورت موضوعی قرآن را دنبال نکرده‌ام. بیشتر در دستگاه هر سوره سعیِ بر تدبّر دارم. در مورد دو کلمه‌ی «یصعد» و «یرفعه» وقتی به سوره‌ی فاطر نظر کنید روشن می‌نماید که عقیده‌ی پاک به خودی خود صعود به سوی حق دارد و عمل صالح نیز آن صعود را تسریع می کند و رفعت می‌بخشد. موفق باشید

14458
متن پرسش
سلام. استاد چند وقتی است این مسئله برایم حل نشده. شما فرمودید در کتاب از برهان تا عرفان : هرچه هست از اوست ولی فقط وجود مطلق خداست و هرچه غیر وجود مطلق است غیر خداست. سوال بنده این است که : نور خورشید نور خورشید است و خورشید خورشید... ما هیچگاه به نور خورشید خورشید نمیگوییم.فقط به خورشید خورشید میگوییم. ولی از جهت دقیق تر اگر بنگریم میبینیم اصلا چیزی به اسم نور خورشید وجود ندارد. هرچه هست خورشید است با ظهورهای مختلف. در مورد خداوند هم فکر میکنم همینطور است. ما میگوییم وجودهای غیر وجود مطلق. ولی غیریتی در کار نیست. هرچه هست وجود است . وجود هم از وجود مطلق ساری و جاری میشود پس هرچه در صحنه هست اوست که اوست با شدت و ضعف غیرتش غیر در عالم نگذاشت/لا جرم عین جمله اشیا شد استاد کمکم کنید تا مساله حل شود. اگر اشتباه میکنم کدام قسمت استدلالم اشتباه است؟ التماس دعا
متن پاسخ

بباسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که متوجه شده‌اید. موجودات عالم در نسبت به وجود مطلق جز وجود نیستند و همه مظاهر حق می‌باشند. ولی در نسبت به خودشان و محدودیت‌هایی که دارند، هیچکدام خدا نیستند، زیرا خدا مطلق است و از این محدودیت‌ها منزه می‌باشند. موفق باشید 

14453
متن پرسش
سلام: معمولا شاید حدود 90 درصد از مذهبی ها حضرت آیت الله جوادی را با شهره ی علمیشان می شناسند. این قضیه موجب شده این شخصیت جامع منقول و معقول و مشهود فقط به دوتای اول شناخته شود. استاد اگر می شود کمی در مورد شخصیت عرفانی جناب استاد جوادی آملی حفظه الله تعالی به بنده و دیگر کاربران سایت توضیح بفرمایید. مطمئنا این سوال بسیاری از کاربران خواهد بود. یا حداقل برایشان مفید خواهد بود. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شخصیتِ فوق‌العاده حِکمی و عرفانیِ ایشان را باید در لابه‌لای آثار ایشان مثل مقدماتی که بر کتاب‌های «رحیق مختوم» دارند؛ می‌توان جستجو کرد. حضرت ایشان، بسیار در نشان‌دادنِ احوالات عرفانی خود از ترس آن‌که شخصیت علمی و تمدن‌سازِ ایشان به حاشیه رود؛ احتیاط می‌کنند و از این جهت بسیار مکتوم‌اند. موفق باشید

14450
متن پرسش
سلام: استاد اگر کسی نماز قضا داشته باشد و شروع کرده باشد به خواندن آن. آیا در پیشرفت در مقامات عرفانی حتی تا منزل صدم (بقول خواجه عبدالله انصاری) می تواتد برسد؟ یا اینکه از منزلی به بعد باید نمازهای قضا را تمام کند که بتواند سیر کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که اراده کرده باشید تا به مرور نمازهای قضا را انجام دهید ان‌شاءاللّه مسیر سیرِ به توحید به مرور برایتان گشوده می‌شود. موفق باشید

