بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
31743

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی بازخوانی هویت دینی و ملی محضر شریف استاد سلام و تحیات تمنا دارم بر این شاه جمله جناب هگل تقریضی بنویسید: «روح در تاریخ سیر می‌کند و در این سیر به آگاهی و آزادی خویش نائل می‌گردد.» منظور از این روح چه روحی است؟ آیا همان یگانه روح جمعی بشر در عالم تکوین است؟ همان یگانه روح تکوینی است که وجود انسان در برزخ نزولی است و به شجره نزدیک کرد و محکوم شد به دنیای مادی پا نهد؟ همان روح یگانه ای که روح آبا و اجداد ماست و روح ما نیز هست و روح فرزندان آینده ما نیز هست؟ حقیقتا این جمله جناب هگل ما را مست و واله کرده است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب هگل در موضوع روح نکات دقیقی دارد که اقلاً باید با استادی که او را فهم کرده است، مدتی بحث «روح» را دنبال کرد. پیشنهاد اولیه بنده مطالعه هگل است در جزوه «تاریخ فلسفه غرب» و پس از آن کتاب آقای بی‌زِر در رابطه با هگل نکته‌هایی را روشن می‌کند. موفق باشید

31395

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: سوالی به شماره 24628 از محضر استاد شده. در جستجوی که داشتم. برای این خاطره تاریخی سابق بر این سایت نیافتم. اما بعد از آن این خاطره دست به دست گشته و بدون سند معتبر منتشر شده.
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: سوال شده بود:

"""سلام علیکم وقتتون بخیر استاد گرانقدرم. نظرتون راجع به این متن چیست؟ به نظرم خیلی زیبا بود. خاطره ای از دکتر زرین کوب:

روز عاشورا بود و در مراسمی به همین مناسبت به عنوان سخنران دعوت داشتم، مراسمی خاص با حضور تعداد زیادی تحصیل کرده و به اصطلاح روشنفکر و البته تعدادی از مردم عادی، نگاهی به بنر تبلیغاتی که اسم و تصویرم را روی آن زده بودند انداختم و وارد مسجد شده و در گوشه ای نشستم، دنبال موضوعی برای شروع سخنرانی خودم می گشتم، موضوعی که بتواند مردم عزادار را در این روز خاص جذب کند، برای همین نمی خواستم فعلا کسی متوجه حضورم بشود، هر چه بیشتر فکر می کردم کمتر به نتیجه می رسیدم، ذهنم واقعا مغشوش شده بود که پیرمردی که بغل دستم نشسته بود با پرسشی رشته ی افکار را پاره کرد:

ببخشید شما استاد زرین کوب هستید؟

گفتم: استاد که چه عرض کنم ولی زرین کوب هستم.

خیلی خوشحال شد مثل کسی که به آرزوی خود رسیده باشد و شروع کرد به شرح اینکه چقدر دوست داشته بنده را از نزدیک ببیند.

همین طور که صحبت می کرد، دقیق نگاهش می کردم، این بنده خدا چرا باید آرزوی دیدن من را داشته باشد؟ چه وجه اشتراکی بین من و او وجود دارد؟ پیرمردی روستایی با چهره ای چین خورده و آفتاب سوخته، متین و سنگین و باوقار.

می گفت مکتب رفته و عم جزء خوانده، و در اوقات بیکاری یا قرآن می خواند یا غزل حافظ و شروع به خواندن چند بیت جسته و گریخته از غزلیات خواجه، و چه زیبا غزل حافظ را می خواند.

