بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
29841
متن پرسش
با سلام: آیا دیگر انسانها در سرنوشت انسان تاثیرگذار هستند؟ اگر هستند آیا با قضا و قدر الهی در مورد هر انسانی منافات ندارد؟ مثلا فرض کنیم خداوند بر اساس اعمال و رفتار انسان الف برای او مقدر کرده است که ۵۰ سال عمر کند. آیا در اینجا انسان دیگری می تواند در این تقدیر الهی دخالت کرده و مثلا با قتل او در ۴۵ سالگی اجل او را تغییر دهد؟ و همینطور در بقیه مقدرات. مثلا خداوند مقدر کرده که من فقیر باشم، آیا شخص دیگری می تواند در این تقدیر الهی دخالت کرده و من را پولدار کند؟ خلاصه اینکه نقش هر انسانی در سرنوشت خودش را قبول دارم و آن را منافی با قضا و قدر نمی دانم. سوالم از نقش انسان در سرنوشت انسان دیگری است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید خداوند است که تقدیرات عالم و آدم را در اختیار دارد و انسان می‌تواند در نظام احسن عالم، جایگاه خود را مشخص کند. مثلا زن بودنِ زن و مرد بودن مرد از  تقدیرات الهی است ولی زنِ خوب بودن و یا مردِ خوب بودن مربوط به خود انسان است. موفق باشید

29609

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: وقت بخیر. ناظر به سوال ۲۸۹۸۸، بعد از پاسخ استاد به این سوال خدمتشان عرض کردم که این سوال در واقع یک شبهه به حساب می آید و نیاز به پاسخ دقیق و مفصل دارد و استاد فرمودند این سوال در حد پرسش و پاسخ های سایت نمی باشد. در این صورت اگر ممکن است لطف کنید که این پرسش را از دید عموم (در سایت و کانال) بردارید. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً شماره‌ی سؤال را اشتباه فرموده‌اید. موفق باشید

29565

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: از آنجایی که کرونا علامتهای مختلفی دارد، هر شخصی به یکی از این علامتها دچار شد مثلا صدایش گرفت آیا رفتن به مسجد و جلسات اشکال دارد؟ به علت مشکل داشتن سایت در ارسال به ایمیل لطفا پاسخ همین جا داده شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال از آن جهت که ستاد کرونا می‌فرمایند چنین افرادی نیز حامل ویروس هستند، علی‌القاعده این افراد هم نباید در مجامع عمومی حاضر شوند، مگر آن‌که دوران قرنطینه‌ی آن‌ها به پایان رسیده باشد. موفق باشید

28962

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام عليكم حضرت استاد: خسته نباشید. در این زمان شما کسی را لطفا معرفی کنید برای استاد سیر و سلوک. خیلی خیلی ممنونم.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به این جمله‌ی آیت الله بهجت فکر کنید که می‌فرمایند: «علم تو استاد توست». بنابراین در این زمانه بیشتر باید معارف دینی خود را تقویت کنید تا همان معارف، شما را جلو ببرد. در این مورد خوب است به جزوه‌ی «روش سلوکی آیت الله بهجت» که در قسمت نوشتاری سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

28793

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام استاد: عذرمیخام ولی الان که همه چیز فسدفودی شده به نظرم میرسه اگه یه کانال باشه مطالبتون به صورت عکس نوشته و کلیپ تو اون قرار بگیره بیشتر جواب میده بخصوص به نظرم بحث راز رزق در هستی برای نسل امروز کلیپ داشته باشه خیلی جواب میده. متشکرم استاد با اون کانال که مطالب رو میذاره آشنا هستم ولی استاد اینکه مطالب عکس نوشته یا کلیپ کوتاه باشه خیلی موثرتره الان خیلی حوصله مطلب زیاد رو ندارن البته بده ولی چی میشه کرد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رفقا در بحث اینستاگرام زحماتی کشیده‌اند. بناست در طراحی سایت جدید این ظرفیت نیز شکل بگیرد. موفق باشید

28477

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: در مورد جوابی که به سوال ۲۸۴۷۱ دادید فرمودید که «شاید» باید نوعی دیگر زندگی کنید. الان خواستم نوع زندگیم رو به شما بگم. جوانی هستم که چند سالی است تمام همّ و غم و دعایم به خدا رسیدن است و اینکه به آن هدف خلقتم که خدا من رو برای این موضوع آفریده برسم. استاد من زندگیم رو بر این اساس بنا نهادم. در همین راستا هم کارهای علمی مثل خواندن آثار شهید مطهری (ره) و جنابعالی و... به صورت گروهی با بچه های مسجد داشته ام و همچنین کارهای عملی مثل نماز اول وقت و سعی در گناه نکردن داشتم و دارم. اصلا بگذارید بهتر بگویم من برای این هدفم در خلوتها و مجالس روضه ضجه ها و اشک ها ریخته ام و ان‌شاءالله می‌ریزم. البته نه اینکه بگویم کسی هستم یا کاری کرده ام یا خدای ناکرده خواسته باشم از خودم تعریف بکنم. خدا می‌داند خودم رو هیچ می‌دانم. هدفم از گفتن این حرفا این بود که بگم نوع زندگیم اینجوریه. اگه ایرادی داره تو رو خدا بهم بگید. اگر ایرادی نداره پس دلیل این همه بدتقدیری تو زندگیم چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در دل همین اموری که در آن قرار دارید به نوعی دیگر از رویکرد فکر کنید و این مربوط به خودتان است که بالاخره از بازخوانی زندگی غفلت نکنیم. مثل آن‌که رهبر معظم انقلاب در بیانیه‌ی گام دوم عملاً از ما می‌خواهند در ادامه‌ی انقلاب تجدید نظرهایی داشته باشیم، نه آن‌که گذشته را زیر پا بگذاریم. موفق باشید