14449
متن پرسش
سلام: در حوزه علمیه ما چند تن از آقایان طرفدار سید صادق و ضد امام هستند که دارند بین بچه ها و اساتید اختلاف می اندازند. به طوری که جلوی اساتید خود را لو نمی دهند و به شدت چرب زبانی می کنند. و حتی به دروغ علنی خود را آقایی و طرفدار امام می خوانند. ولی وقتی اساتید می روند شروع می کنند به توهینهای بی شرمانه به عرفا و آقا و امام. کار دیگری هم می کنند. اینکه: آنهایی را که طرفدار حضرت آقا هستند و دقیق هستند را شناسایی می کنند و می روند نزد اساتید و مدیر تهمت به اینها می زنند. مثلا یکیشان بنده را شناسایی کرده بود و رفته بود به مدیر گفته بود: فلانی خیلی ضد ولایته. چطوری در حوزه نگه داشتید او را؟ استاد بنده می دانم که تا خدا نخواهد چیزی واقع نخواهد شد. و از این قضایا ناراحت نیستم. بلکه می ترسم اینها رشد کنند و در حوزه هم رشد کنند. 1. حال مانده ایم چه کنیم؟ سکوت کنیم؟ مقابله کنیم؟ واقعا در حیرتم که چه کنم؟ 2. غیبت چنین افرادی جایز است؟ ما می خواهیم به بقیه بگوییم حواسشان را در مدرسه بیشتر جمع کنند لا اقل.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نباید خود را مشغول این افراد و این افکار بکنیم. سعی کنید با نشان‌دادنِ شخصیت علمی خود و جدّیت در امور طلبگی، معنای حضور یک انسان وِلایی را بنمایانید. و در مورد اطلاع‌دادن به بقیه اگر مطمئن شدید که نسبت به شیعیان انگلیسی گرایش مثبت دارند، در حدّی که دلیلِ کافی برای این‌کار خود داشته باشید؛ رفقای خود را روشن کنید. موفق باشید

14446
متن پرسش
سلام استاد. خوبید؟ برخی می خواهند آیت الله بهجت را ضد فلسفه و عرفان جلوه دهند. به خاطر همین هم از شما هم از دوستان که سایت را مشاهده می کنند در خواست می کنم به این لینک سری بزنند تا مسائل حل شود. http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920229000322 التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برخی می خواهند آیت الله بهجت را ضد فلسفه و عرفان جلوه دهند در حالی که این طور نیست. ایشان از طریق ارتباط با آیت اللّه قاضی فهمِ خوبی از مبانی عرفان نظری و حکمت متعالیه پیدا کردند که در سخنان ایشان به خوبی معلوم است ولی سعی شخص ایشان آن بود که در کنار تعمق در فقه، در عرفان عملی خود را بپرورانند زیرا از ابتدا استعداد ایشان در این موضوع بود. موفق باشید

14445
متن پرسش
با سلام حضرت استاد: 1. ما با نگاه به ظواهر اشیاء مادی با یک نحوه تعقل کمالاتی مانند علم و قدرت و زیبایی را از شئ خاصی انتزاع می کنیم مثلا از گل زیبایی و لطافت و دیگر کمالات را می فهمیم آیا این کمالاتی که به تعقل آمده همان وجه الهی اون شی هست؟ 2. آیا می شود گفت که ما با تعقل و کشف این صفات درون شئ در واقع به باطن شئ نظر کرده ایم و کمالات اسمائی حق را در آن دیده ایم؟ 3. آیا می توانیم بگوییم این شئ تجلی اون صفاتی که عرض کردم هست و در واقع همون صفاته که در این قالب متجلی شده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1 و 2- این‌طور که شما می‌فرمایید عقل، وجهِ الهی را می‌فهمد و این غیر از کاری است که قلب با وَجهِ الهی روبه‌رو و مأنوس می‌گردد 3- همین‌طور است. موفق باشید

14444
متن پرسش
باسلام: اینکه میگن آیت الله قرهی گفتن 13سال بعد ظهور میشه درسته؟ http://www.fetan.ir/home/24534
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نتوانستم در این مورد ورودی داشته باشم. موفق باشید

