بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
33194

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم: طبق گفته عرفا انسان تا ۲ سالگی در حالت فنای فی الله به سر می برد و پس از آن تعداد انگشت شماری از انسان ها به غیر از معصومین هیچ گاه معصیت خدا را انجام نمی دهند و برخی نیز انجام می دهند. آن انسان که گناهی مرتکب نشده است به مقاماتی می‌رسد. حال سوال این است که انسان گناه کار بعد از توبه آیا با مجاهدت و مراقبت می تواند حتی به مقامات بالاتری نسبت به انسانی که هیچ گناهی نکرده است دست پیدا کند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم از کجا می‌فرمایید «طبق گفته عرفا انسان تا ۲ سالگی در حالت فنای فی الله به سر می برد»؟ لازمه فنای فی الله اراده‌های ممتد و عبور از امیال نفسانی است. در مورد نکته دوم به سخن رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» بیندیشید که می‌فرمایند: «التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ كَمَنْ‏ لَا ذَنْبَ لَه» توبه ‏كننده از گناه مثل آن است كه گناهى براى او نيست. موفق باشید

33093

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: با توجه به حرکت جوهری و اینکه تقدم و تاخر ذاتی حرکت است و حرکت مربوط به عالم ماده می‌باشد چرا در قرآن می‌فرمایند «والجان خلقناه من قبل من نارالسموم» تقدم و تاخر در برزخ نزولی یا قبل از وجود انسان و همچنین شش هزار سال عبادت شیطان با اصل فوق در تضاد است. اگر ممکن است توضیحی در این باره بفرمایید با تشکر و سپاس

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید باید به این نکته قرآنی توجه کرد که می‌فرماید: «سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ» یعنی با توجه به نسبتی که با دنیای شما پیش می‌آید این اندازه زمان می‌برد. موفق باشید

32875

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد وقت بخیر: من در مورد خواستن دنیا خیلی اذیت شدم هم دنیا رو می‌خوام هم آخرت و هر دو رو میخوام به کمال برسونم هم دوست دارم بهترین‌های دنیا رو داشته باشم هم آخرت ولی یک مدت طوری زندگی کردم که سعی کردم فقط آخرت رو بخوام و دنیا رو نخوام، این اتفاق کلا درونم رو داغون کرد و دیگه خودم نبودم و درواقع خواسته‌هام رو سرکوب کردم و اینجوری از خود واقعیم عقب موندم و بعدش به طور افراطی درگیر خواستن دنیا شدم طوری که آخرتم رو فراموش کردم و نمیدونم کی به تعادلم می‌رسم ولی هیچ فکری ندارم که این طوری که دارم پیش میرم کجاش اشتباهه اینکه ظاهر زندگیت رو هم بخوای به کمال برسونی اشتباهه؟ اینکه بهترین‌ چیزای دنیایی رو بخوای کجاش اشتباهه؟ چرا میگن زندگی لاکچری و تفکر کاخ نشینی بده؟ من این مدل زندگی اصلا انگار تو خونمه نمیتونم ازش جدا بشم و هیچ ایده‌ای برای جدا شدن ازش ندارم. لطفا راهنماییم کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مباحث «معرفت نفس» روشن می‌شود انسان وسیع تر از حضور دنیایی‌اش در نزد خود حاضر است و دنیا مانند بدن انسان، بستر تعالیِ ابعاد روحانی او است و از این جهت دنیا و بدن زمینه آن تعالی هستند، نه آن‌که خودشان هدف باشند. موفق باشید

32155

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام: لفظ دل شکسته برای چه حالتی از حالات انسان به کار برده می شود؟ و اصولا به چه کسی دل شکسته می گویند؟ منظورم اینست که هر گونه ناراحتی و دلخوری از دیگران شامل این مضمون می شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موردی نیست که بنده بتوانم نظر دهم. شاید هرکسی خودش در نسبت به احوالات خودش بتواند این موارد را فهم کند. موفق باشید

38913

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: همه مان راجع به غرب و بخوصوص آمریکا می‌دانیم. اما چگونه هرگز از این فکر بیرون نیاییم که باید آمریکا و سگ زردش در فلسطین را سر تا پا آتش بزنیم. جامعه بسیار عجیب است اگر یک نگاهی بیندازیم می‌بینم چقدر ماهرانه و نامرئی، آمریکا و غرب دارند همین جا یعنی کف جامعه و اجتماعات علمی و بخوصوص فرهنگی ما، به طرز وحشیانه ای فکر ما برای نابودی شان را سر می برند آن هم به یک روش بسیار عجیب. مثلا احساسات، تردید ها، بلند پروازی ها تمام وقت هایی که می‌بینم یک سری جملات مزخرف از قبیل دین از سیاست جداست. مقداری که من از این اجتماعات یا قتلگاه برخور دار هستم فضای مدرسه است. آیا تا بحال انیمیشن I , Pet Goat II را دیده اید ؟ برای این انیمیشن 7 دقیقه ای که در سال 2012 ساخته شده است حدود 18 ساعت تحلیل درست کرده اند، من که اصلا نمی دانستم و هنوز هم نمی دانم Illuminati چیست، جالب اینجاست که من فقط زمان هایی که تا می آیم با خدا حال کنم، با حاج قاسم باشم، سریع بعد از این توسط همین فضای به ظاهر ناخواسته تشکیل شده ترور فکری می‌شوم به وسیله چالش های مزخرف مثل پول در آوردن در زاویه موفقیت و آدم سعادت مندی بودن. خب اینها برای شما هم پیش آمده، میخواهم بپرسم چه فکری به صورت بسیار درست و خیرخواهی اش ذهن شما را در بر گرفته؟ چه کسی به این فکر می‌کند که آمریکا بازی اش داده است. داشتم می‌گفتم و به اینجا رسید که چگونه این ها را همیشه با خود داشته باشیم چون برایم به خوبی روشن شده است که قرار است کوچک ترین نابودی خواهی من برای اسرائیل، به صورت نامرئی و غیر قابل توجهی مسموم و زمین گیر کند، چه کسی فکرش را می‌کرد که وضعیت جامعه و اجتماعات فردی و جمعی به نحوه های مختلف که همه برایشان سوال باشد چرا نمی شود در پی علم بود به معنای دانشمندان اصیل ایرانی همچون ابوعلی سینا و شیخ بهایی و... ، زیر سر غرب و آمریکا باشد؟ می‌خواهم یک خواسته ای از شما داشته باشم، آن هم این است که تحلیل و رمزگشایی انیمیشن I, Pet Goat II را به آن نظری انداخته و واکنشتان را برایم بگویید چون من این کار را کردم و بسیار عجیب بود برایم. در ادامه می خواهم نحوه ی حفظ کردن این را بدانم به این معنا که هرگز از فکر نابودی آمریکا بیرون نخواهم آمد چون مشخص شده او چه جنگ وحشیانه ای را علیه من راه انداخته است. فعلا بحث تا اینجا. ان‌شاالله دوباره راه هایی برایم گشوده خواهد شد که از ان طرف برایم مسئله می‌شود، مسئله به تازگی برایم اهمیت بسیار پیدا کرده و می‌دانم حتما بعد آن گشودگی خواهد بود. و من الله توفیق

