بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
36378

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

درباره علت اذن خداوند برای افزایش زمان زندان حضرت یوسف علیه السلام بنظر من چون در آیه گفته شیطان کاری کرد که زندانی حرف یوسف را فراموش کنه پس اشتباه یوسف نبوده بلکه امتحانش بوده مثل ایوب. آیا درست برداشت کرده ام؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کاملاً همین‌طور است که می‌فرمایید. و علامه طباطبایی بر اساس آیه ۲۴ همان سوره که می‌فرماید: «إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ» می‌فرمایند شیطان بر مخلَصین سلطه‌ای ندارد که بخواهد فرد را گرفتار فراموشی کند و بنابراین ضمیر فراموشی، به آن کسی ارجاع داده می‌شود که از زندان آزاد شد. موفق باشید

35754

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و وقت بخیر: از وقتی که جریان کشف حجاب ها شروع شده، با دیدن فیلم هایی از بانوان آمر به معروف که امربه معروف های موفقی داشتن و با دیدن اوضاع بد حجاب ها، خصوصا بعد از سفری که به تهران داشتم، تصمیم گرفتم که دوره های مجازی آموزش امربه معروف و نهی از منکر استاد علی تقوی را شرکت کنم. بعد از شنیدن احکام متوجه شدم که تا می شود مومنین باید بین ضرر سکوت در برابر گناه و تذکر، خودشان قضاوت کنند و در جاهایی که زیان سکوت بیشتر بود، با پذیرفتن آثار تذکر (دعوا و...) تذکر دهند. ولی خودم بعد از دیدن مناسب بودن اوضاع تذکر می دادم. این چند ماه با دیدن کشف حجاب ها، وقتی که نمی توانستم امر به معروف کنم، آنقدر حرص می خوردم و عذاب وجدان می گرفتم که استرس می گرفتم و دهانم خشک می شد، کف دستم عرق می کرد و این موضوع را متاسفانه با خانواده نمی توانستم در میان بگذارم، چون آنان بعد از دیدن فیلم هایی از کتک خوردن آمران به معروف، با این موضوع در این شرایط و زمان مخالف هستن بنده با یکی از اساتید معارف صحبت کردم، ایشان گفتن در زمان هایی که مشاهده کردی فرصت مناسبی نیست، تقیه کن. اما دکتر تقوی در کانالش یک فیلم گذاشته بود که تقیه برای الان نیست. خلاصه که این نگرانی ها و استرس ها زندگی شخصی من را تحت الشعاع قرار داده و بنده هر وقت نیت می کنم یا در ذهنم در حال برنامه ریزی برای بیرون رفتن هستم، با خودم می گویم نکند، شرایط تمام بانوان کشف حجاب کرده به گونه ای است که نمی توانم امر به معروف کنم. از بیرون رفتم استرس دارم، دهانم خشک می شود، کف دستانم عرق می کند. با خودم می گویم نکند خداوند از اینکه من یک جاهایی می ترسم و امر به معروف نمی کنم، از دست من ناراحت می شود. بعد می گویم نه خداوند مهربان است، از طرفی می گویم ولی خداوند عادل هم هست. ماجرا به اینجا ختم نمی شود، در دانشگاه با شنیدن مطالبی از دانشجویان یا حتی بعضی از اساتید که ابراز ناامیدی از عملکرد دولت و نظام می کنند، مدام صحبت حضرت آقا در ذهنم مرور می شود که جهاد تبیین فریضه ای قطعی و فوری است و من در این مورد چون مجهز به علم و ابتکار عمل کافی نیستم، در مواقعی سکوت می کنم. و این سکوت و بی سوادی من را عذاب می دهد. وجدانم مدام در حال آلارم است. با اینکه مطالبی در کانال های متعدد مربوط به جهاد تبیین را دنبال می کنم اما ... وقتی سیر پیشرفت کفر را در بین نوجوانان می بینم و... حرص می خورم و در پیشگاه حضرت حق و امام زمانم (عج) شرمسارم. براستی من چکار کنم که از شر این ترس خلاص شوم؟ چکار کنم که توکلم به خداوند زیاد شود. مادرم می گوید: کسی که استرس دارد یعنی ایمانش کم است. چکار کنم که ایمانم زیاد شود. آیا باید نترسم و تا می شود امر به معروف کنم؟ یک چیز را بگویم. من از شهادت نمی ترسم البته دوست ندارم در این چند سال شهید شوم دوست دارم در عرصه ی علم و دانش پیشرفت کنم و در راه علم و خدمت به اسلام شهید شوم ولی از شهادت در هنگام امربه معروف خیلی خوشم نمی آید. از جانباز شدن هم خوشم نمی آید چون می ترسم. شاید بخندید و بگویید عجب بنده ی لوس و پرتوقعی. مگر رستوران است که انتخاب می کنی که چه می خواهم و چه نمی خواهم! اما نمی دانم چرا، اما اینگونه می خواهم، دست خودم نیست، نمی دانم خدا در مورد من و این تفکراتم چه می گوید. اگر افکارم و اعمالم اشتباه است، بگویید. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به سؤال و جواب شماره 35744 رجوع فرمایید. زیرا موضوع، بسیار گسترده‌تر از آن است که با آگاهی‌های دیروزین خود نسبت به امر به معروف و شرایطی که در گذشته داشته‌ایم؛ در امروز وارد شویم. و از سخنان حاج آقا فرهاد فتحی هم که لینک آن در آن سؤال آمده، غفلت نشود. و نیز سخنان حاج آقا محبی میدان تفکر در این موضوع را در مقابل ما می‌گشاید. https://eitaa.com/jedaaltv/993 موفق باشید

