بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
9065
متن پرسش
سلام علیکم از آیت الله بحجت این عبارت زیاد نقل شده است که: «بالاترین ذکر به نظر حقیر، «ذکر عملی» است، یعنی «ترک معصیت در اعتقاد و در عمل»؛ همه چیز محتاج به این است و این، محتاج به چیزی نیست و مولد خیرات است.» و عموما برداشت همه این است که بالاترین ذکر از نظر ایشان همان ترک گناه است. آیا این برداشت صحیح است؟ با توجه به اینکه ذکر یک امر قلبی و ایجابی است و به هر حال باید مراتب آن را به حالات قلب نسبت داد در حالیکه در این برداشت یک عمل محدود مصداق بالاترین ذکر شده است.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ترک گناه با عزمی قلبی انجام می‌شود و ذکر محسوب می شود و این از حضرت صادق«علیه‌السلام» است که فرمودند: ذکر کثیر، رعایت حلال و حرام الهی است. موفق باشید
9064
متن پرسش
سلام استاد عزیز: بنده 25 سالمه و طلبه شدم و پایه اولم است و می خواهم ازدواج کنم ولی یک موضوعی مرا اذیت می کند خواهش می کنم راهنمایی و راه کاری ارائه فرمایید؟ 1- من در دوران مجردی سعی کردم که به نامحرم و همچنین نوجوانان با حسن وجه هیچگاه از روی لذت و هوس نگاه نکنم و در این زمینه فشار هایی را متحمل می شدم. اکنون نیز در مواجهه به همان موارد و حتی عکس و غیره نیز فشار بهم می آید چرایی اش را نمی دانم که چرا با اینکه نگاه نمی کنم فشار بهم وارد می شود؟ 2- حال که می خواهم همسر انتخاب کنم این استرس و اضطراب را دارم که نکند همسری که انتخاب می کنم دارای زیبایی نباشد و از همان اول زندگی مشتر ک را با افسردگی شروع کنم چرا که این چندین سال امید داشتم که این لذت را از طریق حلال با همسر پیدا کنم و حالا با کسی پیوند بگیرم که زیبایی را ندارد. از طرف دیگر هم در روایات داریم که اگر کسی بخاطر زیبایی با زنی ازدواج کند.... و همچنین بخاطر طلبگی نمی توانم خودم کسی که برایم زیباست انتخاب کنم و علاوه بر این بنده ملاک مهمتر را چیزهای دیگر می دانم که به تبع با توجه به آن ها وارد خواستگاری می شوم (بدون اینکه دختر را ببینم) حال تو این شرایط و احوال چکار کنم؟؟ واقعا این استرس را چکار کنم؟ 3- چکار کنم این حب لذت به چهره های زیبا در وجودم رخت بر کند/ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به خواستگاری کسی بروید که در عین متدیّن‌بودن، برایتان زیبا باشد والسلام. موفق باشید
9063
متن پرسش
سلام علیکم: با عرض ادب و احترام من طلبه پایه اولم تمام شده است ولی الآن چندین مشکل جدی دارم که آزار دهنده است لطفا کمک نمایید. بنده به این نتیجه رسیده ام که اگر بخواهم طلبه به درد بخوری بشم و یک کاری انجام دهم که منبع خیر باشد لزوما باید عبد باشم و تمام دستورات دین را مو به مو انجام دهم مثل امام (ره) که انجام داد و شد! ولی اکنون می دانم مثلا باید نماز صبح بلند شوم و سر وقت یا به جماعت بخوانم ولی یا موقع اذان بیدار نمی شوم (با وجود کوک کردن موبایل برای هشدار صبحگاهی) یا اگر بیدار شوم حب خواب بیشتر از نماز برایم است و گاها اصلا این فکر که بلند شو نماز بخوان به ذهنم نمی آید و می خوابم و نزدیک های طلوع آفتاب بلند می شوم. وقتی بلند می شوم یک احساس خسران و ناامیدی پیدا می کنم و نشاط برای انجام کارهای طلبگی را گاها از دست می دهم و دوباره همین مطلب خود ناراحتی می آورد برایم. از این قبیل مثال ها برایم پیش می آید و من بیشتر اوقات ناراحت و پکر هستم و به حوصله پرداختن به کارهای طلبگی یعنی درس خواندن را ندارم. البته در ابتدای سال که تازه طلبه سده بودم بیشتر انگیزه داشتم و حتی برای نماز شب هم گاها بیدار می شدم ولی حالا؟ لطفا و خواهشا کمکی نمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شما با صبر و حوصله کار را ادامه دهید إن‌شاءاللّه منوّر به معارفی و اعمالی می‌شوید که این موانع را برطرف می‌کند. معلوم است که شیطان در این مسیر بیکار ننشسته، سعی می‌کند شما را ناامید کند، اعتنا نکنید، کار را ادامه دهید. موفق باشید
9062
متن پرسش
