متن پرسش
سلام: می خواستم بدانم که شخصی که عالما و عامدا گناه می کند علتش چیست؟ درمان آن را نیز بفرمایید؟ حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی نیز فرموده اند که: ما در دستگاه بيرونيمان يك سلسله مجاري ادراكي داريم چشم، گوش كه اينها ميفهمند چشم ميبيند، گوش ميشنود. يك سلسله مجاري تحريكي داريم دست، پا اينها چيز نميفهمند ولي كار ميكنند. لامسه غير از دست است. لامسه غير از پاست. نيروي لامسه در تمام جِرم بدن مفروش است. دست و پا سرد و گرم و مانند آن را درك ميكنند اما حركت براي نيروي لامسه نيست. اين پا بايد بدوَد اين كار است. خب پس ما يك سلسله نيروهايي داريم كه متولّيان ادراكاند يك سلسله نيروهايي داريم كه متولّيان تحريكاند اين اصل اول.
اصل دوم آن است كه افراد از نظر سلامت و معیوب بودن اين نيروها چهار گروهاند: گروه اول كسانياند كه هم نيروهاي ادراكي اينها سالم است هم نيروهاي تحريكي اينها، اگر يك مار و عقربي هست اينها كاملاً ميبينند و كاملاً هم فرار ميكنند فرار كردن براي پاست ديدن براي چشم است اينها هم از نظر ادراك سالماند هم از نظر تحريك. گروه دوم كسانياند كه ادراك اينها قوي است ولي تحريك اينها ضعيف است يعني چشمشان سالم است مار را ميبينند، عقرب را ميبينند، خطر را ميبينند اما پايشان فلج است. خب اين چطور فرار بكند پايش بسته است. حالا چه كسي بست مطلب ديگر است. اين كسي كه چشمش باز است و پايِ او بسته، اين ميفهمد هيچ ترديدي ندارد كه اين مار است و دارد ميآيد و مسموم ميكند و ميكُشد اما نميتواند فرار كند. گروه سوم كسانياند كه مجاري ادراكي اينها ضعيف است و مجاري تحريكي اينها قوي مثل نابيناهايي كه دست و پاي آنها سالم است ميتوانند بدوَند اما مار را نميبينند عقرب را نميبينند، اتومبيلي كه دارد ميآيد را نميبينند. اينها از نظر ادراك محروماند و از نظر تحريك سالماند. گروه چهارم كسانياند كه از هر دو جهت آسيب ميبينند هم معلولانِ اعضا و جوارحِ ادراكياند هم معلولان اعضا و جوارح تحريكي، هم نابينا و ناشنواست هم دست و پاي او فلج است. اينها چهار گروهاند. كاملاً بين نيروي ادراكي و نيروي تحريكي فرق است. در درون ما هم اين چنين است.
اگر امکان دارد راه درمان گروه دوم، سوم و چهارم را نیز استاد طاهر زاده بفرمایند. با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هراندازه انسان خود را مشغول عالَم کثرات کند و آرزوهای بلند دنیایی را در خود رشد دهد، چنانچه از نظر عقلی متوجه اعمال خوب باشد، ارادهی انجام آن اعمال را ندارد و بسیاری از دستورات اخلاقی برای آن است که زمینهی عمل به عقاید را در ما شکل دهد. آری! اگر فطرت با هوسها آسیب نبیند، قدرت ادراک حقیقت در ما رشد میکند. و اگر انسان مشغول کثرات دنیایی نشود، قدرت تحریک و انجام اعمال صالح در او شکل میگیرد. موفق باشید