35448
متن پرسش

سلام علیک و جمیع مغفرته و رضوانه: باز هم با عرض طلب پوزش و با عرض شرمساری از جناب استاد و صاحبان فضلی که در این مکتب درسی استفاده کردند و یا استفاده می کنند. امیدروارم با این نوشته تضییع وقتی نشود و این نوشته قابل باشد برای کاربرانی که در این مکتب درسی وقت می گذارند. بسم الله الرحمن الرحیم چمران و حضور در عالم معنایی امام روح الله (سلام الله علیه) «قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي» (آنگاه که خداوند به پیامبر خود و خلیفه اش در زمین می فرماید بگو:این است آن راهی که من از روی بصیرت و بینش و آن نگاه نافذ خود و کسانی که مرا پیروی می کنند برگزیده ام و به سوی آن راه دعوت می کنم.) جناب خواجه عبدالله انصاری در کتاب شریف منازل در تعریف بصیرت می فرماید «البصیرة ما یُخَلِّصُکَ عنِ الحیرةِ» بصیرت، آن اندیشه ی صائب و آن فهم تاریخی است که با آن «فهم مقدس و اندیشه ی قدسی» در صحنه های حساس تاریخی به سراغ انسان هایی می آید که بدنبال حقیقت برای گذر از حیرت تاریخی عصر خویش می گردند! آری گذر از رنج حیرت تاریخی زمانه ی ما مساله ی مهمی است که اندیشمندان و متفکران بدنبال راهی برای درمان درد بشر امروز می گردند. بصیرت یک اندیشه است که از درون می جوشد و نه از بیرون یک مفهوم حصولی نیست تا با صرف گزارش انسان بتواند آن را از آنِ خود کند، بلکه حاصل یک فهم حضوری است که بشر در گذر از تاریخ حیران روزگار خویش و در گمگشتگی زمانه در جستجوی حقیقتی که بتواند در آن حقیقت خودش باشد و از بیگانگی و درد خودبنیادی امروزین خود رها شود با بصرت روبرو خواهد شد. اگر امروز بپرسند بصیرتی که تاریخ بتواند خود را در آن از طوفان بلای نهیلیسم یا عصر حیرانی خود بنیاد غرب نجات دهد کدام است؟ بی معطلی می گویم (خمینی و چمران هایش) راه برون رفت از حیرت این تاریخ اند و ما به هر اندازه ای که با چمران در تاریخ مان هم افق و هم نظر شویم در امتداد طلوع فجر بصیرتی هستیم که خمینی اشارت و بشارت آن بود. هر بصیرتی اشارتی است در تاریخ خود و هر تاریخ مدیون پیغمبری است که به آن بصیرت منور است و حامل اشارتی است که پیروانش را به آن بشارت می بخشد و چمران جزو همان تابعین است او از انصار بصیرت است و درست از همان چشمه ای سیراب شده است که امام خمینی عزیز به عالم تاریخ ما گشود. چمران مصداق بصیرت تاریخ دورانی است که تکنیک را در خدمت انقلاب اسلامی در مقابله با جهان حسی و ادراک مادی بشر قدسی می بیند و از دریچه ی عالم معنا تکنیک را در خدمت جهان غیب می‌فهمد نه برای تسخیر عالم ماده!!
{نه می شود گفت خمینی به تنهایی و نه می شود گفت چمران به تنهایی!} چمران، چمران است چون در افق معنایی خمینی زیست می کند و در تاریخ حاضر می شود و خمنی خمینی است چون تاریخی که با خمینی شروع شد را چمران ها به نمایش می گذراند. اگر چمران نبود بصیرتی که با شارت خمینی به تاریخ بشر بازگشت گم می شد و اگر خمینی نبود چمران یک دانشمند فرزانه ای بود در گوشه ای از تاریخ بی آنکه امتداد عینی تاریخی پیدا کند و بی آنکه حضورش در تاریخ جدید ادامه ی انسان قدسی در عالم معنایی پیغمبران باشد و دیگر چمران از تابعین نمی بود. راه هم عالَمی با خمینی، فهم بصیرتی است که با جهان خمینی که «انقلاب اسلامی» ظهور آن بود آغاز می شود و این آغاز شروع پایان عصر حیرت است و چمران ها فتح الفتوح تاریخی حضور بشر امروز در چنین ساحتی از تاریخ می باشند. کافی است برای معیت با تاریخ معنایی خمینی در امتداد حضور چمران در تاریخ هم قدم شویم می شود حاج قاسم، می‌شود حججی، می شود صدرزاده، می شود احمدی روشن، می شود علی محمدی، می شود شهریاری، می‌شود نه به دیروز گذشته و نه به فردای پوچی عصر حیرت بلکه می شود (انسان عالَم خمینی) می شود چمران تا نه ادامه  گذشته ی دیروزمان باشیم و نه ادامه ی فردای تاریک غرب، بلکه با عین بصیرت از تحیر میان دیروز و فردا به امروزی که افق قدسی فردا را پیش جان و دل بشر می گشاید امید داریم و انتظار الفرج من الفرج. شاید سطر سطری از سخنان «باب بصیرت» منازل سخنانی داشت تا برای با چمران بودن و حضور در افق تاریخ بصیرتی که با امام (رضوان الله علیه) به روی نسل کنونی گشوده شده سخن ها بگوییم ولی این ویژه طرحی است برای تفصیل و آغازی است برای سخن های نو به نو و این کمترین کوچک تر از آن است که از خمینی و یارانش دم بزند اما چه باید کرد؟ باید بیش و بیش تر از دیروز با نسلی که گوش هایش و جانس مستعد سخنان تازه ای است از سخنان بکر و تازه سخن گفت و باید برای همدلی و تفصیل تبیین افق بصیرت تاریخی امام به گفتگو نشست و حرف ها زد تا افق معنایی انسان ها یافت شود و اشارت هایی که پر از بشارت برای فردای تاریخ بشرند از پس پرده به ظهر در متن عصر حیرت بیایند و حجاب حیرانی و ضلالت را پاره کنند و انسان با وجوه قدسی و معنوی عالم الهی اش مرتبط شود و خود بنیادی رنگ ببازد تا در خود بودگی در عین ربط و تعلق به کمال مطلق برای انسان گشوده شود. والسلام

 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته شما چه شده است که بعضی از انسان‌ها نمی‌بینند انقلاب اسلامی چه افقی را در مقابل ما و تاریخی که در پیش است، گشوده است تا انسان که خودش مسئله خودش شده است؛ به بهترین شکل خود را درک کند؟ زیرا به گفته جنابعالی گذر از رنج حیرتِ تاریخی زمانه، مسئله مهم ما می‌باشد به همان معنایی که بفهمیم مرحوم شهید چمران چه معنایی در خود دید که توانست برای به فعلیت‌رساندنِ آن معنا، خود را در حضرت امام احساس کند و در نسبت با حضرت امام، جهانی را که سخت چنین افرادی مانند شهید چمران به دنبال آن بودند؛ گشوده بیابد. و حقیقتاً همان‌طور که می‌فرمایید مرحوم شهید چمران مصداق بصیرت تاریخ دورانی است که تکنیک را در خدمت انقلاب اسلامی می‌توان قرار داد ولی به جهانی ماورای جهان مادی و محسوس با حسّ مادی نظر کرد و در افق معنای حضرت روح الله زیستن، جناب مصطفی چمران می‌شود شهید چمران و کامران آوینی می‌شود شهید مرتضی آوینی! و چه اندازه محرومند آنانی که چنین استعدادهایی داشتند و آن افق معنایی را که می‌توانستند با حضرت روح الله در خود بیابند، از آن جدا شدند. آیا امثال آقای دکتر عبدالکریم سروش، عبرت تاریخیِ عده‌ای نخواهد شد بخصوص تا آن‌جایی که از فرط عصبانیت، اخیراً آن فحش‌نامه رکیک را در مورد آقای دکتر رضا داوری می‌نویسند. بحث در مورد شخصیت آقای دکتر داوری نیست، بحث در جهنمِ فروزانی است که در شخصیت آقای سروش و امثال سروش زبانه می‌کشد، زیرا نفهمیدند اینان می‌توانستند در بستر انقلاب اسلامی حاج قاسم و احمدی روشن شوند و حال، با کویری گسترده در شخصیت خود روبرو هستند، زیرا به افق قدسی فردایی که در پیش است نظر ندارند، حال هرجا که باشند در هیچ‌کجا نیستند. چه اندازه «انسانِ عالَمِ امام خمینی» بزرگ، ولی غیر قابل دسترس است مگر برای همت‌هایی بلند. موفق باشید       

