بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
34493

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد وقتتون بخیر: در فضای مجازی آقایی که انقلابی هستش بهم ابراز علاقه کرد و گفت که من دنبال دختر نجیب می‌گردم و این مدت که در یک گروه بودیم فهمیدم شما دختر نجیبی هستین و من قصدم آشنایی برای ازدواج هستش، من گفتم که فعلا از احساسات حرفی زده نشه تا محرمیت ایجاد بشه اما اون قبول نمیکنه و میگه چون ما هر دو راضی هستیم پس ۵۰٪ محرمیت ایجاد شده چون در خطبه عقد هم اگر هر دو طرف راضی نباشن عقد باطله پس همین رضایت ما یعنی درصدی از محرمیت. اما بازم من قبول نکردم بهم میگه تو خیلی دنیا رو سخت می‌گیری اصلا هیچ گناهی نداره چون ما مال همدیگه هستیم و اگر گناهی بود گردن من، ولی من دارم اذیت میشم. من نمیخوام گناه کنم، نمیخوام رابطه ای رو با گناه شروع کنم. از وقتی وارد این رابطه شدم احساس می‌کنم از خدا دور شدم و از طرفی خیلی روم نمیشه باهاش حرف بزنم.‌ نمی‌دونم باید چیکار کنم کار درست چیه؟ هر لحظه منتظرم یه بلایی سرم بیاد واسه این کار به اون آقا هم که این رو میگم عصبانی میشه مگه ما چیکار کردیم تو اونجایی و من اینجا و ما فقط حرف می‌زنیم. میگم حتی حرف زدنشم گناهه باید محرم بشیم بعد حرفهای احساسی زده شه، من نمیخوام از خدا دور بشم. نمیخوام گناه کنم. نمیخوام احساس کنم از رحمت خدا دور شدم. شما بگین چیکار کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد حتماً باید مسیر ازدواج از طریق همان روش سنتی و خواستگاری از طریق خانواده کار جلو برود و ابداً خودتان بدون در جریان قراردادن خانواده در این موارد هیچ اقدامی نکنید، وگرنه موجب خواری و سبکی شما خواهد شد. موفق باشید

34480
متن پرسش

با سلام خدمت شما استاد گرامی! من قبلاً خیلی به فلسفه و عرفان اسلامی اعتقاد داشتم تا اینکه مناظرات تفکیکی ها و فلسفه و عرفان به دستم رسید. انتقادات آنها را درباره فلسفه و عرفان شنیده و حق را به تفکیکی ها می‌دهم. الان آن شخصیت فلسفی و عرفانی من بهم ریخته. احساس می‌کنم تو خالی شده‌ام. به نظر شما آیا باید راه کلام را بروم و دست از فلسفه و عرفان بردارم؟ با تشکر منتظر راهنمایی شما هستم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده برای حضور در ایمانی زنده که جوابگوی مسائل امروزینِ ابعاد معنوی ما باشد، نمی‌توانیم از فلسفه صدرا و عرفان ابن‌عربی فاصله بگیریم، مگر آن‌که بتوانیم خود را راضی کنیم به هر آنچه از ظاهر شریعت فهمیده‌ایم برایمان کافی باشد. به نظر می‌آید بی‌حساب نیست که حضرت امام در دعوت گورباچف به اسلام، شخصیت صدرا و ابن عربی را به میان می‌آورند، زیرا عقل بشر جدید، جهت فهم اسلام نیاز به چنین حضوری دارد که آن حکیم بزرگوار و آن عارف فرهیخته به میان آورده‌اند. آیا نگاه رهبر معظم انقلاب به فلسفه صدرایی حکایت از حضور آن فلسفه در آینده ما ندارد که می‌فرمایند: «به گمان ما فلسفه‌ اسلامي در اسلوب و محتواي حکمت صدرايي، جاي خالي خويش را در انديشه‌ انسان اين روزگار مي‌جويد و سرانجام آن را خواهد يافت.» موفق باشید          

34258

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: من چند سالی است با شما آشنا شدم و حرف های دلم را از زبان شما شنیدم و با هر سخنتان روحی در من دمیده شد. الان جوری هستم که از خانواده خود خیلی جهانم جدا شده و افراد خیلی کمی هم هستن که بتونم باشون هم صحبت بشم و درباره افکارمون صحبت کنیم. احساس تنهایی می‌کنم و این مرا اذیت می‌کند چون انسان موجودی اجتماعی است و باید در جمع ها باشد اما من در جمع ها صحبت خاص و حضوری خاصی ندارم. تنهایی ام را از یک طرف که انس با حضرت عشق است را دوست دارم و از یه طرف اذیتم چون خیلی جاها احساس تنهایی می‌کنم. به انقلاب اسلامی و رهبر عزیزمان و جهان توحیدی که باید در آن باشیم تا خودمان را پیدا کنیم ایمان دارم و سعی می‌کنم در این مسیر باشم. لطفا هر راهنمایی صلاح میدونید بفرمایید. سلامت و عاقبت بخیر باشید استاد

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که صفات مؤمن را این‌طور فرموده‌اند که: «المؤمنُ بِشْرُهُ في وجهِهِ ، و حُزنُهُ في قلبِهِ ، أوسَعُ شَيءٍ صَدْرا» چرا نباید با مدارا با این افراد که عموماً مغرض نیستند، ولی جاهل می‌باشند؛ رفتار نکنیم؟ موفق باشید

34182

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: چرا شیخ علی تهرانی را اعدام نکردند؟ مگر مفسد فی الارض نبود؟ یا شاید چون شوهر خواهر رهبری بود اعدامش نکردند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: افراد زیادی مانند شیخ علی طهرانی داشتیم با آن‌همه توهین‌هایی که به مسئولان نظام می‌کردند. ولی چون اقدام عملی علیه نظام و مردم نداشتند، حکم‌شان اعدام نبود. مگر میر حسین موسوی و کروبی کارهای‌شان کم‌تر از شیخ علی طهرانی بود؟!! موفق باشید

