بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
13398
متن پرسش
عرض سلام خدمت استاد گرامی و با آرزوی طول عمر: سوالی داشتم: بنده فرزندی دارم که دوره دوم دبیرستان را میگ ذراند و هم اکنون خواستگاری برایشان آمده و با توجه به شناختی که از خانواده ایشان دارم که مذهبی هستن و خودشون هم همچین روحیه ای دارند، بنده در مورد ازدواجشان مشکلی ندارم اما نزدیکان با توجه به سن کم و احتمال لطمه خوردن به تحصیل فرزندم با توجه به اینکه ذهن خوبی هم دارند، با این ازدواج مخالفت می کنند. نظر شما چیست؟ آیا من می توانم به خودم این اطمینان را بدهم که باز خاستگاری با این شرایط پیدا شود؟ دعاگوی شماییم. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌چه برای یک خانم متدیّن ارزش است، مادربودن و محوریت او در خانه است، چه ضرری می‌کند اگر در راستای همسرداری و فرزندداری، به این نوع تحصیلاتش که عموماً مباحث اعتباری است، آسیب بخورد؟! هنوز هم معتقدم باید داماد مناسب را از دست نداد. موفق باشید

13397
متن پرسش
سلام استاد: من قبلا در یکی از کتاب های شما نقل قولی خوانده بودم که خیلی جالب بود و موضوعش در مورد انسان های زمان ما بود که همه دوست دارند کودک باشند و دنبال سرگرمی های کودکانه هستند، مثل فوتبال، و این حتی تبدیل به ارزش هم شده و .... و خیلی دلم می خواست که اون مطلب رو انتشار بدم ولی هر چی فکر کردم یادم نیومد توی کدوم کتاب خواندمش، لطفا اگر شما حضور ذهن دارید کمکم کنید. خدا حفظتان کند ان شاء الله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم یادم نیست. ولی کتاب «مدرنیته و توهّم» را نگاه کنید نکاتی دارد. کتاب «زندگی در عیش، مردن در خوشی» از نیل‌پستمن نیز مفید است. موفق باشید

13396
متن پرسش
بسم الله سلام و عرض ارادت: استاد در مورد اتفاق تلخ حج امسال جسارتاً دنبال یک چشم حادثه بین (در جایگاه تاریخی خودش) برای این اتفاق هستم به جای واکنش ها و چشم های عادی و احساسی و خبری! خیلی دوست داشتم نظر شما را در مورد این اتفاقات جویا بشوم! التماس دعای مخصوص یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم خداوند توفیق خادم الحرمین را که امر مقدسی است از افرادی که همواره ظلم‌شان روزافزون است، سلب خواهد کرد و این حادثه‌ها، شروعِ سلب آن توفیقی است که این خانواده‌ی بی‌کفایت، ناحق به‌دست گرفته بودند. موفق باشید

13394
متن پرسش
سلام علیکم: آیا هر بی عدالتی به معنای ظلم است؟ مثلا شخصی به دو نفر فقیر با شریط یکسان تفاوت می گذارد و به یکی کمتر و به یکی بیشتر کمک می کند. (البته مثالم بخاطر روشن شدن سوال بود و سوال کلی ام همان بود که اول عرض کردم)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر دوکس دارای شرایط مساوی باشند، ولی متفاوت با آن‌ها برخورد شود ظلم است. ولی اگر متفاوت‌اند ولی متفاوت با آن‌ها برخورد شود، ظلم و بی‌عدالتی نیست. مرحوم شهید مطهری در کتاب «عدل الهی» در این مورد نکات ظریفی دارند. موفق باشید

13392
متن پرسش
سلام: سوالی که خدمت استاد داشتم این است که سپاهی که زمان خلیفه دوم به ایران حمله کردند، خوب بودند یا بد؟ تو کتابی مثلا کتاب دینی مدرسه، نوشته که اون مسلمانان به خاطر ایمان قویشان بود که پیروز شدند، شهید مطهری هم در کتاب خدمات متقابل ایران و اسلام آورده اند که سپاه ایران اون موقع بسیار قوی بود و مسلمونا چون ایمان و روحیه شهادت طلبی داشتن تونستن پیروز بشن! پس مسلمونای خوب بودن؟ آخه همیشه هر کسی بهم می گفت مسلمونا ببین چیکار کردن با ایران، ریختن سر بردین و به زنان به صورت وحشینه تجاوز کردن، من میگفتم نه، اونا مسلمون واقعی نبودن، اون موقع زمان خلافت خلیفه دوم بوده و مسلمونای واقعی با امام علی (ع) بودن. اما این طور که کتابا نوشتن، پس مسلمونای خوب بودن؟ ایمان و شهادت طلبی و ... پس یعنی اسلام با حملات وحشیانه آغاز گرایانه، کشتن و سربریدن وحشیانه، رحم نکردن به کودکان، و از هم بدتر که منو آزار میده تجاوز به زنان مثه حیوون، موافقه؟!! حالا اگه اون قوم اصلا کافر باشن، اخه بنظرم وحشیانس به زور بخوان به یک زن تجاوز کنن، مگه چه گناهی کرده؟ خب مگه به اون کشور چقدر اسلام تبلیغ شده؟ پیامبر یه نامه زدن و پادشاه پاره کرد. مردم چه گناهی گردن؟! اصلا الان، تو زمان حاضر، مثلا ما میتونیم به سوئد کافرن دیگه، حالا هر کشور کافر دیگه، حمله کنیم و مثه حیوون به زناشون تجاوز کنیم؟ ممنون از اینکه به همه سوالات هر چند سوالات سطحی پاسخ میدید. یاعلی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تاریخ‌های دقیق ابداً بحث تجاوز لشکر اسلام را به ایران و ایرانی ثبت نکرده است، در حدّی که نوشته‌اند سربازان یزدگرد نیز هرشب به مسلمانان می‌پیوستند و پای سربازها را با زنجیر به هم بسته بودند که فرار نکنند و آن‌قدر کشور ایران آماده‌ی عبور از حاکمان ساسانی و افکار مغان ذرتشتی بود که شهرهای ایران به‌راحتی تسلیم لشکر اسلام شدند. موفق باشید