14443
متن پرسش
سلام علیکم.استاد عزیز خیلی مزاحمتان شده ام، خدا خیرتان بدهد. استاد عزیز، حیرت و سردرگمی خیلی سخت است، آری خیلی سخت است که برای خدمت به اسلام و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، به حوزه آمده باشی ولی سه سال است که هنوز نمی دانی وظیفه ات چیست و باید چه کنی! دو جزوه ای را که راجع به طلبگی نوشته اید، با دقت مطالعه کرده ام.شما فرموده اید که طلبه باید زمانه شناس باشد و بداند در زمانه ای که زندگی می کند، چه چیزی اقتضا و لازمه ی زمانه اش است تا آن را انجام دهد، و فرموده اید که شیوه ی سلوکی علمای قدیم با شیوه ی سلوکی طلبه ی عصر انقلاب اسلامی، کاملا متفاوت است و سلوک طلبه در این زمانه، بدون نظر به انقلاب اسلامی، امکان پذیر نیست. حرفتان کاملا درست است ولی ظاهرا آقایان بالا رتبه و مسئولین حوزه، جایی برای انقلاب اسلامی در حوزه باز نکرده اند و طلبه ای از نظرشان خوب است که نمره اش خوب باشد و بی خیال تقوا و اخلاق! شما در سوالات متعددی فرموده اید که وظیفه ی طلبه، ممحض شدن در دروس حوزه است. استاد می خواهم بدانم که در این درسها، انقلاب اسلامی از کجایش پیدا میشود. استاد به دادمان برس! آری به دادمان برس. اینها که دارم می گویم، حرف دل تمام طلبه هایی است که با دغدغه ی حفظ دین و انقلاب و سربازی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، وارد حوزه شده اند ولی گرفتار نظام آموزشی مزخرف حوزه شده اند (بی ادبی مرا ببخشید زیرا فقط این واژه بود که در خور این نظام آموزشی است). شما می فرمایید که دروس حوزه را خوب بخوانید، پس چرا اساتید دیگری که عمرشان را پای تدریس و دروس حوزوی گذاشته اند و به قول معروف، ای کتاب ها را جویده اند، می گویند که این درسها دیگر برای این زمانه به درد نمی خورد بلکه فقط ناچارید که این درسها را پاس کنید و بگذرانید.تا به حال چندین تن از اساتید به ما گفته اند که زیاد وقتتان را به پای این درسها تلف نکنید و خیلی روی اینه عمیق نشوید.برای مثال همین دیشب از یکی از اساتیدم که بیست و چند سال است که در حوزه، همه نوع کتابی را تدریس می کند پرسیدم که شما با اینهمه تجربه و سابقه ی تدریسی که در حوزه دارید، چند درصد کتابهای این ده پایه را برای طلبه ی این عصر و این جامعه مفید میدانید؟ ایشان گفت: هیچ مقدار! بعد به ایشان گفتم پس ما باید چه کنیم؟ و شما اگر با اینهمه تجربه، جای ما بودید چه کار می کردید؟ جالب اینجاست که ایشان گفتند: من هم نمی دانم شما باید چه کنید! خیلی عجیب است وقتی آنها خودشان نمی دانند باید چه کنند، آنوقت ما............... استاد! من و امثال من دوست داریم برای اسلام و امام زمان و این انقلاب، مفید باشیم ولی راه را گم کرده ایم و بسیااااااااااااااار آشفته و حیران و ناامید شده ایم. اگر این درسها و قال اخفش ها و خلافا لابن جنی ها را نخوانیم که می گویند: ای وای شهریه ات حرام شد، و اگر بخوانیم که می بینیم جز وقت تلف کردن چیزی نیست. استاد خیلی طولانی شد و حتما شما خسته شدید. مرا ببخشید ولی بدانید که اینها درد دل تمام طلاب است. وقتی می بینیم در جامعه و در بین جوانان، چقدر به ما طلبه ها احتیاج است و چقدر مشکلات اخلاقی که و اعتقادی در بین آنها بیداد می کند و ذره ذره از ایمان آنان می خورد و چقدر به کار فرهنگی نیاز است، دیگر نسبت به دروس حوزه دلسرد می شوم. خواهشا نگویید که تو الآن وظیفه ات خواندن این دروس است و در آینده باید خدمت کنی، که در اینصورت به شما می گویم: ده سال درس بخوانیم و بعد هم بریم درس خارج و بعد هم یک مسجد و منبری بگیریم! پس چه کسی در این میان به داد جوانان برسد. همه ی جوانان که مسجد نمی آیند! پس اون کسانی که مسجد نمی آیند، همینطور باید در گمراهی به سر ببرند و ما هم هیچ کاری نکنیم. آیا می دانید چند در صد جوانان، گرفتار عادت به استمنا شده اند که به خود بنده راجع به درمان این مشکل رجوع کرده اند؟! اینها را اگر ما طلبه ها حل نکنیم پس چه کسی باید حل کند؟ به که بگوییم این دردها را؟! استاد همانطور که به فرموده ی شما، شیوه ی طلبگی در این زمانه تغییر کرده، به نظر من حقیر، شیوه ی تفقه در دین هم تغییر کرده. در قدیم، شیوه ی تفقه در دین این بود که بیاییم ببینیم که علمای نحو، راجع به فلان حرف چه نظری داده اند تا آن نظر درستر را انتخاب کنیم یا ببینیم که علمای فقه راجع به فلان مسئله ی فقهی چه نظری داده اند تا نظر درست تر را انتخاب کنیم. ولی به نظر من در حال حاضر، فقیه کسی است که در مشکلات اخلاقی و اعتقادی جامعه تفقه کند و عمیق بشود و را درمان پیدا کند. چرا ما باید کتاب سیوطی را که محض رضای خداوند یک حدیث هم در آن نیاورده است بخوانیم؟ چرا کتب صرفی و نحوی جدیدی را که در آنها مثالهایی با احادیث ناب است را نخوانیم؟ تا هم ادبیات عرب خوانده باشیم و هم حدیث یاد گرفته باشیم. در تابستان امسال، حضوری خدمتتان رسیدم. شما گفتید در این ده سال تو فقط وظیفه ات خواندن با دقت دروس حوزوی است و اگر در این ده سال هیچ کتاب غیر درسی هم نخواندی اشکال ندارد. ولی استاد یعنی در این ده سال که دشمن، اینهمه دارد رخنه ی فرهنگی می کند، ما مثل کبک سرمان را داخل این کتابها بکنیم و دنبال مرجع ضمیر بگردیم؟ استاد در حوزه حتی هدف از فهم ادبیات که برای فهم قرآن است هم به فراموشی سپرده شده. علامه حسن زاده آملی فرمودند: انشالله جوری نباشد که برنامه این باشد که درس و بحث برقرار باشد و با هم بنشینیم و مرجع ضمیر پیدا کنیم و اصطلاحات گوناگون را فرا بگیریم و از قرآن مطرود باشیم و شب و روز در محضرش نباشیم.شرح فارسی اسفارجلد3 صفحه 43. یک زمانی بود که شاید دشمن اینقدر به ایمان جوانان هجوم نیاورده بود و ما سرصبر درسهایمان را می خواندیم و پس ده سال وارد جامعه و اجتماع می شدیم، ولی الان شرایط فرق کرده و به فرموده ی مقام معظم رهبری مد ظله العالی، دشمن در اتاق های فکرشان دارن برای مسلمین برنامه ریزی می کنند. ایمان و اعتقاد را دارند از جوانان ما می گیرند و دشمن برای هر لحظه ی آنان برنامه چیده است آنوقت ما سرصبر ده سال هیچ کاری نکنیم و تازه پس از ده سال به فکر جوانان بیفتیم و معلوم نیست در این ده سال که زمان کمی نیست، دشمن چه بر سر جوانان ما آورده باشد. نه استاد، فکر نمی کنم که این رسم طلبگی در این زمانه باشد این رسمش نیست که ما بنشینیم ببینیم اخفش و ابن هشام و... راجع به فلان حرف جر چه گفته اند ولی جوانان ما در گمراهی و غفلت به سرببرند. اگر آخر طلبگی این است که من بروم در مسجدی که چهارتا پیرمرد هستن، یه نمازی بخونم و دیگه کاری به غفلت جامعه و جوانان نداشته باشم، من این طلبگی را نمی خواهم. استاد، روحانیت فعلی از جامعه فاصله گرفته اند و خیلی سخت است که من خلاف جهت آب شنا کنم ولی به مدد آقا صاحب الزمان، خلاف جهت آب هم شنا می کنم. کمکم کنید. آیا اگر من این دروس حوزه را فقط در حد پاس شدن بخوانم و در طول سال، کتب شما و کتبی که به درد جامعه می خورند را مطالعه کنم و روی آنها وقت بذارم، کار اشتباهی کرده ام؟ از کجا بفهمم که نیاز معنوی جامعه ام چیست؟تا در آن وادی خدمت بکنم. از کجا باید بفهمیم که طریقه ی تبلیغ دین در این زمانه چگونه است؟تا مثل برخی از اساتید پس از یک عمر متوجه نشویم که راه را اشتباهی رفته ایم. چگونه تشخیص دهیم که باید در چه وادی در تبلیغ دین، قدم بگذاریم؟ مثلا منبری شویم یا مثل شما معلم شویم یا در دانشگاهها برویم و با جوانان ارتباط ایجاد کنیم؟ خدایا ببخش ولی ما را در چه زمانه ی بدی قرار دادی! حالا به حرف امام حسن عسکری علیه السلام می رسم که فرمودند: حال امتی که از امام خود دور افتاده، از حال یتیمی که پدرش را از دست داده، ناخوشتر است. لااقل اگر امام زمان بود، می رفتیم در خانه اش و می گفتیم آقا بفرما وظیفه چیست و باید چه کنیم. ولی افسوس که آقایمان در پس پرده است و آدم از صد نفر عالم می پرسد که باید چه کند و صد جواب متفاوت می شنود و حیران می ماند که باید چه کند. استاد عزیزم می دانم که با این متن طولانی، وقت شریفتان را گرفتم. مرا ببخشید و لی این حرف دل تمام طلبه های پر دغدغه است و همه چشم به راهنمای حکیمانه ی شما هستیم. یاعلی مدد
متن پاسخ

