سلام علیکم: ضمن عرض ارادت و احترام لطفا نظر شریفتان را در مورد یافته های افرادی که خاطراتشان در کتاب آن سوی مرگ ثبت شده است اعلام کنید. این کتاب ثبت یافته های چند نفر است که تجربه شبیه به مرگ داشته اند و حتی عالم ذر و ملائکه، شیاطین و ... را نیز دیده اند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موضوع عرایضی در پرسشهایی که در سایت شده است، شده. خوب است که از طریق جستجوی سایت سری به آنها بزنید. موفق باشید
سلام بر شما: ببخشید چند تا موضوع رو میخواستم که برای بنده تبیین کنید: ۱. بعضی از افرادیکه در علوم طبیعی فعالیت کرده اند ادعایی دارند که خواب انسان، یک امر طبیعی است و ناشی از ذهنیات انسان است. ۲. بعضی از فیزیک دانان ادعا دارند که در خواب، انسان به جهان های موازی می رود و در آنجا سیر می کند اما جهان های موازی را جهانی از جنس همین ماده می دانند! ۳. درباره اثبات ماورای ماده چه موضوعاتی وجود دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: با ورود به مباحث «معرفت نفس» روشن میشود که انسان در رؤیای خود با صحنههایی روبهرو میگردد که پس از سالها با آن صحنهها در همین دنیا روبهرو میشود و این حکایت از آن دارد که نفس ناطقه انسان آزاد از زمان و مکان در عالَم حاضر است وحاکی از آنکه وجودی است غیر مادی. در این رابطه خوب است که به کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و شرح صوتی آن که هر دو روی سایت هست؛ رجوع فرمایید. موفق باشید https://lobolmizan.ir/book/71?mark=%D8%AF%D9%87%20%D9%86%DA%A9%D8%AA%D9%87
https://lobolmizan.ir/sound/641?mark=%D8%AF%D9%87%20%D9%86%DA%A9%D8%AA%D9%87
سلام استاد عزیز: چند روز پیش ما به همراه دوسه نفر از اقوام رفتیم مرز مهران که بریم کربلا ولی نشد یعنی از قبل گفته بودند باز می کنند ولی باز نشد. وقتی برگشتیم به تکاپو افتادیم تا هرطور شده بریم، پول قرض کنیم یا چیزی بفروشیم و پول سفر رو جور کنیم تا هوایی بریم. اکنون چند روزه این سوال ذهنم رو درگیر کرده که نکنه من دارم بیهوده تلاش میکنم، و نکنه باید صبر کنم خود حضرت منو راحت تر دعوت کنه، ممنون میشم شما راهنماییم کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز به روش دوم معتقد هستم و فکر میکنم باید بگذاریم چنین موضوعات قدسی و معنوی در بستر طبیعی خود پیش آید. موفق باشید
سلام خدمت استاد محترم: اینکه رهبری می فرمایند واکسن بزنید برخی دوستان می گویند ما هم قبول داریم اما در اطرافمان کسانی را میبینیم که واقعا بر اثر تزریق واکسن دچار مشکلاتی شده اند و به مدت دو هفته در بیمارستان بستری شده اند؟(واکسن سینوفارم) البته میگفت در برکت هم بوده. حالا اینجا چه باید کرد؟ اگر همین واکسن موجب مرگ طرف شود آیا باید اطمینان کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده با توجه به همین عوارضی که میفرمایید و بنده هم در جریان هستم، باز پزشکان در جمعبندی آماری خود به این نتیجه میرسند که در زدن واکسن تأکید کنند. و مقام معظم رهبری بیحساب این تذکر را به میان نمیآورند. در حالیکه در جریان نظرات مختلف از آن نوعی که میفرمایند هستند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: طرح موضوعات کلی در محدودهی سؤال و جواب نمیگنجد. در یک کلمه آری! وقتی جامعه دارای اندیشه شد، جامعهی زندهای است. موفق باشید
باعرض سلام: ۱. اگر برایمان مقدور نشد که به زیارت اهل قبور و... برویم، چه اعمالی را میتوان جایگزین کرد؟ ۲. اینکه گفته شده که تا ۴۰ خانه همسایه ما هستند و... و باید احوال آنها را بپرسیم، آیا میشود به صورت غیر مستقیم اینکار را کرد یا نه؟ اینکه پیامبر جویای احوال بعضی افراد از دیگران میشدند آیا ما هم میتوانیم؟ تا چه حد و سوالاتی؟ و آیا عکس آن صحیح است؟ ۳. غلبه بر بعضی عادات بسیار سخت است و در عین عذاب وجدان ، راه جایگزین برخی از آنها را نداریم، برای همین در تغییر کم می آوریم و ناامید و... میشویم، برای غلبه بر آنها راهکاری هست؟ ۴. چقدر باید روی خودسازی کار کنیم تا...