35203
متن پرسش

سلام علیکم: استاد نحوه مواجه ما نسبت به مقام معظم رهبری و حضرت امام (ره) چگونه باید باشد؟ آیا باید ایشان را یک پدر معنوی بدانیم یا در کنار یک پدر معنوی یک مرجعیت علمی و فکری و معرفتی و... هم قائل شویم. در بحث های شما احساس می‌کنم جایگاه فکری و معرفتی استاد داوری اردکانی از مقام معظم رهبری بالاتر است و مقام معظم رهبری از حیث معنوی از استاد داوری بالاتر است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» عرض شد که حضرت امام به جهت مسئولیتی که بر عهده دارند مؤیّد به تأیید الهی هستند؛ مسلّماً مقام معظم رهبری نیز ذیل تأییدات حضرت حق این‌چنین پا بر جا و محکم و با آینده‌نگریِ دقیق در میدان مدیریت انقلاب می باشند و نسبت ما با ایشان، نسبتِ معناکردن همه ابعاد زندگی است. آری! در کنار این نوع حضور و این نسبت، معلوم است که می‌توان به متفکرانی همچون دکتر رضا داوری رجوع کرد زیرا هر اندازه تفکر نسبت به انسان در جایگاه تاریخی‌اش عمیق‌تر باشد، نسبت انسان با دیانت، دقیق‌تر و عمیق‌تر خواهد بود و این‌جا است که در واقع افق‌های مدّ نظر مقام معظم رهبری بهتر و بهتر روشن می‌شود و جایگاه رهنمودهای آن مرد بزرگ روشن می‌گردد. ملاحظه کنید این نوع نگاه به مقام معظم رهبری را با سقوطی که امثال آقای مهدی نصیری نسبت به رهبر انقلاب پیدا کرده است و در مناظره بین آقای دکتر مهدی خانعلی‌زاده و آقای مهدی نصیری می‌توانید آن را ملاحظه کنید. موفق باشید
https://eitaa.com/matalebevijeh/13828

 

34797
متن پرسش

یا محبوب! عرض سلام و رضوان حضرت معشوق بر شما. عشق این سفره‌ی مبارک و این فضل گسترده شده در حقیقت حیاتتان فراگیر باشد. حرف دل است در میان کوچه‌های دل، در میان این برهان و آن استدلال، ناگهان عشقِ سکوتِ دل، شکست و نوایِ آتشِ جان را افروخت. این عشق بود که استدلال را روانه‌ی جان کرد در میان کتب و هزاران خیالات عدد اندیش. شب‌های رمضان حرف دیگری برای گفتن دارند، سفره ای به رویم گشوده شد، من ماندم و وصفش: «خاک بر فرق من و تمثیل من».

استاد: می‌دانم راه چیست و شروع‌ها و باید و نباید‌ها را می‌دانم. گفتید: وقتی عقب‌نشینی کرد به معنای محرومیت نیست، اما نمی‌دانم این درد چیست که گریبان این روزها را گرفته و فریاد می‌زند: نه؟!! این، عاشقی نیست، بی‌گمان از این منِ وهم‌انگیز و بخل و کینه و نیستی بیزارم. کثرت، بغضِ جان را چنگ می‌زند، اصلاً قابل توضیح نیست، اما انگار حیران‌تر از پیش آن دانسته‌های وهمی‌ام بر باد رفتی، چون کودکی در مکتب خانه‌ی عشق منتظر استادم، شاید باز هم نیاز به راهنمایی‌های شورانگیزتان است، اما بی‌هیچ اضافه‌گویی برای ما با آن حضوری که همیشه می‌فرمایید دعا کنید. اجرتان با حضرت محبوب، رمضان‌تان پر از کَرَمِ کریم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این اواخر عرایضی در شرح غزل شماره ۱۲۳ شده است که امروز و فردا در معرض نگاه رفقا قرار می‌گیرد، به این امید که صدایی از درون رفقا دارد می‌گوید در طوفانی که در این ماه رمضان پیش آمده است، باید در کجا ایستاد؟ که نه از هماهنگی با طوفان محروم باشیم و نه این طوفان، ما را در سنگلاخ‌ها و درّه‌های افکار سرگردان پرتاب کند. به هر حال نه می‌توان از طوفانی که پیش آمده چشم‌پوشی کرد و آن را نادیده گرفت، که در آن صورت ضرر کرده‌ایم. و نه می‌توان بدون اراده و بدون تأمّل در هستی خود، خود را به آن سپرد.

از جناب مولوی بشنوید که فرمود:

   نکته‌‌ها چون تیغ پولاد است تیز ** گر نداری تو سپر واپس گریز

پیش این الماس بی‌‌اسپر میا ** کز بریدن تیغ را نبود حیا

  زین سبب من تیغ کردم در غلاف ** تا که کج خوانی نخواند بر خلاف‌‌

موفق باشید              

34783

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت حضرت استاد طاهر زاده: استاد عزیز همان طور که اگاهید بخش بسیاری از بانوان کشور که ملزم به رعایت حجاب هستند کشف حجاب کرده اند اگر در خیابان ها قدم بزنیم به طور چشمی می‌توان حدس حدود، ۳۰ درصد یا ۴۰ درصد این کار را کرده اند و این روند ادامه خواهد داشت و به جاهای باریک تری خواهد کشید. سوال بنده این است به نظر حضرت عالی راه حل چیست؟ چرا صدایی از کسی بلند نیست؟ این وضع می‌خواهد تا کجا پیش برود؟ آیا امت حزب اللهی نباید خودجوش اقدامی کند؟ اگر قرار است با این شرایط کنار بیاییم پس فلسفه ی حکومت اسلامی و اصل ولایت فقیه چه می‌شود؟ اگر قرار است کنار بیاییم پس دیگر با چه انگیزه ای حرف از تمدن اسلامی بزنیم؟ آن کسی که کار را به اینجا کشاند ول کن ماجرا نخواهد بود تا رسما از رادیو تلویزیون و سینمایی این کشور فساد ترویج نشود از پای نخواهد نشست‌. این هیچ معنایی غیر از اینکه انقلاب یک حادثه ی سیاسی صرف تلقی بشود ندارد. واقعا مانده ام که چه خواهد شد و تکلیف چیست و بسیار ذهن و قلب نگران و مشغولی دارم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نباید عجله کرد. عرایضی در جواب سؤال شماره 34654 شده است خوب است که به آن جواب رجوع فرمایید. موفق باشید