انتظار یک طلبه از حوزه

باسمه تعالی. سلام علیکم. 1ـ طلبه در یک نگاه کلّی، در دو سطح فعالیت می‌کند؛ یکی سطح عمومی و دیگری سطح تخصصی و روشن است قبل از ورود در سطح تخصصی، لازم است سطح عمومی را طی‌کند و پس از آن به حسب استعداد و توانِ خود و یا به حسب وظیفه‌اش درهمان مرحله‌ی عمومی باقی بماند و یا به سوی کسب تخصص ادامه‌ی مسیر دهد.

سطح عمومی، در زمینه‌ی علمی، همان آموزش‌های رایج حوزه‌ی علمیه است که می‌توان آن را تا پایان مکاسب و کفایه و چند سال درس خارج تعریف نمود و در زمینه‌ی عملی، در کنار آموز‌ش‌های رایج، وظیفه‌ی تبلیغ طلبه است که به صورت متعارف انجام می‌پذیرد و این، حدّاقلی است که یک طلبه و جامعه‌ی مخاطبِ وی به آن نیاز دارند و هر طلبه‌ای اگر بخواهد برای زمانه‌ی خود در حدّ عمومی مفید باشد لازم است در هر دو زمینه مسلّط باشد

سطح تخصصی، در یک نگاه کلی به دو زمینه‌ی «علمی» و «تبلیغی» قابل تقسیم است به این معنی که طلبه‌ای که در طول دوره‌ی سطح عمومی خود به این نتیجه برسد که لازم است در سطح تخصصی ادامه‌ی مسیر دهد، به حسب کشف «استعداد»، «ذوق وعلاقه» در خود و نیز کشف «نیاز مخاطب» و «نیاز زمان» حداقل در یکی از زمینه‌های دو گانه‌ی فوق برنامه‌ی خود را تعریف کرده و ادامه می‌دهد به این شکل که در یکی از موادّ علمی و یا در زمینه‌ی تبلیغ به صورت تخصصی سیر حوزوی خود را در اواخر تحصیلات سطح عمومی و یا پس از پایانِ آن، ادامه می‌دهد.

2ـ در سطح عمومیِ دو زمینه‌ی فوق، بدون شک کسی نمی‌تواند طلبه‌ی موفقی باشد مگر این‌که علوم رایج حوزه را به خوبی بیاموزد. ادبیات عرب را برای فهم منابع دینی، منطق را برای تصحیح بیان و استدلال‌های خود، فقه را به جهت نیاز مخاطب به احکام و نیز برای یادگیری روش استنباطِ مراد از منابع دینی، اصول را برای یادگیری اسلوب استنباط مذکور، فلسفه و حکمت را جهت ورود به معارف دینی، تفسیر را برای فهم بیشتر قرآن، عقائد و کلام را جهت آشنایی با استدلال‌هایی که در طول یک تاریخ جهت اقناع مخاطب به اعتقادات حقه تعلیم و تدوین شده‌است .... و همچنین دیگر موادی که زمینه‌ی یادگیری آن در حوزه‌ی علمیه به صورت دروس اصلی یا دروس جنبی برای طلبه فراهم می‌شود. آری آیا می‌شود شخصی به عنوان طلبه و خروجی حوزه‌ی علمیه به فعالیّت بپردازد در حالی که در دروس فوق حاصلی نداشته‌باشد؟ آیا این شخص می‌تواند نیازهایی که عموم جامعه از طلبه انتظار دارد و بر دوش طلبه است را ایفاء کند؟

