بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
30007

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: یکی از جنجال هایی که ما با سایر دوستان در بسیج و سایر نهاد های انقلابی بر روی سیر مطالعاتی داریم اینه که آنها تاکید دارند روی شهید مطهری و در برابر ما که می‌گوییم از کتب شما شروع کنیم می‌گویند با تمام احترامی که برای استاد طاهرزاده قائلیم اما رهبری از ابتدا روی شهید مطهری و بعد آقای مصباح تاکید داشتند نه فرد دیگری. استدلال شما برای این موضوع چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک، ذوق حضور انسان است. اگر ذوقِ حضورِ رفقا در این تاریخ با کتاب‌های آن دو بزرگوار، حل است، چرا همان‌ها را ادامه ندهند؟ رهبر معظم انقلاب در عین تأکید بر کتاب‌های شهید مطهری، فرمودند در آن کتاب‌ها متوقف نگردید زیرا بالاخره مسائل جدیدی پیش آمده است که باید نسبت به آن‌ها بیگانه نبود. موفق باشید

29681

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: تعین اول و ثانی و لابشرط مقسمی بودن حق و حضرات خمس را در کدام روایات می توان صراحتا یا اشارتا جستجو نمود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در کتاب «مصباح الهدایه» بحثی را در مورد باطن نبوت و ظاهر آن می‌فرمایند که شاید بتوان با تعیّن اول و ثانی تطبیق داد. ولی به نظر می‌آید با محدودکردن سخنان گسترده‌ی اولیای الهی در قالب قیاسی که ارسطو تنظیم کرده است، مطلب، تقلیل پیدا می‌کند. موفق باشید

29299

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
درود بر استاد: در مقابل حق هیچ وجودی قابل فرض نیست یا هیچ عدمی هم قابل فرض نیست و اگر عدم مطلق را مقابل نفس رحمانی بدانیم درین صورت صرفا می‌توان گفت فقط در عالم واقع حق عدم ناپذیرست و در عالم ذهن و بخصوص خیال و وهم که موطنی از مواطن وجودیند برای حق می‌توان عدم متصور شد و این شاید نافی این باشد که در سیر دیالکتیکی بسوی حق باید بوجودی رسید که هاضم جمیع وجودات و اعدام باشد و ما متذکر شدیم که عدم ذهنی عدم خیالی و عدم وهمی در مقابل حق علم افراشته اند و آن واحد هاضم این ثالث نیست و بنابرین وحدت وجود باطلست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مقدمات بحث آشفته است. به نظر می‌آید اگر به کتاب‌هایی که بحث «وحدت شخصیه‌ی وجود» را مطرح می‌کنند رجوع فرمایید، مطلب برایتان روشن می‌شود. مثل کتاب «مبانی عرفان نظری» از استاد یزدان‌پناه. در این رابطه می‌توانید در قسمت جزوات سایت، به جزوه‌ی «مبانی نظری عرفان در اسلام» به آدرس زیر رجوع فرمایید.موفق باشید

http://lobolmizan.ir/leaflet/1344/%D9%85%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%86%D8%B8%D8%B1%DB%8C-%D8%B9%D8%B1%D9%81%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%AD%D8%AB-%C2%AB%D8%A7%D8%B9%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%AB%D8%A7%D8%A8%D8%AA%D9%87%C2%BB%C2%AB%D9%88%D8%AC%D9%87-%D8%AE%D8%A7%D8%B5%C2%BB

29006

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: ما چند سالی هست که ازدواج کردیم ولی بچه دار نمیشیم. خانومم پیشنهاد میده میگه بریم از بهزیستی یه بچه بیاریم. ولی با توجه به اثر بسیار مهم نطفه در آینده فرد و با توجه به اینکه وضعیت والدین این بچه ها نا مشخصه، می خواستم نظر شما رو بدونم آیا ما این کار رو بکنیم یا نه و لطفا نظر کلی خودتون در رابطه با این موضوع رو هم بفرمایید. خیلی ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست با نیّت خیر، کودک بی‌سرپرستی را در پوشش تربیتی خود قرار دهید. به هر حال فطرت انسان پاک است و إن‌شاءالله خدا کمک می‌کند. موفق باشید

28735

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد چطور می‌شود تشخیص داد که شخصی از اولیای خدا هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند می‌فرماید: « اوليائي تَحْتُ قَبايي لا يَعرِفُهم غَيري» اولیای من تحت قبه‌ی من هستند و کسی آن‌ها را نمی‌شناسد. موفق باشید

28613
متن پرسش
سلام: ببخشید استاد چطوری صرف خوندن یک دعا و تلفظ اون میتونه اثر داشته باشه برای آدم؟ مثلا دعاهایی که تو مفاتیح اومده برای مناسبتهای مختلف. با توجه به اینکه ما نه عمق این دعاها رو می‌فهمیم و نه تو فرهنگش هستیم. فقط تو اون مناسبت خاص یکبار میخونیمش. آیا این کار موثره؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به اندازه‌ای که در فضای دعا قرار بگیریم و اُنس با خدا شکل بگیرد، به معنای واقعی دعا کرده‌ایم و خداوند جواب می‌دهد. آری! از طرفی همان‌که به صورت کلی به هر بهانه‌ای و با هر دعایی به حضرت حق رجوع کنیم، آن‌هم بالاخره رجوعی است و خداوند هم آن رجوع را بی‌جواب نمی‌گذارد. موفق باشید