34075

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: درباره قیامت الان موجود است چه چیز قیامت هست؟ چه چیز آن را ما شکل می دهیم؟ متشکرم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! عالَم، باطنی دارد که باطنِ عالم هم‌اکنون موجود است و اعمال ما هم‌اکنون در آن‌جا ثبت می‌شود. در این مورد خوب است به کتاب «معاد؛ بازگشت به جدی‌ترین زندگی» که روی سایت است، رجوع فرمایید. موفق باشید

33667

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و خسته نباشید: واقعا صد حیف که سایتهای پربازدید، چون سایت شما تابحال نویسندگان معتبر در هر زمینه را معرفی نکرده اند، که با دنبال کردن آن نویسنده و احتمالا سیرمطالعاتی که در سایت خود پیشنهاد می‌دهند ما و مردم عادی که دانشگاه نرفته ولی وقت و علاقه ی کتابخوانی را دارند هم از علوم آنها بهره مند شویم!! مثلا در علم سیاست، فلسفه، در عرفان نظری و عملی، در جامعه شناسی و روانشناسی، کلا هر شاخه ای که لازم است اطلاعاتی  داشت به آن نویسندگان مراجعه شود. البته که در زمینه ی عرفان را که سیر مطالعاتی جنابعالیست عالی و پربار است. ولی در دیگر زمینه ها ما نویسندگان معتبر را اصلا نمی‌شناسیم. مثلا آقای زرشناس و یه نفر به من معرفی کردند و دو دل هستم که آیا مورد تایید هستند یا نه؟ عبدالکریم سروش را شخصی دیگر معرفی کردند و ما گیج و حیران که بالاخره کدام بهتر است و مایه ی گمراهی نیست! اگر لیست نویسندگان معتبر و مورد تایید  در هر رشته و شاخه ای که هر سال به روز رسانی معرفی می‌شد خیلی بهتر بود. اگر شما افرادی را می‌شناسید لطفا معرفی کنید. ممنون از توجهتان.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این پیشنهاد در جای خود کار خوب و ارزشمندی است، ولی این سایت برای چنین کاری طراحی نشده و توان چنین کاری هم در ما به جهت زمانی که باید در اختیار آن بگذاریم، نیست. به نظر می‌آید اگر در مورد انقلاب اسلامی که این سایت وظیفه دارد متذکر عظمت تاریخی آن شود، حساس باشید به خوبی متوجه خواهید شد جناب استاد آقای زرشناس چه اندازه به انقلاب اسلامی نزدیکند و امثال آقای دکتر سروش چه اندازه دورند. موفق باشید

33207

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: چرا تفسیر قرآن را از اول قرآن و سوره ی بقره آغاز ننمودید اگر سوره ی بقره را تفسیر فرمودید چرا در سایت یافت نمی شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن زمان که به لطف الهی سوره بقره بحث شد هنوز امکان ضبط آن مباحث فراهم نبود مگر در روزهای آخر و چند جلسه آخر آن. موفق باشید

