بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
12441
متن پرسش
به نام خدا سلام خدمت استاد عزیز: ان شاالله سلامت باشید. آقای جوادی آملی در کتاب سر چشمه اندیشه جلد سوم صفحه 332 می فرمایند: بر اساس حرکت جوهری، اخلاق (خود اخلاق و نه فقط نفس انسان) جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا است. ممنون می شوم منظور ایشان را تبیین نمایید. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید منظور حضرت آیت اللّه آن باشد که وقتی شما در حرکات و رفتارتان رعایت اخلاق را بکنید و ظاهر و جسم اخلاق از طریق شما ظهور کند بعداً همان کارهای اخلاقی شما به صورت ملکات روحانی و معنوی باقی می‌ماند. موفق باشید

12439
متن پرسش
سلام بر استاد عزیز: می خواستم اگر ممکن است تاریخچه ای راجع به لباس روحانیت بدانم، مثلا این که بعضی می گویند در زمان پیامبر(ص)، حضرت دستار سبز داشتند و عبا و عمامه چیست؟ در حالت کلی از لحاظ سیر تاریخی (تأکید بیشتر بر تاریخچه است فعلا کاری به فلسفه اش نداریم) چگونه بوده است؟ آیا مثلا از زمانی خاص به بعد لباس ایشان تغییر بارزی کرده است یا خیر؟ هم چنین مسئله دیگر چرایی سیاه بودن عبا یا عمامه روحانیت است در عین مکروه بودن لباس سیاه. اگر همراه با روایت یا حدیث پاسخ بفرمایید ممنون می شوم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع را سایت http://goolchin.blogfa.com/post/341  بررسی کرده است عیناً مطالب آن سایت را خدمتتان ارسال می‌دارم: موفق باشید

سوالی که اکثر مردم درباره ی طلاب در ذهن خود دارند این است که

چرا طلاب امامه بر سر میگذارند و فلسفه ی لباس روحانیت چیست؟

امروز قصد داریم به تاریخچه لباس روحانیون بپردازیم..

پزوهشگر: محمد رضا نظری

نویسنده:سید بهزاد سعادتی نیک

1. عمامه: ظاهراً در صدر اسلام، طلاب لباسی سازمانی نداشتند و لباس آنان، همانند دیگر مردم بوده است. بر اساس شواهد تاریخی، قاضی ابویوسف، قاضی القضات هارون، نخستین افتراق را پدید آورد. «قاضی ابویوسف، قاضی القضات هارون الرشید مقرر داشت که فقیهان و عالمان عمامه سیاه آستردار بر سر نهند و قاضیان، کلاه بلند بر سر بگذارند»

1. ابن خلکان می گوید: «ابویوسف امر کرد که فقط علما، طیلسان* بر سر نهند تا میان آنان و دیگران تفاوت باشد. اگر کسی غیر از آنان طیلسان می پوشید، بر او عیب می گرفتند»

2. شاید بتوان عمامه را رکن اساسی در لباس طلبگی برشمرد. عمامه، تاریخچه ای بلند دارد. عمامه نزد مردم عرب، چه پیش از اسلام و چه پس از آن، عظمت ویژه ای داشته است. از این رو، هر کسی اجازه نداشت عمامه بر سر بگذارد، بلکه فقط شخصیت های خاصی از میان اعراب، حق استفاده از عمامه را داشتند و دیگران، از کلاه یا پارچه ای استفاده می-کردند. عده زیادی هم سرشان برهنه بوده است.

3. بزرگان ایرانی تاج بر سرشان می گذاشتند که آن ها را متوّج می نامیدند.

4. از این رو پیامبر فرمودند: «العمائم تیجان العرب اذا وضعوا العمائم وضع الله عزّهم».
پیامبر در موقعیت های حساس، عمامه بر سر می گذاشتند و می توان گفت که عمامه جزو لباس های رسمی پیامبر بوده است. پیامبر هم عمامه سیاه بر سر می گذاشتند که نامش سحاب بوده و هم عمامه سفید و عمامه سرخ. ایشان در روز فتح مکه، در حالی که عمامه سیاه بر سر داشتند، وارد مکه شدند. در روز غدیرخم، همان عمامه را به عنوان تاج بر سر حضرت علی (ع) گذاشتند و این همان عمامه ای بود که در جنگ خندق، بر سر امیرالمؤمنین بستند. این مقام و منصب سبب شد که ائمه اطهار (ع) و سادات، به نشانه یادبود آن روز فرخنده، عمامه سیاه بر سر بگذارند. از این رو، علت این که عالمان و روحانیان سادات، عمامه سیاه بر سر می گذارند و عمامه غیر سادات، سفید است، به دلیل رویداد غدیرخم است، وگرنه رسول خدا (ص) عمامه های دیگری هم داشتند
در دوران خلافت امویان و عباسیان، به دلیل فشار بسیار بر شیعه و به ویژه سادات و برای این که علویین میان مردم شناخته نشوند، بیشتر اوقات آنان عمامه بر سر نمی-گذاشتند
در سال 773 هجری قمری، الملک الاشرف شعبان، سلطان مصر و سوریه دستور داد، تکه پارچه ای سبز به عمامه خود وصل کنند. «در اسپانیا کمتر عمامه به سر می گذاشتند و بی شک نظامیان آن را نپذیرفته بودند. غالباً در اسپانیا، فقیهان عمامه بر سر می گذاشتند و نیز باید در نظر داشت که عمامه فقیهان خیلی بزرگ تر از عمامه سایر اعراب بود، به همین جهت آن ها را رب العمائم، معتم یا متعم نامیده اند»

5. در زمان آل  بویه، برهنگی سر ناپسند بوده است. «عمامه خلیفه سیاه بود و بر کلاهی بلند پیچیده می شد. اطرافش را مطرز و به طرز زیبایی گلدوزی می کردند. آن که نزد خلیفه شرف یاب می شد، باید عمامه سیاه بر سر می  گذاشت»

