سلام خدمت استاد: مباحث تخیل فعال رو خوندم ولی مواردی رو متوجه نشدم. چطور بفهمیم خیالی که داریم از نوع خیال پردازی است یا تخیل فعال؟ اصلا این خیال فعال مثل همین صورت هایی است که در ذهن میسازیم یا نه؟ تفاوت و شباهت خیال فعال با بعد قلبی چیست؟ آیا میتوان گفت تخیل فعال یعنی با صورتِ حقیقت مرتبط میشویم و قلب یعنی با خودِ حقیقت مواجه و رو به رو میشیم؟ یا تخیل فعال همون ارتباط قلبی با حقیقت است؟ آیا تخیل فعال مرتبه ای از سلوک است؟ استاد! خیال پردازی عملی باطل (بیهوده) است یا مفید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر خیالی که مبتنی بر امر عقلی و امر شرعی نباشد، ریشه در وَهمیات دارد و محل ورود شیطان میشود. در همین رابطه پیشنهاد میگردد کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست، مطالعه شود. موفق باشیدhttps://lobolmizan.ir/book/78?mark=%D8%A7%D8%AF%D8%A8%20%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D9%84
سلام استاد عزیز: در مورد حرکت جوهری یه سیب میبینیم که سبزه بعدش رنگش میشه زرد یعنی حرکت کیفی سیب، حالا حرکت جوهری عالم دنیا را چطوری باید ببینیم که الان نسبت به ده سال پیش جوهرش از عالم بالا تغیر کرده حالا مثلا شده این وضع موجود؟ تغییر را چطور باید دید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرکت جوهری به عنوان جوهر عالم ماده یا کلیّت عالم ماده بابی را میگشاید تا روشن شود ذات یا جوهر عالم ماده در حال تغییر قوه آن به فعلیت است تا در این مسیر به سوی حضور قیامتی خود که سراسر فعلیت است، جای گیرد. بنابراین نباید انتظار داشت که مثل حرکات عرضی آن ذات، درکِ حسی شود. در این رابطه در متن «برهان حرکت جوهری» مطالبی عرض شده است که خوب است به صوت آن مطالب رجوع شود. موفق باشید
سلام استاد: من یه ضعف شخصیتی دارم که خیلی بده و اجازه دفاع از حق رو بهم نمیده. من یه حالت ضعف و ترسی در وجودم غالبه که حتی نمیتونم جواب آدمایی که اطرافم هستن و وهمیات فضای مجازی رو باور کردن بدم. دقیقا مصداق مومن ضعیف هستم. علی رغم اینکه از نظر علمی و مطالعاتی خیلی فعالیت دارم. و این خیلی عذابم میده. لطفا منو راهنمایی کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه در ابتدای امر با آنهایی که گرفتار توهّمات فضای مجازی شدهاند، همراهی نمیکنید نصف راه را رفتهاید. در کنار این حضور اگر شرایط تذکری دوستانه پیش آمد، تذکر میدهید. ولی جدال، نیاز نیست. موفق باشید
با عرض سلام و خدا قوت ارتباط با معلوم زنده . ۱. انسانْ اُنسِ خدایی دارد و خدا، آن بی نهایتِ بی حدِ و مکان است که غربی ها از جهتی که نمیخواهند متقبّلِ بی مرزیِ خود باشند، نهایتاَ انسان را ربات فوق پیشرفته میدانند. اما میدانیم که اینگونه نیست، با سواد و علم و کتاب هم نه، با جانمان میدانیم که حرف از اینها گذشته و دیگر روزگارْ روزگارِ گناه و مواخذه نیست روزگار کم طلبی نیست و همچنین از آن طرف هم نادانیم به اینکه در این روزگار گناه آلود، حضرت رب العالمین منتظر چه ظهوریست که عذاب قوم نوح و لوط علیهم السلام را مانع میشود و منتظر آن ابرانسان هایی است که بنا دارد زندگی مهدوی را تشکیل دهند. ما در رابطه با خدایی سخن میگوییم که خدای دیروزین و فردایی نیست بلکه خدای امروز و به تعبیر دقیق تر خدای همین لحظه است؛ شاعر میفرماید: بیزارم از این کهنه خدایی که تو داری. هر روز مرا تازه خدایی دگرهست و به طَبَع این خالقِ عظیم، مخلوق نیز وجود آن به آن و همین لحظه ای دارد. ۲. امیرالمومنین علیه السلام میفرمایند: من خدایی را که نمیبینم عبادت نمیکنم. و واقعاً هم همینطورهست، اگر این فرمایش نورانی را در دست نداشتیم، میافتیم که از عبادتِ خدایِ انتزاعی خسته میشویم و غایتِ عبادت که رشد و تعالی بود، حاصل نشد؛ مشخص است که هنوز در بت پرستیِ مدرنیته غرقیم و خدا را نمی پرستیم، مگر اینکه با شرک (آیه قرآن کریم) ۳. مالکیت و ربانیت حضرت الله را که قرآن حکیم میفرماید: هیچ چیزی نیست مگر اینکه خدا از آن خبر دارد و برگی از درختی نمی افتد، مگر اینکه خدا آنرا می داند؛ پس توجه ما باید به این سمت برود که عالم و هرچه که هست در قبضه حضرت رب العالمین است. ۴. حضرت محمد صلوات الله علیه میفرمایند: بهترین نعمت خدا کشته شدن در راه اوست. خدای تعالی این نعمت و موهبت را در دل شر و فتنه قرار میدهد و حکمت خود را به گونه ای به رخ میکشاند، مگر نه اینکه در دفاع مقدس در این وضعِ هولناکْ چه شهیدان اولوالعظمی پرِ پرواز گشودند. همزمان با این همه لطافتی که