28052

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب و احترام خدمت طبیب روح: پیرامون روابط مقدس زناشویی چند سوال داشتم: ۱. بعضی اوقات که انسان طبع بسیار گرمی دارد هفته ای چندبار باید رابطه داشته باشد؟ درحالت عادی چگونه باید باشد؟ برای زوج های جوان و برای نو عروسان چگونه باید باشد؟ ۲. اگر در یک وعده دو بار به ارضا برسد آیا بار دوم تقویت طبع حیوانی است؟ با توجه به اینکه گفتیم افراد مومن و شخصیت های عرفانی در عالم ماده فقط در حد ضرورت اکتفا می کنند؟ ضرورت اینجا چگونه معنا می شود؟ ۳. بطور کل در سیره ی عرفا و بزرگان این پدیده چطور معنا می‌شود و نگاهشان به آن چگونه هست؟ اگر به نیت لقاء الله در آغوش همسر برویم، باز توضیح بدهید که معنای زَوِجّنا من الحورالعین چیست؟ ۴. اگر میل طبیعی انسان به رابطه زناشویی هر شب باشد آیا دچار تقویت خوی حیوانی می‌شود یا خیر؟ کدام اولویت دارد؟ مثل باشگاه بدنسازی نمی‌شود که جسم فقط تقویت می‌شود اما روح خیر؟ نکته: خواهشا کلی جواب ندهید، همان طور که گفته شده حیا و خجالت در سوال و جواب های دینی در اسلام وجود ندارد پس واضح و دقیق جواب بدهید، این سوالات جهت تکامل روحی بیشتر در سیر کمالی انسان با هم نوع خودش است نه اینکه جنبه ی مادی و دنیائی داشته باشیم. با تشکر فراوان از استاد محترم و بزرگوار که ما را در سیر توحیدی یاری و راهنمایی می کنید. توحیدتان روز افزون و مداوم و کثیر در عین وحدت باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایات به ما فرموده‌اند لذّت حلال که بیشتر اشاره به همان روابط زناشویی دارد، موجب شوق در عبادت می‌شود. ظاهراً حدّی برای آن تعیین نشده و خود انسان باید متوجه باشد که نه بی‌دلیل رُهبانیت پیشه کند و نه افراط نماید. موفق باشید

27950
متن پرسش
سلام علیکم: برای رغبت و مداومت بر ترک معصیت و اینکه بتدریج از معاصی فاصله بگیریم، چه نکته مهم و اساسی هست؟ چون بسیاری اوقات قصد ترک معصیت می‌شود ولی مداومت بر آن و نظم در پیگیری آن نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی بدانیم خداوند در بستر اسلام در هر زمانی چه جهان گشوده و سراسر کیفی را مقابل ما قرار داده و تنها کافی است بر اطاعت او صبور باشیم؛ عبور از معصیت با آن رویکرد به راحتی فراهم می‌شود و قصه‌ی «انتظار الفرج» به آن معنا نیز خود، فرجی برای انسان به میان می‌آورد. موفق باشید

27190
متن پرسش
سلام: با توجه به آینده ای که امام خامنه ای برای ایجاد جامعه اسلامی و تمدن اسلامی ترسیم فرموده اند و طبیعتاً هم نیاز به زمانی فراتر از عمر یک انسان دارد آیا ظهور حضرت حجت (عج) بعد از این تمدن سازی اتفاق خواهد افتاد یا همینکه ما مردم آماده نوع دیگری از زندگی بر اساس همان شاخصه های تمدنی اسلام شدیم این امکان را به ما می دهد که شاهد ظهور کلی حضرت حجت بن الحسن (عج) باشیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایات داریم کار حضرت «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف» یک‌شبه درست می‌شود. مهم آن است که هرکس آن‌طور خود را آماده کند که نسبت به آرمان‌های آن حضرت، احساس بیگانگی نکند و نمونه‌ی همراهی و هماهنگی با حضرت، هماهنگی با نایبِ مسلّم او یعنی حضزت آیت اللّه خامنه‌ای است که دست‌پرورده‌ی آن حضرت می‌باشند. مشکل بعضی‌ها که برای حضور آن حضرت، چله می‌خواهند بگیرند این‌جا است که جایگاه رهبر انقلاب را در این تاریخ جدّی نگرفته‌اند هرچند قصد خیر دارند وگرنه اصل چله، همان‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی ۲۷۲۰۰ عرض شد کار خوبی است. موفق باشید

