با عرض سلام و ادب: بنده دو تا سوال خدمت شما داشتم: ۱. ماه رمضان که ماه عبودیت است و قرار است با روزه گرفتن به خدا بیشتر نزدیک شویم حالا منی که جوان هستم ولی مریضم و نمی توانم روزه بگیریم چگونه میشه باب هایی که به روی روزه داران باز می شود به روی من هم باز بشه (به هر حال من امساک از خوردن و نوشیدن ندارم) و چگونه می توانم شبهای قدر به همان مرحله ای برسم که روزه داران می رسند؟ ۲. فرزند آوری دستور بزرگان است اما به هر حال داشتن فرزند بیشتر محدودیت می آورد چون نه می توان عبادت کرد نه می توان نماز و روزه حتی واجبات را با توجه انجام داد یعنی تا فرزند بزرگ بشه و حتی زمانی که بزرگ شد باز ما هم گرفتار کثرتها می شویم. من برای فرزند اولم هم حس می کنم فراغت ندارم چه برسد به فرزند دوم راه حل چیست؟ میدانم بارداری عبادت است و شیر دادن موجب بخشیدن گناهان است ولی چرا من حس نمی کنم. آیا دیدگاه من اشتباه است و راه های وصل شدن به حضرت حق را نمی دانم چون فکر می کنم عبودیت فقط سر سجاده نشستن و خواندن اذکار و ادعیه است. بلاخره راه عرفان همین ذکرها بوده یعنی سیره عرفا این بود که اذکار و اوراد و چهل نشینی داشتند. ببخشید سوالم طولانی شد. لطفا راهنمایی بفرمائید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ماه رمضان، ماه رجوع خاص خداوند است به بندگانش، و بندهای که تسلیم خداوند باشد چه با روزهداری و چه بدون روزه، باید با تمام امید به عبادات مربوطه به این ماه مبادرت ورزد و امیدوار باشد که رحمت واسعه خدا، تماماً او را در بر میگیرد و مانند روزهداران، از بهرههای شب قدر بهرهمند میشود. ۲. هر فرزندی که وارد زندگی شود خود به خود فرشتههایی را با خود به همراه میآورد که انسان در آن رابطه، بیشتر احساس زندگیکردن خواهد داشت. موفق باشید
با سلام و احترام: ضمن قبولی طاعات و عبادات شما نظر جنابعالی در مورد هوش مصنوعی و بلایی که داره سر بشر میاد چیه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته مسئله بسیار پیچیده است و اگر مبانیِ لازم نسبت به سنن الهی مدّ نظر قرار نگیرد، نمیتوانیم عکسالعمل مناسبی در این مورد پیدا کنیم که البته فکر نمیکنم هنوز به طور جدّی روی آن کار شده است. و بنده نیز در این مورد تخصصی ندارم. موفق باشید
یا محبوب! مبارک آمدن آن سیّد عشّاق حضرت امام حسین (ع) بر شما باد. صحبت های شما پیرامون راز امیدواری به انقلاب اسلامی در سخنرانی امشب حقیقتا بی نظیر بود و قبل از اینکه در گلزار شهدا خدمتتان برسم در این اندیشه بودم که چه می شود جهان انقدر غافل است لیک پاسخ که پیداست اما عجیب و شگفتش همان چیزی است که داد نیچه را در آورد و از عمق جان ندایی برمی خیزد وای وای کنان ای داد کجایید شما؟ حسین (ع) کجاست و ما کجاییم ای وای که نمی دانیم کجا و چطور باید ذیل اراده ی الهی قرار بگیریم؟ چرا اینطور عادی دنبال رسیدن غیر عادی و وصال بی زحمت هستیم؟ استاد بنده فریادی جانکاه می شنوم لیک شیرین است که بسیار دوست دارم حفظ شود ولی جواب به آن را یک ترس در بر میگیرد و اینکه در هر لحظه و هر نماز و هر شب و هر روز باید وجدان کنیم که ای وای که میگذرد کاروان و ما نیستیم پس بیایید برویم که جاماندیم در جایگاه جواب عجیب این است که جواب پیدا پیداست و ما پنهان می شویم از جواب آخر این چه سوالی است وقتی به قول خودتان آوینی ها و چمران ها داریم؟ لیک از سوی دیگر دل و عقل سرودی می خوانند که پس اگر این فریاد باید زده شود و جان را بسوزاند و ویران کند آیا در پیشاپیش باید هرآنچه از قبل درست بودند و انجامش برایمان الزام نمی بود حال باید به صحنه بیاید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: کوره راهی از دوردستها ما را دعوت به گامزدن در راهی میکند که نه قصه همه زندگی است و نه آنچنان است که باید آن را رها کرد. میگوید متوجه این کورهراه باید بود تا بُعدی از ابعاد وجودیِ ما در اینجاها قرار گیرد، در کورهراهِ حضور در میدان دلبستن به آیندهای توحیدی که معلوم نیست چه آیندهای است. «آنقدر هست که بانک جرسی میآید».
