باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. پیشنهاد بنده دنبال کردن مباحث معرفت نفس و معاد است هر اندازه که میتوانید. ۲. اگر مباحث آقای عبدالکریمی را دنبال بفرمایید سخنان بسیار خطرناکی در بین سخنان ایشان به چشم میخورد در آن حدّ که اساساً نه برای دین اسلام جایگاه اجتماعی قائل است و نه احکامی که مربوط به هویت اجتماعی دین است را میپذیرد گذشته از آن که اساسا معتقد است جبههی آنها نه تنها در فتنهی ۸۸ شکست خوردهاند بلکه معتقد است اساساً در سال ۵۷ شکست خوردهاند و جالب است بدانید توصیهی او به جبههی اپوزوسیون معتقد به براندازی آن است که چون آنها در آن دو حرکت شکست خوردهاند پس باید تغییر از درون را پیشه کرد و در این راه به قول خودش نظر برادرش آقای شبستری را درست میداند و از طرفی به جبههی اپوزوسیون برانداز توصیه میکند ارزش انقلاب همین اندازه است که به ما نیروی دفاعی مقابل دشمن را داده است و متأسفانه بعضی از افراد که متوجهی عمق خطر افکار آقای عبدالکریمی نیستند ذوق زده میشوند که نکند به نحوی با انقلاب همراهی دارد. کافی است مطالب ایشان را با دقت دنبال کنید و ابداً ایشان قابل مقایسه با جناب آقای دکتر داوری نیستند. به نظر بنده وظیفهی هر متفکری که میخواهد در امروز از تاریخ تفکر خود بیرون نباشد، آن است که با دکتر داوری در مقالهی «ایران و مسائل و مشکلات» همراهی کند. زیرا وظیفهی فلسفه و فیلسوف آن است که وضع کنونی ما را روشن کند و تا ما به وضع کنونی خود التفات نداشته باشیم، امکان گذار از آن را پیدا نمیکنیم و معنی «آریگویی به زندگی» جز این نیست.
دکتر داوری از ما میخواهد زندگی خود را با چشماندازی واقعبینانه بیابیم تا مسئولیت حفظ و ادامهی چنین زندگی را به عهده بگیریم. او چون پیری راهنما، دغدغههای خود را با مخاطبانش در میان میگذارد و بدین لحاظ به کارهای بزرگی از جمله نوشتن چنین مقالهای در این سنّ از کهولت، دست میزند تا ما را به اندیشه وا دارد. حق او آن است که نسبت به سخنانش سرسری برخورد نکنیم و پس از آن هرطور خواستیم قوام زندگی را بیابیم و خودمان زندگی را انتخاب کنیم. موفق باشید