3ـ هر چند علوم رایج در حوزه، جهت تحقق دو زمینه‌ی فوق لازم است ولی بدون شک کافی نیست و البته باید دانست که رسالت حوزه ‌آن نیست که یک جوانِ خالی الذهن را تحویل بگیرد و پس از آن یک بسته‌ای به نام «متخصص دینی جامع» تحویل دهد بلکه رسالت حوزه آن است که موادّی را که یک اسلام شناس به آن‌ها نیاز دارد در اختیار یک طلبه قرار دهد تا او با یک سیر عمومی در دوره‌ی مقدمات حوزه با آن‌ها آشنا شود و سپس با جستجو و پرسش پیرامون دیگر افق‌های روبروی خود، با علوم و روش‌های دیگری که به صورت تخصصی در هر یک از زمینه‌های فوق نیاز دارد مرتبط شود. اساسا یکی از اشتباه‌های بزرگ طلاب ما آن است که انتظار دارند حوزه مثل یک کارخانه، آن‌ها را تحویل بگیرد و علی رغم استعداد‌ها و نیازهای مختلف، یک محصول واحد تحویل دهد در حالی که حوزه، راه اسلام شناسی و ارتباط با مخاطبِ نیازمند به دین و معارف دینی را باز می‌کند تا طلبه‌ای که پس از مدتی تحصیل در حوزه، در اواخر سطح عمومی‌اش به بلوغ خود نزدیک شده‌است خودش با استفاده از آن مواد و نیز با توجه به «استعداد»، «ذوق وعلاقه»، «نیاز مخاطب» و «نیاز زمان»، رسالت حوزوی خود را تشخیص دهد و به صورت تخصصی در زمینه‌ی مد نظر خود از جهت علمی و عملی قدم بردارد.

همین‌جا لازم است این نکته مدّ نظر عزیزان باشد که اگر طلبه‌‌ای با سابقه‌ی چند سال تحصیل و تدریس در حوزه نتوانسته‌است جایگاه خود را در عصر حاضر بیابد، این را تماما پای ضعف حوزه نگذاریم بلکه به نظر می‌رسد آن طلبه خیال کرده‌است حوزه با دانش‌آموزانی دبستانی و انسان‌هایی کم ذهن مواجه است که باید حتی تا آخر عمر دست آن‌ها را بگیرد و قدم قدم پیش برد در حالی که حوزه در آن حد در ما آمادگی ایجاد می‌کند که وقتی ما در مقابل وظیفه‌ای خاص نسبت به امور دینیِِ جامعه قرار گرفتیم، قدرت انتخابی مناسب با آن شرایط در بستر شریعت داشته‌باشیم و بتوانیم راه‌کارهای دینی را در آن شرایط اظهار کنیم و این نتیجه حاصل نمی‌شود مگر این که دوره‌ی عمومی خود را به خوبی گذرانده باشد و نسبت به سطح تخصصی نیز اطلاع کافی داشته‌باشد.

4ـ آموختن و فراگیری علوم رایج حوزه، بدون شک نیازمند زمان است و عجله، یکی از آفات این امر مهم است به همین خاطر هر طلبه باید بداند که هر چند جامعه به او نیاز دارد ولی این را هم متوجه باشد جامعه نیازمند طلبه‌ای است که خالی از علوم مذکور نباشد پس چگونه بدون تحصیل علوم رایج در حوزه می‌خواهد به عنوان محصول حوزه سخن براند و به عنوان تحصیل کرده‌ی حوزه وارد جامعه شود؟ آری جوانان ما به حوزه و حوزویان نیازمند هستند ولی چرا گمان می‌کنیم طلبه‌ای که در ابتدای راه است تمام وظیفه‌ی هدایت این نسل را به عهده دارد؟ چراتصور کرده‌اید طلبه‌ای که هنوز به مقدار لازم با مقدمات علوم اسلامی آشنا نشده‌است لازم است همین‌جا تمامی دروس‌ خود را تعطیل کند و به داد جوانان برسد؟

5ـ با توجه به نکته‌ی فوق، روشن است طلبه‌ای که پس از گذراندن دوره‌ی تحصیلی دانشگاه وارد حوزه شده‌است، نسبت به طلبه‌ای که پس از دوره‌ی راهنمایی، خود را به صف طلاب ملحق نموده‌است، تفاوت جدّی دارد. یکی نیاز جامعه را بهتر می‌فهمد و ممکن است متأسفانه گرفتار عجله شود و دیگری با این‌که فرصت بیشتری دارد و از این آفات دورتر است، ولی احتمال لغزشش بیشتر خواهد بود. با این وصف، به هر حال هر طلبه‌ای بایستی بر اساس سنّ و موقعیّت و نیازها و زمینه‌های پیشرفت خود با جدیت به تحصیل حوزوی و سپس در صورت نیاز، برای ادامه‌ی فعالیت تخصصی خود به کشف استعداد و ذوق خود و نیازهای جامعه‌ی هدف و نیاز زمان، در وقت خود، وظیفه‌اش را دنبال کند.