با سلام: یک زن طلبه پس از سطح دو چه خصوصیاتی را باید کسب کرده باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیلی به حوزه‌ی خواهران وارد نیستم. اصل را بر آن بگذارید که ادبیات عربی خوبی به‌دست آورید تا در فهم متن آیات و روایات و متونی مثل اسفار مشکل نداشته باشید. موفق باشید
9061
متن پرسش
سلام. طلبه سطح دو هستم. در کنار درسها کتب شهید مطهری را مطالعه کرده ام. از طرفی این مطالعات چه برای خودم چه برای تبلیغ بیشتر از دروس حوزه به من سود رسانده است و از طرفی مشورت دهندگان میگویند که ادامه تحصیل با این سن کم و موقعیت سودمند است. قصد دارم بعد از کتب استاد مطهری سیر شما را بخوانم و در کنار خواندن سطح سه و تبلیغ و همسرداری همه را قوی نمی توانم به انجام رسانم. خودم از عمل کردن بر اساس برنامه شخصی آرامش دارم. محیط حوزه دیگر مرا سیراب نمیکند استاد به نظر شما وظیفه ام چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال باید درس حوزه را در حدّی که بتوانید با قرآن و روایات مأنوس شوید، پیگیری کنید و در کنار آن از مباحث معرفت النفسی و فلسفی نیز خوب است که استفاده نمایید. موفق باشید
9060
متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی: در رابطه با اعتراض یکی از دوستان در سؤال 9010 به پاسخ شما به موضوع جام جهانی، فکر میکنم توصیفی بهتر از «این همه توهم» برای این نهاد بی خاصیت بلکه بد خاصیت وجود ندارد که این همه وقت و سرمایه های مادی و معنوی بشریت را سر خیالات و اوهام به هدر میدهد. وقتی که ظلم هایی که از قبل این پدیده نامیمون به مردم مستضعف برزیل شده و منافع ناسزایی که از قبل آن نصیب سرمایه داران ذی نفع میشود و هیجانات پوچ و غفلت زایی که ایجاد میکند و توجهات مردم دنیا را به جای مسائل و بحران های پیش روی بشر در این چاه غفلت زا و ظلمانی تخلیه میکند، آن موقع عمق فاجعه ورزش حرفه ای و بدترین نمونه آن فوتبال و بدترین رویداد آن جام جهانی آشکار میشود! این که یک عده آن قدر مغلوب جهل زمانه شده اند که از تنبه نسبت به مضرترین پدیده ها نیز ممکن است ناراحت شوند مشکل جناب استاد نیست. و اصلا ممکن هم نیست که شرایط روحی و ذهنی مخاطب را از پشت رایانه آن قدر دقیق حدس زد و مطابق با احوالات آنها جواب داد! باید توجه داشت که هر کسی پدیده ها را در عالم و فضای فکری خود تحلیل و ارزیابی میکند. شاید در عالم جناب استاد، شدت مضرات این پدیده آن قدر زیاد باشد که تحقیر و محکوم کردن آن عادی و لازم تلقی شود. به هر حال تا این تلنگرها نباشد جامعه بیدار نخواهد شد! و افسوس که آن رجوعی که باید در عموم جامعه نسبت به آراء و نقدهای اهل معرفت وجود داشته باشد نیست، و این اساتید هستند که انگار باید هی ناز ما را بکشند و لالا به لی لی ما بگذارند و مراقب احساسات ما باشند! البته شاید از این بزرگواران جز این انتظار نباشد، اما مقصود یک سوزن زدن هم به خودمان بود و چه قدر امروز به این خود سوزن زنی ها نیاز داریم!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این که به هر بهانه‌ای متوجه عمق فاجعه‌ی توهّمی شویم که دنیا را فرا گرفته، کار مبارکی است. آن دوست عزیز می‌خواستند بگویند می‌شود سخنان جدّی را به صورتی لیّن اظهار کرد. آن طرف قضیه هم تذکرات جنابعالی است که نمی‌توان از آن‌ها ساده گذشت. موفق باشید
9059
متن پرسش
نظرتون در مورد جمله زیر چیست؟ آمیرزا جواد آقا ملکی تبریزی (اعلی اللّه مقامه الشّریف)، فرمودند: ولو به این که انسان در نهایت هم اشراف کامل به نفس خود پیدا نکند امّا ارزش دارد عمر عزیز خود را برای شناخت نفس طی کند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است، هر قدمی در خوشناسی به صورت حضوری، برکات خود را دارد. موفق باشید
9058
متن پرسش
