متن پرسش
سلام و عرض ادب
دوستی می گفت: شب عاشورا كه حضرتش در آن تاریكی خار و خاشاک از زمین بر می چید تا شب اسارت، پای نزدیكانش به تیغ كم تر آزرده و خسته شود، بلكه امام حسین، به فكر تمام تاریخ اسارت بشر خار و خاشاک بر می چیده. پیش از آن كه ما بر او اشك بریزیم، در آن شب -به یاد تمام شب هایی كه تاریكی جان ما را در اسارت خواهد گرفت- او بر ما گریسته. در ایامی كه طنین مرگ در جان ما بیش از پیش به گوش می رسد، و جان خود را اسیر دهشت می یابیم و در جان خویش فریاد می زنیم كه الغوث الغوث. در این ایام برای جان های ناتوان ما دعا كنید. برای سیاهی قلب ما دعا كنید. دعا كنید خداوند ما را پاك بمیراند. ما اسیر شده ایم استاد. از دست ما هیچ كاری بر نمی آید. تاریكی تا عمق وجود ما رسوخ كرده. جز اسارت و نیستی هیچ چیز دیگری در وجودمان نمی یابیم. ما فراموش شدگان را فراموش نكنید. این فریادهای جوانی ست كه از بس در تاریكی فرو رفته، و از بس حجاب های بزرگی بین خود و خدایش درست كرده، گمان می كند خداوند او را به حال خویش رها كرده است. حتی گمانش این است كه شما هم او را دعا نخواهید كرد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور نیست. بنده که قابل نیستم. مطمئن باشید فرشتگان الهی در حالِ استغفار برای امثال شما هستند تا گناه، در عمقِ جانتان خانه نکند. به همین جهت توصیه میشود سورهی «قدر» خوانده شود چون متوجهی حضور روح و ملائکه میشویم. موفق باشید