بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
32393

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم. بی مقدمه میرم سر حرف اصلیم...... دعا کنید. یاعلی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هنر شما باید این باشد که در همین فضای سخت، استعدادهای خود را شکوفا کنید. زنان بزرگ همواره در دلِ سختی‌ها و نداری‌ها توانسته‌اند فرزندان بزرگی همچون علامه طباطبایی‌ها بپرورانند. از طرفی رابطه محبت‌آمیز خود و فرزندان‌تان را به بهانه‌هایی که می‌فرمایید از مادر و پدر خودتان و والدین همسرتان قطع نکنید تا گشایش لازم حاصل شود. با محبت و گشاده‌رویی، کار جلو می‌رود. موفق باشید

32321
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. انسان در سیر زندگی خود مراحل و ادوار متفاوتی را طی می‌کند و هر بار وحدت خود را به نحوی می یابد؛ اما انسان آخرالزمان که مفتخر به درک سوره توحید شده وحدت را در ناب ترین توحیدش می نوشد. در این نحوه حضور دوگانگی دوگانه ها از اعتبار می افتند، دوگانه جسم و جان، ذهن و تن و حتی نظر و عمل. عمیق ترین توحید در این ساحت است ساحتی که علم عمل می شود، بی هیچ واسطی؛ ساحت عقل تکنیک. و البته این محقق نمی شود مگر با حضوری منتظرانه و شاید شاعرانه. بنی آدم در پی وحدت، گذرگاه های متفاوتی را از سر گذرانده، از وحدت های صوری که همراه با طرد یا غفلت از کثرت در ساحت عمل بوده، یعنی صرفا رد آنی که در وحدتش نمی گنجیده بدون هیچ توجیه معرفت شناختی، تا پذیرش کثرت در انحا متفاوت از جمله: دوگانه انگاری و پلورالیسم چه در نظر و چه در عمل. دکارت را می توان مسامحتا بنیان گذار پلورالیسم قلمداد کرد که جواهری متباین را به انسانی که محور عالمش کرده بود، القا کرد، کانت برای جمع این تکثر، غیرانسان را از اعتبار انداخت و وحدت انسانی را به عالم تحمیل کرد. آری او راست می گفت نباید در تاریکی ها عمر خود را تباه کرد، اما وحدتی عمیق تر آن است که هایدگر نشان داد، دا-زاین. در این وحدت چیزی به اعتبار تاریکی حذف نمی شود بلکه به نحوی منتظرانه آشکار می گردد؛ زیرا حقیقت تاب مستوری ندارد. بلی وجودی منتظرانه، منتظر بشر است، این است گمشده این انسان؛ که غفلت از آن، انسان را به وادی پراگماتیسم و عملگرایی می کشاند و انصراف از آن، انسان را در دام سهمگین متافیزیک زدگی و نیهیلیسم گرفتار می کند؛ زندگی ایی بی روح و مملو از شعارزدگی. انسان باید بپذیرد که می خواهد و می تواند به گستردگی عالم گسترش یابد و از این رو باید به این نحو وجود خود متعهد گردد تا عزمش جزم شود؛ عزمی که دانایی و توانایی بودنی این چنینی را به همراه دارد؛ بودنی آماده گر، مادرانه، شاعرانه یا منتظرانه. یا رب عقل تکنیک جز با وجودی شاعرانه، به بیان هایدگر، وجودی منتظرانه، به ادبیات عالم