6. عمامه در عصر صفوی، سفید بوده است. در سفرنامه الئاریوس آمده است که عمامه علما سفید بود و بعضی ها قطعه پارچه ای ابریشمی بر مندیل خود می بستند که روی شانه ها می افتاد
شاردن در سفرنامه اش نوشته است که روحانیان نیز روی کتان زمخت آقا بانوی سفید بسیار نازکی (کتان نازک) می پیچید و حدود شانزده سانتیمتر از دو انتهای این پارچه گلدار است که وقتی دستار بر سر می بستند، این دو انتها همانند جیقه ایی از میان دستار بیرون می آمد. البته عمامه کارکردهای جانبی دیگری نیز داشته است
مستشرقان نیز گفته اند که شرقیان از عمامه به عنوان جیب استفاده می کنند، زیرا می توان چیزهایی را در آن پنهان کرد.

2. عبا: این واژه به معنای نوعی روپوش کوتاه و جلو باز است. آستین ندارد، ولی سوراخ هایی در آن تعبیه شده است که دست ها را از آن بیرون می گذارند. البته عبا با برد فرق داشته، زیرا برد پارچه ای خط دار بوده است که به دور خود می پیچیدند. عبا انواع و اقسامی داشته است و در هر منطقه ای آن را به گونه ای می ساختند. در برخی مناطق از پارچه و در برخی مناطق از پشم بوده است. عبا، پوشاک عمومی اعراب بیابانگرد بوده است که تقریباً در همه وقت ها از آن استفاده می-کرده اند
3. قبا: پوشیدن قبا در زمان پیامبر معمول بوده است. در صحیح بخاری آمده است که روزی رسول خدا (ص) قباها را قسمت کرد و به مخرمه هیچ عبایی نداد. مخرمه ناراحت شد و به حضور پیامبر رسید. پیامبر فرمود: این عبا را هم برای مخرمه نگاه داشتم.

7.  قبا را بیشتر از پارچه  اطلسی می دوختند و گاهی آن را با پوست آستر می کردند. ناگفته نماند که گاهی نویسندگان عرب، روپوش افسران سوار مسیحی را قبا نامیده اند. قبا پیشینه ای ایرانی دارد، لباسی که به طور مورب از زیر بغل باز می شود
تِوِنُو درباره قبای ایرانی چنین می گوید: «نیم تنه بلندی را که بر روی لباس های دیگر می پوشند، قبا نام دارد و آن معمولاً از پارچه نخی بسیار نازک دوخته می شود. رنگ آن به حسب تمایل اشخاص، قرمز، زرد، سبز یا رنگ های دیگر است و چنان صاف دوخته شده که گویی اطلس است. این نیم تنه از پارچه نخی کرک دار دوخته می شود و تا نیم ساق پا می آید. یقه آن باز و هلالی است. طرف راست آن درست روی شکم می افتد و در زیر بغل سمت چپ با بندهایی بسته می  شود و طرف چپ لباس روی آن می افتد و به وسیله چهار بند طرف راست بسته می-شود، اما یکی از بندها هرگز بسته نمی شود، بلکه روی بندهای دیگر آویزان است. قبا تا روی کمر بسیار تنگ است. از این جهت به بدن قالب می شود و کاملاً شکم را پوشیده و فشرده نگاه می دارد و از کمر به پایین متدرجاً، گشاد می شود، به طوری که نمای آن از پایین به شکل یک زنگ گرد در می آید. آستین های آن کاملاً چسبان و قالب بازوان است. معمولاً جنس این قباها از پارچه ساده است، اما قبای رجال عالی مرتبه، از اطلس یا پارچه زر بافته است که زری ایران است»

8. 4. طیلسان: پارچه ای بود که فقیهان و عالمان ایران بر روی عمامه به سر می انداختند و در ایالت فارس، عوام الناس نیز از آن استفاده می کردند. جنس آن از پشم بود و بهترین نوع آن در آمل و قوس یافت می شد.

لباس روحانی
در طول تاریخ تغییراتی رخ داد که سبب شد لباس طلاب و علما متمایز باشد. در قرن های نخست، وجه افتراق روحانیان و دیگر مردم، عمامه بود. مردم با روحانیان و عالمان، در لباس یکی بودند و اگر فرقی هم بوده، بسیار اندک است. حتی در ایران نیز این گونه بوده است. بر اساس تحقیقاتی که انجام دادیم، دریافتیم که این وضعیت تا زمان رضا خان ادامه داشته است تا این که مخبرالسلطنه در ششم دی ماه 1307 خورشیدی، قانونی به مجلس برد که به قانون متحدالشکل کردن البسه اتباع ایرانی در داخله مملکت معروف شد. بر اساس این قانون، همه مردم باید لباسی متحدالشکل می پوشیدند. البته هشت گروه از قانون پوشیدن لباس معاف شدند که عبارت بودند از: مراجع، مجتهدین صاحب اجازه که از مراجع مسلم تقلید بودند، به شرط آن که به امور روحانی مشغول باشند، پیش نمازان دارای محراب، محدثان مأذون از جانب مجتهدان، طلاب و مدرسان شیعه مذهب، مفتیان اهل سنت و روحانیان ایرانی غیر مسلمان
رضاخان در دیدار با مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری، به ایشان گفت: «می خواهم بعد از این احترام عمامه را معلوم نموده و بر سر روحانیون حقیقی گذاشته شود و آن هایی که مخرب دین و روحانیت هستند، عمامه را برای مقاصد شخصی به سر گذاشته اند، از سوءاستفاده باز مانند»

9. دلیل ایادی رضاخان این بود که حتی کودکان هم این لباس را بر تن دارند. به نوشته مخبرالسلطنه، لباس اهل علم را مردم هم می پوشند و بسیاری حرمت نگه نمی دارند و آن را لباس اخاذی و فقر و بهانه ای برای گدایی و ولگردی می دانند.

