باسمه تعالی: سلام علیکم: إنشاءاللّه امکان استفاده هست با کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» شروع کنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: «اصول کافی» و «تحفالعقول» و «بحارالانوار» در این مورد کارسازند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالعهی کتاب «مدرنیته و توهّم» برای شروعِ فکر در این موضوع خوب است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: «آنقدر ای دل که توانی بکوش / گرچه بهشتاش نه به کوشش دهند». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. معجزات به نور توحید، تصرف در عالم است ولی کار ساحران، تصرف در قوهی واهمهی انسانها است. ۲. جناب جبرائیل از عالم بالا در عالم خیال به حضرت مریم «سلاماللّهعلیها» نزول کردند و توانستند بر جسم آن حضرت تصرف کنند و این غیر از این است که خیال حضرت مریم «سلاماللّهعلیها» آن صورت را ساخته باشد. موفق باشید
با سلام و عرض تسلیت: در جریانِ کشته شدن مرحومه مهسا_امینی چند مطلب ذهن بنده را درگیر خود کرده است که از استاد گرامی، ملتمسانه خواهان حل این گره های ذهنی هستم: ۱) گروهی هستند که فقط از جنبه فقهی - یعنی اینکه حجاب واجب است پس باید رعایت بشود و اگر رعایت نشود معصیت بزرگی رخ داده است - به این پدیده نگاه میکنند. آنها معتقدند شخص بی حجاب در هر صورتی گناهکار است چون قوانین دینی این عمل را نهی کرده است. آنها وقتی با شخص کمحجابی روبهرو میشوند از دیدگاه یک گناهکارِ معصیت زده به آن شخص نگاه میکنند؛ این دیدگاه تا چه حدی صحیح است؟ ۲) گروهی هستند که تفکراتی خارج از مباحث فقهی و حلال و حرام دارند. این گروه معتقدند این واقعه از جنبه های حقوقی، سیاسی، امنیتی و اجتماعیِ زیادی برخوردار است که این جنبه ها بر بحث های فقهی مقدم اند و باید ابتدائا مورد بررسی قرار بگیرند. ۳) گروهی میگویند: «در زمانه اهل بیت علیهم السلام گشت ارشاد وجود نداشته و حتی در زمان خلافت امام علی علیه السلام نیز شواهدی نداریم که گروهی به دستور ایشان بروند در خیابانها و چشم بدوزند به ناموسِ مردم تا اگر پوشِشَش موافق فقه اسلامی نیست، او را به عدالتخانه کوفه ببرند تا ارشادش کنند. واقعا ضرورت گشت ارشاد در چیست؟ حتی اسنادی موجود است که اصلاح طلبانِ تندروی افراطی در اوایل انقلاب این قضیه را ساخته اند و خودش نتیجه ی جریان نفوذ در ایران است. شما به عنوان یک متفکر که سالهاست در اندیشه امام و مقام معظم رهبری (مدظله العالی) غور کرده اید و در مباحث فلسفی و عرفانی راهبرد مخصوصی دارید، این پدیده را چگونه بررسی میکنید؟ با تشکر 🌹
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مقالهای قبل از جریان فوت خانم امینی در رابطه با « حجاب و آزادی» تحت عنوان «تقابل حجاب و آزادی، چرا!» نوشته شده که إنشاءالله در اسرع وقت در سایت «لبّ المیزان» قرار میگیرد. خوب است به آن مقاله رجوع شود. ۲. عنایت داشته باشید جایگاه اصلی گشت ارشاد، تذکر به افرادی است که با ظاهری مستهجن، نظام جامعه و بخصوص خانواده را مختل میکنند و اگر هم از چنین افرادی خواسته میشود جهت بعضی از آموزشها وارد ماشین گشت ارشاد شوند تا به مراکز مربوطه منتقل گردند، بنای سختگیری نیست. حال اگر بعضاً افراط و تفریطی صورت بگیرد، امر دیگری است. ۳. مسلّماً فوت خانم امینی امری است اتفاقی و این غیر از آن است که جایگاه گشت ارشاد بهکلّی نفی شود. موفق باشید
