سلام و انوارالهی برشما استاد گرامی: چرا بعد از فوت افراد، اکثرا اینطورهستیم که خوبی های متوفی برامون پررنگ میشه؟ حتی از خیلی از خطاهای فرد خبر داریم اماغالبا حالمون اینطورمیشه که از اونا چشم پوشی میکنیم یا به نظرمون خطای بزرگی نمیاد، یا میگیم شاید اصلا اینکارونکرده و من سوءبرداشت داشتم. این حس و حال از دلسوزی نسبت به از دست دادن شخص هستش یا با فوت شخص در تکوینی خاص قرارمیگیریم؟ یا دلیل دیگه ای داره؟ و چرا نمیتونیم این حس و حال رو نسبت به افراد، در زمان زنده بودن داشته باشیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکتۀ مهمی است از آن جهت که شخصیت افراد را باید در وسعتی بیشتر از محدودۀ انتخابهای جزئی آنها مدّ نظر داشت و به کلیّت اراده و شخصیت آنها نظر نمود. امری که با رحلت افراد مدّ نظر میآید. و همانطور که میفرمایید خوب است در مورد افراد اینطور فکر کنیم تا مرز انسانهایی که حقیقتاً در شخصیت خود فاسدند را از مرز انسانهایی که بعضاً خطاهایی از آنها عادتاً سر میزند، تفکیک کنیم. موفق باشید
«و هو للدعوات سامع و للكربات دافع و للدرجات رافع و للجبابرة قامع.» فکر میکنم دعای عرفه این روزها دل مرا چون جذبه ای ربوده و عجب اینکه چه سرنوشت زیبایی بر جهان و تاریخ رقم خورد از اینجا به آیندگان سلام میدهم و میگویم عزیزانم خدا را هست با او باشید که تاریخ از آن خداست خوب زندگی کنید و اگر خواستید مرا یاد کنید بگویید پیر نیهیلیسم، کسی که در نیهیلیسم دل به احدی غیر خدا نداد و تا یقین نکرد نیهیلیسم از خداست، رهایش نکرد. یقینی که محال است کسی در پوچی باشید و راهی به خدا نداشته باشید، بس او حاظر و ناظر است. این عید گذر از کل نیهیلیسم نیز بر شما مبارکباد. لینک دعای غرفه را نیز می گذارم: https://ketaab.iec-md.org/DOAA/niyaayesh_imam_hossein_arafeh_jaafari_02.html
باسمه تعالی: سلام علیکم: امید است با درک نیستانگاری که حاصل تاریخی است که در جهان غرب به ظهور آمد، جایگاه نبیّ و نبوت و پیرو آن آنچه اولیای الهی متذکر شدهاند و بر زبان جاری نمودهاند؛ برایمان درک شود. بعثت نبیّ گرامی «صلّیاللهعلیهوآله» که توجه به حضوری است تا دورهای دور، برایمان نزدیک شود را؛ تبریک میگویم از طریق توجه به این سخن مولا «علیه السلام» که فرمودند: «تَخَفَّفوا تَلحَقوا» سبکبار باشید تا در اکنونتان به آن نهایتِ نهایتها ملحق شوید. موفق باشید
سلام علیکم: از اینکه وقتتان را میگیرم عذرخواهم. اما چند تا سوال داشتم که امیدوارم راهنمایی ام کنید: چند سال پیش بود که یکهو یک احساس خیلی چکشی به من وارد شد و من متوجه شگفتی خودِ بودن یا وجود شدم. حالم اینطور بود (و هست) که کمی تمرکز نیاز دارم تا به آن حالت حیرت برسم و در آن با مطلق وجود روبرو هستم آنجا دیگر هیچ شبهه ای نسبت به هیچ چیز وجود ندارد و دیگر استدلالی هم برای وجود خدا و... لازم نیست. این حالت برایم بیشتر جلالی و ترسناک نمود داشت تا شب قدر ماه رمضان امسال این حالت بسیار شدید شد اما دیگر ترسناک نبود و آن حالتِ وجود، حس خوبی داشت. تا آخر ماه رمضان آن حالت بود اما بعد از ماه مبارک مثل گذشته کمرنگ شد. ماه پیش وقتی سفر زیارتی به مشهد رفتم باز در مشهد خودم را در حضور وجود مطلق میدیدم. این حالت گاهی کم و بیش هست در نماز هم گاهی سعی دارم بعنوان حضور قلب کمی در این حالت باشم اما نمیدانم باید چکارش کنم. خیلی هم فرّار است بطوری که وقتی در آن حالت هستم تعجب میکنم که چطور میشود در این حالت نبود و چند وقت بعد که از آن حال خارج شده ام تعجب میکنم که چطور میشود در آن حالت بود. جدیدا سخنرانی حضرتعالی پیرامون برکات نظر به وجود را گوش دادم اما باز نمیدانم چگونه باید این نظر را جهت دهی کنم و اصلا به کدام سمت؟ در وجود مطلق و در حالت بی فکری که سمتی وجود ندارد. ممنون میشوم من را راهنمایی کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان هر اندازه در ابعاد مجرد خود حاضر شود، نسبت به حقایق بهتر میتواند رابطه برقرار کند. و در این رابطه مباحثی چون «ده نکته در معرفت نفس» و کتاب «خویشتن پنهان» میتواند مؤثر باشد. موفق باشید
با سلام خدمت استاد طاهرزاده: بنده پیرامون سخنان رهبر انقلاب در مورد غزه و تعابیر ایشان در مورد انصارالله یمن سوالات و ابهاماتی داشتم. رهبر انقلاب در مورد مردم غزه گفتند دست خدا مشهود و نمایان است و ما از حضرت عالی یاد گرفتیم دست خدا از دریچه قلب اولیاءالله نشان داده میشود همچنین در مورد انصارالله یمن تعبیر جهاد فی سبیل الله را به کار بردند همچنین ایشان قبلاً فرموده بودند فلسطینیانی که در جنگ با اسرائیل کشته میشوند شهیدند و اطلاق کلام ایشان اعم از سنی شیعه و یا مسیحی است و البته انصراف آن به اهل سنت که غالب مردم فلسطین هستند بیشتر است. اطمینان داریم عقیده حق دین اسلام و مذهب تشیع است از طرفی بارها در کتب کلامی ذکر شده است افعال علاوه بر حسن فعلی نیاز به حسن فاعلی هم دارد حال سوال این است که چگونه مردم اهل سنت فلسطین که ولایت اهل بیت را قبول ندارند توانستهاند تجلی یدالله بر روی زمین شوند؟ در این باره دو نظر متضاد وجود دارد عده ای معتقدند این سخن صحیح نیست و فلسطینیان اهل سنت شهید نیستند همچنانکه انصارالله یمن که امامت امام سجاد (ع) تا امام زمان (عج) را قبول ندارند مجاهد فی سبیل الله نیستند. البته قبول داریم که فلسطینیان جبهه حق و اسرائیلیها جبهه باطل در روزگار ما هستند ولی طبق روایات تمام اعمال آنها حبط و نابود است و شرط پذیرفتن اعمال آنها اقرار به ولایت اهل بیت است که آنها ندارند و در نتیجه افعال آنها حسن فاعلی ندارند آنها مسلمان هستند ولی مومن نیستند و شرط قبول اعمال ایمان است در نهایت میتوان مردم فلسطین و یمن را مستضعف دانست که روز قیامت به عنوان مستضعف اگر محب اهل بیت باشند شاید مورد بخشش الهی قرار بگیرند ولی اینکه آنها را دست الهی بر روی زمین یا شهید یا مجاهد فی سبیل الله بدانیم کاملاً غلط و جملاتی احساساتی و سیاسی یا تقیه ای است. در مقابل عدهای هم معتقدند آنچه در ولایت اهل بیت (ع) امروز برای اهل سنت اهمیت دارد نه قبول و رد زمامداری حضرت علی در سال ۱۰ هجری (در عین اهمیت آن) بلکه قبول مرجعیت علمی اهل بیت است و این قبول مرجعیت امروز از زبان فقیهی که نائب امام زمان است بیان میشود و در اصل امروز قرار گرفتن در ذیل فرامین رهبری و انقلاب اسلامی ملاک اصلی قبول ولایت اهل بیت و ایمان است در حقیقت حسن فاعلی امروز با قبول دستورات نائب امام زمان محقق میشود و هر کس حتی اهل سنت و زیدیان یمن با وجود عدم اقرار لسانی به امامت اهل بیت امروز با پذیرفتن دستورات رهبری در مبارزه با اسرائیل بستن شریانهای حیاتی این رژیم در بابلندب در حقیقت تحت بیعت ولی فقیه و و امام زمان قرار دارند و شرط حسن فاعلی آنها نیز محقق است. از این منظر اهل سنت غزه و زیدیهای یمن تجلی یداللهی و مجاهد فی سبیل الله هستند البته هر دو نظر در اینکه تشیع ۱۲ امامی تنها عقیده مذهب قابل دفاع در دین اسلام است اشتراک دارند اگرچه برخی از متحجرین قصد دارند از چماق همیشگی تکفیر استفاده کنند حال نظر حضرت عالی چیست؟ تفسیر سخنان رهبری و حدود حسن فاعلی برای فلسطینیان و یمنی ها چیست؟ تشکر و سپاس
