باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان این مطلب هستم. ولی به گفته آیت الله جوادی آنقدر آن قسمت دارای مضامین بلند است که باید گفت در هر حال ریشه در معارف اهلالبیت «علیهمالسلام» دارد هرچند که مسلّم مربوط به آن مناجات که حضرت در روز عرفه عرضه داشتند، نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا رابطهی علت و معلولی بین آن آیه و استجابت دعا برقرار کنیم؟ این حضرت حق است که با رحمت واسعهی خود به هر بهانهای الطاف خود را سرازیر میکند و آنجایی هم که دعای ما مناسب ما نیست، اگر هزار آیه هم بخوانیم، او کار خود را میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! از یک طرف رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» مأمورِ دعوت به حضرت اللهاند به حکم آنکه قرآن میفرماید: «قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ» بگو این است راه من که به الله دعوت میکنم. و از طرف دیگر عالَم آینهی نور حضرت الله میباشد، پس با شریعت نبوی میتوان منوّر به نور الله شد و با آن نور، عالم را آینهی الله یافت. این است معنای یگانگی بین ذهن و عین. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: برنامهی اصلی خود را مشخص کنید و در دل آن برنامهی اصلی، به فرعیات بپردازید. مثلاً بنا بگذارید یک دورهی کامل تفسیر المیزان را در چند سال ممتد مطالعه کنید، یا به عنوان مثال به سیر مطالعاتی سایت بپردازید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: طلبِ همان امتحان ذاتی انسان است که مربوط به خود موضوع میباشد و خداوند علم به امکانِ ذاتی موجود دارد لذا خطاب به آن میفرماید: «کن». به بحث «پیامبران خدا و نظر به آغازِ آغازها» رجوع شود. موفق باشید http://lobolmizan.ir/post/1669/%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AE%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B8%D8%B1-%D8%A2%D8%BA%D8%A7%D8%B2-%D8%A2%D8%BA%D8%A7%D8%B2%D9%87%D8%A7
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیام آیات مذکور آن است که وقایع را اتفاقی ندانیم، بلکه هر مصیبتی در بستر و قاعده و سنتی واقع میشود و درنتیجه ما در مقابل آن مسائل موظفیم صبر پیشه کنیم و به عنوان یک تقدیر الهی امتحان بدهیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. این نوع برخورد با آیات برخورد خوبی است و ربطی به تفسیر به رأی ندارد که در آن نظر خود را دانسته بر قرآن تحمیل میکنید. ۲. این کاری نیست که در دل یک سوال و جواب بگنجد، کلاس میخواهد و درس و بحث. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نسبت به حساسیت آیت اللّه جوادی در رابطه با تمدنی که مدّ نظر دارند، باید فکر کرد. از آن جهت که وظیفهای نسبت به این امر برای خود تعیین کردهاند و سعی دارند دلسوزانه در این رابطه قدمهایی بردارند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه جناب صدرا در ابتدای جلد هشتم در تعریف نفس میفرماید: النفس جسم آلی ذی حیاة، حکایت از آن دارد که نفس را همان جسم میداند از آن جهت که با حیات متحد است و بحث بسیار ظریفی است.
در مورد سوال دوم خوب است که به این نکات توجه شود:
وقتی به آیات دیگر قرآن مراجعه می شود، روشن می شود که این آیه در آیات دیگر به روشنی تفسیر شده است. برخی از این آیات از این قرار است:
۱. قرآن کریم در سوره حجر می فرماید «وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ (۲۸) فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي فَقَعُوا لَهُ ساجِدينَ »قسمت اول که می فرماید خداوند بشر را از گل خشکیده و بد بو آفرید ، مشابه عبارت خلقناکم در سوره اعراف است. قسمت دوم آیه نیز که می فرماید هنگامی که او را تسویه نمود ، مشابه صورناکم در آنجاست. قسمت سوم آیه نیز گویای آن است که بعد از اینکه حضرت آدم (ع) صورت گری شد، خدای متعال از روح خود در وی دمید «نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي» بعد از این مرحله است که لیاقت مسجود بودن فرشتگان را یافت.