13390
متن پرسش
سلام: می خواستم بدونم نظر استاد طاهرزاده درباره هیئت های هفتگی که جوونای بسیاری رو جذب کرده چیه؟ جلساتی که بعد از روضه سینه زنی های نسبتا طولانی با شور و سبک تند دارند؟ مداحای معروف مثل حاج عبدالرضا هلالی که واقعا بنظرم جریان سازی بسیاری خوبی رو ایجاد کردند و جوانان رو بیش از هر چیزی ولایتی و بعد دوستدار اهل بیت (ع) می کنند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت باید این جلسات را مقدماتی قرار داد برای تعمق‌بخشیدن به معارف الهی، وگرنه امتی که با احساساتی بیایند، با احساساتی می‌روند. موفق باشید

13389
متن پرسش
سلام خدمت آقای طاهرزاده: من یه جوان حداقل به ظاهر هیئتی و کاملا ولایی هستم. یه سوالی در خصوص توسل به ائمه، به خصوص امام حسین (ع) بد جوری ذهن منو درگیر کرده، من تا مدت ها به این فکر می کردم که تا وقتی خدا هست و می شنوه، چه لزومی داره از ائمه بخوایم، مگه اونا از خدا مهربون ترن؟ مگه شنوا ترن؟ مگه از خدا به ما نزدیک ترن؟ بسیار درگیر این سوال بودم که به جواب های قانع کننده ای رسیدم، حداقل قانع کننده برای من. جوابی که من براش پیدا کردم اینه که خدا قبل از این که رحمان و رحیم باشه، عادل و عدل مطلق هست، مثلا اگه دعای من به انداره ای تاثیر داشته باشه که دعای مثلا آیت الله بهجت داره، خب این عدالت نیست، به این دلیله که ما به اهل بیت توسل می کنیم و در واقع طبق خواسته ی خدا تو قران ائمه رو وسیله قرار میدیم، گناهامون باعث میشه که دعاهایمان به خدا نرسه؛ این جوابی بود که پیدا کردم اولین سوالم از شما این هست که این جوابی که من برای سوالم پیدا کردم و این طرز تفکرم درست هست یا خیر؟!! اما سوالم دوم از حضرتعالی آنجا به وجود آمد که در دعاها، مثلا دعاهای ماه رمضان و بقیه ی دعاها، دیدم که ما مستقیما با خدا حرف می زنیم، من موندم! بالاخره حرفای ما به خدا میرسه یا نه؟! اگه میرسه دیگه چرا به اهل بیت (ع) توسل کنیم، خدا که از همه بخشنده و مهربون تره و برای رفاقت بهترینه. اگه گناهامون زیاده و دعاهامون اثر نداره، چرا سر سجاده و دعاهای دیگه مثل کمیل و ابوحمزه و .... مستقیما با خدا حرف بزنیم؟! برای رفاقت امام حسین رو انتخاب کنیم یا خدا؟ حقیقتشو بهتون بگم من میدونم هر کدام باید جایگاه خودشونو تو فکر و عقیده ما داشته باشن، اما در عمل جایگاه ها رو قاطی می کنم و جوابی براش ندارم، مثلا موقعی که ناراحتم یا مثلا وقتی که خدایی نکرده گناهی مرتکب میشم، با امام حسین حرف بزنم بگم آقا جان هیئت را هم دادی یا حضرت زهرا اشک بهم هدیه دادی اما من نامردی کردم ... یا اینکه با خدا حرف بزنم، خدایا این همه نعمت دادی اما من ... احساس می کنم چون جوان هستم این دغدغه ها سراغم میاد، شدیدا بدنبال حقیقت هستم خیییلی ممنون میشم منو از سردرگمی نجات بدید و برایم دعا کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: «یار نزدیک‌تر از من به من است / این عجب بین که من از وی دورم». آری! خداوند که مغلوب هیچ حجابی نیست به ما نزدیک است ولی ما از نظر شخصیت خود به جهت حجاب‌هایی که داریم به او نزدیک نیستیم و در سیر نزدیکی به او، انسان‌های معصوم را مدّ نظر قرار می‌دهیم. ولی در سخن‌گفت با خداوند که در ادعیه مطرح است با نزدیکی او به خودمان روبه‌رو هستیم و این دو با یکدیگر فرق می‌کند. نکته‌ای را که یافته‌اید دنبال کنید تا نتایج خوبی بگیرید. پیشنهاد بنده آن است که سعی کنید با معارف معرفت نفسی و یا برهان صدیقین، مأنوس شوید تا خودتان بتوانید جواب این‌گونه سؤالات را داشته باشید. موفق باشید

