بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
10069
متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم: خدا قوت. استاد میشه راهنماییم کنید، چندین کتاب را بررسی کردم اما نتوانستم مراتب جزع را پیدا کنم، اغلب تعریف جزع و راه درمانش را گفته بودن، میشه کتبی معرفی کنید که به مراتب و ریشه جزع پرداخته باشد. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بحث در رابطه با مراتب جزع خیلی مبتلابه کسی نبوده تا بحث شود. زیرا جزع نسبت با موضوع مورد نظر و شخصیت جزع‌کننده متفاوت می‌شود. آری ریشه‌ی روحی جزع به جهت مقابله‌شدن با چیزی پیش می‌آید که انسان انتظار آن را نداشته باشد. موفق باشید
10068
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: در تکمیل سوال شماره 10056 متن زیر را از کتاب «انسان 250 ساله» صفحه 124 چهار خط آخر پاراگراف دوم (حتی همانهایی که بعد به کربلا آمدند و همراه امام حسین (ع) جنگیدند، در زمان جناب مسلم، کاری که باید می کردند، نکردند. کوتاهی کردند، و الا مسلم آن طور نمی شد. باید قضیه را تمام می کردند که نکردند. خب این نکردنها، موجب شد که حادثه کربلا پیش آید.) در ضمن به نظر رسید که شما در جواب دادن این سوال متوجه نشدید که سوال کننده، این سخن را از قول رهبری نوشته اند. وگرنه نباید می فرمودید «این طور که میفرمایید نیست.» ببخشید حلال کنید. التماس دعا.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده آن بود که آن عزیز درست منظور مقام معظم رهبری را نگرفته‌اند و گمان کرده‌اند آقا می‌فرمایند اصحاب کوفی امام حسین«علیه‌السلام» در دفاع جناب مسلم بن عقیل کوتاهی نمودند. عرض کردم این طور نیست، آری آن‌ها در کوفه با نقشه‌ی عبیداللّه غافلگیر شدند و نفهمیدند باید چه کار کنند و معنای سخن رهبری عزیز که می‌فرمایند: «کاری که باید می‌کردند، نکردند» در این رابطه است. موفق باشید
10066
متن پرسش
سلام علیکم: شهید آوینی می فرمایند: برای شناخت عالم جدید باید به فلسفه مجهز شویم. کدام فلسفه؟ فلسف ملاصدرا؟ فلسفه هایدگر؟...
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نگاه صدرا و هایدگر هر دو لازم است و مرحوم شهید آوینی عمق هر دو نگاه را درک کرده بود. موفق باشید
10065
متن پرسش
با سلام: نظر به پاسخ به سوال 10042 شما، بنده برایم سوالی پیش آمده. مگر نه اینکه بعضی از بزرگان دین ما در کل زندگی همواره بخشنده بودند یا همین مثال آقای قاضی را که در مباحث می زنید. آیا این نیاز به یقین دارد؟ به طور مثال بنده خودم حس بخشش و کمک به هم نوع را خیلی دوست دارم و تا حد زیادی عمل می کنم یعنی می بینم که کسی نیاز مند است به خاطر رضای خدا اگر مقدور باشد نیازش را برآورده می کنم و احساس می کنم خدا آن شخص را سر راه بنده قرار داده تا وسیله گردم. بنده علت زیادی از مشکلات و دور شدن از هم را همین می دانم که در حد توانمان هست کاری کنیم اما از هم گریزانیم. حال آیا می شود این کار را منتهی به یقین دانست؟ با تشکر. التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار بسیار درستی می‌کنید ولی حتماً مواظب هستید که کاری نکنید که آنچنان دستتان خالی شود که دیگر توفیق بخشش را از دست بدهید و آیه‌ی مذکور همین را می‌گوید. موفق باشید
