بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
24963
متن پرسش
سلام علیکم و رحمة الله: نفس چگونه بر چند عمل خود همزمان آگاهی دارد و بر همه توجه دارد؟ مثلا همزمان صحبت می کنیم و یا در حال شنیدن حرف دیگری هستیم همان لحظه تخیل غیر مرتبط هم می کنیم و هم متوجه تخیلمانیم هم متوجه حرف طرف مقابل و یا حرف زدن خودمان، چگونه اینگونه می شود؟ و شاید بتوان همزمان به چند حالت نفس تسلط داشت و توجه داشت که با هم متفاوتند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر از مجردبودنِ نفس غافلید؟! مگر نفس مثل موجودات مادی است که یا سنگ باشد یا آب؟! در حالی‌که موجود مجرد، وَجهِ جامعیت دارد. تا حدّی می‌توان گفت مثل نور بیرنگ است که جامع هفت نور می‌باشد. موفق باشید

24525

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در ادامه پرسش ۲۴۵۱۷ روایتی از امام صادق (ص) هست که می فرماید «نباید کسی بیشتر از سه روز، برای میت حداد بگیرد مگر زن میت که باید تا پایان زمان عده، حداد گرفته و از زینت‌کردن، خودداری کند» و یا اگر اشتباه نکنم از جنابعالی شنیدم بعد از سه روز نباید دیگر به بازماندگان تسلیت گفت. و آیا حضرت امام برای از دست دادن آقا مصطفی پیراهن سیاه پوشیدند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم ترک حداد بیش از سه روز به معنی عزا و ماتم‌گرفتنِ بیش از سه روز است و شاید این غیر از آن باشد که عرف، پذیرفته است شخص عزادار در حدّی که یادآورِ عزاداری‌اش باشد، لباس مشکی بپوشد. با این‌همه نباید بر پوشیدن لباس مشکی به مدت طولانی تأکید کرد. موفق باشید

33813

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: نسبت به چند مورد مشاوره می‌خواستم. من یه جوون ۲۳ ساله هستم و چند تا مشکل دارم: ۱. خودم رو باور ندارم و فکر می‌کنم نمیتونم و خیال می‌کنم نمیتونم خودم رو ثابت کنم. ۲. زیاد به گذشته فکر می‌کنم و به حدی که وسواس فکری پیدا کردم. ۳. وسواس دارم واسه اعمال عبادی که انجام میدم. مثلاً نمازی که میخونم یا حتی تقلید که کردم و مرجعی که انتخاب کردم میگم نکنه اشتباه باشه همین تیکه کلام نکنه اشتباه باشه منو خیلی درگیر می‌کنه. ۴. هر وقت نماز میخونم وسواس دارم میگم این اون نمازی نیست که توی روایات اومده و کامل نیست. ۵. نسبت به آینده بدبین شدم و ناامید، همیشه تو ذهنم یه صدایی میگه نمیشه و خراب میشه و خدا کمکت نمیکنه ۶. احساس می‌کنم نیست به خدا سوء ظن دارم یعنی زیاد امیدوار نیستم. ۷. من ازدواج کردم و خطبه عقد رو خوندن الان با خودم میگم نکنه اشتباه باشه. اصلا بهم بگین ملاک درست بودن و اشتباه بودن چیه؟ ۸. خیال من خیلی قوی هستش می‌خوام کنترلش کنم نمیتونم ۹. زندگی خودم رو مقایسه می‌کنم مثلا ازدواج خودم رو و شرایط گذشته خودم رو مقایسه می‌کنم با داداشم ۱۰. به خودم میگم چون من سادات نیستم و خانومم سادات نیست دیگه امیدی نیست به اینکه بهشتی باشم و زندگی خوبی داشته باشم. لطفاً به همه اینا جواب بدین

