سلام وقت بخیر بنده سه سالی است که ازدواج کرده ام. همسرم در عقاید وظاهر مذهبی بود و در جلسه آشنایی ایم شما را به عنوان فردی که زندگی اش را تغییر داده برد، اما بعد از مدتی که از عقد گذشت فهمیدم ایشان نماز نمیخوانند، البته این را بگویم که عقاید منطقی و محکمی دارند و مثل خیلی از مذهبی ها نیستند که صف اول نمازند و آن کار دیگر هم میکنند! خیلی ناراحت شدم. الان که سه سال میگذرد دیگر من هم نماز نمیخوانم و این موضوع بسیار ناراحتم میکند. گاها هم که شروع میکنم به از سر گرفتن نماز ایشان چیزی به من نمیگویند، ولی اگر بحث مان شود میگوید شما اول اخلاقت را درست کن بعد نماز بخوان. من بد اخلاق نیستم، اتفاقا بسیار شوخ و خوش اخلاقم اما گاها توقعات ایشان را در زندگی مشترک نمیتوانم برآورده کنم. من فکر میکنم هر چقدر هم که بد باشیم نماز ما را به سوی پاکی میکشاند. زمانی هم که میگویم ای کاش هر دو نماز بخوانیم، میگوید اول همه چیز زندگی درست شود بعد. در کل بسیار از این موضوع ناراحتم و حس بدی به ایشان دارم و گاهی افسوس میخورم که کاش با مردی ازدواج میکردم که محب اهلبیت بود. لطفا کمکم کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره زندگی در این دنیا بدون ارتباط با یگانهای که راز هستی ما را میداند، معنا پیدا نمیکند. همو که میداند هرکدام از ما شایسته است به چه صورتی درآییم و خود او فرمود: «اقم الصلواة لذکری» نماز را برپا کنید تا در یادِ من بمانید و در این حالت است که ما به معنای حقیقی در نماز در یاد او باشیم، ارتباط با یگانهای که راز هستی ما را میداند، و میداند که ما شایسته چه حضوری هستیم. موفق باشید.