28311

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیزتر از جان و گرامی: حضرتعالی در آخرین جلسه تفسیرتون از علامه طباطبایی نقل کردید که ایشون در نهایه الحکمه فرموده اند با برهان ان به معنای پی بردن از معلول به علت (دلیل) جلو بریم. لیکن استاد بنده یه تتبعی کردم دیدم علامه نظرشون بر این نیست. بلکه فرمودن باید با ملازمات عامه جلو رفت و برهان ان یقین آور نیست. ضمن اینکه در تعلیقه شون بر اسفار فرمودن: «لو تحقق العلم بوجود ذی سبب لتحقق العلم بوجود السبب قبله»؛ و همچنین در عرش مباحث ملاصدرا چون معلول عین الربط برای علت است بنابراین شما در واقع علت را دیده‌اید و به معیت اون معلول رو همونطور که حضرت می فرمایند «ما رأیت شیئا الا و رایت الله قبله و بعده و معه». مطلبی بود که فکر کردم باید خدمتتون عرض کنم. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که از بعضی نکات کلام جنابعالی می‌توان دریافت کرد، توجه به معلول می‌تواند موجب نظر به علت شود و این غیر از نظر به مفهوم علت است و لوازم آن که معلول می‌باشد. در جمله‌ی حضرت علی «علیه‌السلام» نیز در آینه‌ی معلول، نظر به علت می‌شود که إن‌شاءاللّه در آخرین آیه‌ی سوره‌ی جاثیه به آن پرداخته می‌شود. موفق باشید

28159

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: سوال ۲۷۸۶۸ که ازتون پرسیدم فرمودید به آرشیو سوالات رجوع کنید، رجوع کردم و چیزی پیدا نکردم و موبایلم یاری نکرد، لذا از شما خواستارم که با استدلال توضیح دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن‌جایی که بحث آن مفصل است و در مباحث «معرفت نفس» به صورت‌های مختلف جواب داده شده است؛ عرض شد به آن‌جا رجوع شود. آدرس آن قسمت عبارت است از  http://lobolmizan.ir/quest/cat/45 . موفق باشید

27662

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و خسته نباشید: استاد یه سوال داشتم خیلی ذهنم رو درگیر کرده من دانش آموز هستم از جهتی میدونم که باید خیلی خوب درس بخونم ولی از طرفی به مباحث سیاسی و مباحث مذهبی و اعتقادی خیلی علاقه دارم و خیلی دوست دارم در آینده مثل شهید مطهری یا شما بشوم و معتقدم که الان کار فرهنگی خیلی خیلی لازم است در جامعه حالا موندم که چکار کنم برم حوزه یا مدرسه (رشته ریاضی) را ادامه بدم؟ شما مطالعه جدی را از چه سنی شروع کردید؟ اگر شما جای من بودید چه می‌کردید؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جهان امروز ظرفیت انسان‌ها را صدچندان کرده‌ است. به همین جهت ملاحظه می‌کنید می‌توان در عین خواندن دروس رسمی، وارد مباحث معرفتی و اجتماعی شد. در مورد حوزه هم اگر علاقه‌مند به آن نحوه حضور هستید و استعدادتان هم از متوسط به بالاست، کار خوبی است. در نکته‌ی آخر هم باید عرض کنم کافی است هرکس در هر موقعیتی که هست نسبت به آنچه در آن موقعیت با آن روبه‌روست، جدّی باشد. موفق باشید

27489
متن پرسش
سلام علیکم: در یکی از چند سوال قبل که دیروز روی سایت آمد، فرمودید رجوع به حضرت حق برای انسانها نسبی است ولی در بستر اسلام. چگونه رجوع انسانها به حق، نسبی است و در عین حال در بستر سلوک و سیر الی الله هست و این مطلب تان نظر به چه دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به تفاوت رجوع مولایمان علی بن ابیطالب «علیه‌السلام» به خداوند و رجوع این بنده‌ی حقیر به حضرت معبود، فکر کنید که رجوع آن حضرت در بستر اسلام به حضرت حق نسبت به رجوع این حقیر، مثل قلّه است در مقایسه با درّه، ولی چون هر دو در بستر اسلام است حقیقت، در این تفاوت‌ها گم نمی‌شود. موفق باشید  

