باسمه تعالی: سلام علیکم: به همان معنایی که به ما فرمودهاند: «اطلبوا العلم و لو بالصین» خِرد علمی در هرجای دنیا که باشد، مطلوب است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است که سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست، بزنید. به نظر بنده نکاتی جهت فکرکردن و راهکاریافتن در این موضوع دارد. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است. آری! وقتی انسان در وجه یمینی خود مستقر شد، عملاً در مسیر یلیالحقی قرار میگیرد و این مسیر همچنان میتواند ادامه یابد تا مقام سابقون و حقالیقین. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نرمافزاری را مرکز «تحقیقات کامپیوتری علوم انسانی» در قم زحمت کشیدهاند و مباحث را در یک دیویدی جهت جستجو آماده کردهاند. در این مورد میتوانید با جناب حاج آقا نظری تماس بگیرید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حس بینایی مُعدّ و زمینه است تا نفس ناطقه منتقل شود به حضور نور. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب خاصی در نظر بنده نیست ولی آثاری که به شخصیت آن دو بزرگوار پرداختهاند مطالب مفیدی در اختیار انسان میگذارد به جهت عظمت شخصیت آن دو بزرگوار. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تقوی امری است تشکیکی و هر کس به اندازهای که منور به تقوا است به بصیرت نایل میشود. به همین جهت اولیاءالهی به این معنا که امروزه استخاره معمول است، استخاره نمیکردند بلکه به معنای طلب خیر استخاره برای آنها معنا داشت. موفق باشید
با عرض سلام و قبولی طاعات و عبادات: استاد گرامی بنده کتابی از شما که در مورد شیطان بود را مطالعه کردم اما به تازگی فیلمی را دیدم به نام اغماء که در مورد شیطان بود که در شخصی تصرف تام کرده بود برای همین چند سوال برایم پیش آمده اگر امکان دارد پاسخ مرا بدهید. ۱. آیا شیطان میتواند در شخصی تصرف کند یعنی وارد بدن یک شخص بشود واز طریق او راه برود و حرکت کنه؟ ۲. اگر میتواند پس خدا چه کاره است آیا نمیتواند جلوی شیطان را بگیرد و نگذارد چنین کاری بکند؟ ۳. گفته اند که شیطان در مخلصین راه ندارد آیا نمیتواند برای مومنین به شکل انسان ظاهر بشود و زندگی شأن رابه هم بریزد در همه امورات زندگی او از قبیل ازدواج شغل و بچه داری تصرف کند وهمان گونه که خودش میخواهد پیش برود به طوری که خود شخص اصلا متوجه نشود شیطان است. ۴. با این همه تفاسیر پس قدرت خدا کجاست چرا جلوی شیطان را نمیگیرد؟ آیا با استغفار و توبه تنها میتوان از سر شیطان در امان ماند یا سرش را نابود کرد؟ بسیار تشکر از لطف شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه کنید که خداوند در قرآن میفرماید: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ (1) مَلِكِ النَّاسِ (2) إِلهِ النَّاسِ (3) مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ (4) الَّذي يُوَسْوِسُ في صُدُورِ النَّاسِ (5)
مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ (6)
با توجه به آیات فوق میفرماید برای آزادشدن از وسوسههای خنّاس که مصداق کامل آن شیطان است باید رجوع به پروردگار انسانها یعنی خداوند داشت و معلوم است که اگر انسان از خداوند و دستورات او غفلت نماید گرفتار شیطانی میشود که به تعبیر قرآن، دشمن انسانیت است. همه مشکلات بشریت به هر شکلی که باشد ریشه در غفلت او نسبت به رجوعی دارد که باید به پروردگارش بکند. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم .سلامک از آنجا که بنده حقیر ارادت خاص نسبت به استاد اصغر طاهرزاده دارم و در زمان سختی ها زمانیکه در تصادفی پدرم را از دست دادم با راهنمایی یک دوست و مطالعه سیر مطالعاتی کتب ایشان نگرشم به دنیا و زندگی تغییر کرد و ایشان را استاد و راهنمای خود می دانم در جهت شناخت هر چه بیشتر خود و خدای مهربان. چند سوال داشتم از استاد اصغر طاهرزاده عزیز، اگر لطف کنند و وقت بگذارند و به سوالات حقیر پاسخ دهند ممنون میشم. ۱. آیا می توان با جنس مخالف (نامحرم) در فضای مجازی و حضوری، ارتباط علمی و معرفتی اخلاق مذهبی داشت. همانطور که الان ممکن است در همین گروه هم زنان و نامحرمان سوال بپرسند و یا ارتباط حضوری پیدا کنند و طلب راهنمایی کنند، و شاید شوهرشان راضی نباشد. جواب سوال برام خیلی مهم است، چرا که دو خانم هر چند بنده خودم بسیار نیازمند هدایت و خودسازی هستم ولی ازم کمک خواستند و با معرفی آنچه عامل هدایت است به زعم خودم به ایشان من جمله نماز و نماز اول وقت و نماز شب و قرآن و ادعیه و ....دوست دارند که با هم در ارتباط معنوی و کلا مشوق یکدیگر در جهت قرب الی الله باشیم. چکار کنم که سر دو راهی گیر کردم؟ از طرفی می ترسم این ارتباط معنوی گناه باشه. و از طرف دیگه دلم نمی آید کسی را که دست کمک بسویم دراز کرده رها کنم هر چند خودم نیازمند بیشترین کمکم. لطفا استاد کمکم کنید تصمیمی بگیرم که فردای قیامت مواخذه نشم که چرا ارتباط داشتی و یا چرا دست کمک را رد کردی. با تشکر بنده حقیر، شاگرد چندین ساله شما در فضای مجازی
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در این موارد بسیار احتیاط کرد زیرا ممکن است در ابتدای امر هیچکدام از طرفین قصد منفی نداشته باشند، ولی آرامآرام گرفتار نوعی از توهّمات شوند. و از این جهت اگر بنا است شما به ایشان کمک کنید باید شدیداً مواظب باشید زیرا ممکن است بعضاً در دل سؤالات معرفتی، نوعی ارضای جنسی و روحی نهفته باشد. موفق باشید
با عرض سلام خدمت شما استاد عزیز و گرانقدر: ان شاءلله همیشه در پرتوی لطف روز افزون حضرت حق باشید. در راستای جایگاه خلاقیت و طریقت آن، راهنمایی بفرمایید لطفاً. خیلی ممنون. «فتبارک الله احسن خالقین». خلاقیت از حقیقت است و حقیقت خود خلّاق است. خلاقیت از روحی است که در خاک دمیده می شود و در راستای انسانیّت معنی می دهد. و انسانیّت از «فاذا سوّیته نفخت فیه من روحی» است و روح هم مقامی است نزد حقیقت. از آنجایی که تسویه کردن یعنی متعادل کردن، پس ابتدا باید تعادلی برقرار شود تا روحی از نور حقیقت به اثر تعلق گیرد. اما اختلاق نسبتی با حقیقت ندارد. خلقی که با امیال نفسانی صورت می گیرد و نه انسانیت. از طرفی روح بخشی بنیان هنر است و مصنوعی بودن صفتی است که هنرمند از آن دوری می کند، و چنین اثری اگر آراسته هم بشود، تکلّف است و زمینه ی روح بخشی نمی شود. آیه 86 سوره ی صاد می فرماید: «بگو: من از متکلفین نیستم که خود را به چیزی آراسته سازم که در من نیست. و از كسانى نيستم كه چيزى از خود بسازم و به خدا نسبت دهم.» و تکلّف یعنی آراسته شدن اثر به چیزی که حقیقتاً در اثر نیست. و اینکه چگونه سینما و انیمیشن می تواند از تکلّف به دور باشد و فقط تکلیفش را انجام دهد اهمیت دارد. وقتی رجوع حقیقی در مسیر فرایند وجود داشته باشد، خود حقیقت در صحنه است و خلاقیت تجلی اوست و در هر تجلی، غیر از خود او در صحنه نیست و هنرمند فقط تکلیفش را انجام می دهد. از طرفی تصاویر ضبط شده توسط دوربین واقعی نحوه ایی از حضور روح در جهان تکوین و تشریع را به نمایش می گذارد و دوربین «هست» را تصویر برداری می کند. اما دوربین در فضایِ نرم افزاریِ انیمیشن از «نیست» تصویر برداری می کند. دوربین با فضای کمیت گرا و اطلاعات محور نرم افزار درگیر است. و از