10064
متن پرسش
سلام علیکم: می خواستم کتابی در رابطه با تاریخ کربلا که بدون تحلیل باشد معرفی نمایید. استاد از بی برکتی فرصتهایم همیشه رنج می برم، ریشه آن در چیست؟ خداوند بر برکات عمر شما بیفزاید که این برکات در سایت جلوه گری می کند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- کتاب «سخنان امام حسین - علیه‌السلام – از مدینه تا کربلا» از آقای محمدصادق نجفی خوب است. مقتل مقرم و لُهُوف هم فقط حادثه‌ها را نقل کرده‌اند 2- اوقات خود را تقسیم کنید و به خود برنامه بدهید. موفق باشید
10063
متن پرسش
سلام: در سوره احزاب آیه ۶۰ در مورد سه دسته منافقین بیمار دلان(فی قلوبهم مرض) و مرجفین صحبت شد. در مورد بیماردلان فرمودید منظور مقدسین ساده لوح هستند. که مسلمانند و نیت پلیدی ندارند و از روی سادگی و خلوص نیت اعمالی را انجام می دهند که شاید درست نباشد، چطور می توان همردیف گروههایی مانند منافقین قرار داد و مجازات آنان را طبق آیه ۶۱ قتل دانست؟ برای مثال در جریان انتخابات دوره قبل که میرحسین موسی شرکت داشت از پیرمردی پرسیدند چرا به میرحسین رای دادی در جواب گفت چون اسمش حسین است. چنین شخصی که از روی سادگی و عشق به خاندان اهل بیت به خاطر نام امام حسین رای داده را می توان در زمره منافقین قرار داد؟ یا جریان شخصی که به دروغ بهش گفتند ما همه برات نجات از آتش جهنم گرفتیم و اون شخص از روی خلوص و سادگی برات واقعی گرفت و .... شاید بنده مرز بین سادگی و خلوص را با احمقی متوجه نمی شوم. لطفا توضیح بفرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه در ابتدای سوره‌ی احزاب یعنی در تبیین آیه‌ی اول آن سوره تا حدّی در مورد منافقین عرایضی داشتم مبنی بر این‌که منافق عهد خود را با نظام قبلی حفظ کرده و تنها ظاهر خود را به صورت ظاهر مؤمنان در آورده و در آیه‌ی 12 آن سوره در مورد آن‌هایی که در قلب‌های آن‌ها مرض است صحبت شد مبنی بر آن‌که اینان دین را پذیرفته‌اند ولی نتوانسته‌اند از ارزش‌های جاهلیت عبور کنند و لذا به سادگی تحت تأثیر منافقین قرار می‌گیرند. حال باید ببینیم افراد مورد نظر ما از این دو نوع فکر هستند و یا به قول شما مصداق را اشتباه می‌کنند. مسلّم کسانی که تنها در مصداق به خطا می‌روند غیر از آن‌هایی هستند که دلشان به سوی ارزش‌های جاهلیت است. موفق باشید
10062
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد: 1) جهاد اوسط چیست؟ در فرمایشی از آیت الله جوادی املی جهاد اوسط را جنگ فضایل و رذایل در درون آدم می دانند و جهاد اکبر را جنگ عرفان و حکمت می دانند که کار متقین است و مال ماها نیست، در صورتیکه حضرت امام (ره) تفکیکی قائل نبودند. توضیح بفرمایید. 2) در میان علماء (بیشتر فقهاء) عده ای دنیا را مزرعه آخرت می دانند و رعایت حلال و حرام را تاکید دارند و عده ای بیشتر حکماء دنیا را گذرگاه می دانند که بایستی سیر کرد و قوس صعود را طی کرد و به لقاءالله رسید. کدام دیدگاه به صواب نزدیک تر و کاربردی تر است؟ توضیح بفرمایید. با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت استاد آیت‌اللّه جوادی بنا بر سخن عرفا این‌طور می‌فرمایند زیرا عارف؛ مبارزه با نفس برای دروغ‌نگفتن و فحاشی‌ننمودن و تواضع‌کردن و امثال این‌ها را جهاد اوسط می‌دانند زیرا کار بالاتری هم هست و آن عبور از عقل برای رسیدن به عشق که همان جنگ بین عرفان و حکمت باشد و سالک به جایی می‌رسد که چشم عقل را جهت ارتباط با خدا محدود می‌یابد و سعی می‌کند از آن بگذرد تا با چشم دل به ملاقات خداوند برود. 2- هر دو به یک معنا است زیرا اگر شما رعایت حرام و حلال الهی را بکنید از دنیا عبور کرده‌اید و حجاب‌های بین شما و حضرت حق برطرف می‌شود. عمده آن است که رویکرد ما در همه‌ی امور قرب الهی باشد زیرا تنها هدف حقیقی هرکس حضرت حق است. موفق باشید
10057
متن پرسش
سلام: با توجه به اینکه دنیایی که در آن زندگی می کنیم مادی است و از اشیا ساخته شده است ضرورتا باید حد داشته باشد، یعنی یک جایی تمام شود و از آن بیشتر نباشد. حال به من بگویید چگونه ممکن است به جایی برسیم که بعد از آن چیزی نباشد؟ این تناقض است.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا در عالم ماده هستید با بدن مادی، هرچه بروید با ماده روبه‌روئید. ولی اگر از عالم ماده خارج شدید می‌یابید که عالم ماده چقدر محدود بود. ماده در ماده‌بودن که محدود نیست، ماده نسبت به مجردات محدود است. مثل نسبت بدن شما با عقل شما که عقل شما نسبت به بدن شما نامحدود است. موفق باشید
10056
متن پرسش
سلام علیکم: شما در بحث اصحاب امام حسین (ع)، این شخصیتها را شدیدا زمان شناس می دانید لکن مقام معظم رهبری در بحث عبرتهای عاشورا معتقدند خواصی که در کوفه مسلم را تنها گذاشتند و بعد در کنار اباعبدالله به شهادت رسیدند در حمایت مسلم زمانشناسی آنها اشتباه بود و عمل به هنگام در حمایت از مسلم ننمودند و همین امر منجر به شهادت سید الشهدا (ع) شد. این تناقض چگونه حل می شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور که می‌فرمایید نیست. اصحاب کوفی حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» هیچ‌وقت مسلم را تنها نگذاشتند، بحث بر سر امثال سلیمان‌بن صرد بود نه مسلم بن عوسجه و حبیب‌بن مظاهر. موفق باشید
10055
متن پرسش
سلام استاد: سوالی داشتم درباره صله ارحام که خیلی فکر من رو مشغول کرده. اقوام همسرم به خاطر شرایط مالی متفاوتی که با ما دارند و از طرفی خودم مایل به ساده زیستی و برگزاری مهمانی ساده هستم. وقتی به منزل ما می آیند برخوردهایی دارند که برای من ناخوشایند است. مثلا از غذای ما نمی خورند، یا فرد دیگری هست که دائما زخم زبان می زند و با حرفهایش واقعا باعث آزار من می شود و با آنها قطع رابطه کرده ام. چرا که بعد از هر میهمانی واقعا ناراحت و آزرده می شوم ولی از طرفی نمی خواهم قطع رحم کنم. نظر شما چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قطع رحم نکنید، خیلی ساده از کنار این مسائل بگذرید و از ساده‌زیستی خود دست برندارید، در عین حال مهمان را گرامی بدارید. موفق باشید
10054
متن پرسش