27044

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سالام استاد: شما در مورد مدرنیته و فرهنگ مدرنیته در کتاب مدرنیته و توهم نظرات جالبی داشتید در مورد توجه جریان اخیر به باستان گرایی و نظریاتی توجه ویژه به فرهنگ ایران باستان دارند و آن را مقابل اسلام قرار می دهند نظرتان چیست؟ چه منابعی را برای مطالعه پیشنهاد می فرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب‌های مرحوم دکتر مددپور روی‌هم‌رفته در این رابطه خوب است. موفق باشید

26805
متن پرسش
سلام علیکم استاد بزرگوار: بخاطر پاسخهای قبلی بسیار سپاسگذارم۔ خداوند اجر عظیمی بهتون عطا فرماید۔ سوالم در مورد اعیان ثابته است۔ تا اینجا برایم مشکلی نیست که ربط اسم و عین ثابت از قسم ظاهر و مظهر است نیز مقدرات بر طبق استعداد مخلوق افاضه می شوند۔ اما اینکه می فرمایند خداوند زردآلو رو زردآلو نکرد بلکه بهش وجود عطا فرمود کمی گیج کننده است۔ چون زردآلو بهرحال صورت یک اسم الهیست و زردآلو در آن قدرت و فرصت انتخابی نداشت که صورت و مظهر کدام اسم الهی قرار بگیرد۔ پس اینطور بنظر می رسد که زردآلو شدنش خیلی هم انتخاب خودش نبوده است؟! لطفاً راهنمایی فرمایید۔ خیلی ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بر روی این نکته فکر کنید که اسماء الهی بر اساس امکانِ ذاتی و ظرفیت اشیاء بر آن‌ها تجلی می‌کند. بد نیست در این مورد به بحث «رجوع به اصلِ اصل‌ها» در قسمت «یادداشت ویژه» سایت رجوع فرمایید. موفق باشید

25919
متن پرسش
با سلام و احترام خدمت استاد بزرگوار: در جلسات متعددی از تفسیر قرآن فرمودید که در هیچ جای قرآن اشاره نشده است که لازم است یهود و نصاری از دین خود دست بردارند و مسلمان شوند بلکه لازم است از خرافات و انحرافات دین خود اجتناب کنند. چند روز قبل آیه ۱۶۲ سوره نسا را قرائت می کردم که در مورد اهل کتاب می فرماید: «لکن الراسخون فی العلم منهم و المومنون یومنون بما انزل الیک و ما انزل من قبلک» آیا این آیه بدین معنا نیست که راسخون فی العلم از اهل کتاب باید به پیامبر اسلام ایمان بیاورند؟ با تشکر. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابداً. آیه می‌فرماید: این افراد یعنی راسخونِ فی العلمِ اهل یهود آن‌قدر در فهم و شعور توانا هستند که حتی ای پیامبر! وَحی‌ای که بر تو نازل شده است را می‌شناسند و به آن ایمان دارند. و این نشانه‌ی بزرگی آن‌هاست. ولی هرگز نفرموده است آن‌ها مسلمان شده‌اند و یا باید مسلمان شوند. زیرا می‌فرماید: «منهم» یعنی از همان گروه یهود هستند. آری! می‌توان گفت این را نیز از رخصتِ اسلام یافته‌اند که اجازه داده است بر دین توحیدی خود بمانند. موفق باشید

25702

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: چرا در آیه ۸ سوره عادیات «وَإِنَّهُ لِحُبِِّ الْخَیْرِ لَشَدِیدٌ»، قرآن از مال و ثروت با عنوان «خیر» یاد کرده است؟ آیا این تعبیر قرآن با آیاتی که مال و فرزند به عنوان بلا و ابتلا و یا لهو و لعب مورد اشاره قرار گرفته است در تعارض نمی باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جاهای دیگر هم این واژه به همین معنا آمده است از آن جهت که «مال و ثروت» می‌تواند منشأ خیر باشد. موفق باشید

25618

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
محمودوند: سلام و عرض ادب خدمت استاد گرانقدر سوالی که ذهن بنده رو درگیر نموده این است که بعضی از اساتید با توجه به حدیثی که می فرماید توبه کننده همانند کسی است که گناه نکرده است کاف تشبیه را دلیل بر شباهت می دانند نه عین انسان گناه نکرده لذا می گویند توبه آثار گناه را به کلی از بین نمی برد. و روایت و آیاتی هم دال بر این امر که همه آثار گناه با توبه از بین می رود وجود ندارد. ممنون از صعه صدرتان بخاطر خواندن مطالب و پاسخ گویی تان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا از رحمت واسعه‌ی حضرت حق غافل باشیم وقتی می‌فرماید: «إنّ اللّه یحبّ التّوابین»؟! موفق باشید

25315

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد بنده سوال و جواب شماره ۲۵۳۰۶ را که فرمودید خواندم،بنده اصلا مشکلم و دردم امور دنیایی مثل تنگدستی و ... نیست، طبق سوال ۲۵۳۰۹ بنده مشکل و دردم درد روحی و مشکل نفس است، بنده مشکلم مشکل معنویست و فقط برای رفع این مشکل است که دعا می کنم آن هم چون می دانم سعادت بنده در رفع این مشکل است، و گلایه بنده این است که چرا با توجه به این همه دعا و توسل و توکل مشکلم حل نمی شود و خداوند و ائمه معصومین مشکل معنوی و روحی و نفسی بنده را برطرف نمی کند؟ چه کار باید بکنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید باید در معارف دینی تدبّر بیشتری بکنید مثل «معرفت نفس». موفق باشید