جهان سراسر کمیّت و کد نویسیِ نرم افزار الهام می گیرد. هر چند می تواند از شبیه سازی تصویر برداری کند، اما با شبیه سازی کمّی نیز به دنبال روح بخشی و جان بخشی کیفی است و شبیه سازی میتواند، چشم اندازی بر ساحت تدبیر روح باشد. اما بر مبنای «لیس کمثله شیء» اثر هنری حقیقی فراتر از شبیه سازی است و تجلی و خلاقیت در جلوه ای نو، ظهور می کند. از طرفی یک اثر انیمیشن که بر مبنای کمیّت استوار است برای اینکه به بیان کیفیّت نزدیک شود، می تواند با صفت مبالغه ظاهر شود و در صفتِ بسیار و بی نهایت روح را تجسم بخشد، تا نور حقیقت در او تجلی کند. و همین صفت بی نهایت است که اغراق آمیز جلوه می کند. اغراق نه به معنای افراط و تفریط در ظاهر و باطن که نشان از عدم تعادل دارد، بلکه به معنای غرق کردن در وحدت و تعادلی بی نظیر، که ساحت مخاطب را از کثرت عبور می دهد و به وحدت می رساند. هر چند انیمیشن تلاش می کند از ضرب آهنگ شعر هم استفاده کند تا بر شدت وحدت بیافزاید، اما تعادل صفتی است که در انسانیت و جامعیت تجلی می کند. اغراق در تعادل، به معنی شدت بخشیدن به کمالات انسانی و غرق شدن در حضرت حق که غرق شدنِ حقیقی است. در حرکت شوقیِ عبودیت و حرکت حبّی حضرت حق، عبد فانی می شود و نور «یا خلّاق» تجلی می کند. نگاهی مستغرق در طلبِ تجلیات، افقی را برای خلاقیت حقیقی می گشاید. خلاقیتی از جنس محبّت. و انعکاس چنین محبتی، روح هنرمند را در بیان به جوشش در می آورد و جلوه ایی از حقیقت رخ می نمایاند. و جنس محبت یعنی آیات سوره ی انسان «سه روز روزه داری اهل بیت و اطعام یتیم، مسکین و اسیر با افطار در هر سه روز، فقط به خاطر محبّتِ حقیقت» و چنین محبتی خیال انگیز است و مصرعِ «خیالش لطف های بیکران کرد» از حافظ، نشانی از خلاقیت چنین خیالی است. از طرفی شدت و ضعف از خصوصیاتِ حرکت حبّی است. مانند تجلی حقیقت برای حضرت یعقوب در استشمام بویِ پیراهن از دور و ندیدن چاه کنهان. به هر صورت هنرمند از روحی که در خود میشناسد خلق میکند و وقتی با نور جامعیت در روح خود آشنا باشد خلاقیت حقیقی رخ میدهد. و غرق شدن ضرب آهنگ حقیقی به خود می گیرد. و مخاطب در مواجهه با اثر از خودِ جزئی و یا ناخودش عبور می کند و در جامعیتِ حقیقیِ اثر غرق می شود و خود حقیقی اش را به جامعیت می یابد. و خلاقیت روح بخش و نور بخش انقلاب اسلامی می تواند این چنین باشد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به گفته جناب مولوی: «غرق حق خواهد که باشد غرقتر». و در این رابطه میتوان گفت در بستر انقلاب اسلامی شهدا مظاهر فرارفتنِ هرچه بیشتر به سوی حقیقت بودهاند هرچند که متهم به اغراق شوند. آری! اینجا اغراق به معنای غرقشدن غیر از اغراق به معنای افراط است و در خلق اثر هنری وقتی که هنرمند اثری را در وجه نهایی آن خلق میکند میخواهد بنیانهای آنچه ما در پیش رو داریم را به ظهور آورد، هرچند که مانند شهدا متهم به اغراق شود. نه! این اغراق نیست، این همان بیشتر حضوریافتن است و همانطور که متوجهاید شعر و یا انیمیشن و یا داستان، بنای توجه به آن حضورِ بیشتر را دارا هستند و اگر شاعر فرمود: «در شعر مپیچ و در فنِ او/ چون اکذب اوست احسن او». همین مطلب را که به یک معنا نفی شعر است با سرودن شعر به ما میرسانند و البته شاعر وقتی در حضوری برتر سخن خود را به میان میآورد سخن کذبی نگفته است، بلکه وجه متعالی و باطنی موضوع را با ما در میان گذاشته است تا خیال ما را بپروراند همان خیالاتی که «عکس مهرویان بستان خدا است». موفق باشید