پرسیدم: حالا چرا مشتاق دیدن بنده بودید؟

گفت: سؤالی داشتم

گفتم: بفرما

پرسید: شما به فال حافظ اعتقاد دارید؟

گفتم: خب بله، صددرصد

گفت: ولی من اعتقاد ندارم

پرسیدم: من چه کاری میتونم انجام بدم؟ از من چه خدمتی بر میاد؟ (عاشق مرامش شده بودم و از گفتگو با او لذت می بردم)

گفت: خیلی دوست دارم معتقد شوم، یک زحمتی برای من می کشید؟

گفتم: اگر از دستم بر بیاد، حتما، چرا که نه؟

گفت: یک فال برام بگیرید

گفتم ولی من دیوان حافظ پیشم ندارم. بلافاصله دیوانی جیبی از جیبش درآورد و به طرفم گرفت و گفت: بفرما

مات و مبهوت نگاهش کردم و گفتم، نیت کنید

فاتحه ای زیر لب خواند و گفت: برای خودم نمی خوام، می خوام ببینم حافظ در مورد امروز (روز عاشورا) چی می گه؟

برای لحظه ای کپ کردم و مردد در گرفتن فال.

حافظ، عاشورا، اگه جواب نداد چی؟ عشق و علاقه ی این مرد به حافظ چی میشه؟

با وجود اینکه بارها و بارها غزلیات خواجه را کلمه به کلمه خوانده و در معنا و مفهوم آنها اندیشیده بودم، غزلی به ذهنم نرسید که به طور  ویژه به این موضوع پرداخته باشد.

متوجه تردیدم شد، گفت: چی شد استاد؟

گفتم: هیچی، الان، در خدمتتان هستم.

چشمانم را بستم و فاتحه ای قرائت کردم و به شاخه نباتش قسمش دادم و صفحه ای را باز کردم:

زان یار دلنوازم شکریست با شکایت

گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت

بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم

یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت

رندان تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس

گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت

در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا

سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت

چشمت به غمزه ما را خون خورد و می‌پسندی

جانا روا نباشد خونریز را حمایت

در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود

از گوشه‌ای برون آی ای کوکب هدایت

از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود

زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت

ای آفتاب خوبان می‌جوشد اندرونم

یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت

این راه را نهایت صورت کجا توان بست

کش صد هزار منزل بیش است در بدایت

هر چند بردی آبم روی از درت نتابم

جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت

عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ

قرآن   ز بر   بخوانی    در    چارده     روایت

خدای من این غزل اگر موضوعش امام حسین و وقایع روز و شب یازدهم نباشد، پس چه می تواند باشد، سالها خود را حافظ پژوه می دانستم و هیچ وقت حتی یک بار هم به این غزل، از این زاویه نگاه نکرده بودم، این غزل، ویژه برای همین مناسبت سروده شده. بیت اولش را خواندم از بیت دوم این مرد شروع به زمزمه کردن با من کرد و از حفظ با من همخوانی می کرد و گریه می کرد طوری که چهار ستون بدنش می لرزید، انگار داشتم روضه می خواندم و او هم پای روضه ی من بود. متوجه شدم عده ای دارند ما را تماشا می کنند که مجری برنامه به عنوان سخنران من را فراخواند و عذرخواهی که متوجه حضورم نشده، حالا دیگه می دونستم سخنرانی خود را چگونه شروع کنم.

بلند شدم، دستم را گرفت می خواست ببوسد که مانع شدم، خم شدم، دستش را به نشانه ی ادب بوسیدم. گفت معتقد شدم استاد، معتقد بووودم استاد، ایمان پیدا کردم استاد، گریه امانش نمی داد آن روز من روضه خوان امام شهید شدم و کسانی پای روضه ی من گریه کردند که پای هیچ روضه ای به قول خودشان گریه نکرده بودند.

پیشنهاد می کنم هر وقت حال خوشی داشتید، وقایع روز عاشورا و شب یازدهم را در ذهن خود مرور کنید و بعد، این غزل را بخوانید."""

