بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
8232
متن پرسش
با سلام ... چرا شما سعی می‌کنید خودتان را برای بقیه الگو قرار دهید؟ چه کسی به شما مشروعیت داده که برای مردم سخنرانی کنید و فهم خودتان را ملاک دین قرار دهید؟ اگر روزی متوجه بشوید که تمام کتاب‌هایی که چاپ کردید، بالکل مقابل دین واقعی می‌ایستد شما چه کار می کنید؟ شما با طرح مباحثی که در کتاب‌هایتان می‌کنید جز این‌که ما را با حجابِ مفاهیم روبه‌رو کنید کار دیگری نمی کنید!!!! اصلا آیا بر شما واجب شرعی بوده است که در نشر آثارتان فعالیت کنید؟ امثال شما عزیزان که در رأس امور فرهنگی کشور فعالیت می‌کنید ظاهراً چشم بر مشکلات عدیده‌ی مردم پوشیده‌اید و دنبال آرزوها یا بگو هوس‌های خود هستید و با یک سری حرف و حدیث‌های در قالب دین خدا، سر خود و مردم را مشغول می‌کنید!! شما استاد محترم بر هیچ‌کس ولایت ندارید که بخواهید نحوه‌ی تربیت افراد را به‌عهده بگیرید، همان‌طور که در زندگی‌نامه‌ی خود گفته‌اید! ولایت مال حضرت ختمی مرتبت(ص) است و بس! خود باشید و خود شوید حاج آقا!! علایق شخصی شما و آنچه شما نامش را فطرت می‌گذارید برای خود شخص شما حجت است، چه ربطی به دیگران دارد؟ الآن شما در کشور دارید صاحب جریانی بین جوانان می‌شوید یعنی در حال تاثیرگذاری هستید، چقدر به آینده‌ی روحی خود مطمئن هستید؟ نمی‌دانم که چرا بنده با امثال شماها مشکل پیدا کردم؟ اشکال کار هم این است که شما نمی‌گذارید رو در رو باهاتون بحث بشه ! انگار هرچی حقیقت هست، پیش امثال شماهاست، این یعنی سرِ مردم رو شیره مالیدن !!!! آیا شما فکر می‌کنید که توانایی هدایت مردم را دارید؟ منِ جوان می‌گویم این یک توهم است ... حالا هر جور دوست دارید جواب بدید؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: نمی‌دانم چه شده که تا این حدّ از دست بنده عصبانی هستید؟ آدم حسابی! مگر ما حرف‌های خودمان را می‌زنیم که روزی متوجه شویم بالکل مقابل دین واقعی بوده؟ همه‌ی تلاش بنده آن است که به عنوان یک معلم معارف اسلامی نگاه عزیزان را متوجه دین اسلام بگردانم تا هرچه بیشتر سر و کارشان با شریعت الهی و احکام پروردگارشان باشد و سعی می‌کنم عقل مخاطبان خود را مورد خطاب قرار دهم نه احساساتشان را، تا خودشان توان تفکر در دین را پیدا کنند. تعجب می‌کنم که عنایت نمی‌کنید امر به معروف و نهی از منکر واجب شرعی است و چه امر به معروفی بهتر از آن‌که افراد را متوجه معروف الهی کنیم و چه نهی از منکری بهتر از آن‌که جوانان را متوجه ظلمات فرهنگ غربی نماییم. مگر بحث ولایت مطرح است که می‌گویید بنده بر کسی ولایت ندارم که بخواهم تربیت افراد را به عهده گیرم؟! بنده معلمی هستم که وظیفه‌ی شرعی‌ام اقتضا می‌کند که متذکر دین الهی باشم تا انسان‌ها خودشان انتخاب کنند. باور کنید اگر احساس وظیفه نمی‌کردم بسیار راحت‌تر بودم که به مطالعات شخصی خود بپردازم و به عباداتم مشغول شوم که بحمداللّه خداوند شوق انجام آن را در من قرار داده. چقدر خوب بود که می‌فرمودید مثلاً کدام قسمت از کدام کتاب مخالف نظر عالِمان دین یا مخالف متن آیات و روایات است، تا بنده خود را تصحیح می‌کردم. می‌گویید اشکال کار این است که نمی‌گذاریم با ما بحث شود. چطور نمی‌گذارم؟! بفرمایید این گوی و این میدان. از طریق همین سایت هر اشکالی دارید بفرمایید، هم بنده استفاده می‌کنم و هم کاربران عزیز. ولی اجازه دهید کار به مراء نکشد زیرا در آن برکتی نیست. با این‌که بنده هرگز اقدام به چاپ هیچ‌کدام از کتاب‌ها نکرده‌ام با این‌همه امیدوارم این نسل از طریق آثاری که از بنده - به لطف الهی- به‌جا مانده، راهشان به سوی افکار عالمانی مثل حضرت امام و علامه طباطبایی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیهما» گشوده شود و از آن طریق بتوانند مستقیماً با آیات و روایات ائمه«علیهم‌السلام» مأنوس گردند. اخوی! این رسمش نبود که با ما این‌جوری رفتار کنی!! موفق باشید ‌
8231
متن پرسش
سلام علیکم استاد با توجه به اینکه شما سیر استاد معمار رو برای کتب استاد مطهری پیشنهاد کردید بنده الان در حال خواندن کتب شما هستم و کتاب فرزندم این چنین باید بود جلد دوم رو شروع کردم ولی از طرفی میخوام کتب استاد مطهری رو برای فهم بهتر المیزان شروع به خوندن کنم حالا لطفا راهنمای بفرمایید کتب شما رو ادامه بدم یا کیب استاد مطهری رو بخونم؟خیلی ممنون
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: به نظرم می‌توانید در کنار کتب شهید مطهری«رحمة‌اللّه‌علیه» به مطالعه‌ی آن کتاب‌ها نیز ادامه دهید. موفق باشید
8230