نگفتند زندگی را باید تعطیل کرد، ولی نباید در نزد خود، خود را با خود، حاضر نداشت. بودنی که فقط «بودن» است و در عین آنکه مأوایی است دلچسب، ولی گویا نیست. زندگی را از ما نمیگیرد، ولی زندگی بدون آن مأوا هم، بوی زندگی نمیدهد. قصه هستی و نیستی است به همان معنایی که «چو بید بر سر ایمان خویش میلرزم» و این، زیباترین «ایمان» است. زیرا ما بسته به آن هستیم و باید نازش را بکشیم، گاهی میآید و گاهی میرود، ولی نه رفتنی که محرومیت باشد. موفق باشید
سلام استاد گرامی و عزیز، استاد جان چند وقتی هست درگیر یک فکر و شاید وسواس ذهنی وحشتناک شدم که هر کاری میکنم نمیتونم ازش رهایی پیدا کنم و شدت این فکر شب ها بیشتر میشه، حالم بسیار بد میشه از این فکر و حتی دست و تمام بدنم میلرزه اما نمیتونم ازش رهایی پیدا کنم، به تمام ائمه توسل پیدا کردم، مناجات خمسه عشر قسمت توبه کنندگانش رو هم چند بار خوندم، از دعاهای امام سجاد کمک گرفتم، به شهدا و علما توسل پیدا کردم، اما هنوز رها نشدم، استاد تو رو خدا یک راهکار بهم بدین تا رها بشم، تو رو خدا برام دعا کنید استاد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: این تنها مشکل جنابعالی نیست. این قصه روح بشر جدید است که برای هرکس به نوعی ظهور میکند و در این رابطه بنده در سال اخیر بیشتر از قبل با رفقایی که در این نحوه از حضور وارد شدهاند، روبرو شدهام. نه! قصه، قصه دیگری است و آن اینکه بنا است در جهانی بسی گشودهتر با هستی خود روبرو شویم، وگرنه در دل حرکات مذهبی و فعالیتهای دینی به بودنی که وسعت ما را با انسانیت انسانها یگانه کند، نمیرسیم. در این رابطه پیشنهاد اولیه آن است که آخرین سخن و آخرین نوشته بنده را دنبال بفرمایید و این شروعی است برای درک انسانیت گسترده انسانها تا همان کس و کسانی که نزدیکترینها به شما هستند و دورشان میپنداریم، به نحوی دیگر نزدیکی و نزدیکتربودنشان را بیابید. ما در این مرحله از انقلاب در جهانی دیگر باید حاضر شویم و اینجا است که بیش از آنکه شرایط را تغییر دهیم، باید در خودِ دیگری خود را حاضر کنیم. در ضمن عرایضی اخیراً تحت عنوان «انقلاب اسلامی؛ طلوعی تاریخی در ۲۲ بهمن سال ۵۷» شده است که میتوانید بدان رجوع کنید. https://eitaa.com/matalebevijeh/12946 موفق باشید
سلام و عرض تبریک به مناسبت یوم الله ۲۲بهمن. به امید فروپاشیِ کاملِ نظام اقتصادی جهان استکبار. استاد؛ حضرتعالی از یک طرف می فرمایید انقلاب اسلامی یک حرکت توحیدی است که ریشه در گذشته ی توحیدی ما دارد که منزل به منزل در طول تاریخ جلو آمده و رشد یافته و در سال ۵۷ به نحو خاصی ظهور و بروز یافت. از طرفی هم می فرمایید که انقلاب اسلامی از افق آینده ی توحیدی و پس فردای تاریخ دارد به سوی ما می آید و می تابد. قدری در مورد جمع این دو نگاه و اتصال گذشته و آینده ی انقلاب اسلامی توضیح دهید. سپاس
باسمه تعالی: سلام علیکم: این مسئله بسیار مهمی است. در این راستا 3 کتاب اخیر همراه با شرح صوتی آن میخواهد این نکته مهم را کالبدشکافی کند. کتابهای «انقلاب اسلامی، طلوع جهانی بين دو جهان» و «انقلاب اسلامی و چگونگی تحقق آينده دينداری ما» و «در راستای بنیانهای حکمت حضور انقلاب اسلامی در جهانی بین دو جهان». موفق باشید
سلام استاد بزگوار: عنایت فرمائید جایگاه و نقش اختیار را ذیل آیه مبارکه؛ «و کذلک جعلنا لکل نبی عدو الشیاطین الانس و الجن» را تبیین کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! پیامبران راهی را در مقابل بشر میگشایند و شیاطین جنّ و انس سعی میکنند انسانها را از آن راه منصرف کنند و در چنین عرصهای است که انسان باید راه خود را انتخاب کند و شخصیت خود را بسازد. زیباییِ انتخاب، در مواجههشدن با جبهه حق و باطل است تا انتخاب، معنا به خود بگیرد. موفق باشید
سلام استاد گرانقدر: لطف میفرمایید یه کتاب تاربخ جامع و کامل و قابل اطمینان از سیر مشروطه تا انقلاب امام (ره) معرفی کنید. ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد به روز نیستم. بهتر است که از امثال آقای دکتر موسی نجفی و یا آقای موسی حقّانی سؤال بفرمایید. پیشنهاد اولیه بنده مطالعه جزوه «ریشههای انقلاب» که روی سایت هست، میباشد. موفق باشید