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! بالاخره بزرگان ما در این رابطه یک نکته مهم را درمان همه این دغدغه‌ها می‌دانند و آن این‌که: «ره چنان رو که رهروان رفتند» افرادی که قابل اعتماد و مورد نظرتان هستند را مدّ نظر قرار دهید و صحت و درستی حرکات و افکارتان را مطابق حرکات و افکار او قرار دهید. بدین معنا که می‌بینید همان‌طور که ایشان در امورات عمل می‌کند اعم از عبادات و سایر امور؛ شما نیز همان کار را بکنید. و در موضوع فکری، پیشنهاد می‌شود ابتدا کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» و سپس کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» را دنبال بفرمایید. هر دو کتاب روی سایت هست. موفق باشید  

32249

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: گرایشهای عقل گرا کی در امامیه ظاهر شد و آیا اصیل بود؟ می‌دانم در زیدیه ازتباط با معتزله زیاد بوده اما چرا امامیه با ظاهریه و حدیث گرایان خیلی مرتبط بودند؟ آیا جریان اصحاب امام صادق حدیث گرا بودند؟ کتاب منبعی هست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد از عناوین تحقیقیِ بنده نبوده. موفق باشید

31812

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: بنده زندگی پر از پستی و کمی بلندی داشتم، و نظرم اینست که این پستی ها در من نهادینه شده است، هم اکنون در حوزه علمیه تحصیل می‌کنم، شدت علاقه ام به گناه بسیار است، هرچند که حاضر به انجام آنها نیستم، اما به شدت روح و روان من را آشفته کرده و از زندگی باز مانده ام، با متعدد افرادی هم در میان گذاشتم اما جواب نگرفتم، زندگی برایم سرد و سیاه شده، می‌دانم برای عبادت آفریده شده ام اما فقط می‌دانم و ایمان ندارم، کل ماجرای حوزه آمدنم هم معجزه بود، هیچ چیز مرا خوشحال نمی‌کند، فقط به فکر اینم که بروم پی دنیا و اشتباه کردم که اینجا آمدم، اما میدانم که کامل با پوچی روبرو می‌شوم، دلم مرگ می‌خواهد، التماس دعا، خیر خدا سمت شما ریزان.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که علامه حسن‌زاده می‌فرمایند اگر ما خود را با معارف الهی و قرآنی مشغول نکنیم، قوه واهمه ما را با وَهمیات خود مشغول می‌کند. تعمق در معارف الهی کارساز است. موفق باشید

 

31734

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و ادب: دو تا سوال داشتم از استاد طاهرزاده: یکی اینکه چند وقت پیش بنده خواب رهبری رو دیدم که به بنده گفتند چرا در کلاسهاشون شرکت نمی‌کنم؟ می‌خواستم بدونم به نظر استاد اگه معنی داره، معنی این صحبت چیه؟ و چیکار کنم؟ دوم اینکه بنده می‌خواستم مطالعاتی در زمینه گفتمان مقاومت و حضور ایران در منطقه داشته باشم. حضرت آقا چندی پیش در خطبه عربی نماز جمعه پس از شهادت حاج قاسم فرموددند اینکه رسانه های دشمن میگن که ایران در منطقه جنگ نیابتی کرده یک دروغ بزرگ هست اما چند وقت پیش در تلویزیون خودمان از افراد انقلابی دوباره از همین لفظ استفاده کردند و از حضور ایران در منطقه و... با عنوان جنگ نیابتی یاد شد. غرض اینکه می‌خواهم اطلاعات خود در این زمینه را افزایش دهم تا به قول شما هم حضور تاریخی پیدا کنم و هم از تحریف مبانی انقلاب و گفتمان مقاومت در منطقه حداقل در ذهن خودم و دیگرانی که بشناسم جلوگیری کنم. اگر منبعی می شناسید لطف می‌فرمایید معرفی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. تعبیر خواب نمی‌دانم. ۲. در این مورد خاص هم چیزی به نظرم نمی‌آید که بتوانم خدمتتان عرض کنم. موفق باشید