24736

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد بزرگوار: شما فرموده اید که یاد خدا به صورت حضوری با برکت تر از یاد خدا به صورت حصولی است حال می شود تفاوت علم حضوری با علم حصولی را توضیح دهید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فرض این است که رفقا مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و یا آن‌چه در کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» را مطالعه کرده باشند. موفق باشید

34476
متن پرسش

سلام علیکم: با عرض شرمساری در ارتباط با مطالبی که در مورد جناب دکتر داوری اردکانی در کتاب «انقلاب اسلامی طلوع جهانی بین دو جهان» مطرح شد، چند مطلب را خدمت تان عنوان می کنم امیدوارم تذکرات لازم را مرحمت فرمایید: اولاً: این اشارات جنابعالی بود که ما متوجه اندیشه های بسیار بلند جناب دکتر داوری شدیم و توانستیم با این پدیدار به نحو خوبی ارتباط برقرار کنیم. و از این جهت از شما خاضعانه سپاسگزارم. بنده شخصاً نه تنها از ارادتم به انقلاب چیزی کم نشد بلکه چندین برابر شد. و لذتی که از کتاب «انقلاب اسلامی و وضع کنونی عالم» دکتر داوری یا آن مقاله ی ایشان در مورد امام خمینی «رضوان الله تعالی علیه» بردم وصف ناشدنی است. ثانیاً: آنچه که بنده با نظر به اندیشه‌ها و جایگاه جناب دکتر داوری متوجه شدم، این هست که ایشان در مواجهه با غرب و مدرنیته رسالتی را برای خودشان تعریف کرده اند تا هر چه بیشتر و بهتر ذات غرب و جهان مدرن و در نتیجه‌ درد و بلای «توسعه نیافتگی» و «بی تاریخی» که ما را دربرگرفته است را برای ما شفاف و روشن کنند تا ما عمیقاً و دقیقاً به یک خودآگاهی تاریخی نائل شویم. تا اینجا به نظرم ایشان سرآمد روزگار خودشان هستند و نظیر ندارند. کما اینکه «امام و رهبری» در مواجهه با چهره ی استکباری جهان مدرن و نظر به سنن الهی نظیر ندارند. و «حاج قاسم» هم به عنوان بازوی امام و رهبری در مواجهه با خنثی کردن نقشه های استکبار در منطقه نظیر ندارد. لذا با در نظر گرفتن این نکات ما متوجه می شویم که خدای متعال برای مواجهه با غربی که چهره ها و اضلاع گوناگونی دارد، شخصیت های تاریخیِ مختلفی را پروریده و وارد میدان کرده که هر کدام گوشه ای از کار را گرفته و با همدیگر «پازل» جبهه ی نورانی و تاریخی انقلاب اسلامی را تشکیل داده اند. از نظر این حقیر دلیری و روح حماسی و انقلابیِ عجیبی در اندیشه و شخصیت جناب دکتر داوری در مواجهه با تفکر فلسفی غرب پنهان است. کافی است به حکم «تعرف الاشیاء باضدادها» ببینیم چه شخصیت ها و جریاناتی به خون ایشان تشنه هستند! حال که جناب دکتر داوری ما را به خوبی بیدار می کنند و متذکر دردها و مسائل و مشکلات تاریخی مان می کنند، اینجاست که باید عمیقاً متوجه جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی باشیم به عنوان راه خروج از باتلاق توسعه نیافتگی و حبل اللهی که از افق آینده و پس فردای تاریخ به سوی خرابه ی امروز ما تابیده تا ما راه نجات را ماوراء دوگانه های «توسعه یافته و توسعه نیافته»، «سوژه و ابژه»، «تضاد سنت و مدرنیته»، پیدا کنیم و از درد و بلای بی تاریخی و نومیدی نجات پیدا کنیم و در حلقه و قوس و خط توحیدی که بین گذشته و آینده و بین حضرت آدم تا حضرت مهدی علیهما السلام وجود دارد، قرار بگیریم. ان شاءالله طبیبِ عشق مسیحا دَم است و مُشفِق، لیک/ چو دَرد در تو نبیند که را دوا بکند؟ یا به قول دکتر داوری: «اگر درد را احساس کردیم درمان هم میسر می شود» حرف زیاد است. جهت جلوگیری از اطاله کلام، به همین اندازه اکتفا می کنم. عذرخواهم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله بسیار خوب متوجه جایگاه استاد عزیز جناب آقای دکتر رضا داوری اردکانی شده‌اید. حقیقتاً ایشان با نظر به تجربه‌ای که بنده نسبت به ایشان داشته و دارم، شخصیتی می‌باشند رازگونه و فوق‌العاده عمیق، و اگر بخواهیم در این زمانه و در این تاریخ، سالکی را مدّ نظر آوریم که در عین جهانی‌بودن نسبت به درک انسان نسبتی اساسی با حقیقت داشته باشد و دغدغه هدایت بشرِ امروز در او فعّال و سرزنده باشد؛ بنده آقای دکتر رضا داوری را می‌دانم. اگر گفته شده است: «گویا ولیّ شناسان رفتند از این ولایت»، به جهت آن است که ما هنوز در سلوک فردی به دنبال سالکان هستیم. در حالی‌که حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» و رهبر معظم انقلاب«حفظه‌الله‌تعالی» در جای خود با آن نحوه سیاستمداری و دکتر رضا داوری با آن نحوه اندیشه‌ورزی، سالکان این روزگارند. به نسبت دکتر داوری با آوینی و سخنانی که ایشان بعد از شهادت آن شهید بزرگوار فرمودند، نظر کنید تا معنای حضور تاریخی دکتر داوری را بیابید. موفق باشید       