سلام و عرض ادب: ببخشید اینکه انسان از تفکر و مشاهده محیط پیرامون مثل آسمان، ستارگان، زمین، درختان و بقیه مخلوقات خدا بخواد آثار معرفتی و باطنی و توحیدی براش حاصل شه مسیر رو کمی دور تر نمیکنه و منافات با دعای عرفه که فرموده: «الهی ترددی فی الآثار یوجب بُعدَ المزار» نداره؟ و اینکه از این مخلوقات عبرت معرفتی و توحیدی میگیریم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر در تردد بر آثارِ الهی مشغولشدن به مخلوقات پیش آید، همان است که فرمودند موجب «بُعد مزار» میشود. ولی آنجا که حضرت پروردگار فرمودند: «الستُ بربّکم؟» و هم عرضه داشتند: «شهدنا»، موضوع فرق میکند. زیرا موضوع ربوبیت حضرت ربّ در میان است با اینکه ربوبیت حضرت ربّ در مربوب یعنی در همین مظاهر و رخدادها به ظهور میآید. ولی انسانها در بستر توحیدیشان آنچه در منظر خود قرار میدهند ربوبیت ربّ است و نه مشغولشدن به مربوب. به همین جهت میفرمایند: «از نظرگاه است ای مغز وجود / اختلاف مؤمن و گبر و یهود». موفق باشید
سلام استاد: شرح این بیت از غزل مولوی چی میشه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اخوی! کدام غزل؟ ثانیاً در این موارد خوب است که کتابهای شرح غزلیات جناب مولوی رجوع فرمایید. موفق باشید
با سلام: آیا لقاءاالله، همان چشیدن اسماء الهی است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. موفق باشید
سلام استاد: چرا تفسیر قرآن را از اول قرآن و سوره ی بقره آغاز ننمودید اگر سوره ی بقره را تفسیر فرمودید چرا در سایت یافت نمی شود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن زمان که به لطف الهی سوره بقره بحث شد هنوز امکان ضبط آن مباحث فراهم نبود مگر در روزهای آخر و چند جلسه آخر آن. موفق باشید
سلام خدمت استاد عزیز: در مورد صوت منتشر شده از ذوالنور در مورد اینکه حاج قاسم گفته بود جلیلی رای بیاورد کارها قفل میشود و من سپاه قدس را رها میکنم، کمی ذهنم سرگردان شده و برداشت خودم را میگویم. حاج قاسم جناحی نبود و جناحی عمل نمیکرد و با طیف های مختلف کار میکرد و حلقه ی وصل بود بین طیف های مختلف، خیلی اصولگراها و بعضی جبهه پایداریها این رفتار را نمی فهمیدند و نمی پسندیدند و برای همین می گفتند حاج قاسم اصلاح طلب است! مبنای حرفشان این بود که میگفتند به هاشمی احترام میگذارد یا با روحانی مودبانه حرف میزند و... من برداشتم این هست که اصلاح طلبی مولفه هایی دارد که هیچ کدامش در حاج قاسم نیست، و انقلابیگری مولفه هایی دارد که همه اش در حاج قاسم بود. حاج قاسم، طرفدار اسلام بود، معتقد به امام و آرمان امام بود، معتقد و طرفدار ولایت فقیه بود، استکبار ستیز بود به معنای واقعی کلمه، ضد آمریکا بود، دنبال ظهور بود، دنبال حاکمیت اسلام و ساخت مقاومت در منطقه بود، پیرو و طرفدار شهدا بود و خلاصه انقلابی بود و تمام آنچه برای یک انقلابی میشناسیم را در بالاترین سطح خودش دارا بود همه میدانند که خط قرمز او ولایت فقیه بود و اعتلای اسلام، چنین شخصیتی ابدا شبیه یک اصلاح طلب نیست. سوال اینجاست که چرا حاج قاسم از طرف عده ای متهم به اصلاح طلبی شد؟!! شاید علتش در سبک رفتار حاج قاسم بود که افراد مختلف از طیف های مختلف را نگه میداشت، حاج قاسم به هاشمی احترام میگذاشت اما در ماجرای سوریه، در ماجرای ۸۸ در نوع برخورد با آمریکا ابدا از اندیشه ی هاشمی الگو نمیگرفت و فقط چشمش به رهبری و حریم انقلاب بود، حاج قاسم با روحانی به عنوان رئیس جمهور تعامل میکرد با ظریف تعامل میکرد، اما آیا تعاملش به معنای دوستی و دست دوستی دراز کردن به آمریکا بود؟ ابدا اینطور نیست حاج قاسم آمریکا را ذلیل و خرد کرد در منطقه حاج قاسم دنبال نابود کردن اسرائیل بود. حاج قاسم با اشخاص تعامل میکرد تا بمانند و همراه باشند با جریان انقلاب، همان طور که رهبری تعامل میکردند با روحانی و ظریف. اما این تعامل را خیلیها نمی فهمیدند و هضم نمیکردند، در ماجرای نامه ی سلیمانی به روحانی حرفهای بدی به حاج قاسم زدند اما نامه ی او حمایت از حرفی انقلابی بود که از دهان روحانی خارج شده بود و حاج قاسم از اینکه روحانی گفت خلیج فارس را می بندیم حمایت کرد. کار خوبی بود که کرد. از این دست جریانها زیاد است که شما بهتر اطلاع دارید. فکر میکنم حاج قاسم را صرفا سیاسی نگاه کرده اند، از این جهت، هم آنهایی که به او گفته اند اصلاح طلب اشتباه میکردند هم آنهایی که گفته اند حاج قاسم مخالف جلیلی هست. مگر میشود حاج قاسم مخالف با کسانی باشد که تمام وجودشان دنبال پیاده کردن انقلاب و اهداف انقلاب است؟ بله ممکن است حاج قاسم با حذف کردن بعضیها مخالف باشند، ممکن است حاج قاسم مانند خیلی انقلابیها عمل نکند و مولفه هایی را برای عملش در نظر بگیرد که از دید دیگران پنهان است، حاج قاسم گاهی پدری میکند گاهی مانند برادر دلسوز هوای برادر کج رفته اش را دارد، اما آنچه عیان است حاج قاسم از روی حسادت و خودخواهی عمل نمیکرده است، انقلاب و امامین را میشناخت و میفهمید و تلاش میکرد در جهت حرکت امامین رفتار کند. حاج قاسم فرزند انقلاب بود و نور انقلاب را در جهان تاریک امروز کی فهمید. ببخشید که طولانی شد. جناب استاد اگر برایتان مقدور است در مورد تعامل حاج قاسم و آنچه که از دیدگاه خودم عرض کردم نکانی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای گوینده این سخنان که او را نمی شناسم، با اینهمه بصیرت و حکمت که کلمات او جاری است. اگر بصیرت حاج قاسم عزیز مثالزدنی است، خدا میداند چنین بصیرتی که شما در این نوشته آوردهاید، کمتر از آن بصیرت نیست. خداوند را صدهزار بار شکر که با چنین افراد و چنین کلمات و چنین زبانی روبهرو میشوم که تنها امیدوار بودم روزگاری، چنین گفتاری به زبان آید و حقیقت، تا این اندازه زیبا در کلمات رُخ بنمایاند. چه اندازه نور کلمات حکیمانه حاج قاسم عزیز در گفتار جنابعالی احساس میشود.
خدا میداند حاج قاسم عزیزی که ما میشناسیم و شما در آن کلمات وصف کردید؛ هرچه گفته باشد آنطور که آقای ذوالنور از آن گزارش داده است؛ نگفته است. موفق باشید
با سلام: در باره پرسش و پاسخ ۳۶۳۷۲ شما می فرمایید که خداوند نمی تواند منشا هر لذتی باشد چون ممکن است منشا آن توهمات باشد. سوال: مگرنه این است که هر چیزی منشا اثر باشد امر وجودی است و واضح است که هر توهمی اثری دارد و مگر نه این است که خدا عین هستی است و هر هستی به عین هستی ختم میشود. نتیجه آن که هر امر وهمی هم به عین هستی ختم میشود. لطفاً توضیح دهید! با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن جواب گفته نشده خداوند نمیتواند منشأ لذت باشد، بحث در انسان بود و توهّمات انسانی که ذهن خود انسان میسازد بدون آنکه ریشه در واقعیت و وجود و هستی داشته باشد. موفق باشید
سلام علیکم استاد طاهر زاده عزیز و بزرگوار: امروز خامنه ای در سخنانی از قوه قضاییه خواست که با افرادی که در فضای مجازی و غیر مجازی «روی اعصاب مردم راه میروند» برخورد کند. من نمونههایی از بیانات مقامات جمهوری اسلامی را که فقط مربوط به چند روز گذشته میشود برایتان ذکر میکنم و سوال میکنم: انصافا چه کسانی با حرف هایشان روی اعصاب مردم راه میروند، ما یا اینها: وزیر اقتصاد: ناآرامیهای پس از فوت مهسا امینی باعث رشد تورم شد. امام جمعه مشهد: رسانهها اخبار دروغ درباره افزایش قیمت ها منتشر نکنند. مصباحیمقدم: ایرانیها مثل چینی ها به یکی دو وعده غذا در روز اکتفا کنند. امام جمعه اراک: مردم متاسفانه آن گونه که باید شکرگزار نیستند. حداد عادل: بالاترین امید این است که خامنهای زندگی ساده و سالمی دارد. سخنگوی قوه قضاییه: خاوری همچنان تحت تعقیب است. نماینده مجلس: طوری میگویند شاسیبلند گرفتیم انگار لکسوس گرفتیم. قالیباف: حکمرانی نو یعنی ایمان به نظریه ولایت فقیه و نظام جمهوری اسلامی. فرمانده سپاه: حضور ما در کشورهای دیگر به خاطر جلوگیری از غارت ثروت هایشان است. رییس بنیاد نوجوانان: امروز به جای مهد کودک باید هیأت های مخصوص کودکان راهاندازی شود. نماینده مجلس: کنسرت اگر در مدح ائمه باشد اشکال ندارد. مدرس حوزه: کار اصلی روحانیون دخالت در سیاست است. خبر: امضای تفاهمنامه بین حوزه و وزارت اقتصاد. نماینده رهبر در قم: مردم باید هزینه حفظ امنیت را بدهند. معاون وزیر بهداشت: زنان حامله باید محله به محله شناسایی شوند. مقام توانیر: برای سه میلیارد نفر آب داریم. وزیر ارتباطات: سه برابر نیاز کشور اینترنت تولید کردیم. رییس جمهور: مردم با دولت همکاری میکنند و همکاری آن ها بسیار صمیمانه است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه این سخنان در جای خود درست است. مهم آن است که در مسیر تعالی انسان قرار گیرد و همانطور که رهبر معظم انقلاب «حفظهاللهتعالی» فرمودند در عین پاسداشت از آزادی مردم باشد. موفق باشید
