باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید منظور حضرت آیت اللّه آن باشد که وقتی شما در حرکات و رفتارتان رعایت اخلاق را بکنید و ظاهر و جسم اخلاق از طریق شما ظهور کند بعداً همان کارهای اخلاقی شما به صورت ملکات روحانی و معنوی باقی میماند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع را سایت http://goolchin.blogfa.com/post/341 بررسی کرده است عیناً مطالب آن سایت را خدمتتان ارسال میدارم: موفق باشید
سوالی که اکثر مردم درباره ی طلاب در ذهن خود دارند این است که
چرا طلاب امامه بر سر میگذارند و فلسفه ی لباس روحانیت چیست؟
امروز قصد داریم به تاریخچه لباس روحانیون بپردازیم..
پزوهشگر: محمد رضا نظری
نویسنده:سید بهزاد سعادتی نیک
1. عمامه: ظاهراً در صدر اسلام، طلاب لباسی سازمانی نداشتند و لباس آنان، همانند دیگر مردم بوده است. بر اساس شواهد تاریخی، قاضی ابویوسف، قاضی القضات هارون، نخستین افتراق را پدید آورد. «قاضی ابویوسف، قاضی القضات هارون الرشید مقرر داشت که فقیهان و عالمان عمامه سیاه آستردار بر سر نهند و قاضیان، کلاه بلند بر سر بگذارند»
1. ابن خلکان می گوید: «ابویوسف امر کرد که فقط علما، طیلسان* بر سر نهند تا میان آنان و دیگران تفاوت باشد. اگر کسی غیر از آنان طیلسان می پوشید، بر او عیب می گرفتند»
2. شاید بتوان عمامه را رکن اساسی در لباس طلبگی برشمرد. عمامه، تاریخچه ای بلند دارد. عمامه نزد مردم عرب، چه پیش از اسلام و چه پس از آن، عظمت ویژه ای داشته است. از این رو، هر کسی اجازه نداشت عمامه بر سر بگذارد، بلکه فقط شخصیت های خاصی از میان اعراب، حق استفاده از عمامه را داشتند و دیگران، از کلاه یا پارچه ای استفاده می-کردند. عده زیادی هم سرشان برهنه بوده است.
3. بزرگان ایرانی تاج بر سرشان می گذاشتند که آن ها را متوّج می نامیدند.
4. از این رو پیامبر فرمودند: «العمائم تیجان العرب اذا وضعوا العمائم وضع الله عزّهم».
پیامبر در موقعیت های حساس، عمامه بر سر می گذاشتند و می توان گفت که عمامه جزو لباس های رسمی پیامبر بوده است. پیامبر هم عمامه سیاه بر سر می گذاشتند که نامش سحاب بوده و هم عمامه سفید و عمامه سرخ. ایشان در روز فتح مکه، در حالی که عمامه سیاه بر سر داشتند، وارد مکه شدند. در روز غدیرخم، همان عمامه را به عنوان تاج بر سر حضرت علی (ع) گذاشتند و این همان عمامه ای بود که در جنگ خندق، بر سر امیرالمؤمنین بستند. این مقام و منصب سبب شد که ائمه اطهار (ع) و سادات، به نشانه یادبود آن روز فرخنده، عمامه سیاه بر سر بگذارند. از این رو، علت این که عالمان و روحانیان سادات، عمامه سیاه بر سر می گذارند و عمامه غیر سادات، سفید است، به دلیل رویداد غدیرخم است، وگرنه رسول خدا (ص) عمامه های دیگری هم داشتند.
در دوران خلافت امویان و عباسیان، به دلیل فشار بسیار بر شیعه و به ویژه سادات و برای این که علویین میان مردم شناخته نشوند، بیشتر اوقات آنان عمامه بر سر نمی-گذاشتند.
در سال 773 هجری قمری، الملک الاشرف شعبان، سلطان مصر و سوریه دستور داد، تکه پارچه ای سبز به عمامه خود وصل کنند. «در اسپانیا کمتر عمامه به سر می گذاشتند و بی شک نظامیان آن را نپذیرفته بودند. غالباً در اسپانیا، فقیهان عمامه بر سر می گذاشتند و نیز باید در نظر داشت که عمامه فقیهان خیلی بزرگ تر از عمامه سایر اعراب بود، به همین جهت آن ها را رب العمائم، معتم یا متعم نامیده اند»
5. در زمان آل بویه، برهنگی سر ناپسند بوده است. «عمامه خلیفه سیاه بود و بر کلاهی بلند پیچیده می شد. اطرافش را مطرز و به طرز زیبایی گلدوزی می کردند. آن که نزد خلیفه شرف یاب می شد، باید عمامه سیاه بر سر می گذاشت»
6. عمامه در عصر صفوی، سفید بوده است. در سفرنامه الئاریوس آمده است که عمامه علما سفید بود و بعضی ها قطعه پارچه ای ابریشمی بر مندیل خود می بستند که روی شانه ها می افتاد.