33866
متن پرسش

سلام علیکم: ان شاء الله مشمول عنایات الهی و توجهات حضرت ولیعصر(عج) باشید. امروز در کانال مطالب ویژه صوتی از حضرتعالی تحت عنوان «انتقام گیری جهان استکبار از انقلاب اسلامی به قیمت رسوایی جهان مدرن» منتشر شد که باز هم نوع نگاه و تدبر شما در وقایع اخیر و موقِف کنونی انقلاب اسلامی، نغز و حکیمانه بود و به تدبر عمیق تر و تمدنی تر در وقایع اخیر دعوت می نمود. سوال مهمی را هم در آن صوت درباره اینکه چرا جریان روشنفکری و تجددگرای داخلی، دوشادوش و هم افق با نظام سلطه و پرچمداران تمدن غربی و ایضاً جریان ارتجاع و تحجر به صحنه نبرد با انقلاب و غایات آن آمد، مطرح فرمودید که حقیقتاً جای تأملی عمیق دارد. بشخصه به نظر بنده می آید که ریشه این مسئله ای که مطرح فرمودید در آنجاست که گویا اساساً جریان روشفکر و تجددگرا، متوجه روح و ذات انقلاب اسلامی نیست و آن‌را صرفاً جنبشی سیاسی با مشارکت و حتی سهم آفرینی بالسویه آحاد فعالان سیاسی_اجتماعی عصر پهلوی جهت نیل به اهداف و غایاتی در بستر همین جهان مدرن و عالم انسان غربی می بینند و هم اکنون نیز آن‌را از دست رفته و رو به انهدام و چونان پوسته ای ظاهری می بینند؛ بماند که برخی شان اساساً حتی انقلاب اسلامی را در حد یک انقلاب هم نمی دیدند و یا به سبک شیوه های فکری_فرهنگی آمریکا و ناتو در جنگ سرد و افرادی چون آیزیا برلین و جرج اورول، بر طبل نفی هرگونه پایبندی به اصول و آرمانگرایی و برآوردن نوایی در برابر نیهیلیسم و قفس تنگ عهد غربی می کوبیدند و یا حتی با نظریاتی چون «موج سوم» بدنبال هضم و تحلیل واقعه عظيم بهمن ۵۷ بودند. کتاب «حلزون های خانه به دوش» شهید آوینی، حکایتی از این غفلت تاریخی و اصرار عجیب جریان روشنفکری بر جدال مستمر و مقاومت در برابر تذکر انقلاب اسلامی به وضعیت عالَم و آخرین تطورات مدرنیته و انسان غربی که همان نیهیلیسم و پوچ گرایی و غفلت از حضور و بودنی قدسی و با طلب متعالی آخرالزمانی در پهنه جهان است که با مطالعه آن حتی به این نتیجه می‌توان رسید که گویا اساساً جریان روشنفکری مایل و طالب است تا رسالت خود را بر تخطئه و نفی اصالت انقلاب اسلامی و ابعاد تمدن ساز آن تعریف کند و مغموم است که چرا روشنفکران، وارثان انقلاب نگشته اند. و متأسفانه هنوز هم این تفکر و صبغه فکری، علاقه ای به تدبر در جایگاه تمدنی انقلاب اسلامی و علت رقابت و انتقام گیری جهان استکبار از آن بویژه در وقایع اخیر ندارد و حتی به مطرح نمودن ادعاهای عجیبی و مسئولین گریزی از سابقه خود رسیده است. شاهد بودیم اینان بیانیه نوشتند که ریشه مسائل اخیر، اصرار بر اجرای اسلام حداکثری و سودای پیاده سازی همه جانبه اسلام در جامعه ایرانی است؛ سخنان رهبر انقلاب و رئیس جمهور که فرمودند وقایع کنونی نشانه ابتکار عمل ملت ایران و پیشروی انقلاب اسلامی و حرکت کشور بسمت رفع کاستی ها و قدرت فراگیر و همچنین واکنش عصبی دشمنان نسبت به ابطال استراتژی ها و فشارهای حداکثری شان است را ساده لوحی و امری تبلیغاتی خوانند؛ بیانیه وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه را مظهری از تداوم رویکردهای غلط حکمرانی دیدند؛ به نسخه پیچی های سکولار و مبتنی بر تلورانس در حیطه تکالیف فرهنگی حاکمیت من جمله پوشش روی کردند؛ به راهپیمایی مثل ۱۳ آبان که به تعبیر دکتر کچویان از عجایب انقلاب اسلامی آن هم در جهان امروزین، امثال همین تجمعات مردمی جهت تجدید عهد جمعی و پافشاری بر اصول و مبادی سیاسی در اقصی نقاط یک مملکت حتی جائیکه پوشش رسانه ای ندارد، می‌باشد، اشاره ای ندارند و کوچکترین تاملی در این نیروی و ظرفیت اجتماعی ندارند؛ و نهایتاً از اتلاف و فرسودگی اندیشه انقلابی و عدم توجه به آزادی سخن‌ها راندند. متاسفانه در گفتگوها و مناظراتشان هم