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نماز و قرآن برای شادی روح اموات مفید است. ۲. با توجه به اینکه امروز شرایط جامعه به هم خورده است، این جامعه مصداق آن روایت نیست. ۳. در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» پیشنهاد آیت الله حسنزاده پیشنهاد خوبی است که میفرمایند: خود را با مطالب جدّی مشغول کردم تا خیالاتم مشغولم نکند. ۴. نظر به شهدا موجب عزمی میشود تا خود را در مسیری صحیح بپرورانیم. موفق باشید
بسمه تعالی سلام علیکم: ضن عرض تشکر، نظر شما درباره سخن زیر چیست؟ «هم در روایات و هم در بیانات رهبری عزیز اینطور بر می آید که اصل زمینه سازی ظهور که ان شاءالله نزدیک است، به دست ما ایرانیان خواهد بود. با این حال این طور به نظر می رسد که بخشی از مردم و نه همه، در این راستا در حال انجام وظیفه هستند. به عبارتی بسیاری هم هستند چه در بین مسئولین و چه مردم، که سطحشان از سطح معیارهای اسلام و اصول جمهوری اسلامی پائین تر است. و حیف از جمهوری اسلامی و رهبری است که یک چنین افرادی زیر پرچم آن باشند و بخواهند در زمینه سازی ظهور نقشی داشته باشند.»
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال آنهایی که در بستر فرهنگ انتظار در امروز و فردایِ جهان مهدوی، ذیل ولایت نایب الإمام در حال انجام وظیفهاند، بهترین نحوه بودن را تجربه میکنند و در همان راستا سعی در عمقبخشیدن به آن دارند. موفق باشید
سلام و وقت شما بخیر: من بیست ساله هستم و بعد از گذراندن دوره ای در فضاهایی که متفاوت از مذهب و امام و... بود عمقی را و احساسی را از این فضا دریافت کرده ام که مرا وادار به سیر در آن میکند. میشود گفت همه چیز را عوض کرد. در این فضا کتاب هایی خواندم و سخنانی گوش دادم. اما میدانم برای افق بالاتر این ها کم است. مثلا میدانم باید نهج البلاغه را با یک رویکرد کمالی از به دست آوردن شخصیتی همه جانبه بخوانم. این را از شهید علم الهدی به الگو برداشته ام. یا میخواهم تاریخ بخوانم. کتبی را بخوانم که خواندنشان ارزشمند است. اما به یکباره گاهی خود را با انبوهی از سخنان و کتاب ها و... روبه رو میبینم و نمیدانم به تنهایی اصلا میتوانم بخوانم از آن نتیجه گیری کنم یا نه؟ از کدام شروع کنم؟ چه کنم چه نکنم؟ پیش خود نتیجه گرفتم که بروم حوزه اما خانواده مخالفت زیادی دارند. رشته دانشگاهی من الان ادبیات زیان انگلیسی ست. حتی درمورد دانشگاه هم نمیدانم باید این کتاب و درس ها را بخوانم یا نه. چون امر ولی ست با اینکه کنار گذاشته بودم خواندنش را، مدتی ست تصمیم گرفته ام بخوانم و اگر بلدش باشم بد نیست. اما آنجا هم دلم به کم قانع نمیشود و هی میخوام همه اش را بدانم: نمیدانم برم حوزه یا نه. آماده اش هستم یا نه. چه سیری شروع کنم که دلم راضی شود مسیرم درست است؟ البته میدانم در همه حال تحت تربیت و نگاه امام هستم. اینها را شاید دارم از خودشان میپرسم. ممنون میشوم اگر کمی این درهم پیچیدگی ها را نظم دهید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره باید در کنار دروس دانشگاهی از جایی شروع کنید. بنده در ابتدای امر سیر مطالعاتی سایت را پیشنهاد میکنم زیرا رویهمرفته مخاطب آن مباحث، افرادی مانند جنابعالی هستند. آری! پس از مدتی إنشاءالله خودتان میتوانید تصمیم نهایی را اخذ کنید. موفق باشید
سلام: ببخشید من دانشجو_معلم الهیات هستم و کتب زیادی در زمینه اطلاعات دینی اعم از اصول عقاید، عرفان و اخلاق و ... وجود داره و انسان در مواجهه باهاشون بکلی گیج میشه. میشه تفسیر المیزان رو محور مطالعات خود قرار داد؟ یعنی تا حدی این جامعیت بین موضوعات رو داره؟ و اینکه شرح سوره هایی که توسط استاد طاهرزاده مطرح میشه به نوعی شرح المیزانه یا چیزی جدای اون؟ متشکر از لطفتون