با درود فراوان! اعتقاد به علم ازلی خدا یا همان علم فعلی یا به عبارتی دیگر اعیان ثابته، جبر علمی آفرینش را درپی دارد. علمی که آنچنان جبری است که خیام هم در اینباره رباعی گفته است. جوابهایی که به خیام داده شده جز توجیه علم ازلی خدا نیست. چرا چون عقل بیطرف را قانع نمیکند. همین مدرنیته که این قدر جنابعالی بر سرش میکوبید، به من یاد میده که به اینچنین علم ازلی معتقد نباشم و از جبر حاصل از آن رها شوم و خودم سر نوشت خودم را در اختیار بگیرم. به نظرم خدایی که مدرنیته معرفی میکند و اینچنین به انسان ارزش قائل شده و صاحب اراده است باید ایمان داشت. اصلا چرا باید به این علم ازلی خدا اعتقاد داشت؟ چرا که از درون آن جبر بیرون میآید. پس باید به اینچنین علمی کافر بود. داستان های که از اخبار غیبی بزرگان دین است را باید رها کرد. چرا؟ چون همین جبر علم ازلی است. شما خدا را همانند انسان ها مد نظر دارید که باید مثلاً برنامه چند ساله داشته باشد تا جهان را اداره کند. و علم ازلی خدا همانند اینچنین برنامه ای است. امید است که به سوالاتی کامل جواب دهید و از پاسخهای تکراری و از قبل آماده جواب ندهید. امید است که دارای آزادی اندیشه باشید و ادای آزاد اندیشی نباشد. بدرود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً اگر سری به جزوه «جبر و اختیار» که روی سایت هست بزنید و سپس کتاب «انسان و سرنوشت» مرحوم شهید مطهری را مطالعه فرمایید متوجه عمق اندیشه ای خواهید شد که نظر به علم ازلی خداوند دارد همان علمی که حضرت علی (ع) در دعای «صباح» متذکر آنند و میفرماید: «وَعَلِمَ بِمَا كَانَ قَبْلَ أَنْ يَكُونَ.» خداوند به آنچه که هنوز محقق نشده است، در علم ازلی خود آگاه است. موفق باشید
با سلام: شما در کتاب آشتی با خدا، فرمودید که: هست انسان مرگ نمی پذیرد. آیا سخن بالا به این معناست که خدا، هست انسان را نمی تواند نابود کند؟!
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر! از آن جهت که نفس ناطقه انسان مجرد است و فوق زمان و مکان میباشد، مانند جسم انسان مرگ ندارد نه آنکه خداوند در نابودی آن دستبسته است. موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیزم: استاد یک دسته از اقوام نزدیک ما کلا بی حجاب و بی اعتقاد هستن و اخیرا هم بیشتر این بی حیایی ها را نشان میدهند. مثال سیزده به در رسماً همه را برای ناهار دعوت کرده بودند باغ و اگه کسی روزه باشه یا حجاب داشته باشه بش گیر میدن که چرا هنوز تو حجاب داری و شعار زن آزادی را میدن و از این صحبتا. من واقعا دلتنگ این اقواممون هستم و دوست داشتم میدیدمشون اما با این اوصاف واقعا نمیدونم کار درست چیه؟ وقتی کسی به مقدسات ما توهین کنه و احکام خدا را به مسخره بگیره رفت آمد با آن اشخاص چه حکمی دارد؟ لطفا راهنماییم کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به هر حال نباید در جایی که گناهِ علنی صورت میگیرد، حاضر شد و در عین حال، قطع رابطه هم نباید کرد. موفق باشید
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز: در جایی فرمودید تا کششی از جانب غیب نباشد امکان ندارد شخص از تن خود برای حق بگذرد. روی این حساب است که بچه های جنگ برای رفتن روی مین یا... داوطلب می شدند. حال سئوال این است که در جریانهایی که باطل هستند دلیل اینکه به راحتی از خود میگذرند چیست؟ آیا آن کشش از جانب غیب برای آنها نیز وجود دارد؟ مثلا داعش وقتی عده ای برای انتحاری می رفتند آنهایی که انتخاب نشده بودند به شدت ناراحت بودند و یا شاید به درگاه الهی ناله می زدند که گناهشان چه بوده. چنین چیزی اگر جذبه الهی نباشد که به زعم خود حق هستند پس چیست؟ وهم و خیال هم که نیست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که میدانید در روش داعشیگری دو چیز در میان است یکی تحریک توهّمات شدید و دیگر زندگیِ دنیایی بهتر در عین انتحار. زیرا یک داعشی چیزی به نام حقیقت که باید با شهادت به آن نایل شود، نمیفهمد. و به گفته یکی از اسرایشان بگذارید من هرچه زودتر کشته شوم تا با زنان بهشتی عیش خود را ادامه دهم. موفق باشید