از حق در جلوه گاه نمایش است، صدام نیز صدام گری میکند و تا توان دارد پستی خود را به ظهور میرساند. ۵. در جامعه مدرنیته ای که هم اکنون در حال گذر از آن هستیم، غربْ غرب گرایی خود را هر روز بیشتر به نمایش میگذارد و هر روز در پی جستجوی خود در پوچیِ بزرگتر و بیشتری است که مشاهده میکنیم هر سال بهترین ماشین و بهترین ابزار را به رخ جهانیان میکشاند، اما نفسِ تشنه باز از پا نمی ایستد و دوباره برای یافت بهترْ یا جستوجوی حقیقت جسم را شبانه روز به کار میبندد و بهترین ورژنِ سال جدید میلادی را عرضه میکند، اما نه، باز هم نبود آن چیزی که در جستجوی آن است. ۶. قرآن کریم میفرماید: «کل یوم هو فی شان» و نیز: «علم آدم اسماء کلها» در ادامه امیرالمومنین نیز میفرمایند: تمام جهانِ کبیر، نمودِ آن، جهان صغیری در درون آدمیزاد است عرض من اینجاست که کل هستی ظهور اسماء الهی است. غرب هم کار خود را بکند. ما اگر به این بلوغ نرسیده باشیم که نتوانیم با ظواهر دنیایی مرتب شویم و حضرت رب العالمین را همچون فرمایش حضرت علی علیه السلام همراه آن بعد از آن و قبل از آن ظواهر نبینیم، مسیر را منحرف میکنیم و بر سر زبان ها می اندازیم که با زهد در باب تزاهم است و باید دست کشید. این محروم کردن خود از ظواهر دنیایی نشان از عدم کسب ظرفیت است که جای تعامل دارد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به همان معنایی که میفرمایید «غربگرایی خود را هر روز بیشتر به نمایش میگذارد» و از این جهت مواجهه با چنین غربی لازم است. مواجهشدن با آن به معنای حاضر شدن در همان جهان و همان تاریخ است ولی با حضوری قدسی و عالمانه. و این است معنای زمانشناسی که اهل تفکر بدان میپردازند و در موقعیت خود به مسائل زمانهشان فکر میکنند. موفق باشید
سلام استاد: من امسال برای دبیری فلسفه قبول شدم. میخواستم یه منابعی معرفی کنید برای دبیران خصوصا دبیران معارف که با وجود وضعیت فعلی آموزش و پرورش و کتابهای درسی موجود باید چه رویکردی رو دنبال کنند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است ابتدا پس از مطالعه کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و کتاب «از برهان تا عرفان» همراه با شرح صوتی آنها که روی سایت هست؛ به جزوه «تاریخ فلسفه و کلام اسلامی» https://lobolmizan.ir/leaflet/233 رجوع شود و سپس به «بدایة الحکمه» از علامه طباطبایی با شرح استاد امینینژاد بپردازید. موفق باشید
ضمن عرض سلام و آرزوی صحت و سلامتی خدمت استاد بزرگوار: استاد میشه بفرمائید رنگین کمان کدام حقیقت قدسی هست که تنزل کرده و در عالم عنصری بدین صورت ظاهر شده است؟ مثلا فرمودید آب تجلی اسم لطیف هست. شیطان تجلی اسم مضل هست. بنده احساس میکنم رنگین کمان باید یک حقیقت مستتر به سر باشد. ممنون از شما و کمک های بی دریغ شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: به همان شعری که از جناب حافظ عرض شد، بپردازید که میفرماید: «ابرو نمود و جلوهگری کرد و رو ببست». آری! در دل فضای بیکران رُخ مینمایاند و جلوهگری میکند در حالیکه هیچچیز مشخصی نیست جز همان هوای بیرنگ. و قصه حقیقت همیشه همینطور است که تنها حقیقت است، هرچند به صورتهای گوناگون جلوهگری کند. اما باز حقیقت است و لاغیر. موفق باشید
بسم رب الشهداء. با سلام خدمت استاد طاهرزاده: 🌹 قطعا شما از فریضه فوری «جهاد تبیین» آگاهید. الحمدلله خداوند متعال توفیق درک قطره ای از اقیانوس ظهور حقیقت در این انقلاب قدسی را و شناخت امامت جامعه را به بنده حقیر و دیگران داده، در مقابلِ شناخت ظلم و شرک زمانه. خب امروز بیان و شناخت و معرفت دادن به مردم نسبت به حقیقت زمانه و ظلم زمانه یک امر ضروریست، لکن با توجه به اینکه خداوند متعال مسجدی را در جهت جهاد تبیین در اختیار بنده حقیر قرار داده، نمیدانم، چگونه باید این جوان ها و نوجوانانی که مسئله شان آرمان های دیکته شده غرب است را وارد مسجد و میدان کرد، و مسجد را از سه چهار نفر پیرمرد و میان سال به یک پایگاه و مرکزیت تبدیل کرد! برای بیان و تبیین افق پیش رو از طریق انقلاب اسلامی و آرمان های انقلاب. بعضی وقت ها حس میکنم انگار هر کسی (حتی یک جوان ۱۸ ساله) دنبال اثبات خود و ایجاد دَر و دُکان خود با نام اهل البیت و اسلام است نه معنا کردن و دیدن خود ذیل دستگاه حق و تقابل در مقابل دستگاه ظلم. اگر امروز نبی اکرم (ص) و یا حضرت امام (ره) بودند، در قدم اول در جهت جذب دلهای این جوان ها و افراد آخرزمانی برای ورود مساجد و بعد تبیین مبانی توحیدی انقلاب اسلامی چه کار میکردند؟!