34601

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: خدا خیرتون بده، استاد تا جه میزان باید به احوالاتمون در خواب، توجه کنیم یعنی بنده یه انسان معمولی هستم با کارهای روزانه و درس و بحث و البته سعی در مراقبه و اهل دیانت و گاهی هم در دعاهام حال خوش معنوی دارم ولی خوابهای با معنایی دارم، گاهی نگران میشم و گاهی دوست دارم خوابهای نورانی ببینم و البته اکثرا توجهی به این موضوعات ندارم، لطفا راهنماییم بفرمایید که این مساله چقدر اهمیت دارد؟ ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ائمه ما «علیهم‌السلام» به ما فرموده‌اند به خواب نباید اعتماد کرد زیرا حتی ممکن است شیطان برای مأیوس‌کردن مؤمنین در خوابِ آن‌ها تصرف کند و به ظاهر آن‌ ها را گرفتار اعمالی نماید که در شأن مؤمن نیست. موفق باشید

34546

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب به محضر استاد طاهرزاده: در روایاتی داریم که می‌فرماید اگر فلان عمل را انجام بدهید یا فلان ذکر را بگویید، مانند روزی که که متولد شده اید از گناهان بیرون می روید (الْخُرُوجُ مِنَ الذُّنُوبِ وَ اللَّهِ كَهَيْئَتِهِ يَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّه‏). و با توجه به اینکه از حضرتعالی بارها شنیده ایم که می فرمودید: «نتایج هر عمل عبادی در صورتی محقق می‌شود که شرایط مقتضی فراهم باشد». حال اولاً: اگر امکان دارد قدری در مورد این «شرایط مقتضی» توضیح دهید. ثانیاً: چرا ما با انجام آن عمل یا ذکر، آن گشودگی و نورانیت و طهارت و تخلیه ای که آن نوع روایات متذکر شده را احساس نمی کنیم؟ با سپاس و التماس دعا.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر آن عمل که فرموده‌اند موجب خروج از گناه می‌شود را، در شرایط خود انجام دهیم مثل همین اعتکافی که پیش آمد؛ حقیقتاً انسان با شخصیتی جدید می‌تواند زندگی را شروع کند. شرایط مقتضی یعنی شرایطی که آن عمل، حقیقتاً محقق شود. مثل آن‌که در اعتکاف انسان بتواند از زندگی بیرونی خود منقطع گردد و بیش از پیش نزد خود باشد و در جهانی که در خود شروع می‌کند با ابدیت خود و با حضور در محضر حق، با خود روبرو شود. موفق باشید

34529

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب و شرمندگی: با توجه به مطالبی که از بزرگان در مورد برکات سجده های طولانی دیده ایم و تا حدود خیلی کمی هم چشیده ایم، به نظر شما چگونه به این عبادت نورانی ورود کنیم که دچار غلبه ی واهمه و گوشه گیری نشیم؟ (آیا اگر از مُهر استفاده نکنیم نتیجه ی کمتری می گیریم؟) التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به نور سبحانیِ حضرت ربّ و با ذکر سجده، راه‌هایی بسی بلندمرتبه به وقتش در مقابل انسان گشوده می‌شود. بدون مُهر چرا؟ بد نیست به بحثی که تحت عنوان «نظر به ربوبیت عالم گیر حضرت رب العلمین»

https://eitaa.com/matalebevijeh/12541 شده است نظری بیندازید. موفق باشید

34527

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه تعالی. با عرض سلام و خدا قوت. در رابطه با شهید آوینی می شود ایشان را وامدار فیسلوفان غربی دانست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان این‌طور گفت که شهید آوینی با فهم اندیشه و اشارات متفکران غربی مانند هگل و هایدگر که به بشر جدید داشته‌اند، متوجه شخصیت تاریخی حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» شد و به گفته همسر شهید آوینی، او همه آنچه که می‌خواست در حضرت امام یافت. موفق باشید

34405

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: در بحث علوم پزشکی جدید طبق شواهد تجربی بدن انسان از طریق پالس های الکتریکی ایجاد شده توسط مغز کنترل می‌گردد (که هر پالس الکتریکی با آزاد کردن کلسیم یا پتاسیم در ماهیچه مربوطه باعث انقباض شده و حرکت ایجاد می‌کند) و در صورت قطع ارتباط عصب دیگر حرکت میسر نمی باشد مانند قطع نخاع و... یا در برنامه ای مستند دیدم، پزشکی که جمجمه را شکافته بود با تحریک قسمتی از مغز باعث حرکت دست فرد بیهوش می‌شد. تا اینجا یعنی بدن انسان را مغز کنترل می‌کند (حداقل در عالم ماده) چه بصورت خود آگاه یا ناخودآگاه مثل کنترل قلب و تنفس. حال سوال بنده اینجاست نفس مجرد چگونه با مغز مادی تماس می‌گیرد و ایجاد پالس الکتریکی و در نهایت ایجاد حرکت می نماید؟ ایجاد حرکت در دیگر اشیا غیر از بدن خودمان چگونه است؟ ( که مرتاضها انجام می‌دهند) در جایی از بحث معاد فرمودید که گاهی ۷۰۰ سال طول می‌کشد تا نام پیامبر خود را به یاد بیاوریم. آیا فکر کردن و تصویرسازیهای ذهنی مربوط به مغز می‌شود؟ و چون در برزخ دیگر این ابزار را نداریم نمی‌توانیم فکر کنیم و به یاد آوریم پس نتیجتاً باید آنجا چیز دیگری در میان باشد چگونه آن چیز را بیابیم و از آن استفاده کنیم؟ اصلا آن چیز چیست؟ جسارتا نفرمایید قلب چونکه برای بنده حقیر نامفهوم و گنگ است خواهشا و در صورت امکان صریح و بی پرده و قابل فهم برایم بفرمایید. (چون من هنوز سوار مرکب چوبین نشده ام و لب دریا سرگردانم)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در کتاب «خویشتن پنهان» مطرح شده که نفس با نظر و تدبیر در بدن حاضر می‌شود و این غیر از حضور مکانیکی و فیزیکی است و هرکس این حضور را که حضور تدبیری نفس در بدن است را خودش احساس می‌کند. زیرا خود نفس است که اراده می‌کند تا مثلاً بدن حرکتی را انجام دهد و البته این حرکت در بدن فرآیند خاصی دارد که جنابعالی متذکر آن شدید. ۲. آری! یکی از ابعاد و مراتب نفس ناطقه، ذهن می‌باشد. ۳. حضوری که در معاد پیش می‌آید، حضور در ساحتی است که در آن ساحت، حافظه به معنای دنیایی آن که همان تصورات مربوط به اعمال و رفتار است؛ در میان نیست. آن‌جا یک نوع به خودآمدنِ حضوری است و در این رابطه بحث ۷۰۰ سال طول‌کشیدن برای پیش‌آمدن نام پیامبرش در میان است زیرا باید همچنان به خود آید تا در درون خود آن حضور را درک کند. موفق باشید

