باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی همهی ذکر و فکر انسان خدا شد و او را منشأ همهی کمالات یافت، دیگر هرچه میخواهد برای حفظ آن حضور است و در چنین فضایی اولیاء معصوم تقاضای وسعت رزق یا رفع بلا و دفع مصیبات میکنند تا اولاً: جز به او مشغول نشوند و ثانیاً: در وسعت رزق خود و رفع بلا و دفع مصیبات، نیز او را ببینند، آنطور که مولایمان حضرت سجاد«علیهالسلام» ندا سر میدهند: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ صُنْ وَجْهِي بِالْيَسَارِ، وَ لا تَبْتَذِلْ جَاهِي بِالاقْتَارِ فَأَسْتَرْزِقَ أَهْلَ رِزْقِكَ، وَ أَسْتَعْطِيَ شِرَارَ خَلْقِكَ، فَأَفْتَتِنَ بِحَمْدِ مَنْ أَعْطَانِي، و أُبْتَلَى بِذَمِّ مَنْ مَنَعَنِي، وَ أَنْتَ مِنْ دُونِهِمْ وَلِيُّ الْإِعْطَاءِ وَ الْمَنْعِ».
اي خدا! بر نمونههاي كامل بندگيات - يعني محمّد و آل او - سلام و درود بفرست، كه اينان قطب جان هر انساني است كه ميخواهد تو را بندگي كند، و نیز آبرويم را با سهولت كامل حفظ كن، و منزلتم را با تنگدستي مبتذل مساز، كه مجبور شوم از كساني رزق خود را طلب كنم كه خود آنها روزيخوار تواند و يا از كساني تقاضاي عطا كنم كه بدترين انسانهايند، و در نتيجه مبتلا شوم به ستايش كسي كه به من عطا كرده و به ذمّ و بدگويي كسي كه به من چيزي عطا نكرده، در حاليكه تو ماوراء آنها، در دادن و ندادن، سرپرست من هستي.
خطري كه موجب ميشود توحيدِ انسان ضعيف گردد، عبارت است از غفلت از مبادي امور عالم، حال اگر انسان پردههاي ديده خود را كنار زد و بدون تحريكات عجولانه شيطاني، نظر به اصل و اساس همة حركات عالم نمود، جز خدا را صحنهگردان امور نميبيند.
پردههاي ديـده را داروي صبـر هم بسوزد هم بسازد شرح صدر
آينهی دل چون شود صافي و پاك نقشها بيني برون از آب و خـاك
هم ببيني نقـش و هم نقـاش را فرش دولـت را و هــم فراش را
وقتي انسان متوجّه شد خداوند براي آبرومند كردن بندگانش راههايي قرار داده است كه فقط انسانهاي مؤمن مي توانند به آن راهها دست يابند و انسانهاي غيرمؤمن هر چه تلاش كنند به بيراهه ميروند و در بيآبرويي زندگي را به انتها ميرسانند، از خدا ميخواهد كه: «صُنْ وَجْهِي بِالْيَسَارِ»؛ خدايا! آبروي مرا از طريق آسانترين راهها حفظ كن، زیرا در آبرومندي است كه انسان ميتواند سرزنده و بانشاط زندگي را ادامه دهد.
«وَ لا تَبْتَذِلْ جَاهِي بِالاقْتَارِ»؛ قدر و منزلتم را با تنگدستي از بين مبر، به طوري كه نتوانم اهل بخشش و سخاوت و كمك به فقرا باشم. من كه ميدانم از طريق الطاف تو ميتوانم با شرافت و بزرگواري زندگي كنم، چرا از تو نخواهم كه مرا شامل چنين الطافي نمايي، و چگونه اميدوار نباشم در حاليكه دوستان خودت را به چنين منزلتهايي رساندهاي؛ و چرا بر اين تقاضاي خود اصرار نورزم؟ چون خطرات محرومشدن از چنين لطفي بسي بزرگ است و آن خطر اين است كه گرفتار مدح و ذمّ اهل دنيا خواهم شد. لذا در چند فراز بعدي همين خطرات را به خودت متذكر ميشوي تا در طلب خود از خدا با اصرار بيشتر پايداري كني.