 و بنده در جواب سوال عرض کردم:

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم هیچ راهی جز آن‌چه آن پیرمرد از آن دریافت کرد، نیافتم که همان اشک ریختن است با دیدن این غزل و با توصیفی که در آن شرایط پیش آمده‌است. راستی را آیا جز این است که جناب حافظ لسان الغیب است و غیب، چیزی است که هر جا ظهور کند همه‌ی آن‌چه باید به ظهور آید به میان می‌آورد و چه چیزی زیبا تر از قصه‌ی حضرت سیدالشهدا «علیه‌السلام» وقتی که لسان الغیب از ابعاد غیبیِ آن سخن بگوید؟‌ موفق باشید

----------------------------------------

  حال عرض بنده آن است که این موارد، سند معتبر نمی خواهد بهانه ای است تا با حضور جناب حافظ به کربلا نظر شود. موفق باشید

31394
متن پرسش
سلام: کتاب های مربوط به انقلاب اسلامی شما را مطالعه کردم و بیانات شما در مورد حضرت امام را دقیق و کامل یافتم. با هر بیان شما این فطرت و عقل من بود که مهر تایید بر مطالب شما می زد و اما همزمان یکی دیگر از مصادیقش را رهبری می یافت! آیا حضرت آقا روحی له الفداه هم اینگونه اند یا اینکه صرفا چون در ذیل شخصیت امام قرار گرفته اند واجد بصیرت و عقل لازم جهت مدیریت جامعه هستند؟! یا اینکه در اثر این نسبتی که با امام در ذیل شخصیتش قرار گرفته اند توانسته اند نسبت خود با حضرت حجت را پیدا کنند؟ توضیح بفرمایید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تاریخی با حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» شروع شده که هرکی هرچه بیشتر در این تاریخ وارد شود، بیشتر در بصیرت تاریخی قرار می‌گیرد و مصداق کامل آن را می‌توانید در مقام معظم رهبری ملاحظه کنید. موفق باشید

30831
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: نظرتون در مورد این جمله که «زبان مقدر است» و یا «هرچیزی بگیم خدا هم به دهن ما نگاه میکنه» آیا جایگاهی در تفکر دینی و حقیقی دارن؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! از آن جهت که انسان با «گفتِ» خود تقدیری را برای خود در بستر سنت‌های الهی می‌تواند رقم بزند، باید سعی کند خود را از طریق «گفتی» که از او صادر می‌شود، در بستر سنت‌های رحمانی قرار دهد. موفق باشید

30745

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بر استاد فرهیخته ان شاءالله نماز و روزه‌هاتون مورد قبول درگاه حق ممنون میشم جواب سوال بنده رو بدهید. من امسال سال کنکورم هست و در بعضی از مطالب عقب هستم و باید خیلی با ساعات زیادی جبران این عقب ماندگی ها شود، و تیر کنکور هم برگزار می شود ماه مبارک رمضان مصادف شد با این ایام که چیزی به کنکور نمانده است، اما بنده واقعا نگران هستم هم برای آخرتم که آنچه که خدا گفته است باید عمل شود و هم از طرفی با روزهای طولانی کمی طاقت فرسا است برای منی که در روزهای عادی که خوراکی های محتلفی می‌خوردم و باز هم ضعف داشتم. گفتم از شما راهنمایی بگیرم در ماه مبارک رمضان چه کاری می‌شود انجام داد که برای هر دو هدفم هم دنیا و آخرتم ان شاءالله سربلند باشم؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر باشید که نفس ناطقه‌ی انسان می‌تواند روح گرسنگی را بشناسد در آن حدّ که حتی موجب می‌شود با فهمِ بیشتر با موضوعات برخورد کند. پیشنهاد می‌شود کتاب کوچک «روزه؛ دریچه‌ای به عالَم معنا» در این رابطه خوانده شود. موفق باشید

30674

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیزم: چرا با وجود این همه علم، عمل صالح مان اینقدر کم است؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم فراموش کرده‌ایم، با این علوم باید به فکر گشودن عالَم معنا در مقابل خود باشیم! موفق باشید

