باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- با توجه به اینکه هایدگر به دنبال «هستی» است چه در «زمان» و چه در «تاریخ». از این جهت اگزیستانسیالیست است ولی به سبک کی یرکگوریِ آن و نه به سبک سارتری 2- همینطور است ولی چون در بستر مفاهیم مشّایی کار را جلو برد، مکتبِ صدرایی آنطور که حقّ آن بود در تاریخ ما درخشش لازم را نیافت و از این جهت میتوان گفت ملاصدرا تازه در حالِ تولد است 3- به نظر بنده هگل نمیتواند از چنبرهی ایدهآلیستی که پارمنیدس شروع کرد و به کانت و مفاهیم استعلایی رسید، بیرون آید و از این جهت هنوز با تقلای بسیار عمیق و عالمانهای که هگل به بشریت هدیه کرده است، از متافیزیک بیرون نمیآید هرچند اگر کسی بخواهد در تفکر زمانهی خود جایی برای رجوع به «وجود» بیابد نمیتواند از ملکوتِ هگل غفلت کند 4- کتاب «شواهد الربوبیه» در کتابخانهی هایدگر موجود بوده ولی معلوم است که هایدگر به جای دیگری مینگرد که آنجا از کلافی که ملاصدرا با حاکمیت تفکر مفهومیِ مشّایی، بدان گرفتار است آزاد میباشد. نهایتاً میتوانست اگر کتاب آن کتاب را مطالعه کرده بود به ما توصیه کند در بستر تفکرِ صدرایی آنچه هایدگر به آن اشاره دارد به نحوی قابل فهم است کی را به نفع دیگری مصادره نماییم. موفق باشید.