باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً فیلم «یتیمخانهی ایران» نگاه دقیقی به حادثهای است که زبان رسمی رسانه نخواسته و نتوانسته در زمان خود بدان بپردازد با اینکه قسمتی از تاریخ ما است. و اگر این حادثه جسته و گریخته و سینه به سینه از گذشتگان منتقل نشده بود، فرهنگِ حاکمِ شیفتهی غرب که عموماً در صدد تبرئهی غربیان بهخصوص انگلستان است، هرگز اجازه نمیداد همین اندازه هم آن کارنامهی سیاه بر ملأ شود. فیلم مذکور یک قدم جدی است برای درستدیدنِ تاریخی که با غفلت از آن تاریخ، ما معنای امروزین خود را درست نمیتوانیم تحلیل کنیم.
آنقدر فاجعه بزرگ بوده که بنده شخصاً از مادربزرگ و مادرم که ناظر آن صحنهها بودهاند میشنیدم که به قدری افراد در کنار گذرگاهها فوت کرده بودند که فرصت دفن آنها توسط اقوامشان نبود و مسلّم از هر خانواده نصف آن در اثر آن قحطی تلف شدند. در آن حدّ که امروز هم ما در شهر اصفهان با ذهنیت فرار از گرسنگی، وقتی میهمان قدیمیها میشویم اِصرار دارند که میهمان غذا بخورد.
نکتهی دیگر همانطور که کارگردان و نویسندهی محترم فیلم، جناب آقای ابوالقاسم طالبی میگوید در اینکه از سالهای 1295 تا 1297 ما با فاجعهی قحطی و وبا و طاعون روبهرو شدهایم، بحثی نیست ولی این مبهم است که واقعاً قحطی و وبا با هم بوده و سپس مردم گرفتار طاعون شدهاند، و یا اول قحطی بوده و به جهت تحریم دارو برای درمان وبا مشکلِ همهگیرشدنِ وبا، مزید بر علت شده و کار را به فاجعه رسانده است؟
در مورد شخصیت اول فیلم که حکایت از سلحشوری او دارد باید متوجه باشیم که این روحیهی هر ایرانیِ مسلمان است که همیشه در طول تاریخ وقتی هویت خود را به خطر میدیده، به صحنه میامده و بقیهی ایرانیان اعم از زن و مرد او را یاری میکردند. که نمونهی بسیار روشن آن را در دفاع مقدس هشتساله ملاحظه کردید و در واقع آقای ابوالقاسم طالبی با به صحنهآوردنِ فیلم «یتیمخانهی ایران» خواست آینهی تمامنمایِ روح ایرانیِ مسلمان را به تکتک افراد این ملت بنمایاند تا در فضایِ از خودبیگانگیِ دنیای مدرن، ما خود را فراموش نکنیم. البته متأسفانه بنده آن فیلم را یکبار بیشتر ندیدم و لذا نمیتوانم از زوایایِ ظریف و رازآمیزِ آن اثر نفیس عرایضی داشته باشم. پیشنهاد بنده آن است که رفقا در دقتدادنِ به بنده و سایر کاربران کوتاهی نفرمایند. موفق باشید