13388
متن پرسش
سلام بر استاد معظم: در مورد سخنان دکتر داوری و سخنان شما در خود و یا بی خود بودم که مطلب شما در مورد ظرفیت انقلاب در ظهور مجریان حکیم مرا به تامل وا داشت و به نظرم آمد که نباید این سخنان را سرسری گرفت. وقتی روز قبل از انتخابات متوجه شدم جلیلی قطعا رای نمی آورد و او نتوانست با ظرفیت های حزب الله جریانی قوی ایجاد کند، از جهتی خوشحال بودم و امیدوار بودم تا فضایی فراهم شود تا خط اصیل حزب الله به تعمیق معارف انقلاب همت گمارد. به نظرم رسید باید فضای دولت نهم و دهم، مفاهیم آن و در ذیل آن فتنه 88 مورد موشکافی قرار گیرد ولی متاسفانه دولت یازدهم فضا را بیشتر سیاست زده کرد و امکان تعقل در ظرفیت های انقلاب فراهم نشد. این که انقلاب ظرفیت حضور افرادی مثل احمدی نژاد را در امور اجرایی دارد، بسیار محل تامل است و باید در مورد بستری که احمدی نژاد ظهور کرد و انقلاب او را به شخصیتی جهانی تبدیل کرد زمینه تفکر را فراهم کرد. جالب آن جا بود که این فرد تمنای عدالت داشت و شدیدترین اختلافات در حوزه نظری پیرامون همین مفهوم رخ داد. یکی گفت عدالت برترین ارزش، دیگری آن را توزیع فقر و آن سیاستمدار چکمه پوش آن را به خواسته رابین هود تقلیل داد. وقتی احمدی نژاد وارد عرصه اجرایی عدالت شد، سوالاتی را از نخبگان پرسید که استاد میرباقری برای پاسخ گویی ابتدا نیاز دید که پایه ی این سوالات را بررسی کند و پاسخ دهد: « آیا عدالت یک امر مجرد و تبعی است یا یک امر ذاتی و ناشی از ماهیت احکام و رفتار است؟» و این در کتاب پاسخی به پرسش های رییس جمهور روشن است. همین عدالت است که روشن می کند ماهیت صلح و جنگ و خشونت هم به او وابسته است؛ چه مضحک است عده ای عدالت را مسخ کرده اند و واژه اعتدال را ساخته اند و با افراط و تفریط به عنوان دو سوی آن در جنگ خیالی روزگار می گذرانند. همین ها ضرورت تامل تئوریک معطوف به واقعیت را بیشتر روشن می سازد. حزب الله جریانی عدالت طلب بود و آن را به اجمال نزد خود یافته بود اما بعد از جنگ به حاشیه رانده شد و به قول رهبر انقلاب، انقلاب از ریل خارج شد و فضای گفت و گوی تمدن ها، عدالت خواهان جهان را غافلگیر کرد. به نظرم ظهور داعش و النصره را نباید خارج از به حجاب رفتن انقلاب و عدالت مد نظر آن در دوران به اصطلاح سازندگی و اصلاحات تعریف کرد؛ همچنان که نباید بیداری اسلامی را بیرون از فرآیندهای استکبار ستیزی، پیشرفت و عدالت انقلاب اسلامی در دوران احمدی نژاد تعریف کرد. متاسفانه برخی متفکرین و جامعه شناسان ما از ترس برخی انگ ها و شانتاژها نمی خواهند این حقایق را بررسی کنند. احمدی نژاد و به عبارت بهتر دولت نهم و دهم جریانی قوی را در داخل کشور شکل داد تا بتواند با جریان غرب زده و ظلم پذیر مقابله کند و این راز شکل گیری فتنه 88 بود. استاد همچنان که نسل شما استکبار را دست کم گرفت و فکر کرد « به راحتی و به زودی» (تاکید می کنم به راحتی) نسخه لیبرال دموکراسی را جمع خواهد کرد، نسل ما هم جریان غرب زده داخلی را دست کم گرفت و مخصوصا بعد از 9 دی جنازه رو به احتضار این جریان را مرده فرض کرد و در غافلگیری 92 خنجری از پشت خوردیم که امیدواریم با خون دل ولی فقیه نصرت الهی فرا برسد. به هر حال فتنه 88، به قدرت رسیدن دوباره جریان تکنوکرات به فهم دولت های احمدی نژاد وابسته است و اینکه چه کسانی نمی خواهند به سادگی به ولی فقیه اجازه ساختارسازی، نهادسازی و جامعه سازی در راستای عدالت دهند. تاریخ مشروطه به ما یاد می دهد نباید نفوذ مفاهیم غربی را در داخل جامعه دست کم گرفت؛ همچنان که به دلیل نفوذ مفاهیم شیعی در عمق جامعه نمی خواهیم توان خود را نادیده بگیریم و پدیده احمدی نژاد شاهد عینی مدعای ماست. زمانی در یکی از سایت های خبر رسانی مغرض عربی کامنتی دیدم مبنی بر این که : «کاش یک روز صبح از خواب بیدار می‏شدم و یک ایرانی بودم» با توجه به سابقه چند ده ساله جریان های نژاد پرستی پان عربیسم متوجه شدم استقبال هایی که از رفتارهای احمدی نژاد در کشورهای اسلامی می شود رفتاری احساسی نیست و قطعا ساختار نظام های عربی را دگرگون خواهد کرد. ساختاری که می توانست براساس عدالت شکل بگیرد و چگونه می توان بدون مبارزه با ظلم عدالت را به صحنه آورد؟ هنوز هم بیداری اسلامی ادامه دارد و آنچه که با مشکل مواجه شده است بهار عربی است که او هم هرزه تناوری است. بیداری اسلامی هم در تمنای عدالت مسلمانان است که دیگر آنها را از خود بی خود کرده است و لازم نیست نسلی دیگر بگذرد تا شاهد نابودی جریان بدلی اسلامی و بهار عربی باشیم. جالب نیست که پروژه بیداری اسلامی اساسا در چارت مطالعاتی هیچ متفکری نیست؛ با آن که رهبر انقلاب آینده انقلاب را در بیداری اسلامی تعریف می کند و از دانشجویان به عنوان پایه های اداره آینده انقلاب بررسی آن را می خواهد. تعجب می کنم کسانی که مذاکرات را برای فرار از افراطی گری مناسب و با تردستی زبانی سفاهتی عمیق را در گفته وابستگان به صنعت هسته ای می کارد هیچ گاه کلامی در ظهور عدالت در فضای امت اسلامی نمی گوید. جنس بیداری اسلامی و بهار عربی که با ترافیک و خودرو سازی یکی نیست؟ هست؟! چه زمان امید داشته باشیم انسان انقلاب اسلامی ظهور کند و فکر متناسب با خود را به صحنه بیاورد؟ عدالت مفهومی شبکه ای به گستره کل خلقت است و آنگاهی می توان از ظهور اسم عدل الهی در مکانی خاص سخن گفت که تلالویی حداقلی در محیط پیرامونی آن دیده شود و چگونه می توان به ایران اسلامی و انقلاب آن اندیشید ولی چشم از امت اسلامی فروبست؟ همان قدر که دیدن انرژی هسته ای بدون بررسی خشکسالی بی فکری است و هیچ بچه ای این گونه نمی اندیشد، نقد وضع تاریخی و فرهنگی کشور بدون حداقل نیم نگاهی به تقدیر مشترک مسلمانان فکر و تفکر و تعقل است؟! رهبر انقلاب چندین بار تفکری را اشاره داشتند که «انقلاب اسلامی» را مادر «بیداری اسلامی» می داند با وجود این که این سخن تلاطم های شدیدی را در فضای ایران هراسی ایجاد می کرد ولی ایشان مجبور بودند یک تنه این بار را تا به عرش به دوش بکشد. مگر یک مادر می تواند بدون توجه به فرزند ، هویت خود را بشناسد و معضلات خود را حل کند و بنیادهای مشکلات جسمی و روحی خود را چاره ای بیندیشد که ما معضلات انقلاب اسلامی را بیرون از دایره امت نقد کنیم؟ لب سخن آن است که باید عدالت را در تحقق آن دید و تحقق با قیود مکان و زمان شناخته می شود و آن کس که گستره عدالت در جهان را نادیده بگیرد با فرض تبیین عدالت دریایی را در فنجانی می گنجاند! تمدن حضوری آینده با طراحی به دست می آید و این طراحی باید به دست مردان قدسی اتفاق بیافتد تا هم قضا و تقدیر را متوجه باشند و هم اراده انسانی را. هم تاریخ را بفهمند و هم تاریخ سازی را، هم جبر را و هم اختیار را، هم حق و هم شیطان را؛ هم اولوالعلم را بفهمد و هم قلوب مریض را، هم فعل انسان را و هم فعال لما یشاء و به عبارتی تنها «فعل» را بفهمند. چقدر زیبا قرآن بیان کرده است: «وَ مَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَ لَا نَبىِ‏ إِلَّا إِذَا تَمَنىَّ أَلْقَى الشَّيْطَنُ فىِ أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِى الشَّيْطَنُ ثُمَّ يحُكِمُ اللَّهُ ءَايَتِهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ، لِّيَجْعَلَ مَا يُلْقِى الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فىِ قُلُوبهِم مَّرَضٌ وَ الْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَ إِنَّ الظَّلِمِينَ لَفِى شِقَاقِ بَعِيدٍ؛ وَ لِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَيُؤْمِنُواْ بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَ إِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِلىَ‏ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ همچنان که این طراحی باید مبتنی بر عدالت باشد و قطعا مردان قدسی همین امر را در نظر داشته اند: «لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط» اگر قرار باشد ما از خود بیرون برویم تا جایگاه اشیا را بفهمیم، باید در وجود برتر مستقر شویم تا خود نازله را در جایگاه خود قرار دهیم و این همان معنای «المیزان» است که خداوند نازل کرده است: « َأَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ» البته اثبات این که قول علامه طباطبایی در «دین» بودن المیزان استوار نمی نماید تدوین شده است و به زودی جهت تایید تقدیم حضور خواهد شد ولی ما هنوز عدالت را به عنوان پایه ای ترین مفهوم و وجود را معطوف به واقعیت نکرده ایم که انتظار داریم روشن شود. حتی فقهای شیعه با وجود آن که در بحث مستقلات عقلیه غوغا کرده اند و حسن و قبح عقلی و ذیل آن عدالت را تبیین کرده اند، فقه را فردی نگریسته اند و فقه را ظهور حق در گستره اجتماع ندیده اند از ظرفیت های عدالت محروم مانده اند و برخی هم که در احکام فردی برخی زوایای عدالت را مطرح کرده اند متهم به قیاس و امثالهم شده اند. به هر حال راه طولانی است اما یک انقلابی به طلب عدالت در قلوب جا می گیرد و به اجرای عدالت مغضوب مستکبران خواهد شد و به تعریف کردن دایره جهانی آن شرایط را برای کسی فراهم می آورد که «بقیه الله است در ظهور عدل الهی» عفو بفرمایید استاد عزیز
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات بسیار خوبی را مطرح فرموده بودید و حقیقتاً همین‌طور که می‌فرمایید تازه اولِ تفکر است و امکان تعقل در ظرفیت‌های انقلاب فراهم نشده است. و چه خوب می‌گویید که ما بعد از 9 دی، جنازه‌ی رو به احتضار جریان اصلاح‌طلب را مرده فرض کردیم و با دقت تمام متوجه‌اید عده‌ای به جدّ اجازه‌ی نهادسازی و جامعه‌سازی در راستای عدالت را به ولیّ فقیه نمی‌دهند، ولی در زیر پوشش رفع تشنج با استکبار جهانی و غفلت از هویت اصلی انقلاب که آن تقابل با استکبار است! آری همان‌طور که می‌گویید نباید با نظر به تجربه‌ی مشروطه، نفوذ مفاهیم غربی را در جامعه دستِ کم گرفت و از آن مهم‌تر، مدعی تمدن اسلامی  هستیم ولی پروژه‌ی بیداری اسلامی در فضای مطالعاتی ما نیست. و چشم از امت اسلامی فرو بسته‌ایم و تقدیر مشترک خود را با سایر مسلمانان جدّی نمی‌گیریم و عدالت را در گستره‌ی جهان دنبال نمی‌کنیم. و اگر هم از عدالت سخن می‌گوییم به معنای رفع تبعیض و نابودی فقر نیست، در تعریفی آکادمیک و رشدِ درآمد ملی سخن می‌گوییم که این، غیر از عدالت اسلامی است. خدا را شکر می‌کنم که می‌توانید اراده‌ی انسانی را در کنار قضا و قدر الهی بفهمید و هم تاریخ را بفهمیم و هم تاریخ‌سازی را و هم جبر را و هم اختیار را و هم فعل انسان را و هم نقش فعّال مایشاء‌بودن خداوند را. این نوع جمع‌کردن‌ها لازمه‌ی شخصیت فکری آینده‌ی ما است. همیشه برای شروع‌شدن یک تاریخ، فرایندی در میان است که آرام‌آرام ملاک‌ها و ارزش‌های تمدن حاکم به حاشیه می‌رود و برگشت به تمدن برتر به ظهور می‌رسد و انسان‌هایی در زمانه‌ی خود زندگی می‌کنند که در بین آن رفتن و این آمدن، تنفس کنند. موفق باشید