30589

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و تبریک سال نو خدمت استاد ارجمند: می‌خواستم نظرتان را درباره شخصیت آقای نادر ابراهیمی و کتاب سه دیدار ایشان که به زندگی حضرت امام می‌پردازد بدانم. ایشان در این کتاب که درباره حضرت امام است سخنانی دو پهلو مطرح می‌کنند که از سویی درباره زمانه حضرت امام درست است از سویی با توجه به تعریف و تمجید ایشان در ابتدای کتاب از پدر روح الله زم حس برانگیختگی و اعتراض به وضع موجود را می‌دهد. سپاس از لطفتان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان آن کتاب نیستم تا بتوانم نظر بدهم. موفق باشید

30474

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی. سلام: بعد از خواندن دکتر داوری و مباحث جهانی بین دو جهان احساس غربت در مواجهه با بعضی از این به اصطلاح اهل فکرها به انسان دست می دهد انگار در وطن خویش انسان غریب است احساس حضرتعالی چیست؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تصور می‌شود با مطالعه‌ی کتاب که هنوز به منصه‌ی ظهور نیامده، جهانی گسترده مقابل انسان گشوده می‌شود و سایر انسان‌هایی که به نحوی به دنبال حقیقت‌اند، از آنِ ما خواهند شد. موفق باشید

30219

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: نطق حاج دلیگانی را دیدم و جگرم سوخت، این چه اسلامیست چه مجلس انقلابی است؟ گویا این مجلس قصد دارد آخرین مجلس انقلاب باشد! نام خود را گذاشته انقلابی. خوشحال می شوم مواضع شما رو در مورد اتفاق اخیر سیلی زدن به سرباز راهور و کتمان کردن به دروغ نه یک بار دو بار!!! از مجلس که هیچ عملی در مقابله با رفتار ناپسندیده نماینده مردم انجام نشد! در عوض با بازی با کلمات طلب کار ناجا نماینده قانون شدن. مطلبی خواندم در مورد رفتار شهید سلیمانی در فرودگاه با کادری که قصد تجسس بدنی ایشان رو داشت. اگر این مجلس با ویدئو شهید سلیمانی به رزم حسینی که گویا صلاحیت وزارت رو نداشته رای اعتماد می دهد. نشان دهنده ی اینه که همه اینا جز کذب چیزی نیست. امروز سخنرانی قالیباف در مرقد امام ره رو دیدم چقدر سخنانشان با اعمالشان متفاوت است. از احترام به مردم می گوید ولی جلو عنابستانی هیچ اقدامی نمی کند. این ها دروغ نیست به نظر شما؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده از سیری که بحمدلله در دل انقلاب پیش آمده و مجلس فعلی را شکل داده، ناامید نیستم. زیرا شرایط تحقق اهداف انقلاب، امری است فرآیندی. نسبت به مجلس قبلی، جلو هستیم. علاوه بر آن‌که باید به محذورات آقای قالیباف فکر کنیم، در عین حال انتظار نباید داشت که آقای قالیباف، حاج قاسم باشد. موفق باشید

30174

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام وقتتون بخیر: سوالی داشتم خدمتتون در مباحث حرکت جوهری فرمودین که چون عالم ماده هنوز بالقوه گی هاش تبدیل به بالفعل نشده و هنوز داره فیض میگیره پس هنوز قیامت نشده و حرکت این جهان به سمت قیامته ولی چون هنوز بالفعل نشده نمیتونیم بگیم چقد قیامت شده و... ولی جلسه هفتم معاد فرمودین که برزخ ظهور عالم قیامت هست و میدونیم که همین الان قیامت و برزخ هست پس اونی که در حرکت جوهری گفتین تا دنیا هست و ماده هست و بالقوه هست قیامت نمیشه سوالی که دارم اون قیامتی که در مباحث حرکت جوهری که فرمودین که هنوز اتفاق نیفتاده فرقش با این قیامتی که الان هست و ظهورشم برزخ هست چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در قیامت‌شدنِ این دنیاست، وگرنه هم‌اکنون هم برزخ هست و هم قیامت. موفق باشید

29875

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: آیا آیت الله مکارم اعلم هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از اهل فن و اساتید حوزه که در درس آقایان شرکت کرده‌اند بپرسید. موفق باشید