باسمه تعالی: سلام علیکم: مردم غزه و مردم یمن به کمک انقلاب اسلامی و با نظر به شخصیت قدسی حضرت امام «رضواناللهتعالیعلیه» طوری در بستر فرهنگ اهل بیت«علیهمالسلام» در این تاریخ حاضر شدهاند که به واقع همه حسینیاند و کشتهشدهگانشان که در مواجهه با کفر جهانی این چنین مقاومت میکنند، همانند یاران حضرت اباعبدالله «علیهالسلام» همه شهیدند و چه اندازه جمله اخیر شما، بازگوکننده حقیقتِ دوران است، از آنجایی که فرمودهاید: «در حقیقت تحت بیعت ولی فقیه و امام زمان قرار دارند و شرط حسن فاعلی آنها نیز محقق است. از این منظر اهل سنت غزه و زیدیهای یمن تجلی یداللهی و مجاهد فی سبیل الله هستند». به این جمله فکر کنید که سالهای قبل در مورد مردم غزه فرمودهاند شیعیانی که دستبسته نماز میخوانند. موفق باشید
با سلام و احترام: حضور تاریخی حضرت صدیقه طاهره (س) در جریان سقیفه و غصب خلافت، صرفا حضوری تحت امر امام زمانشون بوده، یا اینکه فهم و درایت و بصیرتی مختص خودشان و در راستای تعالیم امامشان بوده که این نوع حضور را رقم زدند؟ آیا اگر امام ایشان در کنار ایشان حضور فیزیکی نداشتند ایشان چنین تصمیمی را میگرفتند و دقیقا به همین شکل عمل میکردند؟ یا اینکه اگر امر امامشان نبود خودشان به چنین تشخیصی نمیرسیدند؟ آیا لازم هست یک زن، با بصیرت و تفکر قبل از قول امام به تشخیص امر امامش برسد؟ یا اگر حضرت زینب (س) منهای حضور امام سجاد (ع) در کربلا و مجلس یزید بودند، به تشخیص خودشان چنین عمل میکردند؟ یا به تشخیص امامشان نیاز داشتند؟ اینکه میگویند، ۵۰ نفر از یاران خاص امام عصر زن هستند، این خانمها، لازم هست دارای چه روحیات و خصوصیاتی باشند؟ آیا در عرض یاران آقا سپاه هستند؟ بلحاظ رتبه، مقام، مسئولیت، بینش، بصیرت و... یا تفاوتهایی وجود دارد؟ لازم هست فقط مطیع باشند؟ یا مبتکر و متفکر، بصیر و...؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به آنچه خداوند در قرآن به پیامبر خود فرموده است نیز میتوان فکر کرد آنجا که میفرماید: «وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ» (نحل/۴۴) ما قرآن را بر تو نازل کردیم تا آنچه که بر جان مردم نازل شده است را برایشان تبیین نمایی. این نشان میدهد آنچه رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» میخواهند برای مردم بگویند به صورت کلی و اجمالی بر جان مردمی که با حضرت محمد «صلواتاللهعلیهوآله» در تاریخی که با آن حضرت شروع شده، نازل شده و رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» مأمور تبیین آن میباشند. آری! با توجه به آیه فوق، همه منوّر به نوری هستند که بر رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» نازل شده و اگر خود را با هوسها و روزمرهگیها فریب ندهند، با تمام وجود مییابند که پیامبر و امام، قصه حضور آنها را متذکر میشوند و از این جهت انسان در واقع به نور اولیای الهی در خود طلوع میکند. عرایضی در جزوه «حضور نرم و نقش مؤثر زن در این تاریخ» شده است تا معلوم شود نقشی که انسان در تاریخ خود میتواند داشته باشد، ماورای زن بودن زن و یا مرد بودن مرد است. موفق باشید
https://lobolmizan.ir/leaflet/500?mark=%D8%AD%D8%B6%D9%88%D8%B1%20%D9%86%D8%B1%D9%85
با عرض ادب خدمت شما استاد طاهرزاده: صحبتهای شیخ حسین انصاریان به عنوان سرشناسترین منبری شبهای قدر درباره «حرام بودن ظلم به مخالفین» و توئیت معنادار آیتالله جوادیآملی از شاخصترین و محبوبترین شخصیتهای علمی حوزه علمیه، همزمان با روز شهادت حضرت علی (ع) درباره «منع حکومت اسلامی از ظلم به کافر» نشاندهنده نارضایتی طیف وسیعی از متدینین و متشرعین نسبت به سبک و سیاق حکمرانی در کشور است. افرادی که نه میتوان آنها را وابسته به خارج خواند و نه ضد دین و اسلام. ای کاش ساختاری که گوشش برای شنیدن صدای مخالفان سنگین است حداقل نصایح دلسوزانه این چهرههای مذهبی را بشنود. ای کاش آقای خامنه ای گوش میدادن و یکمقدار کوتاه میامدن تا مردم نفس راحتی بکشند بخدا وضع خیلی خیطه استاد عزیز
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً این عزیزانی که نام بردید همه با تأسی و ارادت به سخنان رهبر معظم انقلاب که بیش از همه دغدغه اصلاح امور مردم و مسلمین را دارند؛ آن سخنان را فرمودهاند. آیا تنها راه برای رفع مشکلات مردم، همان راهی نیست که نایب الامام حضرت آیت الله خامنهای به نور و مدد حضرت صاحب الامر «عجلاللهتعالیفرجه» در این تاریخ به میان آوردهاند؟ در آن حدّ که افرادی مثل آقای علیزاده که در جریان امور سیاسیِ جهان میباشند، نیز متوجه این امر شدهاند. در این مورد خوب است به https://eitaa.com/jedaaltv_official/613 رجوع شود. موفق باشید
سلام استاد: طاعات قبول. استاد داستان خلقت های بی نتیجه چیه؟ بارداری ناموفقی داشتم. هفت هفته دلم به جنینی خوش بود که گفتن جز کیسه آب چیزی نبوده!! ولی موقع سقط خودم دیدم تکه هایی که در رحم من خلق شده بود و بدون رسیدن به نتیجه دفع شد. هدف از خلقت این ها چیه؟ چه ایرادی به من مادر وارده؟ دلم میخواست از دید شما به قضیه نگاه کنم. خدا حفظتون کنه همیشه یاری گرم بودین بلطف الله
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست متأسفانه شرایط زندگی طبیعی نیست و طبیعت آنطور که شایسته است متعادل نمیباشد و همین است علتِ این نوع مشکلات. لذا حدّاقل باید تا میتوانیم در زندگی از مسیر طبیعی آن کمتر فاصله بگیریم و البته با پیشآمدنِ چنین مشکلاتی خود را نبازیم و زندگی را همچنان ادامه دهیم. موفق باشید
سلام نماز روزه هاتون قبول: تو رمضان چیکار کنم آقا امام زمان رو ببینم در حالی که ازم راضی باشه؟ میخوام آدم بشم ولی بلد نیستم، تو روستایی که زندگی میکنم کسی نیست کمکم کنه، دلم میخواد مثل علامه طباطبایی رشد کنم الان بیست و شش سالمه به نظر شما دیر نیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر آنچه ذیل شریعت الهی در دل انقلاب اسلامی و با نظر به شهدا، خود را حاضر کنیم، عملاً در کلام نایب الامام یعنی رهبر معظم انقلاب، نور امام حیّ و حاضر را مییابیم. موفق باشید
با سلام و احترام: داشتم پاسخ پرسش زیر را با یکی از دوستان در میان میگذاشتم.
