متن پرسش
باسمه تعالی
با سلام و تحیت، جناب استاد بزرگوار
بر اساس دو آیه زیر که حاکی از سنت تغییر در نظام و سنن الهیه است:
«ذٰلِكَ بِأَنَّ اَللّٰهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَهٰا عَلىٰ قَوْمٍ حَتّٰى يُغَيِّرُوا مٰا بِأَنْفُسِهِمْ وَ أَنَّ اَللّٰهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»
و هم چنین آیه
«إِنَّ اَللّٰهَ لاٰ يُغَيِّرُ مٰا بِقَوْمٍ حَتّٰى يُغَيِّرُوا مٰا بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذٰا أَرٰادَ اَللّٰهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلاٰ مَرَدَّ لَهُ وَ مٰا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وٰالٍ»
لطفا اگر راهنمایی بفرمایید:
الف. سنت تغییر و سرنوشت انسان ها و اقوام بر اساس فلسفه صدرایی چگونه قابل تبیین است؟
ب. این آیات از دو منظر هستی شناسی و هم چنین انسان شناسی چگونه تبیین می شود؟
ج. برای فهم دقیق تر و عمیق تر این سنت، چه منبع یا منابعی را توصیه می فرمایید؟
با تشکر از زحمات مستمری که برای جنابعالی داریم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: چه فلسفهی مشاء و چه فلسفهی صدرا، با نظر به هستیشناسی و انسانشناسی به این نوع آیات مینگرند و متوجه هستند نظام عالم از جمله جامعهی انسانی دارای قواعدی است که خداوند در آیات فوق متذکر آن قواعد و سنن شده است که مثلاً اگر جامعهای ایمان و تقوا را رعایت کند، سرنوشتش با جامعهای که چنین نکند، یکی نیست. عرایضی در جزوهی «علل سقوط تمدنها در المیزان» در این مورد شده. موفق باشید