13387
متن پرسش
سلام استاد خدا قوت: خیلی ممنون از جوابتان به سوال 13378 این حکم فقهی را نمی دانستم. اما در قسمت دوم جواب به سوال 13378 شما فرمودید که: در مورد این‌که رهبری عزیز فرمودند منکر را بشناسید خواستند ما منکر را تنها در بی‌حجابی زنان نبینیم. آیا زیباجلوه‌دادن استکبار منکر محسوب نمی‌شود؟ بله این را قبول دارم و منکر فقط بی حجابی نیست اما من منظورم این تیکه از سخن رهبری نبود شما در جواب سوال 13355 فرمودید که امر به معروف و نهی از منکر اگر تاثیر نداشته باشد تکلیف از شما ساقط است اما رهبری فرمودند: من تاثیر را همه جا قطعی می دانم و من این تیکه از سخن آقا را متوجه نشدم. مثلا همین قضیه ی بی حجابی را مثال می زنم: خودم می بینم که اگر با زبان تذکر دهم شاید تاثیر نداشته باشد بخصوص اگر جلوی جمع به طرف تذکر دهم که ممکن است لجبازی کند من خودم عمل را بیشتر تاثیر گذار تر می بینم مثلا چند وقت پیش در دانشگاه دختری از من جزوه خواست و حجابش درست نبود و من موقع صحبت با او سرم را پایین گرفتم و باهاش حرف زدم یا اگر هم قرار بر تذکر زبانی باشد در خلوت بهتر تاثیر می گذارد اما جلوی جمع فکر نمی کنم این گونه باشد. اما رهبری فرمودند تاثیر همه جا قطعی است و این کار را سخت می کند. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر در حوزه‌هایی مثل نقد غرب، نهی از منکر کنیم و یا در ارائه‌ی حق به شکل حضوری و وجودی امر به معروف نماییم، نتیجه‌ی آن قطعی است. موفق باشید