31422

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: عرض تسلیت به مناسبت ایام سوگواری حضرت اباعبدالله الحسین و شهدای کربلا اینکه دینداری در آخرالزمان سخت میشه آیا از منظر شک کردن به کارآمدی دین در توان مدیریت جهانی است و یا اینکه چون محیط آلوده به فسق و فجور است حفظ دین سخت است، هر چند اعتقاد به دین در مردم زنده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسائل و شبهاتی در میان می‌آید که با دینداری عمیق و معارفی قلبی می‌توان از آن‌ها عبور کرد که در جلسه «عاشورائیان» تحت عنوان «حق الیقین تاریخی» عرایضی شد. موفق باشید

30662

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: تبریک پیشاپیش برای ورود به ایام عید اولیاءالله. غرض از مزاحمت، برای ماه مبارک آمدیم خدمتتان به انفاس شما مقدس کنیم این چهله خود را. ملتمس دعای حضرتعالی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی قاصدک خبر آورده که خبری در پیش است، چرا چشم به راه آن خبر نباشیم! و چشم دل را به سوی آن خیر که گشودن آسمان است به زمینیان، باز نکنیم؟! ای دل! چشم بگشا، حجاب‌های پیشِ خود را برای آن عطای الهی بزدای، و آماده شو برای حضور در جهانی دیگر. جهانِ کیفیت‌ها دارد از راه می‌رسد. جهانی که همه‌چیز نزدِ ما است. ای کمّیّت‌های سیاه و تاریک! از جلوی راه آن کنار روید، ای دل! از این کمّیّت‌ها دل بکَن، خبری در راه است. ای اشک! در مقابل قدم‌هایش آب بپاش. موفق باشید

30615

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض تبریک به مناسبت میلاد حضرت بقیه الله الاعظم (عج). به نظر شما یک نوجوان چگونه می تواند به امام عصر ( عج) و تعجیل در ظهور ایشان کمک کند؟ ان شاءالله بتوانیم لحظه ظهور حضرت را تماشا کنیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از نگاه و نظر و تأکیدات نایب آن حضرت نباید غفلت کرد. موفق باشید

30585
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: یکی از دوستان بنده که مهندس برق و از نخبگان کشور بود، چند سالی است که به آمریکا مهاجرت کرده و اونجا مشغول به کار شده است و درآمد خیلی خوبی داره، در دوران دبیرستان چند سالی با هم مسجد می رفتیم و از بچه های مذهبی بود ولی بعد از دانشگاه مدتی ازش خبری نداشتم و از زمانی هم که آمریکا رفته بود خیلی باهاش ارتباطی نداشتم. اکنون مدتی است که دوباره با هم تماسهایی داریم و کاملا تفکراتش تغییر کرده است. دو ایراد اساسی به نظام جمهوری اسلامی وارد می کند: یکی اینکه این نظام ناکارآمد بوده است و چون بسیاری از کارهایش را به دین ربط می دهد باعث دوری مردم از دین هم شده است. و ایراد بعدیش این است که جوامعی که در آن دین از سیاست جدا است مثل جامعه آمریکا، هم از نظر سیاسی (مثل آزادی های سیاسی که می توانی به راحتی به رئیس جمهور حتی فحش هم بدهی) و هم از نظر اقتصادی (برترین اقتصاد دنیا) پیشرفت زیادی کرده اند و این سیستمی که ما در ایران داریم فقط باعث سوء استفاده از دین شده است برای نفع بردن عده ای از اسم دین. اکنون از حضرتعالی درخواستم اینه که من با این فرد که البته هنوز اعتقادات دینی شخصی را داره، چطور بحث و صحبت بکنم که بتونم بهش کمک کنم و از طرفی باعث جدایی بیشترش نشوم. بسیار ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در انقلاب اسلامی بحث در جهانی است که نه گرفتار ضعف‌های جهان مدرن باشیم و نه گرفتار عقب‌افتادگی‌های ناشی از تحجر و تنگ‌نظری. انقلاب اسلامی، شروعی است در این راستا. و اگر چیز مهمی نیست که موجودیت فرهنگیِ آمریکا را زیر سؤال می‌برد، چرا جهان مدرن و به‌خصوص فرهنگ استکباریِ آمریکا، در راستای مانع‌شدن تحقق نظام اسلامی تا این اندازه تلاش می‌کند و سنگ‌اندازی می‌نماید. آیا این نشان نمی‌دهد در دل نظام اسلامی، افقی در پیش است؟ آن رفیق باید به این موارد فکر کند، آیا می‌توان در جهانی که آمریکا با این هویت شکل داده، انسانی باشیم که به راحتی با خودمان زندگی کنیم و احساس پوچی و نیهیلیسم ننماییم؟ موفق باشید

