متن پرسش
استاد سلام:
با توجه به سوال ۲۴۸۹۴ چرا هیوم که به داده حسی تکیه می کند، در جایی به این نتیجه میرسد که طبیعت خود به گونه ایست که مجبوریم به خارجیت آن یقین کنیم، خب این حرف هیوم یعنی رسیدن به خارجیت طبیعت و اشیا و اینکه با این حرف اعتراف می کند واقعیت خارج یا طبیعت، مستقل از ذهن است و خود مستقلاً خارجیتش را مینمایاند چه بخواهیم چه نخواهیم، چگونه هیوم که به داده حسی تکیه می کند به این درک وجدانی میرسد و به آن اعتراف می کند. ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خود هیوم هم میگوید در زندگیاش مقیّد به آنچه که فلسفهی آمپریست به او میرساند، نیست. عرایضی در همین رابطه در جزوهی «تاریخ فلسفهی غرب» شده است. موفق باشید