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همچنانکه سیره علمای گذشته ما بود با خوشرویی و ارتباط با نوجوانان و یا جوانان حتی در کوچه و محل و در حدّی که در فعالیتهای ورزشی آنها هم شرکت کنیم، موجب دلگرمی آنها نسبت به مسجد و روحانیت میشود. ۲. با آنان راه میآمدند و افقی را مقابل آنها میگشودند و متذکرشان میکردند که برای رسیدن به آن افق باید تقوا پیشه کنند. موفق باشید
سلام: آن جایی که اهداف خلقت را ذکر می کنند و می گویند: رسیدن به رحمت عبودیت احسن عمل اگر عبودیت را به یک معنا انجام تمام واجبات و محرمات _ اعتقادی اخلاقی فقهی.. _ بدانیم بعد بنا باشد هر عملی را یعنی هر واجبی را _ یا هر مستحبی را... _ به طور احسن انجام دهیم یعنی فرض کنید ما واجبات و تکالیف رساله عملیه را داریم واجبات اعمال اخلاقی را داریم _ مثلا مثل آن ها که در گناهان کبیره ذکر شده یا در مسائل اخلاقی رساله آیه الله مظاهری هست - بعد واجبات اخلاقی را داریم - همان صفات اخلاقی مثل کبر، ریا، کفر، حسد. مثل آنهایی که در کتاب الاخلاق آیه الله مظاهری هست - به اضافه ی واجبات اعتقادی. سوال من این است که احسن عملا یعنی چه جور عملی؟ بعضی جواب می دهند کاری کا عقلانیت بیشتری خروجش کرده باشیم. ولی شاید زیاد واضح نباشد مثلا در تفسیر نور ذیل آیه ی ۲ سوره نور می خوانیم: "كار «حسن» و نيك چه شرايطى دارد؟ كار نيك، كارى است كه از نظر هدف، زمان، مكان، ضرورت، تداوم، ابزار مورد استفاده، همكاران، بهره گيران، استقامت در كار، استحكام، نظم، آيندهنگرى در عمل، اولويتهاى مورد نياز، نشاط، اعتدال، دقّت، سرعت و سلامت كار، مورد سنجش و برنامه ريزى قرار گرفته باشد و به دور از آفتهاى عجب، حبط، ريا و سمعه انجام پذيرد.» به نظر شما برای این که ما عمل مان احسن باشد یک شرطش داشتن اجتهاد نیست؟ چون واقعا اگر کسی اهل عمل باشد و بخواهد در هر عمل و هر لحظه هر کاری _ حداقل واجبات _ انجام می دهد این شرایط را درش لحاظ کند خیلی مشکل است شاید غیر ممکن. من حتی در یک عمل _ مثلا شغل و کار و کسب ام _ هنوز یک شرطش را هم ندارم؟! تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً اجتهاد در این موارد بسیار راهگشاست. ولی عنایت داشته باشید که با تأمّل مداوم در امور سلوکی و معنوی خود به خود انسان متوجه ظرفیتهای خودش نسبت به احسن عمل خواهد شد. موفق باشید
سلام: ببخشید سوالی دارم: من به نماز بسیار علاقه مندم و همیشه با علاقه می خونم. همه کتاب های شما رو هم خوندم. سوالم اینه چرا باید نماز اجبار باشه یعنی اگه یک نوبت هم خوانده نشد عذاب های سختی داشته باشه. مثل اینه که من به دوستم بگم سه بار در روز «باید» با من تماس بگیرید. حتی اگه دوستم مشتاق باشه روزی ده بار با من تماس بگیره با خودش میگه این چه حرفیه؟ سخت گیرترین افراد هم مثلا در آزمون ها میگن مثلا از ده مورد، نه مورد ضروریه و یک مورد به انتخاب خودتون حذف کنید. این اجبار از طرف خدا که ما باهاش صحبت کنیم حتی وقتی به نفع خودمون باشه، برای من قابل درک نیست. چرا مثلا نمیشه کسی بگه من امروز صبح کشش نداشتم و معذرت می خوام که این بار رو نمی خونم و نوبت بعدی رو می خونم؟ ممنون میشم توضیح بدید. التماس دعا.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در باقیماندن در هویت تعلّقیمان است نسبت به حضرت ربّ العالمین و اینکه این تعلّق، امری است دائمی. و برای باقیماندن در این هویت در ساحت حرکات و سکنات فرمودهاند سه یا پنج موقع نماز برگزار کنیم و تشریع این امر در راستای حاضرشدن در تعلّقِ دائمی ما است نسبت به حضرت ربّ العالمین. موفق باشید
سلام: لطفا جلسات دوشنبه ها رو نیم ساعت تا چهل و پنج دقیقه قبل از اذان قرار دهید، بعد از اذان خیلی دیر میشود میتوانید در کانال مطالب ویژه هم نظرسنجی بگذارید یا در مسجد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد بحث شده. متأسفانه امکان چنین پیشنهادی نیست. البته بعد از جلسه امشب تا بعد از روز عاشورا، جلسه دوشنبهها تشکیل نمیشود. موفق باشید