سلام: در اینکه حضرت ابراهیم (ع) از خداوند تقاضا می کند بخاطر بیشتر شدن یقینش زنده شدن مردگان پس از مرگ را به او نشان دهد دو حالت وجود دارد: یا حضرت ابراهیم (ع) نمی دانسته اند که زنده شدن مردگان پس از مرگ با بدن دنیوی نیست بلکه با بدن برزخی است که چنین چیزی بعید است یا اینکه می دانسته اند و اگر می دانسته چرا خداوند جسم های پرندگان را به همان صورت اولیه در آورد و این چه ربطی به زنده شدن پس از مرگ دارد؟ مگر زنده شدن پس از مرگ اینگونه است؟ و این اینگونه زنده کردن چگونه یقین حضرت را بیشتر کرد؟ و آیا این که خداوند جسم پرندگان دنیا را بعد از متلاشی شدن دوباره احیا کرد و گفت «اینگونه مردگان زنده می شوند» نمی توان این برداشت را کرد که انسانها پس از مرگ در مقطعی با همین بدن دنیوی زنده می شوند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: دقت کنید به سخن حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» که کیفیت زنده‌کردن را از حضرت حق تقاضا کرد و این مقام فوق‌العاده متعالی است و خدا هم همان را به حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» داد که با یک اراده پرندگان تکه‌تکه‌شده به حالت اول برگردند، آری با یک اراده که حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» کرد. موفق باشید
10053
متن پرسش
با سلام: می شود یک تعریفی در مود تفسیر به رای ارائه کنید؟ تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر انسان یک تفکری را که هیچ ربطی به عقاید توحیدی ندارد و سخن شریعت نیست، بر آیات خدا تحمیل کند و بخواهد از طریق آیات الهی تفکر خود را در جامعه و در مخاطب خود القاء کند، تفسیر به رأی کرده است. ولی اگر با تدبر در آیات الهی سعی کند اشارات آیات را بفهمد و مصداق‌های امروزین آن را تعیین کند تفسیر به رأی محسوب نمی‌شود. موفق باشید
10051
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: چند هفته پیش این سوال را پرسیدم ولی هر چه به سایت مراجعه می کنم پاسخ را مشاهده نمی کنم. پاسخ نقل قول زیر که در شبکه های اجتماعی منتشر می شود چیست؟ «جرم جهنمیان سکس و مشروب بود و پاداش بهشتیان نیز سکس و مشروب. ما در روزگارمان چقدر به سادگی نیاکان خودمان خندیدیم و روزی خواهد آمد که آیندگان به خرافات ما بخندند.» صادق هدایت
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که همه‌ی فکر و ذکرشان امور شهوانی است حتی سخنان قرآن را در همان فضای ذهنی خود می‌فهمند، در حالی‌که وقتی قرآن می‌فرماید: «وَ حُورٌ عینٌ، کَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَکْنُونِ»، در آیه‌ی بعد می‌فرماید: «جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُون‏» یعنی آن حوریان جزای زندگی توحیدی آن‌ها است و صورت انوار الهی است تا جانشان به آرامش لازم برسد. آیا این موضوع که هر عقلی می‌فهمد نفس ناطقه‌ی انسان جاودانه است و هرکس با احوالات و روحیاتی که در این دنیا به‌دست آورده در زندگی جاودانه‌ی خود به‌سر می‌برد خرافه است و یا خرافه تفکرات روشنفکران غرب‌زده است که تا آن حدّ خود را در مقابل غرب باخته‌اند که میراث الهی و حکیمانه‌ی نیاکان خود را خرافه می‌پندارند؟! موفق باشید
10050
متن پرسش
استاد گرامی سلام علیکم ضمن عرض تشکر و خداقوت به شما اگر امکان دارد تفسیر سوره هایی را که در سیر آمده بر روی سایت قرار دهید تا امکان استفاده برای همه دوستان فراهم شود .اجرکم عندالله
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئول محترم سایت بررسی فرمایید.