سلام: یک) آیا جهان کنونی قدیم زمانی است کار به اینکه ذاتا حادث است ندارم می خواهم بدانم آیا اگر ثانیه ها را به عقب دنبال کنیم به نقطه ای می رسیم که قبل از آن ثانیه ای در کار نباشد؟ دو) اگر بیگ بنگ را آغاز جهان بدانیم آنچنان که گویند اینگونه نبوده که به محض خلق جهان انسان آفریده شده باشد بلکه تا مدت ها که هیچ موجودی نبود بعد چند میلیارد سال قبل زمین پدید آمد و باز بر زمین موجودی نبود و تک سلولی ای پدید آمد و بعد تکامل رخ داد و چند صد هزار سال قبل بالاخره انسان هوشمند پدید آمد و شش هفت هزار سال پیش حضرت آدم. حال سوال من اینست که گفته می شود در هر زمانی انسان کامل با بدن عنصری باید باشد ولی شواهد علمی گویا نشان می دهد میلیاردها سال جهان بود و انسانی در کار نبود و اگر آن شواهد را قبول ندارید آیا قائلید انسان قدیم است (اگر جهان را قدیم می دانید) یا از بدو حدوث عالم، انسان نیز خلق شده است (اگر جهان حادث باشد)
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. هر اندازه انسان با همین هویت دنیاییاش جلو برود، همچنان با زمان روبهروست. ۲. حضور انسان کامل در ابتدای خلقت زمین محقق شده و موضوع تکامل انواع چیزی نیست که بتوان با خلقت آدم تطبیق داد و همچنانکه علمای فسیلشناس میفرمایند تئوری تکامل انواع با انسان تطبیق ندارد. عرایضی در این مورد در جلسات اولیه شرح سوره سجده شده است. موفق باشید
با عرض سلام و ادب: در صوت جایگاه غضب شرح جنود عقل و جهل، می فرمایید که خداوند بر آدم تارک الصلاه غضب میکند و غضب ما هم باید در مسیر غضب الهی باشد بین این مسئله و پاسخ سوال ۳۲۰۶۴، چگونه قابل جمع اند؟ فردی که نماز نمی خواند، نباید بر اون غضب کرد تا معنای عمیق تری از دین پیدا کنند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرایط حاضر اکثر این بندههای خدا تحت تأثیر تبلیغات دشمن هستند که رهبر معظم انقلاب به دیکتاتوری رسانهای تعبیر نمودند. اینجا است که نیاز به جهاد تبیین دارد و این غیر از برخوردی است که باید با فرد معاند داشت.
در این مورد خوب است به توصیه رهبر معظم انقلاب به علمای خراسان شمالی نظر شود که میفرمایند:
«خودتان را مجهز کنید. مسلح به سلاح معرفت و استدلال کنید، بعد به این کانونهای فرهنگی - هنری بروید و پذیرای جوانها باشید. با روی خوش هم پذیرا باشید؛ با سماحت، با مدارا. فرمود: «و سنّة من نبیّه»، که ظاهراً عبارت است از «مداراة النّاس» ؛ مدارا کنید. ممکن است ظاهر زنندهای داشته باشد؛ داشته باشد. بعضی از همینهائی که در استقبالِ امروز بودند و شما - هم جناب آقای مهماننواز، هم بقیهی آقایان - الان در این تریبون از آنها تعریف کردید، خانمهائی بودند که در عرف معمولی به آنها میگویند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد میریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباختهی به این اهداف و آرمانهاست. او یک نقصی دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهای این حقیر باطن است؛ نمیبینند. «گفتا شیخا هر آنچه گوئی هستم / آیا تو چنان که مینمائی هستی؟». ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهی از منکر هم میکند؛ نهی از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت. بنابراین با قشر دانشجو ارتباط پیدا کنید.» بیانات در دیدار علما و روحانیون خراسان شمالی ۱۳۹۱/۰۷/۱۹ موفق باشید