«متن پرسش: ببخشید ما حدس میزنیم که بیحالیمان و خواب زیادمان مربوط به این باشد که به درستی نمیتوانیم بدن را تدبیر کنیم، یعنی تسلط چندانی روی جسم نداریم. و این مسئله باعث شده که از مطالعه و برکات ماه رمضان محروم شویم. راهکار حضرتعالی برای این موضوع چیست؟ التماس دعا با تشکر
متن پاسخ؛ باسمه تعالی: سلام علیکم: برنامهدادن به خود از یک طرف و سختگیری نکردن در برنامهدادن از طرف دیگر، در این مورد مفید خواهد بود. باید در حدّ توانِ خود از خود انتظار داشته باشید زیرا انسانها با همدیگر متفاوتند. موفق باشید». در گفتگویی که داشتیم طلب بیشتری نسبت به پاسخ داده شده احساس کردیم. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال دو نکته را نباید فراموش کرد. یکی آنکه انسان در مراحل مختلف زندگی، احوالات متفاوتی برایش پیش میآید به آن شکل که در بعضی موارد در «قبض» و «ادبارِ قلب» است و در بعضی موارد در «بسط» و «اِقبال قلب» است. اینجا است که بنا به فرمایش مولایمان حضرت علی «علیهالسلام» در «ادبار قلب» باید به خود سختگیری نکرد و در حدّ واجبات، بندگیِ خود را نشان داد و در حالت «اقبالِ قلب»، آری! مستحبات و دعا و نیایش، میهمانان ارزشمندی هستند که خودشان تشریف آوردهاند، نه آنکه ما آنها را با اصرار بخواهیم به میدان روح و روان خود آوریم. نکته دوم: «خراباتی» و «مناجاتی» بودنِ روحها است. آنکه روحش «خراباتی» است، باید همان روح و روحیه را دنبال کند، مانند جناب مولوی، یا به یک معنا حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه». و آنکه روحش «مناجاتی» است مانند آیت الله ملکی تبریزی و یا آیت الله بهجت، که اینان نیز باید در همان روحیه، خود را دنبال نمایند. اینجا بود که عرض شد نباید به خود سختگیری کرد هم نسبت به «اقبال» و یا «ادبارِ» روح و یا نسبت به «مناجاتی» بودن ویا «خراباتی» بودنِ روح. موفق باشید
سلام بر شما که خداوند آدمی را جاودان آفرید در سرایی که نیاز به بقایش اهمیت دارد و انسان را از خاکی پاک آفرید سپس برایش نپسندید و او را در جسم روحانیِ باقی دوست داشت زیرا از همه نظر برای خانواده، دوستان و کسانی که با او کار دارند بهتر است و هم برای خود او و رحلت از دنیا را در اصل و اساس رحلتِ خروجِ بی نیازی در دنیا آفرید هرچند بسیاری بگونه های غیر اصیل از دنیا میروند. آنچه از رحلت از دنیا برای عموم فهم شده موت را نوعی نابودی میدانند! خیر انتقال است... و یا آنرا جدایی میدانند که قطع به یقین جدایی نیست بلکه بیشتر بودن است اگر دنیا را اصل قرار ندهیم بلکه اصالتمان که سرای باقی است اصل قرار دهیم در این صورت موت یعنی بیشتر بودن. اگر بخواهید این مسئله را در مورد خودتان برای ما توضیح دهید تا ما بتوانیم ملموس تر آن را بفهمیم چگونه می شود؟ مثلا خب ما به شما علاقه داریم اما به هر حال همه ازین سرا خواهیم رفت منتهی شاید اگر شما جملاتی بفرمایید به ما و خودتان بلطف خدا کمک شده تا بالاخره بدانیم رابطه تمام نمی شود و زندگی ادامه دارد مگر می شود جلسات قرآن و غیره ای که دائما در قیامت تا برزخ و در نهایت به مسجد النبیاء می رسید که امری از جنس بقاست تمام شود زمانی که جلسه ای نورانی است؟! آن همه شنبه ها گرد هم آمدیم که جاودان تر شود و در همه روابط دیگر نیز...
