با سلام سوالی از جناب استاد طاهرزاده: زمانیکه خداوند خودش بود و خودش و خلقت انسان صورت نگرفته بود چه دلیلی باعث خلقت فرشتگان و انسان شد؟ خداوندی که از هر نیازی به دور است چرا فرشتگانی آفرید که مدام در حال سجده و رکوع و عبادتند؟ چرا اصلا انسانی آفریده شد تا نیاز به رسیدن به کمال داشته باشد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به کتاب «آشتی با خدا» که روی سایت هست به قسمت «خدا چرا ما را خلق کرد؟» رجوع فرمایید. موفق باشید
استاد گرامی سلام: سه سوال را یکجا ارسال می کنم که زیاد وقت شما را نگیرم . ۱. در خصوص رویای صادقه که انسان حوادث آینده را می بیند سوالم را با یک مثال مطرح می کنم: وقتی انسان از مسیری عبور می کند اماکنی در مسیرش وجود دارد که با طی زمان به آن ها می رسد. آیا حوادث و رویدادها نیز مانند این مکان ها قبلا ایجاد و مستقر شده اند ؟ ۲. اگر پاسخ سوال یک مثبت است پس نقش اختیار انسان در ایجاد حوادث و رویدادها چیست؟ ۳. ذکر خیر المنزلین فقط برای این دنیا کاربرد دارد یا برای داشتن بهترین جایگاه در آخرت نیز مفید است؟ با تشکر التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! انسان در رؤیای صادقه با مبانی آن حوادث روبرو میشود که بحث آن در کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و شرح آن تا حدّی گذشت. ۲. همین انسان با همین اختیار با اموری که با نفس خود اختیار میکند قبل از وقوع آن حوادث در عالم ناسوت، روبرو میشود تا آن حدّ که بزرگان فرمودهاند ما همه آینده خود را در عین ثابته خود انتخاب کردهایم، هرچند که هر لحظه میتوانیم به جهت ذات انتخابگری خود، انتخاب دیگری بکنیم. ۳. همیشه قضیه همین طور است که او «خیرالمنزلین» است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مخیلبودن شعر بحثی نیست، بحث در خیالی است که متعالی است یا خیالی که منجر به اشعاری میشود که قرآن در وصف شاعران آن اشعار میفرماید: «وَالشُّعَرَاءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ» و شاعران را گمراهان پيروى مىكنند. و این غیر از آن است که رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» فرمودند: إنَّ مِنَ الشِّعرِ لَحِكمَةً ؛ برخى از شعرها حكمت است. آری! «آن خیالاتی که دام اولیاست / عکس مه رویان بستان خداست» .
با توجه به فرمایش رسول خدا«صلواتاللهعلیهوآله» میتوان فهمید امکان آنکه شاعر در تأیید الهی شعر بسراید، هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً این مباحث، بیشتر در محافل فکریِ غربی مطرح است که پشتوانههای معرفتی کاملی برای فهم جایگاه شرور ندارند. کافی است شما سری به کتاب گرانقدر «عدل الهی» استاد مطهری بزنید و یا با «برهان صدیقین» جناب صدرالمتألّهین آشنا شوید تا ملاحظه کنید چه اندازه زیبا میتوان جایگاه شرور را در حکمت الهی مشخص نمود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان از یک طرف باید در فضای خوف و رجا خود را قرار دهد و در چنین فضایی با خدا مأنوس باشد تا نه از رحمت خدا مأیوس گردد و نه نسبت به اعمال خود مغرور شود. با اینهمه به حکم «سبقت رحمتی غضبی» که حضرت حق فرمودند رحمت من بر غضبم سبقت دارد؛ امید به رحمت پروردگار باید بیشتر باشد. به نظر بنده روش مرحوم دولابی روش خوبی است. سه جلد کتاب «مقالات» آیت الله شجاعی نیز در این مورد نکات خوبی دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا با صوت شرح سورهها شروع نکنید؟ شرح سورهی زمر و عنکبوت پیشنهاد میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با استحکام حضور در محضر خداوند میتوان در ابتدا آرامش ظاهری خود را حفظ کرد تا آرامارام، قلب نیز در این آرامش به صورت درونی همراهی کند. در این موارد رعایت تقوا به انسان استحکام میبخشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چنانچه جان انسان توانست میهمان تجلیّات جمالی و جلالی او شود، و با سعهی محمّدی «صلواتاللهعلیهوآله» خود را جلو ببرد، عملاً میهمان خدا میشود و خداوند او را در بهشت میزبانی میکند.