با عرض سلام و ادب و احترام خدمت استاد گرانقدر: به فضل خدا و با عنایات حضرت معصومه با توجه به مصوبه شورای عالی حوزه های علمیه و ضرورت آموزش بنیادی سواد رسانه به طلاب جوان، درسی دو واحدی با غنوان سواد رسانه جهت طلاب سطح مقدمات و یک در نظر گرفته شده و وظیفه ی جمع آوری و نگارش این اثر به بنده حقیر داده شده است. لذا خواهشمندم چنانچه حضرتعالی مبحث و یا نکته ای جهت درج در مطالب کتاب در نظر دارید، بنده را با پند های پدرانه خودتان مستفیظ گردانید. عاجزانه تقاضا دارم در این ایام پر برکت فاطمیه بنده حقیر و خانواده ام را از دعای خیرتان بی نصیب نفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در عین دعاگویی برای جنابعالی آرزوی توفیق دارم به طور مشخص در این مورد کار نکردهام. دیدم جناب آقای یامینپور در این مورد مطالبی و گفتارهایی داشتند. خوب است به ایشان رجوع شود. موفق باشید
بسمه تعالی. بازخوانی هویت دینی و ملی. محضر طربناک استاد سلام علیکم: تفاوت ساحت وجود در دیدگاهی که جناب مارتین هایدگر متذکر آن میشوند با آنچه صدرای جان بشر، صدرالمتالهین متذکر آن میگردند در چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب صدرالمتألّهین از «وجود» شروع میکند و حقیقت «وجود» را در مظاهرِ آن دنبال مینماید. و جناب هایدگر در دازاین یا انسان به معنای خاصِ آن، به «وجود» نظر دارد و اساساً سراغ «وجود» به معنای مطلق آن نمیرود و بلکه «وجود» را در نسبت انسان با سایر مخلوقات دنبال میکند. که البته هر دو نگاه به «وجود»، لازم است و حکایت از دو وجه از وجوه فلسفیِ انسان دارد. موفق باشید
سلام وقتتون بخیر و خسته نباشید استاد گرامی: استاد امروز داشتم فایل صوتی شما در مورد تفسیر سوره نساء فایل آفات تمناهای غیرلازم را گوش میدادم و اینکه حساب روی کارهای خدا بوده برای ما و جریان زندگی خودتون رو میفرمودن، تلنگری خوردم به زندگی خودم گفتم شاید با عنوانش برای دوستان سایت ایجاد امیدواری بشه در اونها و خیری در اون باشه ان شاالله. بحث ازدواجم معضلی شده بود اونی که من میخواستم نمیشد و اونی که نمیخواستم میخواست محقق شه و کلافه شده بودم، از لحاظ عقیدتی هم فوق العاده آدم ضعیفی بودم که از دیانت فقط نماز و روزه سطحی رو داشتم و حجاب و پوشش افتضاح بود و خیلی مورد انتقاد اطرافیان قرار میگرفتم که این چه وضع آرایش و پوششه، غرق دنیا و تجملات و ظواهر اون بودم و فقط و فقط دنیا برام مهم و اصلا آخرت برام مهم نبود. میگفتم من دنیام به سامان باشه دیگه آخرت هر چی میخواد بشه حتی اگر برم جهنم مهم نیست، اعتقادات سطحی هم که داشتم داشت از دست میرفت، خیلی به خدا گله و شکایت داشتم و میگفتم توی اون دنیا که قراره حساب و کتاب بشیم، اول من باید از خدا حساب بکشم که این چه زندگیه که واسه من درست کردی و زندگی منو طلسم کردی و خدا شما باید حساب پس بدی به من کلا طلبکار بودم و خشمگین، تا اینکه وارد یک فضای خلوت و تفکر و تنهایی شدم نمیدونم چی شد معجزه بود چی بود. تلنگر شدیدی خوردم زندگی و عقاید من ۱۸۰ درجه متحول شد. شدم یه آدم کاملا متفاوت با قبل، نماز اول وقت ترک نمیشد، تهجد و نماز شب مستمر، حساب و کتاب روزه و نماز قضا رو کردم و حدودا یک سال تمام من روزه بودم به جز روزهای خاص که نمیشد روزه گرفت، نمازهای قضام رو خوندم، رد مظالم و حق ناس و این جور برنامه ها، پوشش هم شد چادر، حالا از این طرف بهم انتقاد میکنن که ای بابا دین هم اینقدر سخت نمیگیره که تو سخت میگیری و خودتون اینجوری میپوشونی، منی که عاشق دنیا بودم، شدم عاشق و شیفته خدا و قیامت، از عشق خدا و نماز شب، شب خوابم نمیبرد، میگفتم من این دنیا رو نمیخوام فقط خدا و اون دنیا، واسم مضحک میومد که چرا مردم اینقدر حرص دنیا رو میزنن، آخه این