30545

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام. مقام رهبری و ولایت فقیه، حقیقی است یا اعتباری؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که فقیه، کارشناس کشف حکم خداوند است از طریق قرآن و روایات، حکم فقیه رویهمرفته مبتنی بر امور حقیقی است. موفق باشید

30522

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: احتراماً پیرو فرمایش شما مبنی بر مدارا کردن با خانواده بخصوص همسر ابهامی برای اینجانب پیش آمده و آن این است که آیا باید مسائل مربوط به سیر و سلوکی مثل نماز شب‌، بیداری بین الطلوعین، گوش ندادن به آهنگ و ... را انجام داد و در مقابل با طعنه ها یا مخالفت ها مدارا کرد و یا این نوع مسایل رو بخاطر رضایت خانواده ترک کرد به امید رضای خدا. با اینکه محرزه بعضی کارها معصیته مثل آهنگای امروزی. قاعده عقلی و حکم کلی در این موارد که مخالفت همسر رو بهمراه داره نه از باب اذیت شدن بلکه از بابت تندرویی و خشک مذهبی دونستن این نوع رفتارها و عقاید چیه؟ اگه با مدارا کردن هم نتیجه مطلوبی حاصل نشه چی؟ اینکه من اجازه هیچ کاری رو نداشته باشم مبادا ایشون ناراحت شن واقعا درک و تحملش سخته.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مواردی که انسان باید در پیش خود باشد و ربطی به زندگی مشترک ندارد؛ مدارا لازم نیست. آری! در مورد موسیقی می‌توان تا آن‌جا که مطمئن به حرمت آن نیستیم حمل بر صحت کرد. موفق باشید

30377

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در خصوص سوالات ۳۰۳۳۵ و ۳۰۳۴۴ که این دوستمان پرسیدند ذهن مرا هم به خود مشغول کرده ولی با دو دوتای خودم به این نتیجه رسیدم: اگر حقیقت انسان همان روح خداست و روح خدا «برترین» مخلوق خداست و اهل بیت (ع) هم آن حقیقت انسان که روح خداست را در خود فعلیت بخشیده اند پس دیگر نمی‌توان احتمال این را داد که ملائکه عالین از اهل بیت (ع) برتر می‌باشند. چون مخلوقی برتر از روح وجود ندارد که بگوییم عالین جزء آن مخلوقات هستند. ولی می‌توان احتمال داد که یا مقامی برابر یا پایین تر از اهل بیت‌ (ع) دارند. که در این صورت اگر بگوییم مقامی برابر مقام اهل بیت دارند شاید بتوان نتیجه گرفت که اصلا شاید این عالین خود اهل بیت هستند کما اینکه بعضی روایات گویای این هستند. مطلب آخر اینکه طی یه بررسی که در اینترنت انجام دادم علامه جوادی و علامه حسن زاده قائل به این هستند که مقام اهل بیت (ع) از مقام عالین بالاتر است. لطفا نظرتان را بدهید. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض شد اگر به آیه‌ی مربوطه نظر کنید خداوند در خطاب به شیطان می‌فرماید: «... يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ ۖ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعَالِينَ». با این برداشت که باید خطاب خداوند به فرشتگان به «عالین» نرسیده باشد. در حالی‌که ائمه «علیهم‌السلام» مورد خطاب هستند. لذا می‌توان گفت «عالین» واقعاً عالین هستند. موفق باشید