دینی و وجودی مادرانه در بیان عرفی حاصل نمی شود؛ و لازمه آن رسیدن به مقام خیال خلاق است. پر واضح است که منظور از شاعرانگی، وجه رمانتیک ماجرا، و خیالش خیال محصور به کارهای هنری نیست؛ زیرا این نحو وجود را در صنعت و در مواجهه با علم و تکنولوژی باید بیابیم. قاعدتا انتظاری هم که در وجود منتظرانه مدنظر است، منفعلانه و خیالش صرفا ابزاری برای تسکین و امید به آینده ای که خواهد آمد، نیست، زیرا در صحنه عمل دنبال می شود. این وجود نحوی مادرانگی ست که خیالش هنر مادری را به عالم نمایان می کند، هنری که در بطن زندگی ست نه حاشیه زندگی. در انتظار مادرانه وقتی وجودی در وجود مادر در حال خلقت است وجه تفویض ماجرا پررنگ است، گرچه رعایت تغذیه و بهداشت نقش مهمی دارد اما وجه واسپاری رویداد ملموس است. لیکن در عقل تکنیک باید به دنبال وجودی بود که این وجه آن چندان غلبه ندارد؛ گویی در این مواجهه باید مارمیت اذرمیت را تجربه کرد، که نه تفویض است و نه اختیار و هم تفویض است و هم اختیار. اما چگونه؟! آیا وادی تجربه این نحو وجود میز گفتگوست یا باید آن را در جای دیگر جستجو کرد؟ یا باید در جای دیگر چشید و در میز گفتگو به گفت آورد؟ یا باید میز گفتگویی از جنس این نحو وجود محقق کرد؟ یا... تمام ما انسان ها آناتی در زندگی خود تجربه کرده ایم که به نوعی نحو وجود مارمیت اذرمیت بوده، کاری انجام داده ایم اما می دانستیم که آن کار را ما انجام ندادیم اما به هر حال به دست ما انجام شده است. کسانی که روح کودکی در آنان قوت بیشتری دارد تجربه های این چنینی بیشتری را لمس کرده اند. اما در عقل تکنیک صرف تحقق گذرای این نحو وجود نیست که اهمیت دارد؛ در این مواجهه استقرار در این نحو وجود ست که طلب می شود. به بیانی دیگر چگونه می‌توان در کودکی خود بزرگ شد؟ چگونه می توان عالمی این چنینی محقق کرد و در آن مستقر شد؟ عالمی مادرانه که جز به ادراک کودکانه محقق نمی شود. این جاست که انقلاب و نقش زنان در تحقق آن معنا می یابد. آری باید عالم کودکی و مادرانگی را بار دیگر معنا کرد، عالمی فارق از جنسیت و نگاه فمینیستی. شاید از این وجه است که برخی از بانوان طلب و خواست هایی دارند که خود نیز از آن متعجبند. طلب حضور سر چاه نفت، بدون تمنای مرد شدن. شاید این طلب می گوید عالمی در حال تحقق است که با چاه نفت نیز نباید مردانه و سلطه گرانه برخورد کرد، بلکه باید مادرانه از چاه طلبید تا خلقتی دیگر محقق شود و تکنولوژی نه تحت سیطره گشتل که تحت ولایت عقل تکنیک ظهور یابد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در رابطه با آماده‌گری و روحیه مادرانه و شاعرانه و منتظرانه، باید عرض کنم ذات انسان اتفاقاً این چنین است و وقتی در خانه «وجود» سکنی گزیند آن گستردگی که در عالم نیاز دارد را در خود احساس می‌کند.

