باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است که فرموده اند در آن حد که کفار با تجلی اسم جلال از محل رحمت الهی رانده می شوند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینکه میفرمایند همهی آن ذوات مقدس از نور واحدند؛ مربوط به مقام ولایت و قرب است و به همین جهت مثلاً آنجا که قرآن میفرماید: «اولئک المقربون» مصداق آن را علی «علیهالسلام» میگیرند. با اینهمه وقتی امیرالمؤمنین «علیهالسلام» میفرمایند من بندهای از بندگان محمد هستم، نظر به مقام نبوت آن حضرت دارند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از ایمان و عمل صالح و آن سه «خود»ی که در جواب سؤال شمارهی ۲۷۸۲۱ عرض شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مباحث فقهی داریم که فضیلت یک فکر آن است که دشمن، مؤید آن باشد و از این جهت صحبتهای آقای امید دانا را میتوان در این رابطه جای داد: «خوشتر آن باشد که سر دلبران ** گفته آید در حدیث دیگران» در مورد صحبتهای آقای آقامیری نمیتوانم نظر بدهم چون صحبتهای کمی از ایشان را دنبال کردهام، هرچند کار ایشان را قبول ندارم و فکر میکنم آثار سوئی دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی جز آنچه عرض شد ندارم که بتوانم آن بحث را ادامه دهم. یکی از خصوصیات فلسفهی هایدگر همین است که سعی میکند افقی را بگشاید تا هرکس در آن چشمانداز، خودش فکر کند. برعکس فلسفهی تحلیلی که با مفاهیم سر و کار دارد و معلوم است که در نگاه مفهومی یا این مفهوم درست است و یا آن مفهوم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر انسان با خودآگاهیِ لازم نظر به جایگاه کتب انحرافی بکند، بهخوبی مییابد چه اندازه بوی گند نفس امّارهی نویسندگان آنها جان را آزرده میکند. آری! طبیعی است که انسان باید به دنبال حق باشد تا باطلبودنِ باطل را بشناسد وگرنه اگر به دنبال هوس خود بود، غرقِ لجن اندیشههای باطل میشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم:۱. آقای سروش در آن مصاحبه حقایق ظریفی را منکر شدهاند که بنده در بحث «نگاه الهیاتی ما به ویروس کرونا» از جهتی نظرم به سخنان آقای سروش در آن مصاحبه بود ۲. آقای دکتر عبدالکریمی بعضاً سخنانی در تأیید آقای محمد شبستری که منکر کلّیِ وحی الهی است؛ گفتهاند که موجب میشود انسان احساس کند بعضی از دلسوزیهایشان در رابطه با آیندهی ایران اصالت ندارد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نیز همینطور است. متأسفانه آن زمان در مقابله با جریان مدرنیته نتوانستیم جایگاه خود را بشناسیم و در زوایای مختلف گرفتار از خودباختگی شدیم بهخصوص که در جنگهای بین ایران و روس شکست خوردیم و خود را باختیم و در مشروطه هم که داشتیم به خود میآمدیم، باز عنصر روشنفکری و جریان غربزده، یک روز کار را به شهادت شیخ فضل اللّه کشاند و فردای آن روز کار را به شهادت شهید مدرس؛ یعنی شهادت عنصر استقلال و عزم دیانتِ یک ملت. و فعلاً با کوهی از غفلت مواجهیم، غفلت از آنچه باید باشیم و هنوز از گذشتهی خود برای بودنمان عبرت نیاموختهایم. ولی بحمداللّه عزمی که با انقلاب اسلامی شروع شده است، این پیکر شکسته و زخمخورده را در میان آورده تا با ترمیمِ کمبودها و سستیها، جهانِ گمشدهی ایرانی- اسلامیمان را احیاء کنیم و از بیآیندگی رهایی یابیم. عرایضی در جزوهی «ریشههای انقلاب» که بر روی سایت هست، شده است. بد نیست به آن نظری بیندازید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آری! ۲. شکل، صورت و تعیّنِ اسماء است، نقص نیست، لازمهی ظهور است. ۳. سری به کتاب «معرفت نفس و حشر» بزنید بد نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست طبق بحث «رجوع به اصلِ اصلها» که در یادداشت ویژهی سایت همراه با شرح صوتی آن هست، باید به خود رجوع کرد و اینکه چرا چنین انتخابی ما داشتهایم؟ آیا مصلحت ما برای رسیدن به کمال در دلِ آن شرایط فقط ممکن بوده است؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم در مسیر ایمان و اظهار ایمان در صحنههای مختلف، آن عزّت جای خود را باز میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینکه فرمود: «عرشه علی الماء» یعنی بنیاد حقیقتِ عرش، وَجهِ مطلقی است به اطلاقِ محض که «ماء» نامیده است و آن وضو، وضوی از حقیقت مطلقهی الهیه است که موجب نورانیت جان میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! وجود، ذو مراتب است و پایینترین مرتبهی آن ماده میباشد که عین حرکت است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: برای کتاب «معرفتِ نفس و حشر» شرح صوتی بسیار ضعیفی هست ولی برای کتاب «معاد» شرح صوتی آن خوب است و فکر میکنم کتاب «معاد» و شرح صوتی آن در حدّ زیادی برای رجوع به کتاب «معرفتِ نفس و حشر» کفایت می کند هرچند آن کتاب نیز در جای خود نکات ارزشمندی را از طرف جناب صدرالمتألهین با مخاطب در میان میگذارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این که بنده مطالب را به صورتی دقیقتر تنظیم کردم، همان مطالب را خدمتتان ارسال میدارم: موفق باشید.