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده فکر خوبی کردهاید که بنا دارید با المیزان مأنوس شوید. جزوه «جایگاه تفسیر المیزان و روش استفاده از آن» که روی سایت هست میتواند إنشاءالله کمککار باشد. https://lobolmizan.ir/leaflet/182?mark=%D8%A7%D9%84%D9%85%DB%8C%D
8%B2%D8%A7%D9%86 آری! رویهمرفته بنده نیز در فضای تفسیر قیّم المیزان عرایض خود را نسبت به سورههای قرآن مطرح مینمایم. موفق باشید
استاد گرامی سلام: امروز در مسیر دیدم که تعداد زیادی از تابلوهای خیابان ها با زدن ترقه تخریب شده. همچنین در اخبار گاها شنیده می شود نوجوانی حساب مردم را از طریق هک کردن حساب ها خالی کرده است و مواردی دیگر که در جوانان و نوجوانان به اصطلاح آینده ساز کشور مشاهده می شود. سؤالم اینست بعد از ۴۳ سال از وقوع انقلاب و قرار گرفتن در زمان بلوغ انقلاب ( با توجه به عدد ۴۰) و پوچ شدن فعالیت های فرهنگی در این ۴۳ سال، اکنون با این حد از توحش که نمونه آن را عرض کردم و ذهن هایی که حرام و حلال نمی شناسند و کوچکترین ارزشی برای بیت المال قائل نیستند حضرتعالی چگونه به آینده انقلاب امیدوارید؟ التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر جز این است که همه این مشکلات به جهت دوری از آرمانهای انقلاب و غربزدگی پیش میاید؟ آیا بهترین راه همین نیست که همچنان با تأکید بر آرمانهای انقلاب و جبران کوتاهیها و ضعفها، از این نوع مشکلات عبور کنیم؟ و به راهی بیندیشیم که شهدای عزیز همچون حاج قاسمها مقابل ما قرار دادند و فرمودند جمهوری اسلامی حرم است. موفق باشید
عرض سلام و ادب خدمت شما استاد بزرگوار: ببخشید استاد، شوهر بنده چند روز پیش سوالی از شما کرده بود مبنی بر اینکه خانه ای بزرگ (۴ طبقه) ساخته است، آیا می تواند برای ترس از چشم زخم به اقوام بگوید که این ملک اجاره ای است و شما در جواب فرموده بودید که با صدقه و مهربانی با ارحام و ولیمه دادن بلا رفع خواهد شد. مشکلی که الان پیش آمده این است که ایشان از وقتی پاسخ شما را خوانده بسیار گیج و سردرگم شده، چون از یک طرف به خاطر جو فامیل به شدت از چشم زخم می ترسد و از طرف دیگر پاسخ شما برایش حجت است. حال چه دستور می فرمایید استاد؟ البته فکر کنم با توجه به اینکه هر دو نفر مالک این خانه هستیم اگر بین هم اجاره نامه تنظیم کنیم و بگوییم اجاره کرده ایم دروغ نگفته ایم و ضمنا نظر مادرشان هم اینست که فعلا به کسی نگوید، حالا چه دستور میفرمایید از راهنمایی شما سپاسگزارم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! جز آنچه که عرض شد چیز دیگری نیاز نیست. إنشاءالله همان امور، موجب رفع چشمزخم هم میشود و در دیگر امور، بنده صاحبنظر نیستم. موفق باشید
سلام بر استاد: با توجه به این که مطالعات عمیقی در زمینه سلوک داشتید و کتاب هایی هم نوشته اید و خوانده ام، می خواستم چند منبع دیگری که به نظرتون خیلی مفید استخراج کردند در مقاله و کتاب درباره موضوع مشخص کیفیت وصول به معرفت الله از منظر امام و علامه بیان کنید (موضوع رساله من همین عنوان است کیفیت وصول به معرفت الله از منظر امام خمینی و علامه طباطبایی) با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است در این مورد به کتاب «مصباح الهدایه» از حضرت امام و کتاب «انسان از آغاز تا انجام» از علامه طباطبایی سری بزنید. موفق باشید