چنین به نظر می‌رسد که گویا سخن و اندیشه انقلابی را داستان آرزومندی و عامل تشدید معضلات می بینند و کلیت حضور جهانی و روح لطیف انقلاب اسلامی و به ظهور آمدن اقوام متعمق آخرالزمانی در عصر انقلاب اسلامی که شهدا مظهر اعلای آن و سیره و زعامت متعالی امامین انقلاب را نمی بینند بلکه قائل به جلوه و بروز ناکاستی ها و عیوب و معضلات مبتلابه در سطح کلان و به پس رفتن قوت انقلاب است و بجای بحثی متفکرانه و تحلیلی کلان تر از عرصه ملی و بین المللی، به تداوم همان رویکردهای سابق مشغولند؛ ناگفته نماند که بسیاری از عیوب و ناکاستی ها ثمره نگاه غربزده در مواجهه تمدنی با غرب و ساختارهای شبه مدرن از عصر قاجار و پهلوی و الگوهای تجویز شده از دولت سازندگی به این سوست که خود روشنفکران و توسعه گرایان در سطوح تصمیم سازی و استراتژيک همین نظام، تجویز الگو کردند و جهت پیاده سازی الگوهای نئولیبرال در ایران، دولتها را بسوی پیگیری سیاستهایی چون کاهش جمعیت و انبوه سازی آپارتمان و خصوصی سازی ها و تعدیل ساختاری و اخذ وام های خارجی و توسعه پول اعتباری و ترغیب و تسهیل گری مدل تحصیل و اشتغال غربی و رها سازی مدیریت فضای سایبر و عدم توجه به محوریت نهاد خانواده هدایت کردند که شما بهتر از من واقفید همه این موارد، چونان دانه های تسبیح به هم متصل و در راستای یک نوع سبک حکمرانی و ساختار حیات اجتماعی و سبک زندگی است و تجلی دین حداقلی است که اتفاقاً منشا مشکل و تعارض می‌گردد و یقیناً ضلع فرهنگی و خانوادگی اقتصاد نئولیبرال یا شبه مدرن، برهنگی است و چنانچه بخواهیم بر حجاب و پوشش و حفظ حریم حیاء و عفاف تاکید کنیم، نمی‌توان بر مدل تحصیل و اشتغال بانوان در توسعه غربی پا فشرد و خانواده را محوریت نداد. البته بنده هم قائلم ما بعنوان دلسوزان و علاقه مندان به انقلاب اسلامی در اشاعه و مطرح ساختن حقیقت انقلاب و اسلام عزیز بعنوان دین آخرالزمانی به جامعه ویژه جوانان هم نسل حقیر، غفلت و کاهلی داشته ایم و الا بعض اهالی این جامعه نیز گمشده و جام جم خود را در مأوای روشنفکری با سوابق و آمال خاص آن، جستجو نمی نمودند و متوجه بودند با اتکاء و دل سپردن به جهان غرب و روشنفکران، عبور از تنگناها میسر نیست که همانا سبب بیماری نمی‌تواند داوری شفابخش باشد و قطعاً این تکلیف ماست که با تذکر به عالم انسان دینی و حقيقت این انقلاب و شیوه حکیمانه زعامت رهبر بزرگوارمان در استمرار انقلاب اسلامی و عدم استحاله آن و حفظ اصالت آن بسوی تمدن نوین پیش رو، افق روشن این مسیر را بگشاییم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکاتی که فرموده‌اید حقیقتاً تحلیلی خوب و حکیمانه نسبت به حقیقت تاریخیِ انقلاب اسلامی بود و تلاشی برای فهم جریان‌هایی که نتوانستند خود را در این تاریخ قدسی حاضر کنند بخصوص روشنفکران، که به قول جنابعالی رسالت خود را بر تخطئه و نفی اصالت انقلاب اسلامی فهمیدند. و هنر ما، آری! هنر ما این است که رازِ عدم درک جریان روشنفکری را نسبت به روح قدسی انقلاب اسلامی بفهمیم و بدانیم حضور در تفکر مدرن حتی حضور در اندیشه متفکران فلسفه غربی برای رسیدن به هویت قدسی انسان که اگر با دیانت و شریعت الهی جبران نشود باز همان پوچی و نیست‌انگاری است که جناب نیچه متذکر آن شد. این‌جا است که اولاً: راز حضور انقلاب اسلامی در جهان مدرن معلوم می‌شود که چه اندازه برای ادامه همین جهان، جود انقلاب اسلامی ضروری است. ثانیاً: رمز و راز کینه پنهانِ نه‌تنها جریان سیاسی جهان مدرن، بلکه جریان روشنفکری نیز معلوم می‌شود از آن جهت که در مقابل انقلاب اسلامی، متوجه عریانیِ خود شدند ولی نخواستند بپذیرند، به همان معنایی که جناب مولوی علت مقابله با انبیاء را این‌طور به میان می‌آورد که آن‌ها در اعتراض به انبیاء گفتند:

جان ما فارغ بد از اندیشه‌ها

در غم افکندید ما را و عنا

طوطی نقل شکر بودیم ما

مرغ مرگ‌اندیش گشتیم از شما

موفق باشید         

31970
متن پرسش

سلام علیکم خدمت استاد ارجمند: استاد سوالی ذهنم را مشغول کرده و بدنبال آن می‌خواهم نظر شما را بدانم. پیشاپیش بگم صفحاتی که ابن عربی را جست و جو کردم بسیار بود و من وقت بررسی همه را نداشتم پس همه پرسش ها را بررسی نکردم. ۱. آیا امکان دارد از زمان جناب ابن عربی تابحال عرفایی بوده باشند که چه بسا خیلی بیشتر و بهتر از او معارف توحیدی و اسرارش را گرفته باشند اما در پی انتشار آن برنیامده باشند. برای مثال اگر صفت علم خدا در آنها تجلی کرده باشد چه بسا بتوانند علوم مختلف را هم یکجا ثبت کنند چه برسد به عرفان و اسرارش. ۲. بطور کلی چرا عرفا با اینکه احتمالا در بخشی از عمر خود علم الهی را درک کردند، اما در پی انتشار بر نمی آیند؟ ۳. بنظر شما آنچه در فصوص یا فتوحات آمده چند درصد اسرار توحیدی است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه می‌توانیم در این رابطه بگوییم سنت حضرت حق است که در هر دوره تاریخی آنچه بشریت ظرفیت آن را دارد در بستر اسلام از طریق قلب‌های آماده به بشریت می‌رساند و محال است اگر بشریت ظرفیت درک امری از انوار قدسی و توحید ربّانی و علم حقیقی را داشته باشد، از آن دریغ شود به همان معنایی که حضرت حق در قرآن می‌فرماید: «يَسْئَلُهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ في‏ شَأْنٍ» الرحمن/ (29) خداوند شأن مناسب آن طلب و تقاضا را در مظهور یا مظاهری به ظهور می‌آورد. موفق باشید

31648

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: بنده به خاطر مجرد بودن سالهاست به گناهی جنسی در خلوت دچارم که بارها اراده کردم این گناه رو ترک کنم و دیگه واقعا خسته ام کرده. بارها اراده کردم برای همیشه ترکش کنم چون چوب خطم پر شده و دیگه داره دیر میشه، اما حدود یک سال پیش یه روایتی خوندم که اگه انسانها گناه نمی‌کردند خدا قومی رو خلق می‌کرد که گناه کنند و اونا رو بببخشه. از اونجا که آدم بی ظرفیتی هستم این روایت باعث میشه وقتی توبه می‌کنم بعد از مدتی که نفس و شهوت فشار میاره با به یاد این روایت افتادن راحت تسلیم بشم و دوباره آلوده بشم. استاد چکار کنم دیگه خسته شدم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روایت مذکور می‌خواهد خطر عُجب برای مؤمنین را تذکر دهد و نه این‌که بهانه گناه‌کردنِ گناهکاران باشد از آن جهت که آلوده‌شدن به این نوع گناهان، روحانیت انسان را که موجب حضور در عوالم معنوی می‌شود، از او می‌گیرد. باید همچنان‌که در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» گفته شده، خود را مشغول امور سالم حتی مثل ورزش بنماییم تا آن نوع خیالات بر ما سیطره نکنند و قوت نگیرند. بد نیست سری به آن کتاب بزنید. موفق باشید

31408

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد علی و بزرگوار خداوند طور هم با عزت و سلامت به شما و خانواده محترم عنایت فرماید : استاد بنا داریم در شهرمان که از نظر بد حجابی و بی حجابی خیلی وضعیت نا بهنجار دارد حرکتی فرهنگی در زمینه حجاب و پوشش اسلامی انجام دهیم نیاز به راهنمایی شما داریم که این حرکت را از کجا آغاز کنیم؟ و به چه سبک که بهترین نتیجه ان شاء لله حاصل شود. موید باشید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید با توجه به شرایطی که در آن هستیم، بیشتر باید افراد مذهبی با نشان‌دادن سجایای اخلاقی و کمک و ایثار به مردم، نشان دهند که راه اسلام راهی است که سعادت بقیه در آن است. به گفته جناب مولوی: «مؤمن آن باشد که اندر جزر و مدّ / کافر از ایمان او حسرت خورَد». موفق باشید