13385
متن پرسش
سلام علیکم اقای طاهرزاده خیلی ببخشید مزاحم میشوم اقای طاهرزاده اگر صللاح میدانید این مطلب را به نمایش بگذارید این مطلب نتیجه تحقیقات شخصی بوده واثر فوق العاده ان را در خود دیده ام لذا برای استفاده سایر کاربران این پیام را فرستادم و فقط یک پیشنهاد است و الا زیاده روی یا نساختن داروها به فرد به عهده خود تان میباشد بنده طی جستجوهایی که در سوالات داشتم دیدم که یکی از مشکل های قشر مذهبی مجرد فشار های جنسی و شهوت است یا استمنا طبق تحقیقات ناقصی که حقیر کرده این مشکل بعد از مدتی عادت شده و همین که شرایطش پیش اید شهوت فرد شعله میگیرد لذا لازم است که فرد پس از اصلاح مزاج داروهایی مصرف کند مثلا فرد سوداوی به علت فکر و توهم زیاد به این مشکل دچار میشود که لازم است اصلاح مزاج شود
متن پاسخ

باسمه تعالی

علیکم السلام،انشاءالله اصلاح مزاج توسط ؛داروهای گیاهی ،بهبود تغذیه وتغییرسبک زندگی      کمک کننده است ولی همانطورکه اشاره نموده ایدخود درمانی می تواندخطرناک باشدلذا بایدبه اهل فن مراجعه شود.

 

13384
متن پرسش
با سلام خدمت اسناد عزیز: راستش استاد تقریبا یک سالی هست که اراده ام ضعیف شده، از اول با اراده محکم درس خوندم و پی استعدادی تو ریاضی بودم ولی نه ادامه تحصیل دیگه کار آسونیه نه دیگه قدرت و و اراده ی جنگیدن دارم این همه تلاش هم فایده ای نداشته یعنی منو راضی نمیکنه. هرچه هم سعی کردم و منتظر موندم که یک شریک زندگی بیاید خواستگاری که آیندمون را با هم بسازیم خدا برام نخواست، با دعا و نذر هم نشد! الان منم و سن ۳۱ سال و تدریس فقط یک روزه تو دانشگاه و ترس از فقری که شاید باید خودم با کار مانعش بشم! (البته ترس از فقر بخاطر اینه که پدرم از اول درست تامین مون نکرده و طعمش رو چشیدیم الان هم با وجود اینکه کشاورزی می‌کنند نمی توانند نیازهای اولیه ما رو تامین کنند) استاد ببینید حتی جملاتم نشون میده چقدر مشوش و سردرگمم، پدرانه برام حرف بزنید و آرامم کنید و راهنماییم کنید. و دعاااااااااااااا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور جدّی مطمئن باشید خدای شما، شما را فراموش نکرده، با تواضع تمام کاری که در پیش روی شما قرار گرفته است را ادامه دهید و حال که شرایط سلوک خاص برایتان فراهم شده با تعادل کامل و با مقدمات لازم از آن غافل نباشید. مقالات آیت اللّه شجاعی را همراه با شرح بنده توصیه می‌کنم. موفق باشید

13383
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد: یه دو ماهی هست که یکی از دوستانم را با کتاب ها و صوت های شما آشنا کرده ام و بعد از معرفی کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» ، صوت 10 نکته از معرفت النفس را گوش کرد که خیلی لذت برده بود و الان هم در حال گوش کردن مباحث مدرنیته است. غرض از طرح این مباحث اینکه دوست من قصد ازدواج داره و اقدام هم کرده ولی متاسفانه هنوز نشده و در این بین سوالی براش پیش اومده که از من خواست که از محضر شما بپرسم و اون اینکه چرا بیشتر مواقعی که آدم روی کاری یا هدفی برنامه ریزی میکنه و همه ی جوانب اون را می سنجه و بعد انجام میده اون کار یا هدف به بن بست میخوره و نمیشه، ولی مواقعی که در مورد کاری هیچ برنامه ریزی نداره ولی فقط تو ذهمپنش بوده که اون کار را انجام بده بدون هیچ زمینه سازی و برنامه ریزی انجام میشه؟ در ازدواج هم کفو بودن یعنی چی؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عليّ عليه السّلام می‌فرمایند: «عرفت اللَّه بفسخ العزائم و حلّ العقود، و نقض الهمم» حضور خدا را در عالم بدین شکل یافتم که بعضاً تصمیمات من عملی نمی‌شد. بنابراین کار را به خدا واگذارید و شما در حدّ وظیفه عمل کنید 2- کفوبودن یک مؤمن برای مؤمن دیگر در این دوران علاوه بر رعایت دستورات دین، ولایی‌بودن نیز شرط است. موفق باشید