10049
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم استاد گرامی: لطفا بفرمایید مطلب زیر صحیح هست یا نه؟ و اگر ممکنه آن را واضح و روشن نمایید: نسبت غیبت نفس (عالم جبروت) به بدن (عالم شهادت) و برزخ آن (عالم ملکوت) نسبت ظاهریت و مظهریت نیست بلکه نسبت ظهور و بطون شیئ واحد است. آیا بین نفس (روح) و بدن وحدت هست یا اتحاد یا اصلا بدن هیچی نیست مگر ابزاری موقت در احاطه و اختیار روح؟ تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر منظور از بدن ، صورت مثالی بدن باشد همین است که فرموده‌اند ولی اگر منظور از بدن جسم مادی ما باشد این نیست که جسم مادی ما با نفس ما حکم شیئ واحدی را داشته باشند که تفاوتشان در ظهور و بطون باشد. موفق باشید
10048
متن پرسش
سلام حضرت استاد: در کتاب «معاد بازگشت به جدی ترین زندگی» صفحه 62 در پاراگراف آخر شما جهت توضیح بیشتر درباره نحوه حضور مومنان در برزخ داستان مومن آل یاسین را مطرح فرموده اید اما به اشتباه نام مومن آل فرعون و همراهی او با حضرت موسی علیه السلام ذکر شده است. شهید مطهری هم در کتاب معادشان توضیح می دهند دلیل اینکه به آن شخص یاری دهنده آیین رسولان فرستاده شده مومن آل یاسین می گویند این است که داستان این مومن در سوره یس آمده و بنا بر سیاق مومن آل فرعون و این دو مومن دو فرد متفاوتند و آنی که شما بنا بر آیه 27 سوره یس در مقام توضیح هستید مومن آل یاسین است نه مومن آل فرعون. جسارت بنده را ببخشید. یا علی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این اشکال از آن جهت که شما می‌فرمایید وارد است ولی از آن جهت که جریان بحث این مؤمن در سوره‌ی یاسین آمده عرض شد مؤمن آل یاسین. باید گفته می‌شد مؤمن سوره‌ی یاسین تا با حبیب نجّار اشتباه نشود. موفق باشید
10046
متن پرسش
سلام علیکم: سوال بنده در مورد بحث طینت و وجه جمع با اختیار و همچنین بحث ثواب و عقاب است. توضیح آنکه از احادیث طینت اینطور استنباط می شود؛ که اصولاً برخی ها از ابتدا و ذاتاً خوب هستند و برخی ها از ابتدا و ذاتاً بد. پس اگر خب؛ عمل صالح کرد هنری نکرده چون به اقتضای طینتش بوده و اگر بد نیز اعمال خلاف انجام داد لایق سرزنش نیست چون او نیز به اقتضای طینتش بوده. تا جائیکه روایت داریم که عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع وَ مَعِی رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِنَا فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّی لَأَغْتَمُّ وَ أَحْزَنُ مِنْ غَیْرِ أَنْ أَعْرِفَ لِذَلِکَ سَبَباً فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ ذَلِکَ الْحَزَنَ وَ الْفَرَحَ یَصِلُ إِلَیْکُمْ مِنَّا لِأَنَّا إِذَا دَخَلَ عَلَیْنَا حُزْنٌ أَوْ سُرُورٌ کَانَ ذَلِکَ دَاخِلًا عَلَیْکُمْ لِأَنَّا وَ إِیَّاکُمْ مِنْ نُورِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَجَعَلَنَا وَ طِینَتَنَا وَ طِینَتَکُمْ وَاحِدَةً وَ لَوْ تُرِکَتْ طِینَتُکُمْ کَمَا أُخِذَتْ لَکُنَّا وَ أَنْتُمْ سَوَاءً وَ لَکِنْ مُزِجَتْ طِینَتُکُمْ بِطِیْنَةِ أَعْدَائِکُمْ فَلَوْ لَا ذَلِکَ مَا أَذْنَبْتُمْ ذَنْباً أَبَداً ... خب از ظاهر حدیث اینطور استنباط می شود که پس معصومین (ع) هنری نکرده اند که معصوم بوده اند. چون طینتشان خالص بهشتی و علیینی است. اگر طینت ما نیز خالص علیینی بود ما نیز گناه نمی کردیم به تصریح خود معصوم در روایت. حال این مسأله را چطور باید حل کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده توجه به