سلام و درود استاد عزیزم: خدا رو خیلی شاکرم بابت ورود شما و قلم نورانیتون به زندگیم. سپاس بخاطر وجودتون. چند تا سوال داشتم ببخشید که زیاده ۱. شما میگید خود واقعی فقط «هست» و قراره این «هست» رو با بندگی کمال مطلق، به کمال برسونیم. خب این به کمال رسوندن با اعمال صالح دنیاییمون انجام میشه دیگه. بدون عمل که نمیشه خودسازی کرد. مثلا با خدمتی که از طریق شغلمون به مردم میرسونیم و این خدمت رو هم از طریق تحصیلات دانشگاهی یاد گرفتیم. پس درسته ما مدرک و شغل و... نیستیم ولی اینها در اون «خود» تاثیر دارن. چون اعمال ما رو تشکیل میدن و اعمال جان ما رو اصلاح میکنن. پس بنظرم یک پرستار یا مددکار با خدمات بی چشمداشتی که در اختیار مردم میذارن، خود قوی تر و کامل تری دارن و گاها رحمانیت و رحیمیت هم -که شرط دریافت بقیه اسماء الله هست-، در اونها بیشتره. میدونم دارم اشتباه میگم اما نمیتونم بین هستیِ خود و اعمالی نظیر شغل و حرفه تفکیک قائل بشم چرا که فکر میکنم اونها کمالِ شخصیت اون هست رو رقم میزنن ۲. آیا میشه گفت خالقیت خداوند و صفت خالق خدا، خلق کردن انسان و بقیه موجودات را ایجاب میکند، چنانکه رزاق بودن او، خلق موجودات و رزق دادن به آنها را ایجاب میکند و بقیه صفات خدا هم به همین ترتیب. نه اینکه او هدفی داشته باشد که از هدف داشتن هم پاک و منزه است. ۳. در مورد مرگ غیر طبیعی بر اثر گناهان، که نفس مایوس میشه از رسیدن به کمال و بدن رو رها میکنه، خب اینکه خارج از خواست و اراده ی «من» هست! یعنی نفس جدا از من یه ادراکاتی داشته و تصمیم گرفته. در حالیکه «من» اصلا نمیخواستم بمیرم! یه دفعه روح برای خودش بدن رو ترک کرده؟ مگه من روح نبودم؟! ۴. استاد اصلا باید بریم دنبال پاسخ این سوالات بی سر و ته که تمامی هم نداره؟ احساس میکنم فقط نیازه که ساحت دیدم رو تغییر بدم اما نمیدونم چطوری. منظورم اینه که آیا تنها تقویت توحید در قلب و تسلیم در برابر خواست خدا، باعث میشه سوالی باقی نمونه؟ به قول شما فقط «هست» بودن خودش و جهان رو بپذیره و تمام! نمیدونم. مغزم داره منفجر میشه ۵. علامه قاضی و علامه طباطبایی هر دو به مراقبه ای در حد چند دقیقه در روز تاکید داشتن به منظور پیدا کردن خود و نفی خواطر. آیا منظور چیزی شبیه مدیتیشنه؟ من وقتی مدیتیشن میکنم جوری با خودم اتصال برقرار میکنم که هرگز در نماز نمیتونم. احساس معنوی خیلی زیادی برام داره، بیش از نماز. فکر کنم جای تاسف داره... ۶. من میگم اونی که توی خوابی مثل تصادف، میترسه و از خواب میپره، همچنان همون مغزه. تصاویر رو خودش ساخته و از اونجایی هم که برای بقای ما تلاش میکنه، در برابر تصاویر ذهنی هم واکنش انعکاسی نشون میده و احساس ترس و فرار و در آخر بیداری. اره اگه دست نباشه، من هنوز منم. اما اگه مغز نباشه هیچ پردازش و فهمی باقی نمونه، من نمیتونم بین مغز و روح تفکیکی قائل بشم ولی از نحوه پاسخگویی شما به چنین سوالاتی، بنظر میاد برای شما خیلی خیلی بدیهیه! اونقدر بدیهی که حتی توضیحش نمیدید. فکر کنم نباید دنبال استدلال دنیوی بگردیم. به بعضی چیزها فقط میشه باور داشت یا نداشت، همین!
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! به گفتۀ حضرت آیت الحق استاد حسنزاده: «دست در کار و دل با یار باید باشد». و از این جهت اگر رضایت خداوند مدّ نظر انسان باشد، همان آموزههای دینی افقگشایی میکند و معلوم است که سیرۀ اولیاء نیز باید مدّ نظر باشد. ۲. نکتۀ خوبی است. ۳. آری! نفس ناطقه ارادۀ تکوینیِ خاص خود را دارد که آن، غیر از ارادۀ جزئیۀ ما میباشد. ۴. همینطور است. - به همان معنایی که فرمودهاند: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خود راه بگویدت که چون باید رفت» ۵. نه! آن حضور و مراقبه، حضور دیگری است که با نظر به توحید و رحمت بیکرانۀ حضرت حق پیش میآید. ۶. مغز در هر حال، عضوی است از بدن مانند دست و پا، و آنچه در همۀ این امور اصالت دارد «نفس» است که احوالات آن در اعضاء ظاهر میشود. موفق باشید
با سلام: معذرت از طولانی بودن متن. این برداشت من از قضا و قدر خداوند هست مطرح کردم تا ایرادات و ابهاماتم رو برطرف کنین اگر مرحمت کنید. مسیر زندگی به شکل یک فلوچارت برنامه نویسی میدونم که متشکل از انتخاب های ماست. مثلا در مسیر زندگی میرسم به اینکه آیا میخواهم وارد دانشگاه بشوم؟ اگر بله وارد یک مسیر میشوم و اگر خیر وارد مسیر دیگر. که تمام این مسیر ها از اول زندگی هرشخص مشخص است و حتی انتخاب هایی که قرار است داشته باشد. یعنی تقدیر و سرنوشت او. یعنی جناب حر از ابتدای تولد حتی ماقبل آن جز شهدای کربلا ثبت شده چون خداوند عالم است و اینطور نیست که از تصمیم حر شگفت زده شود. و همین طور از تصمیم ابلیس ملعون و نیز حضرت آدم و حوا. یعنی تکوین ما در دایره امکانیست که خدا براساس حکمت خود به ما داده و ابتدا و انتهای آن مشخصه. و در نهایت جهنمی و بهشتی بودن افراد از ازل نزد خداوند مشخص هست. یعنی حضرت آدم در علم خداوند محکوم به هبوط بود در عین اختیاری که داشت و ما محکوم به پذیرش سرنوشت خود در عین اختیارات ظاهری. یا مثال طلب حاجتی میکنیم در حرم و با فاصله کم محقق میشود درصورتی که مقدماتش قطعا خیلی قبلتر از دعای ما فراهم آمده بوده. حال سوال: ما دعای فرج خواهیم خواند برای ظهور یا مثلا بدا حاصل شدن در امر ظهور یا اوامر دیگر تاریخی. آیا قرار است ما خداوند را از علمی که دارد منصرف کنیم؟ خداوند بهتر میداند که ما آیا دعای فرج میخوانیم یا نه آیا تضرع خواهیم کرد یا نه آیا زمینه سازی خواهیم کرد یا نه. و ما در مقام منتظر و عبد این دعا و تضرع و تلاش را داریم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که مرحوم شهید مطهری در کتاب «انسان و سرنوشت» و در جزوه «جبر و اختیار» که روی سایت هست، بر آن تأکید شده؛ علم خداوند به اعمال ما، همانطوری است که ما اعمال خود را انجام میدهیم هرچند که او قبل از آنکه ما انجام دهیم میداند که ما با اختیار خود آن اعمال را انجام میدهیم و دعا نیز در همین راستا است که خداوند بر اساس طلب ما آن را اجابت میکند و میداند که ما چه تقاضایی از او خواهیم کرد و از این جهت بعضاً دعا تمامنشده، آن دعا اجابت میشود زیرا او از قبل میدانست این دعا انجام میگیرد. آری! حضرت پروردگار میداند چه موقع حضرت مهدی «عجلاللهتعالیفرجه» ظهور میکنند زیرا میداند چه موقع دعاهای ما تا مرز ظهور آن حضرت جلو میرود و این تحمیل به اراده خداوند نیست، بلکه به جریانانداختن سنت حضرت رب العالمین است که فرمود: «قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ» بگو که اگر دعای شما نبود خدا به شما چه توجه و اعتنایی داشت؟ موفق باشید
سلام استاد وقتتون بخیر: استاد راستش من کنکوریم و بخاطر اعمال البیض شب بیدار میموندم درس میخوندم و روز میخوابیدم و الانم عادت کردم. آیا ماه رجب و شعبان هم شب بیداری ثواب داره؟ یا فقط ماه رمضانه که برکت داره یا اینکه جدا از این سه ماه هم سیستم عادت کنه اشکالی داره؟ ممنون میشم توضیحی بدین بهم راجع به این ماه ها و اینکه راجع مهم بودن احترام والدین و ضرر کردن از اینکه حرفشون رو گوش ندیم یه پیشنهادی بهم بدین ممنونتون میشم. التماس دعا یا علی
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. تا میشود از خواب شب، غفلت نگردد مگر زمانی از آن ۲. احسان به والدین یعنی نظر به مسیری که خداوند از آن مسیر وجود ما را به ما داده است. بنابراین آنها یکی از راههای ارتباط ما با خداوند هستند و میتوان در آینه وجود آنها میدان انس با حضرت حق را تجربه کرد. موفق باشید
سلام استاد خدا قوت: ۱. -سوال یکی از دانش آموزان دبیرستان دخترانه؛ در کتاب طهارت علامه حسن زاده رحمه الله علیه قسمت تطهیر قوه خیال به نقش استاد در تطهیر قوه خیال خیلی تاکید کردن خب برای تطهیر قوهی خیال من فکر میکنم وجود استاد کمک کننده ست شاید از این جهت که کمک میکنه زودتر به اهداف معنوی برسیم. من کاملا قانع شدم که تطهیر قوهی خیال چیه و چرا میخوایمش ولی متوجه نشدم که دقیقا وجود استاد چه لزومی داره و اینکه اون استاد چه کسی میتونه باشه؟ حتما باید درس دین خونده باشه؟ حتما باید یجوری باشه که مثلا بتونم برم ببینمش یا صرفا اینکه یک شخصی که در جای دیگه ست و من کتاباشو بخونم و صوت های مربوط به اونو گوش بدم کافیه؟ ۲. به نظر شما استاد بزرگوار بهترین کار تبلیغی و تربیتی در دبیرستان دخترانه که فعالیت دارم چه میباشد. باید چکار کنم؟ لطفا راهنمایی کنید. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. استاد را باید بیشتر به عنوان نماد اندیشه و سلوک دنبال کرد، و مدّ نظر قرار داد. در همین راستا میتوان در این زمانه سخن آیت الله بهجت را مدّ نظر قرار داد که میفرمایند: «علم تو، استاد توست» زیرا نماد شخصیتیِ حضرت امام جایگاهی که در مسیر سلوک نیاز به استاد باشد را تأمین کردهاند. در این مورد عرایضی در جزوه « شرح مختصر دستورالعمل آیه الله بهجت «رحمتاللهعلیه»
https://lobolmizan.ir/search?search=%D8%A8%D9%87%D8%AC%D8%AA&tab=posts&inner_tab=leaflet
۲. به نظر میآید مباحث معرفت نفس به عنوان مقدمه درک حقیقت مجرد نفس، شروع خوبی باشد. موفق باشید
سلام علیکم: چطور متوجه شوم که آیا تکلیف من ازدواج است یا خودسازی و عالم شدن؟ چطور تشخیص دهم که کدامیک اولویت دارد و چگونه بفهمم آمادهی ازدواج هستم یا خیر؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نیاز به ازدواج یک امر غریزی و طبیعی است و اگر این امر در کسی پیش نیامده، نباید ورود کند. زیرا نمیتواند جوابگوی غرایز طرف مقابل باشد و موجب آزار و ظلم به آن میشود. ۲. هر دو موضوع قابل جمع است. بالاخره تا علم به حقایق نداشته باشیم نمیتوانیم خود را شایسته جوابگویی به دستورات تقوایی بگردانیم. موفق باشید