سلام خدمت استاد گرامی: در چند پرسش قبلی یکی از دوستان اشاره کرده بودند که رهبری فرموده واکسن بزنید! میخواستم عرض کنم که حضرت آقا هیچگاه نفرمودند واکسن بزنید بلکه فرمودند به متخصصین و صاحب نظران مراجعه کنید و حرف آنها رو گوش دهید حتی اشاره کردند که ماسکی که من میزنم هم به اصرار آنهاست، هرچند که سایت خود رهبری هم در تحریفی آشکار از قول ایشان نوشتند که اصرار بر ماسک دارم! البته آن را حدود ده ساعت بعد تصحیح کردند ولی چه فایده که دیگر کار از کار گذشته و تمام خبرگزاری ها همان متن تحریف شده را کار کرده بودند جناب استاد شما مستحضر هستید که بیانات رهبری بسیار دقیق و حساب شده است، حالا اگر به جمله ایشان که فرمودند به متخصصان و صاحب نظران رجوع کنیم آیا مسولین کرونایی کشور صاحب نظرند یا عینا پروتکل ها و روش های دیکته شده سازمانهای جهانی و آمریکایی را پیاده میکنند، به جرات میتوان اثبات کرد طی دو سال گذشته تمامی پروتکل ها و داروها تماما همان هایی بوده است که آنها خواسته اند و این متخصصین! هیچ از خود نداشته اند یا در مورد واکسن برکت که رهبری هوشمندانه از دست اندرکاران آن خواستند اسناد علمی آن منتشر شود نه تنها نشد همان مقاله ایی که چاپ شد هم اخیرا فاقد نوآوری علمی شناخته شده و در دسته بندی مقالات مروری قرار گرفته است و در آخر از آنجایی که کرونا کل ابعاد زندگی مردم جهان رو در بر گرفته، تنها از بعد پزشکی به آن نگاه کنیم بزرگترین خطا را کرده ایم. بنده با نظر رهبری در ابتدای کرونا که آن را جنگ بیولوژیک خواندند و رجوع به متخصصین و صاحب نظران داخلی در زمینه های مختلف به این نتیجه رسیده ام که این واکسنی که مجوز موقت دارد و کسی هم عواقب آن را گردن نمیگیرد نزنم، آیا بنده ضد ولایت فقیه هستم؟ آیا رواست با تبدیل کردن واکسن به امری قدسی تمام عواقب آن را گردن رهبری انداخت در صورتی که خودشان مواکدا فرمودند من تنها به اصرار آنها عمل کردم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست موضوع به این سادگیها هم نیست. بالاخره در اینکه رهبر معظم انقلاب با واکسنزدن نشان دادند نگاه پزشکان به این موضوع را پذیرفتهاند؛ حرفی نیست. و البته به قول شما نباید واکسن را به امر قدسی تبدیل کرد. موفق باشید.
سلام علیکم: با توجه به اینکه تفسیر المیزان مسایل عرفانی رو بهطور مستور بیان کرده و اگر اشتباه نکنم به تعبیر حضرت آیت الله جوادی آملی «لا یمسه الا العارفون» هست و تفسیر بیان السعاده هم در برخی جاها نقد هایی بهش هست برای همین لطفاً یک تفسیر عرفانی که مورد اعتماد و بر اساس اعتقادات شیعه باشد معرفی نمایید
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده آن است که اگر با مطالعه جزوه «روش کار با تفسیر المیزان» به سراغ المیزان بروید نتایج خوبی میگیرید. تفسیر مشهور ابن عربی که تأویلات جناب عبدالرزاق کاشانی است نیز در این مورد مطالب خوبی دارد. در رابطه با نگاه عرفانی به سوره «فتح» میتوانید به کتاب «سوره فتح و آینده روشن مجاهدان سالک» که روی سایت هست رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد مطالعهی جزوات «نقش فرآیندی انقلاب اسلامی در این تاریخ» http://lobolmizan.ir/leaflet/1690 و «انقلاب اسلامی و عصری جدید در گام دوم»
http://lobolmizan.ir/leaflet/1720 إنشاءالله افقی را در این مورد میگشاید.
موفق باشید.
«بسمِ ربّ الزهرا» میدانی گمکرده ام؛ چه چیز را؟! همه بود و نبودم، را نسبت هایم را، وجودم را و حتی شاید درد هایم را. میدانی شاید اصلاً قصه ما همین فراموشی است، و مگر نگفت او: «نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ» فراموش کردند و خدا فراموششان کرد؟! ما قصهمان را فراموش کردهایم و به تب تاب افتادهایم. قصه را که فراموش کنی دیگر برایت در راه بودن معنی ندارد. آری! خط پایان برایت مهم میشود. آری! یاد کن قصهات را، نسبتت با امام مولایت را، نسبتت با برادرانت را، نسبتت با مادر و اُمَت را، نسبتت با سیرِ سیلآسایِ هرزگیات را. راستی را! کجا میشود پیدایش کرد؟! آری! قصه و نسبتهایت را. دل تنگم، دل تنگِ قصهگویی که برایم قصه بخواند و بنشینم و اشک بریزم و یاد کنم سرآغازم را، درد هایم را، چشمانم را، عزمهای رفته بر بادم را، دوستان گمشدهام را، گرمای سرد شدهام را، چشمان کورَم را، گوشهای کَرَ و دستانِ بیقرارم را، شورِ عشق جوانی و نوجوانی از دست رفتهام را، خدایم را، امام غایبم را، رهبر تنهایم را، عزمهای کورم را و اشکهای خشک شدهام را! کجایی ای قصهگو؟ که پیدایت کنم، دلتنگم، وجودم پریشان و آشفته است. او که خوب میداند و خوب ما را راه میبرد، ماییم که فراموش کردهایم بهرِ چه آمدهایم و از کجا آمدهایم و به کجا میرویم؟! کجاست آن مصحف و قاریِ گمشده ما؟! کجاست مُحَمّد مصطفی و ندایِ قلبنوازش؟! کجاست آوینی جبهههای ما؟! بیا و بار دیگر قصه ما بخوان و از یادمان مَبَر که بهرِ چه آمده بودیم و چرا گم شدهایم، و چون اسبی که چشمانش را بستهاند در بیابان تاریک میتازیم. بیا که نمیدانیم به کجا رویم و کی می رسیم؟! بیا و چشمان ما را باز کن، دستی بر قلبهای سردِ ما بزن و بخوان بنام زهرای مرضیه و حسین و حسن، و ما را بیاب و جان ده که سرمایِ مرگ چه نزدیک است و سرد، و وَه که چه ترسناک و هولناک! بیا و شور عشقِ خالصانه بچه بسیجیهای خمینی را در ما زنده کن. چه جایت خالیستْ ای قصهگوی بیابانِ تاریک ما، چه خوش گفت آن فیلسوف پیر: «که وجودَت را فراموش میکنند، ولی عَدَمتْ را هرگز» خدایا چشمانمان را باز کن، قلبمان را پاکْ و دستانمان را پرتوان، و از پرتوی نور خویش بر چشمانمان بتاب که قصهگوی تو باشیم و برای تو باشیم، و قصه فراموششده نسلمان را دوباره بخوانیم بلند با بانگی بلند و رسا. «آمین یا ربّ العالمین»
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که متذکر شدهاید ما در نسبت با انسانهایی که توانسته اند از پل صراط دنیا بگذرند، میتوانیم خود را پیدا کنیم و از این جهت قصه ما، قصه آنها است و قصه آنها در راهبودن است. آری! در راهبودن. این جا است که آن مرد الهی و زمانشناس بزرگ حضرت مولوی فرمود: «ای برادر عقل، یک دم با خود آر / دم به دم در تو خزان است و بهار». چرا به او که قصهگوی زندگیها است، گوش ندهیم و اگر بهاری را تجربه کردیم نخواهیم در این راه، خزانی را احساس کنیم؟!! هنوز مائیم و راهی که در آن آوینیها متولد خواهند شد، ولی این صراط و این راه، اگر دشتهایی دارد با دستهایی گشوده، ناگهان دامنههایی از قلههایی برافراشته دارد و ما که به دشت عادت کردهایم، این سختیها را به عنوان نوازش تعبیر نمیکنیم و آنگاه که بنا است از قلّه فرود آییم، بیباکی میکنیم. بازشدن چشم یعنی عزمی به اندازه حضور در سرد و گرم این عالَم، یعنی امام خامنهای «حفظهاللهتعالی» و هزاران غم به خاطر مظلومیت مردم غزه، و هزاران امید به خاطر حضور در تاریخی دیگر. قصه انسان چه اندازه عجیب و پیچیده و بزرگ است!!! موفق باشید
سلام استاد وقتتون بخیر: من با توجه به موضوع پایان نامهام در رشته شهرسازی که مرتبط با بحثهای تمدن نوین و نگاه به انسان ویژه تمدن نوین بود با مباحث کتب مرتبط با تمدن شما (مثل گزینش تکنولوژی، فرهنگ مدرنیته و توهم، علل تزلزل تمدن غرب) آشنا شدم، و بعد بر اساس منابع استفاده شده در آن کتابها با آقای احمد فردید و هایدگر و ملاصدرا. اما استاد عزیز احساس میکنم احتیاج به یک ذهنیت نظاممند دانشی دارم، اینکه کلیتی در ذهن من نشسته باشد که هر یک از این اندیشمندان از ابتدا تا کنون چگونه نگریستهاند به طور کلی و پس از روشن شدن این نظم و چیدمان در ذهنم مرور دقیقتری که از هر یک داشتم را جایگذاری در این نظام کنم تا ان شاءالله بتواند موثرتر باشد. لذا پرسشم از شما این است که میشود منبعی به من معرفی کنید که صادقانه این دیدگاههای مختلف را توضیح مختصری از همگی داده باشد تا بتوانم با مطالعه آن به این ذهنیت کلی دست یابم تا بعد مطالعات دقیقتر را در آن جایگذاری کنم؟ کتب و مقالاتی در این زمینه موجود بود، اما از آنجا که این ذهنیت قرار است زیربنای مطالعات آتی باشد خواستم از شما طلب کنم تا منبعی صادق و سالم را در صورت امکان به من معرفی کنید. ممنونم از شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد فلسفه غرب تصور میکنم متأسفانه کسی هنوز آنطور که شایسته و بایسته باشد، کتابی را تنظیم نکرده است. مرحوم سید جلال الدین مجتبوی، کتاب «کلیات فلسفه» اثر ریچارد پاپکین-آوروم استرول را ترجمه کردهاند. شاید هم کتابهایی به بازار آمده باشد که بنده اطلاع ندارم. ولی رویهمرفته به طور پراکنده ترجمههای خوبی از بعضی فیلسوفان غرب هست. در مورد فلسفه اسلامی بهخصوص اسلوب صدرایی آن میتوانید در ابتدا به کتابهای «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» و کتاب «معرفتِ نفس و حشر» رجوع فرمایید. موفق باشید