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار خوب است که متوجه ظلماتی به نام روح آمریکایی شده‌اید. جواب اصلی که باید به خودتان بدهید در نسبتی است که باید با فکری حکیمانه نسبتی با رهبر معظم انقلاب به عنوان زبانِ این تاریخ پیدا کنید که باید در این مورد اندیشه کرد. پیشنهاد می‌کنم بحث «رهبر انقلاب و زبان تاریخی که در پیش است» https://eitaa.com/matalebevijeh/17990 را مدّ نظر قرار دهید تا ان شاءالله میدان تفکر در این مورد در مقابل‌تان گشوده شود. همین‌طور که می‌فرمایید انیمیشن مذکور اشارات خاصی دارد که هرکس با پیش‌فرض‌های خود آن را دنبال می‌کند. بنده نتوانستم رابطه‌ای که منجر به تفکر شود با آن انیمیشن برقرار کنم. موفق باشید 

36358

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

اگر بنا را بر این بگذاریم که تمام مخلوقات در حال حرکت در نزد خودند و دارند خود را هر روز تجربه می‌کنند تا بیشتر و بیشتر خود را بیابند و نزد خودتر باشند البته بالحق پس من هم چنین انتظاری از خود داشتم و دارم اما آدمی از این زندگی برتر خارج شد! این مسئله مرا خستگی داده که هنوز حس می‌کنم مال من نبود. خوابی سنگین و باری گران و پیری بدی به من تحمیل کرد. دوست دارم در سخنان علی علیه السلام فنا شوم که فرمودند: پسرکم بدان که تو برای آخرت آفریده شدی نه برای دنیا و برای رفتن نه ماندن و برای مرگ نه زندگی و در جایگاه کوچی و در سرای موقت بر سر راه آخرت تو تحت تعقیب مرگ هستی که گریزنده از آن رهایی ندارد و خواستار آن هم از دستش نمی رهد و ناگریز آن را در خواهد یافت. با وجود اینکه مردم امروزی را می‌شناسم اما آنها نمی‌شناسم هرچه بیشتر آنها را بشناسم بیشتر آنها را نمی‌شناسم آنها در عین اینکه مرا می‌پذیرند و من آنها می‌پذیرم اما هرگز دنیای آنها را نمی‌فهمم و نمی‌شناسم و نمی‌خواهم و درک نمی‌کنم هرچند گویی دنیای دیگری ساخته بشود، که بشود در آن زیست و من هم خواهم زیست ان‌شاء الله اما مرگ سر نوشت زیباییست که آن‌را به کل دنیا نمی‌دهم . بخدا حتی اگر آخرتی و سرای جاویدی و بهشت هایی و دین پایداری نبود باز مرگ انتخابم بود. من مرگ را خود می‌دانم خودی که دنیاداران می‌خواهند آن‌را گم کنم. دنیا را دوست نداشتم ای کاش هیچ وقت نمی‌دیدمش خدایا دنیا را از یادم ببر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر انسان برای آخرت آفریده شده است ولی دنیا، مزرعه آخرت است و به اندازه‌ای که در دنیا با انتخاب‌های خوب و همراه با تواضع زندگی کنیم، در ابدیت خود حضور بهتر و متعالی تری خواهیم داشت. مهم آن است که زندگی را برای خود تنگ و سخت نکنیم. موفق باشید

34417

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

 درود خداوند بر شما باد استاد: در روابط پیامی دختر و پسر برای کسانی که میخوان این گناه رو ترک کنن باید کامل کامل این مکالمه قطع و نابود بشه دیگه درسته؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره عموماً در آن فضا شیطان میدانِ حضور گشوده‌ای دارد و تا می‌توانیم باید سعی کنیم در چنین فضاهایی حاضر نشویم. موفق باشید

34357

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد: خدا ان شاءالله توفیق روز افزون شامل حال شما کند. استاد ببخشید فرق متقین با محسنین را می‌فرمایید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایت مقام محسنین را مقامی می‌دانند که آن‌ها خداوند را با چشم دل رؤیت می‌کنند و اگر هم تا این‌جاها نیامده باشند، آن‌چنان خود را در حضور خدا می‌یابند که احساس می‌کنند کاملاً زیر نظر خداوند هستند. رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» در توصیف مقام محسنین می‌فرمایند: «اَلْإِحْسَانُ أَنْ تَعْبُدَ اللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ فَإِنْ لَمْ تَكُنْ تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاك‏» (بحار الأنوار، ج‏67، ص: 196) احسان عبارت است از آن‌که خدا را طوری عبادت کنی که گویا او را می‌بینی و اگر او را نمی‌بینی متوجه باشی او تو را می‌بیند. ولی متقین دارای طیف گسترده‌ای هستند از کسانی‌که تنها ترک محرمات و انجام واجبات داشته باشند تا مولای متقیان که در درک حقایق تا آن‌جا حاضرند که فرمودند اگر پرده برطرف شود، بر یقین من چیزی اضافه نمی‌شود. موفق باشید.