34392

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و خدا قوت. خدا ان شاء الله هم به وقت تون برکت بده و هم وجود خودتون رو برکت بده. یه قسمتی از سخنرانی حضرت آقا (مدظله العالی) هست که برام سؤاله ایشون ایراد می کنن که «در قلب انسان و در روح و وجدان انسان یک باطنی وجود دارد که او معمولاً با خود ما صادق است. ولو ظواهر قلب، ما را فریب می‌دهد، اما باطن قلب با ما صادق است. امام (رضوان اللَّه علیه) یک وقتی فرمودند: من در فلان قضیه، در باطن قلبم هم ناراحت نمی‌شوم. واقعاً همین جور است؛ قلب یک باطنی دارد که ما کمتر به آنجا سر می‌کشیم. اگر انسان به آنجا سر بکشد، خودش را در مقابل خود افشاءشده مشاهده می‌کند.» اینکه رهبری در سخنرانی شون می فرماین قلب یه ظاهری داره و یه باطنی که ظاهرش، فریبنده هست ولی باطنش راست می گه! از کجا بدونم احساسی که بهم دست می دهد از ظاهر قلب هست یا باطن اون؟ یا اینکه چجوری می شه به باطن قلب دست پیدا کنیم؟ و در کل اگر کتابی تو این زمینه بود ممنون می شم راهنمایی کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب سؤال شماره 34391 شد. و یا نکاتی که در جلسه سوم سوره شمس https://eitaa.com/matalebevijeh/12639 مطرح شد می‌تواند متذکر این امر باشد که هر اندازه به خود رجوع کنیم و به وجه تقواییِ خود نزدیک شویم، به باطن قلب که همان توحید است نزدیک می‌شویم و نور حقیقت را که همان نور ربّ العالمین است در مناسبات خود می‌یابیم. موفق باشید

34368

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

ازدواج هایی که تا به این سن و سال دیدم جز چیزایی که نمی‌شناسم نبوده! دختری بیچاره با دروغی که بهش گفتند منتظر میمونه هر کسی بیاد خونه شون و حالا هم چمیدونه کدوم اون افراد به دردش میخوره و چه بسا اصلا کسی هم نیاد، مگر یه احساسی بهش بگه همینه! کدوم احساس؟! پسرها هم ننه شون میگفت فلانی و اینا خیلی دیگه غلدر میشدن میگفتن همینو میخوام! حالا چی دیده که اینقدر احساسی شده؟! معلوم نیست. پیامبر خدا با اون شرایط ازدواج کردند که شما توضیح بفرمایید برامون؛ بنده نیز نمی‌دانم ازدواج اصلا چیست، جنس مقابل چیست، من هیچ چیز از زندگی مشترک را، حتی دوست داشتن یا حتی صحبت کردن با فردی که او مرا دوست بدارد نمی‌دانم و نمی‌خواهم مثل هیچ کسی که تا به امروز دیدم ازدواج کنم. من چیزی دیگر می‌خواهم که نمی دانم چیست. نه! در نسبت با غرب نه در نسبت با مذهبیانی که تا کنون بوده اند. در نسبت با خودم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال باید در همین دنیا با همه این حرف‌ها خود را بیابیم و به حضوری بیندیشیم که در این تاریخ همچون حاج قاسم سلیمانی ما را در بر بگیرد، آن‌هم در نسبتی که او در دل تاریخ جمهوری اسلامی با رهبر انقلاب پیدا کردند و جناب استاد آقای محسن عباسی ولدی، متذکر آن هستند. https://eitaa.com/matalebevijeh/12615 موفق باشید

34340

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام بر استاد گرامی: آیت الله حائری شیرازی در کتاب مربی و تربیت می فرمایند: (اگر فردی معتقد به عقاید عده ای نباشد ولی همنشين آنها باشد، این همنشینی مضر است) و برای شاهد مثال قضییه یار موسی که همراه فرعونیان غرق شد به خاطر این که پدرش جزو فرعونیان بود و رفت تا پدرش را نصیحت کند و خودش هم غرق شد را می آورند. حال سوال من این است آیا این نکته با حرف حاج قاسم که فرمود من در هواپیما دوست دارم کنار یک جوان سوسولی بنشینم تا یک جوان حزب اللهی منافاتی ندارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب حاج قاسم به همنشینیِ تنها بسنده نمی‌کرد همان‌طور که خودش می‌فرماید: «با همه ارتباط خوب و مثبت برقرار کنید حتی با کسانی‌که ظاهرشان با شما متفاوت است. اگر افراد بتوانند شکار کنند یک نفر را که دارای باطن درستی است با او رابطه برقرار کنند. اگر هدف داری، نترس! برو و اثر بگذار.» ملاحظه می‌کنید که به گفته او این همنشینی با هدفی همراه است در اصلاح آن افراد. موفق باشید

34261
متن پرسش

زمستان سخت، سخت شروع شد! سيد هاشم فیروزی یکی از رفقا می گفت اگر خود امام خمینی هم بود با این قیمتها دوباره انقلاب می کرد! تندر ۹۰ اتوماتیک؛ ۸۰۵ میلیون! در اولین روز زمستان تندر ۹۰ پلاس اتوماتیک، گویا معادل ۸۰۵ میلیون تومان فروخته می‌شود. آیا در خواب هم چنین کابوسی را تصور می کردیم؟ دلار در اولین روز زمستان وارد کانال ۴۰ هزار تومان شد! چه درست اما اشتباه گفته بود آن مشاور سیاست خارجه: وینتر ایز کامینگ... درست در آمدنش و غلط در بعد مقصد زمستان! خدا رحم کند بحال مستأجران و آحاد مستضعفان چرا که بقول یکی از دوستان در ایران ملت را به درخت بسته اند و رفته اند پی کار خودشان! این ملت آب می خواهد، نان می خواهد، سرپناه می خواهد... ملت فقط سفت بسته شده است که تکان نخورد گویا! هرکس در پی نفی خاستگاه و ریشه های اقتصادی انقلاب ۵۷ بود بدانید یا خائن است و یا جاهل به تاریخ و از کسری بودجه شاه و تورم وقت و حلبی آبادها خبر ندارد! ملت درد نان داشتند آقا... و رهبران انقلاب همگی شعار نان می دادند آقا... آقای طاهر زاده جواب بدین میگین راه روشن‌ انقلاب خجالت بکشین. حیا کنید. خدا عذاب کند شما را در این دنیا و اون دنیا. سوال منا حتما تو سایت بذارید و جواب بدین.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده آن است که بیشتر سعی بفرمایید شرایط پیش‌آمده را درست ریشه‌یابی کنید و به این فکر باشید که اولاً: برای عبور از این مشکلات، راه‌کار اساسی چیست؟ و ثانیاً: مسیر دولت آقای رئیسی آیا عبور از این مشکلات نیست؟ حدّاقل به این قاعده الهی فکر کنید که خداوند نمی‌گذارد شما در مقابل دشمنانی این‌چنین باطل شکست بخورید و مطمئن باشید مردم، پاداش صبر خود را به نحوی که جهان استکباری در حسرت آن قرار گیرند، خواهند گرفت. جناب آقای قمی نکاتی را در گفته خود با ما در میان می‌گذارند که به نظر می‌آید برای تفکر نسبت به موقعیت خود مفید باشد. موفق باشید https://eitaa.com/Balagh_Mobin/15     

34169

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام استاد خداقوت. ببخشید من امسال رفیق جون جونیم یهو سرطان گرفت و فوت کرد. ..................