۲. در رابطه با میزی که باید این نوع گفتگوها در آن انجام گیرد، این بستگی به خود ما دارد که در آن میز چگونه حاضر شویم. آیا سعی می‌کنیم به عنوان حضور در تفرّج‌گاه وجود در صحنه حاضر شویم و خود را در معرض نفحات وجود قرار دهیم تا وجود در گفتِ ما به ظهور آید؟ و یا می‌خواهیم بیاموزیم و بیاموزانیم؟

۳. حضور در میدانی که در عین کودکی و حفظ روحیه ساده کودکی، بزرگ باشیم؛ بستگی دارد به خودآگاهی ما نسبت به این موضوع.

۴. آری! برای معناکردن عالم کودکی و مادرانگی باید به خودآگاهیِ تاریخی و نقشی که این نوع خودآگاهی می‌تواند ایفا کند؛ نظر کرد. کاری که خانم هاناآرنت به دنبال آن بود ولی مرحوم حاجیه خانم مرضیه دبّاغ به آن رسید. و زنان ما می‌توانند در آن حضور یابند، البته به شرطی که خانم مرضیه دبّاغ را درست ببینیم. بنده او را عارفِ سالکِ جلیل‌القدری می‌دانم.

 

32164

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام وقت بخیر: تصمیم دارم شرح مثنوی را به زبانِ ساده و روان برای جوانان با عنوانِ شعرخوانی تدریس کنم. به این نتیجه رسیده ام که غیر مستقیم باید انسانها را متوجه خودشان کرد و منبرها و تریبونها باید حالتِ استعاره ای داشته باشد البته برای نسلی که متوجه خودشان نیستند و نه مخاطبانِ شما و شاگردانِ علما و خواستم نظرتان را بدانم که شرح مثنوی به لحاظ اینکه افراد شعر و داستان دوست دارند بهتر است یا سیر مطالعاتی شما به زبانِ شیرین و جذاب و امروزی؟ ۲. به نظر شما خوب است که حال که من می‌توانم سخنرانِ خوبی باشم برای آقایان جهت فرهنگ سازی صحبتهایی داشته باشم چون جوان هستم و خانم هستم مردد هستم‌ گاهی فکر می‌کنم خیلی از مسایل هم در خانواده ها به علت آقایانِ شکست خورده است با توجه به وجودِ همسرانِ خوب در کنارشان. ۳. با توجه به مساله ی حضورِ تاریخی بیشترین حضور و یا بیشترین تاثیر در عالم را کسی می‌تواند داشته باشد که بیشترین بندگی را کند و خودِ خداوند در ظهورِ او در جایی که باید متجلی می‌شود درست متوجه شده ام؟ ۴. آیا می‌شود گفت تفسیرِ تسنیم یا المیزان همه ی حجابها را کنار زده است و با آن درجه سخن گفته است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. هر دو موضوع باید در میان آید بخصوص مباحث معرفت نفسی می‌تواند مقدمه خوبی برای طرح نکاتی باشد که در مثنوی مطرح است. ۲. در هر صورت مانعی نیست بخصوص در فضای مجازی که خواهران به‌خوبی مباحث خود را مطرح می‌کنند. ۳. حرف درستی است. ۴. به هر حال تفسیر المیزان و پیرو آن، تفسیر تسنیم در حدّ خود ما را متوجه انوار هدایت‌های الهی که در قرآن هست، می‌کند. موفق باشید

31756

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام جناب استاد! خدا قوت. منظور از این حدیث چیست؟ عدالت خدا زیر سوال نمی رود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کدام حدیث؟!! موفق باشید

31733

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت شما: به نظر حضرتعالی زمانی که انسان خیرات را که به ارواح مؤمنین و مومنات هدیه می کند می تواند اجنه مومن را هم در ثواب آن شریک کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر بدی نیست ولی بنده در این مورد فکر نکرده‌ام. موفق باشید

31615

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی: روز شما بخیر. ان شاء الله در کمال صحت و عافیت باشید و ما را از دعای خیر فراموش نفرمایید. ببخشید قبلا هم مصدع شده بودم در مورد موضوع پایان نامه ام که امکان تمدن سازی شیعه در زمانه فعلی بود از شما راهنمایی خواسته بودم. چون در این پایان نامه بررسی تمدن غرب هم بسیار مهم هست، امکان داره شما کتابهایی که به نظرتون خیلی ساده و روان باشه و من را به هدفم نزدیک کنه به من معرفی کنید؟ کتابهایی می خوام در مورد سیر تحولاتی که منجر به تمدن غرب شد، قطعا مردم چنین طلبهایی داشتند که به سمت آنها حرکت کردند من دوست دارم این طلب های اولیه را بشناسم که مردم غرب دنبال چه جهان و انسانی بودند که تمدن غرب جواب طلب آنها بود. موضع دیگه اینکه هویت انسان غربی چیست؟ خیلی برام مهم هست که هویت انسان غربی را بشناسم تا بتونم با هویت ایرانی قرن دهم هجری و آغاز حکومت صفویه مقایسه کنم. لطفا در مورد فراگیری تمدن غرب و اینکه این تمدن چطور اشکالاتش را داره برطرف می کنه چطور به سوالات و نیازها داره پاسخ می دهد هم اگر کتابی مد نظرتان هست بفرمایید. خیلی ممنون از راهنمایی های شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «مجموعه آشنایی با فلسفه غرب» از دکتر مجتبوی و «تاریخ فلسفه غرب» از کاپلستون إن‌شاءالله می‌تواند مفید باشند. موفق باشید