سلام خدمت استاد طاهر زاده: استاد خانم بنده خیلی از فضای مجازی استفاده می کنه. خودش می گوید در اکسپلورر اینستاگرام زیاد می چرخد. اکسپلورر واقعا چیز بیهوده ای هست. کلیپ ها های یک دقیقه ای و عکس به تعداد زیاد. یه جورایی آدم رو سرگرم می کنه ولی از طرفی باعث پوچ گرایی هم می شود. مثلا همسرم عبارت «هیچ، هیچِ بسیار» رو گذاشته بیوگرافی خودش در فضای مجازی فی الحال سوال اینه که چطور می تونم از شر این فضای مسموم نجاتش بدم؟ چه طور بهش القاء کنم از که باید از این پوچ گرایی بیرون بیاد؟ و یک مسئله دیگه هم اینه می ترسم زیاد امر به معروف کنم. چون نمی خوام باعث پنهان کاری همسرم بشه یا نمی خوام باعث بشه که دیگه پناهگاه امنی برای همسرم نباشم. لطفا توی این مسئله هم راهنمایی بفرمائید که حد امر به معروف چه قدر هست؟ آیا می تونم مثلا موبایلش رو ازش بگیرم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. خوب است که با حالت رفاقتی متذکرشان کنید که بالاخره فضای مجازی ما را از واقعیاتِ اطرافمان غافل میکند. جناب آقای دکتر یامینپور در جمع دانشجویان نکاتی فرمودهاند که خوب است به آنها توجه شود. https://eitaa.com/matalebevijeh/12139 - ۲ راهکار، گرفتن موبایل از ایشان نیست، راهکار، رشدِ رسانهای است تا خود ایشان نیز عاملی شوند جهت فعالیت در مسیر انقلاب و مقابله با دشمنان انسانیت. موفق باشید
سلام و احترام خدمت استاد بزرگوار: مدتی است لازم میدانم مسالهای را با حضرتعالی مطرح کنم اگر صلاح دانستید برای کاستن از مشکل، اگر راه حلی به نظرتان رسید بزرگواری کنید، دست فرزندانتان را بگیرید. چند سالی است با مرکز فرهنگی آشنا شدهام که بحمدالله دغدغه انقلابی هم دارند و ظاهرا اهل فکر و مطالعه هم هستند اما از آنجا که کار بشری بی نقص نیست، نقائصی در این جمع میبینم که از صمیم دل مایلم رفع شود. ۱. گاهی از زبان شما هم شنیدهام که میفرمایید این حرف را یا این توصیه را یک توصیه اخلاقی نبینید مساله فراتر از این حرفهاست یا مساله، مساله وجودی است، آیا این فرمایش شما به معنای عدم ضرورت پایبندی به مسائل و تعهدات اخلاقی است؟ جلسات حضرتعالی کاملا منظم و سر وقت برگزار میشه ولی این بزرگواران هیچ تعهدی نسبت به کسی که بهش قولی میدهند ندارند جلسات بی نظم هست گاهی واقعا اتلاف وقت زیادی هست ولی حتی بابت تاخیر یا عدم حضورشان عذرخواهی هم نمیکنند. ۲. وقتی فردی جدید وارد جمع میشود به جهل او درباره برخی مسائلی که به نظر آنها بسیار مهم است رحم نمیکنند و متاسفانه بارها مورد نقد و ملامت قرار میگیرد که فلان حرف تو موجود بینی بود آن دیگری شرق شناسانه و آن دیگری مشهورات، هیچ مسیری برای دستگیری و حرکت فرد از ندانستههایش به آنچه باید بداند ترسیم نکرده اند. بسیاری افراد با شنیدن کلمات پرطمطراق این بزرگواران آنچنان زمین گیر میشوند و خود را میبازند که یا مطیع کامل میشوند یا یاس آنها را فرامیگیرد. و متاسفانه خیلی از افرادی که برای کمک فکری و نفس کشیدن در فضای فکری_ انقلابی به آنها پناه میآورند یا کسانی که دوست دارند در این زمینه باری به دوش بگیرند، آزرده و سرخورده از مرکز فاصله میگیرند. ۳. تاکید بیش از حد به دستاوردها یا تحلیلهای برخی بزرگان هم راه تنوع فکری را بسته و هم پویایی را از جمع گرفته، مثلا اگر بنده به حضرتعالی ارادت دارم اگر فقط کتابهای شما را بخوانم فقط اراء شما را بپذیرم و نه راه نقد را بازبگذارم نه با اندیشههای متنوع ارتباط داشته باشم و نه مسیر علمی و سلوکی شما را داشته باشم، برای کسانی که با من به عنوان پیرو اندیشه شما مواجه میشوند، سوء تفاهم ایجاد میشود که من حاصل اندیشه شما هستم و مسیر رسیدن دیگران به حقیقتِ اندیشه شما را مسدود یا دشوار میکنم. و خود را از شنیدن اندیشه های دیگر و فهم دیگران از اندیشه و آثار شما محروم میکنم ۴. نگاه از بالا. یا همان نگاه عاقل اندر سفیه این دوستان اجازه شنیدن نظر دیگران را از آنها گرفته. مسلم میدانند که درست فهمیدهاند، درست میروند و بی هیچ درنگی دیگران را زیر شنی تانکهای کلمات بی تعریف، ادعاهای بی دلیل و حتی تمسخرهای فکری شان له میکنند. بنده واقعا متاسفم که مجبور شدم در این سطور ضعفهای عزیزانی را بگویم که هنوز هم به زعم خودم برای خدمت به اسلام و انقلاب دور هم جمع شده اند و از بسیاری آسایش ها و مزایا چشم پوشیده اند. این سطور پر درد را نوشتم چون هنوز به صفای باطنشان اعتقاد دارم اما آنها را دچار خطا میدانم. لطفا در جلساتی که با این بزرگواران دارید نه در حد چند جمله تذکر، چند جلسه آسیب شناسی خودمانی داشته باشیم. از صبر جنابعالی ممنونم