به گفتهی جناب شیخ شبستری:
تجلی گه جمال و گه جلال است
رخ و زلف آن معانی را مثال است
صفات حق تعالی لطف و قهر است
رخ و زلف بتان را زان دو بهر است
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: دستگاهها مختلف است. قوس نزول ظاهراً باید منظور سیر «من الحق بالحق فی الخلق» باشد که تجربهی حضور خداوند است در مظاهر عالم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این قصّه، قصّهی روزگارِ ما است. مسلّم حقیقتِ تاریخِ ما به قلب ایشان میرسد و در سایهی ارادت به نایبالإمام، خداوند به سایرین مدد میرساند. به امید کسب شایستگی در نسبت به ارادت به نایب الإمامِ دورانمان. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دوی دعاها که فرمودید خوب است و از دعای سحر و دعای ابوحمزه نیز غافل نباشید. عمده نوعی رویکردی است که باید در این مورد داشت و عرایضی تحت عنوان «ماه رمضان، ماه اُنس با خداوند» در حال تنظیم است که إنشاءاللّه بر روی سایت قرار میگیرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شیطان، همان ابلیس است که «کان من الجنّ» و به عنوان یک واقعیت خارجی، بنای دشمنی با انسان را دارد و از نقطهضعفهای ما که حاکی از عدم خلوص است؛ توهّماتِ ما را تحریک میکند تا ما را هلاک نماید. چارهی کار، رجوع به واقعیات است که آن تنها با نگاه توحیدی به امور محقق میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالب استاد عزیز جناب آقای زاهدی را دیده بودم. خوب شد که یادآوری فرمودید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: دفاع از خود و دفعِ خطر، غضبِ جهتدارِ صحیحی است ولی پلیس حق ندارد به رانندهی متخلف غضب کند. قانون خلاف را مشخص کرده و او باید إعمال قانون کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حکم دین اسلام همانی است که فقها میگویند. آن کس که در روایت لعن شده، مصداقش این افراد نیستند، مربوط به کسانی است که تماماً مردند و خود را شبیه زن میکنند و یا بر عکس. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نکات بسیار خوبی اشاره فرمودید. دقیقاً موضوع همینطور است که میفرمایید. مشکل دیوم هیوم آن است که از آن ساحتی که باید به خارج رجوع کند، غفلت کرد و تکیه بر حسّ خود نمود. آری! وقتی که انسان به یکی از ابعاد معرفت را از بقیهی ابعادِ معرفت که خداوند در نفس ناطقهی انسان قرار داده؛ تکیه کرد به همان مشکلی میافتد که امثال آقای هیوم گرفتار آن شده است. موفق باشید
سلام خسته نباشید: مدت ها بود با اسمی به نام «عبدالله مستحسن» آشنا شده بودم و تفسیری که از مباحث قرآنی شنیده بودم از ایشان، بسیار جالب و دلنشین بود. بعدها که در سایت شما و سخنرانی بعضی از شاگردان شما اسم ایشان را شنیدم بسیار کنجکاو شدم در مورد ایشان و با توجه به اینکه اسم ایشان مستعار بود شروع به جست و جو در مورد ایشان کردم. بطور اتفاقی با گروه فضای مجازی شاگردان ایشان آشنا شدم اما در کمال تعجب دیدم آخرین پستی که در کانال فضای مجازی شاگردان ایشان گذاشته شده است مطلبی است در نقد ولایت فقیه!!! پس از تعجب فراوان با ادمین کانال ارتباط گرفته و علت ماجرا را جویا