38014
متن پرسش

سلام و عرض ادب استاد: در مورد پرسش و پاسخ شماره 37990 که کاربر محترم  در آن پرسش، متأسفانه طوری صحبت کرده‌اند که گویا متوجه اطلاعات و عمق اندیشه رهبر معظم انقلاب نسبت به قرآن و نهج‌البلاغه نیستند و آرزو کرده بودند ای کاش رهبری هم مانند آقای پزشکیان کمی نهج‌البلاغه و قرآن می‌خواندند. جنابعالی در جواب، نکاتی را فرمودید، و بنده نیز با نویسنده آن پرسش و خوانندگان آن چند کلمه ای صحبت داشتم با اجازه حضرتعالی: بسمه تعالی با نظر به متن شبهه که در اینجا ذکر نمی‌کنم، عرض می‌شود: می‌فرمایند «کاش رهبری هم نهج البلاغه می‌خواند!» یعنی فرض را بر این گرفته اند که رهبری نهج البلاغه نخوانده اند! پاسخ: اگر رهبری نهج البلاغه نخوانده بود چطور می‌توانست در سخنرانی های خود این همه نقل از نهج البلاغه هم از متن فارسی و هم عربی بیاورند؟! می‌فرمایند: «آقای پزشکیان نمی‌خواهد برود در قالب تشریفات و ... . کسی که زیاد با نهج البلاغه سر و کار داشته باشد اینطور می‌شود.» آیا خواندن نهج البلاغه یعنی اینکه ما کفش خودمون رو خودمون برداریم، یا مثلا در قالب تشریفات نریم (که خوب هم هست این کارهای رئیس جمهور عزیزمان و به ایشون افتخار هم می‌کنیم) یا بیش از این ها هم مطلب در نهج البلاغه هست؟ مثلا نهج البلاغه به آقای پزشکیان توصیه کرده بود که به اقای جلیلی تهمت بزنند و وسط حرف ایشان این همه بپرند؟ و حواشی و زحمت ایجاد کنند؟ البته اینها نقد زمان مناظره است و الان ایشان رئیس جمهور همه ماست و دوسشان داریم و نقد اگر وارد نباشد نقد نمی‌کنیم  و کمک هم می‌کنیم به ایشان. این نکته ناگفته نماند. یا نهج البلاغه به شما اجازه داده که به راحتی به رهبری تهمت بزنید و بگویید از قرآن و نهج البلاغه بی خبر است؟! جالب است این نهج البلاغه ای که شما از آن سخن می‌گویید! می‌فرمایند: برای اهلش حرف زیاد دارد نهج البلاغه! پاسخ: یعنی رهبری اهلش نیستند. این هم تهمت بعدی که نویسنده سوال با استفاده از نهج البلاغه و آن اهل بودنی که از خودشان سراغ دارند توانستند به آن دست بیابند. واقعا عجیب نهج البلاغه ای دارند ایشان، فقط انسان شک می‌کند این نهج البلاغه ای که ایشان می‌فرمایند از حضرت علی (ع) باشد یا از کسی دیگر! می‌فرمایند: «نهج البلاغه کاری می‌کند که خاک و خاکسار می‌شوی...» پاسخ: بله دقیقا مثل شما... خاکسار... در پرسشی که این همه تهمت و افترا و دروغ درونش باشد معلوم است چقدر از نهج البلاغه استفاده شده است. می‌فرمایند: «نمی‌دانم مال حضرت علی هست یا نه ولی در نهج البلاغه خوانده ام !» پاسخ: معمولا افرادی این گونه سخن می‌گویند که به صحت متن نهج البلاغه شک دارند! حتی ویکی پدیای مغرض هم باز سندیت نقل نهج البلاغه از امیرالمومنین را نهایتا تایید کرده است! ولی شما شک دارید و خود را اهل نهج البلاغه و عمل به آن هم می‌دانید؟! اگر نهج البلاغه از امیر مومنان نیست پس چه ارزشی دارد شما و آقای پزشکیان پیرو آن باشید یا نه! و رهبری پیرو آن نباشد «بنا بر تهمت حضرتعالی»؟! می‌فرمایند: «رفیقم بخاطر جملات نهج البلاغه گریه کرد، کاش معظم له هم می‌خواند اینها را...» جواب: شما که خوانده ای چه گلی به سر خود زده ای؟ توانستی بخاطر اغراض سیاسی به آقای خامنه ای که به هر دلیلی از او خوشت نمی آید تهمت نزنی؟ توانستی خودت را از دروغ دور کنی؟ توانستی عمل کنی به نهج البلاغه؟ در کلامت که هیچ عملی دیده نمی‌شود عزیز دل... می‌فرمایند: «ظاهر را کاش بفهمند، بطن کلمات نهج البلاغه که بماند!» پاسخ: شما که در ظاهر آن کلمات که عبارتند از دوری از تهمت و گناهان، هم مانده اید، چه رسد به باطن آن! متن را چوری تنظیم کرده اید که پیش فرض بر این باشد که شما بطن آم را خوانده اید و عاملید به آن! اهالی نهج البلاغه خودشان می‌دانند این نوع ورود و خروج به مباحث «که شما داشتید» ابدا با نهج البلاغه و همان لایه ظاهری آن هم قابل تطبیق نیست چه برسد به لایه های باطنی تر آن ... . کاش این همه حق به جانب سخن نمی‌گفتید که جای نقد سخنان خود را تا این حد باز نمی‌گذاشتید! می‌فرمایند: هرچه بیشتر می‌گذرد صداقت آقای پزشکیان بیشتر عیان می‌شود. پاسخ: گرچه احتمال می‌دهم متن مغرضانه است و دنبال این است که یک بد و بیراه بر علیه آقای پزشکیان از ما بگیرد و به خود ما برگرداند ولی بنده باید بگویم: آقای محترم که این متن را یا با غرض یا بی غرض نوشتید، نهج البلاغه به ما یاد داد که کارهای زیبای آقای پزشکیان را روی چشممان بگذاریم و کارهای بد ایشان را نقد کنیم اینکه اینطور بیان شود که گویا ایشان معصوم است و دیگران بد و دیو هستند، این خودش بزرگترین تهمت است. ولی با همه این اوصاف ما فرض شما را صحیح می‌پنداریم و می‌گوییم شما راست می‌گویید و پزشکیان بهترین فرد این مملکت است و به قول شما رهبری بی اطلاع از نهج البلاغه و قرآن است! چطور این تناقض را حل می‌کنید که بهترین فرد مد نظر شما یعنی آقای پزشکیان از بدترین فرد مورد نظر شما چرا اینقدر تعریف می‌کند!؟ چرا این قدر از پیروی از ایشان می‌گوید؟! چرا اینقدر به ایشان احترام می‌گذارد؟ اگر بگویید پزشکیان راست گوست پس این ها را هم راست می‌گوید  ولی اگر دروغگوست چرا از ایشان تعریف و تمجید می‌کنید ‌؟!  چند کلمه هم در مورد رئیس جمهور محترم آقای پزشکیان: همه می‌دانند ما به ایشان رای ندادیم و ایشان را تبلیغ نکردیم ولی این بر ما واجب است که این شخصیت فرهیخته را در هرجایی که فرهیختگی و ادب و عدالت را گسترش داد یاری کنیم و دفاع کنیم از برنامه هایشان و این کار را از همین الان هم شروع کرده ایم. ولی اگر جایی قابل نقد بود، اگر سکوت کنیم به کشور خیانت کرده ایم و شکر می‌کنیم خدای را که رئیس جمهورمان حداقل اهل این هست که نهج البلاغه را راس امور بداند، مانند رهبر عزیزش. گرچه برخی از کلمات آن را متوجه نباشد. [چون حفظ نهج البلاغه غیر از فهم آن است] دعا می‌کنیم خداوند آقای پزشکیان را به عمق نهج البلاغه که رهبری عزیز به آن رسیده اند «از کلمات و منش ایشان پیداست» و هم آن را ترویج می‌کنند راهنمایی کند. ان شاءالله. خیلی ها دوست دارند مذهبی جماعت را با آقای پزشکیان «بی دلیل» درگیر کنند. ولی به قول رهبری: شتر در خواب بیند پنبه دانه ... . ما طبق نهج البلاغه امیر مومنان علی (ع) پیرو حقیم و اهل آن را بعد از شناخت خود حق می‌شناسیم. پس اگر رئیس جمهوری مانند شهید رئیسی رضوان الله تعالی علیه حق گفت و به حق عمل کرد، ما او را حمایت می‌کنیم و اگر مانند روحانی، بر خلاف حق راه رفت و عمل کرد، قطعا با او مخالفیم و نقد داریم.یاعلی. .دست آخر نظر شما را به بیانات رهبر عزیزمان در مورد نهج البلاغه جلب می‌کنم: https://khl.ink/f/7868 https://ahlolbait.com/content/8813/%D8%A7%D9%87%D9%85%DB%8C%D8%AA-%D9%86%D9%87%D8%AC-%D8%A7%D9%84%D8%A8%D9%84%D8%A7%D8%BA%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1-%D8%AD%DA%A9%DB%8C%D9%85-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8 https://khl.ink/f/50648 https://www.aparat.com/v/mLG1K https://khl.ink/f/56951