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً به صورت زیر به ایمیل‌تان جواب داده شد:

34132- باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین آن‌که باید حدود شرعی نسبت به نامحرم رعایت شود، کمک‌کارشان باشید تا فشار مصیبت‌شان کم شود؛ خوب است. موفق باشید

34153

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

ضمن عرض سلام و خدا قوت: استاد من سال ۸۷ در سن ۱۷ سالگی به مکه مشرف شدم پس از یک هفته کسب آمادگی از مدینه به مکه رفتیم از لحظه ورود به مسجدالحرام به گفته مسئول کاروان همه سرها پایین بود و بالا را نگاه نمی‌کردیم یک لحظه من دیدم نفرات جلویی همه به زمین افتاده اند با خود گفتم حتما کعبه همین جاست سرم را بالا آوردم از گوشه ی کعبه نوری دایره ای شکل که نه شبیه نور بود نه دایره کامل را دیدم دهانم باز شد چشمهام درشت و خیره شده بود به صورت سجده به زمین افتادم و صدای اصابت پیشانیم به زمین را شنیدم ولی درد نداشت به اندازه ی یک وجب دست و پاهایم می‌لرزید و بلند بلند گریه می‌کردم گویا همه همین طور شده بودند هرکسی چیزی دیده بود و به زمین افتاده بود زیر بغلم را گرفتند و مرا به کناری بردند بعدا که کاروان دیگه ای هم آمد همین قضیه را در آنها دیدم. استاد همیشه سوالم این بود که من چه چیزی را دیدم؟ الان با خواندن فص نوحی در مطلب عالِم و غیر عالِم می‌فرمایند « عین ثابته ی خودم را دیده ام در آینه ی حق » _ از صمیم جان دوست دارم بدانم من چه چیزی را دیدم؟ اگر آن مبارک عین ثابته ی من بوده است واقعا در عوالم بعدی به آن ملحق می‌شوم؟ استاد خواهش می‌کنم برام بی پرده توضیح بدید. امیرالمومنین (ع) پشت و پناه تون باشه ان شاءالله

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید در این موارد سخن همان است که فرموده‌اند: «که صاحب‌دل بداند وان چه حال است!» حالتی است که بین انسان و حضرت حق پیش می‌آید. چه کار داریم که بخواهیم اسم و رسم برای آن تعیین کنیم! مگر چنانچه حضرت حق به نور خود برای سالکی ظهور کرد، او می‌خواهد که اسم و رسم آن نور را بداند؟!! موفق باشید

33910

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: چرا می‌گویند باید همه چیزت رو فدای امامت کنی؟ از وقت مال ابرو جان و... قطعا این مسیر، همراه با سختی زیادی هست. خب چرا من باید سختی بکشم، مصیبت و بلا تحمل کنم؟ چرا نباید برای خودم خوش باشم تو زندگیم؟ و برای خودم زندگی کنم؟ ثمره ی فدای امام شدن چیه که میگن باید خودت رو فدا کنی؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در حفظ هویت تاریخی و اجتماعی است، زیرا در این بستر است که هرکس خود را و زندگی خود را درست درک می‌کند و می‌تواند مطابق سنت‌های ملی و دینی‌اش زندگی کند. موفق باشید

33730

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. در ارتباط با سوال ۳۲۶۲۳ سلام وقتتون بخیر: استاد عزیز در جریان حادثه ی سختی که برای بنده اتفاق افتاد من دیدم چه طور فتنه در آخر زمان همه را آلوده می‌کنه بدتر از همه آب ها ست، واز این کار چه سودها می‌برد. استاد شما در بحث فتنه فرمودید بدتر از یزید هم دیگه نیست ولی من دیدم دشمنان آخر زمان از یزیدیان هم بدترند واگر قبلاً در زمان ائمه شیاطین غلظت نداشتند ولی آخر زمان را بنده اینگونه ندیدم من دیدم چه طور با آب آلوده شیاطین را وارد بدن انسان و و او را احاطه می‌کنند و جریان تقابل جبهه ی عقل و جهل به نقطه ی حساس خود دست به دست کاری وجود می‌گذارد تا وجود انسانها را شیطانی کند و وای بر من که بی درنگ و نگاه دست به هر آبی بزنم یا هر چیزی که دست پرورده ی شیطان است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ولی یادمان باشد که: «انّ کید الشّیطان کان ضعیفاً». بالاخره خداوند جهان را در اختیار شیطان نگذاشته است تا هر کاری بکند و ما به جهت آلودگی آب و هوا، زندگی را تعطیل کنیم. باید نهایت تلاش را کرد، ولی در همین دنیا زندگی را ادامه داد. موفق باشید

33693

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: استاد بزرگوار آیا ذات انسان روح اوست؟ روح انسان نسبت به وجود مطلق چه جنبه های نیازمندی یا عدم و نقص دارد؟ انا الحق منصور حلاج از کدام جهت است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! حقیقت انسان همان روح یا نفس ناطقه او است و از آن طرف روح، یکی از مراتب وجود عالم ومرتبه‌ای از مراتب وجود است. که می‌توانید اصل بحث را در «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آن دنبال کنید. موفق باشید

36072

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام: برای تفسیر نهج البلاغه منبع پیشنهادی شما چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرح‌های فارسی به نظر می‌آید شرح مرحوم علامه محمد تقی جعفری که بعضی از خطبه‌ها را شرح فرموده‌اند، مفید باشد. موفق باشید