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز.استاد عزیز پدر و مادری دارم تقریبا مذهبی ولی متاسفانه بعضی چیزها را اصلا رعایت نمیکنند مثلا از همسر غیبت میکنند و از کارهایش خورده میگیرند که این غیبتها گاهی منجر به تهمت هم میشود ولی من نمیتونم از همسرم دفاع کنم و بهشون بگم در مورد همسرم اشتباه میکنند و البته گاهی اوقات گلایه هایشان بی تاثیر نیست و نظرم نسبت به همسرم عوض میشودو باعث کدورت من و همسرم میشودلطفا مرا راهنمایی کنید که هم بتوانم دل همسرم را بدست بیاورم هم خانواده را.با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: اولاً: باید به فضای غیبت میدان ندهید، غیبت هرکس که می‌خواهد باشد و سعی کنید حتی‌الامکان از جلسه‌ای که در آن غیبت می‌شود خارج شوید و یا موضوع را عوض کنید. ثانیاً: مواظب باشید تحت تأثیر بدگویی‌های افراد نسبت به همسرتان قرار نگیرید، زیرا آن‌ها قصد خیر ندارند وگرنه به همسرتان به صورتی دوستانه تذکر می‌دادند. شما انتظار نداشته باشید همسرتان تجربه‌های یک زن 60 ساله را داشته باشد. موفق باشید
8229
متن پرسش
سلام علیکم استاد . استاد نظر شما درباره ی شخصیت اقای کریم زمانی و شرح مثنوی ایشان چیست ؟ بند ه ایشان را نمیشناسم و از این که نشناخته آثارشان را مطالعه کنم کمی دل نگران هستم . آخر یک زمانی ما آمدیم آثار آقای عبدالکریم سروش را بدون هیچ شناخت از شخصیت ایشان مطالعه کردیم . بعد دیدیم که ایشان تا حدودی در صراط مستقیم نیستند و ایرادات فاحشی بزرگان از آثارشان درآورده بودند. .و همین قضیه مجدد برای آقای علی شریعتی م پیش آمد که وقتی مقداری از آثار ایشان را خواندم بعد فهمیدم ایشان چه ایرادات فاحشی دارند ( که میتوان به کتاب نور مجرد از پسر علامه سیدمحمدحسین طهرانی و روح مجرد از خود علامه سیدمحمدحسین طهرانی در خصوص اشتباهات و ایردات علی شریعتی مراجعه کرد) . حال میترسم اینبار هم همین بلا بر سرم بیاید . شما شخصیت ایشان را چطور می بینید میتوان آثارش را خواند ؟ اگر ذهن خوانندگان این سوال نسبت به این دو شخصیت مکدر میشود و ممکن است دچار سوءظن میشوند سوال را شخصی کنید .ولی باز هم بستگی به نظر شما دارد شاید هم لازم باشد که شخصی نشود و همگان بخوانند.باتشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بنده جناب آقای کریم زمانی را در حدّ یک استاد ادبیات می‌شناسم که مثنوی مولوی را در حدّ تفسیر ادبی شرح کرده‌اند. ایشان چیزی در رابطه با شرح ابعاد عرفانی مثنوی از خود نشان ندادند تا بتوانیم نظرات ایشان را در آن رابطه ارزیابی کنیم. ولی به عنوان شرح ادبی مثنوی روش آقای کریم زمانی خوب است. موفق باشید
8226
متن پرسش
باسمه تعالی.سلام علیکم.اکثر کودکان اقوام و دوستان، برایشان جشن تولد گرفته می شود.و ما هم مجبوریم با کودکمان اکثرا شرکت کنیم.در چنین فضایی که بچه ها مراسم تولد رو دوست دارن،به نظرتون برای کودک مشکلی ایجاد نمیشه براش تولد نگیریم؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: من در این مورد صاحب‌نظر نیستم ولی ظاهراً نباید خیلی هم سخت برخورد کنید. موفق باشید
8224
متن پرسش
سلام بر معلّمی که همیشه سینه اش در تلاطم ها و بحران های روحیَم ، موطنی أمن برای من گنهکار بوده است. هر بار برای رفع گرفتاریم به شما پناه می برم ، همین رجوعم را بخشی از درمان روح آشفته ام می دانم ، البته به شرط آنکه این بار هم مطالعه کتاب ادب خیال را پیشنهاد نکنید!!! (مزاح بود) عزیزا ؛ با این ادبار قلب لامذهب چه کنم؟ گویی نمی خواهد از بازیگوشی های نوجوانیم دل بکند!!! اعتراف می کنم که دوران نوجوانیِ سالمی نداشته ام ، نپرسید که چه بر سر خود آوردم . هر آن چه هست ، همینی شده که هست. با این که مدتی است سعی کرده ام عالم انسانی دینی را تجربه کنم و البته و صدالبته می دانم که راه سعادت همین عالم است ، عالمی که هیچ سنخیتی با عالم گذشته ام ندارد ؛ اما چه کنم با گذشته ای نه چندان غریب که مرا از حریم قریب یار می کشاند به سوی خود. پاچه ام را مثل سگ هار گرفته و دندانش را با خاطرات شیرین و تلخم تیز میکند. همین روزهاست که هارم کند و بیخیال همه چیزم کند. حوصله ام را ستانده. حالم را گرفته. سینه ام را می سوزاند و پژمرده ام کرده. اعترافی دیگر میکنم و آن این که آن عالم زنجریم کرده و رهایم نمی کند. اما خدارا شکر که اگر هدایتش نبود ، معلوم نیست سر از کدام جهنم دره ای در می آوردم. گویی فرشته ای به سوی عالمی مرا می کشاند و شیطانی به سوی عالم خود. من ماندم و این دل ناماندگار بی درمان. اما چه کنم که نه فرشته ام ، نه شیطان. البته گذشته ام خیلی هم شیطانی نبود. گاهی هر از گاهی چراغی از آنجا سوسو میکند و شاید بیشتر دلتنگ همانم تا بازیگوشی های آن دوران. دلم برای آن سوسو ها تنگ شده ! و برای آن بازیگوشی ها نیز هم !!! همین ؛ میخواستم درد و دلی کرده باشم و اگر نواشی با کلامتان کردید ، خدا را شکر می کنم. اصلا بی خیال ؛ بگذارید نامه ام را دوباره بنویسم. معلم عزیز؛سلام. حال من خوبست ؛ اما تو باور نکن...