شاردن در سفرنامه اش نوشته است که روحانیان نیز روی کتان زمخت آقا بانوی سفید بسیار نازکی (کتان نازک) می پیچید و حدود شانزده سانتیمتر از دو انتهای این پارچه گلدار است که وقتی دستار بر سر می بستند، این دو انتها همانند جیقه ایی از میان دستار بیرون می آمد. البته عمامه کارکردهای جانبی دیگری نیز داشته است.
مستشرقان نیز گفته اند که شرقیان از عمامه به عنوان جیب استفاده می کنند، زیرا می توان چیزهایی را در آن پنهان کرد.
2. عبا: این واژه به معنای نوعی روپوش کوتاه و جلو باز است. آستین ندارد، ولی سوراخ هایی در آن تعبیه شده است که دست ها را از آن بیرون می گذارند. البته عبا با برد فرق داشته، زیرا برد پارچه ای خط دار بوده است که به دور خود می پیچیدند. عبا انواع و اقسامی داشته است و در هر منطقه ای آن را به گونه ای می ساختند. در برخی مناطق از پارچه و در برخی مناطق از پشم بوده است. عبا، پوشاک عمومی اعراب بیابانگرد بوده است که تقریباً در همه وقت ها از آن استفاده می-کرده اند.
3. قبا: پوشیدن قبا در زمان پیامبر معمول بوده است. در صحیح بخاری آمده است که روزی رسول خدا (ص) قباها را قسمت کرد و به مخرمه هیچ عبایی نداد. مخرمه ناراحت شد و به حضور پیامبر رسید. پیامبر فرمود: این عبا را هم برای مخرمه نگاه داشتم.
7. قبا را بیشتر از پارچه اطلسی می دوختند و گاهی آن را با پوست آستر می کردند. ناگفته نماند که گاهی نویسندگان عرب، روپوش افسران سوار مسیحی را قبا نامیده اند. قبا پیشینه ای ایرانی دارد، لباسی که به طور مورب از زیر بغل باز می شود.
تِوِنُو درباره قبای ایرانی چنین می گوید: «نیم تنه بلندی را که بر روی لباس های دیگر می پوشند، قبا نام دارد و آن معمولاً از پارچه نخی بسیار نازک دوخته می شود. رنگ آن به حسب تمایل اشخاص، قرمز، زرد، سبز یا رنگ های دیگر است و چنان صاف دوخته شده که گویی اطلس است. این نیم تنه از پارچه نخی کرک دار دوخته می شود و تا نیم ساق پا می آید. یقه آن باز و هلالی است. طرف راست آن درست روی شکم می افتد و در زیر بغل سمت چپ با بندهایی بسته می شود و طرف چپ لباس روی آن می افتد و به وسیله چهار بند طرف راست بسته می-شود، اما یکی از بندها هرگز بسته نمی شود، بلکه روی بندهای دیگر آویزان است. قبا تا روی کمر بسیار تنگ است. از این جهت به بدن قالب می شود و کاملاً شکم را پوشیده و فشرده نگاه می دارد و از کمر به پایین متدرجاً، گشاد می شود، به طوری که نمای آن از پایین به شکل یک زنگ گرد در می آید. آستین های آن کاملاً چسبان و قالب بازوان است. معمولاً جنس این قباها از پارچه ساده است، اما قبای رجال عالی مرتبه، از اطلس یا پارچه زر بافته است که زری ایران است»
8. 4. طیلسان: پارچه ای بود که فقیهان و عالمان ایران بر روی عمامه به سر می انداختند و در ایالت فارس، عوام الناس نیز از آن استفاده می کردند. جنس آن از پشم بود و بهترین نوع آن در آمل و قوس یافت می شد.