35691
متن پرسش

سلام: این پرسش علمی است بنابرین حمل بر اسائه نشود. توفیق بود صفحاتی محضر قرآن کریم باشم ولی به استثنای معدودی از آیات مابقی مایوس کننده بود. اینکه پیامبر درود خدا بر ایشان باد نوبت زنانشان را چگونه رعایت کنند یا مجوز ازدواجشان مطرح شود و بلافاصله ازدواجشان ممنوع شود یا داستان زید که آمده است یا مهمانها می آمدند و مدت ماندن را طول می دادند و... خوب این ها چه برای من دارد؟ می دانم از همانها نیز می توان نکاتی بیرون کشید ولی همان نکات چقدر می تواند روح ناآرام من بشر پرتاب شده درین عصر نیست انگاری ها را تغذیه کند ازین نیز بگذریم تک تک آیات را در نظر بگیرید آیا می توان ادعا کرد حتی اگر یکی از آنها نبود امروز ما کمبودی داشتیم که قابل جبران نبود و معرفتی را از دست می دادیم که جن و انس هم به هم دست می دادند نمی توانستند تا قیامت آن معرفت را تحصیل کنند؟ آیا قرآن به این نحو تفسیر شده است که جایگاه تک تک آیات را بررسی کرده باشد و لزوم نزول هر یک را مبرهن کند در همین ایام که به قرآن سفر داشتم به متون هند نیز گذری نمودم و به به چه زیبا معارف را به رشته ی تحریر درآورده بود حیف که برخی مطالب متون هند هنوز برایم هضم نشده است و نیز وحیانی بودن آنها برایم ثابت نشده و الا لا ریب فیه که به آن متون و دین ایمان می آوردم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این نکته باید فکر کرد که اتفاقاً همان آیاتی که متذکر شدید چگونه قرآن توانست از همان طریق آن جامعه‌ای را که به شدت عقب افتاده بود و رعایت کوچک‌ترین آداب تمدنی را نمی‌کرد، آماده کند تا فرهنگی جدید و تمدنی چشمگیر را به میان آورد تا آن‌جایی که امروز هر اندازه انسان بیشتر متوجه نیازهای عمیق و گسترده خود شود، بیشتر به اسلام نیاز دارد. قرآن مي‌فرمايد: «وَ اِنْ كُنْتُمْ في رَيْبٍ مِمّا نَزَّلْنا عَلي عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِه»  اگر در معجزه‌بودن آنچه بر بنده‌ي ما نازل شده شك داريد، سوره‌اي مانند آن بياوريد. مبناي برهان اين است كه او يا به‌واقع پيامبر است و اين آيات از طرف خدا بر او نازل شده، و يا پيامبر نيست و با استعدادهاي بشري‌اش اين آيات را تنظيم کرده است. در حالت دوم از آن جهت كه بشر است اين آيات را آورده، پس شما هم كه بشر هستيد، مسلم اگر همه‌ي شما جمع شويد مي‌توانيد يك سوره مثل سوره‌هاي اين قرآن بياوريد و اگر نمي‌توانيد، معلوم مي‌شود كه او از جنبه‌ي بشري‌اش به چنين توانايي نرسيده، پس او پيامبر خدا است. دكتر واگليري مي‌گويد:
«كتاب آسماني اسلام نمونه اي از اعجاز است... قرآن كتابي است كه نمي‌توان از آن تقليد كرد... چطور ممكن است اين كتابِ اعجاز آميز كار محمد باشد؟ در صورتي كه او يك نفر عرب درس ناخوانده بوده است... ما در اين كتاب مخزن‌ها و ذخايري از دانش مي‌بينيم كه مافوق استعداد و ظرفيت با هوش‌ترين اشخاص و بزرگترين فيلسوفان و قوي‌ترين رجال سياست است». ( استاد دانشگاه ناپل، كتاب «پيشرفت سريع اسلام »، ترجمه‌ي سعيدي، ص 49.) دکتر مادريس به دستور وزارت خارجه و وزارت فرهنگ فرانسه 63 سوره از قرآن را در مدت نُه سال با رنج و زحمت متوالي به فرانسه ترجمه کرده است که در سال 1926 منتشر شده. وي در مقدمه‌ي کتابش مي‌نويسد: «اما سبک قرآن بي‌گمان کلام خداوند است، زيرا اين سبک مشتمل بر کُنه وجودي است که از آن صادر شده، محال است که جز سبک و روش خداوندي باشد ... از کارهاي بيهوده و کوشش‌هاي بي‌نتيجه است که انسان در صدد باشد تأثير فوق‌العاده‌ي اين نثر بي‌مانند را به زبان ديگر ادا کند». موفق باشید

 

35462
متن پرسش

سلام استادِ جان: الحمدلله سالها در طلب اندیشه ناب سوختم و در جستجوی تفکری حقیقی و عقلی و قلبی بودم که خدا شما را بر سر راهم قرار داد، می‌خواهم بدانید که نسبتم واقعی است. پیرو بحث در راستای بنیان‌های حکمت انقلاب اسلامی دیروز که شماره های 168-169 را خواندید، متنی نوشتم که خدمت تان می‌فرستم و سوالی هم می‌پرسم:
بسم الله الرحمن الرحیم وقتی در کوچه پس کوچه های کلام به دنبال او می‌گشتم و در نوای کلام تاریخی تان از حضور بیکرانه ای که هم اکنون جاودانه ام می‌کند و تا ابدیت مرا می‌برد گفتید و در آناتی که در مسیر زندگی بی تابانه سرگشته ی او و در جستجوی خویشتن خویش بودم؛ گاه حیران عظمت بی همتای اویم تا قرار بیقراری هایم شود و گاه حیران مواجهه با تجلیات مختلف و متفاوت اویم و خویش را در آنان جستجو می‌کنم و در هر دو حال فقیرترین می‌شوم و مضطرانه در آغوش او قرار می‌یابم. گویا این احوال همه ماست و از آن دم که این امتِ حیرانِ خداییِ او، از جامِ میِ ربِ بی‌همتا می‌نوشند، به دنبالِ بودنِ با او و نشان دادنِ ناب‌ترین عشق به همه می‌شوند و به ناگاه که سر می‌چرخانند دیگران را تکه آینه‌هایی می‌بینند که هم او را در تک تک آینه‌ها می‌بینند و هم در هر آینه رخی از خویش را و آنجا عاشقی اش در نسبت با هستی به نقطه ی ایجاد مدینه می‌رسند. در پس آن قرار باز هم حیران است، آری اینک است که در جستجوی قوام و چراغ راه است و سرگشته ی جوانمردی می‌شود که وحدت بخش و حیات بخش باشد و در انتظار الهام تازه ای از او و تجلی ای از او که اسوه و راهبر کامل روزگار خویش است، آری گویا امتی که به این نگاه برسند، در میقات خویش طالب ملاقات و دیدار و مشتاق اطاعت و تبعیت و حتی با جان شنیدن و با سر دویدن می‌شوند که از صف ولایت او بشنود و آنچه را در مأوای او چشیدند جاری کنند و جهانی بسازند که همه اش ظهوری است در خور شأن او... با ایستادن در صف ولایت تاریخ قدسی که شما متذکر آن هستید! و در این وانفسای پوچی، با گرمای تفکر، یخ عقل و قلبم آب شد تا از سرمای زمستان گونه روزگار نجات یابم، بدون اینکه شما مرا دعوت به جایی و کسی بکنید، وجودم در جستجوگریهایش آن راهبر راه دید و به یقین رسید که اگر در انتظار خورشید آخرالزمان است، در صف انسانیت تاریخ باید قدم نهد و باور کند آن عرشی ترین حقایق، جاری شدنی است در ارض و انسان خلیفه الله همین زمین است و نیازمند و فقیر اوست و محتاج آن ستاره های روشنگر راه و آن ولیِ آسمانی که بشر است و دستگیر و راهگشا و تک تک انسانهای عاشق حیران متذکر شدیم، آن دم که در میدان توحیدِ تاریخ‌ساز ایستادیم و آن‌گاه که متوجه موانعی چون استکبار و دیوان سالاری گشتیم، باید امیدوار بود به نیاز انسان این تاریخ، آن هم با تفکر توحیدی وسیع تا پای ملزومات حکیمانه و خردمندانه و خلاقانه آن بایستیم و معنای واقعی انقلاب اسلامی را به صحنه آوریم. آری در این میدان است که تمنای ایجاد مدینه و ایجاد بستری برای ظهور آن یارغایب جان می‌گیرد و طالب رهبر و راهبر می‌شویم و عزم لازمه آن است. واقعا در میدان است که استاد ما محتاج حضور در فضای اندیشه می‌شویم و این جلسات معنا و حیات می‌یابد.
سوال: استاد هیچی بودنِ «وجود» که در جلسه فرمودید، مسلّماً به معنای نفی عزم و اراده و مسولیت پذیری که نیست، چون در کلام شما دعوت به تفکر و یافت عهد و عزم و ایستادن پای کار بسیار است، فرمودید موضوع سختی است، کاش وقتی می‌دادید و در حد توان روی آن صحبت می‌کرديم که فهمی متناسب وظیفه یمان در نسبت با انقلاب اسلامی و خون شهدا به صحنه بیاید و فرصت را دریابیم و رو سفید شویم، امکان دارد منظورتان را بیان کنید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌دانید که حرف در رابطه با میدانی که «وجود» در مقابل انسان می‌گشاید بسی فراوان است. صحبت همان بود که جناب ملاهادی سبزواری می فرماید که: «یا من هو اختفی لفرط نوره» بدین معنا که او به جهت نورانیت محض اش ظاهر نیست به همان معنایی که از بس هست، نیست. یعنی چیزی نیست و فضای جلسات اخیر که به نظر می آید منازل اصیل حضور در تاریخ انقلاب اسلامی است، چنین فضایی است. خواستم عرض کنم این جلسات به یک معنا چیز خاصی به مخاطب نمی دهد مگر حضوری بعد از حضور و یا به تعبیری وجودی که می توان در شدت بیشتری خود را احساس کرد. تا آخر از همین جنس و حضور و وجود است. ۲. با حضور در تاریخی که فردای آن همه معنایی است که بشریت به دنبال آن بوده و شهدا دوان‌دوان رفتند تا راه را صاف کنند، مسلّماً فردایی است بیشتر از امروز. فعلاً به این جمله حضرت امام فکر کنید که می‌فرمایند: «ما برای درک کامل ارزش و راه شهیدانمان فاصله طولانی را باید بپیماییم و در گذر زمان و تاریخ انقلاب و آیندگان آن را جستجو نماییم.» مطمئن باشید شرط زندگی و زنده‌ماندنی که سؤال‌کننده محترم شماره 35461 متذکر آن شدند از این قرار است. موفق باشید