30303

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم: با سلام و عرض تبریک به مناسبت فرا رسیدن ماه رجب. بنده از توحید درست و خالص این چنین برداشت کرده ام: توحید حقیقی و خالص به معنای اطاعت و بندگی خالص است. آیا برداشت بنده درست هست؟ اگر بله، پس ۱. نقش توحید عقلی و فکری (به معنی اینکه شخص از لحاظ عقلی و اعتقادی خدای یگانه را قبول داشته باشد) چه می‌شود؟ (آیا مقدمه هست یا نه؟) ۲. در روایات داریم که مشرکان در جهنم جاودان هستند، منظور از این شرک، شرک در عمل هست (بندگی خاص و فقط برای خدا نکردن) یا نه شرک در عقیده و اعتقاد به خدایی دیگر داشتن؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! توحید خالص، اطاعت و بندگی است. ولی همچنان‌که امام صادق «علیه‌السلام» می‌فرمایند: آن اطاعت‌ها به اندازه‌ی عمق معارف توحیدی قبول می‌شود. در این مورد خوب است به قسمت کتاب «عقل و جهل» از اصول کافی رجوع فرمایید. ۲. شرک در عقیده، آن هم نه شرک خفی، افراد را مخلّد در آتش می‌کند. موفق باشید

30101

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: عذر میخوام مزاحم وقتتون میشم. یکی از امتحان های الهی طبق آیه قرآن «لنبلونکم بشی‌ء من الخوف» ترسه. استاد چطور توی این امتحان پیروز بیرون بیام، و نشونه پیروزی چیه؟ ۱. آیا اینکه سعی کنیم نترسیم خودش راه پیروزی توی این امتحانه؟ ۲. بعضی وقتها وقتی سعی می‌کنم نترسم، به بیخیالی تبدیل میشه برام و بعد هم که در شرایطش قرار می‌گیرم به اضطراب های شدید و بیماری های جسمی و بی نظمی دچار میشه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوف مورد نظر، نوعی هوشیاری است تا انسان متوجه شود باید زندگی را سرسری نگیرد و نسبت به راهی که در پیش دارد، تجدید نظر کند. موفق باشید

28808

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: فرق بین حق بودن با خوب بودن چیست؟ این که شما در بیانات خود خیلی تاکید دارید که ما باید کارمان بر اساس حق باشد نه صرفا خوب به چه معناست؟ مگر هر حقی خوب نیست؟ آیا مگر می‌شود کار بدی هم حق باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حق و خوب از هم جدا نیستند، ولی در بعضی موارد اموری را خوب می‌دانیم که معلوم نیست حق باشد. مثل عواطف افراطی که انسان نسبت به فرزند خود دارد و قرآن می فرماید: «أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلَادِكُمْ عَدُوًّا لَكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ ۚ» الا ای اهل ایمان، زنان و فرزندان شما هم برخی (که شما را از طاعت و جهاد و هجرت در دین باز دارند) دشمن شما هستند، از آنان حذر کنید. موفق باشید

28603

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
عنوان: رابطه بیماری و روح با سلام و احترام: استاد سوالم درباره حقیقت بیماری است. مخصوصا بیماری های صعب العلاج. می توانیم اون را این جور تعریف کنیم: مرضی که از روح نشات گرفته و جسم را از کار انداخته، یا جور دیگر باید بیماری را فهمید؟ درسته که بگیم غفلت روح از ابدیت او را گرفتار کرده؟ اگر این طوره فرد بهترین کاری که باید کنه چیه؟ چنین فردی اگر آغاز کنه، مثلا سحر خیزی را وارد در زندگی کنه و به آگاهی هایی هم برسه، حتما از بیماری خلاص می شه؟ بیماری را چه جوری باید فهمید و چه جوری نجات یافت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما نسبت به بیماری، وظایفی داریم و در حدّ توان خود نسبت به درمان آن اقدام می‌کنیم. ولی تقدیر الهی ممکن است چیز دیگری باشد، در آن صورت، هنرِ ایمانیِ ما به ما کمک می‌کند تا راضی به تقدیر الهی باشیم. موفق باشید

