متن پرسش
سلام: نظر شما درباره این حرف استاد حجت الاسلام دکتر سیدمصطفی محقق داماد چیست؟
رهبری سياسی پيامبر (ص) درخصوص زندگی دنيوی مردم به هيچوجه جنبه قدسی ندارد و بخشی از رسالت و ماموريت وی نيست.
مردمي بودن پيامبر اسلام موجب آن شد که قدرت دنيوي در اسلام مردمي شود و به هيچ وجه قدرت آسماني و الهي شکل نگيرد. تشکیل رهبری اجتماعی و سياسی پيامبر به موجب آنچه در منابع اسلامی آمده، کاملا مردمی و بشری است و بر پايه نهادها و اصول بسيار مهمي استوار شده که در درون تعليمات اسلامی وجود دارد. اصول بنيادين تعليمات اسلامي موجب آن شد که قدرتی که توسط خود رسولالله (ص) شکل گرفت بر نهادهاي دنيوی استوار بود و به هيج وجه شکل آسمانی نداشت. نهادهای زير برخی از آنهاست:
۱. حاکميت امت
۲. مسئوليت نسبت سرنوشت
۳. بيعت
۴. شورا
۵. امر به معروف و نهي از منکر
بيعت، وسيلهای است برای انشاء ولايت، که پس از تحقق رضا و توافق انجام ميگيرد. و به تعبير ديگر يک توافق و تراضی طرفينی است. هر کس ميتواند از رهگذر بيعت در فعاليت هاي سياسي وارد گردد و در ساختار جامعهای که زندگی ميکند سهيم باشد. خداوند از مومنان، هنگامی که با تو در زير درخت بيعت کردند خشنود شد و دانست آنچه در دل آنهاست، پس آرامش را بر آنان فرستاد.» (فتح/۱۸)
آيه فوق درسال ششم هجري به مناسبت بيعت جمعي از صحابه با پيامبر (ص) نازل شده است. مستفاد از آيه فوق آن است که رهبری سياسی پيامبر (ص) درخصوص زندگی دنيوی مردم به هيچوجه جنبه قدسی ندارد و بخشی از رسالت و ماموريت وی نيست و کاملا پيداست که کشور داري و مديريت دنيوي مردم نه تنها از حوزه رسالت و پيامبري که کاملا قدسي و الهي است و مردم را در آن راهي نيست، خارج است. رهبري سياسي تا آنجا که مربوط به اجراييات و دستورات عملی و انتظامی روزمره مردم است، از طريق انتخاب و بيعت خود مردم شکل ميگيرد و البته مورد رضايت خداوند واقع ميشود. و به ديگر سخن خداوند همين روند را توصيه و امضا فرموده است و به اطاعت رسول و اولوالامر امر کرده است. ولي اعلام رضايت و توشيح و حتي دستور خداوند به اطاعت از پيامبر در امور اجتماعي و دنيوی موجب تغيير و تبديل به يک قدرت الهی و آسمانی برای اداره مردم نگشت.
بيعت مردم با پيامبر (ص) به اين معني بود که آنان شخصيتی را که در امر رسالت جنبه آسمانی، قدسی و وحيانی دارد، براي يک امر عرفی دنيوی و زمينی انتخاب کردهاند و به هيچ وجه چنين تلقی نشد که چون پيامبر، در سمت پيامبری ماموريتی آسماني انجام میدهد، بنابراين هويت قدرت تغييريافته و حاکميتی آسمانی شکل گرفته است.
برگرفته از مقاله «قدرت مشروع در حقوق عمومی اسلامی.» با تشکر. عذر خواهی می کنم با مشکلاتی که در دفعات قبلی برای ارسال اصل مقاله پیش آمد. سپاس گزارم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد به طور مفصل بحث شده است. حضرت امام در کتاب «ولایت فقیه» دلایلی میآورند که نتیجهی آن این میشود که سیاست، عین دیانت است و به اصطلاح، ولایت الهی، تمام شئونات انسان را در بر می گیرد و به همان دلیل که خداوند جهت امور اجتماعی هم دستورات و احکامی دارد چگونه میتوان گفت مأموریت پیامبر در امور اجتماعی و سیاسی نیست. اتفاقاً به آیهی ۱۸ سورهی فتح که استناد کردهاند بحث بیعت با پیامبر برای جنگ با حاکمان مکه میباشد که مانع تحقق اعمال حج در آن سال شدند. و این نشان میدهد جهت تحقق دین باید در سیاست نیز وارد شد، وگرنه این سیاستمدارانند که تکلیف دین را تعیین میکنند. ابداً از آقای محقق داماد چنین انتظاری نمیرفت که آیهی ۱۸ سورهی فتح که موضوع فنای مؤمنین در ارادهی رسول خدا «صلواتاللّهعلیهوآله» میباشد را تا این اندازه تقلیل دهند. موفق باشید