متن پرسش
با سلام.
کتاب فرهنگ مدرنیته و توهم را مطالعه کردم ولی نکاتی برای من مبهم ماند اولا فرق بین کوزه وبلوک سیمانی را به خوبی مشخص نکرده اید و باید مشخص کنید ملاک های شما از چیزی که با طبیعت در تعامل است چیست؟
آیا اختراع تلفن در جهت هماهنگ کردن طبیعت با انسان است یا انسان با طبیعت؟ تلفن به عنوان یک تکنولوژی که ما را قادر می سازد از همین جا پیغامی به اقصی نقاط عالم بفرستیم چه مشکلی دارد آیا به مثابه خوردن میت در اضطرار است؟ آیا می شود گفت که این قدرت برق را که خدا در آب قرار داده بیهوده بوده و بشر می بایستی در تعامل در طبیعت از نور خورشید با طراحی خاص ساختمان ها بهره می گرفت؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بحثی که در رابطه با نزدیکی کوزه و دوری بلوک سیمانی در آن کتاب مطرح شده یک موضوع حضوری است با تفکر خاص، اگر آن را در حوزهی علم حصولی بخواهید جستجو کنید تصدیق نمیکنید. در کتاب «سلوک ذیل شخصیت حضرت امام خمینی«رضواناللهتعالیعلیه» تحت عنوان جایگزینیهای غلط هست که « فرهنگ مدرنیته نسبت ما را با آسمانِ معنویت قطع کرده و ما متأسفانه تحت تأثیر همان فرهنگ، به جای آنکه به آن ارتباط برگردیم، جایگزینیهای غلط میکنیم. ارتباط با موبایل را جای ارتباطات ملکوتی قرار میدهیم. قبلیها از طریق اُنس و ارتباط با ملکوت عالم، با همدیگر ارتباط ملکوتی و اشراقی داشتند. در روش ارتباط از طریق موبایل، ماهواره در میان است، امواج صوت را به ماهواره میفرستید و ماهواره منعکس میکند به گوشی موبایل آن کسی که شما با او تماس گرفتید. قبلاً ارتباطات ملکوتی در میان بود، قلبها با ملکوت مرتبط بودند و از طریق ملکوت به همدیگر پیام میدادند. مادران بدون اینکه دائم به دخترشان تلفن بزنند میدانستند اجمالاً دخترشان در چه حالی است و قلبشان آن حالت را میشناخت و رفقا هم با هم ارتباط ملکوتی داشتند، چون رجوع آنها به جنبهی نورانی همدیگر بود و نه جنبهی جزئی زمینی. در ارتباط جزئی، مادر به دخترش تلفن میزند که صبحانه چه خوردهای، برای این نوع آگاهیها تلفن و موبایل نیاز است و فرهنگ مدرنیته مأمور تأمین این نوع آگاهیها میشود. در ارتباط ملکوتی روحها نظر به جنبهی وجودی همدیگر داشتند و به همان جنبهی «وجودی» نظر میانداختند و حقایق عالم و آدم را درک میکردند و در حال حاضر تقریباً آن فرهنگ در حجاب رفته است، هرچند حقیقت آن فرهنگ در دل شیعه هست و روحانیون اصیلِ ما از این نوع انوار برخوردارند. به همین جهت به دنبال موضوعات جزئی عالم نیستند، روح شیطانی آمریکا را میشناسند و میدانند کید شیطان ضعیف است و میفرمایند: «آمریکا هم هیچ غلطی نمیتواند بکند» شما هم اگر در آن شرایطِ روحی قرار بگیرید و آن ایمان در جان شما طلوع کند از همان الهامات بهرهمند میشوید. اولیاء الهی عموماً در نماز شبهایشان راحتتر به این الهامات میرسند. در روایت هم داریم که نماز شب «نِعْمَ الْمَطِیه» مرکب خوبی است تا انسان را به بالا سیر دهد. »این را به عنوان نمونه عرض کردم تا اگر مایل بودید در رابطه با جایگاه تکنولوژی غربی در نظام هستی مطالعه بفرمایید باید مطلب را با ظرافت بیشتر دنبال کنید تا معلوم شود استعدادهای موجود در عالم با تفاوتی که در جهتگیریهای ما هست میتوانند مفید یا مضر باشند. موفق باشید