سلام خدمت استاد بزرگوار و گرانقدر: استاد عزیز خوشحال میشم نظرتون رو در مورد مقاله زیر بفرمایید چون احساس میکنم پایه و اساس تفکر خیلی از جوانان و روشنفکران ما در این مقاله مشخص شده و من مایل بودم علاوه بر اینکه اعتقادات خودم را از انحراف حفظ کنم موضع و استدلال صحیحی دربرابر چنین جریانی داشته باشم خیلی ممنون و متشکرم. رضا بابایی - اخلاق سنت و سنت اخلاق: خطای بزرگ سخنگویان سنت در عصر جدید این است که میخواهند با ابزار سنتی انسان شهری و جامعۀ پیچیدۀ عصر مدرن را اخلاقمدار کنند، بدون اینکه خاستگاههای دروغ و ریا و حقکشی را ببینند و در علاج آن بکوشند. پیشرفت صنعت و مهارت انسان در ابزارسازی، تنها علت ورشکستی سنت نیست. علتهای دیگری نیز دارد؛ همچون ناتوانی سنت در پاسداری از اخلاق در جامعۀ شهری. اخلاق در دوران سنت بهشدت متکی بر وعظ و اندرز بود و این روش با جهان ذهنی و زیستجهان انسان آن دوران، سازگاری داشت. باشندگان در جهان سنت، برای زیست اخلاقی به چیزی بیش از یادآوری فضیلت راستگویی یا ثواب درستکاری و... نیاز نداشتند؛ اما گسترش زندگی شهری و شتاب فزایندۀ رویدادها انسان شهری را وارد چرخهای از الزامات فردی و اجتماعی کرد که فضیلت و رذیلت، معانی اجتماعیتری یافتند. مثلا در کتابهای اخلاقی پیشین (مانند کیمیای سعادت غزالی) سخنی از حفظ محیط زیست یا حرمت حریم خصوصی نیست؛ مگر بسیار ضمنی و گذرا. چون زندگی اخلاقی انسان در جامعۀ سنتی، پیوندی استوار و شبانهروزی با زندگی اجتماعی او نداشت تا حفظ محیط زیست و مانند آن اهمیت امروزین را بیابد. @sokhanranihaa در جامعۀ سنتی، ریا نقص روحی بود؛ اما در جامعۀ شهری ریا نقض قوانین جمعی و اختلال در چرخۀ زیست اجتماعی است؛ زیرا ریاکاران جای شایستگان را میگیرند، و کوچکترین جابهجایی ناروا در مناصب شهری، سلسلهای از رویدادهای تلخ مادی و جانی را در پی دارد. اگر در جهان سنت، زورگویی زبردستان و ریای زیردستان تنها راه رسیدن به قدرت و ثروت بود، اکنون راههای دیگری نیز برای تصدی مناصب اجتماعی اختراع شده است؛ مانند دموکراسی و انتخابات و امکانات بیشمار برای پیشرفتهای علمی و شغلی که در دوران سنت نبود. زندگی شهری به قدری پیچیده و مخاطرهآمیز و آسیبپذیر است که شهروند نمیتواند زندگی خود را به امید تأثیر موعظه بر افراد جامعه استوار کند. او به عاملهای زودبازده و قاطعتر نیازمند است که مهمترین آنها قانون و پیمانهای اجتماعی است. بدین رو بسیاری از کارکردهای اجتماعی اخلاق در جهان سنت، به قانون شهر واگذار شد و احترام به قانون در کنار اهتمام به اخلاق نشست. از سوی دیگر، قانونِ چارهساز، زمینهها و ذهنیتها و عادتهایی را میطلبد که در سنت مفقود است. ورود قانون به حیات اجتماعی انسانها از راههایی ممکن است که در سنت تعریف نشدهاند و انسان سنتی آنها را نمیشناسد. تغییرات ساختاری اجتماع و نیاز بیشتر انسانها به یکدیگر، جامعه را بیش از موعظه، به قانون محتاج کرده است؛ اما قانون در سنت، دخالت در کار خدا و شریعت بود (ر.