با سلام: به فردی که دارای اعتقادات دینی شدید و پیگیر مباحث معرفتی شما و سایر اساتید است در عین حال دچار علاقه مفرط به دیدن تصاویر مستهجن است و خود را درگیر ام کرده چگونه میتوان کمک کرد؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به خود متذکر شود این‌گونه تصاویر مانع از آن می‌شود تا نفس ناطقه‌ی او در صحرای گسترده‌ی عالم غیب و معنویت حضور یابد. راه‌کار نجات از این مشکل همان است که قبلاً عرض کردم؛ باید به جای آن‌که لذّات، او را انتخاب کند سعی نماید اگر لذّت شرعی پیش آمد او آن لذّات را انتخاب نماید. موفق باشید
9057
متن پرسش
با سلام. بنده کتاب «ادب خیال، عقل و قلب» را مطالعه کردم و بسیار لذت بردم. سوال بنده از استاد محترم اینجاست که برای پر کردن خیال از چیزهای خوب به منظور جلوگیری از ورود خیالات فاسد و بی ثمر، آیا فکر کردن و تلقین کردن به اینکه، داریم با یک شهید زندگی میکنیم و او همیشه همراه ماست و ما هم داریم در خیالات با او صحبت میکنیم و خلاصه افکار خود را صرف انس با او کرده ایم، برنامه مناسبی است به جهت قدسی شدن خیال؟ اگر هست ملزومات این کار و راه های با برکت تر کردن این برنامه چیست؟ ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به رویکرد شهداء که همیشه نظر به جنبه‌ی متعالی زندگی داشتند، می‌توان این کار را کرد و این نظر به واقعیت است، از آن بالاتر می‌توانیم دائماً در زیر سایه‌ی مولایمان حضرت صاحب‌الأمر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» زندگی کنیم. موفق باشید
9056
متن پرسش
بنام خدا و با سلام حضور استاد گرامی: در بحث حرکت جوهری به این نتیجه می رسیم که زمین و طبیعت در پایان، مبدل به زمین قیامت شده و از جنس مثالی است و نه خاکی. تمام شواهد قرآنی و روایی هم که آورده اید صریحا این مطلب را نمیرساند و مخالفین این نظریه هم همین شواهد را برای رد نظر صدرا می آورند. علاوه بر این، آیات و روایات بسیاری در قرآن و جوامع روایی در این باره جستجو و پیدا کرده ام که هیچ یک صریحا نظر صدرا را نمیرساند و بلعکس رد می کند. پس به چه دلیل نقلی می توانیم نظر صدرا را اثبات کنیم؟ بارها آیات و یا روایاتی را با شما مطرح کرده ایم و از شما بجای تفسیر ظاهری تاویل شنیده ایم پس با چه مدرکی در جامعه ای که هنوز چندان اهل تاویل نشده اند و باید با تفسیر ظاهری با آنها سخن گفت می توانیم نظر صدرا را در غالب شرع بیان کنیم؟ مردمی را که به برهان عقلی انس نگرفته اند و فقط به آیات و روایات اطمینان دارند چگونه میتوان قانع کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده در جزوه‌ی «نحوه‌ی حیات بدن اُخروی» که از نظرات ملاصدرا استفاده کرده‌ام، از ظاهر آیات می‌فهمیم نشئه‌ی قیامت غیر از نشئه‌ی دنیا است. موفق باشید
9055
متن پرسش
سلام: در مورد این که حوزه‌ی موسیقی، مرتبه‌ی خیال انسان است آیا این طور نیست که نوحه و روضه ای هم که به خاطر موسیقی حزین و غمناکش روی آدم تأثیر بذاره در حقیقت خیال انسان رو تحت تأثیر قرار میده نه خود انسان رو؟ منظورم اینه که آیا مداح با هدف گریه انداختن مردم میتونه به هر وسیله ای اون کارو انجام بده و توهم مردم در مورد سید الشهدا علیه السلام رو قوی کنه؟ اصلاً آیا حوزه ی معصومین حوزه ی وهم هست یا اینکه وهم نمیتونه در مورد ذکر معصومین تأثیری داشته باشه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مداحی و اشعار موزون در وصف اهل‌البیت«علیهم‌السلام» ما را به حقایق ملکوتی سیره‌ی اهل‌البیت«علیهم‌السلام» منتقل می‌کند که حقیقی‌ترین ابعاد حقیقت است. موفق باشید
9054
متن پرسش
سلام: با توجه به سوال 9003 که گفته بودید «حوزه‌ی موسیقی، مرتبه‌ی خیال انسان است، اگر انسان‌ها طالب حضور در مقام قلب و روح هستند باید از موسیقی عبور کنند و در این راستا اهل‌البیت«علیهم‌السلام» هیچ رجوعی به موسیقی نداشتند» ، پس میشه این جوری نتیجه گیری کرد که تلاوت قرآن با ترتیل و به صورت مجلسی (در گوشه های نغماتی مختلف) فقط برای جلب غیر مسلمانها و مسلمونهای غیر متوجه قرآن، به قرآن و اسلامه؟ و عملاً مسلمونا مخصوصاً شیعیان نباید معطوف نغمات قرآنی بشن؟ و آیا این کار یه اشتباه بزرگ تو تاریخ شیعه بوده؟ آیا واقعاً همین طوره؟ فایده ی قاری قرآن که میره چندین سال از عمرشو صرف یادگیری و تمرین موسیقی برای قرآن خوندن میکنه برای خودش چیه؟؟ من چند وقتی هست که روی نغمات قرآن تحقیق میکنم!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث موسیقی و صوت‌های غیر طبیعی، غیر از آهنگ ملکوتی قرآن است که ما را به مقام جامعیت نظام الهی منتقل می‌کند و به وحدتِ در عین کثرت می‌کشاند. موفق باشید