35227

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و ادب: ۹ ماه پیش برای طلب حل مشکلم به زیارت قبر یکی از علما رفته بودم. آنجا با آقای حدود ۶۰ ساله آشنا شدم که تقریبا ۲ ساعتی که آنجا بودیم او هم آنجا مشغول عبادت بود. با او در مورد مشکلم صحبت کردم و گفت که شاگرد یکی از عرفا بوده و اگر دستوراتی را که می گه برای ۸ ماه عمل کنم زمینه حل مشکل مهیا می شه. دستورات در حد بیداری بین الطلوعین و تلاوت قرآن بود و ذکر و ورد این ها نبود. پولی هم از ما نخواست. چند وقت یکبار هم زنگ می زد و خبر ما را می گرفت در حد آرامش تون چطوره و ... حرف خاصی نمی زد. تا اینکه بعد از۸ ماه گفت که اگر اجازه بهش بدن(؟؟؟) میاد منزل ما و باید قربانی کنیم و اطعام بدیم و مجلس روضه بگیریم. و انجام شد. شب روضه به ما گفت که مهمان ها در راه هستند و باید در آپارتمان را باز بگزاریم و حضرت زهرا سلام الله علیها در این مجلس وارد می شود. و خودشان یک سخنرانی کوتاه کردند بعد یک زیارت عاشورا و یک روضه کوتاه و اطعام و مجلس تمام. وقتی مهمان ها می خواستند بروند به یکی که فرزند کوچک داشتن گفته بود با شما حرف خصوصی دارم و بهشون گفته بود در مجلس حضرت زهرا بر سر فرزند شما دست کشیده و او جزو یاران خاص hقا امام زمان عج الله خواهد بود. بعد هم همسر آن خانم ناراحت شده که چرا با همسرم حرف زدی. بعد از روضه به ما گفتند که انرژی بعضی از مهمان ها آنقدر منفی بود که زمینه شفا و اثر بخشی از جلسه رفت! بعد هم خداحافظی کرد و فرداش رفت. در این ۲ روزی که در منزل ما بودند سیگار پشت سیگار. تا اینکه پسرم که ۹ سال داره بهشون گفت آقا سیگار خوب نیست و گفتند برای دفع استرس می کشند! هر کس هم منزل ما می آمد سریع صفات او را می گفتند. و به قول خودشان لازم نبود حرف بشنوه، ذهن را می خواند. می گفتند تهمت جن‌گیر بهشون زدند ولی این اثرات نور اعمال خوب است. نمازشان را می خواندند و خیلی به اهل بیت ارادت داشتند. ولی به نظرم یک جای کار می لنگه. بهشون گفتم اینکه انرژی بعضی پائین بود که دلیل نیست خلاصه انسان معصوم زاده که ندارم چرا جلسه خصوصی برگزار نکردید؟ ولی حرف درستی نزدند. استاد احساس می کنم طرف مریض روانی بود که با این ژست ها می خواستند ادای آدم های بزرگ را دربیاورند ولی همسرم معتقدند من اشتباه می کنم. لطفا راهنمایی مان کنید. واقعا حیرت زده ام که این کی بود؟ جن‌گیر، مریض؟ از طرفی فهمیدیم انگار خانواده هم طردشون کرده و آخرش شغل او را هم نفهمیدم ولی از هر شغلی حرف می زدی، تجربه داشت. ما چقدر خسارت روحی خوردیم که ۸ ماه به حرف او بودیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال این افراد از مسیری که مسیر اهل بیت و علمای راستین است، فاصله گرفته‌اند. ممکن است توانایی‌هایی یا از طریق نفس خود و یا جنیّان منحرف پیدا کنند، ولی ما چرا راه و روش اسلام را دنبال نکنیم و در سختی‌ها که ممکن است برایمان پیش آید شکیبایی و صبر پیشه نکنیم تا در شخصیت خود متعالی شویم؟ موفق باشید

34583

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: کدام یک از دو بیان زیر صحیح یا صحیح تر هستند؟ ۱. مقام نوری معصومین علیهم السلام، روح العظمه که در روایتهای مربوط به مراتب قلب معصوم، عالی ترین مرتبه قلب معصوم شمرده شده است و مثل اعلای خداوند ( که در دو مورد در قرآن کریم آمده است) و باطن خلیفه الله الاعظم همگی یک حقیقت واحد هستند که به لحاظ مختلف اسامی گوناگون بر آن اطلاق شده است. ۲. مقام نوری انسان کامل، مرتبه عالیه همه اینهاست و بقیّه، شوون مختلف مقام نوری انسان کامل هستند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آن‌جا که از این دو جمله می‌فهمم نباید بین آن‌ها تفاوت قائل شد، زیرا نور عظمت که مقام موهبی حضرت حق به آن بزرگواران است، بنیان و اصل و اساس مقام آن ذوات مقدس می‌باشد تا مبنای هدایت‌شان برای خلق عالی‌ترین مبنا باشد. موفق باشید

نمایش چاپی