10.  هدف از این قانون، محو این لباس بوده است. گفتنی است که سید حسن مدرس، در شانزدهم مهر 1307 خورشیدی، تبعید شد و در دی ماه همان سال، این قانون به تصویب رسید
قرار شد که اگر طلاب در مدرسه معقول و منقول پذیرفته و در امتحانات قبول شوند، به آن ها جواز لباس داده شود، در حالی که «از سال 1314 به بعد، دولت برخورد جدی با روحانیت را در دستور کار خویش قرار داد و سیاست دولت گسترش خود و دخالت در امور شخصیه مردم را به جد تعقیب کرد. نتیجه این سیاست، تجدید نظر در جواز عمائم بود. لذا حتی روحانیون صاحب جواز، جواز خود را از دست داده و مجبور به پوشیدن لباس یکسان شدند»

11. در نتیجه، بسیاری از طلاب از پوشیدن لباس محروم شدند. در دوره محمدرضا پهلوی، فشار کمتری روی طلاب بود و پس از انقلاب نیز شاهد تغییری در این زمینه نبودیم.

12436
متن پرسش
سلام علیکم: طاعات شعبانیه حضرتعالی مقبول حضرت حق. بنده در فرمایشات آیت الله بهجت (ره) مشاهده کردم که ایشان مکررا به ترک معاصی در عمل و اعتقاد سفارش می کنند یعنی جزیی از محرمات که بایستی برای ترک آن برنامه جدی داشت را محرمات اعتقادی عنوان می کنند. استاد گرانقدر می شود کمی در رابطه با این دسته از محرمات توضیح بفرمایید و یکی دو نمونه مصادیق آن را ذکر فرمایید تا بتوانیم به تفتیش آن در اعتقاداتمان بپردازیم؟ متشکرم. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: محرمات اعتقادی، اعتقاداتی است که با نحوه‌ای از شرک مخلوط باشد و یا جنبه‌ی مفهومی آن از جنبه‌ی حضوری آن بیشتر باشد. مثل این‌که بخواهیم با علم کلام و یا فلسفه به نیایش خداوند بپردازیم، در حالی‌که استدلال در هر صورتش برای دفع شبهه است نه ارتباط با حضرت حق. موفق باشید

12435
متن پرسش
به نام خدا با سلام: استاد عزیز بنده مباحث شما را پیگیری می کنم. در سوالات دیدم در مورد ذکر یونسیه سوال شده بود مگر این ذکر نیاز به استاد دارد؟ و اگر فردی مانند بنده در سجده ها بگویم ایراد دارد؟ آیا باید تعداد رعایت شود و عواقبی که مترتب آن است چیست؟ بنده گاهی در سجده ها «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین» را بدون اینکه بدان چقدر گفتم _ تعداد _ می گویم اصلا نمی دانم اشتیاق خاصی است که در بعضی مواقع رخ می دهد. استاد بنده را نسبت به تاثیر این ذکر و اینکه آیا باید استاد داشت و عمل خودم راهنمایی کنید. اجرکم عندالله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سجده‌ی یونسیه از اذکار عام می‌باشد و احتیاج به دستور استاد ندارد، ولی اگر کسی خواست به‌طور ممتد و با تعداد حدود 400 مرتبه یا بیشتر بگوید، باید با کسی که در این مورد موضوعات را می‌شناسد در میان بگذارد. زیرا بعضاً موجب نحوه‌ای از انزوا یا بی‌انگیزه‌ای نسبت به امورات زندگی می‌گردد. موفق باشید

12427
متن پرسش
سلام علیکم: اگر ممکن است می خواستم ببینم کدام کتاب استاد در مورد الطاف خدا نسبت به انسان می باشد؟ یعنی می خواهم بدانم که خداوند در حق من چه الطاف و محبت هایی کرده است. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحثی که متذکر توحید افعالی است إن‌شاءاللّه جوابگو خواهد بود. فکر می‌کنم کتاب‌های «فرزندم این‌چنین باید بود» و جزوه‌ی «معارف اسلامی 1» نکاتی داشته باشد. موفق باشید

12426
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز ان شاء لله اگر خدا توفیق دهد امسال عازم سفر حج هستم لطفا کتابهایی که باید مطالعه شوند و راهنمایی ها و تذکرات لازم جهت چگونه آماده شدن را بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالبی در جزوات «حقیقت حج» و «وظیفه‌ی حجاج بعد از سفر حج» هست که ان‌شاءاللّه مفید خواهد بود. کتاب «صهبای حج» از آیت اللّه جوادی و «حج عارفان» از آقای رحیم کارگر مفید خواهد بود. موفق باشید

12424
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: در جواب یکی ‌از سوالات فرموده بودید ای کاش دولت با همان روحیه‌ی استغناء از غرب و امیدوار به مدد الهی در مذاکره حاضر می‌شد تا خداوند چیزی بسیار بالاتر از آن‌که آن‌ها می‌خواهند از طریق مذاکره به‌دست آورند به ما عطا می کرد. این وعده خدا را شنیده ایم و قبول داریم. اما ممکنه یکم جزئی تر توضیح بدید؟ مثلا چه چیزی به ما عطا میکنه؟ یا در دولت قبل چه اتفاقاتی افتاد با اینکه رویکرد ظلم ستیزی بود؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند در قرآن می‌فرماید: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ (96ا/عراف)» یعنی و اگر اهل شهرها و آباديها، ايمان مى‏آوردند و تقوا پيشه مى‏كردند، بركات آسمان و زمين را بر آنها مى‏گشوديم؛ ولى(آنها حق را) تكذيب كردند؛ ما هم آنان را به كيفر اعمالشان مجازات كرديم‏. بنابراین آنچه موجب برکات در جامعه می‌شود تقوی و ایمان است و بی‌توجهی به قدرت و امکانات اهل دنیا و در دول قبل هم اگر اشتباه‌کاری‌های دولت نبود و دوستان انقلاب هم آن‌چنان به جان آن دولت نمی‌افتادند، مسلّم برکاتی نصیب ملّت می‌شد که نمونه‌ی آن را در دولت نهم ملاحظه کردید. موفق باشید