لباس روحانی
در طول تاریخ تغییراتی رخ داد که سبب شد لباس طلاب و علما متمایز باشد. در قرن های نخست، وجه افتراق روحانیان و دیگر مردم، عمامه بود. مردم با روحانیان و عالمان، در لباس یکی بودند و اگر فرقی هم بوده، بسیار اندک است. حتی در ایران نیز این گونه بوده است. بر اساس تحقیقاتی که انجام دادیم، دریافتیم که این وضعیت تا زمان رضا خان ادامه داشته است تا این که مخبرالسلطنه در ششم دی ماه 1307 خورشیدی، قانونی به مجلس برد که به قانون متحدالشکل کردن البسه اتباع ایرانی در داخله مملکت معروف شد. بر اساس این قانون، همه مردم باید لباسی متحدالشکل می پوشیدند. البته هشت گروه از قانون پوشیدن لباس معاف شدند که عبارت بودند از: مراجع، مجتهدین صاحب اجازه که از مراجع مسلم تقلید بودند، به شرط آن که به امور روحانی مشغول باشند، پیش نمازان دارای محراب، محدثان مأذون از جانب مجتهدان، طلاب و مدرسان شیعه مذهب، مفتیان اهل سنت و روحانیان ایرانی غیر مسلمان.
رضاخان در دیدار با مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری، به ایشان گفت: «می خواهم بعد از این احترام عمامه را معلوم نموده و بر سر روحانیون حقیقی گذاشته شود و آن هایی که مخرب دین و روحانیت هستند، عمامه را برای مقاصد شخصی به سر گذاشته اند، از سوءاستفاده باز مانند»
9. دلیل ایادی رضاخان این بود که حتی کودکان هم این لباس را بر تن دارند. به نوشته مخبرالسلطنه، لباس اهل علم را مردم هم می پوشند و بسیاری حرمت نگه نمی دارند و آن را لباس اخاذی و فقر و بهانه ای برای گدایی و ولگردی می دانند.
10. هدف از این قانون، محو این لباس بوده است. گفتنی است که سید حسن مدرس، در شانزدهم مهر 1307 خورشیدی، تبعید شد و در دی ماه همان سال، این قانون به تصویب رسید.
قرار شد که اگر طلاب در مدرسه معقول و منقول پذیرفته و در امتحانات قبول شوند، به آن ها جواز لباس داده شود، در حالی که «از سال 1314 به بعد، دولت برخورد جدی با روحانیت را در دستور کار خویش قرار داد و سیاست دولت گسترش خود و دخالت در امور شخصیه مردم را به جد تعقیب کرد. نتیجه این سیاست، تجدید نظر در جواز عمائم بود. لذا حتی روحانیون صاحب جواز، جواز خود را از دست داده و مجبور به پوشیدن لباس یکسان شدند»
11. در نتیجه، بسیاری از طلاب از پوشیدن لباس محروم شدند. در دوره محمدرضا پهلوی، فشار کمتری روی طلاب بود و پس از انقلاب نیز شاهد تغییری در این زمینه نبودیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: محرمات اعتقادی، اعتقاداتی است که با نحوهای از شرک مخلوط باشد و یا جنبهی مفهومی آن از جنبهی حضوری آن بیشتر باشد. مثل اینکه بخواهیم با علم کلام و یا فلسفه به نیایش خداوند بپردازیم، در حالیکه استدلال در هر صورتش برای دفع شبهه است نه ارتباط با حضرت حق. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: سجدهی یونسیه از اذکار عام میباشد و احتیاج به دستور استاد ندارد، ولی اگر کسی خواست بهطور ممتد و با تعداد حدود 400 مرتبه یا بیشتر بگوید، باید با کسی که در این مورد موضوعات را میشناسد در میان بگذارد. زیرا بعضاً موجب نحوهای از انزوا یا بیانگیزهای نسبت به امورات زندگی میگردد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحثی که متذکر توحید افعالی است إنشاءاللّه جوابگو خواهد بود. فکر میکنم کتابهای «فرزندم اینچنین باید بود» و جزوهی «معارف اسلامی 1» نکاتی داشته باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالبی در جزوات «حقیقت حج» و «وظیفهی حجاج بعد از سفر حج» هست که انشاءاللّه مفید خواهد بود. کتاب «صهبای حج» از آیت اللّه جوادی و «حج عارفان» از آقای رحیم کارگر مفید خواهد بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند در قرآن میفرماید: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ (96ا/عراف)» یعنی و اگر اهل شهرها و آباديها، ايمان مىآوردند و تقوا پيشه مىكردند، بركات آسمان و زمين