معنای طینت است که متوجه باشیم بعضی از انسان‌ها از نظر طینت و شخصیت عموماً امور الهی را انتخاب می‌کنند و شخصیتاً خود را در انتخاب‌های معنوی می‌پرورانند با این‌که می‌توانند انتخاب‌های غیر الهی داشته باشند و اهل‌البیت«علیهم‌السلام» نمونه‌ی کامل چنین شخصیتی هستند به همین جهت عبادات طولانی دارند، زیرا می‌خواهند بهترین انتخاب را بکنند، در حالی‌که می‌توانستند غیر از این عمل کنند. حال آن انسان‌هایی که به این معنا به شخصیت اهل‌البیت«علیهم‌السلام» نزدیک‌اند از طینت‌ آن‌ها برخوردارند. موفق باشید
10045
متن پرسش
سلام: حضرت استاد در کتاب جوان پرورِ «جوان و انتخاب بزرگ» تقریبا در انتهای کتاب نام دو پیامبر بزرگ الهی حضرت عیسی و ادریس علیهما السلام آورده شده است به عنوان دو پیامبری که زنده اند و به آسمان رفته اند به گمان حقیر نام الیاس نبی به اشتباه ادریس کتابت شده است چون پیامبری که مانند عیسی علیه السلام عروج کردند الیاس علیه السلام است. در روایتی آمده روزی عزرائیل نزد الیاس (ع) آمد تا روحش را قبض کند، الیاس (ع) گریست. عزرائیل گفت آیا گریه می کنی با این که به سوی پروردگارت باز می گردی. الیاس گفت: گریه ام برای مرگ نیست، بلکه برای فراق از شبهای طولانی زمستان و روزهای تابستان است که دوستان خدا این شب ها را به عبادت می گذرانند و با محبوبشان خدا، راز و نیاز می کنند و لذت می برند. ولی من می خواهم از صف آنها جدا گردم و اسیر خاک شوم. خداوند به الیاس چنین وحی کرد: تو را به خاطر آن که علاقه به مناجات داری و می خواهی در خدمت مردم باشی تا روز قیامت مهلت می دهم. المخازن سید عباس کاشانی، ج 1، ص 286. برای این متذکر شدم که اگر اشکال بنده درست بود در چاپ های بعدی اصلاح شود. یا علی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ضمن تشکر از تذکری که فرمودید. قیصرى در شرح فصوص می‌فرماید: إدریس بسیار از بدن منسلخ مى‏شد و صاحب معراج گردیده بود و با أرواح و ملائکه‌ی مجرده آمیزش داشت. بعضى گفتند مدت شانزده سال خواب نکرد و چیزى نخورد تا عقل مجرد شد و میل بشری - مثل خواب و غذا - از او زایل گشت. هرچند مختص آسمان چهارم است ولی معراج‌هایی تا آسمان هفتم داشت. از این جهت بنده آن مطلب را عرض کردم. موفق باشید
10042
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرانقدر: 1. من در جهیزیه ام وسایل و طلاهایی دارم که تنها جنبه تزینی دارند و من می توانم آنها را بفروشم و پولش را به نیازمند بدهم. از طرفی می گویم سرمایه ای برای آینده است. آیا این شیطان است که مرا فریب می دهد، به نظر شما چکار کنم؟ 2. بنده 8 ساعت عبادت که در فرمایشاتتان می فرمایید برایم جا نیفتاده ما که همه ی نمازها و...را جمع کنیم 3 ساعت هم نمی شود، آیامن تنبلم یا همین که به فکر خدا باشیم کافی است؟ لطفا توضیح بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خداوند می‌فرماید: « وَ لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلى‏ عُنُقِکَ وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُورا» نه آنچنان از بخشش خودداری کن که هیچ خیری از تو به دیگران نرسد، و نه آنچنان ببخش که خودت بی‌سرمایه و بی‌چیز شوی. با مشورت با همسر و خانواده خوب است آنچه را نیاز ندارید نگه ندارید 2- هشت ساعت عبادت شامل صله‌ی رحم و مطالعه و دیدار دوستان هم می‌شود. موفق باشید
10041
متن پرسش
بسمه تعالی. سلام: امیدوارم ببخشید، ولی میشه لطفا ضریبی که در سوال 10030 فرمودید، 1 و 3 و 5 و 7 و 9 رعایت شود به چه معنی است؟ ممنونم.