12422
متن پرسش
سلام علیکم: عده ای بر این باورند که نظام فکری ابن عربی و عرفانی که او ارائه داده است خودش یک دستگاه فلسفی است. می خواستم بدانم نوع استدلال و براهینی که افرادی چون شیخ اکبر یا شیخ کبیر قونوی و یا ابن ترکه استفاده می کنند با براهینی که ملاصدرا استفاده کرده در چیست؟ یعنی تفاوت مباحث عقلی در نظام فکری ابن عربی با نظام فکری ملاصدرا در چیست؟ آیا منبعی هست که بتوان بدان رجوع کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم محی‌الدین گزارش کشف خود را با زبان عقل ارائه داده است ولی تفاوت اساسی بین آن عقلی است که شما در فصوص با آن روبه‌‌رواید با عقلی که فیلسوفان در فلسفه از آن استفاده می‌کنند. به همین جهت علامه‌ی طباطبایی معتقدند زبان عرفان با عقلی سخن می‌گوید که به عقل شریعت نزدیک‌تر است. منبع تحقیق در این موارد خودِ متون محی‌الدین است. موفق باشید

12421
متن پرسش
سلام علیکم: استاد گاهی تمثل عارف نیز تمثل بی مثال است و این نوع کشف ورای مرتبه مثال و برزخ است بلکه مرتبه ی عقل است بطوریکه در آن جا هیچ صورت و مفهومی وجود ندارد. عرفا به این مرتبه می گویند کشف عقلی. می خواستم بدانم این کشف تام عقلی با ادراک معقولات چه تفاوتی دارد؟ مثلا بحث حرکت یا مباحثی مثل بحث وحدت و ... که جزء‌ معقولات ثانویه است و توسط عقل درک می شود با کشف بی مثال عارف که همان کشف عقلی است چه تفاوتی دارد؟ نمی دانم توانستم مطلب را بطور واضح بیان کنم یا خیر. اگر می شود توضیحی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کشف عقلی، سالک نظر به حقایق وجودی دارد مثل نظر به سنت‌های الهی. ولی موضوعاتی مثل معقولات ثانویه، موضوعات مفهومی هستند و هیچ ربطی به کشف عقلی ندارد. موفق باشید

12420
متن پرسش
سلام علیکم: حالتان چطور است؟ نظری در این خصوص هست که جناب محی الدین رضوان الله تعالی علیه عالم حصولی نبوده است و مطالب حصولی از قبیل کلام و فلسفه و ... را نمی دانسته است و هر آنچه از علوم و معارف ارزشمند چون مروارید و صدفی که از لسان ایشان در کتابهایشان نقش بسته است همه کشف و شهود وی بوده است و همه را به نحو علم حضوری دریافت کرده است. یعنی می گویند ایشان علم حصولی نداشته است ولی مطالب ارزشمندی را که بیان کرده است هیچ عالم حصولی قادر به بیان اش نبوده است. اما عده ای از قبیل آقای یزدان پناه معتقدند که ایشان بر کلام و فلسفه عصر خود اشراف داشته است. می خواستم ببینم سند و مدرکی وجود دارد که ابن عربی به کلام و فلسفه و علوم حصولی اشراف داشته است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس مختصر مطالعه‌ای از کتاب‌های جناب محی‌الدین داشته باشد می‌بیند که با چه دقتی متوجه علم کلام و فلسفه‌ی زمان خودش بوده است در حدّی که حتی در متن فصوص‌الحکم به‌خوبی از اصطلاحات فلسفه و کلام در راستای اهداف خودش استفاده کرده است. آری محی‌الدین بنا ندارد که با نگاه کلامی و فلسفی مسائل را طرح کند. موفق باشید

12419
متن پرسش
سلام علیکم اینکه استاد مطهری (ره) فرمودند: که «تفاوت آن جامعه که روابط جنسی را محدود می کند به محیط خانوادگی و کادر ازدواج قانونی، با اجتماعی که روابط آزاد در آن اجازه داده می شود این است که ازدواج در اجتماع اول پایان انتظار و محرومیت و در اجتماع دوم آغاز محرومیت و محدودیت است.» لطفا بفرمائید که منظور استاد از این محرومیت و محدودیت در اجتماع دوم به چه چیزهایی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جامعه‌ی جنسی، انسان‌ها همه‌ی فکر و ذکر خود را در ارضاء امیال جنسی خود صرف می‌کنند و بدین جهت همواره خود را از امیال جنسی محروم می‌یابند زیرا بیشتر از آن‌چه یافته‌اند می‌خواهند و این میل هیچ‌وقت تمام‌شدنی نیست. ولی در موقعی که میل جنسی در محدوده‌ی خانواده و در ذیل احکام الهی برآورده شود افق‌های دیگری در مقابل انسان گشوده می‌شود که در آن صورت میل جنسی حاکم نیست تا در این مورد بی‌نهایت‌طلب شود. موفق باشید

12418
متن پرسش
در مورد شخصیت حضرت زهرا (س) چه کتابهایی را مطالعه کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالبی در کتاب‌های «بصیرت حضرت زهرا(س)» و «مقام لیلة القدری فاطمه(س)» مطرح شده و در آخر هرکدام از کتاب‌ها در قسمت منابع، آدرس کتاب‌های مهمی را در این رابطه خواهید یافت. موفق باشید