34293

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیز: استاد در موضوع امر به معروف و نهی از منکر چند مورد دیدم که درباره ی امر به معروف زنان بی حجاب مطالبی فرمودید از طرفی با فتاوای مقام معظم رهبری درباره وجوب تذکر لسانی و وجوب امر به معروف در همه شرایط مواجه شدم و اینکه همه جا احتمال تأثیر هست https://www.google.com/amp/s/farsi.khamenei.ir/amp-content%3fid=27746 شما این صفحه را مطالعه بفرمایید خب با توجه به فتوای ایشان تعارض این موضوع با بیانات شما که الآن شرایط متفاوت شده و تذکر لسانی به حجاب مثل گذشته کارایی ندارد چگونه است؟ در آخر بنده به عنوان یک شهروند که مدام با این موضوع سر و کار دارم چه کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال همان‌طور که می‌دانید اگر احتمال تأثیر در امر به معروف و نهی منکر بدهید، چرا از حدّاقل آن که تذکر لسانی است، کوتاهی کنیم؟ مگر آن‌که احتمال تأثیر ندهیم. تصور می‌شود فعلاً در اکثر موارد نه‌تنها احتمال تأثیر نیست، بلکه بیشتر، طرف مقابل حالت تهاجمی به خود می‌گیرد. این‌جا است که باید حوصله کرد تا او احساس نکند ما نیز بنای تقابل با او داریم. موفق باشید

34170

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: دوستی مذهبی دارم که خدا و معاد و حکومت اسلامی و چادر و.... همه چیز را قبول دارد و طرح ولایت هم رفته است اما از همان ۹ سالگی با مشکل عدم میل به نماز اول وقت مواجه است و سال هاست نمازهایش قضا می شود و عذاب وجدان دارد، بارها چهله برای ترک نیز گرفته اما پس از مدتی دوباره شکست خورده است. لطفا راهنمایی بفرمایید چه کند؟ این روزها ترس دارد که بیشتر از این در گناه بیافتد و راه را کج برود و خیانت کار شود، مخصوصا که پیشنهاد مسئولیتی نیز گرفته که در آن تخصص دارد اما از خودسازی نداشتن و بی نمازی خود می ترسد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید متوجه شویم با حضور در نماز، آن‌هم در وقت معین است که برکات خاص نماز نصیب انسان می‌شود و از این جهت بهتر است مطالعاتی در راستای برکات نماز داشته باشند تا اتفاقاً ساعت‌شماری بکنند تا وقت نماز فرا برسد. در این مورد پیشنهاد می‌شود به کتاب «آداب الصلواة» حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» رجوع شود. موفق باشید https://lobolmizan.ir/sound/674?mark=%D8%B4%D8%B1%D8%AD%20%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8

34042

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد طاهرزاده عزیز: استاد من چند سال هست که در قنوت همه نمازها دعای سلامتی فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را می‌خوانم، چون نظرم این است که همه دعاهای ما در پرتوی دعا برای امام زمان تحقق می‌یابد و در طول روز هم همیشه مواظب هستم در هر نیت و کاری رضایت امامم را مد نظر قرار بدهم. استاد می‌خواستم نظر شما را در این مورد بدانم و بیشتر راهنمایی فرمایید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عالیِ عالی است. چه خوش می‌گذرد که فکر و ذکر ما در نسبت با کامل‌ترین انسان، زنده و زنده‌تر باشد، بخصوص که آثار آن نورانیت را انسان در نایب ایشان تجربه می‌کند. موفق باشید

33196

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: در مورد پرسش 33188 بنده نتوانستم منظورم را برسانم، منظورم از تبدیل علم به عمل، علم به اینکه باید درس بخوانم، ولی نمی‌توانم عمل کنم یعنی درس بخوانم، با اینکه می‌دانم الان باید درس بخوانم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما توصیه شده است از طریق آزادکردن خود نسبت به آرزوهای بلند دنیایی و نیز با کم‌حرفی، اراده انسان به سوی عملش سوق پیدا می‌کند. موفق باشید

32732

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد عزیزتر از جانم استاد طاهرزاده: 🔖عنوان: : ای معلّم عزیز 💓 روز معلم مبارک ✨ اگر معلمی، نظر کردن بر افق‌های دور حیات انسان‌ها و نمایاندن راه‌ها و بیراهه‌هاست، تا انسان‌ها در مسیر حیات خود به بیراهه نروند و از پای نیفتند، این گونه معلمی بودن، همان امتداد راه انبیاست. جان من و هزاران دانش آموز به فدای چنین معلمانی. التماس دعا ✨┈•

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «طالب مردی چنینم کو به کو». حقیقتاً حرکت توحیدی انقلاب اسلامی آینده‌ای را نوید می‌دهد که نه حضور در گذشته است و نه حضور در جهان سکولارزده؛ بلکه حضور در آینده‌ای است که نام آن را می‌توان «جهان بین دو جهان» گذارد. جهانی که نه جهان گذشته است و نه جهان سکولار، بلکه حضور در امروز است ولی با هویت قدسی، راهی که معلّمان می‌توانند نسل امروز و فردای ما را در آن جهان حاضر کنند و از این جهت هنوز می‌توان درباره تعهد به انسان فکر کرد و هنوز می‌توان به ذات عاشقانه انسان فکر نمود و هنوز می‌توان معلّمی را یک «عشق» دانست. موفق باشید