با عرض سلام و ارادت خدمت استاد: لطفا نظرتان را در مورد متن زیر بفرمائید؛ آنچه در تاریخی که به سر میبریم مشاهده میشود این است که، دنیای غرب آرمانهای ظلمانی اش نرم و تدریجی کل عالم را فراگرفته است، آنقدری که توهمات ذهنی مان را واقعیت، و حقیقت را دست نیافتنی میپنداریم. حال ابهاماتی پیش میاد که آیا این پدیده ایی که الان با آن مواجه هستیم آیا واقعا نسبتی با حقیقتِ انقلاب اسلامی دارد و یا توهم زده ایم که این هم پدیده قدسی است که میتواند یک نحوه حضور خاصی و با شدت ایجاد کند. مثلا همان مثالی که در مورد ۸ سال دفاع مقدس زدید قطعا نمونه ای از آن نحوه حضور خاص رزمندگان در آن تاریخ شد که بود خود را یافتند، در آن بودنی که بود توحیدیست. اما مثال دیگر، همین بازی فوتبال که فرمودید «دین داری توهمی» با ابعاد گوناگونش در ترویج تجمل و اسراف، هم در وقت و مال انسان ها و هم در استعدادهای وجودیشان. لکن به نظر میرسد انگار مواجهه با این پدیده ها که آیا توهم اند؟ و یا واقعیتی که نسبتی با حقیقت دارند، خیلی مواقع به خاطر تعارضاتی، مشکل میشود. مثلا چرا حضرت آقا که اهل فوتبال نیستند، در آن زمانی که جام جهانی چندین سال قبل مسابقه فوتبال ایران و آمریکا بوده، وقتی مواجه با پخش فوتبال از تلویزیون و گل آقای استیلی به آمریکا میشوند، خوشحال میشوند و بازی را ظاهراً تا آخر هم تماشا میکنند و از خوابشان هم می گذرند؟ اگر این پدیده توهمی است که غرب برای عبور از پوچی هایش برای خود و ملت ها تعریف کرده و از طرفی نسبتی با حقیقت انقلاب اسلامی و تمدن نوین اسلامی هم ندارد و البته این همه انتشارِ تجمل و اسرف را هم در پی دارد، چگونه باید این نوع مواجهه و رجوع حضرت آقا، این حکیم الهی را متوجه شد؟، که در موارد مشابه دیگر و پدیده های دیگر،عمیق با پدیده ها روبرو شویم و هم در تاریخی که به سر مییریم و ناچار هستیم برای عبور از توهمات تاریخی نیز اقداماتی انجام دهیم با چه رویکردی برخورد کنیم و رجوع شود که آن حضور و بود الهی را که دنبالش هستیم، از دست ندهیم و هم لذت متعالی ببریم و هم فهم عمیقی را از مسئله ها و پدیده ها داشته باشیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حقیقتاً نکات مهمی است آنچه مدّ نظر آوردهاید. آری! انسان نمیتواند در زندگی خود بهکلّی از خیال و توهّمات شیرین عبور کند. زیرا بازی و حتی امور جنسی شرعی، در عین آنکه وجوهی از توهّم است چاشنی زندگی است. میماند در مسیر رسیدن به حقیقت، این نوع بازیها و تغذیه توهّم، غیر از آن است که انسان خود را در اختیار توهّم و سیطره آن قرار دهد. ۲. همچنانکه جناب آقای دکتر یامینپور در سخنان اخیر خود در دانشگاه جندیشاپور میگویند به هر حال، جهان جدید و بشر جدید جهانی را دنبال میکند که در توهّمات خود آن را ساخته و حتی خود را در توهّماتش میسازد.[1] اینجا است که باید سعی کنیم با حضور معنوی که بشر جدید در خود میتواند زنده نگه دارد، جهان خود را نورانی و معنوی کند زیرا خداوند همه اسمای نورانی و الهی خود را در درون این انسان قرار داده. ۳. عنایت داشته باشید که مقام معظم رهبری در رابطه با پیروزی تیمها در مقابل رقیبانشان از آنها به جهت اینکه مردم را خوشحال میکردند، تشکر مینمودند. آری! در مورد آمریکا قضیه فرق میکند به همان معنایی که «اگر یک مو هم از خرس بکَنیم، غنیمت است». موفق باشید