ک: لوایح شیخ فضل الله نوری در زمان تحصنش در حرم شاهعبدالعظیم و استدلالهای مخالفان مشروطه). سنت میکوشد دروغگو را اصلاح کند، آن هم از راه پند و نصیحت و ترساندن او از کیفرهای اخروی. اما شهروند نمیتواند منتظر اصلاح دیگران بنشیند. پس جامعۀ شهری، «دروغگو» را رها میکند و به سراغ لانۀ «دروغ» میرود. نخست دروغ را که پیشتر رذیلت فردی بود، اختلال در زیست شهری و معضل اجتماعی معرفی میکند؛ معضلی که حیات اجتماعی را به خطر میاندازد، زیرا قانون را نقض میکند. اگر در سنت، دروغگو دشمن خدا بود، اکنون دروغگو دشمن قانون است. دشمنی با خدا در نظر انسان جدید، چنان ذهنی و انتزاعی است که نمیتواند او را به کاری وادارد یا از کاری بازدارد. اما دشمنی قانون با انسان دروغگو عینیتر است. همچنین قانون میکوشد که نیاز انسان را به دروغ به نقطۀ صفر برساند و دلیلی برای آن باقی نگذارد. از فردیتها نیز چنان حراست میکند که ریا راهی فرعی و خاکی محسوب شود؛ نه راه اصلی برای رسیدن به موقعیتها و آرزوها. خطای بزرگ سخنگویان سنت (مانند روحانیان) در عصر جدید این است که میخواهند با ابزار سنتی (منبر و سخنرانی) انسان شهری و جامعۀ پیچیدۀ عصر مدرن را اخلاقمدار کنند، بدون اینکه خاستگاههای دروغ و ریا و حقکشی را ببینند و در علاج آن بکوشند. انگیزههای آنان نیز برای اخلاقیسازی جامعه بیشتر با ساختار جامعه در عصر سنت تناسب دارد؛ نه با جامعهای که بزرگترین فضیلت در آن آزادی است، نه فرمانبری از نمایندگان خدا بر روی زمین. اگر اخلاق سنت هنوز کارایی دارد و اگر سنت اخلاق دیگرگون نشده است، چرا با این همه منبر وعظ و اخلاق در هر کوی و برزن، ما همچنان در شمار بیاخلاقترین مردمان جهانیم؟ به قول آخوندزاده: «اگر ملت با پند و اندرز اصلاح میشد، گلستان سعدی بهتنهایی میتوانست جامعۀ ایرانی را اخلاقیترین جامعۀ جهان کند.» (فریدون آدمیت، اندیشههای فتحعلی آخوندزاده، ص۴۳) . 🆔 @sokhanranihaa 🆑کانال سخنرانی ها 🌹
باسمه تعالی: سلام علیکم: سخنران محترم به نکته خوبی اشاره میکنند. آری! اخلاقی که در سنت مطرح است، اخلاق فردی است. در حالیکه انسان جدید هویت خود را شهروند میداند و لازمه حفظ شهروندی رعایت قانون است و رعایت قانون، امری است اخلاقی ولی ناخودآگاه این اخلاق، اخلاقی سکولار میباشد و در عمل وجه قدسی انسان مورد غفلت قرار میگیرد مگر آنکه جامعه، هویت قدسی و دینی داشته باشد تا انسان در عین رعایت اخلاق اجتماعی وجه معنوی خود را نیز جواب بدهد. به همین جهت در تاریخ جدید باید بر جامعه دینی تأکید کرد تا به یک معنا کمّیتها در دلِ کیفیتها خود را نشان دهند. اخیراً در جلسه چهل و ششم «در_راستای_بنیان_های_حکمت_حضور_در_جهانی_بین_دو_جهان»
Fhttps://eitaa.com/khanehtolab/310
در این مورد نکاتی عرض شده است. فکر میکنم میتواند راهگشایی در رابطه با «تفکر» باشد. موفق باشید
سلام علیکم: استاد من دیگه نمیخوام هیچ دعا یا تعقیباتی بخونم غیر از دعای ندبه، چون متوجه شدم که غیر از خدا و معصومین دیگرانی هستن که این دعا ها رو میشنون و قدرت فهم اونها رو دارن در مورد سوره ها ی قرآن هم همینطوره، اینطوری دیگه خالصانه نیست انگار برای بقیه حرف میزنی نه خدا، نیتم رو هم تغییر میدم اما فایده نداره، من دیگه از دعا کردن لذت نمی برم، این نحوه زندگی بی معناست. یعنی چه که همه بدونن تو مغزت چیه! اینطوری حق میدم که چرا افراد جامعه به این وضع افتادن چون نتیجه این وضع چیزی جز رسیدن به شرک نیست!