شدم. ایشان فرمودند مدت ها با آقای مستحن که در سنین پیری بسر میبرند حشر و نشر داشتیم که در خلال یکی از موضوعات که نظر ایشان را در مورد ولایت فقیه دیدیم از ایشان جدا شدیم و ایشان الان با شاگردانی که نظر ایشان را در مورد ولایت فقیه قبول دارند ارتباط دارند!!! البته ایشون فرمودند آقای مستحن با افراد گرایشات سیاسی چپ ارتباط دارند. بنده آدرس کانال جدید شاگردان آقای مستحسن را پیدا کردم و شروع به مطالعه کردم که دیدم پست های بسیار زیادی در نقد ولایت فقیه و مقام معظم رهبری وجود دارد. بسیار تعجب کردم و به ادمین کانال پیام دادم این ها نظرات شخصی شماست یا نظر آقای مستحسن؟! شاگردان ایشان فرمودند خیر نظر ایشان همین هست و ایشان نقد های بسیار جدی به ولایت فقیه دارند. صوتی هم از آیت الله گرامی فرستادند که از آقای بهجت نقل قول کردن که آقای بهجت با تمسک به حدیث امام صادق علیهالسلام در مقدمه صحیفه سجادیه، آقای بهجت معتقد بودند مبارزه و انقلاب برای رفع ظلم به جایی نمیرسد. (صوت آقای گرامی موجود هست) علی ای حال بنده باز تحقیق کردم و به جزوه ای رسیدم که آقای مستحن به بهانه نقد کتاب آقای علی یعقوبی به نام چهل شب با کاروان حسینی، منتشر کرده اند (در سال ۹۰). آقای مستحسن در فصل آخر کتاب که صراحتا انقلاب و امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری را به چالش و نقد میکشن و میگویند نظر آخوند خراسانی صحیح هست و این حکومت (انقلاب اسلامی) هم در امتداد حکومت صفوی و قاجار و پهلوی هست و در راستای حدیث معصوم علیه السلام میباشد که قبل از ظهور از هر قشری باید به حکومت برسند تا زمان ظهور ادعا نکنند ما اگر حکومت داشتیم بهتر عمل میکردیم. البته ایشان این جزوه را با نام مستعار «ابراهیم حنیف» منتشر کردند. یکی دیگر از اسم های مستعار ایشان ابراهیم حنیف میباشد که بعضی از جزوه ها را با این نام منتشر کرده اند. علی ای حال با شناختی که از شما و شاگردانتان و ارادتان به انقلاب اسلامی دارم لازم دیدم این مباحث را با شما در میان گذاشته تا با احتیاط بیشتری از ایشان نقل قول کنید تا ایشان به یک منبع فکری تبدیل نشود. چون رفته رفته نظرات ایشان در باب ولایت فقیه دارد بیشتر منتشر میشود و اگر افراد جذب تفاسیر قرآنی ایشان شوند ولی آنطرف قضیه را ندانند ممکن است بعدها با آشنا شدن با نظرات سیاسی ایشون دچار شک و شبهه شوند. لازم دیدم این نکته را خدمت تان عرض کنم. اگر اطلاعات بیشتری خواستید در خدمت هستم التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: با تشکر از جنابعالی. بنده در جریان آنچه در رابطه بحث «ولایت فقیه» و نگاه آقای مستحسن است نبودم. البته رویهمرفته بنده ایشان را در معارف دینی فردی متوسط میدانم و با توجه به آنچه میفرمایید انتظار است رفقا نسبت به این نکته تحقیق نمایند و البته از همان ابتدا این شبهه برای بنده بود که معنای نام مستعار و یا نامهای مستعار در این زمانه به چه معناست! در حالیکه ما با استوانههای تفکری مانند حضرت امام و علامه طباطبایی و شاگردان محترم آن دو بزرگوار روبرو هستیم. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم استاد خدا قوت. ببخشید آیه «اهدنا الصراط المستقیم» رو داشتم توی المیزان میخوندم بعد یکسری سوالات و نکاتی به ذهنم خورد و نوشتم. حالا گفتم با شما در میون بزارم ببینم به نظر شما چجوریه : ۱. خدا توی سوره حمد که میخواد به بندش تعلیم بده چجوری منو عبادت کن و ازمن چی بخواه، میاد میگه بگو اهدنا الصراط المستقیم. خیلی جالبه خدا میاد میگه اهدنا الصراط. میگه خدایا منو بندازم تو مسیر، نمیگه مثلا برسونم به مقصد یا برسونم به خودت. انگار یه سری توی این مسیر هست. انگار خود مسیر مهمه. خدا تو مسیر انگار پیدا میشه نه اینکه خدا نشسته باشه ته یه جاده منتظر ما. خدا توی همین طی کردن جاده پیداش میشه. اربعین هم انگار همینه. اینجوری نیست که تو بری که فقط برسی به کربلا! خب اگه فقط رسیدن به کربلا مهم بود که با ماشین میرفتی سریعتر هم میرسیدی ولی میگی نه برو بابا گور ماشین و پا درد. من باید پیاده برم. اصلاً پیاده روی شه که حال میده. ما همیشه در راهیم. اگر فقط به مقصد توجه کنیم اشتباست و خود مسیر را فراموش میکنیم. خیلی جالبه که خدا داره میگه به بنده اش که تو از من بخواه که تو رو بندازم تو این مسیر. نمیگه خدایا منو برسون به خودت. میگه راهو بهم نشون بده. اصلا انگار مقصد مهم نیست. راه مهمه. اربعین، پیاده روی مهمیه. این که تو برسی به کربلا یا نه مهم نیست. چون امام حسین تو کربلا نیست. امام حسین تو راه پیاده رویه. ما امام حسین رو تو راه میتونیم پیدا کنیم و به تبعش خدا رو هم تو راه میتونی پیدا کنی نه اینکه ته این راه خدا نشسته باشه منتظر ما و وقتی ما به اون نقطه برسیم دیگه تموم بشه. نه اتفاقا اگه بخوای برسی به ته مسیر و خدا رو پیدا کنی اصلا پیداش نمیکنی. اگه بخوای خدا رو پیدا کنی باید توی خود مسیر دنبالش بگردی. در واقع یه جورایی مقصد تو خود مسیره نه وقتی مسیر تموم بشه برسیم به مقصد. در راه علم هم همینه. ما اگه دنبال نتیجه باشیم و اینکه این مسئله رو حل کنیم اصلا جلو نمیریم و پیشرفت نمیکنیم. چون میگیم خب این مسئله رو بده این کامپیوتر حل میکنه دیگه برات. در صورتی که توی خود این مسیر علمه که تو خودت رو پیدا میکنی و علم رو جلو میبری. دانشمندان خودشون رو تو علم پیدا میکردن که میتونستن علم رو جلو ببرن و تازه حتی اگه بخوای خدا رو هم پیدا کنی باید تو همین مسیر دنبالش بگردی. تو مسیر علم، تو مسیر رشد، تو مسیر قرآن. انگار ما تو هرچیزی بخوایم خدا رو پیدا کنیم باید تو مسیرش خدا رو پیدا کنیم. حالا آیا واقعا اینطوریه یا نه؟ چون «الی الله تصیر الامور» یا «کادح الی ربک» یجورایی انگار داره میگه ته مسیر خداست ولی این مسیر که انگار ته نداره ؟! ۲. این اهدنا الصراط آیا همونه که میگه «تو پای به راه در نه و هیچ مپرس / خود راه بگویدت که چون باید رفت؟» مسیر انقلاب و مسیر انجام وظیفه ما برای انقلاب اسلامی چجوریه؟ انگار باید با همین اتفاقاتی که برام میوفته و کارایی که خدا میزاره جلو پام برم جلو تا خدا خودش راه رو روشن کنه که کجا باید بریم و چجوری باید بریم . من الان افتادم تو یه مسیر که نه میدونم کجا دارم میرم نه میدونم چجوری دارم میرم ولی دارم میرم و میدونم که باید برم! حضرت آقا خودشون چجوری زندگی کردن؟ آقا از همون اول هدف گذاشته بودند یا چیده بودند که من میخوام رهبر بشم و برم برنامه ریزی بکنم ببینم چی نیاز دارم و برم جلو تا برسم به هدفم؟ انگار نه، رهبری رو خدا رهبر کرد چون جاش اونجا بود و آقا خودش کاری نکرد بلکه خودش رو داد دست خدا و هر کاری خدا میگذاشت جلو پاش رو به بهترین وجه انجام میداد تا خدا راه رو براشون باز کرد. اگه رهبری برنامه چیده بود و گفته بود من باید از همه کارام بزنم و بشینم این برنامه رو برم جلو تا برسم به این هدف اصلا نمیرسید شاید. یا اگر می رسید بعد مغرور می شد که من خودم اومدم تا اینجا! یا آنجایی که پدرشون گفتن بیا مشهد پیشم میتونستن به پدرشون بگن من برنامه ریختم که باید برسم به این نقطه و نباید توی این مسیرم وقفه ایجاد بشه. بابا خودت یه کاریش بکن من نمیتونم بیام! در صورتی که بلند میشن میرن پیش پدر و هر چیزی که دارن از همینه که این رو درک کردن انگار که ما تو یه مسیریم و این نیست که خب بیایم یه هدف معلوم کنیم و از همه اتفاقات دور و برمون رو برگردونیم و فقط به هدفمون نگاه کنیم. ما اگه بخوایم یه هدف بزاریم و بگیم فعلا همه چیز رو بریز دور تا برسیم به مقصد اشتباست. مسیر مهمه! اینطوری ما مسیر رو یادمون میره! ولی توی این مسیر اولا: باید از خدا بخوایم تا ما رو بندازه تو مسیر ثانیاً: باید توجهت به «انعم الله علیهم» باشه انگار تا خدا راه رو برات باز کنه! انبیاء و صدیقین و شهدا و صالحین. باید در افق رهبری و شهدا حرکت کنیم تا خود راه بگویدت که چون باید رفت این درسته آیا؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: «چه خوش صید دلم کردی، بنازم چشم مستت را / که کس آهوی وحشی را از این خوشتر نمیگیرد». تنها میتوانم عرض کنم آفرین به این نحوه نگاه نسبت به حضوری که ما باید در این عالم نسبت به خود و نسبت به حقیقت داشته باشیم و در عالم انتظار، متوجه باشیم در مسیر، آری! در مسیر است که ما نسبت به حقیقت گشوده میشویم و حقیقت نیز نسبت به ما گشوده میگردد و بودن خود را در آغوش حقیقت و حقیقت را در هستیِ خود احساس میکنیم. همه مشکل بشر امروز آن است که گمان میکند حقیقت، اُبژهای است که بیرون از خودمان باید در آن دورهایِ دور به او برسیم. در حالیکه «معشوق همینجاست همینجاست». به گفته جناب فیض کاشانی
گفتم رخت ندیدم گفتا ندیده باشی
گفتم ز غم خمیدم گفتا خمیده باشی
گفتم ز گلستانت گفتا که بوی بردی
گفتم گلی نچیدم گفتا نچیده باشی
گفتم ز خود بریدم آن باده تا چشیدم
گفتا چه زان چشیدی از خود بریده باشی
گفتم لباس تقوی در عشق خود بریدم
گفتا به نیک نامی جامه دریده باشی
گفتم که در فراقت بس خونِ دل که خوردم
گفتا که سهل باشد جورم کشیده باشی
گفتم جفات تا کی گفتا همیشه باشد
از ما وفا نیاید شاید شنیده باشی
گفتم شراب لطفت آیا چه طعم دارد
گفتا گهی ز قهرم شاید مزیده باشی
گفتم که طعم آن لب گفتا ز حسرت آن
جان بر لبت چه آید شاید چشیده باشی
گفتم بکام وصلت خواهم رسید روزی
گفتا که نیک بنگر شاید رسیده باشی
خود را اگر نه بینی از وصل گل بچینی
کار تو فیض اینست خود را ندیده باشی
آری! «گفتا که نیک بنگر، شاید رسیده باشی». نسبت ما با حقیقت، همیشه همینطور بوده و هست.