با عرض سلام و احترام خدمت استاد 🌹 استاد ببخشید یک سوال داشتم. آیا از نظر اسلام، جمهوری اسلامی وجود داره یا نه، بلکه ولایت مطلقه فقیه وجود دارد و مثلا امام خمینی (ره) به خاطر اینکه مردم زمینه پذیرش ولایت فقیه مطلقه رو نداشتن، جمهوری اسلامی رو ترجیح دادن؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که میدانید موضوع «جمهوریت» موضوعی است که باید نسبت به جمهوریتِ مطرح در جهان امروز مورد بررسی قرار بگیرد و در این رابطه به نظر بنده جمهوری اسلامی حقیقتاً در ایران واقع شده است هرچند که هنوز نیاز داریم نسبت به این امر به رشد بیشتری برسیم و موضوع «ولایت فقیه» اتفاقاً به اعتبار اسلامیتِ جمهوری است و به همین جهت ملاحظه میکنید که در دل جمهوریتِ نظام، دولتهایی به میان میآیند که بعضاً کاملاً با دولت قبلی از نظر نگاه، متفاوتند ولی بر اساس جمهوریت، میدان عمل دارند و این بدان جهت است که هیچ دولتی نخواهد نگاه خود را طوری بر نظام غلبه دهد که میدان نگاههای بعدی از میان برود و معنی ولایت فقیه در همین موضوع است. موفق باشید
سلام و عرض ادب و احترام: استاد طاهرزاده بنده از زمانی که فیلم سقوط را که درباره شهید حاج قاسم ساخته شده، محبت ایشان در دلم خانه کرده طوری که تا چهره ایشان در یادم می آید یک شوق بسیار به دیدار خدا و اولیائش در قلبم به وجود می آید، با دیدن ایشان اشک از چشمانم سرازیر میشود و با خود میگویم حضرت آقا حق داشتند بر بدن مطهر ایشان که نماز میخواندند اینطور اشک بریزند، یک علاقه ای شدید از این مرد الهی در وجودم افتاده، و قبل از این شوق و علاقه، چندین بار ایشان را در عالم رویا ملاقات کرده ام این به خاطر چیست استاد؟ آیا ایشان من را میشناسند برایم توضیح دهید لطفا از این مرد الهی، و حالتی که برایم به وجود آمده را بگویید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف در این مورد بسیار است. پیشنهاد میشود سری به متن «حاج قاسم سلیمانی سرّی از اسرار تاریخی ما» بزنید. https://eitaa.com/matalebevijeh/13066و صوتی که بر سر مزار آن شهید بزرگوار در سال جاری عرض شد را ملاحظه کنید. https://eitaa.com/matalebevijeh/12528 . موفق باشید
یا محبوب! عرض درود و رضوان حضرت پروردگار بر شما باد انشاءلله. زیارتتون مورد قبول حق تعالی واقع شده باشد التماس دعای فراوان داریم. حقیقتا مشاهده می شود درگیری جنود عقل و جهل و مشاهده می شود و فهم می شود آن چیزی که در کتاب رجب ماه یگانه شدن با خدا فرمودید که شیطان نیست را هست میکند به واقع لمس می شود که این سالک آگاه رانده شده آنچنان دیگر نیستیان را به کار میگیرد که هر دم نیستی را برای مبارزه به صحنه می آورد که بنده متوجه میشم اینکه دیروز با استدلال پاسخ دادیمش امروز چرا دوباره مسئله شده؟ و گاه بر سر چیزی که نیست کل عقاید را با سوال تکان می دهد و من نیز با این تقوایی که با یک تق وا می رود نمیدانم چگونه اگر حضرت معشوق عنایت نکند قرار است این وادی بگذرانم هرچند که محال است عنایتش بر بنده اش شامل نشود لیک ما میخواستیم ره معشوق بگیریم ذیل اراده اش قرار بگیریم باشد که هر دم بخوانیم: شاد باش ای خوش سودای ما / ای طبیب جمله علت های ما / ای دوای نخوت و ناموس ما / ای تو افلاطون و جالینوس ما. حالا به جای آنکه هر دم بیشتر و بیشتر حضور محبوب را در متن زندگی حس کرده و آن حضور تاریخی که میفرمایید را به صحنه بیاوریم باید مدام استدلال خوانده، تضرع داشته باشیم که این اعتقاد از ما گرفته نشود هیچ را چیز و نیست را هست نکنیم و با شبهه ی بی اساس کلنجار نروم. استاد حقیقتا اشک شعر خون می خواند که این بندگی نیست دمی حس میکنم جانم میخواهد از تن بیرون زند از عشقش و دمی شبهه ی بی اساس می آید که تا کافر شدن مویی فاصله نباشد؟! حقیقتا آنطور که اشاره کردید من واقعا