باسمه تعالی: سلام علیکم: دعای ندبه خیلی دعای خوبی است. ولی مگر میشود برای اُنس با حضرت محبوب از دعای کمیل و یا مناجاتهای «خمسه عشر» غافل شد و یا از دعای «صباح» که امیرالمؤمنین «علیهالسلام» به آن نوع فوقالعاده ثنای حق را میگویند! موفق باشید
با عرض سلام و ادب: استاد گرامی سوال بنده در مورد اختیار انسان و تقدیر الهی است. به نظر من تقدیر انسان را خدا نوشته و چینش شده و طبق آن پیش میرود و اصلا قابل تغییر نیست. چرا امام علی علیه السلام میدانستند که در محراب ضربت میخورند ولی باز به مسجد رفتند چون مقدر این بود که در فلان زمان و فلان مکان امام شهید شوند. زمان ظهور و یاران امام زمان ارواحنا له الفداء و وقوع قیامت همگی در چینش خدا کاملاً مشخص است قابل تغییر نیست. در کل وقایع عالم تا قیامت چینش شده و قابل تغییر نیست. پس سرنوشت زندگی هر انسانی هم معین شده و قابل تغییر نیست. چگونه انسان رویای صادقه می بیند چند روز بعد محقق میشود چون در تقدیر و برنامه الهی از قبل چیده شده که چه اتفاقاتی در زندگی هر انسانی پیش بیاد. در نتیجه اختیاری وجود ندارد همه چیز طبق برنامه الهی پیش می رود. مدیر عالم خداوند متعال حتما برای کل عالم برنامه دارد و طبق آن پیش خواهد رفت. در مورد انسان هم همینطور برنامه دارد. در اصل هر انسانی مادرزاد بهشتی یا جهنمی خلق شده است و نمی شود تغییر داد. ما باید فقط زندگی کنیم و منتظر مقدرات الهی باشیم. در واقع من مسئله لا جبر و لا تفویض با امر بین الامرین را قبول ندارم. بلکه انسان بخواهد یا نخواهد بهشتی یا جهنمی خلق میشود طبق برنامه الهی. مگر میشود خداوند عالم جهان و زندگی انسان را بدون چینش پیش ببرد و حوادث اتفاقی پیش بیاد و مطابق برنامه نباشد. حتی جایگاه دعا هم در این عالم به این صورت است که خود دعا هم جزء مقدرات الهی است یعنی تقدیر ما این بود که کار ما با دعا حل شود واگر مقدر نباشد با دعا هم مشکل انسان حل نخواهد شد. مثلاً کسی که در تقدیرش بچه دار شدن نباشد اگر هزار بار دعا کند و دکتر و درمان برود بچه دار نخواهد شد چون خدا نخواسته و برای او در برنامه الهی چینش نشده است. استاد گرامی میخواستم بدانم کجای این نوع تفکر من غلط است چون ذهنم را خیلی مشغول کرده است. بسیار تشکر از لطف شما. عذر میخواهم که وقتتان را گرفتم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید اگر جزوه «جبر و اختیار» که در سایت هست را مطالعه فرمایید بهتر میتوانید سؤالات خود را مطرح کنید. زیرا میتوان بین تقدیر و اختیار جمع کرد. https://lobolmizan.ir/leaflet/181 موفق باشید
سلام استاد: من تازه با آثار شما آشنا شدم وده نکته در معرفت النفس را مطالعه کردم. سوالهایی برام پیش آمده با توجه به احادیثی که در زیر میآورم الصّادق (علیه السلام)- عَنْ مُحَمَّدِبْنِالْقَاسِمِالنَّوْفَلِیِّ قَالَ قُلْتُ لِأَبِیعَبْدِاللَّهِالصَّادِقِ (علیه السلام) الْمُؤْمِنُ یَرَی الرُّؤْیَا فَتَکُونُ کَمَا رَآهَا وَ رُبَّمَا رَأَی الرُّؤْیَا فَلَا تَکُونُ شَیْئاً. فَقَالَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا نَامَ خَرَجَتْ مِنْ رُوحِهِ حَرَکَهًٌْ مَمْدُودَهًٌْ صَاعِدَهًٌْ إِلَی السَّمَاءِ فَکُلَّمَا رَآهُ رُوحُ الْمُؤْمِنِ فِی مَلَکُوتِ السَّمَاءِ فِی مَوْضِعِ التَّقْدِیرِ وَ التَّدْبِیرِ فَهُوَ الْحَقُّ وَ کُلَّمَا رَآهُ فِی الْأَرْضِ فَهُوَ أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ. فَقُلْتُ لَهُ وَ تَصْعَدُ رُوحُ الْمُؤْمِنِ إِلَی السَّمَاءِ؟ قَالَ نَعَمْ. قُلْتُ حَتَّی لَا یَبْقَی مِنْهُ شَیْءٌ فِی بَدَنِهِ؟ فَقَالَ لَا لَوْ خَرَجَتْ کُلُّهَا حَتَّی لَا یَبْقَی مِنْهُ شَیْءٌ إِذاً لَمَاتَ. قُلْتُ فَکَیْفَ یَخْرُجُ؟ فَقَالَ أَ مَا تَرَی الشَّمْسَ فِی السَّمَاءِ فِی مَوْضِعِهَا وَ ضَوْؤُهَا وَ شُعَاعُهَا فِی الْأَرْضِ فَکَذَلِکَ الرُّوحُ أَصْلُهَا فِی الْبَدَنِ وَ حَرَکَتُهَا مَمْدُودَهًٌْ. امام صادق (علیه السلام)- محمد بن قاسم نوفلی از امام صادق (علیه السلام) پرسید: «چه بسا مؤمن خوابی ببیند و بعداً همان طور که دیده، برایش اتفاق میافتد، و نیز چه بسا خوابی ببیند و هیچ نباشد»؟ پس امام فرمود: «وقتی مؤمن بخوابد، از روحش حرکتی کشیده شده تا آسمان خارج میشود، و آنچه را که روح مؤمن در ملکوت آسمان که جایگاه تقدیر و تدبیر است ببیند، درست است و آنچه را در زمین ببیند، تخیلات واهی است». به او گفتم: «آیا روح مؤمن به آسمان بالا میرود»؟ فرمود: «آری». گفتم: «آیا تا آنجا که در بدنش چیزی نماند»؟ فرمود: «نه، اگر همهاش خارج شود تا این که هیچ چیز در بدنش باقی نماند میمیرد». گفتم: «پس چگونه خارج میشود»؟ فرمود: «آیا نمیبینی خورشید در جای خود در آسمان است و نور و پرتویش در زمین؟ روح هم همین طور است، یعنی اصلش در بدن است و جنبش و حرکتش کشیده شود». تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۷، ص۴۸۶ الأمالی للصّدوق، ص۱۴۵/ بحارالأنوار، ج۵۸، ص۳۲الصّادق (علیه السلام)- أَنَّ رُوحَ آدَمَ (علیه السلام) لَمَّا أُمِرَتْ أَنْ تَدْخُلَ فِیهِ فَکَرِهَتْهُ فَأَمَرَهَا أَنْ تَدْخُلَ کُرْهاً وَ تَخْرُجَ کُرْهاً. امام باقر (علیه السلام)- چون روح آدم (علیه السلام) فرمان یافت که [در بدن] او داخل شود، از اینکار کراهت داشت [زیرا روح از عالم ملکوت است و تناسبی با تن خاکی ندارد]؛ خداوند نیز به او فرمان داد که به ناچار داخل شود و [هنگام مرگ نیز] به ناچار بیرون آید. تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۷، ص۴۸۸ بحارالأنوار، ج۱۱، ص۱۰۸/ نورالثقلین در ده معرفت فرمودید روح مکان مند نیست پس چرا در این احادیث که ذیل ایه 29 حجر آمده... واینطور فهمیدم که خدا در بدن اصل را قرار داده ودر بیرون فرع را پایگاه اصلی روح هر کس بدن اوست. آیا این احادیث با سخن شما یکیست؟ یا معنی دیگری دارد؟ از حضرتعالی بسیار سپاسگزارم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! منظور از حضور نفس در بدن همان توجه و تدبیر نفس است که به یک معنا در بدن حاضر است بدون این که مانند پدیدههای مادی نیاز به جا و مکان داشته باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شخص خاصی را به طور مشخص در ذهن ندارم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اسلام در این آیه به معنای تسلیم نسبت به دستورات خداوند است که در هر دینی برای خود مصداق خود را دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! یک مقام است که به اعتبار محل تجلی، چهار گونه ظهور دارد. اگر محل تجلی، قبول علم بود، حضرت جبرائیلاند که ظهور میکنند و اگر محل قبض بود، حضرت عزرائیلاند که ظهور میکنند. موفق باشید
فرق جمهوری اسلامی با انقلاب اسلامی در چیست؟ و دلیل تاکید شهید حاج قاسم سلیمانی بر جمهوری اسلامی چه می تواند باشد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: انقلاب اسلامی حرکتی است برای ویران کردن نظام شاهنشاهی و استکباری. که همچنان ادامه دارد. و جمهوری اسلامی، نظامی است که مردم ایران آن را ایجاد کرده اند و شهید بزرگوار متذکر قداست حتی نظام جمهوری اسلامی نیز می باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور شخصی به ایمیلتان اینطور جواب داده شد:
۲۸۰۵۸- باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم نباید به آن خودکشی فکر کرد. با همان ردّ مظالم و عباداتی که به نیّت ایشان خوانده میشود، به ایشان کمک کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میرسد هر وقت ارادهی انسان بیشتر در راستای تصمیم برای زندگی باشد تا گرفتن آگاهی و اطلاعات، تأثیر صوت و تحت تأثیرقرارگرفتن از احساسات گوینده بیشتر است. هر چند عمق نوشتار بیشتر است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: معلوم است برخوردی که دین خدا در مقابل ما قرار داده است برخورد درستی است. موفق باشید
سلام استاد خدا قوت: استاد من نمیتونم منازل رو به همراه فصوص با همدیگه کار کنم. هر کدام رو که میگیرم مغزم درگیرش میشه از اون یکی غافل میشم. از طرفی عطش خواندن فصوص دارم از طرف دیگه نمیتونم در هر منزلی از منازل حاضر بشم و برم بعدی. وقتی فصوص میخونم تشنه ی منازل میشم وقتی منازل میخونم تشنه ی فصوص میشم از طرفی مشغله های زندگی هم کم کردم ولی باز سخت شده برام. مثلا در باب تهذیب ما باید حداقل یک ماه بمونیم ولی من دوست دارم روزی دو تا منزل طی کنم تا به فصوص برسم. دوست دارم زود هر دوتاش تمام بشه تا برگردم از اول کار کنم نمیدونم چکار کنم استاد چکار کنم؟ خدا خیرتان بده
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید اگر شما «فصوص» را ادامه دهید إنشاءالله آماده میشوید تا با روحیه بهتری مباحث «منازلالسائرین» را دنبال کنید. موفق باشید
با سلام: استاد بنده به عنوان یه خانم چطور باید با بچه رفتار کنم؟ کدوم مرکز علمی این را به من یاد میده یا حتی برای خودمون اینکه میبینم در روانشناسی غربی به بحث اختیار خیلی اهمیت داده میشه از یه طرف امام میفرمایند مثلا برای نماز صبح بچه را بیدار نکنید بگذارید خودش بیدارشه، حاج آقا مصطفی خمینی میگن نه بیدارش باید کرد، حالا اینجا باید بحث اختیار را مطرح کرد یا نه؟ آیا در حوزه ها مونم برای خانم ها چنین مطالبی که به بحث تربیت هم مربوطه برای خانم ها گفته میشه؟ اصلا حوزه برای یک خانم که بحث تربیت فرزند به عهده اش هست چقدر ساختارداره؟ آیا این خلاء نیست که باعث شده از مباحث روانشناسی غربی استفاده بشه برای تربیت؟ ما به اصطلاح انقلابی ها هم که این مطالب را بلد نیستیم. دیگه خانم ها که اصلا نمیدونن از کجا باید یاد گرفت.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در موضوع تربیت کودک توصیه میشود در ابتدای امر باید عادات خوب را برای آنها به میان آورد و سعی کرد حتی با تشویق هم که شده است آن عادات خوب را داشته باشند تا در زمان جوانی و انتخاب آزاد، راحت بتوانند عادات خوب خود را با انتخاب خود ادامه دهند که بحث آن در موضوع تربیت کودک مفصل به میان آمده است و البته بنده در این مورد تخصصی ندارم. موفق باشید
عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیز: در روایات مختلف شنیدهایم که گفتهاند امام حسین در کربلا و با چه کیفیتی به شهادت میرسند؟ یا ائمه و کسانی که در زمان حیات عمر سعد و شمر و... گفتهاند که اینان قاتلان پسران پیغمبرند و با چه کیفیتی. سوال بنده این است آیا این جبر نیست؟ اگر این حرفها صحتداشته باشد بیشتر شبیه یک نمایشنامه است که کارگردان میگویند تو نقش مثبتی و تو منفی و در این جا لعن و نفرین و گریه و ... همگی زیر سوال میرود. آیا علم خدا نافی اختیار آدمی نیست؟ من بسیار تحقیق کرده. ممنونم اگر ساده و با ذکر مثال این حقیر رو روشن کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: جهت بحث در علم خدا و جبرینبودنِ حادثهها را میتوانید به جزوه «جبر و اختیار» که روی سایت هست رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/leaflet/181?mark=%D8%AC%D8%A8%D8%B1%20%D9%88%20%D8%A7%D8%AE%D8%AA%DB%8C%D8%A7%D8%B1 در ضمن مرحوم شهید مطهری در کتاب شریف «حماسه حسینی» بابی را جهت دفع این شبهه گشودهاند. خوب است که به آن کتاب شریف رجوع شود. موفق باشید