9052
متن پرسش
سلام: در مورد صله رحم 1. در فامیل ما باید چه کار کنیم؟ مثل بیرون و جای دیگر نیست شرایط (تذکر لسانی داده شود و تمام انگار روش دیگر باید باشد) و فامیل مشکلی شدن برای ما بعضا چون والدین هم دیگر سخت نمی گیرن؟ (یعنی یه جورایی انگار من تک افتادم و انگار من دارم غلط میرم) البته تا حدودی با صحبت نکردن و اصلا نگاه نکردن تاثیری گذاشتم اما... چه کار کنم؟ با چه روشی و چه زبانی؟ انگار اصلا آدما مست شدن در این غرب زدگی؟! 2. اگر میشناسید کتابی یا فردی برای امر به معروف و نهی از منکر معرفی کنید چون کاربردی آن خیلی کم است مخصوصا در حوزه صله رحم؟ 3. آیا صله رحم درجه 1 و 2 داریم در برخوردها؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما فرموده‌اند قطع رحم نکنیم و در حدّی که می‌توانیم به صورت عملی یا گفتاری تذکر بدهیم، ولی جدال نکنیم. موفق باشید
9050
متن پرسش
سلام استاد: سیر مطالعاتی شما را از سال پیش تا شروع معاد کار کردم با صوت و کتاب و مباحثه، حالا می خواستم نظرتون رو بپرسم، چون در زمینه معرفت نفس به طور تفصیلی جلو نرفتم و هنوز یک جامعیت و منظومه ای پیدا نکردم (البته خودتان در 10 نکته گفتید که این شاکله مباحث هست) در ماه رمضان آیا مباحث شما را ادامه بدم؟ (چون در سوالات به فردی که انواع کتب معرفت نفس را معرفی کرده بود گفتید نیازی به خواندن همه ی آنها نیست همین کتب خودتان کفایت می کند) یا کتاب علامه حسن زاده (با شرح) یا مقالات (جلد1-آیت الله شجاعی) و یا انسان از آغاز تا انجام، رسائل الولایه (علامه طباطبایی) و..... چه پیشنهاد می کنید؟ (مخصوصا بنده طرح کلی لازم داشتم درباره مباحث معرفت نفس از اجمال به تفصیل) ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کتاب «خویشتن پنهان» را کار نکرده‌اید، آن را به اتمام برسانید سپس به مقالات آیت‌اللّه شجاعی بپردازید. موفق باشید
9048
متن پرسش
سلام علیکم بنده یک طلبه هستم. بنده از محضرتان خواستار دو سیر مطالعاتی هستم. 1- ابتدا سیر معرفت نفس به طور کامل در تمامی آثار و جزوات و cdهای شما. 2- یک سیر اخلاقی در کتب اخلاقی. و سوال بعدی در مورد این است که بنده به مطلبی دست یافتم که میخواستم بدانم درست است یا نه و آن این که: بنده بعد از تجلیه (که در آن می خواهم رساله مرجع خود را علما و عملا درس بگیرم و بعد کاربردی کنم) در مقام تخلیه می خواهم یک دوره اخلاق را بگذرانم و بعد از اخلاق وارد معرفت نفس بشوم که بعد از معرفت نفس وارد معارف اسلامی بشوم آیا این درست است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌گونه سؤالات را از حاج آقا نجات‌بخش راهنمایی بگیرید. شماره‌ی ایشان 09133057948 می‌باشد. موفق باشید
9047
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: بنده یک موضوعی را ذهنم به آن مشغول شده است و آن اینکه من فکر می کنم که خیلی از کارهایی که ما می کنیم خودمان نمی کنیم یک اراده دیگری در میان است که کارها خود به خود انجام می شود و به پایان می رسد. احساس بنده این است که یک حضوری در عالم هست که در همه جا پرتو افکنی می کند و جبهه حق و باطل در همین فضا نهفته است که خود را نشان می دهد. جنگ جنگ اراده است پیروزی اراده حق بر باطل. به نظر شما چه مطلبی می رسد تا راهنمایی کنید؟ حاج آقا رشته اصلی من گرافیک است نمی دانم چگونه از این پتانسیل استفاده کنم برای بروز استعداد هایم، در ضمن تا حالا از افراد گوناگونی دچار ضربه هایی شده ام هر چند از روی عمد نبوده باشد، ولی در هر صورت مانع یک سری کارها بوده اند البته من تمامی اینها رو از روی لطف خداوند می بینم که به سرم آمده است. حاج آقا مردم ایران ذاتا مردمی نجیب و بی آزار هستند شما بعضی وقتها سفارش می کنید که ما سیاست داشته باشیم ولی خود شما واقفید که بیشتر سیاستهای امروز ما از روی عناد است نه از روی برادری، اگر اشتباه می گویم اصلاح بفرمایید. ممنون.