[1] - https://eitaa.com/matalebevijeh/12139
سلام علیکم: بنده یک دانشجو معلم هستم. سوالاتی داشتم که احساس می کنم شما بهترین پاسخ را به این سوال می دهید. مدل برخورد و مواجهه من معلم با دانش آموزان نسل نو چگونه باید باشد که بهترین نتیجه تربیتی را دارا باشد؟ در مقابل بی احترامی ها و هتک حرمت ها چه واکنشی نشان بدهم؟ اصلا آیا شما به این نکته که نسل جدید از نظر تربیتی و فرهنگی بسیار مشکل دارد موافق هستید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نسل جدید به جهت ظرفیت وسیعِ آخرالزمانیاش با نوعی سرگردانی همراه است از آن جهت که این ظرفیت را تنها با امور دنیا نمیتوان پر کرد و خلأهای معنوی او را آزار میدهد و به همین جهت عکسالعمل او نوعی سرکشی و اعتراض است. راه حلّ مشکل آن است که ابتدا با احترام و با وقارِ معلمی با او برخورد شود تا آرامآرام متوجه گردد گمشده او زندگی فانتزیِ سراسر توهّم نیست، بلکه باید خلأهای روحی خود را با اُنس با خدا و در بستر شریعت الهی حل کند. عجله نباید کرد. موفق باشید
با عرض سلام و ادب و احترام: طلبه ۳۹ ساله هستم از کاشان و ارشد تعلیم و تربیت جامعه الزهرا سلام الله علیها و متاهل و ۱ فرزند ۱۸ ساله. خیلی سال هست دنبال استادی میگردم که بتونم تو معنویات الگو بگیرم. خواهشمندم یه نکته ی ناب که بتونم اهل نماز شب و از مسحرین باشم بفرمایید؟ خواهش میکنم بگید چطوری مسیر قرب و اقرب الطرق طی کنیم تا زودتر به مقصد برسیم و در منزل نمانیم. چطوری و از کدوم دروس و کتابهاتون شروع کنم؟ تازه یافتم کانالهای شما را. خدا حفظتون کنه
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب ارزشمند «آداب الصلواة» حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» إنشاءالله میتواند مفید باشد. اگر از سیر مطالعاتی سایت شروع کنید راحتتر متوجه نکات آن کتاب خواهید شد. موفق باشید
استاد ارجمندم سلام علیکم: این روزها دلم پره از شور شعف پیروزیهای جبهه اسلام و ایران، علیه کفر و نفاق. سنگرهای شیطان و جنودش یکی پس از دیگری در حال تصرفه، بشدت دارم اون آرامشی که رهبری صلوات الله علیه به شهید خوش لفظ دادند رو حس میکنم، دارم با تمام وجود «إِنَّ مَعِيَ رَبّي سَيَهدينِ» رو که آقاجان فرمودند رو حس میکنم، چقدر قشنگ داریم از وسط دریایی که فرعونها را در خودش غرق کرد به سلامت رد میشیم، دارم میبینم دست خدا را که داره تیر میندازه، دارم میبینم که خواب از چشم صهیونیستها ربوده شده و امریکائیهایی که روزی تو این کشور به ناموس ایران تجاوز میکردن و هیچکس جلودارشون نبود امروز دست به دامن مسیح علینژاد و مریم رجوی، چند تا زن بدکاره و چند تا بازیگر دست چندم شدن، دارم حس میکنم اون طنین آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند حضرت روح الله رو، میبینم این حضور اربعینی با این تنوع ملتها، قومیتها و ادیان رو، میبینم این ذلیل شدن دشمنان اسلام و پیروزیهای جبهه مقاومت رو، هیبت علوی آقاجان در دیدار فرماندهان و پیش کسوتان جنگ تحمیلی قلبم رو جلا داد، دیروز وقتی همه ی اسلام در سرزمین شیاطین عکس سردار دلها رو بالا برد و علی وار رجز خوند فقط دلم میخواست دست و پای سید ابراهیم را ببوسم، استاد بارها به «کُلُّ یَوم هُوَ فِى شَأن» اشاره کردید و من دیروز در سازمان ملل با تمام وجود این جلوه از حضرت حق را دیدم. استاد از اینکه خودم هیچ کاره این اتفاقاتم و انفعال تمام وجودم رو گرفته دلگیرم. اگه ممکنه مطلبی بفرمائید بتونم از این هیچی نبودن در بیام. التماس دعا.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله حضور رئیس جمهور با آن صلابت و با سخنان آنچنان متین، عملاً حضور انقلاب اسلامی در چنین مجامعی به حساب میآید. آری! همینکه امثال بنده و جنابعالی خود را در این عالم یعنی عالم انقلاب اسلامی قرار دهیم، خود به خود یک ارزش است تا از چنگالهای شیطانی رسانههای دنیای کفر رهایی یابیم. موفق باشید