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: فرموده‌اند تعداد اذکار زوج نباشد. از امام صادق «علیه السلام» وارد شده: چون پیامبر به معراج رفتند و در محضر خدا به نماز ایستادند، تکبیر گفته و حمد و توحید خواندند. پس «أَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهِ ارْکَعْ لِرَبِّکَ یَا مُحَمَّدُ فَرَکَعَ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهِ وَ هُوَ رَاکِعٌ قُلْ سُبْحَانَ رَبِّیَ الْعَظِیمِ فَفَعَلَ ذَلِکَ ثَلَاثاً ثُمَّ أَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهِ أَنِ ارْفَعْ رَأْسَکَ یَا مُحَمَّدُ فَفَعَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص فَقَامَ مُنْتَصِباً فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ أَنِ اسْجُدْ لِرَبِّکَ یَا مُحَمَّدُ فَخَرَّ رَسُولُ اللَّهِ «صل الله علیه و آله» سَاجِداً فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ قُلْ سُبْحَانَ رَبِّیَ الْأَعْلَى فَفَعَلَ ذَلِکَ ثَلَاثاً.» خداوند به حضرت وحی فرمود که برای پروردگارت رکوع کن. پس حضرت به رکوع رفتند و خداوند به او فرمود بگو «سبحان ربی العظیم و بحمده» و پیامبر سه بار آن ذکر را تکرار کردند و خداوند دستور داد به سجده روند و بگویند «سبحان ربی الاعلی و بحمده» و رسول خدا آن را سه بار تکرار کردند. و حضرت‌باقر «علیه السلام» می‌فرمایند: «تَدْرِی أَیُّ شَیْ‌ءٍ حَدُّ الرُّکُوعِ وَ السُّجُودِ؟ قُلْتُ: لَا. قَالَ: تُسَبِّحُ فِی الرُّکُوعِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ- سُبْحَانَ رَبِّیَ الْعَظِیمِ وَ بِحَمْدِهِ وَ فِی السُّجُودِ سُبْحَانَ رَبِّیَ الْأَعْلَى وَ بِحَمْدِهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَمَنْ نَقَصَ وَاحِدَةً نَقَصَ ثُلُثَ صَلَاتِهِ وَ مَنْ نَقَصَ ثِنْتَیْنِ نَقَصَ ثُلُثَیْ صَلَاتِهِ وَ مَنْ لَمْ یُسَبِّحْ فَلَا صَلَاةَ لَهُ‌ «حضرت در بیان حد رکوع و سجود فرمودند: در رکوع سه مرتبه بگو «سبحان ربی العظیم و بحمده» و در سجود نیز سه مرتبه بگو «سبحان ربی الاعلی و بحمده». پس اگر کسی یک بار از آن را کم کند یک سوم نماز خود را ناقص کرده و اگر کسی دو بار از آن را نگوید دو سوم نمازش را ناقص نموده. امام صادق «علیه السلام» می فرمایند: «فِی الرُّکُوعِ سُبْحَانَ رَبِّیَ الْعَظِیمِ وَ فِی السُّجُودِ سُبْحَانَ رَبِّیَ الْأَعْلَى الْفَرِیضَةُ مِنْ ذَلِکَ تَسْبِیحَةٌ وَاحِدَةٌ وَ السُّنَّةُ ثَلَاثٌ وَ الْفَضْلُ فِی سَبْع» یک مرتبه گفتن اذکار رکوع و سجده فریضه است و سه مرتبه گفتن سنت است و بهتر آن است که هفت مرتبه گفته شود. موفق باشید
10040
متن پرسش
سلام علیکم: بنده طلبه ی پایه ی2 هستم. خواهشمندم بفرمایید اگر بخواهم مدیون امام زمان عج الله تعالی فرجه نباشم و فردی مفید برای اسلام و تشیع باشم، روزی چند ساعت مطالعه ی درسی و چند ساعت مطالعه ی غیر درسی داشته باشم؟ سوال دیگری هم داشتم: اینکه در احادیث هست یک لحظه فکر کردن بهتر از هفتاد سال عبادت است، چگونه فکر کردن و به چه فکر کردن است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- شما هر اندازه که فرصت دارید باید دروس رسمی حوزه را مطالعه کنید، اگر فرصتی پیدا کردید به موضوعات غیر درسی بپردازید 2- تفکر به معنای واقعی آن متمرکزشدن بر روی حقایق وجودی مثل معرفت نفس است که در وقت‌اش پیش می‌آید. موفق باشید