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: می‌دانم که چه می‌گویی. از یک طرف روحانیتی نامرئی در قلب و از طرف دیگر جذبه‌هایی مرئی در خیال. یکی به وسعت بیکرانه‌ات می‌کشاند و دیگری به محدودیت‌های ظلمانی، و چقدر درگیری با خود در این گذرگاه جدّی است و جدّیت می‌طلبد و به قول خودت دلِ ناماندگارِ بی‌درمان هم هنوز یک خیز بر نمی‌دارد و تو را از این فیض راحت کند غافل از این‌که خدا با در حجاب رفتن ، نازکش می‌خواهد پس به او بگو: ای جفای تو زدولت خوب تر و انتقام تو زجان محبوب تر نار تو این است،نورت چون بود؟ ماتم این ،تا خود که سورت چون بود؟ از حلاوت ها که دارد جور تو وز لطافت ،کس نیابت غور تو مگر نگفت: نالم وترسم که او باور کند وز کرم آن جور را کمتر کند عاشقم بر قهر و بر لطفش به جد بوالعجب ،من عاشق این هر دو ضد و الله ار زین خار در بستان شوم همچو بلبل زین سبب نالان شوم این عجب بلبل، که بگشاید دهان تا خورد او خار را با گلستان این چه بلبل ؟این نهنگ آتشی است جمله نا خوش ها زعشق اورا خوشی است عاشق نمی خواهد که حتی جور معشوق کم شود زیرا هر جلوه یی از وجود معشوق به او زندگی وشادی می دهد شگفتا که عاشق،هم عاشق قهر معشوق است وهم عاشق لطف او. عاشق سوگند می خورد که از خارستا قهر الهی به هیچ بوستانی پناه نخواهم برد،من بلبلی نیستم که از رنج این خار بنالم.مولانا بلبل شگفت انگیز بوستان حق را وصف می کند : این بلبل خار وگل را باهم می خورد ورنج وراحت نمی فهمد.اصلا بلبل نیست. درراه عشق چون نهنگی است که خوشی وناخوشی را مانند آتش می سوزاند وبه پایان راه می اندیشد که وصال معشوق است .این ابیات شرحی بر مقام رضا است،مرد راه خدا در مقام رضااز آنچه پیش آید استقبال می کند وچنان غرق در مشیت حق است که گویی حس ظاهر،اورا از رنجهای تن ودشواریهای عالم ماده آگاه نمی کند تا زبان به شکایت بگشاید.زیرا غرق حق خواهد که باشد غرق تر همچو موج بحر جان زیر وزبر زیر دریا خوش تر آید یا زبر تیر او دلکش تر آید یا سپر پاره کرده وسوسه باشی دلا گر طرب را ،بازدانی از بلا گرمرادت را مذاق شکّر است بی مرادی نه مراد دلبر است هر ستاره ش خونبها ی صد هلال خون عالم ریختن ،او را حلال ما بها و خونبها را یافتیم جانب جان باختن بشتافتیم ای حیات عاشقان در مردگی دل نیابی جز که در دلبردگی بگو: نا خوش او خوش بود در جان من جان فدای یار دل رنجان من عاشقم بر رنج خویش و درد خویش بهر خشنودی شاه فرد خویش. موفق باشید
8223
متن پرسش
با سلام. آیا رفتن به جبهه سوریه و خدمت به مسلمانان و شیعیان سوریه برای شهید شدن در اولویت است یا اینکه به قول به معروف همین وظایفی که الان بر عهده مان هست رو درست انجام بدیم و در عین حال مقام شهید رو ان شاالله کسب کنیم؟ خیلی دوست دارم نظر ولی فقیه رو در اینباره بدونم. چون به هر حال امر جهاد و شهادت باید با امر ولی باشد. یاعلی.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در این‌که در حال حاضر در سوریه جنگ حق مقابل باطل در حال وقوع است شکی نیست ولی در این‌که ضرورت دارد ما در آن‌جا باشیم یا نه قابل تأمل است. ظاهراً با توجه به جوانانی که از خود سوری‌ها مسلح شده‌اند نباید مشکل نیرو داشته باشند. واللّه اعلم. موفق باشید
8222
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد ارجمندم جناب آقای اصغر طاهرزاده. چندی پیش مطلبی را فردی به نام «م.م» که دکترای الهیات و علوم قرآنی و حدیث دارد درباره روضه حضرت زهرا (س) برایم کامنت گذاشتند که بعد از خواندن آن سوالاتی برایم مطرح شد که خواستم جواب آن را از شما بپرسم. ابتدا سخن ایشان را برایتان مستقیم بیان می کنم: انبوهی از کتابهای قدیم شیعه و سنی تصریح دارند که گروهی از حامیان خلافت ابوبکر ، از جمله عمر بن خطاب پس از وفات پیامبر(ص) به خانه علی(ع) حمله ور شدند و تهدید کردند که علی(ع) باید از خانه بیرون آمده ، برای بیعت با ابوبکر بشتابد وگرنه خانه ی ایشان را با ساکنانش به آتش خواهند کشید! در آنجا شخصی گفت: در این