27398

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز با مطالعه کتاب فرهنگ مدرنیته و توهم سوالی برایم پیش آمد ممنون میشم راهنمایی بفرمایید، ۱. شما فرمودید که برای عبور از مدرنیته باید روح و عالَم انسانها عالم دیگری شود، و این کار با تَحَکُّم و.. شدنی نیست، حال اگر باید ابتدا زمینه تفکری ما اصلاح شود و دین حقیقی اسلام را بشناسیم و زندگی با اسماء الهی و تسلیم خدا بودن در تمام شئون زندگی را سرلوحه زندگی قرار دهیم، آیا به نظر شما اینگونه دینداری کردن که لازمه اش ابتدا معرفت حقیقی است را باید اینگونه شروع کرد که مثلا در آموزش و پرورش در دانشگاه و... قرآن را بهتر بشناسانیم، مثلا مباحث عرفان و مباحث ملاصدرا و کتب اشخاصی مثل شما را با توجه به ظرفیت مقاطع تدریس بشوند. واقعا بنظرم جا دارد که کتابی مثل هدف حیات زمینی آدم در کتب تدریسی در آموزش و پروش گنجانده شود. ۲. آیا به نظر شما جا دارد که پیگیری و آموزش مباحث فلسفه و عرفان و... در حوزه های علمیه پررنگ تر از قبل پیگیری شوند؟ با تشکر
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در آموزش و پرورش، کار مشکل است و إن‌شاءاللّه به مرور با حضور دولتمردانی که نسبت به گرایش به غرب باید تجدید نظر کنند، کار با معرفت نفس شروع شود، خوب است. و در حوزه نیز باید با نظر به مکتب صدرا، کار جلو رود. در این مورد عرایضی تحت عنوان «حکمت متعالیه و انقلاب اسلامی و دنیای پیچیده ی امروز» خدمت رفقا در شهر قم شد که در قسمت یادداشت ویژه‌ی سایت می‌توانید آن را دنبال کنید. موفق باشید

27066

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و احترام خدمت استاد طاهرزاده. چند سوال حقیر: ۱. این ابزارهای ماشینی مانند دستگاه حکاکی غیردستی روی نگین یا مثلا کفن با جوشن‌کبیر چاپ شده آیا همان اثر که باید داشته باشد را دارد؟ ضمنا در بعضی ریزه کاری ها مثل کاغذ و جوهری که از بلاد کفر آمده، برای برخی دعاها و حرزها چطور؟ ۲. آثار عجیب نماز اول وقت را بنده می بینم و تازه به حد وسع خودم می فهمم که چرا اولیایی مثل مرحوم نخوانی یا شیخ بهجت به آن توصیه می کردند. سوال بنده این است که آیا این آثار برای خواهران هم برقرار است؟ در ایام معذوریت باید کاری کنند؟ ۳. بهترین وقت برای زیارت آل یاسین، زیارت عاشورا و سجده یونسیه چه موقع است؟ ۴. کجا شما را ملاقات کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. إن‌شاءاللّه با نیّت خیر اثر خود را به همراه خواهد داشت. ۲. فرق نمی‌کند، در ایام معذوریت هم وظیفه‌ای ندارند. ۳. بستگی به روحیه‌ی خودتان دارد. بر روی عصر جمعه یا بین‌الطلوعینِ صبحگاهان فکر کنید. ۴. نماز صبح را در مسجد خدیجه‌ی کبری «سلام‌اللّه‌علیها» هستم. موفق باشید

26864
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: استاد اگر ممکن است در مورد این فراز از سخن حضرت امام (ره) توضیح بفرمایید ما به فضل خدا کتاب مصباح را با توضیحات شما در حال خواندنیم و در کنارش برخی فرمایشات حضرت امام (ره) را که در کتاب «امامت و انسان کامل» از ایشان جمع آوری شده مطالعه می کنیم این مطلب برامون جدیده و نمیتونیم تحلیلش کنیم: «عقلی که در عوالم نازله ظاهر شده به اعتبار اتحاد ظاهر و مظهر متعلق ثواب و عقاب واقع می شود و معاد هر موجودی به واسطه اوست بلکه به معاد اوست لذا موجودات تا به عالم عقل متصل نشوند یا در آن فانی نگردند به سوی حق بازگشت نخواهند نمود هرچند که معاد همه موجودات توسط انسان کامل است که این عقل مرتبه عقل اوست.» متشکرم التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مقام انسان کامل، مقام عقل است و از طرفی آنچه انسان‌ها در خود به عنوان عقل می‌یابند، نازله‌ی مقام همان عقل است که از جهتی مقام انسان کامل نیز می‌باشد و عقل انسان‌ها متوجه‌ی بدی و خوبی در این عالَم هست و این یعنی توجه به ثواب و عقاب و معاد و این‌که نتیجه‌ی هر عملی به کجا ختم می‌شود. پس معاد هرکس در رابطه با عقل اوست و عقل است که به سوی حق، برگشت دارد. موفق باشید  

