متن پرسش
با سلام: حقير طلبه هستم و تصميم به مطالعه و آگاهي و پژوهش در حيطه غرب شناسي دارم. مطلبي از استاد ميرباقري پيدا كردم كه نيازمند توضيح شما استاد عزيز است تا منظور ايشان را براي حقير شرح دهید.
متن صحبت استاد ميرباقري:
اگر تئوري مدون و روشني در تحليل جامعه شناسانه، انسان شناسانه و فلسفه تاريخي نسبت به غرب نداشته باشيد و غرب را در آن چهار چوب نشناسيد، غربشناسي مفيد نخواهد بود. وقتي ميخواهيد دشمن را در نظرية فلسفة تاريخي بشناسيد، اولاً، بايد مدلهاي علمي بدهيد و به شيوههاي علمي به تحقيقات نظري، تحقيقات كتابخانهاي و تحقيقات مي داني بپردازيد. ثانياً، نظام طبقهبندي موضوعات در شناخت غرب داشته باشيد؛ يعني بر پاية معارف بنيادين هم متدولوژي و روشن و هم نظام طبقهبندي موضوعات داشته باشيد و سپس به شناخت علمي غرب در ابعاد مختلف آن بپردازيد كه آنها چكار ميكنند؛ چه غايتي را تعقيب ميكنند، چه مكانيزمهايي دارند، راه مقابله با آنها چيست، ظرفيت و تواناييهاي آنها در كجا به پايان ميرسد و ...
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که استاد میرباقری فرمودهاند. در این رابطه باید بعد از فهم حکمتِ بومی خود، یک دورهی کامل فلسفهی غرب را دنبال کرد. و همانطور که دکتر داوری توصیه میفرمایند، آزاد از نقدِ غرب، با فیلسوفان آن دیار همدلی نمود و با توجه به تاریخی که آن عقلها در آن تاریخ ظهور کرده است، فلسفهی غرب را دنبال نمود. موفق باشید