خانه دختر پیامبر (ص) نیز حضور دارد. اما عمر پاسخ داد: «حتی اگر فاطمه (س) در این خانه باشد فرقی نمی کند». روایات اشاره دارند که مهاجمان هیزم و آتش آوردند تا جدی بودن تهدید خود را نشان دهند. در قریب به اتفاق روایات ، گفته نشده که «آتش زدن در خانه امیرالمؤمنین(ع)» در مقام عمل نیز تحقق یافته بلکه آنچه قطعی است اینست که مهاجمان «تهدید به آتش زدن» را بر زبان آورده ، آتش را نیز حاضر کرده اند تا جایی که گویا دود به درون خانه امیرالمومنین(ع) راه یافته است. درباره چگونگی پایان یافتن ماجرا نیز روایتهای متفاوت و متعارضی وجود دارد. برخی از روایات می گویند از میان کسانی که در خانه تحصن سیاسی کرده بودند ، زبیر بیرون آمد و با مهاجمان درگیر شد که شمشیرش را به سنگ زدند و شکستند. اینکه شخص امیرالمؤمنین (ع) نیز دست به شمشیر دراز کرده باشند صرفا در چند روایت ضعیف نقل شده و اثبات آن دشوار است. جزئیات درگیری ها و بگومگوها بین دو طرف بسیار متعارض و متنوع نقل شده ولی اکثر این روایات دلالت دارند که مهاجمان در نهایت علی(ع) را با خود برده اند. قاعدتا بردن امیرالمؤمنین(ع) با وضع توهین آمیزی بوده و با ایشان همانند یک متهم رفتار کرده اند اما وقوع درگیری مسلحانه بین ایشان و مهاجمان در هیچ روایت معتبری ذکر نشده است. گویا ایشان نیز مثل هر مخالف سیاسی که نیروهای امنیتی برای دستگیری او به خانه اش هجوم می برند با آنان رفته اند و مقاومت جدی نشان داده اند. با این حال دستگیری توهین آمیز امیرالمؤمنین(ع) ، در نهایت سودی برای مهاجمان نداشت زیرا علی(ع) زیر فشار تهدید و در اثر حمله مهاجمان با کسی بیعت نکردند. تا اینجا مسأله هجوم به خانه فاطمه(س) و تهدید به آتش زدن خانه همراه با ساکنانش و دستگیر کردن توهین آمیز امیرالمؤمنین (ع) از اموری است که علمای شیعه از آغاز تاکنون درباره اش اتفاق نظر داشته و دارند و حتی در منابع اهل سنت نیز جسته و گریخته مورد اشاره یا تصریح قرار گرفته است و جای تردید ندارد. بی تردید توهین به امیرمؤمنان علیه الصلاة و السلام و تهدید به آتش زدن خانه ی اهل بیت پیامبر(ص) کاری نیست که بتوان آن را توجیه کرد یا سرپوشی بر آن گذاشت. همه ما به عنوان شیعیان امیرالمؤمنین(ع) بطور طبیعی در هر عرصه ای که آن حضرت در یک جبهه و دیگران در جبهه دیگری قرار گیرند در کنار مولایمان قرار می گیریم و بی تردید از آن حضرت دفاع می کنیم. دسته دوم روایات روایاتی در منابع قدیم وجود دارد که می گوید در اثر ضربه یا لگد قنفذ یا مغیره به بازو یا بدن حضرت زهرا(ع) ، آن حضرت آسیب دیده اند و حضرت محسن سقط شده است. این روایات گرچه در منابع هزار سال پیش نیز یافت می شود اما علمای ما در همان زمان نیز درباره میزان صحت این روایتها اختلاف نظر داشتند. برخی از علمای قرن 4 و 5 مثل ثقة الاسلام کلینی (صاحب کتاب مشهور کافی) و شیخ مفید (دانشمند برجسته شیعه) اعتقادی به صحت این روایات نداشتند. از سوی دیگر بزرگانی مانند شیخ صدوق و ابن قولویه قمی که هر دو از علمای قرن 4 هستند ، صحت روایت مربوط به شهادت حضرت محسن و حضرت زهرا (س) را محتمل می دانستند و دو روایت را درباره این موضوع –البته با سند ضعیف- نقل کرده اند. بنابراین علمای بزرگ حدیث و کلام شیعه تا حدود سال 500 هـ درباره این روایت که حضرت زهرا(س) مورد ضرب و جرح بدنی قرار گرفته اند و به همین علت شهید شده اند اختلاف نظر داشتند. در قرنهای بعدی به تدریج در اثر عوامل مختلف تاریخی و اجتماعی – از جمله غلبه رویکرد اخباری بر علمای شیعه در عصر صفوی - علما به این سمت گرایش پیدا کردند که ماجرای ضرب و جرح بدنی حضرت زهرا(س) را قطعی تلقی کنند. به نظر می رسد سید بن طاوس در قرن هفتم در تثبیت و تقویت این دیدگاه نقش بارزی داشته و پس از ایشان نیز این روند ادامه یافت تا در عصر صفوی که با غلبه رویکرد اخباری در محافل علمی و حدیثی ، تقریبا اجماع بر صحت این روایات تحقق یافت. » ایشان همچنین قضیه میخ در «مسمار» که به سینه حضرت اصابت می کنند را کاملا ساختگی می دانند و معتقدند این روضه صد سال است که درست شده. خواستم بپرسم که آیا واقعا مرحوم کلینی درباره روایات مذکور اظهار تردید کرده اند و حقیقتا ماجرا در و دیوار و قرار گرفتن حضرت در آن وضعیت و مصیبتهای وارد بر حضرت (س) قطعی تاریخی نیست و اینها از زمان ابن طاووس وارد روضه ها شده است؟ ممنون می شوم که بنده را از این شبهه بیرون بیاورید.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: این یک سخن تحقیقی و عالمانه است و بنده با این حساسیت مطالب را دنبال نکرده‌ام. آنچه در کتاب «بصیرت فاطمه«سلام‌اللّه‌علیها» پس از بررسی روایات آورده‌ام، اثبات اصل ماجرا است. ولی وقتی ابن‌ابی‌الحدید معتزلی، محسن را نیز به عنوان یکی از فرزندان علی«علیه‌السلام» نام می‌برد که به آن صورت سقط شده و با توجه به روحیه‌ی ابن‌ابی‌الحدید که در آوردن سخن دقت دارد باید موضوع را منتفی ندانست. عنایت داشته باشید ما در شرایط تاریخى سخت آن زمان انتظار نداریم مورخینِ اهل سنت آنچه را که نسبت به فاطمه علیهاالسلام واقع شده بالصراحه بنویسند، ولى به همان اندازه ناقص هم که اشاره کرده‏اند خواننده را متوجه اصل قضیه مى‏نماید. به عنوان مثال: ابن‏ابى‏الحدید در ج 1 ص 134 و ج 2 ص 19 شرح نهج‏البلاغه پس از ذکر سند مى‏گوید: ابابکر به دنبال على فرستاد و از او بیعت خواست و على بیعت نکرد، و با عمر شعله‏اى از آتش بود، فاطمه عمر را در درب خانه خود دید و گفت: «یَابْنَ‏الْخَطّاب! اتُراکَ مُحَرِّقاً عَلى بابى؟ قالَ نعم، و ذلک اقوى فیما جاءَ بِهِ ابُوکَ وَ جاءَ عَلِى فَبایَعَ» یعنى؛ اى پسر خطّاب! مى‏بینم که مى‏خواهى خانه مرا آتش بزنى؟ گفت: و این آتش‏زدن در آنچه پدر تو آورده استوارتر است، و على آمد و بیعت کرد. و نیز ابراهیم بن‏سعید ثقفى با طرح سند روایت مى‏گوید: «واللهِ مَا بایِعَ عَلِى حَتّى رَآى الدُّخانَ‏ قَدْ دَخَلَ بَیْتِه» یعنى؛ به خدا سوگند على بیعت نکرد مگر این‏که دید دود داخل خانه شد (امام‏شناسى از آیت‏الله‏حسینى تهرانى ج 10 ص 395). و نیز عبدالفتّاح عبدالمقصود در ج 1 کتاب امام على علیه السلام ص 343 مى‏نویسد: فاطمه به سلمى گفت: «بستر مرا در وسط خانه بگستران» و در ادامه گفت: «در این ساعت روح از بدنم مفارقت مى‏کند، شستشو کرده‏ام، دیگر کسى بازوى مرا برهنه نسازد». موفق باشید
8221
متن پرسش
سلام استاد عزیز بنده به صورت افراطی دارای شخصیتی خودشیفته و برتری طلب هستم و سعی کردم با روانشناسی غرب این اختلال ها رو حل کنم اما نشد چه کنم خیلی اذیتم مثلا یکی از معضلاتم اینه که خودمو زیاد تو آینه نگاه می کنم وغیره چه کنم فقط خواهشا از این جواب هایی که به بقیه میدید که مثلا نظر به حق کن و خودت را در ابدیتت ببین و اینا نگید چون من سخت پای در گلم و گوشم از این حرفا پره ببخشید از رک حرف زدنم موفق باشید
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بالاخره باید از یک‌جایی شروع کنی. این عیب نیست که مایل هستی تیپ داشته باشی، عیب آن است که انگیزه‌ی این کار را مدیریت نکنی و متوجه نباشی با ظاهری آراسته بهتر می‌توان درون را آراسته و آرام کرد. حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» کتابی دارند به نام «شرح حدیث جنود عقل و جهل» بنده آن را در یک سی‌دی شرح کرده‌ام. بد نیست سری به این سی‌دی بزنی تا هرچه بیشتر خوش‌تیپی بیرونی‌ات با خوش‌تیپی درونی‌ات هماهنگ شود. موفق باشید
8220
متن پرسش
سلام . جناب استاد بنده در محیط دانشگاه خیلی اذیتم با اینکه نگاهم رو کنترل می کنم و جز در موارد ضرورت با نامحرم صحبت نمی کنم و خلاصه به وهم میدون نمیدم اما متاسفانه وقتی از دانشگاه برمیگردم احساس بدی دارم و اوهام و خاطرات روزی که در دانشگاه گذشت منو مشغول میکنه و نمیدونم چرا حضور رو از من میگیره دیگه خسته شدم به قول لسان الغیب خواهم شدن آستین فشان به دیر مغان زین فتنه ها که دامن آخر زمان کرفت حاج اصغر آقا ما که به وهم میدون نمیدیم کجای کار میلنگه که انقد اذیتیم جان کشیده سوی بالا بالها اما...