31483

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: علامه حسن زاده حفظه ا... در کتاب معرفت النفس فرمودند که ارسطو و افلاطون از پیامبران بودند، ولی شما و ماها اظهار می‌داریم که آنها تا تجرد روح رو قبول داشتن، و تا چگونگی معاد نتونستن برن. حال اگر اختلاف نظر هست چرا باید ایشان آنها رو پیامبر بدانند؟ در حالی که اگر پیامبر باشن علم نداشتن آنها بر چگونگی معاد با عصمت پیامبران در تناقض میشه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نگاه قدسی ایشان طوری است که آن فیلسوفان را نیز قدسی می‌بینند. در حالی‌که به گفته بزرگان، با دقت در شخصیت افراد مذکور و فضای یونانی آن زمان، جنس حضور آن‌ها و گفتار آن‌ها به‌کلّی با آنچه در فرهنگ انبیاء مطرح است، متفاوت می‌باشد. موفق باشید

30849
متن پرسش
سلام علیکم: در برهان صدیقین فرمودید مخلوق عین ربط به خالق است و تمام وجودش را از عین وجود می‌گیرد و معلول چیزی نیست جز جلوه عین وجود. خواستم ببینم در اینصورت چگونه تشریع و اختیار انسان توجیه می‌شود؟ چگونه عین وجود به جلوه خود اختیار می‌دهد؟ آخه اگه ما چیزی نیستیم جز عین ربط به خدا خب این اختیار چه معنی‌ای میده این وسط؟ خواهش می‌کنم کلامی جوابم رو ندید. در همون فضای معرفت النفس و برهان صدیقین جواب بدید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً در کتاب «هدف حیات زمینی آدم» عرض شد: اختیار، ذاتیِ انسان است که در نسبت امکانات متعددِ خود با عین وجود در خود می‌یابد. به این فکر کنید که تفاوت انسان که اختیار دارد با سایر موجودات، در داشتن امکانات متعدد او است. و این‌جا است که به خودی خود ترجیح امکانی بر امکان دیگر که همان اختیار است، پیش می‌آید و به همان معنایی که امکان، ذاتیِ انسان است، اختیار نیز، ذاتیِ انسان می‌باشد. موفق باشید

30760

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: وقتی در فراز های ادعیه و مناجات فکر می‌کنم یه برداشتی می‌کنم که نمی‌دانم آن برداشت درسته یا غلطه (خصوصا برای بنده که مقدمات لازم برای فهم ادعیه را نخواندم) و آن فراز را با نظر به آن برداشتی که کردم می‌خوانم. گاهی مدتها یک فرازی که به دلم نشسته را با آن برداشت می‌خوانم. طوری که حالت قلبم با آن برداشت شکل می‌گیرد. حال سوالم اینه اگه برداشت غلط باشه چی؟ برخورد خدا با من در موقع خواندن آن فراز چطوریه؟ یعنی منظورم اینه خدا کدام را برآورده میکنه؟ حالت قلبیم رو؟ یا خود فراز رو؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال شما در دل سنت‌های اسلامی به متون دینی رجوع می‌کنید و به همین جهت رویهمرفته نباید نگران بود که ممکن است برداشت‌هایتان غلط باشد و نتیجه‌ای که به دنبال آن هستید، نگیرید. آری! می‌توان تلاش کرد برداشت‌‌ها را عمیق و عمیق‌تر کرد. خداوند می‌فرماید: من مطابق گمان بنده‌ام با او برخورد می‌کنم. «أنا عند ظنّ عبدی بی». موفق باشید

30594

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام عليكم: استاد گرامي سوال من در مورد چشم زخم و رواياتي است كه آمده. آيا احاديثي دال بر اينكه پيامبر گفتند چشم زخم فرد را در قبر و شتر را در ديگ مي‌كند يا قله كوه جابجا مي‌شود صحت دارد؟ آيا خدا قدرتي در بعضي قرار داده است كه موجبات مرگ مي‌شود؟ آيا آيات «و من يكاد...» دال بر چشم زخم دارد چقدر حقيقت دارد اين امر؟ ممنون ميشم جهت تحقيق راهنمايي بفرماييد. ممنون و سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این رابطه در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» شده است. می‌توانید به آن کتاب که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

30280

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد در فایل متنی شرح سوره مبارکه جاثیه گفتاری از شهید آوینی آورده اید. گفته ی شهید آوینی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سؤالی نفرموده‌اید. موفق باشید

30109
متن پرسش
بسمه تعالی. سلام استاد: در حدیث هست که هر که خود را نشاسد چگونه غیر خود را خواهد شناخت می شود این حدیث را قدری باز کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مباحث «معرفت نفس» انسان متوجه‌ی وجه مجرد خود می‌شود و این امر، افقی می‌گشاید تا متوجه‌ی وجه تجرد عالَم و آدم شود. موفق باشید