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً این مشکل را ما نمی‌توانیم نادیده بگیریم که بعضی از طرفداران آقای پزشکیان تا این اندازه نسبت به واقعیت جامعه خود و فضا و فرهنگی که در آن جاری است؛ بیگانه هستند بدون آن‌که قصد و غرضی داشته باشند. و وظیفه ما در همین جا است که این گسستگی را به هر نحوی که می‌دانیم مرتفع کنیم. و تذکرات جنابعالی از آن جهت لازم است که عزیزانی که به هر دلیلی گرایش به آقای پزشکیان دارند متوجه باشند در چه زمانه و در چه جامعه و چه تاریخی زندگی می‌کنند تا آنچه را که باید ببینند، نادیده نگیرند و از این جهت تذکرات جنابعالی به عزیزانی که به آقای پزشکیان گرایش دارند، تذکرات دلسوزانه‌ای برای آن‌ها می‌باشد. موفق باشید  

35807

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد معظم (ادام الله ظله و زید فی توفیقاته)؛ در خصوص مساله توحید صفاتی از دیدگاه فلسفه، دقیقا عینیت صفات با ذات به چه معناست؟ آیا می‌توان گفت یعنی صفات از خود ذات می‌جوشد و منشا خارجی ندارد؟ خارج بودن صفات از ذات، دقیقا به چه معناست و چگونه قابل تصور است؟ آیا در انسان نیز عینیت صفات با ذات قابل تصور است؟ در ملائکه چطور؟ سپاسگزارم توفیقاتتان مستدام

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در «برهان صدیقین» روشن می‌شود که ذات الهی در نسبت با صفاتش، همانند نور بیرنگ است که همه رنگ‌ها در آن‌جا به نور بیرنگ هستند بدون جدایی. و همان‌طور که اگر نور بیرنگ از منشور عبور کند هفت رنگ به ظهور می‌آید، ذات، چون در جایی به ظهور آید که مثلاً مانند گل مظهر اسم و صفت جمال باشد، حال این ذات است که به نور جمال ظاهر شده است. در نفس ناطقه نیز به جهت جامعیت ذاتی‌اش همین‌طور است که در عین حال در هر عضوی به قوایی خاص مثل سامعه یا باصره به ظهور می‌آید ولی در فرشتگان چنین نیست زیرا آن‌ها هرکدام مظهر اسمی از اسمای الهی هستند به همان معنایی که «وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَعْلُومٌ». موفق باشید

35738

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: من ائمه را مظهر اسما الله می دانم.اما چگونه؟ سیره، گفتار، رفتار، سخنان، بدن زنده مادی و قبر ملکوتی آنها همه، مرا متوجه حضرت الله می‌کند. آیا سخنان بالا تفسیر درستی از مظهر الله بودن ائمه می‌باشد؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! آیا نظر به شخصیت امام حسین «علیه‌السلام» نظر به همان انوار الهی نیست که به حکم «علّم آدم الاسماء کلّها» در جان خود او را می‌شناسیم؟ ملاحظه کنید چه اندازه مردم با ظاهرهای متفاوت با آن امام عزیز آشنا هستند. https://eitaa.com/matalebevijeh/14338 موفق باشید

35691
متن پرسش

سلام: این پرسش علمی است بنابرین حمل بر اسائه نشود. توفیق بود صفحاتی محضر قرآن کریم باشم ولی به استثنای معدودی از آیات مابقی مایوس کننده بود. اینکه پیامبر درود خدا بر ایشان باد نوبت زنانشان را چگونه رعایت کنند یا مجوز ازدواجشان مطرح شود و بلافاصله ازدواجشان ممنوع شود یا داستان زید که آمده است یا مهمانها می آمدند و مدت ماندن را طول می دادند و... خوب این ها چه برای من دارد؟ می دانم از همانها نیز می توان نکاتی بیرون کشید ولی همان نکات چقدر می تواند روح ناآرام من بشر پرتاب شده درین عصر نیست انگاری ها را تغذیه کند ازین نیز بگذریم تک تک آیات را در نظر بگیرید آیا می توان ادعا کرد حتی اگر یکی از آنها نبود امروز ما کمبودی داشتیم که قابل جبران نبود و معرفتی را از دست می دادیم که جن و انس هم به هم دست می دادند نمی توانستند تا قیامت آن معرفت را تحصیل کنند؟ آیا قرآن به این نحو تفسیر شده است که جایگاه تک تک آیات را بررسی کرده باشد و لزوم نزول هر یک را مبرهن کند در همین ایام که به قرآن سفر داشتم به متون هند نیز گذری نمودم و به به چه زیبا معارف را به رشته ی تحریر درآورده بود حیف که برخی مطالب متون هند هنوز برایم هضم نشده است و نیز وحیانی بودن آنها برایم ثابت نشده و الا لا ریب فیه که به آن متون و دین ایمان می آوردم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این نکته باید فکر کرد که اتفاقاً همان آیاتی که متذکر شدید چگونه قرآن توانست از همان طریق آن جامعه‌ای را که به شدت عقب افتاده بود و رعایت کوچک‌ترین آداب تمدنی را نمی‌کرد، آماده کند تا فرهنگی جدید و تمدنی چشمگیر را به میان آورد تا آن‌جایی که امروز هر اندازه انسان بیشتر متوجه نیازهای عمیق و گسترده خود شود، بیشتر به اسلام نیاز دارد. قرآن مي‌فرمايد: «وَ اِنْ كُنْتُمْ في رَيْبٍ مِمّا نَزَّلْنا عَلي عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِه»  اگر در معجزه‌بودن آنچه بر بنده‌ي ما نازل شده شك داريد، سوره‌اي مانند آن بياوريد. مبناي برهان اين است كه او يا به‌واقع پيامبر است و اين آيات از طرف خدا بر او نازل شده، و يا پيامبر نيست و با استعدادهاي بشري‌اش اين آيات را تنظيم کرده است. در حالت دوم از آن جهت كه بشر است اين آيات را آورده، پس شما هم كه بشر هستيد، مسلم اگر همه‌ي شما جمع شويد مي‌توانيد يك سوره مثل سوره‌هاي اين قرآن بياوريد و اگر نمي‌توانيد، معلوم مي‌شود كه او از جنبه‌ي بشري‌اش به چنين توانايي نرسيده، پس او پيامبر خدا است. دكتر واگليري مي‌گويد:
«كتاب آسماني اسلام نمونه اي از اعجاز است... قرآن كتابي است كه نمي‌توان از آن تقليد كرد... چطور ممكن است اين كتابِ اعجاز آميز كار محمد باشد؟ در صورتي كه او يك نفر عرب درس ناخوانده بوده است... ما در اين كتاب مخزن‌ها و ذخايري از دانش مي‌بينيم كه مافوق استعداد و ظرفيت با هوش‌ترين اشخاص و بزرگترين فيلسوفان و قوي‌ترين رجال سياست است». ( استاد دانشگاه ناپل، كتاب «پيشرفت سريع اسلام »، ترجمه‌ي سعيدي، ص 49.) دکتر مادريس به دستور وزارت خارجه و وزارت فرهنگ فرانسه 63 سوره از قرآن را در مدت نُه سال با رنج و زحمت متوالي به فرانسه ترجمه کرده است که در سال 1926 منتشر شده. وي در مقدمه‌ي کتابش مي‌نويسد: «اما سبک قرآن بي‌گمان کلام خداوند است، زيرا اين سبک مشتمل بر کُنه وجودي است که از آن صادر شده، محال است که جز سبک و روش خداوندي باشد ... از کارهاي بيهوده و کوشش‌هاي بي‌نتيجه است که انسان در صدد باشد تأثير فوق‌العاده‌ي اين نثر بي‌مانند را به زبان ديگر ادا کند». موفق باشید