را بر آنها مىگشوديم؛ ولى(آنها حق را) تكذيب كردند؛ ما هم آنان را به كيفر اعمالشان مجازات كرديم. بنابراین آنچه موجب برکات در جامعه میشود تقوی و ایمان است و بیتوجهی به قدرت و امکانات اهل دنیا و در دول قبل هم اگر اشتباهکاریهای دولت نبود و دوستان انقلاب هم آنچنان به جان آن دولت نمیافتادند، مسلّم برکاتی نصیب ملّت میشد که نمونهی آن را در دولت نهم ملاحظه کردید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم محیالدین گزارش کشف خود را با زبان عقل ارائه داده است ولی تفاوت اساسی بین آن عقلی است که شما در فصوص با آن روبهرواید با عقلی که فیلسوفان در فلسفه از آن استفاده میکنند. به همین جهت علامهی طباطبایی معتقدند زبان عرفان با عقلی سخن میگوید که به عقل شریعت نزدیکتر است. منبع تحقیق در این موارد خودِ متون محیالدین است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کشف عقلی، سالک نظر به حقایق وجودی دارد مثل نظر به سنتهای الهی. ولی موضوعاتی مثل معقولات ثانویه، موضوعات مفهومی هستند و هیچ ربطی به کشف عقلی ندارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس مختصر مطالعهای از کتابهای جناب محیالدین داشته باشد میبیند که با چه دقتی متوجه علم کلام و فلسفهی زمان خودش بوده است در حدّی که حتی در متن فصوصالحکم بهخوبی از اصطلاحات فلسفه و کلام در راستای اهداف خودش استفاده کرده است. آری محیالدین بنا ندارد که با نگاه کلامی و فلسفی مسائل را طرح کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جامعهی جنسی، انسانها همهی فکر و ذکر خود را در ارضاء امیال جنسی خود صرف میکنند و بدین جهت همواره خود را از امیال جنسی محروم مییابند زیرا بیشتر از آنچه یافتهاند میخواهند و این میل هیچوقت تمامشدنی نیست. ولی در موقعی که میل جنسی در محدودهی خانواده و در ذیل احکام الهی برآورده شود افقهای دیگری در مقابل انسان گشوده میشود که در آن صورت میل جنسی حاکم نیست تا در این مورد بینهایتطلب شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالبی در کتابهای «بصیرت حضرت زهرا(س)» و «مقام لیلة القدری فاطمه(س)» مطرح شده و در آخر هرکدام از کتابها در قسمت منابع، آدرس کتابهای مهمی را در این رابطه خواهید یافت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالبی در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» هست مبنی بر اینکه انسان در چنین شرایطی باید با کنترل نگاه خود به نامحرم قدرت وساوس شیطانی را کم کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دوی این بزرگواران متوجهاند که در ماه رجب و شعبان حضرت حق، افق را به ما مینمایاند و ماه رمضان جادهی سیر به سوی آن افق به روی ما گشوده میگردد. به همین جهت است که اگر بهرهی لازم را از طریق استغفارهای ماههای رجب و شعبان نبریم بیشتر در ماه رمضان به حکم وظیفهی الهی عمل میکنیم و کمتر به شوق سیر إلی اللّه نایل میشویم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در خاطرات حضرت امام هست که: «طلبهای از ایشان پرسید در بین موضوعاتی که مطالعه کردهاید کدام را بهتر دیدید؟ فرموده بودند فقه را. گفته بود فقه که چیزی نیست، فرموده بودند نخواندهای. گفته بود نهتنها خواندهام، در حال تدریس آن هستم. فرموده بودند پس نفهمیدهای». آری ای رفیق! فقه و اصول بیش از آنکه موضوع آن یعنی اصول عملیه مهم باشد، روش آن مهم است که انسان را میپروراند تا قدرت تفکر و تفقه پیدا کند و بعد از آن است که در هر موضوعی وارد شوید درست وارد میشوید و بهخوبی نتیجه میگیرید. مرحوم شهید مطهری را فقه و اصول پروراند و مطهری، مطهری شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آدرس جلسات و زمان آنها بر روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: توجه داشته باشید اسلام آمد تا مرز حق و باطل اعمال انسانها را مشخص کند و ما در زیر سایهی اسلام هرگز نمیتوانیم مثل کسانی فکر