28267

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد: استاد در کتاب ادب خیال و عقل و قلب فرمودید: نباید امید رسیدن به کمالات را از دست داد تا اگر در این دنیا فتح بابی نشد در آن دنیا آن سیر شروع شود. حال سوال من این است که اگر ما سعی کنیم آن امید را در دل داشته باشیم ولی به دلیل وجود موانع و نبود انسان کامل برای دستگیری به فعلیت و بقای بعد از فنا نرسیم و در این دنیا از عالم ماده نیز بالاتر نرفته باشیم (یعنی ورود به عوالم مثال و عقل و...در دنیا میسر نشده باشد)؛ ۱. آیا بعد از مرگ عوالم ۱. مثال ۲. عقل ۳. اعیان ثابته ۴. واحدیت ۵. احدیت ۶. احدیت ذاتیه را طی کرده و در نهایت به عالم احدیت ذاتیه ورود می‌کنیم؟ ۲. آیا اگر فرض کنیم که در دنیا هم این امکان وجود داشته باشد رسیدن به آن عوالم با همان کیفیت است یعنی بین سالکی که در این دنیا به فنا می‌رسد و سالکی که در آن دنیا بعد از مرگ به فنا می‌رسد تفاوتی نیست؟ ۳. به دلیل نبودن خطرات و کریوه های سلوک (فرعونیت و...) در بعد از مرگ آیا بهتر نیست که بذر آن امید در دل کاشته شود و بیشتر سیر شخص به آن دنیا واگذار شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در قیامت انسان بر اساس اراده‌ها و معرفت‌های دنیایی‌اش جلو می‌رود. لذا اگر در دنیا اهل اُنس با خدا بود آن‌جا حجاب‌هایی که مانع آن اُنس بود، مرتفع می‌شود. در این مورد خوب است به کتاب «معاد، جدّی‌ترین زندگی» که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

27439

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: لطفا ذهن را تعریف بفرمایید. کار ذهن چیست؟ چطور آن را کنار بزنیم؟ و تحت تأثیر ذهن قرار نگیریم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

27356
متن پرسش
سلام علیکم: و... آتشی بر جان است که شعله های آن از سرزمین آشنایی با حق تا صحرای ظلمت گونه دنیا وسعت یافته و سراپای هستی را در عمق وجود صدا می زند. از پیله های خواسته های خود خسته و بسوی ساحل انس با حق موج سوار امیدوارانه به افق می نگرد. دستی به عقل (فلسفه، کلام و...) و دلی به قرآن عشق، نهج البلاغه و زبانی در پی گفت عاشقانه (ادعیه اهل البیت (ع)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تنها برای تو این غزل را دارم که مولوی برای شمس از عمق جانش به ظهور آورده است. موفق باشید