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همین‌طور است که می‌فرمایید؛ حقیقتاً دنیا در کنترل حضرت حق است، ما تنها می‌توانیم تسلیم اراده‌ی الهی شویم و بندگی او را پیشه کنیم و سعادت‌مند شویم، و یا عصیان کنیم و از سعادت محروم گردیم 2- باید افقی از معنویت را مدّ نظر قرار دهید تا در رشته‌ی خود پیام‌های آن معنویت را اظهار کنید 3- همین‌طور است که می‌گویید مردم ایران ذاتا مردمی نجیب وبی آزار هستند. ما از بُعد نجابت مردم با مردم برخورد نمی‌کنیم تا آن‌ها نیز از بُعد نجابت خود با ما برخورد کنند. موفق باشید
9046
متن پرسش
سلام: وقت بخیر. بنده خانوم دانشجوی ترم 6رشته پرستاری هستم که چند وقت پیش بواسطه یک بنده خدایی با آثار شما آشنا شدم واقعا استاد عالی هستند ولی استاد برام یه سوالی پیش اومده! شما در کتاب آشتی با خدا از طریق آشنایی با خود راستین فرمودین که همه ی حواس تن و جسم انسان در گرو روح هست و این روح هست که بطور کامل کنترل جسم رو بر عهده داره و در مورد نحوه بیهوشی و... توضیحاتی رو دادین. ولی استاد در کتابهای روانشناسی که پدر روانشناسی نوین افرادی مثل فروید و شاگردانش هستن برای انسان چیزی به اسم روح متصور نشده و گفته های اونها کاملا متفاوت با عرایض شما هست، حالا اینها به کنار من از ته قلبم به گفته های شما که اندیشه های راستین بزرگانی چون امام خمینی (ره) هست اعتقاد دارم ولی بنده به مقتضی رشته ام دروس روانشناسی و روانپزشکی و بصورت تخصصی پاس میکنم حالا با این اوصاف وقتیکه بیماریهای روانی و علت ایجادشون و راه و روش درمانشون که همه بر اساس گفته های امثال فروید هست و میخونم کاملا در تعارض می مونم توی یک عالم سوال که ذهنم نمیتونه بهشون جواب بده! الان در کل دنیا و کشورمون روانشناسان و روانپزشکان براساس گفته ها و درمانهایی که روانشناسی نوین توصیه کرده عملکرد دارن که در درمان خیلی از بیماریهای روانی هم موفق بوده اند! حالا استاد من چند روز دیگه برای کارورزی میرم بیمارستان روانی، اونجا باید در مقام یک پرستار به مریضهای روانی مشاوره بدم و بهشون کمک کنم در حالیکه خودم یه عالمه تعارض حل نشده دارم! اگه جایگاه و خود واقعی انسان نفس و روح هست پس چطوری میشه این بیماریهای روانی رو درمان کرد؟! اصلا دلیل این بیماریهای روانی چیه؟! گناه زیاد؟! مثلا چرا باید یک انسان به بیماری اسکیزوفرنی مبتلا بشه و بطورکلی چیزی از هدف متعالی انسانیت نفهمه و در عالم دیوانگی باشه و هزاران سوال دیگه که در اینجا مجال ذکر کردنشون نیست! ممنون میشم استاد بطور کامل بنده رو راهنمایی بفرمایین چون واقعا هیچ منبعی رو برای پاسخ دادن به سوالاتم جز شما ندارم متاسفانه اساتیدم هم که اصلا تو این فازها نیستن. با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع معرفت نفس موضوع گسترده‌ای است که هر اندازه جلو بروید نکات جدیدی برای جواب به سؤالاتتان ظهور می‌کند. عنایت داشته باشید که وقتی تن ابزار روح بود، حال اگر این ابزار خراب شود روح به همان اندازه نمی‌تواند خصوصیات و اراده‌های خود را آشکار کند. از طرفی علم روانشناسی به عنوان یک علم تجربی از طریق آزمون و خطا متوجه رابطه‌ای بین بعضی حرکات و حالات روحی افراد شده و بنا نیست معرفت نفس، منکر این حوزه از علوم تجربی باشد. معرفت نفس ما را متوجه مرتبه‌ای بالاتر از آن بُعد از روحمان می‌کند که صرفاً نظر به جسم دارد و معتقد است اگر آن بُعد از تغذیه‌ی معنوی لازم بهره‌مند شود فشارهایی که روح در اثر تعلق به بدن برایش پیش می‌آید کم می‌شود، وحالا که شما با بیمارانی روبه‌رو هستید که سخت تحت تأثیر بدن‌شان هستند. در ابتدای امر باید با همان روش آزمون و خطا مشکل‌شان را حل کنید ولی نظرتان را از آن بُعد برترِ نفس بر ندارید تا در درازمدت با راهنمایی‌های بهتری بیماران را درمان کنید. موفق باشید