30024

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
(به نام خدا) عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد بزرگوار: عاقبتتون ختم به خیر و شهادت ان شا الله. استاد سوالی داشتم: لطف می‌کنید بفرمایید که یک خانم در دوران بارداری دقیقا باید چه کار کند؟ چه چیزهایی بخواند؟ چه اعمالی انجام دهد؟ و هر آنچه که مهم است و من در ذهنم نبوده که بپرسم. استاد بزرگوار ممنون میشم اگر مفصل پاسخ دهید. خیر دنیا و آخرت نصیبتان. در پناه حضرت حق باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جواب مفصل نیاز نیست. در همان حدّ معمول که رعایت حلال و حرام خدا را بکنید و چندان هم به خود سخت‌گیری ننمایید؛ خدای مهربان رحمتش را به شما ارزانی می‌دارد. خوش بینی و عدم خشم با اطرافیان. موفق باشید

29856

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: استاد یه سوالی که دارم و خیلی هم ناراحت هستم بابتش اینه که در این سی سالی که از رحلت حضرت امام میگذره، یک نفر نبود که جلوی ساختن مرقد به این شکل را بگیره؟ جلوی کسایی که می‌خواهند کوخ نشین رو کاخ نشین و کاخ نشین را کوخ نشین نشان بدهند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. بالاخره عده‌ای معتقد‌اند این هنر ایرانی است. فکر می‌کنم بین تجمل و جمال خلط شده‌است. موفق باشید

29832
متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامی: شعری از فخرالدین عراقی دیدم که ناخودآگاه همه آن‌را در شهیدان دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم بخصو ص در سید شهیدان شهید خوشبختمان شهید قاسم سلیمانی رضوان الله تعالی علیه متبلور دیدم. شهدا مصادیق بارز و کامل این اشعار هستند، در صحنه و در میدان کار تماما حاضر و در قطع تعلقات و کوی بیخودی تماما از پا فتاده اند. خوشا بحالشان که در این عرصه بهترین بازیگری را انتخاب کردند و به بهترین مآوا رسیدند. آنانکه کوی عشق ز میدان ربوده اند بنگر که وقت کار جه جولان نموده اند خود را چو گوی خم چوگان فکنده اند گوی مراد از خم چوگان ربوده اند تا سر نهاده اند چو پا در ره طلب پس مرحبا که از لب جانان شنوده اند آندم که گفته اند انالحق زبیخودی آندم بدانکه ایشان ایشان نبوده اند در کوی بیخودی نه کنون پا فتاده اند کز مادر عدم همه خود مست زاده اند

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً همین‌طور است. شهدای ما با فانی‌شدن در اراده‌ی الهی در این تاریخ به حقْ باقی شدند تا خدا را به میدان آورند و در وصف آن‌ها همان‌طور که فرمودید باید گفت: «آنان‌که گوی عشق ز میدان ربوده اند». موفق باشید

29586
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: در بحث تجلیات جمال و جلال فرمودید که خداوند با تجلی جلالی قبضی ایجاد می کند و عیب های بنده را به او نشان می دهد و می گوید عیب ها را برطرف کن. در مبحثی دیگر فرمودید اوایل سلوک دری باز می کنند، راهی نشان می دهند و بعد اون احساسات معنوی می رود و می گویند حالا باید این راه را بروی. در تفسیر آیه ۳۷ سوره نور اینطور بود که این افراد یخافون هستند و می ترسند که قلب آنها با یک حرص دنیایی وارونه شود و ذکر خداوند نداشته باشد. در سوره زمر هم این مطلب بود که اگر جایی خودت را دیدی و عمل خودت، آنجا قلبت بی خدا می شود و قلب بی خدا بدبخت شده. حالا مشکل این هست، من خودم که گرفتار یه قبض بدی شدم، حس می کنم همه اینها هست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ولی این نوع قبض‌ها چون با روحیه‌ی انتظار جهت بسطِ بعد از قبض است، به سرانجام خوبی می‌رسد و اساساً سلوک بدون قبض نمی‌شود. زیرا مؤمن باید قبض را و عبور از قبض را تجربه کند. موفق باشید