32316

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: نظرتون راجع به آقای حسین علیپور شاگرد آقای سعادت پرور رو بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان کار عزیزان نیستم. موفق باشید

34803

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

درود استاد: خسته نباشید. استاد ببخشید ۳ سوال داشتم که این ۳ سوال می‌تونه انحراف که در مسیر که دارم به سمت سیر سلوک عرفانی پیش میرم کمکم می‌کنه. سوال اول من تقریبا اکثر کتاب های شما رو مطالعه کردم و بی نظیر هستش و من که می‌خوام مراتب سیر سلوک رو طی کنم چگونه استاد پیدا کنم؟ چون اکثر عرفا از جمله آیت الله آملی و قاضی و..... گفتن بدون معلم پای در این راه نگذارید ولی من دوست دارم مراتب سیر سلوک رو طی کنم ولی بابت همین ترس دارم چه کار کنم بدون استاد میتونم مسیر طی کنم؟ و سوال دوم این هستش که: بعد از مطالعه کتاب چه کتاب های شما چه کتاب های دیگری این مسیر به ما کمک می‌کنه مطالعه کنیم؟ (سیر سلوک عرفان) یعنی کتاب شما به عنوان نقشه راه اصلی باشه و بقیه کتاب ها به عنوان ابزار و مطالعه و... باشه و سوال آخر این هستش که من در این ماه مبارک رمضان به علت بیماری نمیتونم روزه بگیرم و خیلیی ناراحت هستم چه کار کنم؟ بنده یکی از راه هایی که بتونم گناهانم رو پاک کنم و به خداوند نزدیک بشم از طریق روزه هستش حالا که نمیتونم روزه بگیرم چه کار کنم؟ آیا راه دیگری وجود دارد در این ماه مبارک ثمره دریافت کنم؟ در واقع یکی از مهم ترین دستورات شرعی رو نمیتونم اجرا کنم😔

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در این مورد خوب است به جمله مشهور آیت الله بهجت نظر کنید که می‌فرمایند: «علم تو، استاد توست» رجوع شود به جزوه «شرح مختصر دستورالعمل آیه الله بهجت«رحمه الله»» که روی سایت هست. https://lobolmizan.ir/leaflet/231?mark 2- کتاب «منازل السائرین» جناب خواجه عبدالله انصاری در این مورد راهنمای خوبی است. عرایضی در شرح آن شده است که می‌توانید جهت استفاده از شرح صوتی آن با جناب حاج آقا نظری به شماره 09136032342 تماس بگیرید. ۳. همین‌که نگران این امر می‌باشید إن‌شاالله ثواب و برکات آن نصیب شما می‌شود. از سحرخیزی‌های ماه رمضان و حضور در جمع مؤمنین و غذای حداقلی غافل نباشید. موفق باشید

34180

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد خوبید: ببخشید راجع به هواپیمای اوکراینی که سپاه زد، آیا ما موضعمان نسبت به سپاه چه باید باشد؟ بعضی ها نسبت به سپاه و نظام بدبین شده اند و خانواده هایشان دل خوشی ندارند و می گویند چرا به ما رسیدگی نمی کنند و چرا کسی از سپاه را بر نمی دارند و از این جور سؤالها و... ما هم نمی توانیم حرفی بزنیم و قانعشان کنیم و خودمان هم نسبت به کار سپاه قانع شویم. چکار کنیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس در آن فضا و در آن روزها در جریان امر بود، متوجه می‌شد این نوع خطاها بعد از بمب‌باران پایگاه آمریکایی عین الأسد و خبر شلیک دو موشک به سوی پایگاه‌های حساس ایران، امری است طبیعی و در هر جنگی پیش می‌آید و به همین جهت رهبر معظم انقلاب کشته‌شدگان آن هواپیما را شهید محسوب کردند و معلوم است که هزینه سنگینی بود، ولی چرا متوجه نباشیم مسئله را بیش از پیش، جریان‌های معاند نظام بزرگ کردند وگرنه هزاران هزار مرتبه از این خطاها در هر جنگی پیش می‌آید و دیرخبرکردنِ قضیه به جهت آن بود که خود مسئولان نیز از این مسئله به شدت جا خوردند و علی‌القاعده نمی‌توان از نقش آمریکا، چه نسبت به نفوذی‌هایی که در فرودگاه بودند و چه نسبت به، به‌هم‌ریختن فضا توسط دولت‌های منطقه و در نتیجه به خطاانداختنِ سربازی که به هواپیما شلیک کرد، غفلت نماییم. موفق باشید

34007

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: در کتاب خویشتن پنهان فرمودید: اگر با ریاضت های شرعی توجه خود را به عالم غیب و معنویت معطوف کنید، خود را در آن عالم احساس می کنید. منظور از ریاضت شرعی چیه، یعنی باید چیکار کنیم که خودمون درآن عالم احساس کنیم؟ سوال بعدی که دارم اینه: با توجه به اینکه اصل انسان «من انسان» است و در خواب انسان با من خود روبه رو است، پس چرا من انسان به هرجا که دوست دارد در خواب سیر می‌کند و چرا از اراده ما بیرون است، به عنوان مثال من دوست دارم در خواب بروم کربلا ولی وقتی می‌خوابم «من» از اختیار من بیرون است و هرجا خودش دوست داشت می رود؟ آیا امکانش به وجود میاد که در اختیار خودمون باشه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ریاضت‌های شرعی همان رعایت دستورات واجب الهی است و انجام مستحبات در حدّی که برای انسان امکان دارد. ۲. در خواب و در برزخ و قیامت، ملکات انسان در صحنه است و انتخاب و اختیار، مربوط به دنیا می‌باشد. موفق باشید