9045
متن پرسش
سلام استاد: شماره 9012 سوالی بود که بنده کرده بودم ممنون از جوابتون اما علت نداشتن نشاط روحی را نگفتید. بنده با خواندن کتابهای شما و رفتن به حوزه خیلی شاد بودم و نشاط عجیبی داشتم اما چرا الان که میخوام به وظیفم عمل کنم این نشاط را ندارم؟ یه سوال دیگه: خاطره ای خوندم از امام خمینی (ره)، ایشان به دختر یا عروسشون گفته بودن من حاضرم تمام عباداتمو بدم در عوض اون صبری که مادر برای بچش میذاره. صبر مادر اگه اینقدر ارزش داشته باشه پس باید اثرشو در معنویت و سلوک انسان نشون بده. پس چرا زنی که با این اعمال به جایی رسیده باشه در عرفان نداریم؟ آیا میشه فقط با انجام این وظایف انسان با امام زمانش ارتباط برقرار کند؟ آیا تا کنون کسی فقط با انجام این وظایف به جایی رسیده؟ اگه ما به جایی در زمینه انس به خدا نمیرسیم مشکلمون کجاست؟ اگر این شبهه برای من روشن کنید تا عمر دارم دعاگویتان هستم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: گاهی حالات معنوی محسوس نیست تنها موقعی که رفت انسان متوجه می‌شود در چه فضایی بوده و او نمی‌ دانسته. هرکس به هر جایی رسید تنها با انجام وظیفه‌ی شرعی رسید ولی بی سر و صدا. خودش مسئله‌ی خودش را با خدا حلّ کرده، خداوند بنا به مصلحت خودش بعضی‌ها را آفتابی می‌کند و بقیه او را می‌شناسند. تلاش کنید در انجام وظیفه هرچه بیشتر خلوص در میان باشد و نه چیز دیگر تا تنها خدا را داشته باشید. موفق باشید
9044
متن پرسش
سیر و سلوک فقط ذیل نور امام به نتیجه میرسد و هر راهی غیر از آن بیراهه است. حضرت ابراهیم (ع) به امامت رساندند و گفت آیا به ذریه ام تعلق میگیرد که خدا جواب داد به ذریه ی ظالمت خیر. آیا ابراهیم (ع) از حضور ائمه (ع) در همه شئون موجودات با خبر نبودند که این سوال را کردند؟ یا اینکه وجود این مقام در بین ذریه ایشان یکنوع افتخار محسوب میشود؟ مگر نه اینکه امامت مقامی است که آن مقام در نشئه همه ی موجودات هست و قبل از آنکه آن موجود موجود باشد نور امامت حضور دارد، پس اینکه حضرت ابراهیم (ع) نمیدانند این مقام کجا و در چه کسانی ظهور میابد چه معنایی میدهد؟ ضمن اینکه مگر در این مقام دنیای فرد برایش مهم است که سریعا میپرسد «ذریه ام»... اگر نه اینکه دغدغه ی این مقام فقط هدایت است و بنظر میرسد شایسته ی این مقام و این نور سوالی جامع تر از این باشد؟!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در ابتداى امر چهار احتمال‏ براى ظالم بودن افراد مى‏رود: 1- کسانى که تمام عمر ظالم باشند. 2- کسانى که تمام عمر پاک باشند. 3- کسانى که اول عمر ظالم و در آخر عمر پاک باشند. 4- کسانى که اول عمر پاک و آخر عمر گناهکار باشند. بعد مى‏فرمایند: شأن حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» اجلّ از آن است که امامت را از خدا براى قسم اول و چهارم بخواهد. پس تقاضاى حضرت مى‏ماند براى دو گروه دیگر که حضرت ممکن است از آن دو سؤال کند و خداوند مى‏فرماید: از آن دو - یعنى آن‏هایى که تمام عمر پاک باشند و کسانى که اول عمر ظالم و در آخر عمر پاک باشند - عهد خود را به ظالمین از آن دو نمى‏دهم. پس مى‏ماند آن‏هایى که همواره در عصمت بوده‏اند و این‏ها مى‏توانند مقام امامت را داشته باشند. بر این اساس ما مى‏گوییم امامان از ابتداى عمر تا آخر عمر معصوم هستند. موفق باشید
9042
متن پرسش
سلام: شما در جزوه عرفای نجف و تمدن سازی به این مضمون فرمودید: شهدای انقلاب به مقام فنا رسیدن چرا که به راحتی جان خود را دادند مثل حسین فهمیده که خود را تکه تکه کرد. 1- آیا این کار به تنهایی کافیست که انسان به مقام فنا در فنا برسد (چون یکی از عرفا فرموده بودن که فقط امام (ره) و آقای بهاالدینی به این مقام رسیدند) 2- چه فرقی بین کار حسین فهمیده ها و وهابییونی که به خود بمب میبندند و خود را منفجر میکنند هست؟