29486

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی سلام استاد: نظر شما درباره دیدگاه آقای جعفریان در کتاب جریان ها و سازمانها در مورد شریعتی چیست که می گوید شریعتی دین را ابزاری برای ستیز دایمی با ستمگران می‌دانست و به دین در اختیار عالمان و فیلسوفان اعتقادی نداشت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه جناب آقای جعفریان در موارد متعددی بی‌انصافی‌هایی دارند حتی در مورد آقای دکتر داوری و فردید به کلّی از مسیر انصاف خارج شده‌اند. موفق باشید

28715

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: خدا قوت. آیا اجازه داریم بریده‌هایی از کتاب «زیارت عاشورا، اتحاد روحانی با امام حسین (ع)» را در فضای مجازی نشر بدهیم؟ بنده قصد دارم برای چند گروه که چله زیارت عاشورا دارند شرح و تفسیر آن را ارسال کنم. میدونم کتاب استاد رایگان منتشر شده، ولی به نظرم رسید مجددا جهت اطمینان کسب اجازه کنم. ممنون میشم راهنمایی بفرمایید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اختیار با شماست. إن‌شاءاللّه کارتان موجب رضایت الهی و دارای برکت کامل باشد. موفق باشید

28436

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب و احترام استاد عزیز: شنیدم می‌شود با فرشتگان ارتباط برقرارکرد. تمثلا ... تقریب به ذهن نیت کنیم، صلوات بفرستیم یا جور دیگری، می شود لطف کنید برای هر کدام چه جوری ارتباط برقرارکنیم؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد چیزی نمی‌دانم. همین اندازه روشن است که با رعایت دستورات شرع، وقتی خالصانه انجام شود، عملاً فرشتگان با الهامات خود انسان را  مدد می‌کنند. موفق باشید

27556

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: استاد به نظر شما من به عنوان دانشجو چطور میتونم درس خوندن خودم رو برای خدا خالص کنم؟ وقتی صحبت از امتحانات اساتید و تکلیف و نمره میشه یا وقتی که توجه فامیل و دوستان بهم جلب میشه احساس می‌کنم درس خوندن من خالص نیست و دارم برای جلب نظر دیگران درس میخونم نه برای رضای خدا. حالا به نظر شما با چه نیتی باید درس بخونم که گرفتار مقایسه ها و نگرانی از حرف این و اون نشم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معلوم است مواردی که می‌فرمایید پیش می‌آید. ولی باید سعی کرد با نیّت کلی خود را در تاریخی حاضر نمود که قاسم سلیمانی‌ها را می‌پروراند. باید در این تاریخ و در بستر انقلاب اسلامی و افقی که نایب حضرت مهدی «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» مدّ نظرها می‌آورند، کلیت خود را تعریف کرد. موفق باشید

27236

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام: استاد چگونه میتونیم در زمان حال زندگی کنیم، در لحظه ها حضور داشته باشیم و بر افکارمون تسلط پیدا کنیم و زمزمه های ذهنی مون رو ساکت کنیم؟ با هر حرفی، نگاهی ذهنمون طرف اون چیز نره؟ بتوانیم در هر لحظه یاد خدا بود آیا کتاب و تمرینی هست که بتواند کمک کند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» و سپس جزوه‌ی «قرارگرفتن در بودن تاریخی خود» مطالعه شود که هر دو بر روی سایت هست. موفق باشید

26682
متن پرسش
سلام بر استاد گرامی: مثالی در کتاب ده نکته از معرفت نفس را به شکل زیر نوشتم آیا درست نوشتم؟ با تشکر فراوان. مثال: از دور سگی را دیدم و از ترس قلبم لرزید و می خواستم پا به فرار بگذارم اما انگار چیزی به من الهام شد که نترس و فرار نکن، خودم را کنترل کردم و بر وسوسه غلبه کردم با دقت دیدم و مطمئن شدم آن سگ نیست بلکه سنگ بزرگی است شبیه به سگ و خیال می کردم آن سگ هست و بدین ترتیب قلبم آرام شد. در تمام این حالات که دیدم، ترسیدم، خیال کردم و نیز به من الهام و وسوسه می شد خودم بودم یعنی یک نفس که همه اش یک جا بود. یعنی عقل و خیال و قلب یکجا بود. یعنی نفس عزم می کرد به عقل یا قلب یا خیال میدان می داد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. موفق باشید

