متن پرسش
سلام علیکم:
علامه طباطبایی در جلد سوم تفسیر المیزان، می نویسند که آنچه ميكند بر طبق آنچه ميداند نيست، بلكه بر طبق آن ملكات خوبي و بدي است كه در نفسش پديد آمده. منظور از ملکات چیست و چگونه میشود ملکات بر اساس آنچه میداند شکل نگیرد؟ آیا ابلیس را میتوان نمونه این مطلب دید که علیرغم علم به توحید و معاد و اینکه منبر توحید در بین ملائکه داشت، ولی بعلت منیّت و اینکه سعی نکرد تمام وجودش را الهی کند و با نور توحید به وحدت شخصیت برسد، در برابر امر حضرت حق مقاومت کرد و سجده نکرد و از درگاه خدا رانده شد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! انسانها در منش و شخصیت پذیرفتهی خود مستقرّند تا در داناییهایشان. و به همین جهت در توصیههای دینی به ما میفرمایند باید معارف بهدستآمدهی خود را به قلب برسانیم تا جزء شخصیت و بصیرت و منش و ملکه ما شود. موفق باشید