28424

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد خودشناسی چطور حاصل میشه؟ و اینکه آیا خودشناسی مدنظر علم روانشناسی همون خودشناسی مد نظر اسلام (من عرف نفسه فقد عرف ربه) است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. زیرا روان‌شناسی یک علم تجربی در رابطه با اطلاع از عکس‌العمل‌های بدن است. در این مورد پیشنهاد مطالعه‌ی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن که روی سایت هست، می‌شود. موفق باشید

28104

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد برای ورود به مباحث غربشناسی شما و اینکه پیش زمینه برای فهم مطالب و مباحث تون بوجود بیاد، جزوه تاریخ به حجاب رفتن حق حاج آقای موسویان که تاریخ تفکر غرب رو شرح دادند و در سایت صبار هست، به نظرتون مناسبه مطالعه بشه و با اون پیش زمینه که مختصرا در جزوه حاج آقای موسویان هست، ورود به مباحث خود شما بشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته مباحث حاج آقا موسویان مباحثی خوب و با جمع‌بندی‌های دقیقی است. موفق باشید

27595

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: طاعات شما قبول. در یکی از سوالات درباره جزوه ارتباط دین با روانشناسی صحبت شده بود. من هرچه در سایت گشتم جزوه ای با این موضوع پیدا نکردم. در نرم افزار هم همینطور. مدیر کانال هم سوال کردم پیدا نکردند. گفتند از خودتان سوال کنیم. لطفا هر مطلبی با موضوع روانشناسی و دین دارید در کانال یا سایت قرار بدین. التماس دعا. اجرتون زیاد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبل‌ها که هنوز تایپ کامپیوتری نبود، آن جزوه تهیه شد. فکر نمی‌کنم خودم هم بتوانم آن را پیدا کنم. موفق باشید

27187

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم جناب استاد: در جاهای مختلف می خوانیم و می شنویم که بعضی گرفتار طلسم، جادو یا شیاطین شده اند. طبیعی است که این موارد موجب ایجاد ترس در انسان می شود. از سوی دیگر، ترس مذموم است و زندگی و بندگی را با مشکل مواجه می کند. چگونه اطمینان یابم، که با وضعیتی که دارم و خطاهایی که گاهی می کنم و البته پس از آن توبه می کنم، گرفتار این مسائل نمی شوم تا این ترس هم در من به وجود نیاید؟ در ضمن، بنده کتاب مفید شما در خصوص جن و جادوگر را خوانده ام، ولی هنوز احساس می کنم نیازمند یافتن تضمین بالاتری برای آرامش هستم. با تشکر از شما و آرزوی سلامتی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در نگاهِ توحیدی به عالَم، ورودِ بیشتری پیدا کنید. شرح سوره‌ی «زمر» شروع خوبی است. موفق باشید

26621

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز خواستم لطف کنید در مورد حوادثی که اخیرا در جهان و آنچه که برایم مهمتر است در ایران، بفرمایید که آیا ما باید طبق سنت الهی این حوادث را در راستای امتحان الهی بدانیم یا عذاب ماحصل گناهانمان؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید باید از این صحنه‌ها عبرت گرفت که چگونه اگر بشر از مسیر زندگی طبیعی فاصله بگیرد هر روز در بحران به سر می‌برد و همین موجب بصیرت خواهد شد. موفق باشید

26006

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد: لطفاً راهنمائی فرمائید در خصوص معرفت نفس کتاب و فایل صوتی که تدریس آن توسط شما و یا سایر اساتید انجام شده باشد وجود دارد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با فایل‌های صوتی آن و کتاب «خویشتن پنهان» و کتاب «آشتی با خدا» که بر روی سایت هست، همه در رابطه با معرفت نفس می‌باشد. در ضمن مباحث معرفت نفس جناب آقای حاج آقا موسویان در کانال «صبّار» نیز در همین رابطه می‌تواند مطالب خوبی را در اختیار شما بگذارد. موفق باشید

