سلام علیکم: آیا براستی دولت و حکومت اسلامی ان شاءالله نباید به جایی برسد که فراغت، زمینه و فرصت عبادت را در ماه سرنوشت سازِ رمضان برای مسلمین مهیا کند تا آنها در این ماه اینطور که الان هست، عادی و مانند ماه های دیگر درگیر کار و روزمرگی دنیوی و اداری نباشند و چند صباحی مشغول ساخت آخرت خود باشند؟! آنچنان که حضرت سجاد سلام الله علیه به خدا عرضه می دارد: اللهم ارزقنی فراغا فی زهاده؟ آیا روزی عقل جامعه اسلامی به جایی نخواهد رسید که تعطیلات نوروزی خود را به تعطیلات رمضانی تبدیل کند؟! نه مانند دولت کنونی که بعد از دو سال و نیم تازه در ابتدای این ماه شریف یاد بازگشایی کامل مدارس می افتد و ضمن ایجاد مشغله فکری برای خانواده های مومن و مقید، ناخواسته عرصه را برای روزه اولی های کودک خصوصا دختر تنگ میکند تا آنها با زدن ماسک از ابتدای صبح تا ظهر خصوصا در مناطق گرم کشور توان روزه داری را از دست بدهند و محروم شوند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه کنید که ما در این زمانه در شرایط بحرانی هستیم و هنر انسان مؤمن و فرهیخته، شناختن زمانه است. همانطور که امام صادق «علیهالسلام» مى فرمايند: «قَالَ فِى حِكْمَةِ آلِ دَاوُدَ عَلَى الْعَاقِلِ أَنْ يَكُونَ عَارِفاً بِزَمَانِهِ»[1]در دستورهاى حكيمانه آل داود چنين آمده است كه وظيفه ى انسان خردمند است كه زمانه ى خويش را بشناسد. زيرا در شناخت زمانه است كه انسان مى تواند برنامه ريزى صحيح داشته باشد و قدم به قدم كارها را جلو ببرد تا به مقصد نهايى برسد و نيز مى فهمد در كجاى تاريخى كه پشت سر گذاشته و يا بايد به آن برسد، قرار دارد. مثلًا مى فهمد هنوز به آن مرحله اى نرسيده ايم كه بتوانيم از غربزدگى خود آگاه شويم و عزم عبور از آن را پيدا كنيم. حضرت صادق «علیهالسلام» مى فرمايند: «الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَيْهِ اللَّوَابِس»[2] آنكس كه نسبت به زمان خود عالم باشد، امور نامعلوم به او هجوم نمى آورد. انسانهايى كه روح زمانه ى خود را نشناسند در خلأ تحليل فرو مى افتند و در مقابل امورى كه باور نمى كردند پيش آيد، تحليل ندارند. در حالىكه اگر انسان روح زمانه خود را بشناسد مى پذيرد كه بالاخره ما بايد منتظر چنين موضعگيرى توسط مردم مى بوديم و بايد مى دانستيم نخبگان ملت تا كجاها با مردم انقلابى همراهى مى كنند و از كجا متوقف مى گردند. رهبران بزرگ با توجه به همين امر است كه بر اساس توانايى ملت، مردم را جلو مى برند و با نخبگان نيز مدارا مى كنند و از مردودشدن بعضى از نخبگان جا نمى خورند. آيا وقتى علوم انسانى موجود در دانشگاه هاى ما انسانى را تعريف مى كنند كه آن انسان هيچ سنخيتى با اهداف انقلاب اسلامى در خود احساس نمى كند نبايد منتظر رويكرد تحصيلكردگان به كانديدايى شد كه اصالت را به غرب مىدهد؟ آگاهى به اين امر كه در زمانهاى قرار داريم كه علوم انسانىاش اينچنين است موجب مى شود كه منتظر آنچنان حادثه اى باشيم و به صورتى زيربنايى نسبت به علوم انسانى اسلامى فكرى بكنيم تا آينده از آن انقلاب اسلامى باشد.
با توجه به مطالب فوق باید مواظب بود با نظر به آرمانها، از تنگناهای تاریخی خود غفلت نکنیم وگرنه انتظاراتمان غیر واقعی میشود و زحمات و تلاشهای دولتی که از جنس انقلاب و آرمانهای انقلاب است؛ درست دیده نمیشود. موفق باشید
[1] ( 2)- الكافى، ج 2، ص 116.
[2] ( 1)- الكافى، ج 1، ص 27.