12417
متن پرسش
چگونه راه وسوسه های شیطانی را سد کنیم که با توجه به داشتن همسر وسوسه نگاه به نامحرم و غیره در ذهن ما می آید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالبی در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» هست مبنی بر این‌که انسان در چنین شرایطی باید با کنترل نگاه خود به نامحرم قدرت وساوس شیطانی را کم کند. موفق باشید

12413
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: در سخنرانی ای از آیت الله جوادی آملی فرمودند: (اهل سیر و سلوک اواخر شعبان در نهايت تلاش و كوشش اند كه خسارت ها را جبران كنند. ماه شعبان مده از دست قدح كين خورشيد از نظر تا شب عيد رمضان خواهد شد مي گويد: درياب ماه شعبان را و گرنه ماه مبارك رمضان خبري نيست! ماه مبارك رمضان ماه راه است، نه ماه جايزه! http://www.magiran.com/npview.asp?ID=1685666) منظورشان چیست؟ آیا کسی مثلا ماه رجب و شعبان را از دست بدهد دیگر ماه رمضان خبری نیست؟! یعنی دیگر شخص امیدی به خبر نداشته باشد؟! همچنان که از آیت الله انصاری همدانی علت عدم بهره بردن افراد از ماه مبارک رمضان را پرسیدند ایشان به این مضمون علت آن را عدم استفاده از ماه رجب دانستند. یا نه اصلا خیر ماه شعبان با ماه رمضان تفاوت دارد و منظور آقای جوادی این نبوده که عدم استفاده از ماه شعبان دلیل عدم استفاده از ماه رمضان است؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دوی این بزرگواران متوجه‌اند که در ماه رجب و شعبان حضرت حق، افق را به ما می‌نمایاند و ماه رمضان جاده‌ی سیر به سوی آن افق به روی ما گشوده می‌گردد. به همین جهت است که اگر بهره‌ی لازم را از طریق استغفارهای ماه‌های رجب و شعبان نبریم بیشتر در ماه رمضان به حکم وظیفه‌ی الهی عمل می‌کنیم و کمتر به شوق سیر إلی اللّه نایل می‌شویم. موفق باشید

12412
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: اینکه در جواب سوال 12357 فرمودید (طلاب عزیز بهتر است بعد از بحث ده نکته در معرفت نفس و برهان صدیقین، زیاد وقت در روی این مباحث نگذارند و بیشتر به دروس رسمی حوزه بپردازند تا عقب نمانند و إن‌شاءاللّه پس از چند سال حضور در درس خارج وارد این مباحث شوند.)دروس رسمی حوزه که فقط فقه و اصول هست آن هم به شیوه غلط اموزشی... آیا آدم مخصوصا طلبه نباید با آشنایی با مباحث معرفتی، زمینه‌ی فکری خود را آماده‌ی اُنس با قرآن و روایت کند تا به مقصود برسد؟ طلبه از چه چیز نباید عقب بماند؟! که شما فرمودید عقب نماند؟! چرا طلبه نباید قبل از درس خارج وارد مباحث شود؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در خاطرات حضرت امام هست که: «طلبه‌ای از ایشان پرسید در بین موضوعاتی که مطالعه کرده‌اید کدام را بهتر دیدید؟ فرموده بودند فقه را. گفته بود فقه که چیزی نیست، فرموده بودند نخوانده‌ای. گفته بود نه‌تنها خوانده‌ام، در حال تدریس آن هستم. فرموده بودند پس نفهمیده‌ای». آری ای رفیق! فقه و اصول بیش از آن‌که موضوع آن یعنی اصول عملیه مهم باشد، روش آن مهم است که انسان را می‌پروراند تا قدرت تفکر و تفقه پیدا کند و بعد از آن است که در هر موضوعی وارد شوید درست وارد می‌شوید و به‌خوبی نتیجه می‌گیرید. مرحوم شهید مطهری را فقه و اصول پروراند و مطهری، مطهری شد. موفق باشید

12411
متن پرسش
سلام: لطفا آدرس جلسات استاد را ارسال فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آدرس جلسات و زمان آن‌ها بر روی سایت هست. موفق باشید

12410
متن پرسش
استاد گرامی، سلام و عرض ادب: زن عموی بنده معتقد به حجاب نبوده و از 20 سال قبل که وارد خانواده ی ما شده اند جلوی نامحرمان حتی روسری هم بر سر نمی کند، مگر بعضی از مردهای خیلی غریبه تر که احیانا عموی من نظر خوبی به آنها نداشته و از ایشان خواسته اند که جلوی آنها روسری بپوشد. من 8 ماه است که عقد کرده ام و از همان ابتدا دغدغه ی این را داشته ایم که منو همسرم که مقید هستیم چگونه باید روابط خانوادگی خود را با ایشان تنظیم کنیم. ما با عموهایم زیاد رفت و آمد داریم و این مسئله را سخت تر می کند چون مواجهه ی ما با ایشان سالی یکی دو بار نیست که بتوان یک جوری آن را مدیریت کرد. در این هشت ماه همسرم بوده که به امید بهتر شدن وضعیت حجاب ایشان و برهم نخوردن روابط ما با عمویم و حفظ رضایت و احترام پدرم، مدارا کرده و هر جا ایشان هم بوده اند همسرم راضی شده اند که بیایند ولی سر به زیر و معذب نشسته اند. من در این مدت هر دفعه به زن عمو و برخی از فامیل گفته ام که همسرم از این وضع ناراضی هستند و از زن عمویم با نرمی و شوخی خواسته ام که روسریشان را بپوشند ولی کوتاه نمی آیند و می گویند همانطور که من به نظرات شما احترام می گذارم و چادر مشکی شما را تحمل می کنم شما هم باید به عقاید من احترام بگذارید و من را بدون روسری قبول کنید. منو همسرم فکر می کنیم که اگر بخواهیم همینطور با مدارا ادامه بدهیم به زودی این رفت و آمد ما تبدیل به توقع آنها و وظیفه ی ما می شود و این ما هستیم که همیشه ناراحتیم و چه بسا در تربیت فرزند هم دچار محذورات و مشکل خواهیم شد. استاد وظیفه ی ما چیست و راه درست برخورد با اینگونه رفتارها خصوصا که از این نمونه آدمها در خانواده ها زیادند چیست؟ پیشاپیش از پاسخگویی شما تشکر کرده و بابت طولانی شدن پرسشم عذرخواهی می کنم.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: توجه داشته باشید اسلام آمد تا مرز حق و باطل اعمال انسان‌ها را مشخص کند و ما در زیر سایه‌ی اسلام هرگز نمی‌توانیم مثل کسانی فکر کنیم که خود را از اسلام جدا می‌دانند و تحت عنوان آن‌که به عقیده‌ی ما احترام می‌گذارند ما هم باید به عمل غیر شرعی آن‌ها احترام بگذاریم. خدای ما چنین چیزی را از ما نمی‌پذیرد. وظیفه‌شما و همسر شماست که در جلسه‌ای که معصیت خدا در آن واقع می‌شود شرکت نکنید. موفق باشید