13382
متن پرسش
سلام استاد عزیز: به عقیده من مناظره هایی که با افرادی مانند صادق زیبا کلام می شود بسیار بی ارزش است زیرا این افراد اصل نظام را قبول ندارند و رژیمهای پلیدی مانند رژیمهای اسراییل و آمریکا را بر نظام جمهوری اسلامی ترجیح می دهند. حال با کسی که اصل را قبول ندارد وارد فرعیات شدن مانند این است که با کسی که خدا را قبول ندارد در مورد امامت مناظره کنیم از قبل معلوم است که هیچ نتیجه ای نخواهد داشت به عقیده شما این گونه مناظره ها انحرافی نیست و نتیجه آن ایجاد انحراف در ذهن جوانان نمی باشد که یک نوع تهاجم فرهنگی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با شما موافقم. شاید بخواهند بی‌محتوایی چنین افرادی را با جوابی که به حرف‌های ایشان داده می‌شود روشن کنند تا این افراد نتوانند جوانان ما را فریب دهند. موفق باشید

13381
متن پرسش
با عرض سلام و ادب: در سوال قبلی اینجانب فرمودید معنای مرگ فرشتگان، برگشت از ظهور به بطون است. خواهشمندم در این زمینه بیشتر توضیح بفرمایید. یا منبعی را برای مطالعه معرفی فرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه با مطالعه‌ی کتاب‌های «معاد» و «خویشتن پنهان» موضوع برای جنابعالی روشن می‌شود. موفق باشید

13380
متن پرسش
سلام: هم تفسیر المیزان تهیه کردم استاد، همانطور که شما به آن تاکید دارید. بحمدلله تقریبا به فهم کاملی رسیدم نسبت به متون عرفانی، تسنیم را هم خریدم. درسهای حوزه را هم خوب کار می کنم. فقط سوالم اینجاست که اگر بخواهم این دو را با هم بخوانم چگونه برنامه بریزم؟ المیزان را می دانم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در ابتدا از اول قرآن یک سوره را با تفسیر المیزان کار کنید، با یادداشت‌نویس‌هایی که در جزوه‌ی «روش کار با تفسیر المیزان» عرض شد. و در ذیل نظر علامه، نظر آیت اللّه جوادی را از تفسیر تسنیم بیاورید به طوری‌که نظر آیت اللّه جوادی با علامه مخلوط نشود. موفق باشید

13378
متن پرسش
سلام استاد خدا قوت. در مورد سوال 13355 هنوز کمی مشکل دارم. شما در جواب فرمودید که: «سعی کنید در این شرایط نظر خود را به زنان نامحرم معطوف نکنید، حال در مقابل چشم شما قرار بگیرد، دیگر مشکل چندانی ایجاد نمی‌کند زیرا شما اراده نکرده‌اید که آن‌ها را نگاه کنید.» آخه مراجع می گویند قسمت هایی از بدن نامحرم که نگاه کردن به آنها حرام است چه به قصد لذت نگاه کنید و چه بدون قصد لذت نگاه کنید حرام است. و در قسمت دوم جواب فرمودید که: «و در مورد امر به معروف و نهی از منکر هم فراموش نکنید که باید شرایط آن فراهم باشد و سخن شما برای آن‌ها مؤثر واقع شود و اگر چنین نباشد وظیفه از شما ساقط است و شما موظفید به درس و بحث خود مشغول باشید.» ولی رهبری در جلسه ی پرسش و پاسخ در دانشگاه تهران در تاریخ 22/02/1377 فرمودند که: «البته به شما بگویم عزیزان من! منکر را باید بشناسید. چیزهایی ممکن است به نظر بعضی منکر بیاید؛ در حالی که منکر نباشد. باید معروف و منکر را بشناسید. واقعاً باید بدانید این منکر است. بعضی گفته‌اند که باید احتمال تأثیر وجود داشته باشد. من می گویم احتمال تأثیر همه جا قطعی است؛ مگر در نزد حکومتهای قلدر، قدرتمندان و سلاطین. آنهایند که البته حرف حساب به گوششان فرو نمی رود و اثر نمی کند؛ اما برای مردم چرا. برای مردم، حرف اثر دارد. بنابراین، پاسخ من این شد که بهترین روش برای شما که از من سؤال کردید، «زبان» است.» این اشکالات مرا به حساب مچ گیری نذارید قصدم این نیست می خواهم در این زمان تکلیفم را بدانم. ممنون
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که می‌فرمایید بدون قصد لذت هم نگاه به نامحرم حرام است، غیر از آن است که شما به استاد و تخته‌ی سیاه نگاه کنید و در جلوی چشم شما دانشجویان بدحجاب قرار داشته باشند! این‌جا موضوع به‌چشم‌خوردن است، نه نگاه‌کردن. و در مورد این‌که رهبری عزیز فرمودند منکر را بشناسید خواستند ما منکر را تنها در بی‌حجابی زنان نبینیم. آیا زیباجلوه‌دادن استکبار منکر محسوب نمی‌شود؟ موفق باشید

13376
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد بزرگوار: من در سوال قبل به شماره 13360 ظاهرا مطلبم را درست به شما نرسوندم. منظور من از تفاوت روح و نفس به صورت مطلق نبود بلکه وقتی این دو کلمه به انسان اضافه میشه چه تفاوتی داره یعنی تفاوت روح انسان و نفس انسان چیست؟ سوال بعدی اینکه آیا در روایت «من عرف نفسه فقد عرف ربه» با فرض اینکه ما به معرفت نفس رسیدیم نهایتا ما درباره روح انسان شناخت پیدا می کنیم؟ با تشکر. مشتاق دیدار التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در نکته‌ی آخر «ده نکته در معرفت نفس» عرض شده، روح به عنوان مقرب‌ترین حقیقت عالم در حدّ وسعت و آمادگی جسم ما برای ما نازل می‌شود به همان معنایی که قرآن فرمود: «و نفخت فیه من روحی» و این شخصیت ما را شکل می‌دهد که همان نفس ناطقه‌ی ما به حساب می‌آید. حال هراندازه از خود آزاد شویم به حقیقت خود که همان روح است نزدیک می‌گردیم. خوب است موضوع را از کتاب «خویشتن پنهان» در قسمت نکته‌ی آخر، دنبال کنید. موفق باشید

