متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده: من در رابطه با زندگی خودم راجع به موضوع جبر و تفویض دچار تناقض شدم، من معلول مادرزاد هستم و در این معلولیت خطای مادرم قابل انکار نیست از آنجا که نتوانست مرگ فرزندش را تحمل کند و در اثر بی تابی و خوردن قرص اعصاب و اثرات آن روی من باعث معلولیت بنده شده است. اگر واقع بینانه بررسی کنیم خدا بر اساس ظرفیت هرکس به آن شخص کمالاتش را می دهد از آن ور هم داریم که هر خوبی را به خدا اسناد و بدی را از خود بدانید مشکل از آنجا شروع می شود وقتی با مادرم جر و بحث می کنیم می گوید بیماری تو کار خداست و زمانی این حرف را می شنوم و تبعیض نسبت به جامعه معلولین در جامعه را می بینم اینجاست که آتش می گیرم و با خود می گویم پس چرا خدا اختیار را قرار داده به هر صورت اختیار آدمی در سرنوشت او بی تاثیر نیست با توجه که ما داریم «لا جبر و لا تفویض و لکن امر بین امرین» در این مورد برای اینکه نه به جبر کامل نه تفویض کامل بیفتیم در این مورد خاص لطفا راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است که در این رابطه چند موضوع را دنبال کنید. یکی موضوعِ معنای جبر و تفویض که در جزوات بر روی سایت، جزوهی مربوطه را میتوانید بیابید. دیگر در معنای عدل الهی که مرحوم شهید مطهری در کتاب «عدل الهی» بدان پرداختهاند و سوم در این که اگر مقصد انسان رضایت الهی است، در بستر رضایت الهی، انسان به نتایج خوبی میرسد و در این رابطه یک انسان معلول با مسئولیت کمتری رضایت الهی را به همان معنایی فراهم میکند که خداوند در موردش فرمود: «یا ایتهاالنفس المطمئنه ارجعی الی ربّکِ راضیة مرضیة». موفق باشید