 

35687

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: بی حجابی‌ها شده بلای جان خانواده ها. چه کنیم واقعا در این بلبشو بازار؟ صله رحم بجا بیاوریم. بعد از مهمانی که برگشتیم بحث و دعوا با خانمم داریم که چرا با نامحرم راحتی؟ در حالیکه من راحت نیستم. آخه حرف معمولی هم نزنم؟ حد حرف زدن با نامحرم مشخص نیست که! صله رحم بجا نیاوریمم که یه جور دیگه گناهه! تلفنی باشه فامیلم راضی نمیشن‌. گله کی میکنن، چرا حضوری نمیایین؟ حضوری هم که بریم خب خانمم حق دارن واقعا. پوشش خانمها و رفتار و گفتارشان زننده و سبک است! کم بمونیم خب میخان شام بدن زشته پاشیم بریم. زیاد بمونیم خب اونا میخان‌ بند و بساط قلیون و بگو بخند راه بندازن با فرهنگ و افکار ما جور نیست! ساکت مطلق باشیم تو جمعشون خشک مقدس حسابیم. بگیم بخندیم باهاشون خانومم ناراحت میشه. میگه شبیه اونا شدی! تکلیف چیه تو این تضاد فرهنگها و عقاید. آیا وقت این نیست که یا رومی روم باشیم و بریم مهمونی و یا زنگی زنگ و بشینیم تو خونه هامون؟ والا زندگیم جهنم شده پنج شش ساله سر این مسأله. بعضی وقتها به طلاق فکر می‌کنم. خیلی آسیبهای روحی دیدیم. بچه ی بی گناهم وسط این دعواها و کشمکشها.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه کنید که چگونه وقتی انسان‌ها نتوانستند در افقی که انقلاب اسلامیِ توحیدی برایشان پیش آورد تا معنی اصیل خود را بیابند، جواب جان طالب حقیقت خود را بدهند، راهی که شهدا به خوبی متوجه شدند که چه آینده بزرگی در پیش است؛ حال برای فرار از این احساس پوچیِ خود چگونه خود را با انواع سرگرمی‌های بی‌ثمر و هوس‌زده مشغول می‌کنند. از این دیدگاه است که باید ما و امثال ما جایگاه خود را با متانت دینی و هویت انسانی مشخص کنیم و اگر ارتباطی هم با این افراد پیش می‌آید هرگز نباید همرنگ چنین جماعتی شد وگرنه در جان ما و در زندگی ما نیز همانی خواهد گذشت که بر روح و روان و زندگی آن‌ها جریان دارد. موفق باشید

35602
متن پرسش

بسم الله استاد سلام: بعد از ماه‌های طولانی تصمیم گرفتم که درمورد احوالم با کسی صحبت کنم شاید فرجی حاصل شد. من به اصطلاح، مذهبی، فعال فرهنگی و... بودم و از طرفی پر شور و انرژی برای فهمیدن و یادگرفتن و تجربه کردن هرچیز و به قول خودم نهایت استفاده از زندگیم. ولی ما‌ه‌هاست دچار احساسی هستم که نمی‌دانمش، هنوز تمام ان ویژگی‌ها را دارم ولی انگار دلم و قلبم و منم نیست. اگر سعی کنم بهتر توضیح دهم، با هیچ چیز خوب نیستم یا کلا نیستم، قبل تر با کتاب، با کلاس، با هیئت، با خیلی چیزها بودم ولی این روزها هرچقدر تلاش کردم و حتی بارها مبانی معرفتی خودم را از همان اولین کتابم، جوان و انتخاب بزرگ مرور کردم اما نشد. همه‌ی همه‌ی آنچه قبلا تلاش من رو به صحنه می‌آورد و باعث حرکت می‌شد را امتحان کردم ولی فقط انجام شد بدون هیچ حس بودنی. شهدا زنده بودن، خدا نزدیک تر از من بود، امام زمانم بود برای فهم و عمل آرمان‌های انقلاب حرکت کردن و... همه‌ی اینها بود و هست ولی اون بود و این هست یکی نیست. مباحث معرفتی مثل قبل به من شوق ادامه دادن نمی‌دهد و تماشای فیلم و کارهای معمولی و لذت‌های دیگران هم تاثیری ندارد. خوشی زیر دلم نزده است هیچ وقت غرق خوشی نبودم کوچک و بزرگ زندگی را خواستم تلاش کردم و الحمدالله خداوند بنا به مصلحت عطا کرده است، به خصوص آنچه عمیقا طلب کرده‌ام. اما آنقدر هیچ نبود که دیگر میل به طلبی مرا به تلاش وا نمی‌دارد. شاید قساوت قلب است نمی‌دانم اما در این صورت توبه و اشک بر حسین هم نجاتم نداده. جوان تر که بودم بهتر بودم، عشقی که شهدا‌ی کربلا داشتند طلب داشتم اما نمی‌دانم کجا اشتباه رفته‌ام. این روزها تنها روزنه‌ی نوری که در دلم می‌بینم همین تلاش برای رهاییست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این حالت منحصر به جنابعالی نیست. این قصه و تقدیر تاریخی است که در آن قرار داریم و اگر کسی نخواهد خود را فریب دهد می‌یابد آن احوالاتی که شما در خود یافته‌اید. در سال‌های اخیر به هر بهانه‌ای عرض شده است که آری! برهوت در حال پیشروی است و ایمانی دیگر باید. یادداشت‌هایی تحت عنوان «راز نیست‌انگاریِ دوران و راه عبور از آن» شده است که ذیلاً چند فراز آن خدمتتان ارسال می‌شود. دو جلسه صحبت نیز در این مورد شده است که خوب است به آن سخنان رجوع شود. https://eitaa.com/matalebevijeh/13805 موفق باشید