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! اگر گفته میشود با واژههای اخلاقی بحث را شروع نکنیم، بدان معنا است که فرمودهاند نگاه عقل عملی باید مبتنی بر عقل نظری باشد، نه آنکه اخلاق را به عنوان آثار عقل عملی نفی کنیم، بلکه باید تلاش کرد با تأکید بر مبانی نظریِ آن، اهمیت آن را بیشتر نمود. ۲. این حقیقتاً یک ضعف است و حکایت از محدودیت تفکر میکند هرچند آن تفکر، بزرگ باشد تا آنجایی که پیامبر خدا «صلواتاللهعلیهوآله» یعنی همان کسی که دین اسلام را که کاملترین دین است، آوردهاند باز میفرمایند: «اطلبوا العلم و لو بالصین فان طلب العلم فریضه» و بدین لحاظ آن کس که طالب علم است واز علم برخوردار است نسبت به دیگران گشوده میباشد. امید است مباحثی که بنا میباشد تحت عنوان «انقلاب اسلامی، انتظار، وارستگی» در روزهای سه شنبه در مرکز «سُها» انجام گیرد، بتوانیم برای خود و دیگران متذکر امر گشودگی نسبت به سایرین و از بالا نگاهنکردن به افراد باشیم. موفق باشید
سلام استاد خدا قوت: راسیاتش من برای بحث مطالعاتم برنامه ای که ریختم به این صورت بود که قسمتی از مطالعه ام برای قرآن و المیزان، قسمتی برای بحث های شما و قسمتی برای بحث های شهید آوینی و دکتر داوری. الان هم دارم این سیر رو میرم جلو ولی یکسری از اطرافیانم میگن که اینطوری ذهنت ثبات پیدا نمیکنه و متحیر میشی و اینا. میگن بحث های آقای داوری و اینا تحیر میاره. ولی من با همین سیری که گفتم حال میکنم و با بقیه چیزایی که میگم یا متفکرای دیگه اصلا نمیتونم ارتباط برقرار کنم. اطرافیانم میگن بیا برو طرحولایت ولی دوست ندارم. حالا میخواستم ببینم نظر شما چیه؟ و درباره اون نکاتی هم که توی کتاب ادب خیال عقل و قبل گفتین درباره مطالعه یه سوالی داشتم که الان مثلا من با این سیر که گفتم شروع کنم و برم جلو و بعد برم سراغ مباحث امام خمینی (ره) و امام خامنه ای خوبه یا همین الان بجای این سیر اونارو کار کنم؟ بازم ببخشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر ذوق شما فعلاً با ارتباط نسبت به اموری است که میفرمایید آن امور شما را فعلاً اقناع میکند؛ بهتر است همین حالات را با دنبالکردن همان مطالب حفظ کنید. إنشاءالله این مسیر کار را به سوی انس با مباحث حضرت امام و امام خامنهای به نحو عمیقتری میبرد. موفق باشید
با سلام: خسته نباشید. من یک خدمتگزار آموزش و پرورش هستم. چند تا مشکل داشتم. نیروهای خدماتی حرف های بد و کارهای زشت می کنند چه کار کنم و کار بد انجام می دهند و اکنون در مدرسه خدمتگزار هستم. خانمها که می آیند اکثر بی حجاب هستند من هم مدام چشمم به اینها بر می خورد چه کارکنم؟ شغلم رو نمی توانم عوض کنم. سوال دیگه داشتم کسی مبتلا به اینترنت و فیلم بد دارد و استمنا می کند و چندین سال گرفتار شده چه کار کنم طرف این کارها نرود چگونه اینترنت رو ترک کند؟ بهتر نیست و متاهل هست دنبال این کارها می رود و جذابیت دارد برایش اگر می شود اگر می شود راهنمایی کنید. من چندین سال پیش جلسات شما را می آمدم کتاب و جزوه و سی دی شما را دارم نمی دانم از کجای آن بخوانم، بعضی از آنها سخته فهمیدنش و بعضی از آنها را هم خواندم و یادم می رود حافظه ام ضعیف هست و خیلی سال نیامدم جلسات شما را، چون راه دورهست کار و خستگی دارم گفتم از کدام کتابها شما شروع به مطالعه کنم؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. جنابعالی با توجه به موقعیت خودتان وظیفه کاری خود را باید به خوبی انجام دهید آنها خودشان مسئول اعمال خود هستند. ۲. این افراد باید متوجه شوند با این نوع کارهای خلاف شرع، نورانیتی که میتوانند با آن بهسر ببرند را، از دست میدهند. ۳. همینکه با گوشدادن صوتهای مربوط به سورههای قرآن مشغول باشید، برکات خود را پیش میآورد و در ضمن از ارادت به مقام معظم رهبری نباید غفلت کرد. موفق باشید
سلام استاد: من یه خصلت خیلی بدی دارم اونم اینکه وقتی با افراد غیرمذهبی مواجه میشم نمیتونم از حق دفاع کنم. یه حالت ترسی در وجودم میاد و اضطراب میگیرم اگر بخوام حرف بزنم فکر میکنم منافق هستم که نمیتونم از دین دفاع کنم با اینکه خیلی هم اهل مطالعه هستم و جواب شبهات رو بلدم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بدون هرگونه جدال و مشاجره و با رفاقت و دلسوزی، میتوانیم و میتوانید به آنها تذکر بدهید. موفق باشید
سلام استاد: فارغ از بحث تعبدی موضوع، یک زن بالغه رشیده عاقله فاضله چرا باید برای خروج از منزل از شوهرش اجازه بگیرد؟ مگر صغیر است؟ مگر عقلش نمی رسد کجا برود و کجا نرود؟ آخر حکمت ظاهری این حکم چیست؟ بحث اطلاع رسانی هم نیست بلکه اجازه است. از دید تعبدی ما به خداوند می گوییم سمعا و طاعتا. ولیکن.....