33940

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: بنده سوالی هست که خیلی ذهنم درگیر کرده و حتی میشه گفت شبهه ای است که برام ایجاد شده. ما وقتی به دین اسلامی که بهمون در حال حاضر حتی از منابع صحیح معرفی میشه جایگاه امام زمان برامون مشخص نیست یعنی مشخص نیست چرا ما نیاز به امام زمان داریم؟ خب ما خیلی راحت انجام به واجبات و کار فرهنگی و هیئت و.... انجام می دهیم و خب اعتقاد داریم خدا هم کمک می کنه خب الان امام زمان کجای این زندگی هست حتی برای بچه هایی که فعالیت فرهنگی و معنوی دارند. منظور من این هست واقعا نیازی که شاید بغیر امام زمان رفع نشود. چون من احساس می کنم باید یک همچین چیزی باشد. ممنون میشم راهنمایی بفرمایید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابعاد بسیاری از انسان‌ها هنوز همچنان نهفته است. و در همین رابطه در روایت داریم: «الْعِلْمُ سَبْعَةٌ وَ عِشْرُونَ حَرْفاً فَجَمِیعُ مَا جَاءَتْ بِهِ الرُّسُلُ حَرْفَانِ، فَلَمْ یَعْرِفِ النَّاسُ حَتَّى الْیَوْمِ غَیْرَ الْحَرْفَیْنِ، فَإِذَا قَامَ الْقَائِمُ ع أَخْرَجَ الْخَمْسَةَ وَ الْعِشْرِینَ حَرْفاً فَبَثَّهَا فِی النَّاسِ، وَ ضَمَّ إِلَیْهَا الْحَرْفَیْنِ حَتَّى یَبُثَّهَا سَبْعَةً وَ عِشْرِینَ حَرْفا»ً علم، بیست و هفت حرف است. همه آنچه تا به امروز رسولان الهی آورده اند، تنها دو حرف است و مردم بیش از این دو حرف نمی دانند. هر گاه قائم ـ عج الله تعالی فرجه الشریف ـ قیام کند، بیست و پنج حرف دیگر را به اضافه آن دو حرف ارائه و در میان مردم اشاعه و آموزش می دهد. پیشنهاد می‌شود در این مورد کتاب «بصیرت و انتظار فرج» که روی سایت هست، مطالعه شود. موفق باشید

33897

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم آقای طاهرزاده: ای کاش پیام منو رو توی گروه نمی‌گذاشتید چون من فقط با شما خواستم در میان بگذارم، استاد خواهش می‌کنم بخاطر خدا برایم  دعا کنید چشم و گوشم کر نماند. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءالله نتایج کامل از فعالیت‌های خود بگیرید. وقتی کار بر محترم ایمیل خود را نداده چگونه جواب سؤال او را بدهیم؟ موفق باشید

32844

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

به نام حق. سلام استاد: خدا قوت. استاد در اوایل شرح مقالات درباره ی ذکر یونسیه فرمودین و بنده در طول روز به صورت پراکنده می گفتم ولی رساله ی لقاءالله مرحوم ملکی تبریزی را هم مطالعه کردم و تصمیم به مداومت بر این ذکر داشتم اما با دیدن پرسش های سایت متوجه شدم که باید استاد اجازه دهند، حالا استاد اجازه می دهید؟ یا باید برای شروع التماس خروج از ظلمات ۱۲_۱۳ سال صبر کنم؟ مدتی ذکر اللهم اغننی بحلالک عن حرامک... را ده مرتبه بعد از نماز صبح برای تقرب می گفتم نه به نیت خاصی، بعد از مدت کوتاهی حالم بسیار دگرگون شد مدام گریه می کردم و بسیار بیتابی می کردم و خودم را به نحو عجیبی از همه جز خدا بی نیاز می دیدم، دوست داشتم یک گوشه بنشینم و فقط برای خدا اشک بریزم و اصلا دلیلش را نمی دانستم که یک لحظه انگار کسی به من گفت که به خاطر آن ذکر است و پس از مدتی خود به خود آن ذکر از سرم افتاد. به نظرتان اگر ادامه می دادم برای انقطاع بهتر نبود؟ و درباره ی ریاضت شنیدم که قبل از چهل سالگی وهم را تقویت می کند، بنده خیلی به خوردن تنقلات عادت داشتم، از اول ماه رمضان برای تضعیف نفس شکر خدا ترک کرده ام آیا اینطور کارها ریاضت است؟ بعد استاد از سال ها پیش گاهی با کسی در ذهنم صحبت می کنم که مرا راهنمایی می کند و گاهی دعوایم می کند او از من بهتر و انسان تر است و بیشتر از من می داند، ولی خجالت می کشیدم به کسی بگویم. برایم سؤال بود که این کیست دیشب موقع خواب او که صورت و جسمی ندارد به من گفت که او همان خود بالاتر من است و برایم سؤال شد که من او هستم یا او من است؟ و او گفت تو من هستی یعنی او اصل است و منِ فعلی فرع، و من باید بروم تا او بیاید و من های دیگری هم بالاتر از او منتظر هستند. اصلا منِ برتر آدم با آدم حرف می زند یا من توهم می زنم؟ ببخشید که مزاحمتان می شوم ولی این حرف ها را زیر آسمان خدا و سایه ی مولایمان به چه کسی می توان گفت جز شما؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد ذکر یونسیه و آن نوع مداوتی که اساتید تأکید بر ۴۰۰ مرتبه و یا نیم ساعت به صورت مستمر را مطرح می‌کنند , باید بعد از سن چهل سالگی و آن هم به نظر میآید  بهتر است از طریق استادی که روحیه شما را میشناسد, انجام شود. ولی ذکر مشهوری که بعد از نماز دارید ذکر خوبی است. در مورد آن احوالاتی که می‌فرمایید کسی با شما صحبت می‌کند, سعی کنید منصرف شوید زیرا خطر ورود شیطان با همان مقدس مآبی هایش هست بالاخره ما معارف و روایات و آیات را برای خود حجت می‌دانیم. موفق باشید

