باسمه تعالی: سلام علیکم: پس از 40 سال از حضور انقلاب اسلامی در این تاریخ میتوانیم در نسبت خود با مدرنیته و مواجههی خود با غرب، تفکری که مناسب امروزمان است داشته باشیم. آیا هنوز باید نگران بود که انقلاب اسلامی از طریق فرهنگ مدرنیته گرفتار استحاله گردد؟ و یا انقلاب اسلامی میتواند در جهانی جدید مشارکت کند؟
آنچه شدیداً در این تاریخ به آن نیازمندیم، فهمِ درست غرب است از آن جهت که دیگر ادعای یونیورسالبودن خود را نهتنها از دست داده است، بلکه خودْ نیز مثل قبل چنین ادعایی ندارد. البته این سؤال همیشه باید مدّ نظر ما باشد که چگونه میتوان غرب را فهمید و شرایطِ امکان غربشناسی چیست؟ آنچه از آثار امثال دکتر رضا داوری برمیآید آن است که هنوز غربْ درست فهم نشده و با فهم غرب، ما جایگاه خود را بهتر میشناسیم.
با توجه به اینکه موضوع نفیِ فراروایت و يكتا انگارى مدرنيسم جايش را به تنوع و تكثر داده است و مركزيت گرايى تاريخى و انحصار معرفتى غرب از عرصه روابط انسانى و فرآيند نظام سازى اجتماعى کنار رفته و تکثر، بستری شده برای سهیمشدن ما در دنیای جدید، ایرانِ اسلامی با سابقهی تمدنی خود میتواند در صحنهی تاریخ جهانی پا بگذارد و از این جهت معنی دیگری از جهان مدرن به تجربه آید. با فهمِ غرب از این جهت، جایی در عالم برای ما پیش آمده است و آستانهای برای فهمِ جهان مدرن که ما نیز در آن نقش داریم، در مقابل ما گشوده شده است تا ما جهانی را تجربه کنیم که خودمان در هویت آن بینقش نیستیم. بلکه در جایی قرار گرفتهایم که نه در غرب هستیم و نه در گذشتهی خود، که نگران سیطرهی غرب بودیم و با فهمِ درست امکانات جهان مدرن میتوانیم در آن مشارکت کنیم و از سرمایههای اصیل دینی و فلسفی خود برای ظهور در جهان جدید بهره بگیریم و به یک معنا خود و سرمایههای خود را در این تاریخ و مطابق این تاریخ بشناسیم و این بدون درک حقیقت انقلاب اسلامی که صدای خدا در این تاریخ است، ممکن نیست. آری! اگر با تمام وجود، جانمان حقیقتِ انقلاب اسلامی را نچشیده باشد، قصهی ما قصهی همانی است که رفت آب بیاورد و آب بردش و نتوانست هیچ تأثیری در تاریخی که با انقلاب اسلامی گشوده شده، داشته باشد. موفق باشید.