برکات شناخت ذاتِ گشودهی انسان نسبت به حقیقت
باسمه تعالی
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَميعاً فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» (مائده/ 105)
۱. هویت انسان، تعلقی است یعنی وجود او عین ربط به حضرت حق است و بدین لحاظ در ذات و وجودش نسبت به حق گشوده است.
۲. از آن جهت که ذات انسان نسبت به خداوند گشوده است، هر لحظه با نور اسماء الهی و تجلیّات جدیدی با خداوند روبهرو است.
۳. با توجه به آنکه انسان نسبت به حق و حقیقت موجودِ بستهای نیست، با تفکری ایستا از خداوند و با ذات خود، عملاً از حقیقت دور میافتد.
۴. انسان در ذات خود میتواند خدا را بیابد و به ایمانی برسد که همواره آن ایمان، زنده است و نوری است علی نور. این ایمان هر اندازه با بقیهی افراد و افکار مواجه شود، با ظهور ابعاد عمیقتری از خود زنده و زندهتر میگردد و به ایمانی بتشکن نایل میشود زیرا بهخوبی متوجهی حجابهای به حاشیهبرندهی حقیقت میباشد.
۵. ذات انسان با هویت تعلقیاش ذاتی است پویا و همواره امکان تجربهی تجلیّات انوار الهی را به صورتی جدید و جدیدتر دارد. و در همین رابطه باید گفت انسان نسبت به حقیقت، باز و گشوده است.
۶. وقتی انسان توجه خود را به سوی خدا باز و گشوده نگه دارد، ذات خود را عین ربط به حضرت حق و انوار و اسماء الهی احساس میکند. در مقابلِ این حالت، نگاهی است که توجه ما را از تجلیّات انوار الهی باز دارد و این خیانت بزرگی است به بشریت توسط مقدسان احمق که نه آزادی را میفهمند و نه حقوق انسانی را، و با خودمطلقانگاریِ خویش هیچ حقی برای دیگر اندیشهها حتی در بستر اسلامیت قائل نیستند. گویا هر اندیشهای جز فهم آنها باید در خاکروبهها ریخته شود.
۷. بشر موجودی است که «سو» دارد به سوی حقیقت، و اگر خود را پاس دارد - به همان معنای عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُم- وارد سلسلهمراتبی میشود که تا ابدیت مقابل خود را گشوده مییابد. خودش به سوی قیامت میرود نه آنکه او را ببرند.
۸. انسانی که خودش به سوی قیامت و ابدیت خود سیر کند، انسانی است که در مسیر هدایت قرار دارد. انحراف و گمراهیِ سایر انسانها ضرری به او نمیزند، یعنی «لا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ».
۹. با توجه به آیهی فوق، باید به ملکوت رازآمیزِ درون خود نظر کنیم تا معلوم شود چه اندازه نسبت به حقیقتی که سراسر عالم را پر کرده است یگانه و درهم تنیدهایم. جایگاه مباحث «معرفت نفس» و «فعلیتیافتن باورهای دینی»، در اینجا است تا معلوم شود چرا حضرت حق میفرمایند: «عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُم» زیرا ملکوت خدا در شما است و شما به آن خوانده شدهاید. از این طریق است که نه سکولاریته و نه ارتجاع و نه بیخردی میتواند میداندارِ زندگیها شود.