32904
متن پرسش

سلام بر شما: عرضه دارم که: ۱) بعضی از افراد متخصص معتقدند که در نظام تفکری شیعه، مسئله تمدن سازی مطرح نیست و اکنون بر اساس نیاز های زمان، حضرت آقا مسئله تمدن سازی را مطرح می‌کنند. ۲) اگر مسئله امپراتوری در نظام فکری شیعه مطرح نباشد پس الگویی مذهبی برای ایجاد تمدن نداریم. ۳) حال که الگویی مذهبی نداریم باید از تمدن های موجود به هر صورت الهام گرفت. ۴) به دلیل اینکه تمدن غرب در حال حاضر برخلاف اندیشه های شیعی عملکرد های گوناگونی در مسائل دارد، ما عملا نمی‌توانیم از الگوهای غربی برای تمدن سازی استفاده کنیم. و اما سوال: حال آن الگوی ما برای تمدن سازی چیست؟ آیا بایستی از تمدن ایران باستان بهره ببریم و الگو های باستانی مان را در جامعه کنونی عملیاتی کنیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در بحث «انقلاب اسلامی و فهم امام خمینی از انسان و جهان مدرن»https://eitaa.com/matalebevijeh/10612 شده. تصور بنده آن است که بتواند به صورت مبنایی در این موضوع، مخاطب را به اندیشیدن دعوت نماید. البته ادامه شرح آن جزوه إن‌شاءالله در ۱۴ و ۱۵ خرداد در شهر زنجان انجام می‌گیرد. موفق باشید

32272
متن پرسش

سلام استاد: خدا قوت، کتاب جامع و خیلی دقیق عقاید چه بخوانیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره عقاید واقعی همان مطالبی است که قرآن می‌فرماید و تذکر می‌دهد و اشاره می‌کند. به نظر بنده تفسیر گرانسنگِ «المیزان» یک دوره اصول عقاید اصیل و نورانی است و بهتر از آنچه کتاب‌های کلامی و استدلالی ما را نسبت به حقایق آگاه می‌کنند، متوجه حقایق می‌نماید. موفق باشید

32206

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد ارجمند: استاد ببخشید وقت ارزشمند شما را می‌گیرم. اول از شما طلب دعای خیر برای خودم دارم و ثانیا از آن طلبه ای که برای خدا و این انقلاب امام در فضای مجازی کار می‌کند تشکر مب‌کنم. در موضوع «علم تو استاد توست» تأملاتی کردم. خواستم ببینم آنچه برداشت کردم را صحیح می‌دانید؟ آیت الله بهجت اولا فرمودند که علم تو استاد توست اما آیا فرمودند و قید کردند که علم تو برای همیشه استاد توست؟ مثلا آیا نمی‌شود احتمال داد که شخص مراجعه کننده، مثل منِ حقیر، عامی و تازه به دوران رسیده بوده و آیت الله منظورشان این باشد که، برای تو فعلا عمل به دانسته هایت کافی است تا بعد؟ مثلا ما در حدیث هم شخص مخاطب امام را در نظر می‌گیریم اینجا هم عقل می‌گوید باید چنین کنیم. دوماً، آیا لزوما هر علمی علم قابل اعتماد است؟ مثلا نمی‌شود آن علم خود باعث گمراهی ما بشود و هر چه پیش رویم بیشتر بر گمراهی ما بیفزاید؟ با توجه به آیه وَمِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لَا يَعْلَمُونَ الْكِتَابَ إِلَّا أَمَانِيَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ این احتمال بعید نیست. و من ضعیف از کجا بفهمم که علمم حیله‌ی شیطان و نفسم نیست؟ چهار روز دیگر هر کس بر اساس علمش رفتار کند چه نتایج بدی که گریبان گیر ما نمی‌شود مثلا کشف های شیطانی و... سوماً، فرض کنیم علممان درست باشد، منبع علم هم مهم است. بالاخره این علم از کتاب بدست می آید؛ اما برخی علوم را شاید نشود نوشت و گفت بلکه مثلا باید چشاند؛ قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ اللَّهِ. چه کسی باید این علم را از الله دریافت کند جز کسی که مخلَص باشد؟ اینگونه مواقع منبع علم استاد می شود. در این مرحله، استاد تو علم توست. خیلی ممنون یا علی.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید مرحوم آیت الله بهجت در کدام فضا آن سخن را فرمودند. در آن جزوه که حتماً لازم است همه آن مطالعه شود؛ نظر به رهنمودهای علمایی همچون حضرت امام خمینی و علامه طباطبایی و امثال شهید مطهری‌ها شده و در این فضا، خودِ آن علوم برای سیر إلی الله به ما کمک خواهند کرد. موفق باشید

نمایش چاپی