31173
متن پرسش
با سلام استاد عزیز: در مورد جهانی میان دو جهان، انسانی که این ویژگی را داشته باشد گاهی در تعاریف به حالتی گنگ و غیرقابل تعریف می شود: ۱. آیا می توانیم تعریف انسانی میان دو جهان را "انسانی مومن حقیقی که دغدغه و دلسوزی نمایش عالم قدس در عالم ماده را در کل عالم ماده و جهان دارد تعریف کنیم؟ انسانی که از دو گروه موجود در حال حاضر صفات خوب توجه به عالم قدس را از یک گروه و نظم و تفکر اجتماعی باز را از گروه دیگر در خود دارد، وصفت عصبیّت را از یک گروه و غفلت از عالم قدس را از گروه دیگر ندارد (در کل کاری به جناح و گروه ها ندارم ولی به نظرم مثلا در داخل اصولگراها حرف درستی را گاها تند میگن و اصحاب غربگرا حرف اشتباهی رو با موج سواری رو نظر عده ای از مردم، بهتر در ظاهر اعلام می‌کنند.) سوال دوم اینکه آیا ما می توانیم بگوییم که امام عصر (عج) نقطه اوج انسان جهان میان دو جهان هستند؟ سوال آخر اینکه استاد عزیز با توجه به اینکه برای تغییر وضعیت ما باید یک مسیری که در ظاهر بسیار طولانی از انسان دچار تعصب یا غفلت از قدس که شاید هر دو در دو طرف طیف تاریخ هستند به سوی تعادل انسانی میان دو جهان برویم، سوالم اینکه در اون نقطه ای که تغییر می‌خواهد ایجاد شود اراده ای از جانب خداوند شده یا انسان، چون اگر از انسان باشد که بالاخره آن نور در قلبها از سوی خدا بوده و اینکه بحث ظرفیت زمانه هست و اینکه واقعا برام جای سواله که انسان امروزه آیا با آموزش یا انجام احکام و... می‌شود آنچه باید بشود یا معجزه می‌خواهد، و اگر از سوی خدا بوده بحث اختیار انسان هست، اگر لطف کنید مورد آخر رو کمی توضیح دهید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان طور که مستحضرید بحث «جهان بین دو جهان» موضوعی است که نیاز به بحث و تفصیل زیاد دارد که در سه کتاب اخیر بنده که فعلاً یکی از آنها به چاپ رسیده است، تا حدی افق حضور در جهان بین دو جهان روشن می شود. آری! همان طور که می فرمایید باید ماورای جریانهای سیاسی و حزبی، انسان خود را در این تاریخ حاضر کند و مسلم حضرت صاحب الأمر «عجل الله تعالی فرجه» که صاحب زمان هم هستند، صاحب همه جهان ها می باشند.

آری! مسلم نسبتی بین اراده الهی در جوابگویی نیاز انسانها مطابق تاریخ و تقاضای انسانها در تاریخ در صحنه است که در کتابهای مذکور تا حدی بدان پرداخته شده است. موفق باشید

31024

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: استاد ما چطوری باید از توی بیانات رهبری وظیفمون رو پیدا کنیم؟ بنده چند سالی هست که تحول علوم انسانی که رهبری به عنوان مبنای تمدن سازی مطرح کردن دغدغه ام بوده و هست. اما الان که در آستانه سی سالگی هستم هنوز اولیات فلسفه اسلامی رو هم بلد نیستم در صورتی که شهید مطهری در سن ۳۵ سالگی بر کتاب اصول فلسفه پاورقی زدن. هم اساتید قوی مثل علامه داشتن هم حوزوی بودن و عربی رو خونده بودن. من و کسانی از خانم های دیگه که شرایطشون مثل من هست نمی دونیم واقعا چیکار کنیم؟ عربی و فلسفه رو که تا الان سطحی خوندیم باید شروع کنیم اینکه کی به عمق و ثمردهی برسه واقعا براش تضمینی نیست. ما وظایف خانه داری رو هم داریم دغدغه ی علمی هم داریم ولی ظاهرا کار خاصی نمیشه انجام داد. چون ما سالها دانشگاهی درس خوندیم و نه حوزوی؛ ورود به این حوزه واقعا سخته برامون در عین اینکه علاقه مندیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید بعد از آن‌که تا حدّی در ادبیات عرب توانستید رشد خود را ادامه دهید، تدبّر در قرآن و روایات بخصوص از طریق «المیزان» راه های خوبی مقابل‌تان گشوده می‌شود، إن‌شاءالله. موفق باشید

30772

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم. خدا قوت. استاد بعضی وقتا که بناست عبادتی چیزی بجا بیاریم (فرض کنید مثلا نیمه شب می‌خواهیم به خدا نزدیک بشیم) ولی هرکاری می‌کنیم نمی‌تونیم خوب یاد خدا باشیم، یا هرکاری می‌کنیم نمی‌تونیم تفکر کنیم. تکلیف چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با تدبّر در کتاب‌های معرفتی و تأمّل در روایات و تدبّر در قرآن، آرام‌آرام جان انسان می‌یابد که همه‌ی عالم محضر جلوات حضور حضرت حق است به همان معنایی که انسان به خود متذکر می‌شود: «یک چشم‌زدن غافل از آن یار نباشید / شاید که نگاهی کند آگاه نباشید». موفق باشید

29716

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: در مباحث از ارتباط با معقولات سخن می گویید، ارتباط با حق و چیزهایی که پایدار هست، این معقولات چه چیزهایی است؟ خداوند، معصومین، ملائکه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر آنچه عقل متوجه‌ی حضور آن باشد، مربوط به عالم معقولات است و هر آنچه را وَهم توهّم کند، معقول نیست و مربوط به توهّمات می‌باشد. موفق باشید

نمایش چاپی