38902

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض خدا قوت: با توجه به کاهش رشد جمعیت و مطالبه جدی رهبری در مورد فرزند آوری بنده خیلی دوست داشتم در این جهاد شریک باشم با اینکه در ابتدای زندگی مشترک قرار دارم اما نگرانی که وجود دارد این است که همسرم علی رغم اینکه انسان متشرعی است اما در پایبندی به اصول و احکام به نظرم در سطح بالایی قرار ندارد و فکر می‌کنم اگر صبر کنیم این مسئله اصلاح شود و بعد اقدام به فرزند آوری کنیم بهتر باشد. به نظر شما اهم و مهم در این مسئله کدام است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر نگران رزق او هستید، آن فرزند، رزق خود را با خود می‌آورد حتی زودتر و بیشتر. و اگر نگران تربیت او هستید کافی است ما خودمان امور اخلاقی را رعایت کنیم، او خودش انتخاب می‌کند و این برای ما هم خوب است. موفق باشید

34947
متن پرسش

یا محبوب! به اسم خدایی که بعد از شعبان، رمضان و بعد از رمضان، ماه‌های دیگر و بعد از آن‌ها ماه محرم را آفرید تا دل بیچارگانی مثل من از دوری‌اش صد پاره نشود! عرض سلام و رضوان حضرت معشوق بر شما باد. فرمودید سؤال نپرسیم زود تر می‌یابیم، و حالا این سؤال نیست، شرح دلی است از آنچه یافتم و به دست خود آتش زدم! اما نه آتش عشق. غفلت‌هایی که مرا سوزاند، اما نه سوختنی که نشانه‌ی عشق است. این‌ها جای هزاران وا مصیبتا دارد!! غفلت‌هایی که مژده‌ی آن‌که یار پسندیده است را خاموش می‌دارد از ابن‌الوقت و ابوالوقت و کلاً وقت زمان به هشدار بودنِ یار هم ما را بیرون می‌کشد. باور کنید هر بار غفلتی می‌کنم و آن عمق دوری را در می‌یابم تن و بدن که نه، وجودم به لغزش در می‌آید و می‌دانم دگر نباید دوری گزید. از حال بدی که به کوی یار آمد این دلم حال دارد آن رجوع شوم را دل می‌دهد. من اصلاً حال خوش را نمی‌خواهم، منتها غفلت‌هایم گاه مرا تا دره‌ی هلاکت می‌برند، و ای وای! که نمی‌دانم چه بر من رفته است. اصلاً دگر زبان سخن ندارم، دگر قصه‌ام قصه‌ی معمولی نیست، چه می‌شود یک شبه بیچاره‌ای گلستان می‌شود؟!! و چه می‌شود یک شبه آن گلستان ویران می‌شود؟!!! انگار دارم برمی‌گردم به پوچی‌های قبل از دیدار یار، می‌ترسم. سخت بر خود می‌لرزم، آغوش معشوق را می‌دانم و می‌دارم و اما ای وای!! می‌ترسم بروم و برنگردم، می‌ترسم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «دوست دارد یار، این آشفتگی» وای اگر آن حال‌های قبلی می‌ماند و ما را در کودکیِ احوالاتِ معنوی اولیه‌مان، متوقف می‌کرد!!! در حالی‌که فرموده‌اند: «من چه غم دارم که ویرانی بُوَد / زیرِ ویران، گنج سلطانی بود». عرض شد: «گاه به گاه باید خود را گم کنیم تا دوباره از نو بازیابی شویم». موفق باشید  