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر انسان در فضای حضور حضرت حق در عالم و جهت رجوع به حق و با احساس حق الیقینی عمل کرد در مقام فناء قدم گذاشته، ولی اگر با تحریک احساسات دینی و وعده‌ی حوریه‌های بهشتی بدون تعقل لازم انسان‌های بی‌گناه را به کشتن داد، در فنای در نفس امّاره سقوط می‌کند. بنده یادم نمی‌آید در این موارد از شهید بزرگوار حسین فهمیده نام برده باشم. موفق باشید
9041
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: وقتی در مباحث آقای داوری و یا هایدگر ورود می‌کنیم ایشان سعی دارند ما را به فکر کردن دعوت کنند و از نگاه پیش فرض‌دار و یا دستگاه‌های فلسفی که یک نحوه ایدئولوژی‌زدگی در آن است خارج کنند و این منتج به روحیه‌ی نقد و پرسش‌گری و بی‌تعصبی نسبت به پیش‌فرض‌ها می‌شود. بنده سوالم این ست که آیا این نحوه پرسش‌گری در مورد اسلام و حتی انقلاب اسلامی نباید باشد؟ آیا نباید این‌ها که پیش‌فرض‌های ما هستند را مورد نقد و پرسش قرار دهیم؟ التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر با روح پرسش‌گری وارد اسلام و انقلاب اسلامی نشویم مطمئن باشید یک کلمه از اسلام و انقلاب را در نمی‌یابیم. اول باید ما مسئله‌ی خود را بشناسیم و بعد به اسلام و انقلاب رجوع کنیم ببینیم آیا جواب‌گوی مسئله‌ی ما هستند؟ بشری که مسئله ندارد چگونه می‌خواهد به اسلام و انقلاب رجوع کند؟ موفق باشید
9040
متن پرسش
سلام و عرض ادب در دریافتی که بنده از مطالعات در مورد هایدگر داشتم متوجه شدم ایشان بین وجود و موجود تفاوت قائل است ولی جناب ملاصدرا این تفاوت را قائل نیستند و وجود و موجود را یکی میدانند- لطفا 1- بفرمایید دریافت بنده از هیدگر درست بوده یا نه اگر نه درستش چیست؟ 2- شباهت وجودی که جناب هایدگر میگوید با جناب صدرا چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عظمت ملاصدرا در این است که اصالت را به «وجود» می‌دهد و موجودات را نمودهای متفاوت وجود می‌داند که بحث آن مفصل است و جناب هایدگر نیز تحت تأثیر «اکهارت» و وحدت وجودی که «اکهارت» مطرح کرد متوجه «وجود» می‌شود و روشن می‌کند که در تاریخ متافیزیک از وجود غفلت شده. به نظرم اگر سخن این دو اندیشمند را با دقت دنبال کنیم بسیار به هم نزدیک‌اند با این تفاوت که هرکدام در فضای فرهنگی خودشان سخن گفته‌اند. بنده معتقدم ملاصدرا از یک جهت شرح یا ادامه‌ی فلسفه مشاء و یا اشراق نیست، بلکه تفکر دیگری است با موضوعی دیگر، اگر متوجه تشکیک وجود شویم می‌فهمیم ملاصدرا از ماهیت عبور کرده، کاری که هایدگر در کتاب «هستی و زمان» شروع کرد. موفق باشید
9039
متن پرسش
سلام محضر استاد: در جلسه تفسیر به این مضمون فرمودید که حضرت امام (ره) بدون نیاز به سلاح انقلاب را جلو بردند و آنهایی هم که از سلاح استفاده کردند کار به جایی نبردند - اگر توجه به روایات ظهور بکنید میبینید که تعداد زیادی از آنها اشاره به کشتن و سر بریدنهای امام زمان (عج) از دشمنانشان و مخالفانشان دارد - تا آنجا که من در مورد ظهور فکر کرده ام به این نتیجه رسیدم که زمانی ظهور صورت میگیرد که قلبها و فطرتهای بشری حضرت را صدا میزنند که نمونه ی کوچکش را در انقلاب دیدیم و چه زیبا هم بود - استاد چطور آن روایات را با فریاد فطرت بشر که لبیک یا مهدی سر میدهد میشود جمع کرد؟ تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم همان‌طور که متوجه هستید فطرت‌های بشر ظهور حضرت صاحب‌الأمر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» را صدا می‌زنند. می‌ماند موانعی که اجازه نمی‌دهند مردم به امام‌شان متصل شوند برخورد قهرآمیز تنها با آن موانع است. موفق باشید
9038