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بنا این بود که انسان را در زمین بیاورند و با جذبه‌های زمینی روبه‌رو شود، ولی خود را ماوراء آن‌ها قرار دهد. چاره‌ی کار همین است که در فضایی که وَهم‌خیز است با وَهم خود کنار نیایی، و وقتی آمد آن را دنبال نکنی تا بعد از مدتی، آری بعد از مدتی خود را در ماوراء وَهم بیابی. چرا شعر حافظ بزرگ را به‌هم ریختی؟ می‌گوید: «خواهم شدن به کوی مغان آستین‌فشان.... زین فتنه‌ها که دامن آخر زمان گرفت» یعنی با روحیه‌ای شاد و بشاش به کوی مغان و محل اُنس با حق می‌رود به جهت این جذبه‌های زمینی که در آخر زمان دنیا را گرفتار کرده. پس راه را نشان داده. راه‌رفتن به کوی مغان امروز گلستان ارادتمندی به انقلاب اسلامی و تاریخی است که در افق جهت تحقق تمدن اسلامی در حال طلوع است. هیچ جای کار نمی‌لنگد قرار همین است که با شیطان بجنگید و در نهایت بر او پیروز شوید، هرچند او در آزار شما و بعضاً در پیروزی بر شما بیکار نیست. موفق باشید
8219
متن پرسش
سلام خدمت استاد دوست داشتنی اخیرا در دانشگاه به خانمی علاقمند شدم که با شناختی که ازش دارم اصلا گزینه مناسبی برای ازدواج نیست و میدونم اون از عالم دیگه ایه و من از عالم دیگه ای اما متاسفانه نمیدونم چرا به ایشون واقعا علاقمند شدم چه کنم این محبت از دلم خارج بشه جنس علاقه هم هوس نیست از خدا و ولی عصر اساسی کمک خواستم مرتفع شده اما هنوز ته دلم درگیره توی دانشگاه سعی میکنم بهش نگاه نکنم که میل تشدید بشه اما به هر حال اسیرم کرده وای بر من که به فرموده صادق آل محمد:دلهایی که از محبت خدا خالی میشود و خدا آنها را به عشق های زمینی مبتلا میکند
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: تجربه‌ی دوره‌ی جوانی است، می‌رود و تنها خاطره‌ی آن احوالات برایت می‌ماند و زمینه‌ی تحقق روح عرفانی‌ات می‌شود. می‌گویند عرفا عموماً تجربه‌ای از عشق زمینی را داشته‌اند ولی چون تن به آن عشق خاکی ندادند، راه عشق روحانی در جلوشان گشوده شد. موفق باشید
8218
متن پرسش

سلام علیکم. در مناطره ای که جمعه در مورد شهید آوینی برگزار شده بود آقای زرشناس فرمودند شهید آوینی ذاتا غرب را شر میدانست ولی دکتر شهاب اسفندیاری نقل قول هایی را از شهید آوینی بیان کردند که نشان میداد ایشون ذات غرب رو شر نمیدونه و به آقا زرشناس فرمود هایدگری و فردید بیان نکنند که آقای زرشناس فرمودند بحث هایدگر و فردید مطرح نیست و خود شهید اوینی شخصا ذات غرب رو شر میدانست. به توجه به سخنان این دو بزرگوار، شما نظر کدام را قبول دارید؟ آیا شهید آوینی ذات غرب را شر میدانست؟ چون یکسری مطالب از ایشون نقل شده بود که ظاهرا در تناقض با این دیدگاه بود.

متن پاسخ

باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: باید جملاتی که جناب آقای اسفندیاری بدان استناد کرده‌اند را ببینم. زیرا از آن‌جایی که مرحوم شهید آوینی نظر به تمدن اسلامی دارد و تمدن غربی هیچ تمدنی را در مقابل خود نمی‌پذیرد پس عملاً برای تمدن اسلامی شرّ ذاتی به‌حساب می‌آید، می‌ماند که بین غرب و تمدن غربی باید تفکیک کرد. بنده غرب را از جهتی آماده‌ی تذکر می‌دانم و امکان بازخوانی خود و رهایی از تمدن سکولار را در آن محال نمی‌دانم. موفق باشید

8217
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز پیامبر خدا(ص) میفرماید:((لا یَقبِلُ اللهُ عَمَلاً فیهِ مِقدارُ ذَرَّهٍ مِن رِیا))خداوند عملی را که ذره ای ریا در آن باشد نمی پذیرد آیا منظور این است که عملمان اصلا قبول نیست یا مرتبه بالا را نخواهد داشت؟ چون من نوعی نمی توانم بگویم عملم کلا از ریا پاک است
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: عمل ریایی یعنی عملی که در عین ظاهر عبادی، مثل نماز و حج و روزه اراده کنی آن را برای بقیه انجام دهی. نه این‌که برای خدا انجام ‌دهی ولی نفس شما هم خوشش می‌آید از این که بقیه می‌دانند شما اهل نماز و حج و روزه‌اید. این ریا محسوب نمی‌شود، بلکه این به جهت درجه‌ی توحید پایین است که إن‌شاءاللّه به مرور رفع می‌شود. پس این‌طور نیست که عمل شما ریائی باشد. موفق باشید
8216
متن پرسش
استاد عزیزتر از جانم سلام، باز ممنون میشم با کلام و جوابهای هدایتگرتون ما را در سوال های ذیل راهنمایی بفرمایید: 1-استاد آیا لذت بردن ازخوردن یک غذا ( از چایی و نان تازه گرفته تا چلوکباب)، برای کسی که تازه وارد تهذیب نفس شده، یک مانع است و با سلوک الی الله مخالفت دارد؟ 2-استاد می گویند چای هم میخوری برای خدا بخوراین موضوع برای بنده گیج کننده هستش. بنده وقتی یک شیرینی خوشمزه را می خورم ، می خورم که از خوردن آن لذت می برم حالا اگه موقع خوردن بگم خدایا اینو به خاطر تو می خورم تا قوت بگیرم و بهتر تو را عبادت کنم درعمل دارم دروغ می گویم، آیا این عدم اخلاص/شرک نیست؟ لطفا نگرش درست را بفرمایید. 3- آیا این مراحل تهذیب نفس در طول یکدیگر هستند یا در عرض، یعنی مثلا فردی که هنوز در مرحله پرهیز از محرمات و انجام واجبات هستش و نتونسته فلان گناه را ترک کند و فلان واجبش را انجام بده ،جلوگیری از برخی از تمایلات مباح مانند نخوردن چیزهایی که دوست داریم تاثیر مثبت و سرعت بخشی در تهذیب نفس داره؟ 4- درپایان توصیه تان برای جبران مافات گذشته برای کسانی که دیر آمدند، اما آمده اند چیست؟ از صحبتهای شما برداشتم این است که روی تهذیب پیش از چهل سالگی تاکید می کنید و این موضوع باعث غصه بنده شده است که در سن 38 سالگی پا در عرصه تهذیب نفس گذاشته ام و فرصتهای زیادی را از دست داده ام. ارادتمند