26712
متن پرسش
سلام و خدا قوت به استاد طاهرزاده ی عزیز و دوستان پرتلاش در گروه فرهنگی المیزان. سوالاتی در مسائل مختلف از شما داشتم، ببخشد اگر طولانی است. ۱. با عنایت به اینکه شما همیشه سعی می کنید مخاطبان خود را با حقیقت آشنا کنید و به ما بفهمانید که حقیقت ها پایدار و ریشه دار هستند، حال ما باید از کجا بدانیم حقیقت ها دقیقا چه چیزهایی هستند؟ مثلا صبر، و یا پرداخت زکات و یا غذا دادن به یک حیوان گرسنه. برای فهمیدن آن ها فرمولی وجود دارد؟ و یا باید بدانیم نظر ثقلین در مورد آنها چیست؟ ۲. با توجه به حدیث جنود عقل و جهل، آیا نبود لشگریان عقل موجب شده تا لشگریان جهل باشند؟ و یا لشگریان جهل به خودی خود وجود دارند؟ ۳. در بحث های انقلاب اسلامی فرمودید انقلاب اسلامی ریشه در حقیقت غدیر دارد و محبتی است که خداوند بر قلب امام خمینی اشراق فرموده، حال انقلاب مردم یمن هم ربطی به این مسئله دارد؟ یعنی انقلاب مردم یمن جلوه ای از حقیقت و روح انقلاب اسلامی است؟ و یا به خودی خود انقلاب و تمدنی جداست که البته با انقلاب اسلامی هم خوانی دارد؟ ۴. اینکه در مباحث غرب شناسی فرمودید ملتها برای گذر از مدرنیته باید گذشته ی خود را بازخوانی کنند، مگر می شود این گذشته در مسیحیت تحریف شده باشد؟ و یا در بودا؟ اصلا مگر می شود در جریان سقیفه و ادامه ی آن، جریانی هم پیدا کرد که اعتقاد داشته باشد باید حکم خدا در مناسبات فردی و اجتماعی جاری شود؟ و یا زندگی انسان باید به عالم معنا مرتبط باشد؟ ۵. با توجه به اینکه انتخابات مجلس هم برگزار شد و اکثریت کرسی ها را به ظاهر انقلابیون تصاحب کردند، چه قدر امید هست که این افراد بتوانند در مرحله ی دولت سازی تاثیر بگذارند؟ آیا اصلا این افراد و احزاب حامی آنها متوجه اند افق انقلاب اسلامی تا کجاست؟ و یا این مجلس فعلا برای نفی جریان غرب گرا، و بهبود وضع معیشتی کارایی دارد؟ ۶. برای وارد شدن در عالم بزرگانی مثل حافظ و مولانا چه کتابی پیشنهاد می کنید که هم لغات را خوب معنی کرده باشد و هم عالم آنها را خوب درک کرده باشد؟ ۷. اگر فردی بخواهد تزکیه را شروع کند تا با حقایق ارتباط پیدا کند، آیا در ابتدای راه، خداوند و یا واسطه هایش، موانع و مشکلات زندگی را از سر راه بر می دارند تا سالک به رفتن در این راه طولانی امیدوار شود؟ و یا بالعکس، تازه مشکلات دو چندان می شود تا شخص مورد امتحان قرار بگیرد؟ با تشکر و عرض پوزش که وقت گران قیمت شما را با این سوالات تلف می کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. شریعت الهی به خودی خود متذکر حقیقت است و انسان نیز با فطرت خود آن را تصدیق می‌کند. ۲. نه! در همان کتاب بحث شده است که جهل به تبع عدمِ عقل مطرح است. ۳. انقلاب یمن در همه‌ی جبهه‌های مقاومت از شئونات انقلاب اسلامی در این تاریخ است. ۴. همه‌ی ملت‌ها قبل از گرفتاری در مدرنیته، اصالت‌هایی داشته‌اند. ۵. سیر انقلاب به سوی اهداف اصیل خویش جلو می‌رود دیر یا زود به آنچه باید برسیم می‌رسیم. اجازه دهید به جهت جوابگویی به سایر سؤالات کاربران، جواب ادامه‌ی سؤالات را نداشته باشیم. موفق باشید

26357

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز شخصی جهت باز شدن و وسعت رزقش مخصوصا رزق مادی مثل شغل خوب و ... با مشورت دیگری به این نتیجه رسیده که اگر اسمش را که مذهبی است. مثلا از احمد بگذارد محمد مشکلات رزق و مشکلات کاری و مادی او برطرف می شود و گشایشی می شود، و این کار را هم در جلسه ای خصوصی با حضور روحانی مسجد آن محل انجام داده، آیا این کار و اینگونه عقاید از نظر شیعه درست است؟ نظر شما چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر. این کارها، کارهای بی‌مبنایی است. عرایضی در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» در رابطه با این نوع تغییر اسامی شده است. موفق باشید

26297
متن پرسش
سلام و عرض ادب: ۱. آیا می توان گفت سه عامل تهدید کنندۀ فرهنگ و تمدن کنونی ما عبارتند از: سنت گرایی افراطی یا تحجر، ملی گرایی و سنت ایرانیت، سنت و فرهنگ غربی. ۲. آیا با نظر به انقلاب اسلامی می توان مقابل این تهدیدات ایستاد و چگونه انقلاب ما با این تهدیدات مواجهه و مقابله می کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! انقلاب اسلامی با هویت شیعی همراه با روح و خِرد ایرانی که ریشه در حکمت خسروانی دارد؛ در آینده‌ی جهان نقش‌آفرینی‌هایی را به عهده دارند و همین امر موجب می‌شود تا از ضعف‌هایی که برشمردید نیز، ما عبور کنیم زیرا آنچه امروزِ ما را اصلاح می‌کند افقی است که در آینده‌ی خود احساس می‌کنیم. موفق باشید 