۱۰. وقتی انسان خود را ملکوتی دید، جایگاه اخلاق و رابطهی اخلاقی با بقیه معنی مییابد و انگیزهی اخلاقی با طراوت و شادابیِ تمام به میان خواهد آمد. در این حالت توصیههای اخلاقی باری بر دوش ما نخواهد بود، بلکه چشماندازی است برای هرچه بیشتر گشودهشدن و نیوشایِ تجلیّات انوارِ الهیگشتن.
۱۱. قرآن میفرماید: «وَ لا تَكُونُوا كَالَّذينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ»(حشر/۱۹) همانند کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و در نتیجهی فراموشیِ غایت خود که همان خدا است، راه به سوی خدا را که خود آنها باشند؛ فراموش نمودند. و این نشان میدهد که نفسِ انسان همان راهی است که انسان باید از طریق آن به سوی خدا سیر کند و فراموشکردنِ غایت به معنای فراموشکردنِ راه است و طریق انسان به سوی خدا همان نفس اوست یعنی طریق انسان، خودِ انسان است مثل همان تحولات گوناگونی که از جنین تا پیری در انسان محقق میشود و همچنان ادامه مییابد تا برزخ و قیامت.
۱۲. وقتی انسان به جهت ذات مجردی که دارد میتواند در همهی عالم و عوالم حاضر باشد، چرا باید گرفتار سوبژهکردنِ عالم گردد و قابلیتِ بشری خود را گم کند و از حضوری که برای او در حدّ «اَلآن قیامتی قائم» تعیین کردهاند، محروم گردد.
۱۳. از آنچه گذشت برمیآید که دین خدا به ما «درون» میدهد و راهِ ما را به ما مینمایاند و آن راه، جز خودمان به سوی حضرت معبود نیستیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: تفکر و تنها تفکر. پیشنهاد میشود مباحث مربوط به «برهان صدیقین» را دنبال فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث بنده توجه به تقدیری است که با همهی این احوال، حضرت ربّ العالمین در مقابل شما گشوده که اگر به آن توجه کنید مییابید که همین شرایط، مأوایی است برای شما که همهچیز به کمک شما میآیند تا به آنچه خدا برای شما مقدّر کرده است برسید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده بهتر است بعد از کتاب «نهایه» مطالعه شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره انسان عاقل متوجهی نقصهای خود و ضعفهایی که در عمل داشته است، میباشد و بدین لحاظ باید به استاد رجوع کند. مگر انسان معصوم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیال منفصل همان عالَم مثال است که بین عالم عقل و عالم ناسوت قرار دارد و خیال متصل مرحله و مقامی از نفس ناطقه است که بین عقل و حسّ میباشد. موفق باشید
سلام و درود خدا بر استاد عزیز: دوست نداشتم و نمیخواستم چنین مطلبی را بنویسم ولی آنچنان به تنگ آمده ام که جز نوشتن و درد دل کردن با جنابتان راهی دیگر نیافتم. چند سال پیش خود بنده در جلسه ای از حضرتعالی شنیدم که نسبت به دکتر عبدالکریمی فرمودید «بدا بغضا بیننا و بینکم» و پس از پرسیدن درباره علت این حرف فرمودید فیلسوف تا زمانی که اظهار نظر سیاسی نکند و دخالتی در حاکمیت نداشته باشد حرف هایش قابل شنیدن و تامل و احترام است و حتی اشاره کردید به تفاوت دکتر داوری و عبدالکریمی که آقای دکتر داوری با اینکه نگاه سیاسی اصلاح طلبانه دارد اما دخالت سیاسی ندارد. اما امروز با دیدن پیام دکتر داوری چنان به تنگ آمدم که به مرز انفجار رسیدم و دوست دارم طغیان کنم و هرچه که میتوانم به ایشان بگویم، اما حرمت فلسفه و دانایی را نگه میدارم و گلایه هایم را به شما میگویم، سر بر دامن شما بگزارم و چون ابر در بهاران بگریم. آخر ما میدانستیم ایشان گرایش سیاسی اصلاح طلبانه دارد اما آیا روا است کسی که امروز بیشترین و جدی ترین مخاطب هایشان همین بسیجی های انقلابی هستند و ایشان را با تمام گرایش هایشان گرامی میداشتند روا بود بگوید که «مردم ایران مسلما کم و بیش به این نکات توجه