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که میفرمایید با حضور در جلساتی که جان ما را از نظر معارف و معنویت فربه و فربهتر میکند، بعد از این دنیا حضورمان بیشتر میشود و با حضور بیشتر به شعفی جانانه و گسترده نایل میشویم به همان معنایی که فرمودند: «الدّنیا مزرعة الاخرة». موفق باشید
سلام بر شما: ببخشید مسئولان کشور ما از چه کسی دستور می گیرند؟ لطفاً نگویید مقام معظم رهبری! در روز ۲۲ بهمن ۱۴۰۱ که آقای منتظری (دادستان) در میدان امام (ره) سخنرانی می کردند چه حرف هایی که نباید می زدند و زدند و از مردم انقلابی حاضر در صحنه هیچ کس از حرف ایشان خشنود نشد که نشد. (ضرورت اقدام قانونی علیه زنانی که حجاب را رعایت نمی کنند!!!) بنده دورم را که نگاه می کردم میدیدم که از هر ۱۰ زن، یکی حجاب ضعیفی دارد و در دلم گفتم:« خدایا! واقعا الان اگر دل این افراد شکسته شود چه اتفاقی می افتد؟ در صورتی که دل ایشان آنقدر شفاف بوده که خداوند آنها را انتخاب کرده و در میدان جهاد علیه استکبار آنها را به صحنه آورده است». خیلی از این دخترها پاکتر از صدتا روحانی و آخوند هستند؛ ادعای گزافی نیست. گویا هرچه حضرت آقا انسان الهی و با کرامتی هستند بعضی از مسئولان کشور پست تر شده اند. جای مهم قضیه اینجاست که: «تبلیغات صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، همین دخترانِ به اصطلاح ضعیف الحجاب را نشان میدهد که در راهپیمایی شرکت میکنند، فردای همان روز برایشان پیامک میدهند که به خاطر حجاب برایتان خلافی ثبت شده است و باید جریمه پرداخت کنید». این مضحک است و واقعا استفاده ابزاری (تبلیغاتی) از زن را به وضوح نشان میدهد. دختر بی حجاب تا آنجایی دختر انقلاب هست که در صحنه های انقلابی حضور داشته باشد، اگر در پارک دیده شود میشود اخلالگر جامعه، مخل نظم عمومی، قانون شکن و بدکار!!! هرچه خداوند اراده کرده است که جهان ما را در ذیل انقلاب اسلامی گسترش دهند، بعضی از مسئولان عقب افتاده ما در تحجر افراطی خویش به سر می بزند و بر نمی تابند. واقعا راه عبور از چنین دیدگاهی در بین انقلابیون افراطی چیست؟ واقعا میٰشود اسم اینها را انقلابی نهاد؟ بالاخره نمیٰشود با اینها انقلاب را به اوج خود برسانیم. این افراد مانند سدی در برابر تحقق جامعه اسلامی، تمدن اسلامی و در آخر ظهور حضرت بقیة الله (عج) هستند. با افتخار یک دهه هشتادی ام. ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر بنده نیز با همه احترامی که برای آقای دادستان قائل هستیم، برای چنین مراسمی، سازمان تبلیغات سخنران مناسبی انتخاب نکرده بودند. ۲. منظور ایشان کسانیاند که کشف حجاب کامل کردهاند. زیرا همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند افراد ضعیف الحجاب را نباید به بیدینی و ضد انقلابی متهم کرد، آنها به تعبیر ایشان دختران خودمان هستند. ۳. بحث پیامکدادن و جریمهکردن، اگر هم که خبر آن صحیح باشد که فکر نمیکنم؛ مربوط به آنهایی است که کشف حجاب کردهاند. البته این یک طرح است و باید روی آن فکر کرد. تصور بنده آن است که به مرور همین خانمها نیز متوجه میشوند در فرهنگ ایرانی این نوع بیحجابیها به جهت ریشههای خسروانی آن جایی ندارد و آنچه قبل از انقلاب با آن روبهرو بودیم به جهت تلاش نظام شاهنشاهی بود که بنا داشت فرهنگ غربی را به جای فرهنگ ایرانی خسروانی که همیشه گرایش مذهبی داشته، جایگزین کند. موفق باشید
یا محبوب! سلام و رضوان خداوند بر شما باد. ببخشید استاد من کتاب روزه دریچه ای به عالم معنا رو خوندم و به واقع لب کلام رو دیدم که روزه چه تاثیر شگرفی داره. میخواستم بپرسم اگر به هر دلیلی نتونیم روزه بگیریم و بخوایم اون جان سازی که در کتاب گفتید رو داشته باشیم (عقل و جان هر دو بگوید خدا) میتونیم هر روز به نیت روزه، سحر مختصر غذایی بخوریم و برای مواقعی که نمیشه روزه گرفت خوردن مختصر غذایی در وعده ی ظهر و نهاتا باز افطار در شب مطلوب حاصل میشه؟ چون روزه نگرفتن و کنترل هوس خوردن سخته و با این برکاتی که ذکر کردید و برکاتی که به عنایت حضرت محبوب شاهد بودم اصلا بر آن شده ام تا ایامم بر روزه باشد یا حداقل اگر روزه نیست شبیه ترین به آن باشد و آن شور دعای سحر و لک صمنای افطار را ره مطلوب کنم آیا ممکن است؟ به راستی که خوش گفت مولوی که با یک لقمه اضافی چشم دل کور می شود ـ آه بر آن چند چند لقمه های اضافی و حجاب های دوباره نیست شده و دور کننده آه!
باسمه تعالی: سلام علیکم: با همه خوبیهای روزه، جوانان نباید نسبت به خود سختگیری کنند تا نفس ناطقهشان اذیت شود. همینکه جوانان مواظب خوردنهای خود باشند که پرخوری نکنند، رویهمرفته ادب ماه رجب را که ماه گستردهشدنِ رحمت الهی است؛ رعایت کردهاند. در این ماه میتوان گفت از طریق تأمّل بر دستورات این ماه «آنقدر ای دل که توانی بکوش». موفق باشید
سلام و رحمت الهی بر شما استاد عزیز: این روزها که هجمه هجوم شبهات از سوی ملحدین و حتی برخی به ظاهر مهذبین و متدینین از قبیل موارد زیر در زمینه جمهوری اسلامی مطرح می شود👇 ( حکومتی که ادعا میکند همه مردم پشت سر او هستند چرا از رفراندوم اینچنین هراس دارد؟ چرا کسی که سخن از رفراندوم بگوید از نظر حکومت بدترین سخن را بر زبان آورده است؟ حکومت یکبار و برای همیشه خیال مخالفان و جهانیان را آسوده کند و در یک همهپرسی به همه نشان دهد که مردم خواهان او هستند. چقدر اینها دارند با جان و دل از اسلام حمایت میکنند و چقدر دلسوز اسلام و مسلمین هستند حتی بیشتر از حضرت علی علیه السلام که با وجود حق. مسلم الهی استخوان در گلو در خانه ماند تا مردم او را خواستند آمد) قلوبمان به تنگ آمده و مانده ایم که آیا جهاد تبیین با این افراد لازم است یا سکوت و دعا برای حفظ عقاید و باورهای خویش؟ ممنون خواهم شد که با انفاس حقتان برای تقویت و ثبات ایمانمان دعا بفرمایید و تکلیف ما را در این مقوله اعلام فرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً جوابهای مفصلی که اساتید محترم از جمله جناب استاد رحیمپور ازغدی به این شبهه دادهاند را شنیدهاید که بالاخره هیچ نظامی خودش برای بود و نبود خودش رفراندم نمیگذارد. رفراندمها عموماً در رابطه با بود و نبود موضوعاتی است در داخل نظام. ولی تغییر نظام چیز دیگری است مثل کاری که مردم ما با انقلاب و کشته و شهیددادن، نظام شاهنشاهی را سرنگون کردند. موفق باشید