یا تشنه دوزخ است و یا مشتاق بهشت
4- انسانِ آخرالزمان، آن بزرگ‌ترین انسان! که در آخرین روزهای دوران انسانیت در حال ظهور است، انسانی که یا سرشار از صفای انسانیت است و به آخرین پیامبر که رحمۀ للعالمین است عشق می‌ورزد و یا سرشار از نفرت است و به شیطان که دشمن انسانیت است، دل می‌سپارد. یکی سخت ایثار می‌کند و می‌بخشد و محبت می‌کند، و دیگری سرمایه‌داری و حرصِ به دنیا را در خود به اوج می‌رساند و دوست دارد همگان از او بترسند. هر کدام خود را در درون خود جستجو می‌کنند، زیرا هرکدام می‌خواهند در نهایتِ خود باشند و این هر دو تنها با حضور خود نزد خود چنین‌اند. آیا به آن نوع انسان که نه آن است و نه این، یعنی نه تشنه دوزخ است و نه مشتاق بهشت، فکر کرده‌اید؟ آیا این انسان همان زاهدی نیست که دوران‌اش گذشته است؟ قدیسی است که نمی‌داند روزگار عوض شده؟
 آخرالزمان از یک طرف یعنی حضور در گردونه نهایتِ نیست‌انگاری و آتش‌گرفتن از درون، در بستر سوبژه‌شدن انسان برای خود، و از طرف دیگر، حضور آخرالزمانی یعنی حضور در گردونه بیکرانه خود، و این با نظر به نهایی‌ترین انسان که عین‌الإنسان است پیش می‌آید و اشتیاق ظهوری آنچنانی که به ما خبر داده‌اند: «هُوَ اَلْقَائِمُ اَلَّذِي تَمْتَدُّ إِلَيْهِ اَلْأَعْنَاقُ بِالاِنْتِظَارِ»(کمال‌الدین 2/431) او همان قائمی است که مردمان از سر انتظار به سوی او گردن می‌کشند، زیرا با حضور در انسانیتِ خود بهره‌ای از او که عین‌الإنسان است خواهند برد. «فَكَالانْتِفاعِ بالشَّمسِ إذا غَيَّبها عَنِ الأبصارِ السَّحابُ»(کمال‌الدین 2/485) همچون بهره‌مندی از خورشید که ابرها آن را از دیدگان پنهان داشته‌اند و انقلاب اسلامی به عنوان «جهان بین دو جهان» در چنین موقعیتی است و این همان عبور از نیست‌انگاریِ آخرالزمانی است و حضور در نسبتی که حضرت  صاحب الزمان «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» در توقیع فوق در جواب اسحاق بن یعقوب از آن خبر دادند و نیز در توقیعی که برای شیخ مفید صادر نمودند؛ می‌فرمایند: «اِنّا غَیْرُ مُهْمِلینَ لِمُراعاتِکُمْ، وَلا ناسینَ لِذَکْرِکُمْ» ما در رسیدگی به شما کوتاهی نکنیم و یاد شما را از خاطر نبریم. آری! این‌گونه می‌توان با نظر به انسان کامل و نسبتی که با آن حضرت پیدا می‌کنیم، در انسانیت خود حاضر شویم و در پرتو آن، نسبتی با انسانیت همه انسان‌ها برقرار کنیم.  
برکات فهم نیهیلیسم
5- اگر نیهیلیسم در تاریخی به ظهور می‌آید که در آن از نیکوترین ارزش‌ها، ارزش‌زدایی می‌شود، پس در چنین تاریخی زندگی سرد و تکراری می‌گردد و انسانیت تقلیل می‌یابد و عبور از این تاریخ با اراده به حیاتی برتر، آن هم از طریق مردانی صاحب عزم و تفکر پیش می‌آید و این یعنی حضور مردی به نام امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» و ظهور تاریخی به نام انقلاب اسلامی، و البته تا انسان به معنای واقعیِ آن متوجه نیهیلیسم و آرایش‌های تصنعی زندگی مدرن نشود، نه متوجه جایگاه تاریخی به نام انقلاب اسلامی می‌شود و نه در تجربه انسانی خود در این دوران متوجه  انسانی به نام حضرت روح الله می‌گردد، آن‌طور که شهید مرتضی آوینی‌ها متوجه شدند.
نیست‌انگاری و عصیان بر خود
6- انسانِ فرورفته در نیست‌انگاری تا آن‌جا در پوچی و بی‌ثمری فرو می‌رود که حتی به جای آن‌که چیزی نخواهد، «هیچ» را می‌خواهد و عملاً به امری دست می‌زند که نهایت نبودن است، به معنای عصیان بر خود و گردیدن به دور خلأ و در این مسیر انسان، نیستی را ابژه خود قرار می‌دهد آن هم در تاریخی که انسان می‌تواند در جواب‌دادن به خود به ظرفیتی در نزد خود نظر کند که بسی بالاتر از جواب‌دادن به خود است در حدّ خوردن و داشتن، جواب‌دادن به خود ولی نه با فروافتادن در مسیر زهدِ منفی، بلکه در مسیر شوری بیشتر و حضور در میخانه‌ای که انسان در آن میخانه در «وجود» سُکنی می‌گزیند، در میدانی که به جای اصالت‌دادن به ماهیات و خواستن و نخواستن‌های آن‌چنانی، در نوعی از «حضور» مستقر می‌شود با نخواستن‌هایی به معنای خودداری در مقابل هوس و این غیر از نخواستن‌هایی است که نخواستن‌های نیهیلیستی است که انسان در آن حالت به جای  حضور در «وجود»، نیستی را می‌خواهد. آیا با توجه به این امر می‌توان به راز نیست‌انگاری و طوفانی که در پیش رو داریم فکر کنیم و با نظر به حضور تاریخیِ انقلاب اسلامی و انسانیت حضرت روح الله«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» از آن‌ رها شویم؟