13375
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزادة عزیز: فرمودید که قبل از حضرت نوح (ع) که اولین رسول از طرف خدا بودند که شریعت آوردند هیچ قومی عذاب نشده بخاطر اینکه شریعتی وجود نداشته. سوالی که برایم ایجاد شد این است که آیا انبیایی که قبل از حضرت نوح (ع) برای هدایت آمده اند هیچگونه باید و نباید و امر و نهی برای مردم نداشته اند که جنبة شریعت داشته باشد؟ یا صرفا توصیه های آنها در حد توصیه های اخلاقی بوده است و نه واجبات و محرماتی که انجام آن و ترک آن مستوجب عذاب باشد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آنجایی که رسولان خدا با دستوراتی می‌آیند که موجب اتمام حجت می‌گردد، پشت‌کردن به آن‌ها عقاب دارد و بدین لحاظ هلاکت اقوام از بعد از قوم نوح شروع شد و خداوند در این رابطه  می‌فرماید: «وَكَمْ أَهْلَكْنَا مِنَ الْقُرُونِ مِن بَعْدِ نُوحٍ وَكَفَى بِرَبِّكَ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيرَاً بَصِيرًا»[1] چه اقوامی که بعد از نوح هلاک کردیم و کافی است پروردگار تو از گناهانش آگاه و بصیر باشد. زیرا قبل از حضرت نوح مردم بر فطرت الله بودند و شریعتی برای آن‌ها نبود. مسلّم پیامبران قبلی هم امر و نهی داشتند و تمرّد از آ‌ن‌ها موجب عقوبت فردی می‌شده، ولی نه به معنای عذابی که از حضرت نوح به بعد بر امت‌ها وارد می‌گشته است. موفق باشید

 


[1] - سوره‌ی اسراء، آیه‌ی 17.

13373
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم عرض سلام و ادب خدمت حضرت عالی: بنده به فضل خدا بعد از اتمام دانشگاه وارد حوزه شده ام و مشغول تحصیل هستم. حقیقتا با اینکه می دانم اکنون باید خوب درس بخوانم تا در آینده مشخص شود که چه وظیفه ای بر عهده ام خواهد آمد ولی چند روزی است که خیلی ذهنم درگیر شده که بالاخره چه کاری در آینده باید انجام دهم (تبلیغ، تالیف، تدریس) و چه مسئولیتی خواهم داشت، هر چند در جزوه ی عالم طلبگی شما خوانده بودم که باید در زمان حال زندگی کرد و انجام وظیفه داشت ولی از طرفی به خودم می گویم شاید باید بدانی که چه کار خواهی کرد تا خود را برای آن آماده تر کنی، حال سوال اینجاست که در این شرایط چه کنم؟ سوال دیگر اینکه احساس می کنم (البته مطمئن نیستم) که بعد از ورود به حوزه برخی از مشکلات اخلاقی ام رو آمده و آشکار شده، در صورتی که قبلا خیلی با آنها درگیر نبودم، به عنوان مثال بنده قبل از ورود به حوزه تقریبا در شرایط مختلف عصبانی نمی شدم ولی بعد از ورود به حوزه یکی دو بار از کوره در رفتم، آیا اصلا این مطلب صحیح است که بعد از ورود به حوزه برخی رذائل اخلاقی آشکار شده اند؟ اگر بلی راهکار مقابله با آنها چیست؟ با تشکر از اینکه زمان ارزشمندتان را به پاسخ سوال ما اختصاص می دهید. ان شاء الله عاقبتتان ختم به خیر شود.
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- فعلاً مشغول دروس رسمی حوزه باشید و پس از حضور در درس خارج، افق برایتان روشن می‌شود. زیرا در هرحال با سرمایه‌ی همین دروس رسمی است که هرکاری را طلبه بخواهد انجام بدهد، می‌تواند انجام دهد 2- شیطان خودش در مقابل خدا ادعا کرده است: «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقيمَ»(16/ اعراف) حتماً در مسیری که به سوی تو ختم می‌شود می‌نشینم. تا مانع سیر انسان به سوی حق شود و در همین رابطه احوالات خود را بپایید. این نشان می‌دهد راهی که انتخاب کرده‌اید، راهِ حقی است و لذا بیشتر از حدّ معمول باید در حفظ خود بکوشید. موفق باشید

13372
متن پرسش
سلام علیکم: آقای طاهرزاده خیلی عذر می خواهم که مزاحم شدم. آقا من می خواهم در شب قدر آینده نهایت سیر را داشته باشم و نهایت استفاده را هم ببرم. خواهشا راهنمایی ام کنید. در برنامه ام چه دستورات العمل و معرفتی را با چه نیت و نگاهی انجام دهم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ‌کار خاصی نمی‌خواهد انجام دهید. تنها با آرامش کامل وظایف الهی خود را در حدّ توانتان انجام دهید و در شب قدر هم، خود را به تقدیر الهی بسپارید «هرچه آن خسرو کند، شیرین کند». شما کاره‌ای نیستید و کاری هم نمی‌توانید بکنید، مگر امید به رحمت الهی. گفت: آن یکی بازی که بد من باختم/ خویشتن را در بلا انداختم. در بلا هم می‌چشم لذات او / مات اویم مات اویم مات او. موفق باشید