26464

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب: اگر شناخت خدا برای ما ممکن نیست و ما فقط وجه الله را می شناسیم. منظور از حضرت حق کیست؟ و آیا باید در نماز مخاطب ما مظهر الله باشد؟ لطفاراهنمایی فرمایید. سپاسگزارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ذات الهی قابل شناخت نیست. قرآن می‌فرماید: «و للّه الأسماء الحسنی فادعوه بها» خدای را اسماء حسنایی هست، او را از طریق اسمای حسنایش بخوانید. موفق باشید

25900

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: بر طبق آیه ۲۲ سوره مبارکه فتح «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم»، آیا اِعمال مجازاتی مثل شلاق زدن یا مجازات سنگین و برخورد های قاطع در جامعه اسلامی، مغایر رحمت و رافت اسلامی نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به جهت رحمت الهی است که مؤمنین را خداوند به جهت ارتکاب جرم تنبیه می‌کند تا به خود آیند و از ادامه‌ی آن منصرف شوند. مثل جریمه در تخلف رانندگی. و در همین رابطه قرآن می‌فرماید: «وَلَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَىٰ دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» و البته ما آن‌ها را عذاب نزدیک‌تر (و کمتر به بلاهای دنیا یا در برزخ) بچشانیم غیر آن عذاب بزرگتر و شدیدتر (قیامت یا قیام حجّت عصر علیه السّلام) تا مگر (متنبّه و پشیمان از عصیان شوند و به سوی خدا) باز گردند. موفق باشید

25850

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: آیا توسعه ی همراه با تکنولوژی پیشرفته و مدرن، با ارزشهای اخلاقی ناسازگار است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف مشکلی است. شاید مباحث «عقل تکنیکی» تا حدّی جواب سؤال‌تان را بدهد. موفق باشید

25465

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: در تفسیر سوره حمد از حضرت امام داریم که می فرمایند، صراط مستقیم یک سرش در طبیعت و سر دیگرش در عالم لاهوت و الوهیت است؛ از علق تا افلاک و عالم قدس مسیر و سیر والا هست. در عین حال در مباحث شما در کتاب «عالم انسان دینی» مطالعه کردم که انسان موحد، عالَم دار است و نظر به مبادی وحدت دارد لذا واقعی ترین عالم است. چگونه میشه در عالم دینی انسان موحد وارد شد و به تعبیری عالَم دار شد و به تعبیر امام از علق تا افلاک و عالم قدس جلو رفت؟ آیا این مورد در راستای دو آیه شریفه «و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم الی سبلنا» و «اهدنا الصراط المستقیم» هم هست که اشاره به عالم انسان موحد دارد که در همین راستا سبل را می پیماید تا در عالم بزرگ و همان صراط مستقیم وارد شود؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که انسان خود را به وسعتی که حضرت امام مطرح می‌کنند، احساس کند؛ عملاً انسانی عالَم‌دار می‌شود. موفق باشید

33703

بدونه عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار: چرا ماها عهد الست را به خاطر نداریم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه به صورت حضوری نزد انسان هست و به اصطلاح به آن علم حضوری می‌گویند و نه علم حصولی؛ مربوط به حافظه نیست که در حافظه بماند! موفق باشید