34917
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد: طاعاتتون قبول حق ان شاءلله. بنده به تازگی و با دیدن برنامه ی «کلمه» با شما آشنا شدم، حرف هایی که زده شد عجیب بر جانم نشست. انگار قسمت خدا این بوده که با شما آشنا بشم تا بتونم این درد تازه ی دلم رو با کسی که اهل معناست در میون بذارم... استاد، دیشب که شب ۲۳ ام ماه رمضون بود از درون تُهی شدم. به هیچ رسیدم... فاقد ارزش شدم. بنده ی بی مقدار، مدتی بود که عجیب حال خوبی با خدا داشتم و طوری شده بود که اگه لحظه ای فکر خطا یا ذره ای غفلت بهم دست می‌داد حالم خیلی بد می‌شد و سراسیمه مثل یه بچه ی بی پناه خودم رو می رسوندم به آغوش خدا. با یه سبحان الله جانم انگار تازه می‌شد و با یه صلوات محبت و شوق زیادی بهم دست می‌داد. و همه ی اینا رو دیشب که شب قدر بود از دست دادم. دیشب سعی کردم به اینکه چطور باطن شب قدر رو کمی هم که شده درک کنم و چطور به خدا نزدیک تر بشم فکر کنم. حال خیلی خوبی هم داشتم… ثلت آخر شب به دلم افتاد که نماز امام زمان عجل الله تعالی فرجه بخونم، و تا حالا هم ازینجور نماز های مستحبی مخصوص ائمه نخونده بودم. دو رکعت، حمد و توحید، هر رکعت آیه ی «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» صد بار. به خیال خودم گفتم نماز راحتی هست و حداقل یه عمل عبادیِ اینجوری انجام داده باشم شب قدر! آماده شدم و قبل اینکه اقامه ببندم دلم یه شور عجیبی افتاد که اینکارو نکنم.. نمیدونم چرا! انگار همه چی بهم می‌گفت نمازو شروع نکن، حس قوی ای بود. استاد، تا بنده این آیه رو شروع کردم به تکرار کردن وجودم شروع کرد به ترسیدن.. حتی فکر کنم به پنج بار گفتن هم نرسیده بودم که حس خوف بدی بهم دست داد. یهو ذهنم پر شد از اینکه «تو اصن در حدی نیستی که بخوای روی این حرف تاکید و تکرار کنی » ، « گفتن این حرف اصلا لقمه ی دهن تو نیست» ، «داری چیزی رو میگی که ظرفیتشو نداری» یعنی اگه یه شخص حقیقی اونجا باهام حرف می‌زد اونقدر برام واضح نبود که این فکرها برام صاف و واضح بود. با خودم گفتم بهتره این آیه رو بیشتر ازین نگم و نماز رو تموم کنم، انگار برام خوب نیست. باز ولی گفتم همین یه کار عبادی رو هم نصفه نیمه انجام بدم امشب؟! بذار ادامه بدم. کاش این کار رو نمی‌کردم. انقدر بهم سخت گذشت که قابل توصیف نیست. انقدر برام طول کشید این نماز، نه از نظر زمانی… انگار هر ثانیه ش روحم خالی تر می‌شد. هی از خدا توی دلم ملتمسانه کمک می‌خواستم ولی همچنان خالی می‌شدم. استاد، وقتی سلام آخر رو گفتم باورتون میشه به پوچی رسیده بودم؟ گفتن «پوچ» هم توصیف نمیکنه میزان خالی بودن وجودم رو… قبل شروع نماز حضور خدا رو انقدر عاشقانه حس می‌کردم، ولی حالا بعد از اتمام نماز با خودم بگم نعوذبالله خدا اصلا هست؟! همینقدر ناگهانی و ترسناک. وجودم پر شد از شک. کل وجودم میلرزید. از اواسط نماز بدنم شروع کرده بود به خشک شدن و لرزیدن. انگار توی یه بشکه یخ من رو گذاشتن… انقدر حالم بد بود و به خودم می پیچیدم که فکر کردم در حال احتضارم و جون داره از بدنم میره. نمیدونم چطوری توصیف کنم… گریه می‌کردم، زجه می‌زدم .. مثل بید می‌لرزیدم… بدترین عذاب عمرم رو تجربه کردم. اگه خدا بهم می‌گفت قعر جهنم بسوز برام راحت تر بود حداقلش خدا رو داشتم هرچند ازم راضی نباشه. ولی اون لحظه خدا خودشو ازم گرفته بود. دیگه هیچی نداشتم. دلم می‌خواست نباشم فقط. برای منِ بی مقداری که وقتی چند لحظه حضور خدا برام کمرنگ می‌شد انقد بی قرار و آشفته می‌شدم، حالا دیگه این عذاب واقعا غیرقابل تحمل بود. مرگ روحم بود… هر چی خدا رو صدا زدم، هر چی به حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه، به فاطمه ی زهرا سلام الله علیها، به امیرالمؤمنین علیه السلام متوسل شدم… هیچ! انگار مثل یه لاشه ی گندیده من رو بندازن یه گوشه و دیگه کسی نگاهمم نکنه. هیشکی رو نداشتم. نماز شبم رو با همون حال خوندم، همچنان هیچی… نماز صبحم رو خوندم ، حیران و بی پناه… هیچی. دیدم دیگه هیچی حالم رو خوب نمیکنه … با همون حال خرابم خوابیدم. امروز هم همچنان به خودم می پیچم، هم جسمی هم روحی. انگار سوخته شدم.. پودر شدم. چیزی ازم نمونده. با مخ سقوط کردم به قعر تباهی. با تمام وجودم این جملات رو مزه مزه کردم: خدایا آن که تو را ندارد، چه دارد؟ و آن که تو را دارد، چه ندارد؟ ببخشید استاد که مثنویِ هفتاد مَن نوشتم، به نظر شما چه کنم؟ چه شد که این شد… حالم خیلی خرابه لطفاً لطف کنید و برام دعا کنید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حالتِ پیش‌آمده را به فال نیک بگیرید و آن را از برکات سکراتیِ شب قدر بدانید، سکراتی که ایمان انسان را که در دنیا بدان مأنوس بوده است، به لرزه می‌اندازد.  همه عرض بنده آن است که «گاه به گاه باید خود را گم کنیم تا دوباره از نو بازیابی شویم»

به آیه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا...» فکر کنید که ایمانِ دیروزین برای حضور در امروزِ این تاریخ کافی نیست. همان‌طور که اگر مار نتواند پوست بیندازد می‌میرد، اگر ذهن انسان برای تغییر دچار مانع باشد، دیگر ذهن نیست، انبار اطلاعات است. اگر خود را در آینده‌ تاریخ خود حاضر نکنیم و همچنان در گذشته متوقف باشیم، عملاً گور خود را پیشاپیش کنده‌ایم، زیرا در برابر آنچه در حال رشد و بالندگی است، کور و نابینا شده‌ایم. انسان‌‌هایی می‌خواهیم که نه‌تنها در نسبت با درک وجودی خود تامل کافی داشته باشند، بلکه معنای سعه‌ توحیدیِ انقلاب اسلامی را بفهمند که چگونه انقلاب، در این زمانه همچون اقیانوس شده است و دوره‌ دریاچه‌ بودنش به‌سر آمده. زیرا وقتی خود را در مرحله‌ای از تاریخ پیدا می‌کنیم باید سعی کنیم «گاه به گاه خود را گم کنیم» تا دوباره از نو بازیابی شویم. این است آن شدنِ ابدی که بودنی خشک و ساکن نمی‌باشد. و حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌

تعالی‌علیه» در غزل مشهور خود متذکر آن «بودنِ دوباره» می‌شوند و اظهار می‌دارند:

در میخانه گشایی به رویم شب و روز        که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم

زمانه، زمانه حضورِ وجودی نسبت به حقایق شده است. اخیراً در این رابطه عرایضی تحت عنوان «نگاهی پدیدارشناسانه به شخصیت شهید آوینی» https://eitaa.com/matalebevijeh/13463 شده است که خوب است به آن رجوع شود. از نو شروع‌کردن را می‌توانید با کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و شرح صوتی آن که روی سایت هست، شروع کنید.