از خود ترس و بیم دارم و این نیرنگ را خوب شناخته ام تا حق تعالی عنایت میکند مانعی در راه عشقش رفع می شود اینطور مسائل در میان می آید. بابت طولانی شدن مطالب عذر میخواهم اما زندگی حاج قاسم ها و چمران ها و قاضی ها که مطالعه می شود یک ندا سر می دهم: آنها اینچنین و من با این کلنجار های ابتدایی چطور قرار است وصال را برای خودم رقم بزنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! تا آخر، قصه همین است. به عالیترین حضور فکر کنید که جناب حافظ اینطور بدان گزارش میدهد: «چو بید بر سر ایمان خویش میلرزم» زیرا حقیقت، همواره آمدنی و رفتنی است، ولی در باور ما همواره جای پای خود را میگذارد. پیشنهاد میشود به شرح غزل شماره ۱ حافظ که روی سایت هست، رجوع شود. موفق باشید
سلام استاد عزیزم: وقتتون بخیر، استاد بنده هفته ای یک روز به مدت ۸ ساعت، معلم دخترای پایه هفتم هستم، درس دینی و تفکر، الحمدلله ارتباط خوبی با هم داریم ولی وقتی میام خونه خیلی برای بعضی هاشون غصه میخورم و گاهی از اینکه نمیتونم) یعنی فضا و عالمشون اجازه نمیده) حقیقت را باهاشون درمیون بذارم خیلی آزارم میده، البته گاهی هم برای بعضی هاشون میشه صحبتهایی کرد ولی در کل خیلی توجهشون سمت و سوی دنیایی داره، همش به فکر آزاد بودن در عمل هستن که مثل پسرا، هر کاری دوست داشتن بتونن انحام بدن و از اینکه بخاطر دختر بودن مثلا از موتور سواری یا تا دیروقت بیرون بودن، منع میشن ناراحتن، جدای از پاسخ به این سوالات من در پی یه حس دیگه در اونها هستم که بیدار بشه و بشه در مورد مسائل اصلی و حقایق عالم با اونها صحبت کرد گاهی حس میکنم، زبان مشترکمون خیلی محدوده یعنی واقعا چیزی که برای من مهمه مثلا رضای خدا، انس با خدا برای اونها معنا نداره، خب البته بچه هستن ولی جدای از این، عالمشون فرق کرده، اینجور مواقع سعی نمیکنم حرف صریحی بگم و موضعی بگیرم سعی میکنم حرفشون رو بشنوم و درکشون کنم و در رفتارم اونها را متذکر بعضی چیزها بکنم. ضمن تقاضای راهنمایی از محضرتون سوالم اینه که این صبر و نگفتن صریح برخی مطالب تا چه میزان جایز است؟ ممنونم و التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا به تجربه بنده و بعضی از رفقا مباحث «معرفت نفس» اعم از کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و یا «ده نکته در معرفت نفس» و طرح شخصیت شهدا، برای این نسل مفید خواهد بود، إنشاءالله. موفق باشید
سلام علیکم بر استاد: برای ورود به دنیای انقلاب اسلامی و درک این انقلاب یا بعبارتی بعثت دوم چه سیری رو پیشنهاد میدید؟ معرف النفس و آداب الصلاة شما رو کار کردیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر با مطالعه کتاب «سلوک ذیل شخصیت حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» شروع بفرمایید و سپس با کتاب «انقلاب اسلامی، طلوع جهان بین دو جهان» همراه شوید، إنشاءالله نتایج خوبی خواهید گرفت. موفق باشید
سلام و احترام خدمت استاد عزیزم: ٣ سؤال اساسی و حیاتی؛ ۱. به نظر بنده بهترین انسان در تراز انقلاب اسلامی، انسانی است سالک، حکیم و متفکر و در عین حال دارای مدیریتی کلان و اجرائی در نظام اسلامی، که بتواند برنامه ها و طرح های الهی الهام شده بر قلب خویش را در نظامات سیاسی، فرهنگی، حقوقی و اقتصادی پیاده و نهادينه نماید. آیا چنین دیدگاهی صحیح و دقیق است!؟!؟ ۲. بنظر می آید آن نسل جوانی که رهبر معظم انقلاب اسلامی به آن امید بسته اند برای تحقق تمدن اسلامی، در عین اندک بودن، اما شدیدا مورد عنایت خدا هستند و خداوند متعال «علايق، استعداد و توانمندی هایی» بر وجود آنان نهاده که هر کدام زمینه ساز و عامل عبور از بحران ها و موانع انقلاب در حوزه های مختلف خواهند بود! آیا چنین نگاهی دقیق است!؟ ۳. در مورد عنایت و تربیت خداوند متعال جهت تحقق اراده خویش در تاریخ معاصر توسط انسان انقلابی امروز، بستگی به طلب و ظرفیت آن انسان دارد؛ بدان معنا که هر چقدر طلب انسان برای تأثیر گذاری در تاریخ و جامعه بیشتر باشد، خداوند رب العالمین هم متناسب با آن طلب و اثرگذاری هدایت آن فرد را برعهده می گیرد؛ به طور مثال طلب حاج قاسم سلیمانی با رهبر انقلاب اسلامی متفاوت بوده و طبعا اثر گذاری آنان در تحقق آرمان های اسلام هم متفاوت خواهد بود (یعنی رهبر معظم انقلاب موثر تر از حاج قاسم سلیمانی بودند). آیا چنین دیدگاهی صحیح هست!؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! از آن جهت که ما یکی از صفات ائمه «علیهمالسلام» را در زیارت جامعه «وَ ساسَةَ الْعِبَادِ» یعنی بندگانی که سیاستمدار میباشند. مسلّم است که آن سیاست از دیانت جدایی ندارد. ۲. در همین رابطه بحث «انعم الله علیهم» را در آیه 69 سوره نساء مطرح میکند که میفرماید: « وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَٰئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ ۚ وَحَسُنَ أُولَٰئِكَ رَفِيقًا» به این معنا که آری! خداوند عملاً آنها را تربیت میکند برای اموری خاص. به همان معنایی که در مناجات شعبانیه از خدا میخواهیم: «الهی انظر إلی نظر من نادیته فاجابک و استعملته بمعونتک فاطاعک» به این معنا که او ما را مدد برساند که به اطاعت او مفتخر شویم. ۳. مسلماً خداوند رهبر معظم انقلاب را برای چنین کار بزرگی ذیل تربیت خاص خود پرورانده است و در همین رابطه از حضرت رضا «علیهالسلام» داریم که حضرت ميفرمايند: «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ» اگر خداوند بندهاي از بندگانش را جهت امور مردم انتخاب کرد، سينهي او را گشاده ميگرداند. تا در مديريت خود کوچکترين لغزشي نداشته باشد و امور بندگان را با وسعت نظر سر و سامان دهد. «فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَمْ تَجِدْ فِيهِ غَيْرَ صَوَابٍ» در نتيجه آنچنان توانا ميشود که در جوابگويي به هيچ نيازي در نميماند و غير از صواب از او نخواهي يافت و به خوبي مصلحت مردم را در نظر ميگيرد. «فَهُوَ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ مُؤَيَّدٌ»[1] پس او در کار خود موفق و محکم و مورد تأييد الهي است. شرح صدري که در روايت فوق به آن اشاره دارد کاملاً در حضرت امام خامنهای به چشم ميخورد. و اینجا است که به خوبی متوجه جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی خواهیم شد به عنوان عطای الهی به بشر امروز. موفق باشید
[1] - تحف العقول،ص443
سلام خدمت استاد بزرگوار: لازمه ی تقرب به خداوند یا اولین قدم در تقرب الهی رو جایی خوندم همین بلا و گرفتاری ها و امتحانات الهی است. و همین که انسان داخل بلا و گرفتاری افتاد رشد براش حاصل میشه. علم به این مطلب برام حصولی است. حضوری هنوز نشده که چطور میشه آدم تو سختی و بلا باشه و رشد هم بکنه؟ آخه ما انسان ها بیشتر اوقات تو سختی ها جزع و فزع میکنیم. ناسپاسی میکنیم. کمتر خدا رو میبینیم. حال سوال اصلی بنده اینه در رویایی با این امتحانات و بلاها چطور باید رفتار کرد که اون رشد حاصل بشه؟ و شاید گاهی اوقات خودمون رو در اون شرایط سخت با دیگران مقایسه میکنیم که آنها در آسودگی به سر میبرند و با خود بگوییم چرا باید اینطور باشه؟ چرا اینقدر فرق بین انسان ها هست؟ قطعا کسی که سلامتی داره آرامش خاطر داره به نسبت کسی که با بیماری و مشکلات دست و پنجه نرم میکنه این بلا و گرفتاری رو از جنبه ی عذاب الهی بدانیم از جنبه ی لطف الهی ببینیم یا...؟ از چه افقی باید نگاه کرد که حداقل وقتی انسان سختی رو تحمل میکنه تو این دنیا در کنار رشدی که میکنه برای آخرت ش هم اجر داشته باشه؟ آرامش مون رو هم داشته باشیم کنار این سختی ها.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: هنر ما آن است که حکمت آن سختیها و بلاها را که در دل زندگی ایمانی پیش میآید، بشناسیم. ثانیاً: بدانیم انسان ابعاد و ظرفیتهایی دارد که در دل این سختیها پیش میآید و به همین جهت میفرماید: «و بشّرالصّابرین» یعنی وعدههایی و برکاتی برای کسانی که در سختیهای زندگیِ ایمانی شکیبایی به خرج بدهند، در میان است. در این مورد نباید از سختیهایی که ریشه آن گناهان و یا آرزوهای توهّمی دنیایی است، غفلت کرد. همچنانکه نباید از راحتیهایی که تحت عنوان استدراج خداوند برای نابودی یک ملتی اراده میکند، غفلت نماییم. عرایضی در شرح سوره «بلد» شده است که میتوانید آن را درhttps://lobolmizan.ir/sound/1065 بیابید. موفق باشید