سلام: از آیه هشت سوره نمل «فَلَمَّا جَاءَهَا نُودِيَ أَنْ بُورِكَ مَنْ فِي النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا وَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ» می توان وحدت وجود را استنباط کرد؟ داخل آتش خدا بیرون آتش خدا با اینکه درون و برون اوست از همه اینها منزه
باسمه تعالی: سلام علیکم: اشکال ندارد ولی به این نکته فکر کنید که حضرت حق در آن صحنه به نور خاصی برای جان حضرت موسی «علیهالسلام» به ظهور آمدهاند تا در دل همان چیزی که حضرت به دنبال آن بودند، خدا را بیابند. موفق باشید
با سلام: استاد عزیز آیا میتوان در مباحث شما، کلمه ی «انقلاب» را در همه جا مساوی «اراده غلبه دادنِ حکمِ خدا» در نظر گرفت. واینکه اگر این اراده را همچون نقشی در نظر بگیریم که در آینه شفاف باطن های صیقلی متجلی می شود، راه یافت بیشتر این ارده در وجود خود چیست؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: به این نکته بیندیشید که از یک طرف، حاضرشدن در تاریخی که ذیل اسلام آغاز شده و ما میتوانیم خود را در آن تاریخ معنا کنیم؛ چه نوع روح و روحانیتی در جان ما به ظهور میآید؟ و از طرف دیگر متوجه تقوای الهی باید بود که موانع درک اراده الهی را در جان ما رقیق و رقیقتر میکند. موفق باشید
سلام استاد گرامی: لطفاً با توجه به متن سخنرانی رهبر معظم انقلاب به سوالات پایانی پاسخ دهید و درمورد این سخنرانی هم اگر امکان دارد توضیحاتی بفرمایید. ممنون. رهبر معظم انقلاب اسلامی در مراسم #امسال عزاداری شهادت حضرت امام صادق (صلوات الله علیه) نکات اسرار آمیز و غیر مرسومی را فرمودند که جا دارد اهل فن آن را رمز گشایی کنند... ۱. اشاره فرمودند وقتی امام حسن (علیه السلام) صلح کردند بعضی #اعتراض کردند و امام در پاسخ گفتند این موضوع آزمایشی برای شماست و موقت است تا زمانی که خداوند در سال ۷۰ هجری برای تحقق حاکمیت امامت مقرر کرده است (زمینه سازی فرج و تحقق امامت در بستر صلح امام حسن) ۲. اشاره فرمودند تحقق حاکمیت امامت در سال ۷۰ در تقدیر الهی بود نه در فضای حتمی الهی لذا به دلیل #بیتوجهی_عمومی به مبانی دینی که منجر به شهادت امام حسین علیهالسلام شد، تحقق حاکمیت امامت تا سال ۱۴۰ هجری تاخیر افتاد که مصادف با زمان امام صادق بود. ۳. در زمان امام صادق علیهالسلام، زمان تحقق حاکمیت امامت با #دهن_لقی برخی خواص شیعه و #افشای_راز که قاعدتاً موجب حواس جمعی دشمنان شد، به تاخیر افتاد ... ۴. اشاره فرمودند کوتاهی، کم صبری، اعتراض بیجا، افشای اسرار، کمک نکردن و تحلیل غلط موجب تاخیر در تحقق امر حاکمیت امامت می شود. چند سوال اینجا مطرح است: حوادث امروز ایران و جهان چه نسبتی با این سخنان بسیار عمیق دارد؟ وظیفه ما چیست؟ آیا با توجه به مذاکره با آمریکا و ایجاد ذهنیت صلح امام حسن (ع) با معاویه و به دنبال صلح امام، شهادت امام حسین (ع) که حکومت شیعیان را به عقب انداخت، مذاکره با آمریکا هم ظهور حضرت مهدی (عج) را به عقب میاندارد؟ دراین زمینه چه کنیم ظهور به عقب نیفتد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب سؤال شمارۀ 39944 شد. به آن نکته از مقام معظم رهبری باید توجه کرد که فرمودند: «اینجور مسیر را عوض میکند؛ لذا خیلی باید مراقبت کرد.» تا ما بدانیم میتوانیم تاریخی را که جهان استکبار به گمان خود تنظیم کرده است و به گفتۀ فوکویاما آن را پایان تاریخ میداند، تغییر دهیم و باید با نظر به آینده و فرهنگ انتظار به تاریخ دیگری اندیشه کرد که جهان استکبار در آن جایی ندارد به همان معنای عصر جدیدی که شهید آوینی بزرگ متذکر آن شده. شهید آوینی که به خوبی زمانهای را که قلب خود را گم کرده بود، درک کرد و فهمید راه عبور از چنین زمانهای نظر به حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» است و اعلان نمود:
«گرفتار تاریکی بودیم که امام خمینی از قلب تاریخی که میرفت تا فراموش شود، چون محمد فریاد برآورد که «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا» و ما که هنوز دست و پا میزدیم تا به خویشتن خویش بازگردیم، از این سخنْ تازه شدیم و دریافتیم که آنچه میجستیم، یافتهایم و به یقین رسیدیم و حتی من که همواره بویی از محمد در مشام داشتم در آغاز باور نمیکردم که در این ظلمتکده زمین بتوان نقبی به سوی نور زد و برق یقین بیهیچ واسطهای بر دلم نشست. همانگونه که بر کوه سینا. و ایمان آوردم.... و خدا را شکر که گوش ایمان من به آوای الله آشنا بود و نمیدانی که چه خوش بود. من هرگز نمیتوانم وسعت مکتبی و فرهنگیِ این انقلاب را در این نامه تصور کنم ... عشق خمینیِ بزرگ و عظمت فرهنگی آن چه میگوید، مرا آنچنان شیفته خود ساخته است که نمیتوانم جز به حکمتی که در حال تدوین آن هستم بیندیشم» (سيد مرتضی آوينی/ ۱۳۵۸).
و بدینگونه که شهید آوینی بیان کرد، انسان، آری! انسان در بستر تاریخی که با انقلاب اسلامی شکل گرفت، با معنای خود و آینده ای دیگر روبهرو خواهد شد. موفق باشید
با سلام و احترام و با آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما در این ایام نورانی: بنده مسئلهای شخصی اما معنوی را با شما در میان میگذارم، به امید دریافت راهنمایی از محضر حضرتعالی که هم با مسائل سلوکی آشنایی عمیق دارید، و هم نگاهی دقیق به تراز انسان مؤمن در جامعه معاصر دارید. مدتیست با دغدغهی حفظ ظاهر مؤمنانه (بهویژه در مورد نگهداشتن ریش به اندازه یک قبضه) مواجهام. از نظر فقهی و با نیت دینی، همیشه سعی بر رعایت این اندازه داشتهام. اما اخیراً بهعلت تغییر محل کار و احتمال سوءبرداشت یا حساسیت برخی همکاران، در فکر کوتاهکردن موقت آن بودهام. در همین ایام، خوابی دیدم که برایم معنادار بود: در خواب، صدایی واضح فقط یک کلمه گفت: «یک قبضه» این صدا با حالتی همراه بود که گویی ناظر بر همین دغدغهام بود؛ و از آن زمان، این پرسش ذهنم را درگیر کرده که آیا این خواب، هشداری برای وفاداری به نماد ایمان است؟ یا فقط اشارهای به تعادل، بدون تحمیل؟ اکنون با تردید میان عقل، نیت، شرایط بیرونی و الهام درونی مواجهام. از شما خواهشمندم اگر ممکن است راهنمایی بفرمایید که چگونه باید چنین پیامی را فهم کرد؟ و آیا کوتاهکردن موقت، با نیت روشن و بازگشت به حالت اصلی، با سلوک توحیدی در تعارض است یا خیر؟ با سپاس فراوان