دنیا چی داره که چسبیدین بهش، برین عاشق خدا بشین میفهمین آرامش چیه خوشبختی چیه، اگر قرار بود خواستگار بیاد عزا میگرفتم و گریه میکردم که اینا میخوان منو از خدا جدا کنن من نمیخوام فکرم قلبم درگیر کسی جز خدا باشه من اصلا نمیتونم کسی رو جز خدا دوس داشته باشم. غرق عشق بازی با خدا بودم هر جایی که بودم حتی توی جمع که نشسته بودم فقط جسمم اونجا بود و روحم پیش خدا و در دل با خدا نجوا میکردم، حالا چند سالی از این موضوع گذشته و بنده همچنان مجردم، اما اصلا از این وضع ناراحت نیستم و نه تنها ناراحت نیستم بلکه خدارو شکر میکنم چون اگر توی این وضع و با اون سلیقه ازدواج میکردم توی منجلاب غرق بودم و هلاکتم حتمی بود، میگم خدایا اگر واسه فقط همین نعمتت یعنی هدایت و بیداری که نصیبم کردی تا ابد هم شکر کنم بازم کمه، خدایا من راضی ام به رضای تو، اگر مجردی صلاح منه سمعا و طاعتا و اگر متأهلی بازم راضی ام به رضای تو، تو فقط منو دوس داشته باش و از من راضی باش و منو کمک کن اون بنده موحدی که تو میخوای بشم دیگه هیچی برام مهم نیست و هیچی نمیخوام فقط تو رو داشته باشم. ببخشید که خیلی طولانی شد، احساس کردم شاید گفتنش خالی از فایده نباشه برای کاربرای دیگه، خدا بهتون سلامتی و طول عمر و قرب مطلق و همیشگی بده استاد بزرگوار.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در این مورد خطاب جناب مولوی به چنین روحهایی را داریم که میفرماید:
عاشق شده ای، ای دل سودات مبارک باد... از جا و مکان رستی، آنجات مبارک باد
از هر دو جهان بگذر تنها زن و تنها خور.... تا مُلک و مَلَک گویند، تنهات مبارک باد
ای پیشرو مردی، امروز تو برخوردی.... ای زاهد فردایی فردات مبارک باد
کفرت همگی دین شد تلخت همه شیرین شد.... حلوا شده ای کلی حلوات مبارک باد
در خانقه سینه غوغاست فقیران را.... ای سینه بیکینه غوغات مبارک باد
این دیده دل دیده اشکی بد و دریا شد.... دریاش همی گوید دریات مبارک باد
ای عاشق پنهانی آن یار قرینت باد.... ای طالب بالایی بالات مبارک باد
ای جان پسندیده جوییده و کوشیده.... پرهات بروییده پرهات مبارک باد
خامش کن و پنهان کن بازار نکو کردی.... کالای عجب بردی کالات مبارک باد
با همه این حرفها در مورد ازدواج، نباید سختگیری کرد. همینکه طرف مقیّد به رعایت واجبات و ترک محرمات باشد، کافی است. موفق باشید
سلام استاد عزیز: حضرتعالی در مباحثتون از روایات استفاده می کنید که با توجه به سبقه حوزویتون مایلم سوالی بپرسم. آیا از حیث حدیث شناسی از لحاظ صحت و سقم متن و سند روایات، معناشناسی لغات و از این دست مسایل کمک می گیرید یا به فحص اساتیدتون از جمله علامه و امام و آقایان آملی اعتماد می کنید؟ از این جهت می پرسم که به نظرم باید به اجتهاد در تولید علم از منابع برسیم و از تقلید عبور کنیم اگه می خوایم از تمدن جهان شمول اسلامی حرف بزنیم و با روش هایی که علمای جوان و متاسفانه مهجور حوزه ازش حرف میزنن اجتهاد منحصر در فقه نباید باشه و مسیرش هم هرگز نیاز نیست که اینقدر پیچیده، نامانوس و مطول باشه و البته در کنار انتقاد، پیشنهادات معقولی هم دارن که اگه مایل هستید یا کتاب هاشونو براتون بفرستم یا آدرس و اسم تقدیم کنم. دعا کنید خدا توفیق و امکان حضور بده تا چند خبری و لو اندک ازین دست امیدبخش های بیدار کننده از حوزه علمیه ی نازا شده ی امام صادق علیه السلام براتون بیارم که برای امثال من که نا امید از طریق اجتهاد بودیم، کور سوی امیدی هست در ظلمت این دالان ویران که سالهاست جز خروجی کَمّی، خبری از کیفیت درش نیست که این اتلاف استعداد نطفه های شیعه فقط و فقط در قیامت ظرفیت بررسی همه ابعادش هست و براستی قیامت چه موید خوبی بر عدالت کردگار بی همتاس. علی الحساب اگه صلاح دیدید به این مقاله نگاهی بندازید: دلبری، سیدعلی(1391)، آسیب شناسی فهم حدیث، مشهد: دانشگاه علوم اسلامی رضوی، معاونت پژوهشی، دفتر پژوهش، چاپ اول همکلامی با حضرتعالی افتخار بنده هست و اطاله کلام از سر حب استاد شاگردی. عذرا مولای