خوش خرامان مي روي اي جان جان بي من مرو

اي حيات دوستان در بوستان بي من مرو

اي فلک بي من مگرد و اي قمر بي من متاب

اي زمين بي من مروي و اي زمان بي من مرو

اين جهان با تو خوش است و آن جهان با تو خوش است

اين جهان بي من مباش و آن جهان بي من مرو

اي عيان بي من مدان و اي زبان بي من مخوان

اي نظر بي من مبين و اي روان بي من مرو

شب ز نور ماه روي خويش را بيند سپيد

من شبم تو ماه من بر آسمان بي من مرو

خار ايمن گشت ز آتش در پناه لطف گل

تو گلي من خار تو در گلستان بي من مرو

در خم چوگانت مي تازم چو چشمت با من است

همچنين در من نگر بي من مران بي من مرو

چون حريف شاه باشي اي طرب بي من منوش

چون به بام شه روي اي پاسبان بي من مرو

واي آن کس کو در اين ره بي نشان تو رود

چو نشان من تويي اي بي نشان بي من مرو

واي آن کو اندر اين ره مي رود بي دانشي

دانش راهم تويي اي راه دان بي من مرو

ديگرانت عشق مي خوانند و من سلطان عشق

اي تو بالاتر ز وهم اين و آن بي من مرو

26999

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام حاج‌ آقا: مستاصل بودم و اینکه چقدر از قافله رفقا دور افتادم. با اشک به این حالم، خوابم برد. در خواب آیت الله بهجت «ره» رو دیدم که گفتند ۱۱بار سوره قدر را بخوان. حاجی جان با این قبیل خوابها چه برخوردی داشته باشیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره خواب حجت نیست، ولی پیشنهاد بدی هم نشده است و شاید در امور شخصی بتوان از آن استفاده کرد. به هر حال بنا نیست ما برای امور دینیِ خود به دنبال خواب‌دیدن باشیم. موفق باشید

26734

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: وقتتون بخیر. اگر بتونیم صوت جلسات تفاسیر شما رو پیاده کنیم امکان این وجود داره که اصلاح و چاپ بشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کارهای زیادی مانده است؛ فکر نمی‌کنم بتوانیم به این مهم بپردازیم. موفق باشید

34214
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. ای که می پرسی نشان عشق چیست / عشق چیزی جز ظهور مهر نیست / عشق یعنی مشکلی آسان کنی / دردی از در مانده ای درمان کنی / در میان این همه غوغا و شر/ عشق یعنی کاهش رنج بشر / عشق یعنی گل به جای خار باش / پل به جای این همه دیوار باش / عشق یعنی تشنه ای خود نیز اگر/  واگذاری آب را، بر تشنه تر / عشق یعنی دشت گل کاری شده / در کویری چشمه ای جاری شده / عشق یعنی ترش را شیرین کنی / عشق یعنی نیش را نوشین کنی / هر کجا عشق آید و ساکن شود هر چه نا ممکن بود ، ممکن شود. با عرض سلام خدمت استاد عزیزتر از جانم، استاد طاهرزاده. آنچه از جان بر آید و می کشاند انسان را به سمت معنا ها و زندگی ای که؛ دور است از روزمرگی ها و عادات و نیهلیسم و پوچی ها، «عشق» است. عشق حقیقی به او و اسماء او و جلوه های او، حال اینکه می‌طلبد جان، جانان را و اینکه پرشور تر و شدیدتر و متحدتر شود این عشق ... استاد به نظر شما با توجه به تاریخی که در آن قرار گرفته ایم و نسبت به اقتضاهای زمانه مان چگونه عشق به خود وجود و عشق به اسماء او همچون امام زمان (عج) و حضرت امام (ره) و حضرت آقا و دیگر آینه ها را می‌توان در یگانگی و شدیدتر احساس کرد؟ چگونه حاضر باشیم همچون حاضر بودن شهدا در دفاع مقدس و آن دیدن و به تماشا نشستن همچون آقا مهدی باکری؟!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در ابتدای امر متوجه مسئله خود و مسائل زمانه‌ای که در آن به‌سر می‌بریم، بشویم و آن راه و شخصی که متذکر مسیر ما نسبت به حقیقت زمانه می‌شود و عبور از ظلمات زمانه را می‌نمایاند؛ پیدا کرد تا «عشق» به معنای امروزین آن در بستر ایمان به ظهور آید. عشقی که زیر سایه ولایت الهی مقابل با استکبار را در ما آن‌چنان شورانگیز می‌کند که جنابعالی متذکر آن در شهیدی همچون شهید مهدی باکری شدید. آری! عشق در امروز یعنی مبارزه با ظلمی که به مردم مستضعف می‌شود. و این غیر از عشق‌های فانتزی است که متأسفانه نام عشق به خود گرفته است ولی هرچه هست عشق نیست. همان‌طور که نوشتید:

« عشق یعنی مشکلی آسان کنی / دردی از در مانده ای درمان کنی»

و این با روح حماسی مشکل است وگرنه یک حالت اخلاقیِ ساده می‌شود  و آن «عشق» نیست. موفق باشید

33178

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت شماک بنده معلم بودم و تازه بازنشسته شده ام. من از اول مشتاق مسایل فلسفی و عرفانی بودم. حدود ۷ سال قبل با آثار علامه حسن‌زاده آملی و استاد صمدی آملی آشنا شدم. من عرفان را دوست داشتم. من گفتم بهتر است به جای عرفان های دیگر به عرفان شیعی رجوع کنم. من تمام گفته های استاد حسن زاده و استاد صمدی را سمعا وطاعتا از روی حسن نیت کار کردم و اصلا فکر نمی کردم که مخالفینی داشته باشد. تا اینکه حدود ۲ سال پیش با تفکرات آقای میلانی آشنا شدم و نتیجه آن شد که آنچه از استادان حسن زاده و صمدی یاد گرفته بود دچار شک شدم. من از نظر روانی به هم ریختم. من آرزو داشتم هرچه زودتر بازنشسته شوم تا اساسی روی عرفان و فلسفه کار کنم، اما آرزویم بر باد رفت. الان نه می توانم دست از تفکرات عرفانی و فلسفی ملاصدرا دست بردارم و نه دفع شبهات حسن میلانی را بکنم، سر دو راهی هستم. لازم به ذکر است من بسیاری از کتابها و صوت های شما را استفاده کرده‌ام. بارها برهان صدیقین و ده نکته معرفت نفس را کار کرد ده ام. الان اصلا کلا از حسن میلانی عرفان و فلسفه صدرا بدم می آید. از دین دارم بیزار می‌شوم. با این دو راهی چکنم. افکار میلانی از یک طرف و افکار عرفانی از سوی دیگر همانند دو آهنربای پر قدرت من را به سوی خود می کشند. استاد عزیز باید چکار کنم؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در سخنان آقای میلانی، منطقی که شخصیت ما را در سعه وجودی‌اش جلو ببرد، ندیدم. آنچه ایشان تأکید می‌کنند برداشت‌های سطحی خودشان است از دین اسلام و بیشتر برای متوقف‌کردن انسان در ظواهر دین، خوب است. بشر جدید طالب وسعتی است که راه هایی چون عرفان و حکمت می‌تواند به او کمک کند. نباید به او پیشنهاد کنیم «چراغ خرد خاموش کن و کورکورانه تقلید نما». موفق باشید

32871
متن پرسش

سلام: به نظر شما با شرایط به وجود اومده و عزای عمومی در خوزستان وقت برگزاری و تجمع برای سرود سلام فرمانده است؟ مردم بیشتر عصبانی نمیشن؟ حق دارن هر چی میگن

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سرود «سلام فرمانده» حکایت حضور نسلی است که در عین نوجوانی، آماده حضور بیشتر در تاریخی می‌باشند که دیگر این نوع تفکرها نباشد. مگر سرودی این‌چنین حماسی به معنای جشن و شادی قلمداد می‌شود؟ آیا بیش از همه خود حضرت صادق «علیه‌السلام» مفتخر به چنین شرایطی که در دل مکتب جعفری به ظهور آمده، نیستند؟ که چگونه جوانان ما آنچه را که در این سنین به دنبال آن بودند که خود را در تاریخ حماسی خود بیابند، در این سرود جستجو کردند؟ موفق باشید    

نمایش چاپی