 

 

35137

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم وعرض ادب خدمت استاد طاهر زاده گرامی: سوالی پیش آمده اگر قبول راهنمایی بفرمایید ممنون میشم. استاد سوال میشه از ما در مورد ولایت فقیه اگر روزی ولایت فقیه ما حضرت سید علی خامنه ای روحی فداه در قید حیات نباشند آیا ما باز هم می‌گوییم که پرچم از دست رهبرمان سید علی به دست امام زمان (عج) می‌رسد؟ و سوال دیگر که می‌پرسند: ولایت فقیه منوط به شخص خاصی است یا نه، هر کس که ممکنه بعد از ایشان در این جایگاه قرار بگیرد مورد قبول ما هست به عنوان ولی فقیه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در آخرین روزهای عمر شریف خود می‌فرمایند:
«مسئولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست. انقلاب مردم ایران نقطه‏ شروع‏ انقلاب‏ بزرگ جهان اسلام به پرچمدارى حضرت حجت- ارواحنا فداه- است که خداوند بر همه مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد.» و این نشان می‌دهد که جایگاه تاریخی این انقلاب کجاست. و امید است که با ادامه حیات رهبر حکیم انقلاب که حقیقتاً نشان دادند نایب الامام هستند، حضور حضرت مهدی «عجل الله تعالی فرجه» محقق شود. موفق باشید

 

35121

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد گرامی وقت شما بخیر: مدتی مباحث پلورالیزم شما رو خوندم و به مباحث فکر می کردم از این حدیث برداشت پلورالیستی داشتم، لطفا برداشتم رو نقد، اصلاح و تکمیل بفرمایید. سه درب بهشت از قم باز می‌شود حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند: بدانید که بهشت هشت درب دارد که سه درب آن از قم باز می‌شود. با این برداشت، که راه ورود به بهشت متنوع هست افراد جامعی هستند که از چند در وارد می شوند شاید بتوانیم اینگونه نگاه کنیم، فقه بابی است که با رعایت حلال و حرام وارد بهشت شویم، عرفان باب دیگریست شاید خوش خویی و خدمت به خلق و تعهد به نیکی بابی دیگر باشد، شاید از خودگذشتگی بابی باشد، شاید تخصص در امور و تعهد بابی باشد و ابواب دیگر حقیقت را منحصر به خود ندانیم، و با صرف یک مساله (دین و آیین دیگر - بدخلقی - نادانی - بی مبالاتی در برخورد افراد - ...) دیگران را اهل جهنم مپنداریم. قم با اینکه مرکز شیعه هست فقط سه باب را شامل می شد اینجا صرفا بحث جهنمی نشدن نظر داشتم بحث دین کامل و توحید مورد نظر نبود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همان‌طور که در جزوه‌ای که در جواب آقای دکتر سروش عرض شد پلورالیسم به این معنا که راههای رجوع به حضرت حق یک راه نیست، غیر از آن است که گمان کنیم هر راهی در جای خود نسبت به دیگر راهها ارزش مساوی دارد. در حالی‌که قرآن در همین زمان مسیحیت و یهودیت را چنانچه به توحیدی که در آن ادیان هست، پایبند باشند اهل نجات می‌دانند هرچند که درجه و شدت توحید آن ادیان با توحید اسلامی یکسان نیست. موفق باشید

34846

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام: ضمن قبولی طاعات و عبادات شما نظر جنابعالی در مورد هوش مصنوعی و بلایی که داره سر بشر میاد چیه؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: البته مسئله بسیار پیچیده است و اگر مبانیِ لازم نسبت به سنن الهی مدّ نظر قرار نگیرد، نمی‌توانیم عکس‌العمل مناسبی در این مورد پیدا کنیم که البته فکر نمی‌کنم هنوز به طور جدّی روی آن کار شده است. و بنده نیز در این مورد تخصصی ندارم. موفق باشید

34546

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب به محضر استاد طاهرزاده: در روایاتی داریم که می‌فرماید اگر فلان عمل را انجام بدهید یا فلان ذکر را بگویید، مانند روزی که که متولد شده اید از گناهان بیرون می روید (الْخُرُوجُ مِنَ الذُّنُوبِ وَ اللَّهِ كَهَيْئَتِهِ يَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّه‏). و با توجه به اینکه از حضرتعالی بارها شنیده ایم که می فرمودید: «نتایج هر عمل عبادی در صورتی محقق می‌شود که شرایط مقتضی فراهم باشد». حال اولاً: اگر امکان دارد قدری در مورد این «شرایط مقتضی» توضیح دهید. ثانیاً: چرا ما با انجام آن عمل یا ذکر، آن گشودگی و نورانیت و طهارت و تخلیه ای که آن نوع روایات متذکر شده را احساس نمی کنیم؟ با سپاس و التماس دعا.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر آن عمل که فرموده‌اند موجب خروج از گناه می‌شود را، در شرایط خود انجام دهیم مثل همین اعتکافی که پیش آمد؛ حقیقتاً انسان با شخصیتی جدید می‌تواند زندگی را شروع کند. شرایط مقتضی یعنی شرایطی که آن عمل، حقیقتاً محقق شود. مثل آن‌که در اعتکاف انسان بتواند از زندگی بیرونی خود منقطع گردد و بیش از پیش نزد خود باشد و در جهانی که در خود شروع می‌کند با ابدیت خود و با حضور در محضر حق، با خود روبرو شود. موفق باشید

