باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئلهی لباس روحانیت در فرهنگ ما جایگاه بسیار عمیقی دارد و پشتوانهی آن یک تاریخ صفا و علم و ایثار و مجاهدهی کسانی است که با این لباس تاریخ ما را به نورانیترین حقایق عالَم یعنی اسلام و تشیع منوّر کردهاند در آن حدّ که اگر کسی بخواهد عمیقاً جامعهی شیعه را متذکر ابعاد معنوی خود بکند، راحتترین و سالمترین بستر همان کسوت روحانیت است با لوازمی که این کسوت دارد. حال اگر بعضاً لباس روحانیت را افرادی میپوشند که روحانی نیستند و یا افرادی که لباس روحانیت نمیپوشند ولی روحانی هستند، این را نباید به عنوان یک موضوع اصیل در متن تاریخ تشیع قلمداد کرد. بالاخره اسلام و شیعه در لباس روحانیون منوّر به معارف اسلامی پایدار میماند. خیابان جایگاه اندازهگیری لباس روحانیت نیست، قلب انسانهای متدیّن و طالب حقیقت در مقابل شخصیتهایی که مجهز به معارف اسلامی و در کسوت لباس روحانیتاند، بهتر به آرامش میرسند زیرا در این لباس در جستجوی مطهریها و علامه طباطباییها هستند. آیا میتوان از مردم انتظار داشت که مطهریها را در لباسی غیر از لباس روحانیت جستجو کنند؟ چه انتظار سخت و سهمگینی است که به مردم چیزی را تحمیل کنیم که مطابق سابقهی تاریخی آنها نباشد؟ به حضرت آیت اللّه بروجردی«رضواناللّهتعالیعلیه» عرض کردند طلبهای را گرفتهاند که دزدی کرده است؛ آن مردِ بصیر جواب دادند: دزدی را گرفتهاند که در لباس طلبگی خواسته است بهتر دزدی کند. گرگ در لباس میش میآید تا بیشتر گوسفندان را بدراند، آیا باید میشها را متهم نمود؟! خوب است به جواب سوال شماره 12439 نیز رجوع فرمائید: موفق باشید