6ـ همان طور که مقام معظّم رهبری بارها فرموده‌اند، لازم است برخی از کتب حوزه، تهذیب شده و بعضی از مسائل مطرح در آن کتب، حذف گردد به نحوی که طلبه بتواند آن دوره‌ی عمومی و یا نیمه تخصصی خود را درکمتر از زمان فعلی بخواند به همین خاطر اگر مدیریت حوزه‌ی علمیه هنوز خروجی خاصی با این محور بیرون نداده‌است، بهتر است طلبه با مشورت اساتید اهل فنّ و دارای دغدغه‌های منطبق با اسلام و انقلاب، برخی از همان مطالبی که مقام معظّم رهبری مورد اشاره قرارداده‌اند را به صورت ارتقایی بخواند. مثلا همین که می‌فرمایید می‌نشینید و می‌بینید ابن هشام و اخفش چه گفته‌اند، دقیقا نقدی است که رهبری هم به کتاب مد نظر شما و برخی از دیگر کتب داشته‌اند و  ایشان این مسائل را در جمع طلاب مطرح کرده‌اند تا به صورت یک مطالبه‌ی عمومی درآید.

رهبری در جمع نخبگان حوزوی در آذرماه 74 می‌فرمایند: «مسأله‌ی کتاب‌های درسی را باید جدّی گرفت. باید کتاب‌های درسی تغییر کند. بنای بر تغییر هم باید بر صرفه‌جویی در وقت طلبه باشد.  طلبه‌ی ما «مُغنی» میخواند؛ در حالی که همین مطالبی که در «مُغنی» است؛ مقدار لازمِ آن در کتاب کوچک‌تر دیگری وجود دارد که به زبان خیلی خوبی نوشته شده و یک نفر نویسنده‌ی معاصر، آن را نوشته است. چه لزومی دارد که ما حرف «ابن هشام» را بخوانیم؟ این کار، چه خصوصیتی دارد؟....»

http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3962

بنابر این بهتر است همین موارد را به صورت ارتقایی و جهشی طی کنید تا علاوه بر جلوگیری از  اتلاف وقت، گرفتار رخوت و سستی نیز نشوید.

7ـ  جامعه همان‌طور که به روحانیونی عالم و مبلّغینی پخته نیازمند است، به طلاب جوان نیز نیاز دارد و پاسخ گویی یک طلبه به این نیاز منافاتی با تحصیل و ممحّض شدنش در درس ندارد. آری یک طلبه پس از چند سال تحصیل ابتدایی در حوزه می‌تواند با نو جوانان و جوانان مرتبط شود، به این شکل که در ایام خاص و تعطیلات، چند ساعتی از شبانه روزش را به جوانان اختصاص دهد ولی پر واضح است که این مهم، نباید وی را از وظیفه‌ی اصلی‌اش دور کند و عرض بنده نیز در مورد این که حتی اگر یک کتاب جنبی هم نخوانید ضرر نکرده‌اید به همین مسأله اشاره دارد که اگر فعالیت‌های جنبی، اعم از فعالیت‌های علمی و یا تبلیغی بخواهد طلبه را نسبت به علوم حوزه که اهمیّت آن بر کسی پوشیده نیست و در شماره‌ی دو به صورت اجمالی به آن اشاره شد باز دارد، باید کنار گذاشته شود و بداند آن‌چه باید به عنوان یک طلبه بر آن تحفّظ کند، صرف درس‌خواندن و مجهّز شدن جهت ارائه‌ی دین به جامعه است.

8ـ طلبه‌‌ای که دغدغه‌ی انقلاب را دارد اگر بخواهد از پایگاه حوزه این دغدغه‌ها را مطرح کند و پاسخ دهد و طلبه‌ ای باشد که دغدغه‌هایش حضور انقلاب اسلامی درجامعه باشد، بدون شک نمی‌تواند از حوزه و حوزوی بریده و ساز مستقل کوک کند. آری، نبایستی جاده‌ای در مقابل خود ترسیم کنید که یا باید در حوزه ماند و بی توجه به انقلاب بود و یا باید سرباز انقلاب بود و بی توجه به دروس حوزوی. آیا برای پیش‌برد اهداف انقلاب باید به کسانی چشم دوخت که تحصیل‌کرده‌ی غرب و علوم غربی هستند یا کسانی که با توجه به نیاز زمان در همین حوزه‌های علمیه منابع اصیل را آموخته‌اند؟ توجه داشته ‌باشید که اگر بتوانید پس از چند سال عالِم عمیق حوزوی و آشنا با مبانی انقلاب شوید، در صورتی که به خاطر نیازهای جزئی تغییر مسیر دهید حتما در قیامت مؤاخذه خواهید شد و در دنیا زندگی با برکتی نخواهید داشت.