باسمه تعالی: سلام علیکم: جریان محدودبودنِ ریش به یک قبضه، مربوط به مقابله با جریان یهود است با آن ریشهای بلند. و از این جهت خواستهاند ما تشبهی با آنها نداشته باشیم، امری که در این زمان چندان مسئله نیست. در این مورد نباید به آن خواب اعتماد کرد. مهم، عرف امروزین مؤمنین است که ممکن است افراد با ریشهای بلند، حالت انگشتنما پیدا کنند که امر مطلوبی نیست. عرف مومنین ملاک است. موفق باشید
سلام و عرض ادب استاد: در مورد پرسش و پاسخ شماره 37990 که کاربر محترم در آن پرسش، متأسفانه طوری صحبت کردهاند که گویا متوجه اطلاعات و عمق اندیشه رهبر معظم انقلاب نسبت به قرآن و نهجالبلاغه نیستند و آرزو کرده بودند ای کاش رهبری هم مانند آقای پزشکیان کمی نهجالبلاغه و قرآن میخواندند. جنابعالی در جواب، نکاتی را فرمودید، و بنده نیز با نویسنده آن پرسش و خوانندگان آن چند کلمه ای صحبت داشتم با اجازه حضرتعالی: بسمه تعالی با نظر به متن شبهه که در اینجا ذکر نمیکنم، عرض میشود: میفرمایند «کاش رهبری هم نهج البلاغه میخواند!» یعنی فرض را بر این گرفته اند که رهبری نهج البلاغه نخوانده اند! پاسخ: اگر رهبری نهج البلاغه نخوانده بود چطور میتوانست در سخنرانی های خود این همه نقل از نهج البلاغه هم از متن فارسی و هم عربی بیاورند؟! میفرمایند: «آقای پزشکیان نمیخواهد برود در قالب تشریفات و ... . کسی که زیاد با نهج البلاغه سر و کار داشته باشد اینطور میشود.» آیا خواندن نهج البلاغه یعنی اینکه ما کفش خودمون رو خودمون برداریم، یا مثلا در قالب تشریفات نریم (که خوب هم هست این کارهای رئیس جمهور عزیزمان و به ایشون افتخار هم میکنیم) یا بیش از این ها هم مطلب در نهج البلاغه هست؟ مثلا نهج البلاغه به آقای پزشکیان توصیه کرده بود که به اقای جلیلی تهمت بزنند و وسط حرف ایشان این همه بپرند؟ و حواشی و زحمت ایجاد کنند؟ البته اینها نقد زمان مناظره است و الان ایشان رئیس جمهور همه ماست و دوسشان داریم و نقد اگر وارد نباشد نقد نمیکنیم و کمک هم میکنیم به ایشان. این نکته ناگفته نماند. یا نهج البلاغه به شما اجازه داده که به راحتی به رهبری تهمت بزنید و بگویید از قرآن و نهج البلاغه بی خبر است؟! جالب است این نهج البلاغه ای که شما از آن سخن میگویید! میفرمایند: برای اهلش حرف زیاد دارد نهج البلاغه! پاسخ: یعنی رهبری اهلش نیستند. این هم تهمت بعدی که نویسنده سوال با استفاده از نهج البلاغه و آن اهل بودنی که از خودشان سراغ دارند توانستند به آن دست بیابند. واقعا عجیب نهج البلاغه ای دارند ایشان، فقط انسان شک میکند این نهج البلاغه ای که ایشان میفرمایند از حضرت علی (ع) باشد یا از کسی دیگر! میفرمایند: «نهج البلاغه کاری میکند که خاک و خاکسار میشوی...» پاسخ: بله دقیقا مثل شما... خاکسار... در پرسشی که این همه تهمت و افترا و دروغ درونش باشد معلوم است چقدر از نهج البلاغه استفاده شده است. میفرمایند: «نمیدانم مال حضرت علی هست یا نه ولی در نهج البلاغه خوانده ام !» پاسخ: معمولا افرادی این گونه سخن میگویند که به صحت متن نهج البلاغه شک دارند! حتی ویکی پدیای مغرض هم باز سندیت نقل نهج البلاغه از امیرالمومنین را نهایتا تایید کرده است! ولی شما شک دارید و خود را اهل نهج البلاغه و عمل به آن هم میدانید؟! اگر نهج البلاغه از امیر مومنان نیست پس چه ارزشی دارد شما و آقای پزشکیان پیرو آن باشید یا نه! و رهبری پیرو آن نباشد «بنا بر تهمت حضرتعالی»؟! میفرمایند: «رفیقم بخاطر جملات نهج البلاغه گریه کرد، کاش معظم له هم میخواند اینها را...» جواب: شما که خوانده ای چه گلی به سر خود زده ای؟ توانستی بخاطر اغراض سیاسی به آقای خامنه ای که به هر دلیلی از او خوشت نمی آید تهمت نزنی؟ توانستی خودت را از دروغ دور کنی؟ توانستی عمل کنی به نهج البلاغه؟ در کلامت که هیچ عملی دیده نمیشود عزیز دل... میفرمایند: «ظاهر را کاش بفهمند، بطن کلمات نهج البلاغه که بماند!» پاسخ: شما که در ظاهر آن کلمات که عبارتند از دوری از تهمت و گناهان، هم مانده اید، چه رسد به باطن آن! متن را چوری تنظیم کرده اید که پیش فرض بر این باشد که شما بطن آم را خوانده اید و عاملید به آن! اهالی نهج البلاغه خودشان میدانند این نوع ورود و خروج به مباحث «که شما داشتید» ابدا با نهج البلاغه و همان لایه ظاهری آن هم قابل تطبیق نیست چه برسد به لایه های باطنی تر آن ... . کاش این همه حق به جانب سخن نمیگفتید که جای نقد سخنان خود را تا این حد باز نمیگذاشتید! میفرمایند: هرچه بیشتر میگذرد صداقت آقای پزشکیان بیشتر عیان میشود. پاسخ: گرچه احتمال میدهم متن مغرضانه است و دنبال این است که یک بد و بیراه بر علیه آقای پزشکیان از ما بگیرد و به خود ما برگرداند ولی بنده باید بگویم: آقای محترم که این متن را یا با غرض یا بی غرض نوشتید، نهج البلاغه به ما یاد داد که کارهای زیبای آقای پزشکیان را روی چشممان بگذاریم و کارهای بد ایشان را نقد کنیم اینکه اینطور بیان شود که گویا ایشان معصوم است و دیگران بد و دیو هستند، این خودش بزرگترین تهمت است. ولی با همه این اوصاف ما فرض شما را صحیح میپنداریم و میگوییم شما راست میگویید و پزشکیان بهترین فرد این مملکت است و به قول شما رهبری بی اطلاع از نهج البلاغه و قرآن است! چطور این تناقض را حل میکنید که بهترین فرد مد نظر شما یعنی آقای پزشکیان از بدترین فرد مورد نظر شما چرا اینقدر تعریف میکند!؟ چرا این قدر از پیروی از ایشان میگوید؟! چرا اینقدر به ایشان احترام میگذارد؟ اگر بگویید پزشکیان راست گوست پس این ها را هم راست میگوید ولی اگر دروغگوست چرا از ایشان تعریف و تمجید میکنید ؟! چند کلمه هم در مورد رئیس جمهور محترم آقای پزشکیان: همه میدانند ما به ایشان رای ندادیم و ایشان را تبلیغ نکردیم ولی این بر ما واجب است که این شخصیت فرهیخته را در هرجایی که فرهیختگی و ادب و عدالت را گسترش داد یاری کنیم و دفاع کنیم از برنامه هایشان و این کار را از همین الان هم شروع کرده ایم. ولی اگر جایی قابل نقد بود، اگر سکوت کنیم به کشور خیانت کرده ایم و شکر میکنیم خدای را که رئیس جمهورمان حداقل اهل این هست که نهج البلاغه را راس امور بداند، مانند رهبر عزیزش. گرچه برخی از کلمات آن را متوجه نباشد. [چون حفظ نهج البلاغه غیر از فهم آن است] دعا میکنیم خداوند آقای پزشکیان را به عمق نهج البلاغه که رهبری عزیز به آن رسیده اند «از کلمات و منش ایشان پیداست» و هم آن را ترویج میکنند راهنمایی کند. ان شاءالله. خیلی ها دوست دارند مذهبی جماعت را با آقای پزشکیان «بی دلیل» درگیر کنند. ولی به قول رهبری: شتر در خواب بیند پنبه دانه ... . ما طبق نهج البلاغه امیر مومنان علی (ع) پیرو حقیم و اهل آن را بعد از شناخت خود حق میشناسیم. پس اگر رئیس جمهوری مانند شهید رئیسی رضوان الله تعالی علیه حق گفت و به حق عمل کرد، ما او را حمایت میکنیم و اگر مانند روحانی، بر خلاف حق راه رفت و عمل کرد، قطعا با او مخالفیم و نقد داریم.یاعلی. .دست آخر نظر شما را به بیانات رهبر عزیزمان در مورد نهج البلاغه جلب میکنم: https://khl.ink/f/7868 https://ahlolbait.com/content/8813/%D8%A7%D9%87%D9%85%DB%8C%D8%AA-%D9%86%D9%87%D8%AC-%D8%A7%D9%84%D8%A8%D9%84%D8%A7%D8%BA%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1-%D8%AD%DA%A9%DB%8C%D9%85-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8 https://khl.ink/f/50648 https://www.aparat.com/v/mLG1K https://khl.ink/f/56951