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- خداوند به طور طبیعی لذت‌بردن از غذاها را در ما می‌گذارد عمده آن است که محور کار ما لذت‌بردن صرف نباشد تا از تهذیبی که باید با کنترل میل‌ها نصیب خود کنیم، باز بمانیم 2- بگو خدایا چون اجازه‌ داده‌ای من این شیرینی را بخورم می‌خورم و اگر خوردن آن مباح نبود و حرام بود حتماً نمی‌خوردم و لذا در زیر سایه‌ی رحمت الهی شیرینی را خورده‌اید 3- حتماً تأثیر مثبت دارد و کنترل نفس در امور مباح نوری می‌شود جهت دوری از سایر محرمات 4- بحمداللّه قبل از 40 سالگی به داد خودتان رسیده‌اید از طریق معرفت نفس و دل‌بستگی به انقلاب اسلامی و حضرت امام و قرارگرفتن در زیر سایه‌ی ولایت امری حضرت امام خامنه‌ای«حفظه‌اللّه» کارتان رو به راه می‌شود. موفق باشید
8215
متن پرسش
سلام و عرض ادب بنده مدتی قبل تقریبا از سر ناچاری کاری رو انتخاب کردم و استخاره کردم خوب در اومد سوالم این است که الان من بعد از عمل به استخاره متوجه شده ام که انتخاب درستی نداشته ام و کار مناسبی نیست هم اکنون آیا باید به عمل خود ادامه دهم و یا اینکه بر خلاف استخاره عمل کنم و این کار رو ترک کنم در اونصورت آیا بی ادبی در محضر خداوند نخواهد بود و چگونه میتوان جواب استخاره و نتیجه عمل به آن را توجیه کرد؟آیا خداوند خواسته منو ادب کنه یا خیر من در این بوده که متوجه بد بودن آن کار شوم که در اینصورت باز سوال پیش میاد که آیا امکان دارد نتیجه عمل به استخاره پشیمانی از آن عمل باشد و آیا میتوان از خداوند همچین انتظاری داشت؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: حضرت علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» می‌فرمایند پشت به استخاره، پشت به قرآن نیست. شما موظف‌اید به عقل‌تان عمل کنید که حجت باطنی خدا است. شما وقتی موظف بودید استخاره کنید که مقدمات و تحقیقات لازم را انجام داده بودید. حالا هم شاید مصلحت همین بود که چند قدمی بروید و متوجه راه دیگری شوید و در ادامه‌ی راه تجدید نظر کنید. موفق باشید
8214
متن پرسش
سلام علیکم حاج آقا بنده بالعکس سوال 8195 شده ام . با توجه به سیر معرفتی شما . دختری هستم که نگاه می کنم به فرم لباس پوشید ن خودم یعنی ظواهر برایم مهم نیست . به این صورت که در هنگام بیرون رفتن سعی می کنم تا حد امکان ساده باشم مثلا در جوراب پوشیدن خوب دقت می کنم چون جوراب رنگ پا باعث می شود که خودم از خودم خوشم بیاد پس مشکی می پوشم .حس می کنم این باعث تقویت نفس اماره می شود اگر زیبایی را درنظر بگیرم . آیا این صدمه به روحیات بنده در آینده نمی زند. یعنی با این اوصاف اگر تعریف از خود نباشد خیلی رعایت می کنم و سعی می کنم هیچ وقت با آرایش در خیابان حضور پیدا نکنم شاید جوانی نگاه کند و من گناهوار شود.به نظر شما تا این حد رعایت صحیح است؟حتی از نظر درسی و استعداد هم بالا هستم اما ابراز نمی کنم شاید جنبه غرور و برتر طلبی برایم پیش بیاید.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: یک خانم جوان در عین آن‌که باید عفاف و حجاب خود را به عالی‌ترین شکل رعایت کند نباید نشاط جوانی را نادیده بگیرد. چه اشکال دارد در عین رعایت حجاب کامل روسری و یا مغنعه‌ی او نیز کدر نباشد و یا مانتوی او در زیر چادرش خوش‌تیپ و زیبا باشد؟ یک بار به عنوان معلمان دینی خدمت حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌‌علیه» رسیدیم و سؤال این بود؛ آیا ما که درس دینی می‌دهیم می‌توانیم حقوق هم بگیریم؟ فرمودند: برای خدا درس بدهید حقوق هم بگیرید. حال شما برای ابراز نعمت استعداد خود، آن را ابراز کنید و مواظب باشید مغرور نشوید بلکه به حکم اظهار نعمت الهی این کار را انجام دهید چون خدا به پیامبرش فرمود: «وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ» و نعمت‌هاى پروردگارت را بازگو کن‏. موفق باشید
8213
متن پرسش
سلام استاد لحن پاسخ گوییتان تغییر کرده.انشاالله خبریه؟؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: حتماً خبری هست، مگر نشنیده‌اید فرشتگان در آسمان‌ها هرکدام صدها دُهل به صدا در آورده‌اند زیرا روز به روز زمینه‌ی برگشت نور اهل‌البیت«علیهم‌السلام» بیشتر فراهم است و انقلاب اسلامی بستر ظهور انوار الهی شده. حقیقتاً «صد دهل می‌زنند در دل ما... بانگ آن بشنویم ما فردا». موفق باشید