13368
متن پرسش
سلام: خسته نباشید. لطفا با دقت پاسخ داده شود چون ترتیب مباحث دقیق و منطقی است و نتیجه سه سال تحقیق در این رابطه است. البته بحث خود نشان دادن هم نیست. ۱. شما فرمودید: آیت الله بهجت رحمت الله چون فرمودند استاد شما علم شماست، ولی از کجا باید فهمید که منظور ایشان این بوده که (تا آخر می شود بی استاد بود). دلالت جمله های ایشان به نداشتن استاد عرفان تا آخر، کجاست؟ به واقع برایم حل نشده است. لطفا استدلال بفرمایید. ۲. از کجا معلوم ایشان به عموم نگفته اند؟ همانطور که استادشان مرحوم قاضی (ره) فرمودند: هرکس نماز اول وقت بخواند و به مقامات نرسد مرا لعن کند. درحالی که هم شما می دانید هم بنده حقیر که فقط با نماز اول وقت صرفا نمی شود به مقامات عالیه رسید و منظور ایشان این بوده که برای عموم مردم شروع رسیدن به مقامات عالیه با همین کافیست و باب این می شود که برسند. ولی خودش که کافی نیست. خب ایشان هم منظورشان همین می تواند باشد که برای عموم بفرمایند. الان کسانی هستند که نماز خواندن و ترک محرمات کامل و انجام واجبات به طور کامل، و حتی بالاتر از آن انجام بعضی مستحبات بسیار دقیق و پر ثواب که موجب رفع حجب است هم کاملا برایشان ملکه شده ولی طبق قراین و شواهد هیچگونه پیشرفتی نکرده اند و با معاشرت با آنها می فهمیم که رفع حجبی برایشان نشده، درحالی که طبق صحبت آقای بهجت (ره) باید به جایی می رسیدند و حداقل یک فتح بابی می شد برایشان. شواهد بسیار است. درست است که شما فرمودید ترک محرمات یه سری کارها را خودبخود به همراه دارد ولی خب این افراد این کارها را هم انجام داده اند ولی نتیجه خاصی نگرفته اند. مثلا عقایدشان را با ملاصدرا اصلاح کردند. و حتی بالاتر از آن بعضی را می شناسم که فصوص کار کرده اند ولی باز هم حجاب و حتی حجاب بدتر از گذشته که دیگر تند تند حرف دیگران را رد می کنند و به حرف کسی گوش نمی دهند. پس مشخص بفرمایید که آیت الله بهجت به عموم نفرمودند. یکی از اساتید معروف اخلاق که مدت زیادی با آیت الله بهجت حشر و نشر داشته و بسیار از ایشان سوال پرسیده و کتب بسیار معتبری هم دارند و اجازه تربیت هم دارند، فرمودند: آیت الله بهجت به ما فرمودند مرد راه نمی بینم وگرنه شاگرد می گیرم. بله ممکن است بگویید از کجا معلوم این قضیه راست باشد. من شما را ارجاع می دهم به مستند حدیث سرو که بسیار معتبر است. که در آن مستند یک نفر را نشان می دهند که می فرمایند (من دنبال استاد بودم و مضطر بودم، و با توسل خدا آیت الله بهجت را سر راهم قرار داد و ایشان مرا اجابت کرد) حضرت استاد اینها نزدیکان آیت الله بهجت هستند. شیخ علی بهجت هم که پسر ایشان است می فرمایند: ایشان شاگرد خصوصی داشتند ولی بسیار کم. حال شما این را جواب بدهید تا در سوالات بعدی، من نقد دلایل دیگر شما را هم بنویسم. منظورم (تفسیر سوره حمد امام، شهدا ، و...) التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هرحال بنده در حدّ خود عرایضی داشته‌ام. شما خودتان فکر کنید بهترین راه کدام است و همان راه را بروید. این موضوعات موضوعاتی نیست که نیاز به بحث داشته باشد. موفق باشید

13367
متن پرسش
به نام خدا سلام خدمت استاد بزرگوار: در تفسیر آیه ۳۵ سوره یونس فرمودید منظور از کسی که «یهدی الی الحق احق ان یتبع» اهل البیت علیهم السلام هستند چه اشکالی پیش می آید که خود خدا را مصداق این آیه بگیریم؟ با کمال تشکر. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت دارید که آیه می‌گوید آیا کسی که به خدا هدایت می‌کند، شایسته‌ی پیروی است؟ یا کسی که خودش از کس دیگری تعلیم گرفته؟ چگونه کسی را که به خدا هدایت می‌کند، خودِ خدا قلمداد کنیم؟! موفق باشید

13365
متن پرسش
سلام استاد: با توجه به اختلاف نظری که در خصوص وجود حضرت رقیه بنت الحسین علیه السلام هست می خواستم نظر حضرتعالی را در خصوص این موضوع بدانم. شما در بررسیهاتون به چه نتیجه ای رسیدید. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این مورد قبلاً در جواب سؤال10764 شده. موفق باشید

13364
متن پرسش
با عرض سلام: در روایتی که احتمالا از امام حسین (ع) است فرموده اند که معرفت الله معرفت به امام زمانی است که حق او بر گردنت واجب است. راه به ظاهر خیلی واضح است اما بنده چند سوال از محضر شما دارم: 1) معرفت چیست و چگونه اصحاب کربلا حتی حر و حتی آن سنی عثمانی در دقایق آخر و با اندکی کار توسط امام به این مقام رسیدند؟ 2) معرفت حجت چگونه بدست می آید و کی می توان این ادعا را کرد که به مقام معرفت حجت رسیدیم؟ 3) در دعای «اللهم عرفنی نفسک فانک...» این گونه می توان برداشت کرد که معرفت به الله مقدم بر معرفت نبی و نبی مقدم بر حجت است. پس چگونه می توان این دو حدیث را در کنار هم قرار داد؟ 4) برای قدم برداشتن در مسیر معرفت حجت چه اقداماتی لازم است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن اشاراتی در رابطه با فهم مقام اهل‌البیت«علیهم‌السلام» و مقام امام دارد که در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» می‌توانید دنبال کنید. و در مورد دعای «اللّهم عرّفنی نفسک ....» عرایضی در قسمت سوم سؤال شماره‌ی 13361 شده است. موفق باشید

13363
متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید: اینکه ائمه علیهم السلام مظهر اسم الله هستند می شود گفت مثل خدا و ائمه علیهم السلام همانند من انسان و بدن برزخی او است یا غلط فکر می کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون باید به موضوعات، وجودی نگاه کرد، ائمه«علیهم‌السلام» مظهر کمالات الهی یعنی اسماء حسنا هستند. حال می‌توان گفت یکی از مظاهر نفس ناطقه در موطنی از مواطن وجود، بدنِ برزخی او است. موفق باشید

نمایش چاپی