12409
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: پرسشی در سایت مطرح شده بود مبنی بر نظرتون در مورد راهپیمایی ها در مورد توافق و انرژی هسته ای که شما مخالفتی نکردید در حالی که ما اگر بخواهیم مملکت قانونی داشته باشیم و همان مسیر اصحاب کربلا را برویم باید به قانون احترام بگذاریم. قانون می گوید تجمعات باید با کسب مجوز باشد. چرا باید در یک نظام ارزشی عده ای خود را به حق بدانند و هر خلاف قانونی را خواستند انجام بدهند. صدای مداحی را آنقدر بلند کنند و کسی جرات نداشته باشد به آنها چیزی بگوید ولی درمقابل بخواهیم بگوییم صدای ترانه ات نباید بیرون بیاید. هدف خوبی داریم ولی نباید به هر وسیله ای آن را انجام دهیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده آن بود که با فرض رعایت قوانین نظام اسلامی و با نظر به این‌که وزارت کشور نیز باید متوجه باشد که تجمعات سالم، حقِ شهروندی مردم است، می‌توان اقدامات مربوطه را انجام داد. موفق باشید

12406
متن پرسش
با سلام: اینکه رهبری عزیز در بیانات اخیرشان مدام از کلمه «من» استفاده می کنند نشانه چیست؟ به عنوان مثال بار ها فرموده اند که «من به مذاکرات خوشبین نیستم» آیا این نوع استفاده از کلمات نشانه تنهایی و غربت رهبری عزیز نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از فرمایشات مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» برمی‌آید که حتی به عنوان یک وظیفه‌ی فردی در این موارد سخنانی دارند و وظایفی حس می‌کنند. موفق باشید

12405
متن پرسش
با سلام و تشکر از پاسختان. من راجع به بسته شدن بخت سوال کرده بودم. می خواستم بگم پس تکلیف دعاهایی که در منزل پیدا کردیم چیست؟ من خودم نمیتونم قبول کنم که کسی راحت این کار رو انجام بده و خداوند هم اجازه بده که اون شخص به هدفش برسه. ولی یعنی سرکتاب باز کردن هم راست نیست؟ فهمیدنش سخته! چه جوری بفهمم چی راسته و چی دروغ؟ من دختر درس خوانده و پایبند به دینم هستم ولی سنم کم کم داره زیاد میشه فکر می کردم بخاطر دعاها نمیتونم ازدواج کنم. راستش خانواده ام خوبن از هر نظر. ایمان، فرهنگی، مالی،.... حتی قیافه م هم مشکلی نداره ولی... نمیدونم چی بگم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال اگر ذهن‌تان را از این مسائل آزاد کردید حقیقت بیشتر برای شما آشکار می‌شود و معلوم می‌شود که مصلحت وجود این مشکل کجاست. موفق باشید

12403
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرانقدر: بنده کتاب گزینش تکنولوژی شما را مطالعه کرده ام. مشکلی که دارم تطبیق اصول فرموده شده توسط شما با مصادیق آن است. مثلا پیرامون نحوه برخورد با شبکه های اجتماعی، علت حضور در آن، نحوه حضور در آن، میزان صرف وقت و . . . دچار مشکل هستم. خواهشمندم راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه شده‌اید ما در حال حاضر هرگز نمی توانیم از چنگال تکنولوژی فرار کنیم و خود را از حیات فعّال در این دوران خارج نماییم. تنها با این مباحث اولاً: به یک خودآگاهی تاریخی می‌رسیم و ثانیاً: مثل غرب‌زده‌ها شیفته‌ی تجدد و تکنولوژی نمی‌گردیم و با یک آمادگی منتظر می مانیم که اگر راهی برای عبور از تکنولوژی ظهور نمود از آن استقبال نماییم. موفق باشید