ميگويي: «فَأَسْتَرْزِقَ أَهْلَ رِزْقِكَ، وَ أَسْتَعْطِيَ شِرَارَ خَلْقِكَ، فَأَفْتَتِنَ بِحَمْدِ مَنْ أَعْطَانِي، و أُبْتَلَى بِذَمِّ مَنْ مَنَعَنِي» خدايا! من به ضعف خود آگاهم كه اگر منزلت مرا با تنگدستي مبتذل نمايي، به سوي مخلوقات تو - همانهايي كه روزيخوار تواند - روي ميآورم و از اهل دنيا - همان مالدوستها و مالجمعكنها و حاكمان ظالم - كه بدترين مخلوقات تواند، تقاضا ميكنم تا به من چيزي بدهند و از اين طريق وارد مهلكهاي ميشوم كه در اثر آن، هركس كه به من چيزي داد، حمد و ستايشش ميكنم و هركس به من چيزي نداد، بدگويياش را مينمايم، و واي كه چقدر چنين زندگي زشت و آزاردهنده است. خدايا! آيا راضي ميشوي اين بندة تو به روزي بيفتد كه صاحبان ثروت را ارزشمند و فقرا را پست بداند؟[1] مسلّم تو چنين هلاكتي را براي بندهات نميپسندي، پس امورات مرا به غير خودت واگذار مكن، زیرا به گفتهی علي (ع): هركس در مقابل اهل دنيا فروتني و ستايش نمود، تقوايِ خود را رها كرده،[2] و اين در حالي است كه تو به عنوان سرپرست واقعي من، ماوراء صاحبان دنيا، عهدهدار بخشيدنها به من و يا خودداري كردن بخششها به من هستي، پس چرا تو را رها كنم و غير تو را بگيرم و چرا مايحتاج خود را كه از طريق واسطهها از تو ميگيرم، از تو نخواهم و به تو نظر نكنم؟ تويي كه بهواقع سرپرست و برنامهريز دادهها، و ندادهها به من هستي، پس خودت آبرويم را حفظ بفرما و منزلتم را محفوظ بدار و گرفتار عطاهاي اشرارم مگردان . موفق باشید
[1] - حضرت سجّادu در دعاي 35 صحيفه عرضه ميدارند: «وَاعْصِمْني مِنْ اَنْ اَظُنَّ بِذِي عَدَمٍ حَسَاسَةً اَوْ اَنْ اَظُنَّ بِصَاحِبِ ثَرْوَةٍ فَضْلًا»؛ خدايا! مرا حفظ فرما از اينكه در مورد فقرا و ناداران گمان حقارت كنم، يا اينكه نسبت به ثروتمندان گمان فضيلت داشته باشم.
[2] - «مَنْ تَذْلِلِ الْاَبْناءَ الدُّنيا، تَعْرَي مِنْ لِباسِ التَّقْوي»
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه امامان خواستهاند برای هماهنگی با شخصیت متعالی آنها در غم آنها غمناک و در شادی آنها شاد باشیم و با توجه به اینکه تولد آن عزیزان زمانی است با ظرفیت خاص، که زمینهی اُنس با حق در آن فراهم است، شادی ما در تولد آنها یک نحوه عامل اُنس بیشتر ما با حضرت حق است، خوب است که شاد باشیم. ولی به شکلی که شئونات اسلامی و وقار ایمانی مدّ نظر قرار گیرد وگرنه نفس کفزدن چیز بدی نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای شما شوم! اولاً خدا را شکر کنید که زبانِ رهبر خود را که حقاً نایب امام زمان «عجلاللّهتعالیفرجه» است، متوجهاید. ثانیاً: بحث، بحثِ تذکر نیست، بحث، بحثِ تصوری است که آیت اللّه جوادی از آیندهی انقلاب اسلامی دارند که در جواب سؤال شمارهی 21057 مدّ نظر رفقا قرار گرفت و این موضوع بسیار مهمی است. آیندهای که حضرت روح اللّه «رضواناللّهتعالیعلیه» برای ما تعیین فرمودهاند، تا آنجاست که در آخرین پیامهایشان در وصف آن فرمودند: «مگر بيش از اين است كه فرزندان عزيز اسلامِ ناب محمدى در سراسر جهان بر چوبه هاى دار مى روند؟ مگر بيش از اين است كه زنان و فرزندان خردسال حزب الله در جهان به اسارت گرفته مى شوند؟ بگذار دنياى پست ماديت با ما چنين كند ولى ما به وظيفه ى اسلامى خود عمل كنيم.»[1] مسلّم آقای هاشمی چنین آیندهای را برنمیتابد. حضرت سیدالشهداء «علیهالسلام» ادامهی اسلام را در تاریخی که فرهنگ اُموی سیطره دارد تا مرز شهادت برای خود قبول کرده است. ولی امثال آقای هاشمی معتقدند مردم آمادهی چنین حضوری در تاریخ نیستند و همین نگاه است که منجر به تحمیل صلح با صدام توسط آقای هاشمی به حضرت امام شد و قصهی آن جام زهر. و همین نگاه است که آقای هاشمی را مجبور کرد در فتنهی 88 مرعوب حرکات ضد انقلاب شود و همین نگاه است که نسبت به چنگ و دندان استکبار، ما را مجبور به پذیرش برجامِ نافرجام نمود. در حالیکه بنده معتقدم باید در منظر رهبر عزیز به نسلی از نسل حججیها که امثال شماها باشید، خود را در آینده حاضر کرد، مرزی که شهادت را برای تحقق تاریخِ توحید، کرامت میداند. رزقنی اللّه و ایّاکم. موفق باشید
[1] ( 1)- امام خمينى «رضوان الله تعالى عليه»، در تاريخ 8/ 1/ 68.
باسمه تعالی: سلام علیکم: جواب این سؤال، جواب سادهای نیست. فکر میکنم در نگاه آیت اللّه جوادی، آرمانشهری مدّ نظر است که آقای هاشمی در تحقق آن، تواناییِ خوبی دارند. و از این جهت آیت اللّه جوادی نظرشان به آقای هاشمی مثبت است. ولی از آن جهت که شدیداً مؤیدّ رهبری انقلاب هستند و موضع ضد استکباریِ ایشان را دنبال میکنند، نمیتوان گفت آیت اللّه جوادی کلیّت آقای هاشمی را پذیرفتهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باسمه تعالی: سلام علیکم: تمام علوم بر مبنای اصل علیت است، اگر علت در یک پروسس معلوم نبود، دلیل بر نفی علیت نیست. بعضاً علتها در حوزهای بالاتر از حوزهای است که ما به آن نظر داریم مثل آنکه بعضاً خشم ما موجب تپش قلب ما میشود. موفق باشید .