باسمه تعالی: سلام علیکم: میبینید که ما مجبوریم راهِ بعد از دفاع مقدس را بازخوانی کنیم، آن راه را ادامه ندادیم. احساس تاریخی که در آن بودیم را با مادهی مخدّرِ دولت سازندگی و با شعار توسعه از دست دادیم. احساس تاریخی عجیب دیر در دسترس است. میگویید که بنده امثال جنابعالی را ببینم! اتفاقاً همیشه در منظر من امثال شما هستند که از یک طرف بنیادِ تاریخی خود را حس میکنند و میفهمند گمگشتهی آنها در عمقِ افق زندگیشان در حالِ سوسوزدن و دعوت به آن دوردستهاست، ولی به درمانِ خود که آزادشدن از تخته سنگی است که پیکر آنها را در بر گرفته است؛ نمیاندیشند. هنرمند مجسمهسازی نیاز است تا از دل این تختهسنگ پیکری را به ظهور آورد و آن پیکر، در این تاریخ با «مداد العلماء» که افضل از دماء شهداست، تراشیده میشود. پیکر سیرهی علمی و عملی شهدایی که ماورای الفاظ کهنه و مرده، کردند آنچه کردند و نگفته گفتند آنچه باید میگفتند. تاریخِ ما از این به بعد، یا تاریخ شهداست که زندگانی هستند بس آرام و یا تاریخ مردههایی هستند پر از ادعا.
مقدمهی کتاب «عقل و ادب ادامهی انقلاب اسلامی» و آن چند جلسه شرح آن مقدمه، انعکاس شخصیت گمشدهی جناب سلمانی است که میداند حالا بدون محمد«صلواتاللّهعلیهوآله» و با حضور سقیفه چه کند که همهچیز گم نشود. حرفهایی در جواب سؤال 19710 داشتم. باید در جستجوی تاریخی بود که نه گذشته است و نه بهخوبی ظهور کرده است. مثل فرزندی است که هنوز در دورهی جنینی بهسر میبرد. به امید روزی که متولد شود، ولی هیچ تولدی بهراحتی صورت نمیگیرد، بهخصوص تولد تاریخی که در پیش داریم و انقلاب اسلامی بدان اشاره دارد.
چگونه میتوان نگهبانان انقلاب اسلامی بود وقتی آن را حقیقت وجودی دوران بدانیم، جز با گوشسپردن به آن از طریق وجود خود و به زبانآوردن تعلق خاطری که به آن داریم و باید بار سنگین این مسئولیت را به دوش بگیریم. زیرا همانطور که انسانها واجد ناخودآگاه فردی هستند، ناخودآگاه جمعی هم دارا هستند که در ناخودآگاه جمعی همهی افرادِ قوم شریکاند، این خودآگاهی فراتر از زمان و مکان، انسانها را در بر میگیرد، در حالیکه هنوز نمیدانند به چهچیزی رسیدهاند.[1] حقیقت به صورت رخداد در تاریخ ظهور میکند و معرفتی خاصی را به انسانها متذکر میشود، مثل حضور در مرغزاری خوش منظره، مثل پرتو روشنایی در دل تاریکی. رخداد تاریخی، یک نوع آشکارشدن است و نه مثل فهمیدنهای معمولی. انسان در آن واقع میشود و اگر نسبت به آن خودآگاهی پیدا کند میتواند از آن تغذیه کند و با آن هماهنگ گردد، در آن صورت به داخل آن رخداد کشیده میشود و در آن صورت امری معنادار، اعتبار و مرجعیت خود را بر آن فرد یا ملت حاکم میگرداند و به آن ملت خطاب میکند و آن ملت آن معنا را از خود میکند و حاضر میشود با آن زندگی کند و به آن آری بگوید.
ما در انقلاب اسلامی در داخل رخداد حقیقت این دوران قرار گرفتهایم قبل از آنکه فکر کنیم چگونه باید به آن باور داشته باشیم. پیشفهمهایی است در امری معنادار و معنوی که در سنت رخ مینمایاند و در افق درونی انسانها عالَمی را به آنها عطا میکند و انسانها در آن عالم از خود فهمی پیدا میکنند و وظیفهی ما جهت تفسیر این رخداد توجه به پشت صحنهی آن است تا انسانها بیرون از فرهنگ مدرنیته، فهم تازهای از خود پیدا کنند و وارد تاریخی اثرگذار شوند.
خوب است سری به جواب سؤالهای شمارهی 19725 و 19710 بزنید. موفق باشید
[1] - قرآن در رابطه با آگاهی تاریخی که سپس به خودآگاهی تبدیل میشود، میفرماید: «قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ عَلَيْنا»(آلعمران/84) نمیفرماید «ما اُنْزِلَ عَلیّ» که تنها شامل پیامبر (ص) شود.