همراهی با آنچه گفتید بیش از آنی است که بنده عرض کردم. عرایضی تحت عنوان «انقلاب اسلامی، انتظار، وارستگی» در حال تنظیم است. امید است که در آن متون بتوانیم با همدیگر گفتگویی داشته باشیم. موفق باشید
سلام و درود: سؤالی درباره مدیریت اتفاقات جهان و اتوماتیسم اجرای سنن الهی به دست ولی معصوم (علیه السلام) دارم: گاهی اوقات شواهد و قرائنی بدست می آید که گویا جهان در حال مدیریت توسط فرقه های سری یهودی است؛ به عنوان مثال سازمان های متصل به ایلومیناتی و فراماسونری و گلوبالیسم و... و این صحبت به میان می آید که گروهی صاحب قدرت و پول و ثروت بسیار در سرتاسر جهان پراکنده شده اند و با استفاده از ظرفیتهای خود، در جای جایِ دنیا در حال فعالیت اند و از بالا بر انسانها نظارت می کنند و همه انسانها همانند بردگانی در خدمت پیشبرد اغراض این گروه ها هستند. همناطور که شنیده ایم و مدارکی هم هستند در ساخت فیلم های هالیوودی و کارتون ها و بازی های رایانه ای و محتواهای مستهجن و تبلیغات، نشانه هایی از سازمان ایلومیناتی به چشم مان می آید و انگار آنها این مسیر ها را ساخته اند که بشر به دنیا بیاید و تحت نظر و سلطه ی آنان رشد کند و به طور کاملا غیر مستقیم برای شان کار کند و آنها را هر روز به هدفشان نزدیک کند و سپس از دنیا برود و این چرخه برای نسلهای بعدی تکرار شود. این سازمان ها و انجمن ها یکسری آرمان دارند و ظاهرا به صورت همه جانبه دارند تلاش میکنند که به اهداف خودشان برسند. اما ما یک وجه دیگری از پیشبرد اتفاقات جهان را هم شنیده ایم: شنیده ایم که قطب عالم امکان حضرت بقیة الله (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هستند و در زمانه غیبت شان افراد زیادی در کنار ایشان هستند که به دستور امام در سرتاسر جهان اوامر ایشانرا اجرا می کنند. منظور بنده همان ۴ نفر اوتاد و ۴۰ نفر ابدال و ۷۰ نفر نجبا و ۳۶۰ نفر رجال الغیب هستند. گویا از طرف اللهی نیز یک گروه و تشکیلات مخفی هستند که تحت امر امام زمان علیه السلام قرار گرفته اند و اوامر ولی خدا را در عالم اجرا میکنند(۱). ۱) بر فرضِ صحیح بودن همه عرایض بنده، واقعا چه اوضاعی بر عالم حاکم است و این جهان چگونه می گردد؟ آن تکه گمشده حل این معما چیست؟ «در آخر باید عرض کنم که در ظاهر امر، کمپانی های معروف و شرکت های سازنده موبایل و لوازم دیجیتالی و صاحبان شبکه های اجتماعی نیز به نحوی در تسلط سازمان های ایلومیناتی هستند و انگار سایه این سازمان بر زندگی ۹۸ درصد مردم جهان افتاده و آن ۲ درصد هم در جایی دور از چشم جهانیان مثلا در میان قبایل دور افتاده در جنگلها زندگی میکنند». ۲) این قضیه چگونه حل شدنی است ؟ ۳) آیا اصلا داشتن چنین دیدگاه هایی راجع به اتفاقاتی که در عالم می افتد درست است ؟ ۴) رابطه بین ایلومیناتی و انجمن های یهودی ذی نفوذ و اصحاب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف چیست؟ ۵) آیا سایه غرب و مدرنیته ای که بر زندگی مردمان این روزگار افتاده است همان تأثیرات این انجمن هاست یا بین روح حاکم بر غرب و روح حاکم بر این انجمن ها تفاوت و اختلاف وجود دارد؟ خیلی ممنونم باتشکر 🌹 ۱- شیخ کفعمی (ره) در حاشیه کتاب المصباح در شرح بخشی از دعای «ام داوود» که در آن از «اوتاد» و «ابدال» سخن به میان آمده است، [۳] مطلبی نقل میکند که در زمینه پرسش مورد نظر ما بسیار راهگشاست. ایشان میگوید: شیخ گفته شده است زمین هرگز از [یک] قطب، چهار نفر از اوتاد، چهل نفر از ابدال، هفتاد نفر از نجبا و سیصد و شصت نفر از صالحان خالی نمیماند. پس قطب همان مهدی است که درود خدا بر او باد. اوتاد هم کمتر از چهار نفر نخواهند بود؛ زیرا جهان مانند خیمهای است و [امام] مهدی مانند عمود این خیمه و اوتاد طنابهای آن هستند. البته گاهی اوتاد از چهار نفر هم بیشتر میشوند. ابدال بیش از چهل نفر، نجبا بیش از هفتاد نفر و صالحان بیش از سیصد و شصت نفرند. چنین به نظر میرسد که خضر و الیاس از اوتاد و پیوسته پیرامون قطب هستند. [۴] گفتنی است، محدث نوری [۵] و شیخ عباس قمی [۶] نیز در کتابهای خود این مطلب را از شیخ کفعمی نقل کردهاند. حضرت آیتالله ناصری نیز درباره گروههای مختلف یاران امام عصر (ع) میفرماید: همواره پنج گروه از اولیا در محضر آن ولی مطلق به سر میبرند و در خدمتشان از جان و دل میکوشند. اینان اوتاد، نجبا، نقبا، رجال الغیب و صلحا هستند. [۷]
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نظام عالم، نظام امتحان است و بشر در مواجهه با همین امور به بصیرت لازم و تعالی مورد نیاز میرسد. ۲. بالاخره در آخرالزمان تقابل جبهه حق و باطل بیشتر و بیشتر میشود تا انسانِ آخرالزمانی با ظرفیت کامل به ظهور آید. موفق باشید
سلام: بنده استعداد تحصیلی خیلی عالی داشتم منتها راه رو درست تشخیص ندادم عین همه دوستام تجربی خواندم و تا سال کنکور رتبه ممتاز بودم اما به دلیل دور شدن از خدا دیگه نتونستم درس بخونم و تا چند سال درگیر بازی های دنیا بودم، بالاجبار برای فرار از سربازی ی رشته ای در دانشگاه خوندم ک علاقه نداشتم. با مطالعات بعضا جانبی تازه فهمیدم چقدر دچار انحطاط و غفلت شدم و مدرنیته که تجسم نفس اماره است چقدر منو بلعیده. آیا راه بازگشتی هست؟ من فهمیدم که وظیفه ام برای تمدن سازی و کار برای امام زمان اشتغال در حوزه است اما مشکل نداشتن شغل بهم فشار میاره از ارگان های نظامی جذب بشم چکار کنم؟ آیا کار علمی کردن با اشتغال در اداره قابل حمع هست؟ اگه جذب این نهاد بشم راحتتر میتونم ازدواج کنم. اما میترسم عاقبت بخیر نشم که وظیفه اصلی ام رو انجام ندادم و درگیر کارمندی شدم. تو رو خدا راهنمایی کنید. خیلی کلافه ام.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اسلام آمده است تا ما در دنیا زندگی کنیم نه آنکه به اسم اسلام و کسب معارف اسلامی، زندگی را ترک کنیم. با توجه به این امر به خوبی میتوانید وارد شغلی شرافتمندانه بشوید و در کنار آن معارف الهی و حضور در انقلاب اسلامی را دنبال فرمایید. پیشنهاد ما دنبالکردن سیر مطالعاتی موجود در سایت «لُبّ المیزان» است. موفق باشید