با سلام: صوت های معاد را هرچه به آخر آن نزدیکتر میشوم بیشتر ناامید میشوم. ای کاش این حرف های شما در مورد معاد اشتباه باشد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر فرصت کردید مطالعه جلد هشتم و نهم «اسفار» و یا کتاب «معاد یا بازگشت به خدا» را از آیت الله شجاعی دنبال فرمایید. و اگر احساس میکنید این مباحث برای جنابعالی مشکل است، به کتاب «معاد شناسی» از آیت الله حسینی طهرانی رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام جناب استاد: سوالی هست که به روحم و مغزم فشار می آورد و نمی توانم جوابی برایش درک کنم. مگر شاید جوابم به روش ابراهیمی و رب ارنی باشد. قبلا درباره پرسشم این جواب را گرفته ام که آیا اگر در لذتی باشی بعد بگویند لذت بیشتری هست؛ خسته میشوی؟ یا اگر علم گوارایی داشته باشی بعد بگویند علم بیشتری هست خسته میشوی؟ که پاسخش خیر است و خیر است و خیر این هاست که ابدیت بهشت را گوارا می کند و لذیذ و... اما جناب استاد این پاسخ ها مغزم و فکرم را قانع می کند اما هنوز نتوانسته روحم را قانع و مجاب کند؛ واقعا ابدیت ما یعنی چه؟ شوخی که ندارد این تا همیشه بودن و تا هرگز تمام نشدن! هرچقدر هم لذتی افزون بر لذتی الهی باشد اما تا کی، تا کجا؟ آخرش آخر چه خواهد شد بالاخره؟ زمان که مربوط به این دنیاست و گردش کرات و... ؛ پس حالا ابدیت در عین بی زمانی مادی یعنی چه؟ آن «همیشه ی بی هرگز» چه نوع زمانی است؟ گاهی در ذهنم تصور می شود که خدا همینطور دارد میرود و ما هم در مسیر او میرویم ولی خب به او نمی رسیم چون این حرکت برای هر دو است اما خدا که نمی رود؛ (اصلا کجا برود!؟) پس چطور است که نهایتا به او نمی رسیم؟ این بی پایانی خدا یعنی چه؟ و سوال دیگرم اینکه ابعاد جهان مادی آخرش چه هست و کجاست؟ آیا جهان ماده نسبت به درک مادی ما وجود دارد و درواقع حقیقتی ندارد؟ آیا «شدّت» اجسام کثیف باعث تصور درک ما می شود که ماده اند یا واقعا ماده حقیقت دارد؟ اگر دارد پس آخر عالم ماده کجاست؟ طبق علم فیزیک هم که ماده نابودشدنی نیست. کمکم کنید. ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: به این بیت فکر کنید که میفرماید: «چو رسی بر بامهای آسمان / سرد باشد جستجوی نردبان». آری! «سوار چونکه به مقصد رسد پیاده شود». وقتی انسان در ابدیت خود به اصیلترین بودنش در مأوای الهی حاضر شد، مگر امکان دارد که چیزی برایش مانده باشد که بخواهد باز برود تا برسد؟ بخصوص که فراموش نکنید خداوند مقصد است و از این جهت حضرت سجاد «علیهالسلام» در خطاب به حضرت حق عرضه میدارند: « يَا أَمَلِي وَ بُغْيَتِي، وَ يَا سُؤْلِي وَ مُنْيَتِي،» ای آرزویم و مرادم و خواسته ام و امیدم. موفق باشید
بسم رب الشهداء. با عرض سلام و خداقوت خدمت استاد طاهرزاده عزیز. طبق فرمایش حاج قاسم سلیمانی، تا شهید نباشی، شهید نمیشوی، شرط شهادت، شهید بودن است. بنابراین چطور میشود که جناب حُر و یا دیگر اصحاب امام حسین، در سپاه باطل بوده اند، ویا افرادی که قبل از انقلاب در دستگاه ظلم پهلوی بودند ولی پس از یک فراخوان، در دفاع مقدس به شهادت میرسند؟ مگر شرط شهید بودن یک شبه و یا در مدت کوتاه محقق میشود؟ همچنین بفرمایید ما هم چگونه میتوانیم خودمان را به جمع شهدا برسانیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه انسان از نسبتهای دروغین و خیالات وَهمی، خود را آزاد کرد متوجه هویت گسترده خود میشود که عملاً به یک نحوی شهید شده است و حال به دنبال به نهایترساندنِ این هویت است. جناب حرّ با روبهروشدن با حضرت اباعبدالله «علیهالسلام» متوجه شد باید انسان دیگری شود و در واقع، شهید شد تا توانست شهید بشود. موفق باشید