26282

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: ۱. برای موفقیت در سیر و سلوک روزی چند ساعت مطالعه سیر مطالعاتی شما لازم است با توجه به این که شعل ما مهندسی است و ربطی به علوم دینی ندارد. ۲. استاد اگر شغل ما مهندسی یا مثلا پزشکی باشد در سیر و سلوک موفق تریم یا طلبگی و تحصیل علوم دینی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بستگی به شرایط‌تان دارد. بالاخره باید در کنار سایر امورات زندگی به خودتان برنامه بدهید که حدود دو ساعت در آن مباحث، در هر روز ورود داشته باشید. ۲.  فرقی نمی‌کند. مهم همتی است که باید به خرج بدهید. موفق باشید -

25556

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: آیا افراد می توانند ظرفیت خود را افزایش دهند که ربشان جامعیت اسماء یعنی الله شود منظورم این نیست که نبی و ولی شویم. اگر پاسخ مثبت است لطفا راهکار آن را هم بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان مؤمن اساساً با تأسی به سیره‌ی پیامبر خدا و ائمه‌ی معصومین «علیهم‌السلام» عملاً به ربوبیت حضرت اللّه مستظهر می‌شود به همان معنایی که از آن‌ها داریم: «ربّی اللّه». موفق باشید

25447

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: با توجه به مضرات پدیده چشم و هم چشمی در میان خانواده ها، چه راهکاری برای در امان ماندن از آن پیشنهاد می کنید؟ آیا سوره خاص یا آیات، روایات یا کتاب خاصی را برای مطالعه پیشنهاد می کند؟ متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید بتوانیم خود را برتر از این مقایسه‌ها بیابیم. پیشنهاد بنده مطالعه‌ی کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام (ره)است. موفق باشید

25168

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
مختصر: از آنجایی که می دانیم، خلیفه الله شدن یعنی همان مظهر صفات و افعال خداوندی است، سوال اینجاست که آیا راه مظهریت این است که به دنبال کسب صفات برویم و آن را با اعمال، در خود بروز بدهیم (مثلا صفت شجاعت را تمرین بکنیم تا شجاع شویم) یا فقط باید دل و ظرف را پاک کنیم و بعد صفات، خود به خود در دل ظهور می کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم راه دوم نتیجه‌بخش‌تر خواهد بود، منتهی به شرطی که مقدماتِ معرفتی فراموش نشود. موفق باشید

24607

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
شرط نجات در عالم آخرت چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رعایت شریعت الهی و لاغیر. موفق باشید

24555

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: آیا امکان دارد شخصی با ایجاد وسوسه در فرد دیگری، مستحبات آن فرد را از آن خود کند؟ و آیا آن فرد با عدم انجام مستحبات می تواند دفع وسوسه کند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم. هرکس در گرو اعمال خود است. در مورد دفع وسوسه کافی است که دستورات شرع رعایت شود و توکل به خدا و دوری از دنیا فراموش نگردد. موفق باشید

23721

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام نظرتون راجع به کتب فریتیوف شوان چیه؟ توصیه می کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده از آثار ایشان استفاده کرده‌ام. موفق باشید

38361
متن پرسش

سلام علیکم: با عرض ادب و احترام محضر استاد طاهرزاده. به تازگی شعری از مقام معظم رهبری منتشر شده است یکی از ابیاتِ وَزین این است: «گامی به راه و گامی در انتظار دارم / سرگشته روزگاری پَرگارـ‌وار دارم» خواستم شرحی بر این بیت (بخصوص مصراع دوم) بفرمایید. با تشکر

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً آن‌گاه که انسان مسیر حضور در ایمان را شناخت و یا بگو مسیر ایمان در مقابل او گشوده شد، این گام‌ها و قدم‌ها است که رفتن آغاز می‌کند، رفتنی که اگرچه می‌رویم ولی در هر قدمی افقی گشوده می‌شود و انتظاری پیش می‌آید که قدم دوم را طلب می‌کند به همان معنای ظهور صراط و طلب صراط مستقیم که گامی بعد از گامی، معنای بودن می‌شود. و این‌جا است که انسان به زیبایی در حیرتی قرار می‌گیرد که فقط می‌داند همچنان باید در بستر ایمان جلو و جلوتر برود و پرگاروار با چرخش خود، زندگی را ترسیم کند و این سرگشتگی و حیرت، معنی حقیقی ایمان است از آن جهت که نه چیزی در دست داریم که فکر کنیم به چیزی رسیده‌ایم، و نه آن همه حضور را که هیچ چیز نیست و فقط حضور است، می‌توان نادیده گرفت. این‌جاست که در ادامه بیت می‌فرمایند: «چون سرو در خزان نیز رنگ بهار دارم» و این یعنی حاضرشدن در ایمان، حتی آن‌جایی که گویا خزان‌گونه ناله سر می‌دهیم: «الهی قلبی محجوب» در همان حال ایمانِ بهاری در صحنه است. موفق باشید      

   در جریان دیدار رمضانی امسال شاعران با رهبر انقلاب، حجت‌الاسلام انصاری‌نژاد از شعرای برجسته کشور که به‌تازگی کتابی با عنوان «امین شعر انقلاب» تدوین و منتشر کرده، از حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درخواست کرد تا غزل منتشر نشده‌ای از سروده‌هایشان را برای انتشار در چاپ جدید این کتاب در اختیارش قرار دهند. 