عرض سلام و ادب: ببخشید مزاحمتون شدم ان شاء الله به جهت عیدغدیر میخواهیم به فضل خدا، به فضل خدا، به فضل خدا موکب بزنیم. بدین جهت لازم میدانیم برای هرچه بهتر خدمت رسانی و نوکری کردن، از ایده ها و طرح های خلاقان و مجربّان این امر، حتما استفاده کنیم . لطفا اگر چیزی بذهنتان میرسد، دریغ نفرمایید. با تشکر. خادم
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد». به هر بهانهای که نام مولای متقیان یعنی تعیّن ولایت تامّ و تمام الهی در انسان را برافراشته داریم، هنر انسانی خود را به میان آوردهایم. با این دید است که موکب شما معنا پیدا میکند و ولایت الهیه مولایمان مدّ نظر قرار میگیرد تا بفهمیم چرا جناب مولوی در نظر به آن حضرت میگوید:
از علی آموز اخلاص عمل / شیر حق را دان مُطَهّر از َدغَل
در غَزا ، بر پهلوانی دست یافت / زود ، شمشیری برآورد و شتافتا
او خدو انداخت بر روی علی / افتخارِ هر نبی و هر ولی
آن خدو زد بر رُخی که رویِ ما / سَجده آرد پیشِ او ، در سجده گاه
در زمان، انداخت شمشیر آن علی / کرد او اندر غَزائش کاهلی
گفت: بر من تیغِ تیز افراشتی / از چه افکندی ؟ مرا بگذاشتی ؟
آن چه دیدی بهتر از پیکارِ من / تا شدستی سست در اِشکارِ من ؟
در شجاعت ، شیر رَبّانیستی / در مُروّت ، خود که داند کیستی
ای علی که جمله عقل و دیده ای/ شَمّه ای واگو از آنچه دیده ای
تیغِ حلمت، جانِ ما را چاک کرد / آبِ علمت ، خاکِ ما را پاک کرد
بازگو دانم که این اسرارِ هوست / ز آنکه بی شمشیر کشتن کارِ اوست
باز گو، ای بازِ عرشِ خوش نگار / تا چه دیدی این زمان از کردگار ؟
راز بگشا ای علیِ مرتصی / ای پسِ سُوءُالقَضا ، حُسنُ القَضا
چون تو بابی ، آن مدینۀ علم را / چون شعاعی ، آفتابِ حِلم را
باز باش ای باب، بر جویایِ باب / تا رسد از تو قُشور اندر لباب
باز باش ای بابِ رحمت تا ابد / بارگاهِ ما لَهُ کُفواََ اَحد
موفق باشید
با سلام: راهکار عملی استاد برای باز شدن قفل قلب انسان و باز گشت به حالت قبلی آن چیست؟ راهکار عملی باشد چون احساس خوشایند که در قلب می کردم را ندارم و حس یک نوع گرفتگی در قلب را دارم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا بازگشت به گشودگیِ قبلی؟ امیدوار باشید اگر قبضی سراغ قلب آمد، مقدمه ای است برای بسطی بس افزون تر. به همین جهت جناب مولوی میفرمایند:
ای بردار عقل یک دم با خود آر / دم به دم در تو خزان است و بهار
باید در هر قبضی به خود آییم که چگونه خود را در معارف و اخلاق و احکام بپرورانیم تا بسطی و بهاری بس روشن تر سراغ انسان آید و سنت توحید، چنین است که همواره باید با رفع حجابها به سوی او و باز نیز به سوی او رفت. برگشتِ به قبل نداریم. حضور در بسطی و بهاری بیشتر در پیش است. و راز استغفار همیشه در این رابطه است. موفق باشید
سلام: گویا جایی خواندم کرونا برای از بین بردن حس خداجویی ساخته شده است بنده چون بعد از ابتلا به کرونا از حیث مذهبی تضعیف شدم الان به این می اندیشم که نکند این مطلب صحیح باشد و اگر همین طور باشد در ادامه چه کنم که باز به دین متمایل شوم و اگر دیگر امکان متدین شدن برایم فراهم نباشد تکلیفم در آخرت چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: شواهدی در میان است حاکی از آنکه آن ویروس لعنتی بیتأثیر برعواطف نیست! إنشاءالله با رجوع ممتد به معارف الهی از این مشکل عبور میشود. موفق باشید