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً این مشکل را ما نمیتوانیم نادیده بگیریم که بعضی از طرفداران آقای پزشکیان تا این اندازه نسبت به واقعیت جامعه خود و فضا و فرهنگی که در آن جاری است؛ بیگانه هستند بدون آنکه قصد و غرضی داشته باشند. و وظیفه ما در همین جا است که این گسستگی را به هر نحوی که میدانیم مرتفع کنیم. و تذکرات جنابعالی از آن جهت لازم است که عزیزانی که به هر دلیلی گرایش به آقای پزشکیان دارند متوجه باشند در چه زمانه و در چه جامعه و چه تاریخی زندگی میکنند تا آنچه را که باید ببینند، نادیده نگیرند و از این جهت تذکرات جنابعالی به عزیزانی که به آقای پزشکیان گرایش دارند، تذکرات دلسوزانهای برای آنها میباشد. موفق باشید
بسم رب المودة و الرحمة. سلام استاد عزیز: دیروز در جلسه بشنو از زن با عنوان راز جانهای یگانه، صحبتی در مورد ولایت نداشتن مرد بر زن فرمودید، بنده همان موقع جستجو کردم و شوکه شدم. خب بعد از این سن و سالی که از ما گذشته، شوکه غریبی بود و تازه بعضی ابهامات برایم باز شد و هرچی فکر کردم فقط به این رسیدم که اسلام چه جایگاهی برای زن قائل است و واقعاً زن را در جایگاه نرم افزاری حیات جامعه بشری قرار داده است. آری اسلام زن (البته بهتر است بگویم هر انسانی که پای ودیعه وجود خویش ایستاده) را زندگی بخش خانواده و جامعه میبیند، نه یکی کنار دیگری. با اینکه سالهاست پای صحبت تان بودم اما انگار اتفاق دیگری افتاد، تازه متوجه شدم اگر حضرت زینب (سلام الله علیها) (به استناد کتاب شیر زن کربلا خانم بنت شاطی) در آن حرکت عظیم که با همراهی امام حسین (علیه السلام) شروع کرد و در کل لحظات آن حادثه عظیم، طول سفر، شب عاشورا و روزش و شام غریبان، اسارت، کوفه و شام و برگشت به مدینه و عجیبتر باز سفر، بدون همسرشان به شام و مصر با چه یافتی از حقیقت اسلام حرکت کرد! آری ایشان با حضور مقتدرانه و نرم خاص شان در همه این عرصهها بدون اندکی تعلل و بدون درگیر شدن در حواشی غیر توحیدی با نوری که از امام خویش گرفتند، حرکت کردند، و چون مادرشان ایستادند و کربلا و آن خونهای ریخته شده را با تمام وجود در عالم هستی سریان دادند. حال شاید بتوان گفت آتش به اختیار حرکت کردن یعنی چه! آتش به اختیار هم خرد و جان آماده ای میخواهد که به تاسی امام زمان خویش بایستد نه به تقلید صرف، گویا نوعی هم افقی و هم منظر شدن با امام را میخواهد. آری قلب و عقل حاضر در محضر حق مییابد آتش به اختیار یعنی حضرت زهرا (سلام الله علیها) پشت در و در مسجد و آنگاه که از دو نفر روی برگرداند و درخواست تشیع و تدفین شبانه و بدون حضور غیر را داشتند، آتش به اختیار یعنی حضرت زینب (سلام الله علیها) و همراهی امام حسین (علیه السلام) و شام و برگشت به شام، تاریخ سازی ابدی، آتش به اختیار یعنی حضرت معصومه (سلام الله علیها) و دعوت به حرکت آل الله برای زیارت امام رضا (علیه السلام) در طوس و قیامی بی عَلَم و کتل. آری آتش به اختیار یعنی مادران ما و حضور عجیب در راهپیمایی ها و در انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و امروز در خدمت به انقلاب اسلامی و حضور در انتخابات. آری اسلام زن را متفکری آزاد اندیش و صاحب خرد و تصمیم میبیند البته او را مقتدری نرم و لطیف میپسندند که از ودیعه الهی در جان خویش کوهی مقاوم و سرسبز بسازد که جانها در آن راهی سوی قله بیابند. چقدر معناها تغییر کرد! الان میشود فکر کرد چرا خانههای ما و کارهای فرهنگی مان بدون یافت حقیقت جامع لنگ میزند!؟ البته مهم است فهم حقیقی این موضوع، این موضوع سخن از وجود است نه تنشهای مرسوم جنسیتی و بکش بکش در خانواده و جامعه و تازه جایگاه امام زمان و ولایت و ولایت فقیه که خانم حضرت زهرا (سلام الله علیها) میفرمایند «جَعَلَ اللَّهُ طَاعَتَنَا نِظَاماً لِلْمِلَّةِ، وَ إِمَامَتَنَا أَمَاناً مِنَ اَلْفُرْقَةِ» پیدا میشود. چقدر حرف دارم. استاد در مسیر زندگی به اسم ولایتپذیری از آقایون خیلی جاها زمین گیر شدم و همیشه برایم سؤال بود، چرا!؟ و اخیراً فکر میکردم تضاد در ولایتهاست که کار را دچار معضل میکند و باید افرادی را به ولایت انتخاب کنم که ذیل ولی زمانم باشند و کاملاً هم منش، وای استاد چه وهمی به خواستگار آخری ام دادم😭😢، خدا به دادش و به دادم برسد. حتی در مجموعهای که فعالیت فرهنگی داشتم به اسم ولایتپذیری که چه سختیهای عبثی کشیدم و چه به سر بچهها آمد. الآن حس پرندهای را دارد که پر پرواز یافته ولی چه دامها که بوده و هست. به نظرم تا خود ما انسانها به معنای حقیقی و یقینی این معنا را درک نکنیم، بسیار زمین گیریم. حالا تازه اول راه است، تذکر مدام و تفکر و اندیشه میخواهد تا از دام مشهورات جامعه و عادات خودمان آزاد شویم. اول به نظرم، خود خانمها باید بتوانند این موضوع را به معنای واقعی درک و باور کنند، چالشی که بر سر عنوان کردن خیلی قلیل ترش مورد سرزنش بعضی دوستان فعال قرار گرفتم و تازه یکم برام پیدا شد که چقدر یافت درست در زبان موثر است و مهم. ببخشید شاید ابهام داشته باشد، چون خواستم طولانی نشود. یافتم درست است؟ ممنون میشوم نظرتان را بگویید. اما میشود بیشتر این موضوع را تبیین کنید؟ نیاز است روشن شود تا آنچه لازمه گام دوم انقلاب اسلامی است شکافته شود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه فرمودید بنده در آن جلسه سخنانی عرض نکردم که کلامی باشد برای دانایی رفقا، تنها سعی شد نسبت به آنچه هستیم، غافل نباشیم. به هستی خود نظر کنیم و میدانی که برای بودن در عین شدن مقابلمان گشوده شده است و چنین حضوری را احساس کنیم به عنوان جهانی گسترده و آرام و در عین حال، مصمم نسبت به آنچه تنها کوره راهی هست به سوی آنچه در هستی خود متوجه اجمال آن هستیم. به این شعر مولوی بسیار فکر کنید که میگوید:
چون گهر در بحر گوید بحر کو وآن خیال چون صدف دیوار او
گفتن آن کو، حجابش میشود ابرِ تابِ آفتابش میشود
بند چشم اوست هم چشم بدش عین رفع سدّ او گشته سدش
بند گوش او شده هم هوش او هوش با حق دار، ای مدهوش او
این یعنی همان آتش به اختیار در بیابانی که هر قدمی که بر آن گذاشته شود، قدمی است به سوی خود، هرچند آن قدم به ظاهر ناچیز باشد. مثل کارهای نرمِ مادر که با حضور در خود، جلو میرود و باز جلو میرود بدون آنکه مانند آن گهر در درون آن صدف از دریا بپرسد، غافل از آنکه در دریا حاضر است. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: صوت یکی از سخنرانیها را گوش میدادم که فرمودید مشاهده کردید کارتهایی چاپ کردند و سفارش شیخ نخودکی را به امام خمینی که این مختص امام خمینی بوده و عمومیتی نداره. حالا سوال پیش میاد خواب اعمال ام داود هم مختص ام داود هستش و از این دست مثال ها زیاد و این تضاد نیست به نظر شما؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر توصیه ائمه (ع) در مورد آن عمل هم منحصر به جناب امّ داود بود باید عمومیت نمیدادیم. در صورتیکه آن عمل را خود حضرت به عنوان یک عمل و آداب برای رفع مشکلات بقیه نیز توصیه فرمودهاند. موفق باشید
سلام علیکم: ۱. چه روش و تئوری ای برای رفع مشکل حجاب مدرنیته و پوزیتیویسم، بر آیات الهی (طبیعت) به طلبه ای که فعال رسانه ای است پیشنهاد میکنید؟ چگونه میتوان آیت بودن مثلا خورشید گرفتگی را بر حجاب علم غلبه داد؟ آیا فقط باید از دریچه ی مبادی فهم و طهارت انسان ها ورود پیدا کرد یا تبیین صحیح آیات، میتواند به عنوان اقدامی موثر در حل این مشکل در نظر گرفته شود؟ (به عنوان مثال مخاطب را با سیر دادنش تا لبه های دانش، متوجه خلأ و ضرورت وجود خدا کنیم؟)
باسمه تعالی: سلام علیکم: این کاری است بس بسیار مهم و حساس، بخصوص که هنوز عقلِ کمیّتگرایِ جهان مدرن بر ذهنها سیطره دارد. آنچه در ابتدای امر باید مخاطبان با آن آشنا شوند مباحثی که روشن میکند عقل کمیّتگرا بسیاری از ابعاد واقعیت را نمیشناسد. یکی از کسانی که در این مورد به جهت درگیری که با جهان کمیّتگرا داشته است و سخن گفته است جناب آقای مارتین هایدگر میباشد بخصوص در مقاله «پرسش از تکنولوژی» و این حقیر در شرح آن مقاله، کتاب «عقل تکنیکی» خدمت رفقا عرضه داشت. مختصر آن بحث را میتوانید در بحث «پانزده نکته در جایگاه تاریخی "عقل تکنیک" و جايگاه "انقلاب اسلامی" دنبال بفرمایید. و سپس خود جنابعالی با ادبیات خودتان، مخاطبان را متذکر این امر مهم بشوید. موفق باشید
https://lobolmizan.ir/search?search=%D9%BE%D8%A7%D9%86%D8%B2%D8%AF%D9%87&tab=sounds
سلام علیکم: مطالب خوبتان در رابطه با شخصیت و تفکر دکتر سروش در سایت رو مطالعه کردم. از آنجا که هر شخصیتی با ویژگی های مثبت و منفی هست و بنده نقدهای شما و دوستان رو در این سایت مطالعه کردم، اگر بخواهید به صورت سرفصلی چند جنبه مثبت از تفکر دکتر سروش رو نام ببرید که واقعا قابل استفاده باشد و دچار آلودگی نیست از چه نکاتی نام میبرید؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: از هوش سرشار ایشان متعجبم که چطور با اینهمه هوشیاری، در تعقل نسبت به موضوعات، خلاف آنطور که شایسته است، ناتوانند. موفق باشید
«من ای صبا ره رفتن به کوی یار نمیدانم / تو میروی به سلامت، سلام ما برسان» چیزی برای گفتن ندارم فقط التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه ما امیدوار به رحمت الهی هستیم و همین اندازه که میدانیم راهی در پیش است و باید در انتظاری بس بزرگ به امری فکر کرد که خداوند به نور خون شهدا برای ما تقدیر کرده است. آیا امیدواری از این بیشتر که دشمنانی اینچنین خبیث و باطل داریم؟!! این همان راهی است که باید در آن قدم گذاشت انشاءالله. موفق باشید
با سلام و احترام: بنده دبیر درس هنر دبیرستان هستم و متاسفانه در شرایط اخیر غالب شاگردانم حرفها و صحبتها و جو فضای مجازی را تکرار میکنند. از اسلام و حکومت جمهوری اسلامی زده هستند. البته همه به علت جو خانواده و تربیت نادرست و حضور در فضای مجازی و باور اخبار کذب بیگانگان است. خیلی دوست داشتم که در بین دانش آموزان و به مناسبتهایی از انقلاب دفاع کنم. چند جلسه هم برایشان از اساتید بیرون مدرسه و قوی در کلاس آورده شد و بحث کردند. اما اثری نداشت. همچنان بر همان فعل هستند که هستند. از طرفی عذاب وجدان دارم که سکوت کردم و در این موضوعات روز حرفی نمیزنم. چند باری خواستم حرف بزنم اما جو بهم میریزد. و بجای تدریس درس باید کل کلاس حرف بزنم و یک تنه دربرابر ۳۰ دانش آموز که متاسفانه اهل سکوت کردن و گوش کردن نیستن. اگر هنگام صحبت کردن سکوت میکردند عالی بود. اما در حالت عادی هم اهل همهمه و صحبت زیادن. شما می فرمایید من چه کنم؟ آیا در پیشگاه خدا مسئول نیستم که از انقلاب دفاع نمیکنم در کلاسهای درسم؟ خیلی آشفته و عذاب وجدان دارم. احساس میکنم شبیه آدمهایی هستم که از ترس آسیب ندیدن و اذیت نشدن از سیدالشهدا دفاع نکردند و خسرالدنیا و الاخره شدند. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میاید هنوز فضا در ذهن بسیاری از دانشآموزان آشفته است. هنوز زود است اینان باور کنند گرفتار فریبهای فضای مجازی هستند هرچقدر جلو برویم بیشتر دروغهای فضای مجازی از یک طرف و شکست به اصطلاح براندازانه آنها بیشتر و بیشتر روشن میشود. در آن حالت اگر زمینههای آن را با دلسوزی نسبت به آنها فراهم کرده باشیم، و زمینه گفتگو بدون طعنه پیش آید، این نسل با هوشیاری خود متوجه فریب بزرگی میشود که از طریق فضای مجازی گرفتار آن شده بود. موفق باشید
سلام علیکم استاد: اگر کسی پرسید که خداوند همه چیز را به نحو احسن و کامل خلق فرمود و بعد از آن دیگر کاری ندارد و فقط ناظر است و هیچ کاری نمیکند پس دعا هم اثر ندارد پاسخ چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! خدا همواره خدایی میکند به معنای حضور مطلق او در همه عالم، و دعا موجب میشود تا حجابهای بین ما و حضرت محبوب برطرف شود و ما هرچه بیشتر، او را بیابیم. به همین جهت فرمودهاند: «اول قدم آن است که او را یابی / آخر قدم آن است که با او باشی». موفق باشید