12402
متن پرسش
سلام خدمت حضرت استاد: یکی از علت های عدم لعن به مقدسات اهل تسنن دور شدن آنها از تشییع برشمرده شده است، می خواستم بدانم آیا شعار مرگ بر آمریکا نیز باعث دور شدن مردمان آمریکا از اسلام نمی شود؟ استدلال فوق در اینجا هم اعتبار دارد؟ نظر حضرت عالی پیرامون بنای تازه ساخت حرم حضرت امام خمینی (رحمت الله) چیست؟ آیا به صرف اینکه ایشان در دوران حیات بی توجه به دنیا بودند می توان به بنای حرم ایشان اشکال وارد کرد؟ به فرض قبول، آیا این ادعا راجع به حضرات معصوم نیز صادق است؟ آیا ساختن ضریح ایشان شبیه به ضریح حضرات معصوم فی نفسه اشکالی دارد یا خیر؟ با تشکر از خدمت استاد عزیز. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد لعن به مقدسات اهل سنت از آن جهت که موجب ضربه‌زدن به اتحاد جهان اسلام می‌گردد شدیداً باید حذر کرد. ولی در شعار «مرگ بر آمریکا» بحث‌مان مرگ بر استکبار و کفر است و یک روز نباید از این شعار عدول نمود. و در مورد حرم حضرت امام نیز چه بهتر بود که در عین شکوه و زیبایی و هنر، رعایت سادگی می‌شد. هرچند که بنده معتقدم دست‌اندرکاران، قصد خیر داشتند و نباید طوری با کار آن‌ها برخورد شود که گویا کارشان مقابله با اهداف اسلام و انقلاب بوده است. به‌خصوص در مورد ضریح حداقل کاری می‌کردند که ضریح حضرت امام روح اللّه در عرض ضریح امامان معصوم نباشد. در حالی‌که حضرت امام روح اللّه خود را خاک پای آن‌ها هم به حساب نمی‌آوردند. موفق باشید

12401
متن پرسش
سلام استاد: بعد از خواندن کتاب آداب الصلاه و گوش دادن صوت جلسات، شروع کردم به خواندن تفسیر سوره حمد امام که در کتابخانه شهرداری شرح دادید. بحث در مورد ماهیت و وجود بود که باید از ماهیت عبور کنیم. اینطور بیان شد که همه موجودات به اعتبار وجود، تجلی اسم الله هستند و به اعتبار ماهیت، هیچ هستند. کسی جز الله در میان نیست. هرچی هست، نور الله است. سوال من اینجاست که با این نظر توحیدی به عالم، جایگاه پیامبر و اهل بیت کجاست؟ یا بهتر بگم، جایگاه فرستادن صلوات توسط خدا و و ملائکه بر پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) و توصیه به ما برای صلوات فرستادن در این نگاه چیست؟ با چه دیدی به اهل بیت (ع) و به صلوات بر آنها نگاه کنیم؟ (البته با این دیدی که در تفسیر سوره حمد گفته شد، که همه چیز الله است. این چیزی که ما می بینیم ماهیت است ولی در حقیقت، همه چیز تجلی اسم الله است.) استاد با طرح این سوال خوف این دارم که نکند هنوز گرفتار ماهیت باشم. ممنون میشم راهنمایی کنید. یاعلی مدد
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که متوجه‌اید نسبت حضرت حق با مخلوقات تامّ و تمام است و بنا به ظرفیت امکانی هر مخلوق بر آن مخلوق تجلی فرموده است. ولی در رابطه با نسبت انسان‌ها و مختاربودنِ آن‌ها موضوع چیز دیگری است که هرکس باید به‌جای نظر به محدودیت امکانی خود به حقیقت وجودی خود و عین‌الربط بودن خود نظر کند و تمام تلاش انسان‌ها اعم از امامان معصوم و سایر انسان‌ها بر آن است که نهایت انقطاع از ماسوی‌اللّه و ارتباط با اللّه را در خود به فعلیت برسانند. نگاه ما به اهل‌البیت نگاه به انسان‌هایی است که در این مسیر به بهترین شکل عمل کرده‌اند و در این‌جا دیگر بحث ماهیات مطرح نیست بلکه بحث راه‌های رجوع به حضرت حق در میان است. موفق باشید

12400
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: احتراماً این حقیر به مطلب بسیار مهمی در بحث تفسیر قرآن سوره کهف برخورد نمودم که به طور بسیار خلاصه و دست و پا شکسته تقدیم می گردد لازم به یادآوری است که مطلب مورد نظر در کتاب ذوالقرنین از منظر قرآن نوشته آقای عبدالله مستحسن می باشد. آیات مربوط به ذوالقرنین یعنی از 83 تا 98 سوره کهف که بدلیل عدم تدبر کافی مفسرین باعث شده است که نه تنها به حقیقت مطلب نرسیده اند بلکه بعضاً بسیار از آن دور افتاده اند. 1- در هر جای قرآن که کلمه قرن یا قرون به کار رفته مفسرین آن را قوم یا امت معنی کرده اند به جز در اینجا که به معنی شاخ گرفته اند که این خلاف تفسیر قرآن به قرآن است بنابراین ذی القرنین یعنی صاحب دو امت، امت غیبت و امت ظهور. همچنین در دعای مشلول منقول از حضرت علی (ع) آمده است «یا من نصر ذی القرنین علی الملوک الجبابره» ای خدایی که ذوالقرنین را بر حکومت های ظالم پیروز می گردانی. 2- در آیات «فاتیع سببا» و «ثم اتبع سببا». پیروی از اسباب مورد نظر است نه حرکت کردن از جایی به جای دیگر چرا که قرآن حرکت و راه افتادن را با الفاظی همچون انطلقا بیان کرده است. 3- آنجا که می فرماید «حتی اذا بلغ مغرب الشمس» رسیدن مکانی مطرح نبوده بلکه رسیدن موقعیت و شرایط منظور است در خطبه 182 نهج البلاغه در توصیف امام زمان (عج) آمده است: «فهو مغترب اذ اغترب الاسلام» یعنی حضرت علی (ع) هم غیبت امام زمان (عج) را همچون غروب خورشید دانسته اند یعنی غروب خورشید امامت به خاطر غربت اسلام. بنابراین رسیدن به غروب خورشید یعنی فرارسیدن زمان غیبت امام معصوم به خاطر سیاهی و آلودگی چشمه حیات بشریت و آنجاکه در ادامه می فرماید «قلنا یا ذی القرنین ...» حکایت از شخصیت استثنایی ذی القرنین می کند که خداوند به او اختیار تام داده است. 4- آنجا که می فرماید «حتی اذا بلغ مطلع الشمس»، رسیدن به موقعیت و شرایط ظهور خورشید امامت است و در ادامه می فرماید قومی را یافت که ما به غیر از خورشید امامت هیچ پناهی برای آنها قرار نداده بودیم یعنی مسلمانان قبل از ظهور هیچ پناهی به غیر از امام زمان (عج) ندارند. 5- مانع ایجاد شده توسط ذی القرنین بنا و ساخت و ساز نبوده است بلکه ایجاد ردم بوده است آن هم بوسیله مومنین خالص همانطور که در روایت داریم یاران امام زمان (عج) همچون پاره های آهن هستند محکم و استوار و ثابت قدم. 6- آنجا که ذی القرنین می فرماید این ردم ایجاد شده از رحمت پروردگار من است و با آمدن قیامت است که این ردم شکسته می شود یک ادعای بی پایه و اساس و سست نیست بلکه یک حقیقت قرآنی است پس حال که فعلا خبری از ردم ذی القرنین نیست یعنی هنوز ایجاد نشده است چرا که ذی القرنین به طور قاطع و با تایید خداوند متعال می فرماید این ردم تا قبل از قیامت پابرجا است و می بینیم که خداوند بعد از آیه 98 صحیت از قیامت را به میان آورده است السلام علیک یا ذی القرنین، السلام علیک یا صاحب الزمان (عج) منتظر پاسخ شما هستم البته بعد از مطالعه ی کتاب ذوالقرنین از منظر قرآن از عبدالله مستحسن. والسلام
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نیز نگاه جناب استاد عبدالله مستحسن به جریان ذی‌القرنین حتی نسبت به نگاه المیزان از ابهام کم‌تری برخوردار است و تطبیق نسبتاً خوبی را انجام داده‌اند. ولی هنوز نمی‌توان نسبت به نگاهی که باید به آیات مربوط به ذی‌القرنین داشت، هم از نظر متن آیات و هم از نظر روایات مربوطه مطلب را تمام‌شده دانست. موفق باشید