کنیم که خود را از اسلام جدا میدانند و تحت عنوان آنکه به عقیدهی ما احترام میگذارند ما هم باید به عمل غیر شرعی آنها احترام بگذاریم. خدای ما چنین چیزی را از ما نمیپذیرد. وظیفهشما و همسر شماست که در جلسهای که معصیت خدا در آن واقع میشود شرکت نکنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده آن بود که با فرض رعایت قوانین نظام اسلامی و با نظر به اینکه وزارت کشور نیز باید متوجه باشد که تجمعات سالم، حقِ شهروندی مردم است، میتوان اقدامات مربوطه را انجام داد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از فرمایشات مقام معظم رهبری«حفظهاللّه» برمیآید که حتی به عنوان یک وظیفهی فردی در این موارد سخنانی دارند و وظایفی حس میکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال اگر ذهنتان را از این مسائل آزاد کردید حقیقت بیشتر برای شما آشکار میشود و معلوم میشود که مصلحت وجود این مشکل کجاست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که متوجه شدهاید ما در حال حاضر هرگز نمی توانیم از چنگال تکنولوژی فرار کنیم و خود را از حیات فعّال در این دوران خارج نماییم. تنها با این مباحث اولاً: به یک خودآگاهی تاریخی میرسیم و ثانیاً: مثل غربزدهها شیفتهی تجدد و تکنولوژی نمیگردیم و با یک آمادگی منتظر می مانیم که اگر راهی برای عبور از تکنولوژی ظهور نمود از آن استقبال نماییم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد لعن به مقدسات اهل سنت از آن جهت که موجب ضربهزدن به اتحاد جهان اسلام میگردد شدیداً باید حذر کرد. ولی در شعار «مرگ بر آمریکا» بحثمان مرگ بر استکبار و کفر است و یک روز نباید از این شعار عدول نمود. و در مورد حرم حضرت امام نیز چه بهتر بود که در عین شکوه و زیبایی و هنر، رعایت سادگی میشد. هرچند که بنده معتقدم دستاندرکاران، قصد خیر داشتند و نباید طوری با کار آنها برخورد شود که گویا کارشان مقابله با اهداف اسلام و انقلاب بوده است. بهخصوص در مورد ضریح حداقل کاری میکردند که ضریح حضرت امام روح اللّه در عرض ضریح امامان معصوم نباشد. در حالیکه حضرت امام روح اللّه خود را خاک پای آنها هم به حساب نمیآوردند. موفق باشید
- باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه متوجهاید نسبت حضرت حق با مخلوقات تامّ و تمام است و بنا به ظرفیت امکانی هر مخلوق بر آن مخلوق تجلی فرموده است. ولی در رابطه با نسبت انسانها و مختاربودنِ آنها موضوع چیز دیگری است که هرکس باید بهجای نظر به محدودیت امکانی خود به حقیقت وجودی خود و عینالربط بودن خود نظر کند و تمام تلاش انسانها اعم از امامان معصوم و سایر انسانها بر آن است که نهایت انقطاع از ماسویاللّه و ارتباط با اللّه را در خود به فعلیت برسانند. نگاه ما به اهلالبیت نگاه به انسانهایی است که در این مسیر به بهترین شکل عمل کردهاند و در اینجا دیگر بحث ماهیات مطرح نیست بلکه بحث راههای رجوع به حضرت حق در میان است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نیز نگاه جناب استاد عبدالله مستحسن به جریان ذیالقرنین حتی نسبت به نگاه المیزان از ابهام کمتری برخوردار است و تطبیق نسبتاً خوبی را انجام دادهاند. ولی هنوز نمیتوان نسبت به نگاهی که باید به آیات مربوط به ذیالقرنین داشت، هم از نظر متن آیات و هم از نظر روایات مربوطه مطلب را تمامشده دانست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین آنکه حضرت آقا فرمودند با مذاکره مخالف نیستند، چقدر خوب بود که دولت با همان روحیهی استغناء از غرب و امیدوار به مدد الهی در مذاکره حاضر میشد تا خداوند چیزی بسیار بالاتر از آنکه آنها میخواهند از طریق مذاکره بهدست آورند به ما عطا میکرد. درست است که تحریمها ظلم است، ولی به نظر میآید آنطور که شایسته بود دولت آقای روحانی با ظالم برخورد نکرد. در هر صورت شاید این نیز تجربهای باشد تا ملت ما در راستای عبور از فرهنگ غرب با عزم بیشتری عمل کند. موفق باشید