8212
متن پرسش
سلام استاد. وقت شریفتان بخیر. استاد شما نیاز امروز جامعه در عرصه هنرهای سنتی، آموزش هنر و نیز مدیریت در هنرهای سنتی ذیل مبانی اسلامی چه میدانید؟سپاس
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: کار بسیار خوب و لازمی است. جناب آقای دکتر مهدی امامی جمعه در این رابطه مبانی خوبی را در کتاب‌هایشان ارائه داده‌اند مبنی بر این‌که جامعه‌ی ما اگر به زیبایی‌هایی که در هنر سنتی مطرح است نظر داشته باشد از این شهوت‌رانی افراطی که در غرب مطرح است آزاد خواهد بود چون زیبایی‌ها بیشتر روح را ارضاء می‌کند تا مسائل جنسی. موفق باشید
8211
متن پرسش
سلام ببخشید در جایی فرمودید گریه ما برای امام حسین ع اگر گریه واقعی باشد درواقع گریه دوری از مقام است این سوال پیش می آید که گریه ایمه ع برای امام حسین ع برای چیست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: آری همین‌طور است. امام حسین«علیه‌السلام» در مقام ظهور آن مقام کاری کرد که مثل دیدن عبودیت بود که رسول خدا«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» در فاطمه«سلام‌اللّه‌علیها» می‌دید، عبودیتی که مقصد جنّ و انس بود. کربلا محل ظهور اوج عبودیتی است که همه‌ی اولیاء و انبیاء در تلاش به صحنه‌آوردن آن بودند. موفق باشید
8210
متن پرسش
باسلام: بنده طبق سیرمطالعاتی که در سایت قرار دادید پیش میرم اکنون می‌خواهم بحث معاد را شروع کنم. با یکی از شاگردان شما صحبت کردم ایشان گفتند تا خشم و عصبانیت خود را کنترل نکنی نمی‌تواتی معاد کار بکنی..آیا شما حرف ایشان را تایید می‌کنید؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: حرف خوبی است. چون هر اندازه با روح آرام‌تری وارد مباحث معاد شوید به همان اندازه احساس حضور شما در معاد بیشتر خواهد شد. موفق باشید
8209
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم استاد عزیز کودکان از چه سالی حدودا میتوانند سی دی ها و سیر مطالعاتی را شروع کنند ؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: مباحثی که بنده دارم و بیشتر برای دوره‌ی راهنمایی قابل استفاده است تنها مثل کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و «چه نیاز به نبی» است . ولی بیشتر مباحث را دبیرستانی‌های آماده و طلاب و دانشجویان می‌توانند استفاده کنند. موفق باشید
8208
متن پرسش
اینجانب دچار شک و تردید در همه موارد عالم هستی می شوم به گونه ای که نمیتوانم خوب را از بد تشخیص دهم و دچار بی اعتمادی نسبت به همه چیز و همه کس شده ام و همیشه دارای حالاتی غمگین و هیچ وقت شاد نمیشم و تمامی لبخند هام هم ظاهری است خواهشمند است راهنمایی بفرمایید ممنون
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در معارف سعی کنید مباحث معرفت نفس را دنبال کنید و در عمل مطابق دستورات شرع عمل کنید تا فطرت‌تان به صحنه آید و از این مشکلات آزاد شوید. موفق باشید
8206
متن پرسش
سلام علیکم . آیا در قرآن آیه ای هست که به حشر موجودات دیگر جز انسان دلالت داشته باشد . مثل حشر جمادات و نباتات و حیوانات . با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: قرآن می‌فرماید: «وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ» و آن‌گاه که وحوش حشر می‌یابند. ولی در مورد جماد و نبات صراحت ندارد. موفق باشید
8203
متن پرسش
سلام علیکم شرح کتاب معاد آیا فقط 50 جلسه است؟ اگر تعداد جلسات بیشتر است چرا مدتهاست که مطالب جدید آنرا در سایت نمی بینیم؟2- شرح دعای مکارم اخلاق جلسه 31 مدتهاست که منتظر بارگزاریش هستیم اما خبری از آن نیست و آیا همین 39 جلسه است؟3- تفسیر سوره حمد صرفا 16 جلسه است؟ 4- مباحث جنود عقل و جهل نیز کامل نیست لطفا در هر بحثی پس از اتمام جلسات بنویسید پایان تا شبه برای ما ایجاد نشود که آیا ادامه دارد یا خیر خواهشمند این اشکالات را بر طرف کنید چون فعلا در حال حاضر تنها راه دسترسی به مطالب شما برای من همین سایت است متشکرم
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- ظاهراً مشکل دارند. فرمودند دوستان باید با دی‌وی‌دی بقیه‌ی مطالب را دنبال کنند 2- هنوز ادامه دارد. از مسئول محترم سایت بخواهید چرا جلسه‌ی 31 بارگذاری نشده 3- بله 16 جلسه است مگر آن بحث‌هایی هم که در دانشگاه صنعتی شد و باید روی سایت می‌آمد را بخواهید دنبال کنید که بد نیست 4- این را نیز با مسئول سایت در میان بگذارید. موفق باشید
8202
متن پرسش
سلام علیکم. با اینکه بنده و خانم بچه ها بیمه هستیم آیا عضو امثال بیمه طلائی فرهنگیان شدن که ماهیانه مبلغی ازما کسر کند و در عوض مخارج درمانمان را رایگان ارائه دهد تضمین آینده است یا نگرانی از آینده؟ توکل است یا ترس؟ تشخیص این مسائل گاهی برایمان مشکل است.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: حقیقت‌اش بنده نمی‌دانم، ولی خودم دنبال این امور نمی‌روم. موفق باشید
نمایش چاپی