دارند و کاری نمی کنند که خدای ناکرده فردا در تاریخ بنویسند ایرانیان در سال ۱۴۰۳ چنان به دشمنی با خود و کشور خود برخاستند که گویی رسم و راه دوستی را از یاد برده و گم کرده اند». چرخ دنیای دون عجیب است که سی سال سروش پوپری عرصه را بر جان و جهان آقای دکتر و همفکرانشان تنگ کند و امروز ایشان بیانیه بدهد و حفظ و بقای کیان ایران را در به قدرت رسیدن ریزه خواران و نوکران بی جیره و مواجب آن آمریکا نشینان بی همه چیز بداند. بله ایشان که عمرشان به انتها رسیده نمیداند و شاید برایش مهم نیست که چه بر سر ایران بیاید. چه گویم که هرچه نگویم بهتر است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکاتی در این رابطه در جواب سؤال شماره 37881 عرض شد. علاوه بر آنکه تصور بنده اینچنین است که آقای دکتر داوری، آقای پزشکیانِ آخر را هرگز مدّ نظر نداشتند. با اینهمه، آیا عجیب نیست که وقتی دکتر فردید کتاب «شاعران در عسرت» دکتر داوری را نگاه کرد، آن را به چیزی نگرفت؟ و آیا این بدان معنا نیست که به اندازه حضور در «وجود»، ما با هر آنکس که در این میدان است میتوانیم گفتگو داشته باشیم؟ چه آن شخص جناب صدرالمتألهین باشند و چه جناب هایدگر. حال به اندازه ای که آقای دکتر داوری در نسبت با هایدگر با ما سخن بگویند، ما همچنان خود را در تاریخ انقلاب اسلامی دنبال می کنیم و گمان میکنم هنوز تذکراتی که منجر به ارتباط با تفکر هایدگر باشد، در دکتر داوری قابل استفاده است، هرچند به گفته خودشان کمان میکردند با نوشتن کتاب «انقلاب اسلامی و وضع کنونی عالم»، انقلاب اسلامی آغاز تاریخ دیگری است و بعداً با مسائلی از نوع تحجّرها که روبرو شدند، از آن نوع نگاه عدول کردند. و این جا است که ما در نسبت به انقلاب اسلامی با آقای دکتر داوری متفاوت می اندیشیم و جایگاهی که برای خود تعریف کرده ایم ذیل حضرت روح الله و رهبر معظم انقلاب، حضوری است در متن انقلاب اسلامی. موفق باشید
سلام: به نظر می رسد با توجه به مقاومتی که اوکراین دارد و حتی شهر خرسون را علی رغم الحاقش به خاک روسیه باز پس گرفت امیدی به پیروزی جناب پوتین نباشد. انتظاراتمان را جناب پوتین برآورده نکرد و حدود ۹ ماه ابرقدرت اول هسته ای در باتلاق اوکراین افتاده است و خوف آن هست که ما را نیز با خود به زیر کشد و در نظم جدید باز شاهد تفوق غرب باشیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً متوجه هستید که موضوع، بسیار پیچیدهتر از اینها میباشد. جنگی است تمام عیار و حضور در نظمی جدید که مسئله مقابله غرب اعم از آمریکا و روسیه در زمین اوکراین یکی از ابعاد آن است. به آمریکا فکر کنید که خواسته و نخواسته در تلاش است تا بلکه از افولِ خود جلوگیری کند و همین امر افول آن را تسریع میکند و در همین رابطه مقام معظم رهبری «حفظهالله» میفرمایند: «اینکه آمریکا مجبور میشود دست و پایش را از جهان جمع کند. الان آمریکاییها در بسیاری از مناطق دنیا پایگاه دارند؛ در منطقهی ما، در اروپا، در آسیا، پایگاههای نظامی با جمعیّتهای زیاد، پولش را هم از خود آن کشور بیچارهای که در آنجا پایگاه هست میگیرند؛ هزینههایش را او باید تأمین کند و آمریکاییها بخورند و آقایی کنند! این دیگر تمام میشود؛ دست و پای آمریکا از حضور در سراسر جهان جمع خواهد شد. این، آن خطّ اصلی اوّل، از خطوط اساسی نظم جدید آیندهی جهان. خطّ اساسی دوّم؛ انتقال قدرت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و حتّی علمی، از غرب به آسیا. امروز قدرتهای غربی هم اقتدار سیاسی دارند، هم اقتدار علمی دارند، هم اقتدار فرهنگی دارند، هم اقتدار اقتصادی دارند؛ یعنی خیلی چیزها دارند، البتّه تعبیر درستترش این است که بگوییم داشتند، و دارند آرامآرام از دست میدهند؛».