9ـ به روشنی مشخص است که وقتی طلبه‌ای به شکلی که عرض شد تحصیل کند و در کنار آن به تهذیب خود نیز توجه نماید قطعا این چنین نیست که در آینده‌‌اش صرفا مسجدی داشته‌باشد و منبری و با عده‌ای که مخاطب اصلی‌اش نیستند مرتبط شود. نمی‌دانم چرا تصور می‌کنید که طلبه‌ای که به جدیّت درحوزه درس خوانده‌باشد و به عنوان عالم حوزوی در تخصصی که با مشورت و بر اساس محورهای چهارگانه‌ی «استعداد»، «ذوق»، «نیاز مخاطب» و «نیاز زمان» کشف کرده‌است و تحصیل خود را پیش برده‌باشد، در آیند‌ه‌اش منحصر به تبلیغ برای پیرمردها و مانند آن‌ها باشد؟ اتفاقا به نظر می‌رسد حوزه‌ی تعلیمی و تبلیغی این طلبه به گستردگی حضور انقلاب اسلامی در عالم وسعت می‌یابد زیرا با انقلاب اسلامی تاریخی شروع شده که جهان به شدت خود را محتاج به رجوع به امر قدسی می‌یابد و در این تاریخ این در حوزه‌های علمیه شیعی نهفته ‌است. موفق باشید

14442
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: قال امام بافر (ع): خداوند در روز قیامت برای حسابرسی بندگان به میزان عقلی که در دنیا به آنان داده باریک بینی می کند. کافی ج1 ص 10. 1 منظور از دادن در این حدیث با مباحث معرفتی شرح داده شده توسط شما که می فرمایید «ربنا الذی اعطی کل شی الخلقه» چگونه قابل جمع است؟ دادن یعنی چه؟ باریک بینی یعنی چه؟ در حالی که شما در بحث معاد ضربه زدن به کسی که بگوید مردم می گفتند اینگونه است را توسط نکیر و منکر می فرمایید و حتی بحث سعد معاذ هم با آن مقامش قابل بحث است. 2. آیا شما بحث وجود ذات ممکن مد نظرتان است و حدیث اعمال بر پایه اختیار فرد را متذکر است؟ 3 بحث فطرس ملک با بحث مجرد بودن و اختیار نداشتن چگونه شرحی دارد؟ 4. در دیدار مقام معظم رهبری حفظه الله با همسر شهید هسته ای به عنوان دلگرمی و بشارت فرمودند هنگامی که شهید خونش بر زمین ریخته می شود در همین نشئه می بیند که فرشتگان به سوی او می آیند و او را مسرور می کنند و حتی حضرت آقا فرمودند با همین چشم مادی و با دست اشاره به چشمشان کردند. منظور از چشم مادی و در همین نشئه در این فرمایش چیست؟ در حالی که بحث مجردات با وسیله مادی دیده شدن و اشاره به چشم مادی کمی مبهم است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  1 و 2- این دو موضوع قابل جمع است زیرا باز به همان اندازه که خداوند به آن‌ها فهم و عقل داده است خلقت آن‌ها را دیده و در نظر گرفته است و آن‌ها به همان اندازه‌ی عقل‌شان باید توحید را دنبال کنند و اگر به آن پشت کردند و تحت تأثیر عقاید مردم زمانه قرار گرفتند با آن‌ها برخورد خواهد شد. 3- آیت‌اللّه جوادی در درس خود می‌فرمودند: قضیه‌ی فطرس ملک مبنائاً و بنائاً آب زیرش می‌رود. یعنی نه از نظر سند معتبر است و نه با مبانی عقلی و قرآنی مطابق است 4- ما در برزخ و قیامت هم با همین چشمِ نفس خود می‌بینیم، منتها در آن شرایط با ابزار مناسب آن شرایط. موفق باشید

14441
متن پرسش
سلام استاد: اخیرا در فضای مجازی پیامها و فیلم هایی مبنی بر اینکه شهید نمر شاگزد و طرفدار سید صادق شیرازی بوده٬ داره پخش میشه. نظرشما چیست؟ اینگونه است؟ پس چرا رهبر تمام قد دفاع کردند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم شهید نمر یک عالم تقریبی است و به اتحاد بین شیعه و سنی متعهد است و این درست برعکسِ مأموریت آقایان شیرازی‌ها است که به عهده گرفته‌اند بین شیعه و سنی اختلاف ایجاد کنند. موفق باشید  

نمایش چاپی