12395
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد فرهیخته و عارف جناب طاهرزاده عزیز: استاد بنده تقریبا 70 درصد کتاب های شما را خوانده ام و کاملا با خط فکر صدرایی شما آشنا گشته ام و بعد از امام و حضرت آقا خط فکری جامع و شامل تر از شما نیافتم و حتی تا حد زیادی شناخت حقیقی امام را توسط شما بدست آوردم و باعث افتخارم هست اگر بتونم خود را شاگرد شما بدونم. إن شاء الله خداوند به کارتان خیر بدهد و سایه اساتید بزرگی چون شما را بر سر ما حفظ کند. اما سوال بنده : حضرت آقا در سخنرانی سالگرد امام رحمه الله علیه فرمودند که اگر راه امام را گم کنيم، يا فراموش کنيم،‌ يا خدائي نکرده عمدا به کنار بگذاريم، ملت ايران سيلي خواهد خورد. و بنده متوجه این موضوع هستم که راه امام غرب زدگی و تکیه بر نیروی اسلام و مبارزه با استکبار و تشکیل جامعه اسلامی بوده است. اما مسئله ای که در حال حاضر در میان است مسئله مذاکرات با غرب است که با بررسی بیانیه لوزان و ژنو که چارچوب مذاکرات هستند کاملا پیداست که هسته ای به رویایی تبدیل خواهد شد و عملا تمامی دستاورد ها نابود خواهد گشت. اما موضوع دیگر که در مجلس هم توسط برخی از اعضا مطرح شد این بود که هسته ای نخواستیم ولی مملکت رو ندهید برود. که مشاهده کردیم حضرت آقا برای اولین بار بود که دیگر آمدند وگ فتند من اجازه نمی دهم از مراکز نظامی بازرسی کنند و از دانشمندان نظامی و هسته ای ما بازجویی کنند (که البته آقایون مذاکره کننده در مجلس فرمودند ما اجازه اش رو دادیم که حضرت آقا دیگر فرمودند من اجازه این امر را نمی دهم) ولی مسئله ای که الان برای کشور اسلامی ایران خطر ساز شده این است که (با اینکه می دانم انقلاب چنان ذانی دارد که نابود شدنی نیست و خدا حافظ آن است اما وضعیت الان مثل این است که ما خودمون را جلوی ماشین بیندازیم و بگوییم عمر دست خداست پس باید حتما با این مسائل اگر به فکر اسلام و دین هستیم مقابله کرد) سران ما دارند تمام اطلاعات حیاتی که برای حفظ ثبات و پایداری کشور مورد نیاز است رو به غرب و دشمنان اسلام دو دستی تقدیم می کنند و به نظرم اتفاقی که در صورت عدم مقابله خواهد افتاد فراتر از یک سیلی به کشور باشد و بنده می خواستم از شما راهنمایی بگیرم که وظیفه اصلی جوانان و مردم در این لحظه چه می تواند باشد؟ و روشنگری مردم چگونه و تا چه حد و در چه زمینه ای باید انجام شود؟ شرمنده بابت طولانی بودن پیام با تشکر در پناه حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین آن‌که حضرت آقا فرمودند با مذاکره مخالف نیستند، چقدر خوب بود که دولت با همان روحیه‌ی استغناء از غرب و امیدوار به مدد الهی در مذاکره حاضر می‌شد تا خداوند چیزی بسیار بالاتر از آن‌که آن‌ها می‌خواهند از طریق مذاکره به‌دست آورند به ما عطا می‌کرد. درست است که تحریم‌ها ظلم است، ولی به نظر می‌آید آن‌طور که شایسته بود دولت آقای روحانی با ظالم برخورد نکرد. در هر صورت شاید این نیز تجربه‌ای باشد تا ملت ما در راستای عبور از فرهنگ غرب با عزم بیشتری عمل کند. موفق باشید

نمایش چاپی