باسمه تعالی: سلام علیکم: وظیفه مهم امروزین ما فهم حضور تاریخی انقلاب اسلامی است و تبیین راه شهدا ذیل ولایت فقیه. گفت:
عاقل به کنار جوی پی پل میگشت دیوانه پا برهنه از جوی گذشت
موفق باشید
استاد سلام: یک ویدئو در کلیپ زیر اومده که میخواد برهان صدیقین رو رد کنه لطف می کنید به اون پاسخ بدید. خدا خیرتون بده فقط با فیلترشکن باید وصل بشید https://www.youtube.com/watch?v=Zck0vOa-Vsc
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً میدانید که این نوع مباحث برای مخاطبان آن، برداشتهای متفاوتی را پیش میآورد. رفقا باید بفرمایند کدام نکته و کدام جمله از آن ویدئو منظور نظرشان میباشد تا بر همان نکته متمرکز شویم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در اندیشه اسلامی بیشتر روی اخلاق تأکید میشود که عملاً همان تربیت به حساب میآید و بحمدلله کتابهای اخلاق کم نداریم. در این رابطه میتوان نظام فکری خود را شکل داد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همه این حرفها درست است. هم انقلاب، صورت رحمت الهی به خلق است و غفلت از این مسئله غفلت بزرگی است، و هم آنهایی که چهره انقلاب را بد معرفی کردند؛ بسیار مقصرند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم سیر خاصی نیاز باشد. بالاخره از همان ابتدا که به سوره مبارکه «حمد» پرداختند، باید شروع کرد و همچنان جلو آمد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد میشود سری به کتابهای «جوان و انتخاب بزرگ» و «آشتی با خدا» و «چه نیاز به نبی» که روی سایت هست بزنید.
http://lobolmizan.ir/book/1382 آدرس کتاب «چه نیاز به نبی»
http://lobolmizan.ir/book/1187/ آدرس کتاب «آشتی با خدا»
http://lobolmizan.ir/book/1188/ آدرس کتاب «جوان و انتخاب بزرگ»
این موضوعات، موضوعاتی است که عموماً دانشآموزان آماده ارتباط برقرارکردن با آنها میباشند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. حتماً شنیدهاید که آیت الله بهجت پشت سرِ خود را میدیدند. مسلّم، آن دیدن با چشم سر نبوده، با احاطه نفس ناطقه است ماورای اعضایی که با آنها رؤیت و شنیدن انجام میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شخص خاصی را به طور مشخص در ذهن ندارم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید از این طریق بنا بوده روحیهی سلحشوری و جنگآوری را در جوانان تقویت کنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اسلام در این آیه به معنای تسلیم نسبت به دستورات خداوند است که در هر دینی برای خود مصداق خود را دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در آن دیدگاه بحث تاریخِ فلسفه است در نگاه فلسفهی تحلیلی که جناب کاپلستون در تاریخ فلسفهشان مطرح میکنند. ولی در نگاه اخیر، نظر به مظاهر تاریخیِ وجود میشود در مراحل تاریخیِ فلسفههای دکارت و کانت و هگل و هایدگر. با نظر به حضور تاریخی آنها، موضوع با آنچه عموماً به عنوان فلسفه در دانشگاهها تدریس میشود، تا حدّی متفاوت خواهد بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا وجوه امکانیِ موجود ممکنالوجود در میان نباشد، ظرفیت تجلیّات اسمای الهی فراهم نمیشود و از این جهت، ماده و مجرد فرقی ندارند. موفق باشید