10039
متن پرسش
سلام استاد: میشه لطفا و جهت رفع ابهام از ما پاسخ این نقد رو بدین: http://www.asriran.com/fa/news/356175/ سه سؤال محترمانه از آیت الله مصباح درباره یک صبحانه سیاسی در قبل از انقلاب
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم اگر مباحثی که آقای سید حمید روحانی مطرح کرده‌اند را دنبال کنید مشخص می‌شود که آقای هاشمی خدمت آیت‌اللّه مصباح می‌رسند تا ببینند چه شده است که در مبارزات خود توقفی به نظر آقای هاشمی ایجاد کرده‌اند و آقای مصباح روشن می‌کنند که چون آقای هاشمی رابطه‌ی تنگاتنگ با مجاهدین خلق(منافقین) پیدا کرده‌اند از این طریق مبارزات خود را متوقف می‌نماید و بهانه می‌آورند که من می‌خواهم به کارهای فکری و فرهنگی بپردازم. و اتفاقاً این نشان می‌دهد که آیت‌اللّه مصباح در قبل از انقلاب آن‌قدر در مبارزات مؤثر بوده‌اند که آقای هاشمی روی ایشان حساب باز می‌کرده و باز نشان می‌دهد که چقدر هوشیاری در آیت‌اللّه مصباح بوده است و همین مسائل است که چون مقام معظم رهبری در جریان آن بوده‌اند موجب می‌شود که از ایشان آن تعریف‌های غلاظ و شداد را داشته باشند. موفق باشید
10038
متن پرسش
سلام: می خواستم اگه براتون امکان داره چند تا موضوع برای پایان نامه کارشناسی ارشد رشته کلام و فلسفه به بنده پیشنهاد بدید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد کار نکرده‌ام. آن روزها هم که آموزش عالی تدریس می‌کردم آمادگی چنین کاری را نداشتم. موفق باشید
10037
متن پرسش
سلام آقای طاهرزاده: تشکر می کنم از اینکه ما این همه سوال می پرسیم و شما جواب می دهید. کتاب ادب عقل را که مطالعه کردم راستش کمی گیج شدم چرا که در پی برنامه ای هستم 1. نمی دانم چه برنامه ای آماده کنم و چه نکاتی در آن باشد. 2. نمی دانم برای شروع چه کتابی را بخوانم، کدام یک از کتاب های امام خمینی (ره) و آیا مثنوی یا عرفان محیی الدین، کتاب های اساتید دیگر مثل آقای شجاعی و تفسیر علامه طباطبایی و یا ... با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب‌های همه‌ی این عزیزان که نام بردید مفیداند، هرکدام که با روحتان هماهنگی داشت را انتخاب کنید. موفق باشید
10036
متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله: استاد با عرض معذرت در یک سخنرانی برای بنده شبهه ای پیش آمد مبنی بر اینکه گفته اند امروز دیگر حکم ارتداد مطرح نیست و جایگاهی ندارد و باعث هرج و مرج در کشور است و این فتوایی که برخی از علما درباره ی شاهین نجفی مطرج کردند فتوای جاهلانه بوده است، مرجعیت باید دارای معنویت باشد باید حکم مثل حکم میرزای شیرازی باشد. و یا گفته شد که امام (سلام الله علیه) هم اگر عواقب حکم ارتداد سلمان رشدی را می دانست شاید آنگونه قتوا نمی داد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر می‌شود حکم خداوند که رب العالمین است را ترک کرد، تنها با رعایت دستور خداوند است که بستر سعادت انسان‌ها فراهم می‌شود و تنها حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» حکم خدا را در مورد سلمان رشدی اعلام فرمودند و نتیجه‌ی آن از حدّ تصور ما بیرون است که چگونه نقشه‌های صهیونیسم با این حکم نقش بر آب شد. موفق باشید
نمایش چاپی