۲. در همین سوره، در چند آیه قبل آمده است « وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُون» این آیه به خلقت کلی انسان اشاره شده است اما همان طور که در آیات بعد می آید مراد از انسان ، حضرت آدم (ع) است . وجه این مجاز این است که بیان شود حضرت آدم (ع) به عنوان نماینده حقیقت انسانیت و خلیفه الله بودن مسجود ملائکه قرار گرفته است. این سجده از طرف فرشتگان همیشه و در هر عصری نسبت به ولی خدا وجود دارد.
موفق باشید
سلام علیکم: استاد عزیز، واقعا از پاسخ دقیق و جانانه ۲۷۶۲۶ حضرتعالی و این نگاه تان به مسئله مسرور و خوشحال شدم و اینکه فرمودید امروز اگر کسی راه اشارات شهیدان سلیمانی و آوینی را درنیابد و خود را در آن نبیند، چه میزان از عالم انسان حقیقی و عالم انسان متعالی در این عصر دور است. حقیقتش این است که اگر افرادی امثال آن مطالب را که شما در همانجا به آن پاسخ دادید را می نویسند، این است که به عالم انقلاب و طرح بزرگ انقلاب نظر نشده و فوقش مانند بسیاری تحلیلگران و سیاسیون ویژه غربی فکر میشود انقلاب یک کشور مستعمره و دنیای سوم (که دقیقا همین تقسیم بندی غرب درباره جهان و کشورها را هم پذیرفته اند) بوده و میتوان بیاییم مبانی توسعه و رهاوردهای غرب ویژه تکنولوژی را دنبال کنیم و حتی در قواعد جامعه سازی و دولت شهرها هم به آنها نظر کنیم، در عین حال توجه به حکمت شیعی و شریعت هم بکنیم و مثلا در این حد مراقب باشیم که احکام اسلام نقض نشود و رسما در جامعه با انقلاب و ولایت فقیه مخالفت نشود و آنها را پذیرفت. حتی این نگاه میتواند تا جایی برسد که نهایتا بگوید ما باید کشور اسلامی باشیم و بپذیریم در چارچوب همین قواعد کشورها حاضر شویم با شرایع اسلامی ولی اگر انقلاب باشد، هزینه زایی میشود و مگر خروج از قواعد عالم مدرن، کار سهل و راحتی است و چقدر میتواند ظرفیت ها را درگیر کند. در صورتیکه خود امام هم از همان سال ۴۲ متوجه بود که چکار عظیمی دارد میشود و هدفش هم یک حرکت بزرگ بین المللی برای عبور از مدرنیته بسمت تمدن نوین اسلامی و مُلک مهدوی است و کار ما در این حد نیست که حالا حکومت بنام اسلام و تعهد به احکامش شول بگیرد ولی باز هم ما خود را ذیل دولت شهرهای مدرن تعریف کنیم و بگوییم ما میخواهیم کشور اسلامی باشیم که در عین حال هویت ملی هم دارد. امام وقتی میگفت ما برآنیم تا پرچم لا اله الا الله که پرچم عزت و کرامت انسانهاست را بر سطح قلل عالم برافرازیم نظر داشت حرکتش حرکت جهانی و عبور از مدرنیسم است کما اینکه خود ایشان گفته بودند طلوع تجدد، غروب اسلام است. اینکه بعضی متاسفانه میخواهند ایران هم کشوری باشد مثل بعضی دیگر کشورهای اسلامی که نام اسلام را یدک میکشنند و توجه به مناسک دارند ولی نهایتا با تمام مظاهر دنیای مدرن و لیبرالیسم کنار آمده اند و اساسا حرفی برای زدن و قد علم کردن ندارند و حتی خود را ذیل همان قواعد سیاسی رایج مدرنیته می بینند و اینکه این افراد میگویند تا کی میخواهیم با استکبارستیزی برای خود هزینه زایی کنیم و بجای نقد دولت های غربی بیاییم مقابل مدرنیته بایستیم و مدام خود را مقابل آن قرار دهیم و برای ملت و کشور مشکل درست کنیم، دقیقا ناشی از عدم فهم هندسه انقلاب و منظومه فکری امام است و اینکه میخواهند انقلاب را از شان تمدن سازی تقلیل دهند. ولی وقیقا داریم میبینیم انقلاب در حال حرکت بسمت همان هندسه اصیلش هست و حتی مشکلات امروز هم در نگاه تمدنی، اتفاقات و مشکلاتی است که اتفاقا در تمدن سازی پیش می آید و حتی خود مدرنیته برای اینکه برود بسمت جامعه سازی و تمدن هم با آن مواجه شد