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر می آید باید علما در این مورد نسبت به جامعه امروزی در نگاه خود تجدید نظر کنند. زیرا در جامعه گذشته عموماً همه مایحتاج انسان در خانه و زندگی بومی آنها حاضر بود و خروج از خانه بسیار سؤالبرانگیز مینمود. ولی امروز چنین نیست. ۲. بحث در هماهنگی در زندگی است. خروج مرد از خانه معلوم است ولی از این جهت که خروج زن از خانه اگر تعریف خاصی مثل کارمندی و یا معلمی نداشته باشد، معلوم است که باید به مرد به اعتبار هماهنگی، خبر داده شود، به اعتبار اینکه آن دو با همدیگر زندگی میکنند. موفق باشید
سلام استاد: نظرتون راجع به حدیثی که در وسایل الشیعه در خصوص این موضوع که هر قیامی و پرچمی قبل از قیام قایم محکوم به شکست است چیست؟ اینا که الان راس کار هستند آبروی دین و اسلام را بردند. چیزی از دین نمانده. حیثیت اسلام را لکه دار کردند، اعتقاد مردم را از بین بردند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: روایت مذکور همچنانکه قبلاً نیز عرض شد مربوط به کسی است که ادعای مهدویت بکند. در ضمن فراموش نکنید که اصل انقلاب اسلامی راهی است جهت احیای بشریت و عبور از مشکلاتی که انسانهای تحت تأثیر غرب برای ملت ما ایجاد کردهاند. در این مورد پیشنهاد میشود مصاحبه جناب آقای دکتر فؤاد ایزدی با آقای علیزاده را دنبال بفرمایید. https://eitaa.com/matalebevijeh/11446 موفق باشید
سلام علیکم: استاد سوالی برای من پیش آمده خواستم شما راهنمایی بفرمایید: کتابی است به اسم تکلیف بندگان نسبت به حضرت ولیعصر (عج). استاد در این کتاب اینگونه نوشته شده: هر گونه بیعتی پیش از ظهور حضرت قائم (عج) بیعت کفر و نفاق و نیرنگ است خداوند کسی را که این بیعت را انجام دهد و کسی را که با او بیعت شود را لعنت کند. بعد سندش رو هم زده بحار الانوار. استاد یکی از دوستان من این سوال را پرسیده که آیا باید رهبری را به عنوان نائب امام زمان (عج) قبول داشت که چنین پاسخی بهش دادند. بعد استاد از اون طرف هم یه فرقه ای پیش آمده به اسم فدایی رهبری یعنی اینها در مجالسشان بیشتر از اینکه از امام زمان (عج) صحبت کنند از رهبر صحبت میکنند. استاد من واقعا گیج شدم واقعا مسیر درست کدام هست؟ ما فرقه ها را چگونه میتوانیم تشخیص دهیم که خدایی نکرده وارد گرداب آنها نشویم؟ بعد آیا این پاسخ درست بوده؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: روایاتی که متذکر هستید، میفرماید هرکس به عنوان امام زمان قبل از ظهور حضرت مهدی«عجلاللهتعالیفرجه» به میان آید، طاغوت است و بیعت با او در حکم بیعت با طاغوت میباشد. ولی ارادت به رهبر معظم انقلاب به عنوان نایب امام زمان در آن حدّ است که حتماً ملاحظه فرمودید آیت الله ناصری به طلاب میفرمایند گوشتان به دهان رهبر انقلاب باشد به عنوان نایب امام زمان «عجلاللهتعالیفرجه». موفق باشید
سلام استاد: وقت بخیر. در پاسخ سوال ۳۳۰۴۳ فرمودین به کتاب ادب خیال و شرح صوتی دعای مکارم رجوع شود چندین مورد افرادی مراجعه می کنن و مواردی رو مطرح می کنن که کاملا با مواردی که گفته میشه سحر است مطابقت داره در این موارد نمی تونیم با راهنمایی های شما به افراد کمک کنیم (این روند که اهمیت ندهید و در مسیر توحید حرکت کنید) افرادی هستن که در فضای مجازی و غیره راهکارهایی ارائه می دن اونها رو هم اطلاع خوبی از صحت و چند و چون کارشون نداریم فایل یکی از کتابها در این زمینه رو خدمتتون ارسال می کنم و نظرتون رو در این باره می خواستم بدونم https://bayanbox.ir/download/2834208460797755186/%D9%85%D8%AC%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%AA-%D8%A8%D8%A7%D9%82%D8%B1.pdf
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که عرایض اینجانب مبتنی بر مبانی حِکمی میباشد و ابداً وارد این نوع دستورالعملها نمیشویم. شاید با نگاهی که به چنین موضوعاتی از طریق مباحث مطرحشده میشود، خودِ افراد بتوانند عزمی جهت عبور از آن نوع مشکلات در خود بیابند. موفق باشید
خدمت استاد عزیزم سلامی دوباره عرض میکنم و بابت پاسختون به سوال ۳۲۳۶۰ تشکر میکنم هرچند که این حق رو واسه خودم قائلم که قانع نشده باشم و البته حرف زیاد است و تنها امیدوارم که خسران بزرگی رخ نده برای تشکر ترانه احمد ثانی خدمت شما ارسال میشه، این ترانه با شعر و تنظیم و آهنگ سازی مرحوم ناصر عبدالهی ساخته شده استاد ببینید که چطور در ترانه خود معانی والایی از امامت و ولایت رو قرار داده و با خواندن حضرت علی به عنوان احمد ثانی و درخواست رجعت از او به مقام نوری اهل البیت نظر داره من پیگیری کردم ایشون سفارشی خوان و یا برای گرفتن مجوز این آهنگ ها رو نخواندند و یه روح خاصی از توحید در همه ترانه های ایشون جاریست و با این همه ارادتی که به اهل البیت داشتند هنوز پرونده فوت یا بهتر بگم قتل ایشون در ابهام است. علی ای احمد ثانی به رجعت بالها وا کن / علی ای مرد دین باز آی و فتح کل دنیا کن / تمنای وصال تو همیشه بر زبان جاریست / بیا ای ذوالفقار حق که خود تنها جهان داری / امین حکمت احمد طلیعه دار علم جان / بیا ای زاده کعبه بیا ای حرمت ایمان / بیا ای آیه رحمت پیام عشق و وصل آور / دراین تاریکی تردید بیا آیین اصل آور / زجا برخیز ای سلطان که اختر خانه ویران شد / قمر در خانه خاموش است و جنگ دیو و انسان شد / زمین از کفر می سوزد سپهر از درد می بارد / بگو دست خداوندی ز رویت پرده بردارد / لا اله الا الله لا اله الا الله علی ولی الله ..... سپاه آسمان برگیر سلاح عشق را بردار / براق خسته را زین کن زجانها کینه را بردار / علی بنگر شب ما را شب تاریک ویرانی / بیا خورشید عدل افروز ای جان نورانی / لا اله الا الله لا اله الا الله علی ولی الله .. و در آخر اگر مایل به تماشای این کلیپ که زمانی از صدا و سیما پخش شده است هم هستید هر چند با یک سرچ ساده میتوان دید ولی برای راحتی لینک آن تقدیم میشود https://www.aparat.com/v/JRnIi
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که بنده در مواجهه با سؤال کاربران محترم تنها در حدّ گفتگویی که باید بین ما باشد؛ عرایض خود را مطرح میکنم و بنا نیست سخن یکی غالب و سخن دیگری مغلوب گردد، بلکه خوب است که انسان از نگاه دیگران برای تفکر خود استفاده کند و از این جهت معلوم است که از نظرات امثال جنابعالی در سؤال قبلی، استقبال نمودم. موفق باشید