با توجه به این نکته اساسی آری! باید به آیندهای فکر کرد که ایران از طریق انقلاب اسلامی در نظم جدید حرفها دارد در راستای غفلت بزرگی که جهان مدرن نسبت به معنابخشیِ انسان دارد. موفق باشید
آفاق را گردیدهام مهر بتان سنجیدهام بسیار خوبان دیدهام اما تو چیز دیگری. سلام محضر استاد بزرگوار: بحمدلله بنده را نمیشناسید و این عرض بنده شائبهای ندارد، واقعا در ساحت تفکر و بین معاصران، حضرتعالی برای بنده چنین جایگاهی دارید. با آثار بسیاری از متفکران معاصر آشنا هستم اما افقی از دینداری که جستجو میکردم در آثار حضرتعالی یافتم. ولی گاهی ابهاماتی برایم رخ میدهد. در آخرین جلسه مردمی سازی به گونهای درباره بشر امروز و تمایل او به اعمال اراده صحبت میکردید که به نظرم با آنچه در آثار قبلی شما درباره غرب دیده بودم متفاوت شده بود. متوجه هستم که ساحت تفکر ساحت تجویز یا ارزشگذاری اخلاقی نیست، اما آیا هر آنچه ما از تمایل آزادی بدون حد در بشر امروز و حتی هموطنان خود میبینیم به جاست؟ آیا آنچنان که قبلا بشر مدرن را ظهور نفس اماره میدانستید، این افرادی که زیر بار امر خداوند در امور مختلف زندگی نمیروند، دچار نفس اماره نیستند؟ آیا باید برای تمایل بانوان به کشف حجاب جایی بازکرد و به اصطلاح از جهتی به آنها حق داد؟! ای کاش میشد بین رهنمودهای سلوکی که از زبان اهل بیت مطرح میکنید و مباحثی مثل مساله حجاب و آزادی که همین هفته مطرح کردید پیوستگی بیشتری برقرار شود. گاهی چنان در اینگونه جلسات از ارزشگذاری اخلاقی احتراز میشود که گویی اخلاق با همه انحاء و مدخلهایی که دارد (اخلاق عرفانی، اخلاق ماثور از اهل بیت) همه به یکباره امری قلمداد میشود که باید از آن گریخت. امیدوارم توانسته باشم پرسش را به گونهای مطرح کنم که خودم و دوستانی که پیگیر مباحث حضرتعالی هستند، به فهم بهتری از دیدگاه شما برسیم. با احترام و سپاس
باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: با تشکر فراوان از تذکرات دلسوزانه و عاقلانهای که به میان آوردید. ثانیاً: عنایت داشته باشید که خرد بشر مدرن و درک او از خودش، ربطی به اروپائیان ندارد، یک فرآیندِ تاریخی است. و در جلسه اول شاهدی از سخنان حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» در این امر آورده شد و یا در همین رابطه اخیراً در جزوه «انقلاب اسلامی و فهم امام خمینی از انسان و جهان مدرن» عرایضی در این رابطه شد. ثالثاً: اتفاقاً در آن جلسه که میفرمایید بحث در آن بود که چه شد که بین حجاب و آزادی دوگانگی و تقابل پیش آمد و راز این تنگنای تاریخی را در کجا باید جستجو کرد. چرا نتوانستیم طوری آزادی را تبیین کنیم که در دل آزادی، بهترین انتخاب، حجابی است که اسلام پیشنهاد کرده است. رابعاً: آری! در ساحتی از حضور ما در نزد خود بحثِ اخلاق موجب غفلت از حضوری میشود که باید در ساحت وجودی خود حاضر شد. ولی در ساحتی دیگر که انسان بنا دارد برای هرچه بیشتر از اجمال ساحت وجودی خود به تفصیل حاضر شود، آنچنان بحث اخلاق مهم است که انگیزه رسالت نبیّ اکرم «صلواتاللهعلیهوآله» قرار میگیرد و حضرت می فرمایند: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکارِمَ الْأَخْلَاقِ» به راستی که من برای به کمال رساندن مکارم اخلاق مبعوث شدهام. خامساً: همه تلاش بنده آن است که با افق آخرالزمانیِ مربوط به خرد بشر جدید وارد تاریخ خود شویم و قرائتهای خود از دین مبین اسلام را مطابق طلب بشر جدید که طلبی است بسی بیکرانه، بازخوانی کنیم. در این صورت است که ابعاد متعالی شریعت آخرالزمان هرچه بیشتر ظهور میکند. موفق باشید
سلام و عرض ادب: صوتهای معرفت نفس را در کانال جستجو کردم فقط دو جلسه بود فقط همین است یا باز هم هستند؟ باید جای دیگه ای جستجو کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آدرس صوتهای مذکور ذیلاً ارسال میشود. موفق باشید
https://lobolmizan.ir/sound/641?mark=%D8%AF%D9%87%20%D9%86%DA%A9%D8%AA%D9%87