و تمدن سازی خب با آن عجین است. انقلاب امروز رسما پرچم تمدنی است که مقابل مدرنیته و نئولیبرالیسم بلند شده و متاسفانه برخی بجای اینکه هر چه بیشتر انقلاب را در مسیر تمدنی اش پیش ببرند و آرمانشان تمدن نوین اسلامی باشد، به رویکرد های دیگر رفتنه اند البته که چه بخواهند چه نخواهند حکایت همانی است که شهید آوینی میگفت: بعثت تاریخی انسان در وجود مردی چون حضرت امام خمینی (ره) برای من کافی بود تا باور کنم که عصر تمدن غرب سپری شده است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بخواهیم یا نخواهیم تاریخی شروع شده که تقابل جبههی توحید و جبههی استکبار است و در شرایطی نیستیم که راهِ میانهای را در پیش گیریم. آنهایی که راه میانه را در پیش گرفتهاند خواسته یا ناخواسته نسبت به حرکت توحیدیِ زمانهی خود بیتفاوت میباشند و این در حالی است که خداوند نسبت به حق و باطل بیتفاوت نیست. نمیخواهم بگویم همه باید مانند شهید قاسم سلیمانی یا سید حسن نصراللّه عمل کنند، ولی حدّ اقل آن است که خود را در آن جبهه احساس نمایند حتی در حدّ تأییدنکردنِ تبلیغات کفر جهانی که جنابعالی در نوشتهی خود بسیار خوب متذکر آن شدید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مردم ما در کلّیّت متوجهی حقیقت هستند و به همین جهت به گفتهی آقای هانری کربن، مردم ایران توانستند بهترین وجه از اسلام که نظر به امامان معصوم را دارد، دریافت کنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر ما به دنبال جلب نظرات دیگران باشیم، مسلّم شخصیتی پراکنده پیدا میکنیم و این چیز بدی است و انسان را از خودش غافل میکند. ولی اگر خداوند زمینهی پذیرش افراد را فراهم کرد تا در ارتباط با بقیه مؤثر باشند، چیز خوبی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً تأکید زیادی بر کسب علم شده و جناب شهید ثانی در کتاب شریف «منیة المرید» بعضی از آن روایات را آوردهاند در آن حدّ که داریم فرشتگان در مسیر طالب علم، بالهای خود را میگشایند، حاکی از آنکه آنها وسیلهای میشوند تا طالب علم، راهی به سوی حقیقت و عوالم بالا برایش گشوده شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اگر به آیات قرآن عنایت کنید خداوند با نظر به آن واقعههای تاریخی، حقایق و سنتهایی را که در آن صحنهها مطرح است، متذکر میشود. و از این جهت گفته میشود کتابهای مقدس، فراتاریخی است 2- زبان عربی؛ ذاتیِ قرآن نیست ولی آن حقایق با آن زبان به ظهور آمده و امروزه در رابطه با نسبت زبان با حقیقت در فلسفهی زبان، بحثهای مفصلی شده، مثل بحث «زبان، خانهی وجود» از جناب مارتین هایدگر. لذا میبینیم گفتههای مطرح در مثنوی، تنها در غالب زبان فارسی به ظهور آمده است و اگر مثنوی را به زبان دیگر ترجمه کنیم با حقیقتی که از طریق زبان فارسی ظهور کرده، روبهرو نمیشوید هرچند که اطلاعاتی از مثنوی به دست خواهید آورد. در این مورد عرایضی در کتاب «گوشسپردن به ندایِ بیصدای انقلاب اسلامی» شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که میفرمایید عللالشرایعها بر اساس عقل ما انسانها است و نمیتوان آنها را قاطع پذیرفت هرچند بعضاً نکات خوبی دارد. ولی بعضاً هم به نظر میآید جایگاه احکام را تقلیل میدهند. مثل اینکه گفته میشود علت حرمت طلا برای مرد، سرطانزاربودنِ آن برای مردان است، واللّه اعلم! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «صلوات بر پیامبر، عامل قدسیشدن روح» عرض شد که چگونه به نور صلوات، حضور ائمه «علیهمالسلام» را به میان میآوریم و با آن حضور، کارها را ادامه میدهیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در روایت داریم که نبیّ سخن خدا را میگیرد، ولی مأمور ابلاغ به بقیه نیست. ولی چنانچه آن نبیّ، رسول هم باشد مأمورِ رساندن سخنان خدا به مردم نیز میباشد. به همین جهت قرآن در وصف بعضی از پیامبران مثل حضرت موسی «علیهالسلام» میفرماید: «وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مُوسَىٰ ۚ إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصًا وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا» ولی در مورد مثلاً حضرت یحیی میفرماید: وَ نَبِيًّا مِنَ الصَّالِحينَ (۳۹/ آلعمران). ۲. منظورِ رسول، در جملههای عرفانی مثل آنکه میگوییم فلانی که آن تذکر را به ما داد، خدا فرستاده بود. این غیر از بحثی است که در نکتهی قبل مطرح شد. ۳. نه. رسولی که منظور در قسمت اول مطرح شد، حتماً نبیّ است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. میفهمیم عین اتصال به حضرت حق هستیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چه میگویی پسر؟! مثل آتشفشان شدهای و خودت هم نمیدانی. «به کجا چنین شتابان؟». «رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود». بحمداللّه در خانوادهای اینچنین با طمأنینه و با سابقهی دیانتِ دیرین، به طلوع آمدهای و به خوبی در زیر سایهی مادری آنچنین حکیم و گشادهفکر روزگار میگذرانی. کم نداری. من نمیدانستم این آقای برمکی که ما را بمبارانِ سؤالات خود کرده است، شما هستید؟!! کمی به دورِ اندیشهی مادرت که استادی است ارزشمند با آثاری اندیشمندانه، بچرخی، آن راه که به دنبالش هستی، به ظهور میآید، ولی مناسبِ این تاریخ. تا حقیقت را در آینهی انقلاب اسلامی به تماشا بنشینی و با آن مأنوس باشی. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اول باید آنها را با نور آسمانیشان یعنی مقام «احسن التقویم» از طریق تذکر به سیرهی ائمه «علیهمالسلام» آشنا کرد. مرحلهی بعد خود به خود پیش میآید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با هیچ اساسی جور در نمیآید! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد اقلاً باید به شرح سورهی «حمد» حضرت امام رجوع جدّی داشته باشید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس ناطقه با نظر به محسوسات، متوجهی قواعد عالم میشود و نسبتی بین آنچه حسّ کرده و قواعد برقرار میکند و در نهایت، نسبت به محسوساتِ خود حکم مینماید که کدام عینِ واقعیت است و کدام قابل تحلیل. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً باید به نفس ناطقهی آن فرد اجازه بدهند تا خودش بدن خود را تدبیر کند و اگر احساس کرد آن بدن قابل تدبیر نیست آن را رها کند و راحت شود. موفق باشید
با سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: بنده معلم هستم و با دانش آموزان مقطع متوسطه اول و دوم کار تربیتی می کنم و به بیان معارف دینی به دانش آموزان مشغولم از کتاب جوان و انتخاب های بزرگ و ده نکته در معرفت نفس مطالبی رو برای بچه ها بیان کردم که با استقبال خوبی مواجه شد خواستم درخواست کنم کتابهای دیگری از خودتان و اساتید دیگری برای دادن نگاه صحیح به نوجوانان در خصوص زندگی و تقویت مبانی اعتقادی این عزیزان معرفی نمایید و اگر توصیه خاصی دارید که در روند کار تربیتی میتونه اثر گذار باشه لطفا بفرمایید. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «چه نیازی به نبی» و «فرزندم؛ اینچنین باید بود» که روی سایت هست و کتاب «نامههای بلوغ» از مرحوم صفائی حائری إنشاءالله مفید خواهد بود. موفق باشید
