متن پرسش
سلام علیکم:
در یادداشت علی (ع) و تعیین نبا عظیم تاریخی، فرمودید انسان با نظر به «بودن»اش، حقیقت را در بستر تقدیرِ تاریخ احساس میکند، از آن جهت که «حقیقت» در افق زمان و تاریخ، در شخصیتی متعین فهمیده میشود و انسان اصیل در عین آنکه یک فرد است، به وسعت هستی است و در عین آنکه متناهی است، مطلق است به جهت مقام فهم «وجود و بودن» خویش. این انسان از حیث وجودش سر و کارش از یک طرف با وجودِ خویش است و از طرف دیگر با تمام عالم وجود سر و کار و رابطه دارد. آیا این مطلب حضرتعالی همان نکته ای است که این چنین در کتاب شرح زیارت آل یس متذکر آن شده اید و نشانگر همان ارتباط با انسان کامل بعنوان اصل انسانیت و تجلی عینی انسان کامل هم چنین لزوم الفت با او را دارد، است: «همه ما انسانيم، اما هيچ كدام انسان كامل نيستيم. پس بايد انسانيت ما به انسان كامل يا عين انسان برگردد. بنابراين عين انسان هميشه در عالم هست كه ما مي توانيم از جهت انسانيت از او نور بگيريم و در راستای انسانيت رشد كنيم، و عنايت داشته باشيد حقيقت انسان يا انسان كامل، حقيقتی است فوق جسم و مكان و زمان. زن ها و مردها همه انسان اند، ولی قطب جان همه انسان ها امام زمان (عج) است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کاملاً درست تطبیق فرمودهاید. در بحث اخیر، نظر به جایگاه انسانِ کامل در هستی شده است و در آن بحث، نظر به نسبتِ ما با انسان کامل مطرح است. موفق باشید