33239

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

صد نوا خیزد ز ناى نینوایت، یا حسین / نغمه هاى عشق باشد در نوایت، یا حسین می‌زند آتش، به قلب دوستانت دم به دم / داستان جانگداز کربلایت، یا حسین / سلام وعرض ادب خدمت استاد عزیز: ان شالله عزاداری هاتون قبول باشه. استاد من جواب سوالم رو میدونم ولی نمیدونم چرا می‌نویسم انگار دلم میخواد از زبون شما بشنوم تا حجت برام تمام بشه خیلی دلم مشهد و رضا میخواد. خیلی روحم اربعین میخواد. زمین و زمان انگار آماده هستند و شرایط رفتن من به لطف خدا جورشده مشکل اصلی اینه که همسر من دستش تنگه من رو بفرسته مشهد یا کربلا حقوقشون فقط کفاف زندگیمون رو میده و گاها هزینه کارهای جهادی که انجام میدیم چون لازم به این کارها هست. استاد من کمی طلا دوسه تا النگو پس‌اندازدارم (ارث پدری) که مال خودمه! عقلم و دلم میگه مگه قراره چقدر عمر کنی بفروش و برو. منتظر چی هستی؟ کجا امن تر از اونجا؛ کجا بهتر از اونجا که میشه عاشقی کنی طعم حرم رو هم که چشیدی! پس چته؟ بفروش و برو! استاد من زندگی خیلی ساده ای دارم خیلی اهل دنیا و این حرفا نیستم که بخرم و بپوشم و... ولی نمیدونم چرا همش فکر پیری و مشکلات رو می‌کنم میگم خوب همین پس‌انداز زندگیمه قرار باشه هر دفعه بفروشم بعد چیکار کنم؟ میدونم دارم خودم رو توجیح می‌کنم میدونم که مگه من از آینده خبر دارم که چقدر عمر می‌کنم میدونم که الانم رو باید بگیرم تا با نگاه اهل بیت برم جلو. آیا منی که میگم حب دنیا ندارم چرا این وقتا تا میخوام طلا بفروشم واز خودم چیزی روجداکنم دلم و دستم میلرزه وبه این می‌رسم که انجام بدم یا نه؟ آیا درسته یا نه؟ آخه اطرافیانم هم میگن چند بار میری کربلا؟ ولی من تو دلم میگم اگر هزار بار هم برم بازم برام کمه. میشه راهنماییم کنید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه افراط و نه تفریط. بتوانیم یک بار در سال زیارت کربلا و مشهد را داشته باشیم، بسیار خوب است. این‌که رعایت همسر خود را می‌کنید ارزش مجاهده دارد. آری! نباید بی‌دلیل پس‌اندازهایی را مدّ نظر داشت که چندان لازم نیست. از آن طرف هم نباید پشتوانه‌ای که در موارد ضروری نیاز داریم را به‌کلی از دست داد. موفق باشید

33062

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و درود: در احتیاج بشر به نبوت تخصصی ترین و کاملترین کتابها را معرفی کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه طباطبایی در جای‌جای تفسیر المیزان در این مورد نکات ارزشمندی را مطرح کرده‌اند. در ضمن کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که روی سایت هست در این مورد می‌تواند مفید باشد بخصوص که سعی شده نکات مدّ نظر تفسیر المیزان نیز بیان شود. کتاب «چه نیازی به نبی» که روی سایت هست نیز تذکراتی در این مورد دارد. موفق باشید

32682

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: وقت بخیر. بنده با استدلال به این مطلب که علامت ظاهری احترام به مقام عالی و سلام گفتن و ابراز فرمانبرداری در زمان ما بالا بردن دست کنار سر است، هنگام عرض سلام خدمت صاحب الامر، به این نحو عمل می‌کنم ، آیا یه نظر حضرتعالی این گونه ای از توجیه شخصی است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایت داریم هرگاه که نام حضرت مهدی «عجل الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف» در مقابل حضرت رضا «علیه‌السلام» می‌آمد، حضرت به پا می‌خواستند و از سر احترام دست را بر سر می‌گذاشتند و البته این غیر از آن است که وقتی می‌خواهیم سلام به حضرت بدهیم، دست برسینه می‌گذاریم. موفق باشید

نمایش چاپی