🔹رهبر انقلاب نیز با تقدیر از آقای انصاری‌نژاد با این پیشنهاد موافقت و غزلی از سروده‌های معظم‌له در اختیار این شاعر قرار گرفت.
گامی به راه و گامی در انتظار دارم
سرگشته روزگاری پَرگارـ‌وار دارم
دلبسته‌ی امیدی در سنگلاخ گیتی
رَه بی‌شکیب پویم، دل بی‌قرار دارم
یک عمر میزدم لاف از اختیار و اینک
چون شمع، اشک و آهی بی‌اختیار دارم
گو ابرِ غم ببارد تا همنشین عشقم
از غم چه باک دارم کاین غمگسار دارم
نبود روا که گیرم جا در حضیض پَستی
سیلم که هستی خود از کوهسار دارم
سرشارم از جوانی هر چند پیر دهرم
چون سرو در خزان نیز رنگ بهار دارم

از خاک پاک مشهد نقشی است بر جبینم
شادم «امین» که از دوست، این یادگار دارم
سیدعلی خامنه‌ای

36104

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. با سلام و ادب حضور استاد عزیز و بزرگوار: در سوالی که پیش‌تر از شما درباره معنای شاکله در آیه شریفه: «کل یعمل علی شاکلته» پرسیدم جنابعالی نظر علامه طباطبایی را تبین فرمودید. در ادامه پژوهشی که در این باره آغاز کردم با فرضیه‌ها، سوالات و یافته‌هایی مواجه شدم که ضرورت داشت جهت اطمینان از مسیر تحقیق با شما در میان بگذارم. ۱. بحث لغوی: عرب زمان پیامبر (ص) با توجه به اینکه شاکله از ریشه شکل به فتح (ش) باشد یا به کسر آن دو معنا را ممکن است برداشت کند. در صورت اول زمانی که میگفته (شَكَلْتُ الدابَّةَ أَشْكِلُها شَكْلاً) أي: شَدَدْتُ يَدَها وَرِجْلَها. منظورش این بوده که او را شکل دادم. در این صورت معنای شاکله در آیه شریفه این است که دست‌وپای عمل انسان را می‌بندد و او را محدود می‌کند. در صورت دوم که به معنای (هیئت، صورت و فرم) به کار می‌رود معنای گسترده‌تری دارد و چون از این ریشه هم فعل متعدی ساخته می‌شود و هم فعل لازم و هم استعمال آن به عنوان اسم فاعل صحیح است و هم اسم مفعول، این ظرفیت در واژه شاکله وجود دارد که هم از یک سو شکل پذیر باشد و هم شکل دهنده. شکل پذیر از آن جهت است که عواملی بر او اثر می‌گذارند و شکل دهنده از آن جهت است که عمل را شکل می‌دهد. معنای متعدی شکل به فتح (ش) می‌تواند با معنای آن به کسر (ش) هم سازگار باشد؛ چراکه شکل دادن به معنای صورت در نهایت و نتیجه موجب بستن و محدود کردن ـ به همان معنایی که عرب درباره دابه به کار می‌برد ـ هم می‌گردد. ۲- بحث روایی: در کتب: (تفسیر عیاشی، تفسیر البرهان، نورالثقلین، الکافی، من لایحضره الفقیه و تهذیب الاحکام) روایاتی ذیل آیه شریفه از امام صادق علیه السلام نقش شده که معنای شاکله را (نیت و عمل) می‌دانند. از آنجا که بحث یک مسئله تربیتی است نه تعیین تکلیف مکلف و به حوزه فقه اکبر مربوط است و نه فقه اصغر و از آنجا که هر واژه‌ا‌ی در هر علمی معنایی به تناسب آن علم دارد، بین (نیت) در این روایات با (نیتی) که شرط فقهی انجام عمل است مانند: نیت نماز ظهر یا نیت روزه قضای ماه رمضان که موجب تفکیک و تعیین نوع عمل است تفاوت وجود دارد. در اینجا منظور از نیت هر آن چیزی است که منجر به انگیزه، قصد و حرکت در انسان به سوی یک عمل می‌شود و او را بر می‌انگیزاند. نه اینکه در ذهن و لسان خود نوع عملش را معین کند. به همین دلیل امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: نیت به منزله روح نسبت به بدن است و بدن همان عمل انسان است. از این رو بحث علامه صحیح است که فرمودند: شاکله» نسبت به عمل انسان، نظیر روحِ جاری در بدن است که بدن با اعضاء و اعمال خود آن را مجسم می‌نماید. از آنجا که بین اصولیون از متاخرین موافقت وجود دارد که در بحث الفاظ اخذ چند معنا برای یک لفظ چنانچه با هم تعارض و تناقض نداشته باشند بلامانع است و همه این معانی که برای شاکله تحقیق شد یا از باب اعم و اخص یا از جهت