34382

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: استاد یه جایی شنیدم یکی از همسران شهدا میگفتن وقتهایی میشد شهید را هر جا توخانه می‌گشتیم نبودن، بعد یه دفعه ظاهرمیشدن، آیا این واقعیت داره؟ یعنی فردد ارای این توانایی که خود راغیب کنه؟ گمانم شهید نواب صفوی بود راجعشون این را شنیدم، واگر اینطوره این چطورامکان داره برای فرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» چنین خبرهایی گفته شده. ظاهراً این بزرگان حضور خود را در جایی که مایل باشند، حاضر گردند، با بدن خود سیر می‌دهند. موفق باشید

34234

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم بر استاد: برای ورود به دنیای انقلاب اسلامی و درک این انقلاب یا بعبارتی بعثت دوم چه سیری رو پیشنهاد میدید؟ معرف النفس و آداب الصلاة شما رو کار کردیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر با مطالعه کتاب «سلوک ذیل شخصیت حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» شروع بفرمایید و سپس با کتاب «انقلاب اسلامی، طلوع جهان بین دو جهان» همراه شوید، إن‌شاءالله نتایج خوبی خواهید گرفت. موفق باشید

34103

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و ادب: ۱. استاد عزیز یه فرصتی جهت تدریس درس دینی و تفکر در پایه هفتم برایم پیش آمده (دختران) شما چه تئصیه و پیشنهادی دارید؟ ۲. و اینکه به نظر شما آیا صحبت از مسائلی مانند کرم چاله ها و عبور از جهان های موازی برای آماده کردن ذهن بچه ها برای فهم بهتر بحث معاد و خداشناسی کار درستی است؟ ممنونم. موید به تاییدات الهی باشید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. معرفت نفس از مسیری که کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» مدّ نظر قرار می‌دهد. ۲. به نظر می‌آید از طریق «معرفت نفس» مخاطب شما نسبت به آن امور که چندان واقعی نیست و بیشتر مبتنی بر تئوری‌ها و فرضیات است، مستغنی شود. موفق باشید

33969

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامی: ۱. استاد گرامی آیا گناهی وجود دارد که انجام آن از طرف خدا بخشیده نشود و با وجود توبه باز هم اثرات دنیایی آن حذف نشود و باعث بدبختی دنیای او شود و آن گناهان چه هستند؟ ۲. آیا رد کردن خواستگار توسط دختر می‌تواند گناهی باشد که پس از سالها هیچگاه اثر دنیایی آن رفع نشده و در زندگی آینده او تأثیر گذار باشد؟ و رد کردن چه شخصی موجب این گناه خواهد شد؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم هیچ گناهی نیست که اگر انسان به خداوندیِ خدا ایمان داشته باشد، با توبه رفع نگردد. می‌ماند که بعضاً تقدیراتی هست که ربطی به مثلاً ردّ کردن خواستگار ندارد، بلکه گویا خداوند نحوه دیگری از زندگی را برای انسان رقم زده. اصل را باید بر تواضع و صداقت گذاشت تا إن‌شاءالله موانع برطرف شود. موفق باشید

33404

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: آیا لقاءاالله، همان چشیدن اسماء الهی است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. موفق باشید

35863

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام به استاد عزیز آقای طاهرزاده ............................................................................................................................................................................................................................................................... ببخشید خیلی اطاله کلام شدم و یک درد دل بود کردم عذر خواهی می کنم با تشکر از شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مؤمن نسبت به آنچه خدا برایش فراهم کرده، راضی است و به جهت نداشتن‌ها زندگی را تلخ نمی‌کند. اخلاق خوب از همه سرمایه‌های دنیا بهتر است. باید تا آن‌جا که ممکن است با انسان‌ها بخصوص با نزدیکان مهربان بود و از هیچکس انتظار نداشته باشیم و به همان چیزی که خداوند برایمان تقدیر کرده است قانع باشیم تا گشایش لازم فرا رسد. در این مورد دنبال‌کردن صوت‌های شرح کتاب «جامع السعاده» متذکر نکات خوبی است. https://lobolmizan.ir/sound/673?mark=%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9 . موفق باشید

35805

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم و رحمته الله: با عرض تشکر فراوان از شما استاد گرانقدر. استاد ببخشید در مورد حضرت خضر نبی صوتی از شخص شما موجود هست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. تنها عرایضی در شرح سوره کهف شده است. موفق باشید

35203
متن پرسش

سلام علیکم: استاد نحوه مواجه ما نسبت به مقام معظم رهبری و حضرت امام (ره) چگونه باید باشد؟ آیا باید ایشان را یک پدر معنوی بدانیم یا در کنار یک پدر معنوی یک مرجعیت علمی و فکری و معرفتی و... هم قائل شویم. در بحث های شما احساس می‌کنم جایگاه فکری و معرفتی استاد داوری اردکانی از مقام معظم رهبری بالاتر است و مقام معظم رهبری از حیث معنوی از استاد داوری بالاتر است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» عرض شد که حضرت امام به جهت مسئولیتی که بر عهده دارند مؤیّد به تأیید الهی هستند؛ مسلّماً مقام معظم رهبری نیز ذیل تأییدات حضرت حق این‌چنین پا بر جا و محکم و با آینده‌نگریِ دقیق در میدان مدیریت انقلاب می باشند و نسبت ما با ایشان، نسبتِ معناکردن همه ابعاد زندگی است. آری! در کنار این نوع حضور و این نسبت، معلوم است که می‌توان به متفکرانی همچون دکتر رضا داوری رجوع کرد زیرا هر اندازه تفکر نسبت به انسان در جایگاه تاریخی‌اش عمیق‌تر باشد، نسبت انسان با دیانت، دقیق‌تر و عمیق‌تر خواهد بود و این‌جا است که در واقع افق‌های مدّ نظر مقام معظم رهبری بهتر و بهتر روشن می‌شود و جایگاه رهنمودهای آن مرد بزرگ روشن می‌گردد. ملاحظه کنید این نوع نگاه به مقام معظم رهبری را با سقوطی که امثال آقای مهدی نصیری نسبت به رهبر انقلاب پیدا کرده است و در مناظره بین آقای دکتر مهدی خانعلی‌زاده و آقای مهدی نصیری می‌توانید آن را ملاحظه کنید. موفق باشید
https://eitaa.com/matalebevijeh/13828

 

نمایش چاپی