سلام استاد: خدا قوت! استاد جان، معنای زندگی در لغت یعنی حیات، زیستن و... اما معنای زندگی در اصطلاح چیست؟ یا به قولی تعریف ما از زندگی چیست؟ بی زحمت تعریف بنده از زندگی را اصلاح بفرمائید. زندگی: به کلیه ی اعمال، افکار و باورهای یک موجود زنده که جهت مشخصی دارند را زندگی می گویند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! زندگی همیشه به معنای پاسداشت از حیاتی است که به ما عطا شده و شریعت الهی و تقوای ربّانی برای هرچه بیشتر حاضرشدن در آن حیات است وگرنه خود را در دنیا و جهان مرده و سرد دفن خواهیم کرد. موفق باشید
سلام استاد طاهرزاده: من دانشجوی شما بودم. یک سوال دارم نظر شما درباره مهاجرت افغانها به ایران چیست که مشکلات زیادی برای کشوری ایجاد میکنن و سوال دوم آیا درسته به کشورهای همسایه کمک مالی کنن در حالیکه هر روز مردم ایران شاهد گرانی وسختی بیشتری هستند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نقشه بسیار پیچیده دشمن است که با خارجشدن از افغانستان جنگِ ایرانی افغانستانی راه بیندازد و با آگاهی به این مسئله وظیفه ما است که با سعه صدر لازم با برادران افغانستانی خود برخورد کنیم و هر اندازه خیر ما به عنوان تمدن ایرانی، خسروانی و شیعی به همسایگانمان برسد، بزرگ و بزرگتر میشویم و شامل رحمت الهی قرار گرفته مسائلمان نیز حل خواهد شد. پیشنهاد میشود به مصاحبه آقای علیزاده با آقای علیرضا کمیلی در کانال «جدال» در تلگرام رجوع فرمایید. https://t.me/jedaal/1261 موفق باشید
سلام استاد جان: خدا قوت! استاد جان، می خوایم یه مسابقه ی کتابخوانی برای کتاب جوان و انتخاب بزرگ برای دانش آموزان دبیرستانی بذاریم و جایزه بدیم. حالا سوال اینجاست که استاد جان به نظر شما گذاشتن مسابقه برای این کتاب و چنین کتاب های دلی و روحی که حفظی نیستند، روح کتاب رو نمی کشه و سلب انتقال معنا نمی کنه!؟ چون هدف این مسابقه، فراخوانی است برای خواندن این کتاب غنی و تاثیر گذار!
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید برای جوانان که خودشان سراسر احساساند؛ مواردی که در کتاب مطرح است إنشاءالله میتواند بنیانی برای تفکرشان باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به عنوان مقدمه فهم این مطالب، خوب است که مباحث معرفت نفس و «برهان صدیقین» را دنبال فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در مورد تقسیم نهجالبلاغه به صورت موضوعی کار نکردهام. زیرا معتقدم حضرت هر خطبه و یا هر نامهای را در فضای خاص تاریخیاش مطرح فرمودهاند و بهتر است که با مخاطبان روح تاریخی آن خطبه را با همان انسجامی که دارد در میان بگذارید. از این طریق شخصیت ایمانی افراد در افق نگاهی که حضرت به میان آوردهاند شکل میگیرد و در همین رابطه خطبههایی با مخاطبان در میان گذاشته شد که میتوانید صوت آنها را ملاحظه کنید و کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» پیاده شده شرح نامه ۳۱ میباشد. موفق باشید