موافقت در نتیجه با هم قابل جمع است، می‌توان نتیجه گرفت که: اولا) اگر چه انسان یک شاکله اولیه دارد؛ ولی این شاکله خود نرم و شکل پذیر است و انتخاب‌های انسان به این شاکله شکل می‌دهد. پس اینگونه نیست که شاکله فقط همان بنیه اولیه انسان باشد قبل از تربیت؛ بلکه تداوم و تکرار در تثبیت یک عمل و تبدیل آن به رفتار و عادت می‌تواند این صورت جدید را در شاکله تثبیت کند و همواره عمل انسان تحت تاثیر شاکله است. از این بحث می‌توان اینچنین نتیجه گرفت که تربیت پایدار باید منجر به تثبیت صورت جدید شاکله شود وگرنه در حد اطلاعات و آگاهی باقی می‌ماند و چون شاکله همچون دابه دست و پای عمل انسان را می‌بندد، انسان در زمانی که هوشیاری و حافظه خود را از دست بدهد ـ مانند شرایط دشوار که انسان در معرض سختی قرار می‌گیرد ـ ناچار بر اساس شاکله خود رفتار می‌کند و اینچنین است که برخی در هنگام خشم یا سختی و دشواری دقیقا بر خلاف آن چیزی رفتار می‌کنند که در زمان هوشیاری. آن زمان که مغز خسته است، اعصاب به هم ریخته و جریان تفکر مختل شده، شاکله به صورت واضحی حقیقت خود را نمایان می‌کند و روشن می‌شود که در باطن انسان چه خبر بوده است. آنچه انسان در طول سال‌ها با عمل و رفتار خود ساخته یکباره بیرون می‌ریزد و هر آنچه از اجداد و نیاکان خود به ارث برده و دست خوش تغییر نشده را پدیدار می‌کند. با این اوصاف جای تعجب نیست که جنابعالی در کتاب خویشتن پنهان می‌فرمایید: "تا عالم انسان عوض نشود جایگاه دستورات روشن نمی‌شود وگرنه آن آقا به طبیعت خودش برمی‌گردد و می‌گوید: خدا لعنتت کند، پدر سوخته! چرا اینطور کردی؟ و بعد کتک را شروع می‌کند." توجه به شکل پذیر بودن شاکله از یک سو و شکل دادن به عمل و بستن دست و پای عمل از سوی دیگر به عقیده من ضرورت توجه انسان به حضور در عالم دینی را که مکررا بیان فرموده‌اید توضیح می‌دهد. ثانیا) شناخت شاکله می‌تواند نتایج مطلوب گسترده‌ای داشته باشد. در اموری مانند ازدواج، تربیت، مشاوره و استخدام فرد شاکله‌شناس قادر است ظرفیت‌ها و نقاط ضعف افراد را تشخیص دهد. به ویژه در مشاوره شاکله‌شناسی قرآنی می‌تواند ضعف روانشناسی را که بر رفتار بنا شده آشکار کند و ریشه عمل که شاکله است را برملا سازد و متناسب با آن چاره‌اندیشی کند. همچنین از طریق نگاه به والدین و اجداد و اقوام یک فرد می‌توان عمل او را در شرایط مختلف پیش‌بینی کرد و دریافت که این خصلت‌ها و روحیات در فرد متاثر از کدامیک از این افراد است. پرسش مهمی که در بحث شاکله باید پاسخ داده شود آن است که شاکله اولیه بر چه اساسی شکل پذیرفته و متاثر از چه عواملی است؟ آیا پدر و مادر در ایجاد این شاکله می‌توانند نقش موثری ایفا کنند؟ آیا تربیت قبل از فرزندآوری آغاز می‌شود؟ به کمک قرآن، احادیث و علومی مانند طب می‌توان چنین نتیجه گرفت که در سه نقطه حساس، والدین بر شاکله فرزند خود اثر می‌گذارند: اول: خون والدین: موید من در این ادعا آنجاست که در زیارت امین الله می‌خوانیم: «اشهد انک کنت نورا فی الاصلاب الشامخه و الارحام المطهره، لم تنجسک الجاهلیه بانجاسها و لم تلبسک من مدلهمّات ثیابها.» همین مضمون در زیارت وارث هم آمده. سلسله خونی که در اصلاب و ارحام ائمه معصومین علیهم السلام جریان داشته از میان نسلی به نسل بعد گذشته که طهارت خود را حفظ کرده و از پلیدی جاهلیت به دور مانده. این مسئله در مورد هر یک از ما چگونه است؟ به نظر می‌رسد تعمق در این مسئله که من از چه نسلی هستم و از چه اصلاب و ارحامی به وجود آمده‌ام، بیانگر این خواهد بود که چرا برخی از کارها و رفتارها و عادت‌ها را بدون آنکه بخواهم به گونه‌ای خاص انجام می‌دهم؟ چرا به طریق خاصی راه می‌روم؟ به گونه خاصی می‌خندم و چرا هر چه می‌کنم نمی‌توانم به راحتی از برخی عادت‌ها خلاص شوم؟ دوم: نطفه: در روایات ما درباره لحظه انعقاد نطفه دستوراتی وارد شده، مواردی نهی شده، مواردی دیگر مکروه دانسته شده و نحوه مطلوب آمیزش توصیف شده است. داستان ابلق شدن گوسفندان حضرت شعیب نشان می‌هد فرزند انسان ذی شعور چگونه ممکن است از حالات پدر و مادر خود در لحظه انعقاد نطفه متاثر شود. تفاوت پدر با مادر در تشکیل نطفه: در توضیح آیه شریفه {وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ} از ابن عباس نقل شده که قَالَ: خُلِقوا فِي أَصْلَابِ الرِّجَالِ، وصُوِّروا فِي أَرْحَامِ النِّسَاءِ. آیه حرث نیز آنجا که می‌فرماید: (نِسَاؤُکُمْ حَرْثٌ لَّکُمْ) به همین معنا اشاره دارد که بذر ویژگی‌های خود را از پدر می‌گیرد و زن کیفیت رشد را مشخص می‌کند. از این رو انتخاب همسر، تکلیف و مسئولیتی است که بر عهده مردان گذاشته می‌شود تا با انتخاب رحم مطهر و شایسته نسل را مدیریت کنند. سوم: شیر مادر: از امیرالمومنین نقل است که فرمودند: اِیّاکُم اَن تَستَرضِعُوا الحمَقاءَ، َفاِنَّ اللّبَنَ یُنشِئُهُ عَلَیهِ رسول خدا نیز فرمودند: تَوَقَوُّا اَولادَکُم لَبَن البَغِیَّة وَ المَجنُونَة،فَاِنَّ اللَّبَنَی یَعدی در این روایات بنابر قاعده: (العلة تعمم الحكم) ما امکان سرایت دادن علت به سایر افراد خودش را داریم و می‌‌توانیم چنین نتیجه بگیریم که روحیات مادر همراه با شیر به فرزند منتقل می‌شود. البته در اینجا بحث دیگری هم در تربیت جنین مطرح است که عوامل غیبی از جمله اراده الهی چه نقشی دارد؛ زیرا اراده الهی علت تامه است و دعا از اسباب جلب خیر خداوند است به همین دلیل در شب انعقاد نطفه دعاهای مخصوصی وارد شده است. از سوی دیگر در روایات مربوط به این دوران از شیطان هم زیاد گفته شده و نشان می‌دهد که شیطان هم این نقاط حساس را به خوبی می‌شناسد و هر لحظه فرصت طلبانه آماده مداخله است. آنچه برای من سوال جدی است و نتوانستم موضوع را با خود حل کنم این است که چگونه ماده ای مانند خون، نطفه و شیر می‌تواند روحیات، خلقیات، باورهای قلبی، استعدادها و توانایی‌ها و شکل اولیه رفتارهایی مانند نوع نشستن را به فرزند سرایت دهد؟ مگر نه اینکه ماده عین حرکت است و از قبل و بعد خود بی‌خبر است؟ بعید است مسأله به DNA و ژنتیک خلاصه شود؛ چرا که می‌دانیم حاکم اصلی و وجه پایدار انسان نفس است و حداقل بعد از تعلق روح به بدن، اختلافی نیست که روح خود طفل، مدیریت شکل‌دهی بدن را هم برعهده دارد. این سوالی است که در آن منتظر راهنمایی و پاسخ شما می‌مانم. سوال دیگری که باید پرسید این است که آیا نحوه عمل پدر و مادر در این چند مرحله موجب جبر برای فرزند می‌شود یا از آنجا که نفس ذاتا مختار آفریده شده او انتخاب‌گری می‌کند؟ و اگر آنچه به او سرایت می‌یابد انتخاب خود اوست، این انتخاب‌گری چگونه است و چطور می‌شود آن را درک کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله در مورد شاکله و نظر به آیه مربوطه متذکر نکات خوبی شده‌اید. عمده آن است که متوجه شویم وقتی قرآن می‌فرماید: «قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَى سَبِيلًا» با مبنای آن‌که انسان را مختار می داند، متذکر این امر می‌شود تا ما نسبت به شاکله خود و یا به تعبیر روان‌شناسان به منش خود حساس باشیم. به آن معنا که در مسیر کمالات خود به کلیتی از شخصیت خود نظر داشته باشیم که ماورای اطلاعات خود و یا عادات و اعمال‌مان می‌باشد که در اصطلاح عرفانی به آن «ملکات» می‌گویند. و به همین جهت می‌فرماید انسان در دنیای دیگر که شاکله او نقش‌آفرین است، این ملکات او هستند که انسان را فرا می‌گیرد و از انسان صادر می‌شود آنچه باید صادر شود. موفق باشید

نمایش چاپی