متن پرسش
استاد عزیز سلام علیکم:
در باب خارجیت عالم، اگر ما از باب وجود وارد شویم، و از جنبه وحدت وجود و بخصوص وحدت شخصیه وجود و تجلی به موضوع نگاه کنیم، حتما مشکل برخی در این زمینه برطرف می شود شکی باقی نمی ماند، وقتی کسی همه هست و وجود را خدا ببیند و بفهمیم که دائما در حال شدنیم و وجودی از خود نداریم و به اعتبار عین وجود است که متجلی هستیم و اگر نخواهد نیست می شویم، و از طرفی هم می فهمیم که اشیا و موجودات اطراف ما وجودشان در اختیار ما نیست پس از نظر وجودی مستقل از ما هستند و وجودشان هم مانند ما به اعتبار عین وجود متجلیست و در وجود خود هم خارجیت دارند چون وجودشان از خودشان نیست و از عین وجود است، حال که همه هست از اوست و غیر او به اعتبار او متجلی اند با شدت و ضعف، و در وجود هیچ اختیاری ندارند و هیچ استقلالی ندارند و همه از اویند، پس اگر همه به عالم و عوالم که سراسر وجود است اینگونه نگاه کنند دیگر چه جای اینگونه بحث هاست و دیگر عالم خارج و غیره و ذالک مطرح نیست و فقط عین وجود و تجلی و فقر محض و شدت و ضعف وجودی متجلیست مطرح است و انسان میرسد به اینجا که جز حق در صحنه نیست و عالم محضر خداست و در محضر خدا نباید معصیت کرد و جز نور وجودی اهل البیت و سیره ایشان چیز دیگری نمیتواند نفس را از نظر وجودی شدید کرده و به عین الوجود نزدیک تر، حال چرا همه اینگونه عالم را نمیبینند نمیفهمم و چرا تلاش نمیکنند اینگونه ببینند باز نمیفهمم، و چرا این آرامش محض را که در این دیدگاه و اینگونه دیدن است رها کرده اند باز نمی فهمم، ان شاءلله همه انسانها عالم را اینگونه بنگرند. التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این امید هست که بشریت متوجه شود از نظر وجود باید خود را فانی در حق احساس کند تا تلاش او به ارادهی الهی امور را جلو ببرد. موفق باشید