34530

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت شما استاد عزیز: شما در همه صحبتهایاتان تکیه کلامتان افق انقلاب و آینده روشن انقلاب تحت زعامت آقای خامنه ای هست. من می‌خواهم از حضرتعالی بپرسم و شما هم جواب بدین که قانع بشم شاید هدایت بشوم. اما لطفا توجیه نفرمایید و سوال منم پخش کنید تا دیگران هم ببینند افق انقلاب بعد از ۴۳ سال بدبختی یک ملت و یک کشور و پایمالی خون شهدایی مثل خرازی و باکری و چمران و همت است. افق انقلاب اینست که پسران و دختران بدلیل سو مدیریت نمی‌توانند ازدواج کنند و خانواده دچار اضمحلال شده است. افق انقلاب اینست که شما سری بزنید به سایت ها و گروههای مجازی ببنید دختران بیست سال و نوزده سال دکان باز کرده اند و روزانه نوبت می‌دهند برای صیغه شدن، افق انقلاب اینست که مسجد دانشگاه اصفهان ۶ نفر در صف نمازجماعت هستند و بقیه جاهها هم وضع بهتری ندارند. صبح که از خواب بیدار می شود قیمت حداقل مایحتاج زندگی چند برابر شده است. افق اینست که زن های شوهردار تن فروشی می‌کند تا مخارج خاواده اش را تامین کند. پیاده شدن اسلام اینست که کسی برای اعتراض به بیکاری و فقر و گرانی در خیابان فریاد می زند و اعتراض می‌کند بعد او را می‌گرند و برایش زندان می‌برند و بعد هم آقای محسنی اژه ای منت سرش می‌گذارد و عفوش می‌کند بعد می‌گویند ما احکام اسلام را پیاده نمودیم. کجای اسلام و سیره اهل البیت اینچنین بوده است؟ افق انقلاب اینست که افراد مذهبی و ریشه دار به خاطر رفتار حاکمان نماز و روزه را کنار گذاشته و از دین اسلام زده شده اند، آبروی اسلام و مسلمانی و انسانیت را اینان بردن و بدتر از این هم می‌کنند و هزاران هزار دیگر که همه می‌دانند و حضرتعالی هم می‌دانید ولی نمی‌دانم جواب خدا را چه می‌دهید که علنا از طلم و ستم موجود حمایت می‌کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً به جهت آن‌که بنده در جریان این امور هستم و قبل از انقلاب هم مدتی در تهران زندگی می‌کردم و فجایع آن زمان را نیز مشاهده نمودم؛ و تا حدّی وضع جهانی که در آن زندگی می‌کنیم را می‌شناسم؛ عرض می‌کنم برای عبور از این مشکلات باید به انقلاب اسلامی نظر داشت. به این معنا که ما تنها بیش از دو تاریخ در مقابل‌مان نداریم. با نظر به شخصیت حاج قاسم سلیمانی و برخوردی که آمریکا با او انجام داد، ما باید متوجه باشیم تنها بیش از دو تاریخ در مقابل‌مان نیست و با توجه به این‌که انسان موجودی است تاریخی و «تفکر» نیز امر تاریخی می‌باشد؛ خود را در کلیّت یکی از این دو تاریخ می‌توانیم معنا کنیم و این‌جا است که با حضور در تاریخی غیر از تاریخی که حاج قاسم به آن تعلّق دارد، باید مریم رجوی را به عنوان رئیس جمهور بپذیریم، به عنوان حضور در تاریخی که مقابل جمهوری اسلامی است. از این جهت است که ابتدا و به صورت کلی باید در نزد خود مشخص کنیم به کدام تاریخ در این زمانه تعلّق داریم، وگرنه با اکنون‌زدگی و بی‌تاریخی، آن‌چنان دچار پوچی و سرخوردگی می‌شویم که نمی‌توانیم «خود» را ادامه دهیم و مانند آقای محمد مرادی به دنبال بهانه‌ای هستیم تا خودکشی کنیم حتی اگر بهانه ما دفاع از شعار «زن، زندگی، آزادی» باشد. موفق باشید

34416

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: وقتتون بخیر. استادی «من عرف نفسه فقد عرف ربه» را اینگونه مطرح کرد که هرکس خودش را شناخت به تحقیق قبل آن خدا را شناخته. یعنی خودشناسی را قبل از خدا شناسی مطرح نکرد بلکه خدا شناسی را قبل از خودشناسی مطرح کرد. نظر شما چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! از وجهی می‌توان آن روایت را همین‌طور فهمید که حقیقتاً تا انسان خدا را نشناسد، خود را درست نمی‌شناسد. ولی روایاتی هم که علامه طباطبایی در رابطه با «معرفت نفس» در کتاب «رسالة الولایه» آورده‌اند، آن‌طرف قضیه را هم آن روایات، متذکر می‌شوند که با شناخت خود به معنایی که در معرفت نفس مطرح است، راهِ شناخت خداوند فراهم می‌شود.

نمایش چاپی