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم. با سلام خدمت استاد عزیز و بزرگوار: خداوند بر توفیقات شما و استفاده ما بیفزاید. جناب استاد مشکل مشرکین دقیقا چیست؟ آنها که به خالقیقت خدا اعتراف داشتند و کسی که به قدرت خالق اعتراف دارد طبیعتا نمی تواند کسی را شریک او قرار دهد پس ریشه عبودیت غیر خدا در آنها کجاست؟ چرا آنها معتقدند خدا ربوبیت را به بتها تفویض کرده است و اساسا قایل شدن الوهیت برای کسی به چه معناست و اگر مشرکین برای بتها الوهیت قایل بودند یعنی چه؟ و اگر بگوییم آنها خدا را خیلی دور از دسترس می دانستند و برای همین بتها و اله ها را واسطه قرار دادند تفاوتش با آن چه ما معتقدیم که بخاطر بزرگی خدا باید وسایطی را قرار دهیم چیست؟ لطفا اگر ممکن است پاسخ را کمی مفصل بیان فرمایید با ادله عقلی و قرآنی چرا که این سوالی است که بسیاری می پرسند خصوصا با تبلیغات وسیع وهابیها.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه در شرح سوره‌ی انبیاء عرایضی داشته‌ام. بحث همیشه بر روی ربوبیت بوده و انبیاء آمدند تا به حکم ربوبیت الهی راه قرب به حق را در منظر انسان‌ها قرار دهند و لذا راه‌کارهای این قرب را از طریق پرستش خداوند و رعایت دستورات او برای بشر روشن کردند. مشکل مشرکین در همین دو مورد است که قبول ندارند اولاً: خداوند پیامبری بفرستد ثانیاً: دستوراتی به بشر داده باشد که قرآن در اثبات این دو مورد نکات فراوانی را مطرح می‌کند. قرآن در مورد واسطه‌قراردادن بت‌ها می‌فرماید: این یک کار من درآوردی است بدون هیچ پشتوانه‌ی عقلی و نقلی و در آیه‌ی 40 سوره‌ی یوسف«علیه‌السلام» می‌فرماید: «ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلاَّ أَسْماءً سَمَّیْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُکُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلَّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُون‏» این معبودهایى که غیر از خدا مى‏پرستید، چیزى جز اسمهایى(بى‏مسمّا) که شما و پدرانتان آنها را خدا نامیده‏اید، نیست؛ خداوند هیچ دلیلى بر آن نازل نکرده؛ حکم تنها از آن خداست؛ فرمان داده که غیر از او را نپرستید! این است آیین پابرجا؛ ولى بیشتر مردم نمى‏دانند! و قرآن بحث اسوه‌ی حسنه را در آیات 21 سوره‌ی احزاب یا در آیه‌ی 4 سوره‌ی ممتحنه برای پیامبران مطرح می‌کند. از طرفی آن‌ها برای بت‌ها نقش قائل‌اند در حالی‌که هیچ ظرفیتی برای چنین نقشی در آن‌ها نمی‌توان یافت ولی اولیاء الهی به جهت نفس ناطقه‌ی مجردشان و فنایی که در حضرت حق می‌توانند پیدا کنند، به اذن الهی مسیر الطاف الهی می‌شوند. موفق باشید
9037
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: استاد براستی چه شده است حتما سخنان هاشمی را شنیده اید (می دانم رهبری راضی نیستند که بگویند سال فرهنگ و عسا کری پیدا شوند که فقط دنبال این باشند که مثلا کسی که خوب می خواند او را از میدان بدر کنند اگر کسی قیافه زیبایی دارد خانمی او را نگذارند پیدا شود و امثال این جور چیزها این حالت پیش می آید مناظر خوب را از دست مردم بیرون کنند) ایشان چگونه فکر می کنند این که دیگر اختلاف سلیقه سیاسی نیست حکم صریح خداست، آیا او آنقدر جاهل شده است که این را هم نمی فهمد که زنان زیبا رو و بد حجاب باید خود را بپوشانند تا جامعه از تکامل به دره سیاه شهوات فرو نیفتد، نمی فهمد اگر این زیبا رویان بی تعهد در جامعه راحت بیایند تبعات وحشتناک آن همچون فرو پاشی خانواده، احساس یاس کسانی که دارای چنین همسرهایی نیستند و تشویق به فساد، نهادینه شدن فرهنگ لا ابالی گری غربی، عدم رغبت جوانان به ازدواج، چه بر سر این ملت و انقلاب می آورد و چگونه با رواج فساد برکات الهی از مردم دریغ می شود؟ او آنقدر در جهالت فرو رفته که درک نمی کنند حکم حجاب قبل از این که فردی باشد اجتماعی است و هزاران اثراث در جامعه دارد و یا تمایلات خفته در خویش را در دیگران می جوید؟ جناب استاد براستی تا کی باید صبر کرد و فرجام کار به نظر شما چیست؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر منظور آقای هاشمی همین وضع موجود زنان بد حجاب ماست، دراین صورت هیچ توجیه فقهی نداشته و مسلما آثار اجتماعی که دغدغه‌ی جناب‌عالی است بر آن جاری خواهد بود ولی اگر منظورشان زنانی باشد که ظاهرشان مخالف هنجارهای اسلامی نبوده و این باشد که زنان در عین پوشش، زیبایی‌های ظاهری خود را نپوشانند، این یک موضوع فقهی و تخصصی است، یک موضوع سیاسی نیست. موفق باشید
نمایش چاپی